حَریفه گریه هات نمیشم فاطمه
تو حالت از روزاي قبل هم بَدتره
نفس که میکشي لباست خُونیه
تِکون زهرا نَخور عزیزم بِهتره
ولي حالا که میبینم ، تو حالِ ناخوشي داري
دو سه ماهه کارم گریس ، شبا از درد تو بیداري ۲
دست به پهلو جلوم تو راه میري
مُردم اون وقتایي که دیدمت
دیدي دارم میسوزم از غمت
نَگذاشتي دیگه من ببینمت
زهرا جان حَلالم کُن
وَرم داره چقدر پا چِشمت فاطمه
جاي دستِ کیه بگو رو صورتت
نگفتي که بِهت تُو کوچه چي گُذشت
که از اون روز به بعد شِکست بالو پَرت
اخه از کِي بپرسم من ، که چي اومد سَرت زهرا
تو رو اینجور که میبینم ، خرابه رو سَرم دُنیا ۲
پنهون کردي اَزم کَبودیو
شرمندم داري میکُني گُلم
جُون م
- جمعه
- 19
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور