شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

رباعی در مورد گریه های حضرت فاطمه (س) - ( خدا داند دلم چون گریه می کرد) *

4805
4

رباعی در مورد گریه های حضرت فاطمه (س) -  ( خدا داند دلم چون گریه می کرد) خدا داند دلم چون گریه می کرد

به حالم دشت و هامون گریه می کرد

ندیدم زخم پهلو را در آن شب

ولی دیدم کفن خون گریه می کرد

شاعر: غلامرضا سازگار

منبع : کمیت

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

رباعی حضرت زهرا(س -(هر دم به ضريح بي نشانت اي ماه) *

7962
2

رباعی  حضرت زهرا(س -(هر دم به ضريح بي نشانت اي ماه) هر دم به ضريح بي نشانت اي ماه

بسته ست دخيل، قلب من با هر آه

عمري ست تپش هاي دلم مي گويد:

«يا فاطمه اشفعي لنا عندالله»

شاعر: یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

رباعی حضرت زهرا (س)-(زخمي است دوباره خاطر هر كوچه دلگير ترين خاطره ها در كوچه مانند تو شعرم از نفس افتاده چادر خاكي، دوشنبه، مادر، كوچه شاعر: یوسف رحیمی) *

3885

رباعی  حضرت زهرا (س)-(زخمي است دوباره خاطر هر كوچه  دلگير ترين خاطره ها در كوچه  مانند تو شعرم از نفس افتاده  چادر خاكي، دوشنبه، مادر، كوچه     شاعر: یوسف رحیمی) زخمي است دوباره خاطر هر كوچه

دلگير ترين خاطره ها در كوچه

مانند تو شعرم از نفس افتاده

چادر خاكي، دوشنبه، مادر، كوچه

شاعر: یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

رباعی حضرت زهرا (س)-(افتادی و آفتاب ها سرخ شدند جاری شدی و کتاب ها سرخ شدند از داغ گل محمدی، مادر آب آن شب همه گلاب ها سرخ شدند شاعر: بیژن ارژن) *

4372

رباعی حضرت زهرا (س)-(افتادی و آفتاب ها سرخ شدند  جاری شدی و کتاب ها سرخ شدند  از داغ گل محمدی، مادر آب  آن شب همه گلاب ها سرخ شدند     شاعر: بیژن ارژن) افتادی و آفتاب ها سرخ شدند

جاری شدی و کتاب ها سرخ شدند

از داغ گل محمدی، مادر آب

آن شب همه گلاب ها سرخ شدند

شاعر: بیژن ارژن

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب

رباعی حضرت زهرا (س)-(دادند به حكمت و به لطفي به شما) *

6209
1

رباعی  حضرت زهرا (س)-(دادند به حكمت و به لطفي به شما) دادند به حكمت و به لطفي به شما

از اين همه سوره، سوره ي كوثر را

كوتاه ترين سوره ي قرآن، يعني

كوتاه ترين راه رسيدن به خدا

شاعر: بیژن ارژن

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

محکم می کند -( بیعتش را با دل دلدار محکم می کند ) * وحید محمدی

2149
4

محکم می کند -( بیعتش را با دل دلدار محکم می کند ) بیعتش را با دل دلدار محکم می کند
قلب خود را از نگاه یار محکم می کند
تا بیاید پشت در با رخصت مولای خود
چادرش را بر سرش انگار محکم می کند
آنکه از شمشیر حیدر بغض ها دارد به دل
نعره هایش را به زور نار محکم می کند
او که می بیند که زهرا آمده در پشت در
ضربه هایش را به در هر بار محکم می کند
دست بیعت می دهد دیوار با در اینچنین ...
کار در را سینهء دیوار محکم می کند
دخترش از زخم روی سینه اش فهمید که
اتصال چوب را مسمار محکم می کند ...

شاعر : وحید محمدی

  • پنج شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 10:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

به مناسبت ایام مظلومیت مولایم علی(ع) و مادرم فاطمه(س) بعد از شهادت پیامبر(ص) و...- (آتش بهانه بود که بی مادرم کنند) *

5116

به مناسبت ایام مظلومیت مولایم علی(ع) و مادرم فاطمه(س) بعد از شهادت پیامبر(ص) و...- (آتش بهانه بود که بی مادرم کنند) آتش بهانه بود...

آتش بهانه بود که بی مادرم کنند

هیزم وسیله بود که خاکسترم کنند

از لابه لای پنجره دیدم به چشم خویش

با آتش آمدند که نیلوفرم کنند

در خاطرات زخمی بابا نوشته بود:

یک شهر آمدند که بی یاورم کنند

دستش بلند شد، همه عرش روضه خواند

با دست خویش آمده تا پرپرم کنند

انگار این قبیله ی بد ذات پر فریب

اصلا بنا نبود مرا باورم کنند

مادر فتاده روی زمین بین کوچه ها

با تازیانه آمده بی مادرم کنند

...

غمگین نباش از حرمت روز واقعه

آنجا به روی خاک بنای حرم کنند

...

اللهم العن الجبت و الطاغوت

شعر از: محمد جواد خراشادیزاده

http://www.harf-e-del.blogfa.com

  • سه شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • محمد جواد خراشادی زاده
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - مناجات -( غروب جمعه که میشه ) * رضا باقریان

5

اشعار فاطمیه - مناجات  -( غروب جمعه که میشه  ) غروب جمعه که میشه دلم بهونه میگیره
میشینه کنج ایوون و از تو نشونه میگیره
آقا کجایی پس کی میایی کنار کعبه یا کربلایی
آقا کجایی(4)
آقا به جون عاشقات سری بزن به نوکرت
دیگه دارم خسته میشم بیا به جون مادرت
آرزوم اینه تو رو ببینم یه روز بیام و پیشت بشینم
آقا کجایی(4)
دلم برات پر میزنه دیگه نمونده طاقتم
منم میخام ببینمت فقط همینه حاجتم
رویم سیاه و اینجا نشستم مثل همیشه توبه شکستم
آقا کجایی(4)
شبای جمعه که میشه پیش تو سر به زیر میام
فقط من از تو آقاجون عفو گناهامو میخوام
از بس دل من تیره و تاره کسی از این دل خبر نداره
الهی العفو(4)
تو هر چی از من که دیدی یه پرده ای روش کشیدی

الهی العفو(4)
تو هر چی از

  • پنج شنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

گزيده اي از اشعار استفاده شده در دهه اول فاطميه 89 توسط حاج سعيد حداديان *

5678
3

گزيده اي از اشعار استفاده شده در دهه اول فاطميه 89 توسط حاج سعيد حداديان ديد ساقي كوثرش را درخروش

رافت رحماني اش آمد به جوش

آسمان ديده را ‍‍‍‍ ‍‍ بر ابر كرد

گفت سلمان باز بايد ؟

***********

روز اول 5شنبه 2 ارديبهشت 89
---------------------------------

ديد ساقي كوثرش را درخروش

رافت رحماني اش آمد به جوش

آسمان ديده را ‍‍‍‍ ‍‍ بر ابر كرد

گفت سلمان باز بايد ؟

تانگشته آسمانها زيرو رو

با زبان مرتضي اورا بگو

اي عروس آسماني خدا

ترجمان مهرباني خدا

اي نگين رحمت للعالمين

اي اميد رحمت للعالمين

خاتم ‍‍بيغمبران را خود نگين

اي گذشت تو كران تا بيكران

اي بلنداي دلت هفت آسمان

ماه ‍بيشاني جبين برچين مكن

فاطمه جان علي نفرين مكن

-------------------------------------

  • یکشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شاید زبانحال علی(ع) در هنگام غسل فاطمه(س) باشد: -(شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم) * وحید محمدی

960
4

شاید زبانحال علی(ع) در هنگام غسل فاطمه(س) باشد: -(شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم) شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم
ناله های جگرت خورده به دیوار گلم
هر زمان از در این خانه گذشتم گفتم:
که همینجا پسرت خورده به دیوار گلم
گریه بر محسن شش ماهه ی مظلوم کنی
هر زمان که نظرت خورده به دیوار گلم
بوسه می زد به رخ و سینه و دستت هر روز
بوسه گاه پدرت خورده به دیوار گلم
خم شدی، تا شده ای، مثل رکوعی زهرا
استخوان کمرت خورده به دیوار گلم
اثر کوچه از این حال خرابت پیداست
به گمانم که پرت خورده به دیوار گلم
تازه فهمیدم از این روی گرفتن انگار
گوشه ی پلک ترت خورده به دیوار گلم
همه ی صورت و موی سر تو سوخته است
معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم
این کبودی رخت جای فقط سیلی نیست
آه، قرص قمرت خورده به دیو

  • جمعه
  • 14
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) -(گره گشای جهان کرده اند دستم را ) * عالیه رجبی

584

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)  -(گره گشای جهان کرده اند دستم را ) ببخش فاطمه جان

گره گشای جهان کرده اند دستم را

خورانده اند به عالم می الستم را

علی ام آنکه به تاوان مهربان بودن

نشانده اند به آتش،تمام هستم را

اگر نبود کلام رسول،میدیدند

بروی گردنشان جای ضرب شصتم را

گرفت راه تورا تا جریحه دار کند

غرور و غیرت قلب خداپرستم را

مرا فراق تو ازپا درآوَرَد ورنه

ندیده است کسی تاکنون شکستم را

تورا زدند شکستم،ببخش فاطمه جان

وصیت پدرت بسته بود دستم را

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زهرا(س) -(رو به خزان بهار علی ،رحم کن نرو ) * میثم خنکدار

841

شعر روضه حضرت زهرا(س) -(رو به خزان بهار علی ،رحم کن نرو ) رحم کن نرو
رو به خزان بهار علی ،رحم کن نرو

زهرا به حال زار علی ،رحم کن نرو

آتش زدی مرا تو به عجّل وفاتی ات

آسیمه سر ،قرار علی ،رحم کن نرو

دیگر توان دفن شبانه ندارم ای

خورشید روزگار علی ،رحم کن نرو

هی کم کم آب میشوی و دم نمیزنی

ای شمع داغدار علی ،رحم کن نرو

یک شهر پشت کرده به این شهریار ،آه

از این دیار ،یار علی ،رحم کن نرو

ای از جهاد کوچه و در آمده ،بمان

تعبیرِ ذوالفقار علی ،رحم کن نرو

این قبرها ،فاطمه جان،نه مزار تو

نه ،میشود مزار علی ،رحم کن نرو

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

مرثیه حضرت زهرا(س) -(با خود تصور کن که حیدر خانه باشد ) * محسن ناصحی

655

مرثیه حضرت زهرا(س) -(با خود تصور کن که حیدر خانه باشد ) مادر بیمار

با خود تصور کن که حیدر خانه باشد

زهرای هجده ساله هم در خانه باشد

غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار

این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد

با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی

آتش در اطراف کبوتر خانه باشد

باور ندارم در بسوزد بین آتش

تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد

فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی

یک مادر بیمار در هر خانه باشد

باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی

جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد

دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت

حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(شبیه شمع ، تمام تو آب شد بس کن ) * رضا قاسمی

801

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(شبیه شمع ، تمام تو آب شد بس کن ) بس کن
شبیه شمع ، تمام تو آب شد بس کن

که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن

برای غربت من باز چشم تو خون شد

دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن

چقدر ناله‌ی `لالا بخواب محسن جان” ؟!

گُلت به پشت همین در گلاب شد بس کن

تو بین بستری و من به روی خاک سیاه

ترابِ غم به سرِ بوتراب شد بس کن

بیا و جان حسینت کمی بخند امشب

که رشته کوه امیدم مذاب شد بس کن

به غیر تو همه‌ی شهر ، با علی قهر است

سلام‌های علی بی جواب شد بس کن

بخار شد همه‌ی پیکر تو مادر آب !!!

تنت به پیش نگاهم سراب شد بس کن

قنوت زخمیِ `عجل وفات” می‌گیری ؟!

دعای مرگ نکن مستجاب شد بس کن

رفیقِ راه علی از سفر نگو دیگر !!!

دلم به رفتنِ با تو مُجاب

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر ایام فاطمیه *

3856

شعر ایام فاطمیه میشود با فاطمیه تا خدا پرواز کرد

راه را تا قاب قوسین این چنین اغاز کرد

فاطمی گشتن یکی از حسن هایش این بود

می شود از بهر رفتن در جنان هم ناز کرد

قفل این دنیا به نام فضه هم وا می شود

باب خلقت را خدا با نام زهرا باز کرد

می توانم از محبینش شوم این سخت نیست

با زبان اشک باید عشق را ابراز کرد

از حسن باید بپرسم بعد از ان یوم الفدک

مادرش رو از چه پوشاند و دلیلش راز کرد

شاعر : ؟؟؟

  • یکشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر در عزای مادر مظلومه سادات *

5439
1

شعر در عزای مادر مظلومه سادات جانانی و دل بر تو سپردیم و نمردیم
در هرم نگاه تو فسردیم و نمردیم
نقش است به پیشانی چین خورده ز غیرت
ما جان به در از داغ تو بردیم و نمردیم

اقبال نگون بخت ببین کین همه سر را
تا مرز قدم های تو بردیم و نمردیم
ابرو گره در هم زده چشمان شفق رفت
دندان به لب خویش فشردیم و نمردیم
ظرف دل بی حوصله جوش امد و سر رفت
خون دل جاری شده خوردیم و نمردیم
ما زنده عشقیم که با عشق بمیریم
صد مرتبه از داغ تو مردیم و نمردیم

  • یکشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر برای فاطمیه و حضرت زهرا (س) *

2764

شعر برای فاطمیه و حضرت زهرا (س) زهراست یادگاری نور خدای من
خورشید صبح و ظهر و غروب سرای من
پرواز می کنیم از این خانه تا خدا
من با دعای فاطمه او با دعای من

ما نور واحدیم، نه فرقی نمی کند
من جای او بتابم و یا او به جای من
مست تجلیات خداوندی همیم
من با خدای اویم و او با خدای من
یک طور حرف میزند انگار بوده است
از ابتدای خلقت و از انتهای من
من افتخار می کنم این که در عالمین
زهراست مادر همه بچه های من
دنیار! تمام انچه که داری برای تو
یک تار موی خاکی زهرا برای من
هر شب دلم به گفتن یک فاطمه خوش است
از من نگیر دلخوشیم را خدای من
ما یک سپر برای جهازش فروختیم
چیزی نبود تا که بریزد به پای من
کاری که کرد فاطمه کار امام بود
زهراست پس علی

  • یکشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعری زیبا در ایام عزای مادر سادات *

5014
3

شعری زیبا در ایام عزای مادر سادات آیا اجازه می دهی گویم تو را مادر
من بی بها هستم تو هستی پر بها مادر
از مادری تو علی باور شده ام آری
پرورده ای ما را غلام مرتضی مادر

جان شلمچه سیرتان ان سرخ پهلویان
قبل از اجل بالین این خسته بیا مادر
روز قیامت که کسی پشت و پناهم نیست
راهی به جنت وا کنم با ذکر یا مادر
ما را اگر قابل بدانی یک سوالی هست
یک سنگ قبر حتی نداری تو چرا مادر؟
دیر آمدیم و روضه خوان هایت به ما گفتند
خوردی کتک از دست اولاد زنا مادر
پای زمین افتادن تو در بر حیدر
کوچک بود حتی غم کرببلا مادر
خواهم ز حق تا در رکاب حضرت مهدی
گیرم تقاس زخم بازوی تو را مادر

  • یکشنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

الهى! كوثرم كو؟ *

2282

الهى! كوثرم كو؟ الهى! كوثرم كو؟ دلبرم كو؟
گلم كو؟ هستى ام كو؟ گوهرم كو؟
على تنها و دلخون مانده افسوس
يگانه مونس و تاج سرم كو؟

(2)
الهى! كلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله هاى در نديدم
گلم را خصم از دستم گرفته
(3)
الهى! سينه من كوى درد است
گلستان سرورم سرد سرد است
عزيزم فاطمه از رنج مسمار
رخ مهتابى اش غمگين و زرد است
(4)
الهى! دست من را بسته بودند
حريم خانه ام بشكسته بودند
به ضرب تازيانه آن جماعت
تن مرضيه را آزرده بودند
(5)
الهى! غمگسارم، سوگوارم
شبست و طاقت رفتن ندارم
فلك با من سرسازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم

رحيم كارگر - پارسا

  • سه شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 18:01
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

آنشب ... *

2077

آنشب ... آنشب كه شب ، از صبح محشر تيره تر بود
آنشب كه از ان ، مرغ شب هم بى خبر بود
آنشب كه رخت غم به مه ، پوشيده بودند
آنشب كه انجم هم سيه پوشيده بودند

آنشب كه خون از دامن مهتاب مى ريخت
اسما براى غسل زهرا عليه السلام اب مى ريخت
آنشب خد داند خداداند كه چون بود
قلب على زندانى فرياد و خون بود
طفلى گرفته استين دانم به دندان
تا ناله خود را كند در سينه پنهان
آنشب امير المومنين با اشك ديده
مى شست تنها پيكر يار شهيده
مى شست در تاريكى شب مخفيانه
گه جاى سيلى گاه جاى تازيانه
صد بار از رفت و دست از خويشتن شست
تا جان خود را در درون پيرهن شست
مى شست جسم يار خود ارام و خاموش
مى كرد بر دستش نگه طفلى سيه پوش
خود در كف

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد *

4522
4

بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد
غم چون نسیم پائیز، برگ و بر مرا ریخت
این لاله بهاران، غیر از خزان ندارد

بگذار تا بمیرد زین باغ پربگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد
خواهم که اشک غربت، از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر، دستم توان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد
شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانه خود زهرا امان ندارد
ای ناله ها برآئید، ای لاله ها بریزید
گلزار وحی دیگر، سرو روان ندارد

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) *

2377

شعر شهادت حضرت زهرا (س) شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شبس كه دل بى ماه رويت در دلِ شب ها گريست
آسمان ديده ام زين غصّه يك دريا گريست
باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله كرد
اى گل پرپر به حالت بلبل شيدا گريست

بارالها! بين ديوار و درى، آن شب چه شد؟
كآسمان بر حال زار زُهره زهرا گريست
گشت خون آلوده چشم اختران آسمان
بس كه زهرا تا سحر بر غربت مولا گريست
شد كوير تشنه سيراب اى فلك از بس على
داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گريست
تا نبينند اشك او را، تا سحر هر شب على
يا حديث دل به چَهْ گفت از غريبى، يا گريست
شير ميدان شجاعت بود و يك دنياى صبر
من ندانم اى فلك با او چه كردى تا گريست
سوخت همچون شمع و از او غير خاكستر نماند
بس كه از داغ ت

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ای بقیع ! *

2116

 ای بقیع ! ای بقیع !

برگشا مُهر خاموشى از زبانت اى بقيع!

جاى زهرا را بگو با زائرانت اى بقيع!

ديده گريان ما را بنگر و با ما بگو

در كجا خوابيده آن آرام جانت اى بقيع!

لطف كن، گم كرده ما را نشان ما بده

بشكن اين مُهر خموشى از زبانت اى بقيع!

گر دهى بر من نشان از قبر زهرا، تا ابد

برندارم سر ز خاك آستانت اى بقيع!

گفت مولا رازِ اين مطلب مگو با هيچ كس

خوب بيرون آمدى از امتحانت اى بقيع!

گر ندارى اذن از مولا كه سازى برملا

لااقل با ما بگو از داستانت اى بقيع!

فاطمه با پهلوى بشكسته شد مهمان تو

دِه خبر ما را ز حال ميهمانت اى بقيع!

آرزو دارد به دل خسرو كه تا صاحب زمان

برملا سازد مگر راز نهانت اى بقيع!

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا س اشک *

2473

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا س  اشک شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا س

اشک

بر ديده ام، كه موج زند قطره هاى اشك
اى كاش بوده جلوه رويت به جاى اشك!
بعد از غروب ماه رخت، خانه ام پدر!
ماتم سراى دل شد و خلوت سراى اشك

دود دلم ز سينه برآيد به جاى آه
خون دلم ز ديده بريزد به جاى اشك
وقتى كه همرهان ز برم پا كشيده اند
اشكم انيس گشته، بنازم وفاى اشك
روز و شبم كه مى گذرد با هزار درد
پيوند مى زنند به هم دانه هاى اشك!
تا نخل سايبان مرا قطع كرده اند
هر روز مى روم به «اُحُد» پابه پاى اشك!

(سيّد رضا مؤيّد)

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) انسیه حورا *

3032
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س)   انسیه حورا شعر شهادت حضرت زهرا (س)

انسیه حورا

بر افلاک حقایق زهرة حلم و حیا زهرا
به بحر عصمت حق گوهر صدق وصفا زهرا
یگانه بانوی دین فخر نسوان بنی آدم
فروزان شمع بزم محفل آل عبا زهرا

بتول طاهره خیر النساء انسیه حورا
مهین ام الائمه بنت النبیا زهرا
غمام فضل وکوه حلم و بحر علم و دانائی
سپهر عقل را بدرالدجی شمس الضحی زهرا
زکیه بضعه ختم رسل صدیقه مطلق
خبیر سر ما اوحی بامر مصطفی زهرا
غرض در خلقت زن بود حق را در وجود او
وگرنه بود رد رتبت نبوت را سزا زهرا
کمال و وهم حیرانست از وصف جلال او
چو مستغناست از هر وصف و هر مدح و ثنا زهرا
زپیش آورد غمهای جهان در گردش اختر
برای حق به هر امر قضا بودی رضا زهرا
نیاسوده هنوز

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نشینم تا سحرگه بر سر قبرت من دلخون *

2834
1

نشینم تا سحرگه بر سر قبرت من دلخون نشینم تا سحرگه بر سر قبرت من دلخون

بر احوالم ببار ای ابر اشگ از آسمان امشب
که من با دست خودسازم گلم در گل نهان امشب
مکن ایدیده منع¬ام گر بجای اشگ خونبارم
که میگریم من از هجران زهرای جوان امشب

حسن نالان حسین گریان پریشان زینبم از غم
چسان آرام بنمایم من این بی مادران امشب
نشینم تا سحرگه بر سر قبرت من دلخون
چو بلبل از فراقت سر کنم آه و فغان امشب
گرفتم آنکه برخیزم بسوی خانه برگردم
چگویم گر زمن خواهند مادر کودکان امشب
زمین با پیکر رنجیده زهرا مدارا کن
که این پهلو شکسته برتو باشد میهمان امشب

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

باز باران ! باز باران بي صدا مي چکد در حجم سرد کوچه ها *

3327

باز باران ! باز باران بي صدا مي چکد در حجم سرد کوچه ها باز باران ! باز باران بي صدا
مي چکد در حجم سرد کوچه ها

باز باران ! باز باران بي صدا
مي چکد در حجم سرد کوچه ها
کوچه هاي بي تفاوت از عبور
کوچه هاي خالي از سنگ صبور
کوچه هاي سرد و ساکت خالي اند
مسکن نامردم پوشالي اند
کوچه ها احساس را گم کرده اند
چينه هايش ياس را گم کرده اند

کوچه ي بي ياس يعني انجماد
بر خزان کيشان، هماره انقياد
کوچه ها فرياد را نشنيده اند
قصه ي بيداد را نشنيده اند
ساکنان با ديو و دد خو کرده اند
فتنه هاي خفته را رو کرده اند
کوچه ها ! ققنوس آتش زادتان
شد خلاص از شعله ي بيدادتان
اين شما و شهر و اين شهر شما
شهر خالي از خدا بهر شما
اي شمايان ، اي شمايان دروغ!
اين شما و ناخدايان دروغ

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

مظلوم زهرا *

2530
2

مظلوم زهرا مظلوم زهرا

بـا قـبــر زهـــرا بــا ديـده ي تر
گـفــتـا بـا فـغـان غـمـديـده حيدر
مظلومه زهرا
زهـرا ز دنـيــا نــاكــام رفـتـــي
راز دلــت را بـــا مــن نـگـفـتي
در خـاك تـيـره دردا كـه خـفتي
افـكـنـده داغــت بــر جـانــم آذر
مظلومه زهرا

يـكـجـا ز مرگت كلثوم محزون
از ديــدگـانــش جاري بود خون
زيـنـب چـسـازد با داغت اكنون
اي نـامـــرادم زهـــراي اطـهــر
مظلومه زهرا
يـكـجــا حـسـيـنت با حال خسته
بـا ديـده تـر يـكــســو نـشـسـته
تــار امـيـدش از هـم گـســسـته
حــال حـسـيـنـت بـرخيز و بنگر
مظلومه زهرا
زهرا ز داغت در سوز و سازم
بودي تو محرم بر جمـله رازم
از حـضـرت حـق بـاشـد نـيــازم
بـعـد از تـو

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بر قبر او، ز اشك على، آب داده شد *

2104

بر قبر او، ز اشك على، آب داده شد بر قبر او، ز اشك على، آب داده شد

با آنهمه جلالت و عزّت كه زاده شد
يا رب، مراسم شب دفنش، چه ساده شد
طاها مگر كه بار دگر دفن شد به خاك
بر خاك، چون كه صورت زهرا نهاده شد

آن شهسوار وادى صبر و توان، على
بى تاب شد، ز مركب طاقت پياده شد
سرّ خدا به دست يَدُ اللّه شد نهان
بر قبر او ز غيب، حجاب اوفتاده شد
رسم است، بر قبور عزيزان، دهند آب
بر قبر او، ز اشك على، آب داده شد

شاعر : حسان

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اين چه غوغايى است كاندر ماسوا افتاده است *

2156

اين چه غوغايى است كاندر ماسوا افتاده است  اين چه غوغايى است كاندر ماسوا افتاده است

اين چه غوغايى است كاندر ماسوا افتاده است
لرزه بر عرش خدا زين ماجرا افتاده است
اين چه آشوبى است كز طوفان غم بار دگر
نوح با كشتى به گرداب بلا افتاده است

آتش نمروديان افتاده در جان خليل
كز شرارش آتشى بر جان ما افتاده است
گريه كن اى آسمان كز فرط غم در رود نيل
زين مصيبت از كف موسى عصا افتاده است
ناله كن اى دل كه از سوز دل و اشك مسيح
لرزه بر اركان عرش كبريا افتاده است
شهپر جبريل مى سوزد كه از بيداد خصم
آتشى در مهبط وحى خدا افتاده است
باغبان در خواب و گل در باغ و گلچين در كمين
بلبل شوريده از شور و نوا افتاده است
يا رسول الله برخيز و ببين كز ضرب در
پشت درب خا

  • چهارشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد