ای گل گلزار ولا ای پدر
نور دو چشم انبیاء ای پدر
خون شده بعد تو دلم ای پدر
شرر زده به حاصلم ای پدر
بعد تو از سوز غمت سوختم
از غم تو چو لاله افروختم
بعد تو ای پدر چه ها کشیدم
جز غم و محنت و بلا ندیدم
بعد تو دشمنان تو نشستند
بیعت با تو و علی شکستند
برای عرض تسلیت آمدند
خانه ی امّید من آتش زدند
با لگد دشمن دین در شکست
ز ضرب در فاطمه از پا نشست
آن لحظه خون شد جگرم ای پدر
فدای دین شد پسرم ای پدر
ظلم و ستم را به هم آمیختند
نامردمان به خانه ام ریختند
زد آتش از خانه ی من زبانه
میزد عدو مرا به تازیانه
به زخم همسرم نمک می زدند
به پیش او مرا کتک می زدند
نگر به حال من که جان بر لبم
خون شده زین ستم دل زینبم
- پنج شنبه
- 6
- دی
- 1397
- ساعت
- 19:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور