بنام خدا
ای بانوی بستر نشین
گلبرگ یاسِ خورده چین
زهرا منم یارت ـ حیدر پرستارت
بر دیده ژاله میكنی
وقتی كه ناله میكنی
ای یار دلْ خسته ـ چشمت شده بسته
بی تو كجا حیدر ـ دلِ مضطر
رود یك لحظه غم حاشا كند
بی تو به پیشِ كی ـ رود حیدر
غمِ دل را چگونه وا كند
ای آنكه حرف از وقت رفتن میزنی
آتش به پای باغ و گلشن میزنی
با قد خم با روی نیلی اینچنین
دشنه به قلبِ خستهی من میزنی (۲)
یا فاطمه ـ یا فاطمه (۴)
* * *
آبم مكن با خندهات
گشته علی شرمندهات
ای گلشنِ حیدر ـ جان و تنِ حیدر
در جامِ چشمانت ببین
چین و چروك این جبین
از نالههای توست ـ حیدر فدای توست
با این محبتها، تو ای زهرا
غمِ حیدر چنین افزون مكن
- یکشنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1389
- ساعت
- 09:16
- نوشته شده توسط
- احمدصدرایی