شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت زهرا(س) -(زهرای من سویی نمونده توی چشمات) * عباس قلعه

570
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(زهرای من سویی نمونده توی چشمات) زهرای من سویی نمونده توی چشمات
حالِت بده مرهم ندارم واسه دردات
زهرای من روتو چرا از من میگیری
هفتاد و پنج روزه توو این بستر اسیری

میسوزی توو تب
دردت به جونم
حرفی بزن چیزی بگو ، بانوی خونم

شرمندم از تو
افتادی از پا
دیگه نداری فاطمه ، میلی به دنیا

آه و واویلا آه و واویلا
آه و واویلا فاطمه آه و واویلا
______

زهرای من پای دفاع از من شکستی
یادم نمی ره بین موج خون نشستی
زهرای من توو شعله ها بال و پرت سوخت
روی زمین افتاده بودی پیکرت سوخت

خونابه می ریخت
از زخم پهلووت
توو اون شلوغی رد شدن ، با چکمه از روت

خونه بِهم ریخت
خیلی جفا شد
فهمیدم از مسمار در ، محسن فدا شد

آه و واویلا آه و واویلا
آه و واویلا فاطمه آه و واویلا
______

زهرای من اشکای زینب رو ندیدن
دستامو بستن با طنابی می کشیدن
زهرای من توو کوچه دنبالم دویدی
با چشم تر بسکه زمین خوردی بُریدی

دیدم توو کوچه
قنفذ چه ها کرد
دست تو رو از دست من ، زهرا جدا کرد

با اون غلافش
میزد روو بازوت
خون می‌چکید روی زمین ، از زخم پهلوت

آه و واویلا آه و واویلا
آه و واویلا فاطمه آه و واویلا

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مهدی عبادی(بیکس)

یادی از شهدا و گریز به زبانحال حضرت علی(ع) -(شهیدان راهِ زهرا را گرفتند) * مهدی عبادی(بیکس)

2733
1

یادی از شهدا و گریز به زبانحال حضرت علی(ع) -(شهیدان راهِ زهرا را گرفتند) شهیدان راهِ زهرا را گرفتند
به روی سینه یا زهرا نوشتند

حدیث عشق را کردند، اَزبَر
به یادِ فاطمه گشتند پَرپَر

به مَقصود و مرامِ خود رسیدند
از اینجا تا جِنان پَر میکشیدند

همه مَحوِ رُخِ دلدار بودند
سرودِ عشق و ایمان را سرودند

به روی خاکهای گَرم وسوزان
همان نام آوران و پاک مردان

نَنالیدند از اندوه و محنت
بِدادند عالَمی را درسِ عزِت

همه سَرمَشق از زهرا گرفتند
به قلبِ شیرِ یزدان، جا گرفتند

به پُشت پیرَهَن زهرا نوشتند
ولایت را همه یکجا نوشتند

به یادِ صورتِ زهرای اَطهَر
شده ذِکرِ لَباشان، وای مادر

به یادِ سینه، سوزانِ مدینه
به یادِ قَبرِ پنهانِ مدینه

بقیع و غُربَتَش در یادِشان بود
غَریبیِ علی، فریادِشان بود

شَب و تَنهایی و فَتّاحِ خیبر
کنارِ قَبرِ دلبَندِ پِیَمبَر

علی آن رهبَرِ یکتای اَفلاک
خطابَش این چنین بودی بَر آن خاک

بقیع ای خاکِ تیره همسَرم رفت
ببین تنها شدم، آن یاوَرم رفت

طَبیبِ فاطمه، خود بی طَبیب است
زِ بَعدِ فاطمه حیدر، غریب است

من آن شب ای بقیع، با سینه ی چاک
بَتولم را سِپُردَم بَر تو ای خاک

علی باغ و بهارَش بود زهرا
علی دار و نَدارش بود زهرا

مُحِقَّم دیده ام گَر خون بِبارَد
مواظب باش زهرا، زخم دارد

بقیع این گُل، جَمالِ زَرد دارد
شکسته پَهلویَش هم درد دارد

غَمِ زهرا دِلَم را سخت آزُرد
میانِ کوچه ها یارَم زمین خورد

اَجَل ایکاش آید، جان سِتاند
مرا اَز درد و محنتها رَهاند

جهان، بی فاطمه، چون جای من نیست
بِمیرم، (بیکَسی) دردِ غَریبیست

  • چهارشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -(جز گل که می فهمد غم پرپر شدن را) * ناشناس ؟؟؟

524
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(جز گل که می فهمد غم پرپر شدن را) جز گُل که می فهمد غم پرپر شدن را
در آتشی از کینه خاکستر شدن را

زهراست آنکه نوح و ابراهیم و عیسی
مدیون او هستند پیغمبر شدن را

لحظه به لحظه با تمام عشق آموخت
زهرا به فرزندان خود حیدر شدن را

نالایقم اما خدا را شکر، چشمم
در روضه دارد افتخار تر شدن را

در عالم زر هر که چیزی از خدا خواست
ما هم طلب کردیم از او نوکر شدن را

با شوق خاک پای زهرا می شوم تا
پیدا کنم شایستگی زر شدن را

وقتی که زهرا در میان کوچه افتاد
حس کرد حیدر داغ بی لشکر شدن را

با کینه در می زد به خود می گفت باید
از او بگیرم لذت مادر شدن را

دریا به حال چشم هایت گریه می کرد
سجاده هنگام دعایت گریه می کرد

آن روز آتش شرمسار چادرت بود
آن روز میخ در برایت گریه می کرد

وقت قنوتت دست تو بالا نمی رفت
افلاک با هر ربنایت گریه می کرد

وقتی علی را سوی مسجد می کشاندند
جبریل آنجا پا به پایت گریه می کرد

جای تو خالی بود در گودال اما
زینب غریبانه به جایت گریه می کرد

پروانه ای روی مزارت عاشقانه
در حسرت صحن و سرایت گریه می کرد

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا(س) -(فاطمیه اومده) * الیاس محمدشاهی

356

شور حضرت زهرا(س) -(فاطمیه اومده) بند اول

فاطمیه اومده
برا مادر غمگینم
شبا به یاده غمهاش،تو روضه ها میشینم

فاطمیه اومده
چشمام داره میباره
به یاده غربت مولا،دلم آروم نداره

«میخونم»

از لحظه ای که مادر،برا دفاع از حیدر
چادر بسر کرده و،رفته به پشت اون در
میونه در ودیوار،سینش خورده به مسمار
لباسش شده خونی،علی شده بیقرار

شعله زبونه میکشید،آتیش به فاطمه رسید
قامته زینب دخترش،از غصه ی مادر خمید

(آه و واویلا۳)از غربت زهرا

بنددوم

فاطمیه واسه من
حکم محرم داره
ولی این روزا زهرا،مریضه و بیماره

بیاید همه عیادت
بریم خونه ی حیدر
از بانویی که زخمی،خوابیده توی بستر

«واویلا»

مجروحه دست وبازوش،ای وای شکسته پهلوش
افتاده بود رو خاکا،چل نفررفتن از روش
زهرا دلش چه خونه،داره روضه میخونه
ازلحظه ای که قنفذ،میزد با تازیونه

نامرد مغیره بی حیا،مادر رو میزد بی هوا
زیره کتک صدا میزد،علیم غریب و تنها

(آه و واویلا۳)ازغربت زهرا

بندسوم

داره وصیت میگه
مادر با قلبی مضطر
زینب میشی کربلا،آواره و خون جگر

می بینی روی نیزه
راس جدا از تن رو
می بینی پاره پاره،شهیدبی کفن رو

«وای زینب»

حسین میونه گودال،میوفته بین جنجال
جسمه عزیزه زهرا،رو خاکا میشه پامال
راهه جسارت بازه،واسه تشییع جنازه
به دست و پای اسبا،میخوره نعله تازه

خولی و شمر دوروبرت،میره به غارت معجرت
هجده تا سر رونیزه ها،تا شام میشن همسفرت

(آه و واویلا۳)از غربت ارباب

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا(س) -(ای وای ای مادر) * الیاس محمدشاهی

513

شور حضرت زهرا(س) -(ای وای ای مادر) بنداول

ای وای ای مادر ( ۲)
میون شعله ها بودی پشته دَر
ای وای ای مادر
میون شعله ها میسوخته مَعجر
ای وای ای مادر (۲)

چی اومده بگو به من سرت
بگو چه شد دلم شده کباب
چرا رو میگیری ؛ زِ شوهرت
شددسته بسته حیدرباطناب

چودهلیزِ دَرو مُحکم گرفته
نوای یاعلیا دَم گرفته
گل یاس علی امشب خزان شد
که ازاین غم دله عالم گرفته

ای وای ای مادر

بنددوم

کوچه غوغاست(2)
روی زمین چادره خاکیه زهراست
کوچه غوغاست
مادره ما به زیره پایه اعداست
کوچه غوغاست(2)

با غلاف شمشیر زدن به بازوش
تویی بَسترو هی میره ازهوش
گاه حسن گاه حسین زمزمه داره
زخمیه صورت وپهلوش

شده شرمنده ی زهرا حیدر
میانه کافران تنها حیدر
شنید از دو لب ام ابیها
که جانه من فدات مولا حیدر

ای وای ای مادر

به قلم
کربلایی_سعید_نوروزیان
الیاس_محمد_شاهی

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

تک زمینه حضرت زهرا(س) -(لباس مشکی بر تن بارونیه چشامون) * الیاس محمدشاهی

405

تک زمینه حضرت زهرا(س) -(لباس مشکی بر تن بارونیه چشامون) بنداول

لباس مشکی بر تن،بارونیه چشامون
فاطمیه می‌باره دوباره دیده هامون
مادره ما شهید شد،علی نداره یاور
این شبا بی‌قراره دله خونه آقامون

دله علی لبریزه غمه
زیره لب داره باز زمزمه
چرا زدنت توی کوچه فاطمه

در وسطه کوچه تو را میزدن،وای من
کاش به جای تو مرا میزدن،وای من

امان(ای دل۳)وای
بسوز(ای دل۳)وای

بنددوم

می لرزه زانوها و تن و بدنه حیدر
دیگه شده زمین گیر،یل و فاتح خیبر
به یاد میاره آقا،اون وقت و ساعتی که
ثانی به در لگد زد،افتاد رو خاکا مادر

بینه فشاره در و دیوار
به محسن اومد خیلی فشار
خونی شده وایه من نوکه مسمار

(وای منو۲)(وای من۳)
میخ در و سینه ی زهرای من(وای من۲)

(امان ای۳)وای
(بسوز ای دل)وای

بندسوم

میونه کوچه ها به مادر شده اهانت
حسن شبا میبینه کابوسه یه جسارت
حاله خوشی نداره،گریه میکنه هر شب
زینب میگه حسن جان،بگو از اون جنایت

یهودیه ملعونه پست
توی کوچه راهش رو بست
زد تو صورته مادرم با دو دست

کوچه شده قتلگه فاطمه(وای من۲)
قامته مادر ز جسارت خمه(وای من۲)

تموم(ای دل۳)وای
بسوز(ای دل۳)وای

بندچهارم

رقیه ی سه ساله شده شبیه زهرا
افتاده از رو ناقه،نیمه ی شب تو صحرا
رفته زیره یه بوته،تا که بیاد بابایی
اما زجره حرومی شکست پهلوش و با پا

قامته رقیه خمید
موهای سرش شد سپید
بچه رو هی روی خارا میکشید

هی گفتم بهش،(میام۴)
موهامو نکش،(میام۴)
دستامو که بست(بابا۴)
انگشتم شکست(بابا۴)

امان(ای دل۳)وای
بسوز(ای دل۳)وای

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

زبانحال حضرت علی (ع) در سوگ حضرت زهرا (س) -(ای که یادت دیده را ابر بهاری می کند) * سیدبشیر حسینی میانجی

418

زبانحال حضرت علی (ع) در سوگ حضرت زهرا (س) -(ای که یادت دیده را ابر بهاری می کند) ای که یادت دیده را ابر بهاری می کند
چاه بعد از تو دلم را غمگساری می کند

از همان روزی که در آن کوچه چشمت تار دید
چشمه چشمه چشم حیدر چشمه ساری می کند

می نویسد شرحه شرحه شرح حالت را قلم
قطره قطره اشک بر آیینه جاری می کند

دیده ام پرواز سرخت را میان شعله ها
صفحه صفحه دیده ام مقتل نگاری می کند

آه, می ترسم پس از تو عمر من باشد دراز
مرتضی بر مرگ خود لحظه شماری می کند

نه فقط من بی قرارم از غم هجران تو
بستر بیماری ات هم بی قراری می کند

کاش می دیدی که بی تو, موقع برخاستن
شیر حق را زینب مظلومه یاری می کند

زانوی غم در بغل دارد غریبانه حسن
با خیال کوچه ی غم اشکباری می کند

گاه می بینم نشسته پشت در بر روی خاک
ام کلثوم سه ساله آه و زاری می کند

گاه می بینم که مثل شمع می سوزد حسین
نیمه ی شب در فراقت سوگواری می کند

می زند آتش به جانم شیوه های زینبت
بی تو بعد از سوگواری, خانه داری می کند

کلک سحرآمیز و زرین دفتری دارد (بشیر)
گاه گاهی در سرودن شاهکاری می کند

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور هروله حضرت زهرا(س) -(هر شب از غمت مادر) * عباس شعرباف

677

شور هروله حضرت زهرا(س) -(هر شب از غمت مادر) هر شب از غمت مادر
دلخونو پریشونم
میسوزم پاي روضت ۲
مثل ابر بارونم ۲

غمه بي مادري سخته
کي میدونه کي میفهمه
هنوزم از غمت مادر ۲
حسن دلش پُر از زخمه ۲

ذکرِ رو لبهامي مادر مادر مادر
دلیله اشکامي مادر مادر مادر
از تو دارم هر چي دارم تُوي دُنیا
همه ي دُنیامي مادر مادر مادر ۲

اُمّ ابیها ، یا زهرا ۳

روي سینه ي حیدر
اسمِ حضرتِ زهراس
روی سینه ي زهرا ۲
حَک گَشته علي مولاس ۲

به کوریه چشِ دُشمن
برا تو جُون میدیم مادر
میسازیم آخرش روزي ۲
ضریحتو مثه حیدر ۲

سِپرِ مولایي مادر مادر مادر
نداري همتایي مادر مادر مادر
همه ي عالم میگیرن از تو روزي
اُمّ ابیهایي مادر مادر مادر ۲

اُمّ ابیها ، یا زهرا ۳

خوشحالم از این بابت
که با نوکريت زندم
بد بودم ولي بي بي ۲
تو خواستي شُدم آدم ۲

تمومه زندگیه من
میگذره با تو هر لحظه
از اینکه نوکرت هستم ۲
به همه دُنیا میرزه ۲

خیلي دوست دارم مادر مادر مادر
به تو بدهکارم مادر مادر مادر
تو باعثه و بانیه عزّتم هستي
جُونمو میزارم مادر مادر مادر ۲

اُمّ ابیها ، یا زهرا ۳

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا (س) -(فاطمه رفت و علی بیکس و تنها ماندست) *سید ناصر ولائی زنجانی

770

شهادت حضرت زهرا (س) -(فاطمه رفت و علی بیکس و تنها ماندست) فاطمه رفت و علی بیکس و تنها ماندست
در بشکسته و آتشزده ای جاماندست

فاطمه جان علی بود و چو شمعی میسوخت
آتشی در دل پروانة تنها ماندست

غنچه ها از رخ خود شبنم غم می بارند
باغ در فصل خزان با غم فردا ماندست

گربپرسی که مزارش زچه نامعلوم است
گویم آن گُل نه به گِل در همه دلها ماندست

روز کوچش زچه در دور زمان نا پیدا ست
چونکه تاریخ عزادار به زهرا ماندست

همه شب چشم شفق همچو فلق خونین است
وین نشانیست که از دیدة مولا ماندست

قدسیان غرق ملالند و جهان تیره زغم
شب نمودیست کزان ماتم عظما ماندست

فاطمه مثل گلی بود که پرپر می شد
اشک خونین دراین چشم تماشا ماندست

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

در مدح و مصائب حضرت زهرا (س) -(ای فخر زمین و آسمان یا زهرا) *حاج علی پور علی

576

در مدح و مصائب حضرت زهرا (س) -(ای فخر زمین و آسمان یا زهرا) ای فخر زمین و آسمان یا زهرا
وی تاج سر فرشتگان یازهرا

ای چشمهءنورحکمت.ای.جنت عشق
جنت ز تو گشته جاودان یا زهرا

ای راز بزرگ خلقت ای هستی عشق
هستی ز تو بر گرفته جان یازهرا

هستی همه بی تو یک شب یلدابود
در ظلمت محض بیکران یا زهرا

از نورتو عرش وفرش روشن گردید
شاکر همه ی فرشته گان یا زهرا

تو چشمه ی نور هفت باغ عشقی
هم علت خلقت جهان یا زهرا

هم بضعهءمصطفی وهم کوثر عشق
هم مادر صاحب الزمان یا زهرا

دردا که پس ازمرگ پدر ماندی تو
در خانه غریب و بی امان یا زهرا

آن پیر عنود حرمتت را بشکست
افتاد به لرزه آسمان یا زهرا

بر مهبط جبر ئیل تا آتش زد
شد شام سیاه کهکشان یا زهرا

شاید پر جبرئیل هم شعله کشید
از شعله ی خشم نا کسان یازهرا

زینب به فغان شد از غم مسماری
بگداخته در شعله عیان یا زهرا

پر سوخت زپروانه ی شمع ملکوت
در آتش کینه آن چنان یا زهرا

تا غنچه و گل به پشت در پرپر شد
شد فصل بهارییش خزان یا زهرا

گفتی که بیا فضه جگر سوخت مرا
کردی ز علی غمت نهان یا زهرا

کشتند تورا به پشت آن سوخته در
رفتی تو شهیده از جهان یا زهرا

آه از غم غربتی شد شیر خدا
از غسل تو دیده خون فشان یازهرا

از دفن شبانه ات زبان بگشایم
غم شعله کشد زهر کران یا زهرا

ای گوثر عشق در کجا مد فونی
کاین قصه نیاید به بیان یا زهر ا

گشتیم ، نبود در بقیع یک سنگی
از قبر و مزار تو نشان یازهرا

  • جمعه
  • 11
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

شهادت حضرت زهرا(س) -( جلوۀ آیات قرآن فاطمه) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

499

شهادت حضرت زهرا(س) -( جلوۀ آیات قرآن فاطمه) جلوۀ آیات قرآن فاطمه
مظهر الطاف سبحان فاطمه

اُمّ اَب می گفت او را مصطفی
هر زمان می کرد عنوان فاطمه

از ریاحین بهشتی پاک بود
کفوّ حیدر خیر نسوان فاطمه

سر گروه خامس آل عبا
هست در لولاک پنهان فاطمه

رفت از دنیا ورا نشناختند
چونکه بود از اهل رضوان فاطمه

دُرّ بی همتای دریای عفاف
طوطی طوبای یزدان فاطمه

شبچراغ اهل ایمان و عمل
چلچراغ راه عرفان فاطمه

در جوانی از حیاتش گشت سیر
بعد بابا شد پریشان فاطمه

دشمنانش در پی آزار او
در عوض می کرد احسان فاطمه

باب رحمت بود باب مرتضی
در حریمش سینه سوزان فاطمه

بر سر بالینش آمد دید علی
نیمه جان افتاده نالان فاطمه

گفت زهرا بر علی بنما نظر
دیدگان بگشود لرزان فاطمه

با بسی زحمت سرودش اینچنین
کن حلالم می دهد جان فاطمه

می سپارم بر تو دو دردانه را
می رود پیش شهیدان فاطمه

کس نرنجاند حسینم را بگو
ناگران است از دو طفلان فاطمه

می رود جبراً از این دنیا «صفا»
سوی بابا اشک ریزان فاطمه

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

زبانحال حضرت علی(ع) -(قرار ما نبود اینگونه زهرا) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

409

زبانحال حضرت علی(ع) -(قرار ما نبود اینگونه زهرا) قرار ما نبود اینگونه زهرا
که بگذاری علی را زار و تنها

اگر من بیکسان را یار بودم
تو هم بودی مرا یاری توانا

جوان رفتی و پیرم کرد مرگت
ربود از من فلک مرغ هما را

تو بودی ذوالفقار دست حیدر
تو بگرفتی مرا از دست اعدا

ضیاء بخش شب تارم تو بودی
ز رویت میشد ایّامم مصفّا

تمام زخمهای پیکرم را
باشک دیده میکردی مداوا

سلاح دستهایم میشد آری
دعایت در صف میدان هیجا

حسین نالان و زینب بی قرار است
حسن آشفته از مرگ تو زهرا

نه کلثومت دلی آرام دارد
نه فضّه دارد آهسته تباکا

بخانه میروم غرق ملالم
برون از خانه سرگردان صحرا

دریغا مونس غمهای من رفت
هزار افسوس زان یار دل آرا

از این دنیای فانی گشته خسته
شکسته دل روان شد سوی بابا

رخش نیلی به سینه زخم مسمار
شهیده رفت در مدفن گل ما

در این غم قلب هر شیعه غمین است
«صفا» دارد رخی از اشک حمر

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

عرض ادب محضر حضرت زهرا(س) -( به رنج و حسرت و دردم دچار یا زهرا) * جلال محمدی تبریزی

539

عرض ادب محضر حضرت زهرا(س) -( به رنج و حسرت و دردم دچار یا زهرا) به رنج و حسرت و دردم دچار یا زهرا
زِ پا فکنده مرا روزگار یا زهرا
مگر گره تو گشایی زِ کار یا زهرا
به رحمت توام امّیدوار یا زهرا
مرا مکن به خودم واگذار یا زهرا

منم زِ حلقه‌ء یاران خود جدا مانده
زِ کاروان شهیدان عشق جا مانده
اَسیر غربت و در کنج انزوا مانده
عنایتی، که چنین پا شکسته، وا مانده
نباشم از شهدا شرم سار یا زهرا

نگویم این که تو را نوکری وفا دارم
و یا سخنور و مداح آل اطهارم
و یا به رحمت و اکرامتان سزاوارم
ولی زِ داغِ حسینِ تو دیده‌ ای دارم
که بارد اشک چو ابر بهار یا زهرا

به هر مصیبت و هر ماجرا گریسته ام
به یاد تشنه لبِ کربلا گریسته ام
زِ کودکی زده‌ ام سینه، یا گریسته ام
همیشه سوخته‌ ام، سالها گریسته ام
که بر حسین توام سوگوار یا زهرا

زِ داغ کرببلا صبح و شام گریه کنم
از این جراحت بی‌ التیام گریه کنم
زِ خصم تا نکشم اِنتقام گریه کنم
در انتظار ظهور امام گریه کنم
کجا به سر رسد این انتظار یا زهرا

از آن حماسه که زینب رقم زد از گفتار
به کاخ شام در افتاد اضطراب و شرار
چنان حماسه که هرگز نمی‌ شود تکرار
ولی اسارت او قصه‌ ایست محنت بار
که آتشم زده بر پود و تار یا زهرا

امام کشته شد و خیمه‌ ها به غارت رفت
شکوه عصمت خورشید بر اِسارت رفت
چه‌ ها به پردگیان از غم و مرارت رفت
بر این حکایت جانسوز اگر اشارت رفت
گرفت گریه زِ من اختیار یا زهرا

کجا زِ خال و خط و بلبل و چمن گویم
من از حسین و شهیدان بی‌ کفن گویم
به ناله آیم و از غربت حسن گویم
اگر نه از تو و از آل تو سخن گویم
زِ شاعری‌ ست مرا ننگ و عار یا زهرا

من از حکایت دیوار و در خبر دارم
چرا فغان نکنم، تیغ در جگر دارم
شگفت نیست که پیوسته چشم تر دارم
دلی چو کاغذ پیچیده در شرر دارم
از آن ندارم یک دم قرار یا زهرا

هجوم شعله بر آن آستانه ما را سوخت
زبانه‌ء خبرِ تازیانه ما را سوخت
حدیث غربت و دفن شبانه ما را سوخت
زِ بی‌نشانی تو هر نشانه ما را سوخت
که هست دیده‌ء ما اشکبار یا زهرا

دگر حکایت دیوار و در نمی‌گویم
سخن زِ فاجعه‌ء شعله‌ ور نمی‌گویم
به هیچکس سخنی زان خبر نمی‌گویم
به کوه نیز از این غم دگر نمی‌گویم
که ترسم آب شود از شرار یا زهرا

بر آن که اهل تماشا زِ چشم جان باشد
هر آینه زِ تو ای بی‌نشان، نشان باشد
تو آفتابی و جای تو آسمان باشد
شکوه تربت تو در زمین نهان باشد
که دین زِ کفر شود آشکار یا زهرا

هر آن کسی که شود از حریم مهرت دور
رسد به قلب سیاهی، به قعر جهل و غرور
تو نورِ نوری و خورشید از تو دارد نور
کند زِ نسل تو چون آخرین ستاره ظُهور
سحر شود دگر این شام تار یا زهرا

اگر اراده کنی، شمع آفتاب شود
نظر به خاک کنی گر، طلای ناب شود
دعای همچو منی نیز مستجاب شود
بر این شکسته‌ء بیچاره فتح باب شود
تویی حبیبه‌ء پروردگار یا زهرا

منافقان مسلمان نمای کافر کیش
ستم کنند بر این غم کشیده بیش از پیش
نمی کشم نفسی بی‌ملال و بی‌ تشویش
نمی‌توانم دیگر صبوری از این بیش
مرا رها کن از این گیر و دار یا زهرا

نه گل، که برگ خزان دیده‌ء بهار توام
زِ شیعیان حقیر و گناهکار توام
محبّ آل تو و تیره و تبار توام
هزار شکر خدا را که دوستدار توام
به دوستدار توام دوستدار یا زهرا

بر آستانه‌ء تو گر نه خاکِ در باشم
غبار ننگ بر آیینه‌ء هنر باشم
گدای دولت تزویر و زور و زر باشم
دگر چه می‌طلبم از خدا، اگر باشم
در آستان تو خدمت گزار یا زهرا

اگر چه عمر گذشت و سپید شد مویم
ولی نیافته‌ ام گوهری که می‌جویم
زِ پا فتاده، سر افکنده و سیه رویم
بجز تو حاجت دل با کسی نمی‌گویم
عنایتی، که شوم رستگار یا زهرا

خوشا به جمع شهیدان بی‌نشان برسم
برآیم از برهوت و به گلستان برسم
از این قفس به حضور فرشتگان برسم
بگیر دست مرا تا به آسمان برسم
به حقّ حیدر گردون سوار یا زهرا

  • شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
استاد داود طهمورثی

فاطمیه -(ای مهربانِ من، دلِ ریشم نظاره کن) *استاد داود طهمورثی

489
2

فاطمیه -(ای مهربانِ من، دلِ ریشم نظاره کن) ای مهربانِ من، دلِ ریشم نظاره کن
پشتم شکسته شد به نگاهی تو چاره کن

این کوکب فتاده به پایت حسین توست
خورشید من نظاره به این ماهپاره کن

از داغ غربتت شرر افتاده بر دلم
یکدم نظر بر این جگرِ پرشراره کن

مَشکن به ناله های حَزینت دل مرا
رحمی به چشمهای چو ابرِ بهاره کن

چون مُصْحَفِ ورق ورقی گشته قلب من
قاریِ من قرآئت اوراقِ پاره کن

ای رهسپارِ کوی خداوندگارِ عشق
لختی برای رفتن خود اِستخاره کن

ای یاس قدشکسته براین شام تارمن
دُردانه های شبنمِ اشکت ستاره کن

امید (ساده) روزقیامت نگاه توست
بهرشفاعتش تو فقط یک اشاره کن

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی فاطمیه * مرتضی محمودپور

1516
1

نوحه سینه زنی فاطمیه ◾نوحه ایام فاطمیه

◾بنداول
زد شرر آتش کین بر در خانه‌ی من
شعله‌ور گشته آتش اینک از لانه‌ی من
چشمم از خون شده تر
غنچه‌ام گشته پرپر(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

◾بنددوم
فضه جانم کجایی محسن من فدا شد
کشته در بین آتش از جفا بیصدا شد
بر علی من فدایم
کشته‌ی مرتضایم(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

◾بندسوم
تا که دیدم علی را با دو دستان بسته
فضه گشته فراموش ابروان شکسته
ما ز اهل کسائیم
زاده‌ی مصطفائیم(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

  • چهارشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شور سینه زنی ایام فاطمیه (سبک به سمت گودال از خیمه دویدم من) * مرتضی محمودپور

1575
2

شور سینه زنی ایام فاطمیه (سبک به سمت گودال از خیمه دویدم من) ◾نوحه‌ی فاطمیه
◾و شور سینه زنی
◾سبک به سمت گودال

◾بنداول
شرر زده آتش به خانه‌ی مولا
شکسته پهلو شدفاطمه‌ی زهرا
به پشت در مادر صدا زده فضه
به یاریم فضه بیا بیا اینجا
غنچه از شاخه..... جدا شد
محسنم آخر...‌‌ فدا شد
پشت دیدم به چشمم
خانه ام چون کربلا شد
فضه‌جانم..... فضه‌جانم
فضه جانم فضه جانم(۲)

◾بنددوم
فاطمه از ضرب لگد ز پا افتاد
غنچه گل گوئیا در آن میان جان داد
دو دست حیدر شد بسته ز کین آنجا
آمده از ره در بیت ولا صیاد
یک طرف زینب.....‌ نشسته
یک طرف پهلو..... شکسته
یک طرف حسین به یکسو
سبط اکبر..... چشم بسته
فاطمه جان..... فاطمه جان
فاطمه جان فاطمه جان(۲)

  • پنج شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی روز شهادت حضرت زهرا(س) * مرتضی محمودپور

1798
1

نوحه سینه زنی روز شهادت حضرت زهرا(س) ◾نوحه‌ی سینه زنی
◾روز شهادت(ایام فاطمیه)

◾بنداول
بهر حفظ ولایت مادر من جوان بود
یاس خوشبوی حیدرچون گل در خزان بود
بر دلم غصه تازه است
وقت تشیع جنازه است(۲)
واغریبا غریبا(۳)

◾بنددوم
پیکرش را شبانه چه غریبانه بردند
هفت نفر دیده‌ام از بین این خانه بردند
حیدر از پا فتاده
سر به خاکش نهاده(۲)
واغریبا غریبا(۳)

◾بندسوم
از جدایی مادر منکه سرد و خموشم
ناله‌های حسینم امشب آید بگوشم
داده جان مادر ما
رفته زهرا ز دنیا(۲)
واغریبا غریبا وا غریبا غریبا(۳)

  • چهارشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _ناله کم کن یار هجده ساله ام * اسماعیل تقوایی

1843
1

یا فاطمه الزهرا(س) _ناله کم کن یار هجده ساله ام یا فاطمه الزهرا(س)

ناله کم کن یار هجده ساله ام
ناله ات آتش به جانم می زند

حال زارت در میان بسترت
نیشتر بر استخوانم می زند

دیگر این عجل وفاتی را مگو
لطمه بر روح وروانم می زند

گر نباشی تو غم بی مادری
ضربه ها بر آشیانم می زند

فکر هجران تو ای بانوی من
لرزه ها بر خانمانم می زند

ای بهار زندگی مرتضی
داغ تو رنگ خزانم می زند

بی تو ای پشت وپناه من، عدو
طعنه بر قد کمانم می زند

شعر :اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب شهادت فاطمیه(سبک و ملودی جدید) * مرتضی محمودپور

905
2

نوحه سینه زنی شب شهادت فاطمیه(سبک و ملودی جدید) ◾نوحه سینه زنی
◾شب شهادت فاطمیه

◾بنداول
از خانه میبرند تابوت مادرم
من گریه میکنم بر حال خواهرم
یک گوشه‌ای حسن بر سینه میزند
من مانده‌ام خموش با این برادرم
وای مادرم مرو(۴)

◾بنددوم
این غربت پدر تا گشته باورم
در نیم شب خدا گردیده یاورم
از دیده ام روان اشک شبانه‌ام
آتش شرر زد و سوزانده این پرم
وای مادرم مرو(۴)

◾بندسوم
از درد پهلویش راحت شده دگر
از آسمان فتاد در پیش من قمر
یاسم شکسته شد افتاده روی خاک
دیگر نمیرسد از او به ما ثمر
وای مادرم مرو(۴)

  • جمعه
  • 26
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی فاطمیه(بعداز شهادت * مرتضی محمودپور

772

نوحه سینه زنی فاطمیه(بعداز شهادت ◾نوحه سینه زنی
◾فاطمیه بعد شهادت

◾بنداول
خانه ماتمسرا شد فاطمه جان کجایی
کودکان ناله دارند همچو نای نوایی
بعد تو من غریبم
فاطمه ای حبیبم(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

◾بنددوم
میکند خانه‌داری جای تو زینب من
جانم آمد ز دوری نیم شب بر لب من
کن نظاره حسن را
این گل یاسمن را(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

◾بندسوم
خون تو روی دیوار قاتل کودکانم
من چه سازم از این غم یار قامت کمانم
مانده چشمم براهت
خانه شد قتلگاهت(۲)
فاطمه فاطمه جان(۳)

  • دوشنبه
  • 29
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 01:39
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

روضه حضرت زهرا با گریز به کربلا(محسن ششماهه و ششماهه‌ی کربلا) * مرتضی محمودپور

1047
1

روضه حضرت زهرا با گریز به کربلا(محسن ششماهه و ششماهه‌ی کربلا) ◾مربع ترکیب (مسدس)
◾ایام فاطمیه

دربین دود و آتشم فضه خذینی
جام‌بلی سرمیکشم فضه‌خذینی
بهر علی آرامشم فضه خذینی
من کوثر لیلی‌‌وشم فضه خذینی
از بهر زهرا مادری کن فضه جانم
بهرم تهیه معجری کن فضه‌جانم

آتش گرفته معجرم موی سرم سوخت
بهر علی در پشت در بال و پرم سوخت
هم محسن ششماهه‌ و هم پیکر سوخت
پروانه‌ام حتی ببین خاکسترم سوخت
حالا رسیده عمر کوتاهم به پایان
دور از دو چشمان علی رازم بپوشان

آغشته درخون غنچه‌ی ششماهه فضه
دیگر صدای ناله‌‌هایم آهه فضه
فرزند من مهدی فقط خونخواهه فضه
این منتقم با پرچمش در راهه فضه
فضه بپوشان پیکرش حیدر نبیند
مخفی نما این صحنه را دختر نبیند

گهواره را از چشم طفلانم نهان کن
آهسته از این غصه‌ها کمتر فغان کن
اشک از برای غربت حیدر روان کن
فکری به حال زخم زهرای جوان کن
مادر ندارم مادری کن از برایم
من داغ دار حیدر و کرببلایم

گهواره گفتم یاد طفل شیرخوارم
یاد رباب و تشنگی و گاهوارم
در بین خیمه دیده‌ام ایل و تبارم
از بهر سوز تشنگی من داغدارم
این آتش خانه شرر بر کربلا زد
راس حسینم را به روی نیزه‌ها زد

  • پنج شنبه
  • 9
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

حضرت زهرا س * حسین فرجی

1408

حضرت زهرا س حال وهوای خانه با تو خوبتر بود
غمها ی دنیا روی قلبم بی اثر بود
آهسته همراهم شدی آهسنه رفتی
مثل نسیمی خوش که عمرش مختصر بود
از روز اول کار را تقسیم کردیم
کار من و تو ماندن با یکدگر بود
بودن کنارت ارزش نفرین شدن داشت
گوش علی بر طعنه های شهر کر بود
با یک لگد این زندگی پاشید از هم
ترسم همیشه از همین چشم نظر بود
دیروز درب خانه را تعمیر کردم
چیزی شبیه استخوان بر میخ در بود
گهواره ی خالی تکان دادن ندارد
از دست رفته محسنت اما اگر بود ...
دیشب شنیدم آرزوی مرگ کردی
ای کاش این دفعه دعایت بی اثر بود..

  • پنج شنبه
  • 9
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • حسین فرجی
ادامه مطلب

چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر * مرضیه عاطفی

677

چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر چه کسی دیده جوانی بشود خون به جگر
شود آزرده؛ نبیند دل خوش را دیگر

چه کسی دیده بیایند و به آتش بکشند
«درِ» آن خانه که هستند عزادارِ پدر

رسمش این نیست به قرآن که چهل مردِ شرور
با لگدهای پیاپی برسانند شرر

چه کسی دیده؟!...به والله قسم جان داده...
مادری را وسطِ شعله کسی دیده اگر

چه کسی دیده زنی بین فشار در و میخ
وضع حملش شود آغاز و شود کشته پسر

من ندیدم که مریضی عوض ِ حمد شفا
حاجتش مرگ شود یکسره با دیدهٔ تر

چه کسی دیده که یک خانم هجده ساله
نفَسَش بند بیاید نگران در بستر

درد دارد که همه شهر شود دشمن او
وَ نگیرد کسی از حالِ بدش هیچ خبر

چه کسی دیده زنی طالبِ تابوت شود
مرد خانه شود از این غم ِ سنگین مضطر

هیچکس کاش نبیند که غریب و مظلوم
بشود نیمهٔ شب خاکسپاری مادر!

  • سه شنبه
  • 14
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فراق علی(ع) وفاطمه (س) _فضای خانه دلگیر است بی تو * اسماعیل تقوایی

784

فراق علی(ع) وفاطمه (س) _فضای خانه دلگیر است بی تو علی(ع) وفراق فاطمه‌ (س)
فضای خانه دلگیر است بی تو
علی از جان خود سیر است بی تو

تمام خانه بوی غم گرفته
و غم در حال تکثیر است بی تو

تو رفتی حیدر تو بی پناهست
علی را هجر تقدیر است بی تو

دگر تاب وتوان از دست دادم
علی تو زمین گیر است بی تو

تسلی میدهم من کودکانت
به سینه ناله شبگیر است بی تو

تمام لشگر حیدر تو بودی
علی بی لشگر و میر است بی تو

مدینه بی تو بانو جانگداز است
دلم در خانه زنجیر است بی تو

میان مردم چشمان حیدر
در ودیوار تصویر است بی تو

دعا کن زودتر پیش تو آیم
که دنیا دست وپا گیر است بی تو

شعر :اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 21
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

اشعار فاطمیه -(ای که عقیله ی بنی هاشمی) *استاد سید هاشم وفایی

606

اشعار فاطمیه -(ای که عقیله ی بنی هاشمی) ی که عقیله ی بنی هاشمی
فخر قبیله ی بنی هاشمی

فهیمه وعالمه ی اطهری
ادامه ی فاطمه ی اطهری

توکعبه ای وحجب وشرم وعفاف
کند همه عمربه دورت طواف

سپهر صبرو عشق را کوکبی
جلوه ی ایمانی وزین ابی

به عشق فریادرسی جزتونیست
تالی فاطمه کسی جزتونیست

هیبت مرتضاست درعزم تو
خطبه ی توبود همان رزم تو

زینت گلخانه ی مولاشدی
هم نفس حسین زهرا شدی

تویی مباهات بنی فاطمه
عمه ی سادات بنی فاطمه

عرش مقامی وفلک منصبی
بشیر کربلائیان زینبی

ای که به چشم حسنی نورعین
آینه ی تمام قدحسین

پنجه ی توحید به شور جهاد
تا علم صبربه دست تو داد

شور تو دم زعشق محبوب زد
صبردلت طعنه به ایوب زد

کویر ازاشک غمت باغ شد
لاله ز داغ دل تو داغ شد

چون تو کسی گلشن پرپر نداشت
این همه لاله های بی سر نداشت

گرچه زتاب غصه تب داشتی
شکرخداوند به لب داشتی

عدو زضعف تو نشانی ندید
لحظه ای ازتو ناتوانی ندید

کاخ ستم را که نگون ساختی
چنان علی به ظالمان تاختی

صحیفه عشق و وفاجزتونیست
شیرزن کرب وبلا جز تو نیست

ای که جهان غرق تحیات توست
چشم «وفایی» به کرامات توست

  • پنج شنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

درزمینه شهادت حضرت محسن (ع) -(محسن گل ولایت(جان ها همه فدایت)) * رضا یعقوبیان

701

درزمینه شهادت حضرت محسن (ع) -(محسن گل ولایت(جان ها همه فدایت)) محسن گل ولایت(جان ها همه فدایت)۲
شیعه به چشم گریان(نشسته در عزایت)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

دشمن درون خانه(آمده بی بهانه)۲
از ظلم و جور و کینه(آتش زده به خانه)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

در پشت درب خانه(بر زخم او نمک خورد)۲
در پیش چشم حیدر(مادر تو کتک خورد)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

طفلی و همچو مادر(آزاده ای تو محسن)۲
در راه دین و قرآن(جان داده ای تو محسن)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

خون دل مرتضی شد(با ناله های مادر)۲
محسن عزیز زهرا(جان دادی پشت آن در)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

دشمن ز کین شکستند(پهلوی مادرت را)۲
لرزانده دشمن دین(تن برادرت را)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

زینب دلش شکسته(می گرید از برایت)۲
در پشت درب خانه(شد محفل عزایت)۲
محسن اگر شهیدی
فردا تو روسپیدی
امان از این مصیبت۲

  • چهارشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1401
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _ای درد وبلای تو به جانم زهرا(س) * اسماعیل تقوایی

620

یا فاطمه الزهرا(س) _ای درد وبلای تو به جانم زهرا(س) یا زهرا(ع)

ای درد وبلای تو به جانم زهرا
بیمار غمین وناتوانم زهرا

نالانی وناله ات شرر برجانم
جانان من، ای روح وروانم زهرا

آن تیر دعای تو برای مرگت
انگار خورد بر استخوانم زهرا

زاندم که بدیدمت به پشت آن در
شرمنده وزار وقد کمانم زهرا

در بستری وشمع وجودت سوزد
گرد تو علی وکودکانم زهرا

من که یل خیبر، یل خندق بودم
از دست بداده ام توانم زهرا

مگذار که حیدر تو تنها بشود
ای حامی خوب ومهربانم زهرا

اطفال صغیر تو همه گریانند
ای همسر و مادر جوانم زهرا

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 19
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 01:51
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شور روضه ای (فاطمیه سلام الله علیها) *

886

شور روضه ای (فاطمیه سلام الله علیها) وای وای وای مادر

شبه و کوچه ها تاریکه
نیمه شب موقع رفتن نیست
یکی بیدار کنه مادر رو
پاشو که وقت خوابیدن نیست

همیشه نیمه شب برای
علی خدا خدا میکردی
دستت بسختی بالا میرفت
ولی بازم دعا میکردی

سجادتو وا کردم
تسبیحتو آوردم
چشماتو وا کن مادر
نذر شفاتو کردم

بند دوم

نکنه با من امشب قهری
که جوابم نمیدی مادر
لااقل چشماتو وا کن که
یکم آروم بگیره حیدر

نمیدونم چی دیده بابا
که سر رو دیوارا میزاره
وقتی که آب میریزه اسما
رو زخم تو بابا میباره

از این به بعد کارای
خونه همه با زینب
فقط چشاتو وا کن
نمونه تنها زینب

بند سوم

پاشو واسه وداع آخر
دارم از ماتمت میمیرم
مادرم مرده وقت گریه
آستینارو دهن میگیرم

چشاتو وا کن بار آخر
ببین غریب کوچه هارو
پاشو یجوری ساکتش کن
خودت غریب کربلا رو

دارم میبینم از دور
بارون نیزه ها رو
دویدنای شمرو
آشوب قتلگا رو

ته گودال چقد آشوبه
قلب اون قاتل چقدر سنگه
جایی خنجر رو میکشه اون که
جا برا دستو پا زدن تنگه

#خادم_زینب
#شورمقتلی
#جانسوز
#پیشنهاد_ویژه
#فاطمیه

  • چهارشنبه
  • 25
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _عصمت ا... و دری سوزان، وای از بیکسی * اسماعیل تقوایی

741

یا فاطمه الزهرا(س) _عصمت ا... و دری سوزان، وای از بیکسی یا فاطمه الزهرا(س)
عصمت ا... و دری سوزان،وای از بیکسی
پشت در افتاده او نالان، وای از بیکسی

یک زن تنها، چهل نامرد، وای از بیکسی
میخ سوزان. زخم، آه ودرد، وای از بیکسی

فاطمه(س) ، فریاد یا بابا، وای از بیکسی
زینب گریان و وا اُمّا، وای از بیکسی

گل شکسته، غنچه اش پرپر، وای از بیکسی
آیه آیه، سوره ی کوثر، وای از بیکسی

دست بسته حیدر کرار، وای از بیکسی
اشک او غلطیده بر رخسار، وای از بیکسی

ذوالفقار وشرم از زهرا، وای از بیکسی
پهلوانی یکه وتنها، وای از بیکسی

خانه ای وبستری مادر، وای از بیکسی
روزهای غصه ی حیدر، وای از بیکسی

روز وشب، زهرا واشک وآه، وای از بیکسی
شکوه هایش بر رسول ا..، وای از بیکسی

عاقبت جان دادن زهرا، وای از بیکسی
غسل او با حیدر واسما، وای از بیکسی

غربت وتدفین او در شب، وای از بیکسی
روز وصل اَب و ام اَب، وای از بیکسی

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1401
  • ساعت
  • 23:39
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت بی بی دو عالم(س) * مرتضی محمودپور

625

نوحه سینه زنی شهادت بی بی دو عالم(س) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت حضرت زهرا(س)
◾سبک و ملودی‌جدید

◾بنداول
به پشت در فاطمه افتاده
به پیش چشم همه جان داده
فدای راه مرتضی محسن
شکسته شد ز ساقی این باده
جدا ز قرآن شده کوثر
شکسته شد بال کبوتر
پشت در خانه و آتش
به خاک تیره زده پرپر
وای....مادر مادر مادر(۳)

◾بنددوم
غم زده از شاخه جوونه
دلم گرفته از زمونه
داد میزنم میگم به عالم
یاس محمدی خزونه
غنچه ز شاخه تا جدا شد
صاحب این غم مرتضی شد
محرم مادر شده فضه
تا که به این غم مبتلا شد
وای....مادر مادر مادر(۳)

◾بندسوم
مدینه در آتش و دوده
صورت مادری کبوده
داد میزنم میگم به عالم
بگید که‌جرم او چه بوده
اگر چه بر همه ولی بود
فاطمه نور ازلی بود
با خون نوشته شد به دیوار
جرمش حمایت از علی بود
وای....مادر مادر مادر(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 3
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 00:56
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد