خونۀ ما تاریک و سرده
سینۀ ما یه کوه درده
کشته شد هستی ولایت
غم به دور سرم میگرده
سینه ها سوزد از غم وآوای ما
تک و تنها شده دگر بابای ما
ازسقیفه ستم بپا شد
این همه ظلم و فتنه ها شد
دخترخاتم رسولان
در رهِ مرتضی فدا شد
با غلاف ستم به خون آغشته شد
پشت در، مادرِ امامت کشته شد
نیمه شب، در میان خانه
تک و تنها و مخفیانه
شسته شد با دو دست حیدر
جای سیلی وتازیانه
اشک ما بود و غسلِ زهرا مادرم
ای خدایا شکسته شد بال و پرم
مادرم شور عالمین بود
ذکر او نور هر دو عین بود
در همان لحظه های آخر
فکر او زینب و حسین بود
زینبم این وصیت و آوای من
از گلو بوسه ها بگیری جای من
مهدی فاطمه کجایی
جان عالم امید مایی
گ
- پنج شنبه
- 25
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور





◾ ایام فاطمیه







