شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من بودم و رنج ظلم وکینه) *

5048
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من بودم و رنج ظلم وکینه) من بودم و رنج ظلم وکینه

من بودم و آه کنج سینه

خون خوردم و با کسی نگفتم

از قصه ی کوچه مدینه

آنجا که گل یاس از شاخه جدا شد

مادر جوانم محتاج عصا شد

من بودم و آن مظهر پاکی

من بودم و آن صورت خاکی

من بودم و کوچه ی مدینه

من بودم و آن چادر خاکی

من لاله میان راه دیدم

من خانه پر از آه دیدم

با چشم پر از ستاره ی خود

در کوچه خسوف ماه دیدم

در کوچه گرفتم دست مادرم را

ره رفتن او را بودم به تماشا

دیدم که قدش خمیده میشد

دستش به میان دستم اما

پایش به زمین کشیده میشد

***

جز دیده ی من کسی ندیده

نه دیده کسی و نه شنیده

با چشم به خون نشسته ی خود

در کوچه جوان قد خمیده

دیدم که پرستو راه لانه گم

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(به پیش چشم من سوسو مزن ای یار نازم) *

5120

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(به پیش چشم من سوسو مزن ای یار نازم) به پیش چشم من سوسو مزن ای یار نازم

بدون تو میون خیل دشمن ها چه سازم

مرو تا حسرت نماند در دل من

بمان و حل نما تو تمام مشکل من

غریبی شود نصیب علی، بدون تو غریبم

مرو فاطمه بدون علی تو، ای صبر و شکیبم

بده یا فاطمه تو یک جواب بر این سوالم

چرا امشب تو میگویی علی جان کن حلالم

حلال تندرستی، مزن آتش به جانم

مگو حرف از جدایی، تو ای یار جوانم

قدت خم شده ،چرا فاطمه، ز جور این زمانه

بمان مهربان ،زپیشم مرو ،تو ای بانوی خانه

منیع:سایت باب الحرم

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(فاطمیه موسم غربت وعزاست) *

5659
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(فاطمیه موسم غربت وعزاست) فاطمیه موسم غربت وعزاست

فاطمیه روضه خونش خداست

با یه عشق دیرینه بر سینه می کوبم ازغم تو

دلم آتیش میگیره میمیره به یاد ماتم تو

تا همیشه زهرایی می مونه به زیر پرچم تو

فاطمیه دلامون آسمونیه

مسافر حرم بی نشونیه

کنار قبر خاکی افلاکی میشه دل زائرش

دلای غرق شیون میگیرن همیشه روضه براش

روز محشر خندونه چشمی که گریونه وقت عزاش

فاطمیه چشم عالم بارونیه

کار دل خسته مون روضه خونیه

تا ظهور فرزند دلبندت مخفیه مدفن تو

پشت ابرا میمونه پنهونه بهشت روشن تو

جمعه ها اشک افشونه بارون ندبه و شیون تو
یوسف رحیمی

منبع: سایت باب الحرم

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد) *

5330
5

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد) تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد
آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر
تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر
نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی
گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت
گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل
از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر
بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت از سـاقـ

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(برد در شب تا نبیند بی‌نقاب) *

6148
6

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(برد در شب تا نبیند بی‌نقاب) برد در شب تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب
بُرد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب

شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست
روشنانش را فلک خاموش کرد
ابرها را پنبه‌های گوش کرد
تا نبیند چشم گردون، پیکرش
نشنود تا ضجّه‌های همسرش
هم مدینه سینه‌ای بی‌غم نداشت
هم دلی بی‌اشک و خون، عالم نداشت
نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یا رب چه شد؟ با دیدنش
درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید
جان هستی گشته بود از تن جدای
نیستی می‌خواست، هستی از خدای
دست دست حق چو بر بازو رسید
آنچنان خم شد که تا زانو رسید
دست و بازو گفتگوها داشتند
بهر هم، باز آرزوها د

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(خدايا فاطمه رفته ز دستم) *

12226
13

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(خدايا فاطمه رفته ز دستم) رباعی شهادت حضرت زهرا
خدايا فاطمه رفته ز دستم
ز داغ ماتمش از پا نشستم
به دست بى رمق با اشك ديده
دو چشم نيمه بازش را ببستم

دا داند دلم چون گريه مى‏ كرد
به حالم دشت هامون گريه مى ‏كرد
نديدم دست بر پهلو نهان كرد
ولى ديدم كفن خون گريه مى‏ كرد
يا فاطمه روز حشر ستارى كن
دلسوختگان را زكرم يارى كن
ما با همه گفتيم كه با زهرائيم
ليكن تو بيا و آبرو دارى كن
خونمون اين طرفه كجا ميرى بيابيا
چيزى تا خونه نمونده جون بابا راه بيا
ديگه داريم مى‏رسيم اين همه رو خاكا نشين
بذا تا گوشواره تو بردارم از روى زمين
فلك ديدى چه خاكى بر سرم كرد
به طفلى رخت ماتم در برم كرد
الهى بشكند دست مغيره
ميان كوچه ‏ها بى مادرم كرد
خ

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

نوحه فاطمیه -( امشب حیدر دلش چه بی سامونه ) * حسین شادمند

8287
9

نوحه فاطمیه -( امشب حیدر دلش چه بی سامونه ) امشب حیدر دلش چه بی سامونه2

ای وای انگار زهرا نمی مونه2

ای دل ای دل ای امان صدها فغان از این مدینه

کشته شد در پشت در زهرای من از ضرب کینه

ای گل زهرا - بقیة الله - اجرک الله از این مصیبت

آه و واویلا (3) از این مصیبت

رفتی قلبم بی تو می گیره2

زهرا حیدر بی تو می میره2

رفتی وآتش زدی بر این دلم زهرا

بعد تو با چاه کنم درد و دلم زهرا

ای گل زهرا - بقیة الله - اجرک الله از این مصیبت

آه و واویلا (3) از این مصیبت

رفته سایت از سرم زهرا2

راحت بخواب همسرم زهرا2

کرده حیدر با دودستش کفنت زهرا

پیش چشمان حسین و حسنت زهرا

ای گل زهرا - بقیة الله - اجرک الله از این مصیبت

آه و واویلا (3) از این مصیب

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو) *

7029
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو) حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو

جاريست بين هر غزلم رد پاي تو

هر سال فاطميه دلم شور مي زند

در کوچه هاي غربت و اشک و عزاي تو

بگذار ما به جای تو خون گريه مي کنيم

ديگر توان گريه نمانده براي تو

ديدم چقدر قلب تو بی صبر می شود

با شکوه های بی کسی مرتضای تو:

اينقدر رو گرفتنت از من براي چيست

حالا دگر غريبه شده آشناي تو

از گرية شبانه و نجواي كودكان

بايد به گوش من برسد ماجراي تو

بانو كمي به حال حسينت نظاره كن

حرفي بزن كه دق نكند مجتباي تو

حالا ببين که روضه گرفتند كودكان

در پشت درب خانه براي شفاي تو

برخيز و با نگاه ترت يا علی بگو

جان می دهد به قلب شکسته صدای تو

ديدم تو را که آرزوي مرگ مي کن

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(اين روزها مسير حياتش عوض شده) *

5862

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(اين روزها مسير حياتش عوض شده) اين روزها مسير حياتش عوض شده

شهر مدينه اي که صراطش عوض شده

از ياد رفت «آل محمد» به راحتي

بعد از پيامبر، صلواتش عوض شده

هيزم کنار خانه‌ی زهرا براي چيست؟

ترحيم مصطفاست، بساطش عوض شده

بر آستانه‌ی در «جنت» دخيل بست !

حتي مرام شعله‌ی آتش عوض شده

باران تازيانه و گلبرگ هاي ياس؟

اين شهر، بارش حسناتش عوض شده

اما چرا نشسته به پهلوي فاطمه

انگار ميخ در ثمراتش عوض شده

اين فاطمه ‌ست که ز علي رو گرفته است؟

يا آفتاب خانه صفاتش عوض شده

عطري کبود مي وزد از سمت معجرش

در بين کوچه ها نفحاتش عوض شده

او رفتني است، اين در و ديوار شاهدند

اين روزها اگر حرکاتش عوض شده

نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من که آن روزِ ستم در پسِ در می رفتم) *

6216
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من که آن روزِ ستم در پسِ در می رفتم) من که آن روزِ ستم در پسِ در می رفتم

تا نمایم ز علی دفع خطر می رفتم

****
خون شش ماهۀ من بود که می ریخت به خاک

شد پسر کشته به یاری پدر می رفتم

****
فکر مظلومی تو زنده نگه داشت مرا

پشت در ور نه به همراه پسر می رفتم

****
دست بشکسته چسان اشک تو را پاک کند

کاش پر سوخته با باد سحر می رفتم

****
دگر امروز ز بستر نتوانم برخاست

من که هر روز سر قبر پدر می رفتم

****
خارج از شهر پی ناله چو رفتم گویی

همچو جان از تن مجروح به در می رفتم

(مرحوم قاسم ملکی)

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(تورا به جان حسن دیدگان خود واکن) *

6973
7

شعر شهادت حضرت زهرا(تورا به جان حسن دیدگان خود واکن) تورا به جان حسن دیدگان خود واکن

کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن

بود مرا به جگر زخمی و تو ای مادر

کنون به گوشه چشمی بیا مداوا کن

ببین که زانوی غم در بغل گرفته علی

زهوش مرو نگهی هم به سوی بابا کن

دگر مکن زخدا مرگ خود طلب مادر

فقط برای شفا دست خویش بالا کن

زسینه آه مکش خون تازه می آید

کمی به سینه مجروح خود مدارا کن

حسن جواهری

  • شنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شور فاطمیه همراه با سبک -( خدا برا کس نیاره خونه ای مادر نداره ) * حسین شادمند

6801
17

شور فاطمیه همراه با سبک -( خدا برا کس نیاره   خونه ای مادر نداره ) خدا برا کس نیاره خونه ای مادر نداره دخترکی بی قراره تا صبح بیداره

افتاده به یاد مادر چادر او داره بر سر غم تو سینش بی شماره تا صبح بیداره

دل تنگ نگاش یاد اون خندهاش شبا تا می گرفت سر و رو شونه هاش

فاطمه بی تو تنها زینبِ اشک چشماش هر شبِ شبیه بارون

فاطمه بی تو عالم غم زده خونمون ماتم زده شبیه زندون

امون امون ای دل ای دل 3 وای

میون تموم دردا بی مادری خیلی دردِ داغی که عالم رو کرده یه عمری دیوونه

خاطره ی کوچه و یار خاطره ی درب و دیوار سینه ی زخمیِ مسمار قبری که پنهونه

امون از چشم تار سینه ی بی قرار امون از لکُه ی خون روی دیوار

فاطمه بی تو تنها زینبِ اشک چشماش هر شبِ شبیه بارون

فاطمه بی

  • دوشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:14
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم) *

2651
3

اشعار شهادت حضرت زهرا(س)،(منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم) منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم

مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم

تو هم جان علی ع هم حافظ جان علی ع بودی

چگونه پیکرت را در درون خاک بگذارم

منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا س

ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم

همه غم های عالم بین ما تقسیم شد آری

که تو از درد می نالی و من از غصّه بیدارم

دو چشم بسته و قدِّ خم و ضعف تنت گوید

که امشب می روی از دستم ای مظلومه بیمارم

از آن روزی که شد در ابر سیلی صورتت پنهان

بود هم سوز آن در سینه هم دردش به رخسارم

من آن نخلم که تو هم برگ من، هم بار من بودی

خدا داند دگر بی تو نه برگی مانده نه بارم

بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

واحد شهادت حضرت زهرا -(شب شدو چشم ماه و ستاره) * میثم مومنی نژاد

747

واحد شهادت حضرت زهرا -(شب شدو چشم ماه و ستاره) (بعد شهادت)

شب شدو چشم ماه و ستاره
شاهد چشم بارانی من
بر مزار غریب تو هر شب
بشکند بغض پنهانی من

فاطمه جان

شب شدو تا سحر گریه می کرد
یک جوان بر مزار جوانش
یاد روزی که در قلب آتش
ناله زد مرغ هم آشیانش

فاطمه جان

تا ستاره بریزد بر این خاک
کاش ، عالم همین شب بماند
چاره ساز غم عالمی در
چاره ی اشک زینب بماند

فاطمه جان

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

واحدشهادت حضرت زهرا -(باغبان گریه کن تا همیشه) * میثم مومنی نژاد

508
2

واحدشهادت حضرت زهرا -(باغبان گریه کن تا همیشه) (بستر)

باغبان گریه کن تا همیشه
یاس ما رنگ نیلوفری شد
بال پرواز او را شکستند
مادر ما دگر بستری شد

مرو مادر

تا سحر غصه های دلش را
می نهد مرحم اشک و ناله
میکند تا که پهلو به پهلو
بسترش میشود باغ لاله

مرو مادر

سوره ی قدر پیغمبر است و
در غریبی خود جان سپارد
صد دعا بهر همسایگان برد
یک ملاقاتی اما ندارد

مرو مادر

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زمزمه ،نوحه و واحد شهادت حضرت زهرا -(ماتم از راه رسید کمر غصه خمید) * میثم مومنی نژاد

589

زمزمه ،نوحه و واحد شهادت حضرت زهرا  -(ماتم از راه رسید کمر غصه خمید) ماتم از راه رسید
کمر غصه خمید
تا علی از مسجد
بسوی خانه دوید
همه دیدند که چشمان امامت تر بود
پهلوانی که زمین خورد یل خیبر بود
یا علی یا مظلوم

چشم تر گریه کند
میخ در گریه کند
نوحه خوان شد خورشید
با قمر گریه کند
تا علی روبروی همسر مجروح نشست
نزد کشتی شکسته به فغان نوح نشست
یا علی یا مظلوم

خانه در محنت شد
صحبت از غربت شد
زخم مسمار بگفت
فاطمه راحت شد
دست گلچین به خزان گل صد برگ آمد
آنقدر پا به در سوخته زد ، مرگ آمد
یا علی یا مظلوم

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(هرگاه دیده تر من گریه میکند) *

5287
6

شعر شهادت حضرت زهرا(هرگاه دیده تر من گریه میکند) هرگاه دیده تر من گریه میکند

اشکم به ماه منظر من گربه میکند

با هر نفس که میکشم من زخم سینه ام

بر زخم های دیگر من گریه میکند

هرگاه دیده تر من گریه میکند

اشکم به ماه منظر من گربه میکند

با هر نفس که میکشم من زخم سینه ام

بر زخم های دیگر من گریه میکند

با شانه شکسته زدم شانه موی او

دیدم چو ابر دخترمن گریه میکند

چون میکند نظاره به مسمار در حسین

گوید که ای وای مادر من گریه میکند

زانو بغل گرفتن حیدر زد اتشم

میسوم او برابر من گریه میکند

من گریه می کنم به غم غربت علی

او هم به حال مضطر من گریه میکند

سخت است مرد گریه کند پیش همسرش

غربت ببین علی بر من گزیه میکند

میزد مرا مغیره و دیدم به چشم

  • دوشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو) *

5582
5

شعر شهادت حضرت زهرا(مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو) مادر از زندگی خویش تو بیزار مشو

ای قرار دل من خسته زدلدار مشو

خیز و تا جمع کنم بستر خونین تو را

مرو از هوش دگر خسته وبیمار مشو

فقط از بهر شفا کن تو دعا وپس از این

طالب مرگ خود از خالق دادار مشو

با نگاهت به خدا قلب مرا سوزاندی

اینقدر جان حسن خیره به مسمار مشو

من خودم زیر بغل های تورا می گیرم

تو فقط پیش علی دست به دیوار مشو

حسن جواهری

  • دوشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

دوبیتی های شهادتی *

5314
1

دوبیتی های شهادتی غریبی مرا آنان چو دیدند

به درب خانه ام اتش کشیدند

لگد بر در زدو دیدم به چشمم

چگونه یاس را از شاخه چیدند

غریبی مرا آنان چو دیدند

به درب خانه ام اتش کشیدند

لگد بر در زدو دیدم به چشمم

چگونه یاس را از شاخه چیدند

نبینم دست بر پهلو بگیری

به درد و غصه هر دم خو بگیری

الهی بشکند دست هرآنکس

که باعث شد تو از من رو بگیری

به یاد کوچه شد دل پر شراره

که من دیدم به چشم پر ستاره

چنان از کینه زد سیلی به رویت

که از گوش تو افتاد گوشواره

علی را تا که من بی یار دیدم

خودم را در بر اغیار دیدم

به یاریش چنان خوردم سیلی

که در کوچه حسن را تار دیدم

حسن جواهری

  • دوشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

سراب *

3584
3

سراب ناگه ستون عرش الهی خراب شد حتی نفس کشیدن مادر،عذاب شد

مردی میان کوچه ومادر،پشت در ازآن به بعددیدن مادرسراب شد

آهسته گویمت نکندبشنودکسی قلبش میان شعله آتش کباب شد

مجموعه اشعار شاعر

  • سه شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

بحر طویل حضرت زهرا(س) - عرض ارادت *

9585
13

بحر طویل حضرت زهرا(س) - عرض ارادت نیمه شب بود و هوای فاطمیه که دلم دست به سینه پر زنان رفت مدینه که سلامی بدهد عرض ارادت به همان مادر مظلومه که زخمیست ز کینه، که سرت باد سلامت، تویی اسوه ایثار و شهامت و منم خاک کف پای غلامت و دلم سخت به دنبال مزارت که نشیند به کنارت و سراپاش نثارت و سر خویش بریزیم غبارت و نبینیم که پرپر شده گلهای بهارت...

پشت دیوار نشستم و از این غصه شکستم به سرم ناله مولا، به دلم نغمه زهرا، که دلم دید دو گلدسته والا و من غرق تماشا که عجب صحن و سرایی و چه ایوان طلایی و عجب قبله نمایی، چه خوش حال و هوایی، که یکی گفت: "که این قبه مگر خلد برین است که خاک در آن سرمه جبریل امین است و هر شاه و ملک در حرمش گوشه نشین

  • سه شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • محمد جواد خراشادی زاده
ادامه مطلب

نوای زهرا *

5294
2

نوای زهرا کجا یی یثرب امروز تا کنم شیون

به پهلویی که بشکست از قفا

بر درسرای خویش

کجایی تا که گویم ناله ای جانسوز

که گم گشت در این خاموشی دلها

که در یثرب نماند جز صدایی

که بر طبل قدرت کوبد وآنگه

دگر هیچ نشنود جز هلهله

چونان که شاد گشت از خشکی کوثر

توگویی تا ابد جز تخت موهوم خلافت

بر گرده مردم دگر هیچ ناید بر جهان

ناید بر جهان جز حکمرانی برخلائق

ازیرا که ناموس رسول از قفا پهلو شکستند

ازیرا مادر پیغمبری را از قفاپهلو شکستند

ازیرا بر در عصمت آتش کین را گشودند

کنون بنشسته ایم ما نظﱢاره گر براین همه دلواپسی

که از عمق هزارتودردل تاریخ

نوای یار خواهی و

به همراه دل شیر و

به دستی تیغ عدل و

به

  • چهارشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • نادر امینی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س).(شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است) *

4994
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س).(شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است) شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است

شب با سکوت بغض علی خو گرفته است

آتـش گـرفت جـان علی با شرار آه

وقتی که از ولی خدا رو گرفته است

در دست ناتوان خودش بعد ماجرا

این بار چندم است که جارو گرفته است

قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش

یک جـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است

حـتی وجـود میخ و در و تـازیـانـه ها

عطر و مشام از گل شب بو گرفته است

بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببین

کشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است

***

مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت

سـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است

مجید لشکری

  • پنج شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

مادرچه جوربازی شدش ،باغیرت من * عبدالحسین شفیع پور

5083
-2

مادرچه جوربازی شدش ،باغیرت من چشماتو واکن مادرم،دل بیقرارم پرپرزدم نگاهی کن،تنهانذارم

اینجاهمه امید دارن ،نفس بزن دوباره

دلت میاد خودت نگاه،بابارمق نداره

خوب میدونم که دردداری،دعاگوتم خدایی

فقط بمون نگو میری،میمیرم ازجدایی

غصه براچی،هستم کنارت عصا نمیخوای، میام به کارت

مادرنرو،خودت میدونی

خیلی زوده هنوز جوونی

((مادرعزیزم))

یادت میاد تو اون کوچه،ای عزت من مادرچه جور بازی شدش،باغیرت من

خدابگم چیکارکنه،درحق هرچی ظالمه

نمیدونم سزاش چیه،خداخودش یه عالمه

سرو قدت مادر من،قربون قدوقامتت

خواستم سپربشم نشد،سیلی ربوده طاقتت

پاشوتوکوچه،نیست جاتومادر گوشواره ات کو،ناموس حیدر

نزن لگد،این مادرمه

حرمت داره تاج سرمه

((مادر

  • پنج شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت جانسوز حضرت زهرا س -(خدا حافظ گل بیمار خدا حافظ گل بی خار) * هستی محرابی

3803
2

متن شعر شهادت جانسوز حضرت زهرا س -(خدا حافظ گل بیمار خدا حافظ گل بی خار) ‍ زبانحال مولا بر بالین حضرت زهرا س

(کار خیلی قدیمی و با سبک سنتی)

خداحافظ گلِ بیمار، خداحافظ گلِ بی خار

یتیمان آمدند بهرِ، واعِ آخرین دیدار

تو بودی مونسِ جانم، طبیبِ دردِ پنهانم

کجایی ای گلِ یاسم، که از دردِ تو نالانم

تو رفتی از کنارِ من، ز هجرِ تو پریشانم

ز بعدِ رفتنت دیگر، خزان شد باغ و بستانم

بمیرم من ز داغِ تو، ز دردِ اشتیاقِ تو

به مثلِ شمع میسوزم، من امشب از فراقِ تو

بگو جانم کجا گیرم، نشانی یا سراغِ تو

کجا بویم گلِ عشقم، شمیمِ عطرِ باغِ تو

خداحافظ گلِ بیمار، خداحافظ گلِ بی خار

یتیمان آمدند بهرِ، واعِ آخرین دیدار

چه شبهایی کنارِ هم، به سجّاده سحر کردیم

بگو تو چه دعاهایی، ب

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 22:06
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

چشماتو واکن مادرم،دل بیقرارم * عبدالحسین شفیع پور

5144
3

چشماتو واکن مادرم،دل بیقرارم چشماتو واکن مادرم،دل بیقرارم پرپرزدم نگاهی کن،تنهانذارم

اینجاهمه امید دارن ،نفس بزن دوباره

دلت میاد خودت نگاه،بابارمق نداره

خوب میدونم که دردداری،دعاگوتم خدایی

فقط بمون نگو میری،میمیرم ازجدایی

غصه براچی،هستم کنارت عصا نمیخوای، میام به کارت

مادرنرو،خودت میدونی

خیلی زوده هنوز جوونی

((مادرعزیزم))

یادت میاد تو اون کوچه،ای عزت من مادرچه جور بازی شدش،باغیرت من

خدابگم چیکارکنه،درحق هرچی ظالمه

نمیدونم سزاش چیه،خداخودش یه عالمه

سرو قدت مادر من،قربون قدوقامتت

خواستم سپربشم نشد،سیلی ربوده طاقتت

پاشوتوکوچه،نیست جاتومادر گوشواره ات کو،ناموس حیدر

نزن لگد،این مادرمه

حرمت داره تاج سرمه

((مادر

  • جمعه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب

زبانحال امام حسن(زخم فدک) *

4647
5

زبانحال امام حسن(زخم فدک) تمام اهل عالم دم گرفتند

به حال خانه ی ما غم گرفتند

که روزی روزگاری خانه ی ما

صفایی داشت آن را هم گرفتند

کنون افتاده ناله در دل باد

و حتی آسمان هم ناله سر داد

نمی دانی چه شد در آن سیاهی

خودم دیدم که بین کوچه افتاد

ز چشمش سیلی کین سو گرفته

که حتی از علی هم رو گرفته

خودم دیدم که مادر زیر چادر

دو دستی دست بر پهلو گرفته

به قلب مادرم زخم فدک خورد

دل ریش پدر جانم نمک خورد

خرابم شد به سر انگار دنیا

که پیش چشم من مادر کتک خورد

کمی با درد و شبنم راه می رفت

و با دنیایی از غم راه می رفت

اگر چه دست بر دیوار می زد

ولی با قامتی خم راه می رفت

شدم این روزها غمخوار زهرا(س)

و مدیون سوال چشم

  • پنج شنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(تو در بيت ولايت شمع سوزان علي بودي) *

4044
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(تو در بيت ولايت شمع سوزان علي بودي) تو در بيت ولايت شمع سوزان علي بودي
تو جانان محمد بودي و جان علي بودي
چگونه حرمتت پامال شد اي سوره ي کوثر
چرا نقش زمين گشتي تو قرآن علي بودي

علي حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد
تو سرو باغ و بستان و گلستان علي بودي
نه در شام عروسي ، نه ز صبح روز ميلادت
تو پيش از خلقتت در عهد و پيمان علي بودي
تو تا رفتي علي تنهاي تنها شد ، که تو تنها
شريک درد و غمهاي فراوان علي بودي
تو با دست شکسته ، دست حيدر بودي اي زهرا
تو با اشک پياپي چشم گريان علي بودي
ندارد شير حق بعد از تو همتايي و هم شاني
تو همتاي علي بودي و هم شان علي بودي
علي مي ديد مرآت الهي را به ديدارت
چگونه پيش چشم او جسارت شد به رخسارت

منبع: با

  • چهارشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش) *

4458
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش) شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش
شياطين بيت ذات حي سبحان را زدند آتش
الهي جسمشان در نار قهر کبريا سوزد
که هيزم جمع کرده کعبه ي جان را زدند آتش

به دين کردند با شمشير دين از چهار سو حمله
ز قرآن دم زدند و بيت قرآن را زدند آتش
گُلي را که نبي پرورد با ضرب لگد چيدند
به غنچه حمله کردند و گلستان را زدند آتش
به قرآن مي خورم سوگند سوزاندند قرآن را
به ايمان مي خورم سوگند ايمان را زدند آتش
مسلمان نيستم گر کذب گويم ، نا مسلمانان
از اين بيداد قلب هر مسلمان را زدند آتش
به ناموس الهي حمله ور گشتند نامردان
همان قومي که بيت شاه مردان را زدند آتش
نمي گويم که تنها دخت احد را زدند آنجا
محمد را ، محمد را ، محم

  • چهارشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(خداي من بهشت و شعله‌هاي نار يعني چه؟) *

4969
5

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(خداي من بهشت و شعله‌هاي نار يعني چه؟) خداي من بهشت و شعله هاي نار يعني چه؟
خطاکاران و بيت عصمت دادار يعني چه؟
جسارتهاي ديو و صورت انسيه الحورا
گل بي خار باغ وحي و نيش خار يعني چه؟

نگاه شير حق و تازيانه خوردن زهرا
طناب خصم و دست حيدر کرار يعني چه؟
اميرالمؤمنين تنها ميان آن همه دشمن
يگانه حاميش بين در و ديوار يعني چه؟
مگر نه سينه ي زهرا ، بهشت مصطفي بودي
بهشت مصطفي و صدمه ي مسمار يعني چه؟
فشار در ، غلاف تيغ ، قتل طفل ششماهه
به ناموس الهي اين چنين رفتار يعني چه؟
مدينه زير و رو شد از صداي ناله ي زهرا
خدايا بي تفاوت بودن انصار يعني چه؟
نه تنها سوختند از آتش کين بيت مولا را
مسلمانان به پيغمبر قسم کشتند زهرا را

منبع:سایت باب الحرم

  • چهارشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد