شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت زهرا(س),( بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد ) *

5551
3

شهادت حضرت زهرا(س),( بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد ) بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد
غم چون نسیم پائیز، برگ و بر مرا ریخت
این لاله بهاران، غیر از خزان ندارد
بگذار تا بمیرد زین باغ پربگیرد
مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد

خواهم که اشک غربت، از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر، دستم توان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت
من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا
قدرش عیان نگردید، قبرش نشان ندارد
شهری که در امانند حتی یهود در آن
در بین خانه خود زهرا امان ندارد
ای ناله ها برآئید، ای لاله ها بریزید
گلزار وحی دیگر، سرو روان ندارد

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت زهرا(س),( ندارد ابر، چشمان گهر باری که من دارم ) *

5017
1

شهادت حضرت زهرا(س),( ندارد ابر، چشمان گهر باری که من دارم ) ندارد ابر، چشمان گهر باری که من دارم
ندارد کوه بر دوش، این چنین باری که من دارم
نمانده هیچ ماهی این چنین، در هاله اندوه
ندارد آسمان، اینک شب تاری که من دارم
غم مرگ پدر، بیداد دشمن، غربت مولا
کمی از آن همه اندوه بسیاری که من دارم

بهشت مصطفی بودم ندارد هیچ گل اینک
بدین سان آشیان، در سایه ی خاری که من دارم
کنارم آمده قاتل، فزون تر کرده اندوهم
شگفتا وعده مرگ است دیداری که من دارم
مدینه، در غروب تلخ، خورشیدی که تو داری
کبود ابرهای کینه، رخساری که من دارم
ربوده خواب، از چشم تمام عافیت جویان
در این شب های غربت، ناله زاری که من دارم
پس از این ای مدینه، تا ابد آرام خواهی خفت
به خاموشی گراید چشم بیداری

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( يا فاطمه بعد از نبي، غمخانه شد كاشانه ات ) *

5085
1

شهادت حضرت زهرا(س),( يا فاطمه بعد از نبي، غمخانه شد كاشانه ات ) يا فاطمه بعد از نبي، غمخانه شد كاشانه ات
چون شمع گريان سوختي، اي عالمي پروانه‌ات
چون ‌خصم دون شد حمله‌ور،خود آمدي‌در پشت در
زين ره كند شرمي مگر، آن دشمن ديوانه‌ات
با ناله، اي خيرالنّسا، گفتي كه اي فضّه بيا

آندم كه افتادي ز پا، در آستان خانه‌ات
گشتي تو قربان علي، در حفظ جان آن ولي
كردي دفاع مشكلي، با محسن دردانه‌ات
آزرده و دامن كشان، رفتيّ و چشمت درفشان
قبر نهانت يك نشان، از مرگ مظلومانه‌ات
فرزند دلبندت حسن، خونين جگر، گلگون كفن
هفتاد تيرش بر بدن، شد رانده از كاشانه‌ات
عطشان حسينت كشته شد، با خون خود آغشته شد
تا حشر سوزد عالمي، از داغ آن ريحانه‌ات

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( از هجوم دشمنان، بيت خدا را در شكست ) *

5438
1

شهادت حضرت زهرا(س),( از هجوم دشمنان، بيت خدا را در شكست ) از هجوم دشمنان، بيت خدا را در شكست
حكم حق پامال گشت و، حرمت حيدر شكست
بود چون دربان آن كاشانه جبريل امين
جاي دارد گويم ار جبريل را شهپر شكست
بر درآمد فاطمه، شايد عدو شرمي كند

از هجوم دشمن گستاخ، ليكن در شكست
آستان وحي را چون كافران آتش زدند
سوخت قرآن محمّد، سينة كوثر شكست
چون صدف ديوار و در، بگرفت او را در ميان
آه، كز موج بلا آن نازنين گوهر شكست
شاخة طوبي شكست و، ميوه‌اش نارس فتاد
بوستان سرمدي را، نخل بارآور شكست
بعد احمد، دوّمين رکن اميرالمؤمنين
پنج تن آل عبا را، پايه و محور شكست
بضعة طاها چو ما بين در و ديوار ماند
در حقيقت، سينه و پهلوي پيغمبر شكست

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( از چه یک عمر بجز دیده ی تر نیست مرا ) *

4768
2

شهادت حضرت زهرا(س),( از چه یک عمر بجز دیده ی تر نیست مرا ) از چه یک عمر بجز دیده ی تر نیست مرا
گوئیا عاقبت شام، سحر نیست مرا
ناله شد مونسم ای چرخ ستمگر می دان
که ز جور تو بجز دیده تر نیست مرا
داد بر باد فلک حرمتم افسوس دگر
سایه باب گرانمایه بسیر نیست مرا

پدر از دست همی دادم و تا آخر عمر
غیر اشک بصر و خون جگر نیست مرا
پهلویم خست به ضرب در و بی تاب شدم
کشته شد محسن معصوم و به بر نیست مرا
از لگد غنچه ی نشکفته من پرپر شد
که ز داغش به درون غیر شرر نیست مرا
رخم از سیلی دشمن شده نیلی ز خدا
آرزویی بجز آهنگ سفر نیست مرا
هر نفس مرگ سریعم ز خدا می طلبم
چاره جز مرگ ز هجران پدر نیست مرا
هر که ماتمزده شد تسلیتش می گویند
تسلیت، بین که بجز ضربت در نیست مرا

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( در گلشن رسالت آتش زبانه می زد ) *

6236
4

شهادت حضرت زهرا(س),( در گلشن رسالت آتش زبانه می زد ) در گلشن رسالت آتش زبانه می زد
گل گشته بود خاموش بلبل ترانه می زد
در بوستان توحید یک ناشکفته گل بود
گر می گذاشت گلچین این گل جوانه می زد
وقتی که باغ می سوخت صیّاد بی مروّت
مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد

من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه می زد
گردیده بود قنفذ همدست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد
با چشم خویش دیدم مظلومی پدر را
از ناله ای که مادر در آستانه می زد
این روزها می دید موی مرا پریشان
از دیده اشک می ریخت با دست شانه می زد
مردم به خواب بودند مادرزهوش می رفت
بابا به صورتش آب ز اشک شبانه می زد

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد ) *

6875
6

شهادت حضرت زهرا(س),( نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد ) نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد
پرده از راز غم فاطمه بالا می کرد
آستان در اگر حقّ تکلّم می داشت
دشمنان را همه زان واقعه رسوا می کرد
مجری توطئه اهل سقیفه که ز خشم
در آتش زده را با لگدش وا می کرد!

دوخت بر سینۀ زهرا در آتش زده را
زینب از پشت در این صحنه تماشا می کرد
بین دیوار و در خانه به زهرا چه گذشت؟
کز خدا مرگ به صد ناله تمنّا می کرد
به چه جرمی گل امّید علی پرپر شد؟
خصم بدکیش چه با شاخۀ طوبی می کرد؟
سند غربت و مظلومی زهرا و علی
محسن آن غنچۀ پرپر شده امضا می کرد
داد بر اهل ولا درس فداکاری را
آن که یاری ز علی یکّه و تنها می کرد
گه ز بازو و گه از پهلوی بشکسته و گاه
شکوه از ضربت آن سیلی اعدا می

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( بلبل چو یاد می کند از آشیانه اش ) *

5726
2

شهادت حضرت زهرا(س),(  بلبل چو یاد می کند از آشیانه اش ) بلبل چو یاد می کند از آشیانه اش
خون می چکد ز زمزمه عاشقانه اش
هرگز یاد ز بلبل عاشق نمی رود
مشت پری که ریخته در آشیانه اش
گلچین به باغ آمد و تاراج کرد و ماند

بر برگ برگ گل اثر تازیانه اش
آن شعله ای که غارتیان بر فروختند
در گل گرفت و سوخت در آتش جوانه اش
آن آتش مدینه گدازی که شد بلند
در کربلا ز خیمه زینب زبانه اش
دشمن شکست حرمت آن در که جبرئیل
بوسیده بود از سر شوق آستانه اش
تیر از کمان جور رها می شود و نبود
جز سینه شکسته زهرا، نشانه اش
چون پای دشمنان علی در میانه بود
آتش گرفت حلقه صفت در میانه اش
درداکه خصم تاب دفاع علی نداشت
شد این سند به کشتن زهرا، بهانه اش
دیگر برای فاطمه، دستی نمانده است
در

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( ز فراغت آتش غم، كشد از دلم زبانه ) *

7920
10

شهادت حضرت زهرا(س),(  ز فراغت آتش غم، كشد از دلم زبانه ) ز فراغت آتش غم، كشد از دلم زبانه
ز كجا بجويمت من، ز كه پرسمت نشانه
تو گلي و من چو مرغي، ز خزان جان گدازت
بفغان و آه و زاري، بلبم بود ترانه
بكدام حسرت آخر، كشم آه و اشك ريزم
كه غمت بود چو درياي عميق بيكرانه

نرسيده بود عمرت عجبا به هجده سال
كه نمود قامتت خم، صدمات اين زمانه
نرود ز يادم اي گل، كه بگفتي آخرين دم:
چو بميرم اين بدن را، تو بشوي خود شبانه
كشد اين سخن علي را، كه ميان گريه گفتي:
تو خود اي علي بخاكم بسپار مخفيانه
كه زده است بر تو سيلي،كه شكسته پهلوي تو؟
كه ببازوانت اي گل، زده است تازيانه؟
بكجا روم پس از اين، بكه درد دل بگويم
كه اسير غم نداند، بكجا شود روانه
ز يتيمي حسين و حسن و دو دختر

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( رفتي و،در ماتمت افغان و زاري مي‌كنم ) *

5104
1

شهادت حضرت زهرا(س),(  رفتي و،در ماتمت افغان و زاري مي‌كنم ) رفتي و،در ماتمت افغان و زاري مي‌كنم
خفتي و،من تا سحر، شب زنده‌داري ميكنم
بضعة طاها توئي، اي يادگار مصطفي
من بدست خود كفن، اين يادگاري ميكنم
جان به‌ تن،بعد از نبي،چون‌استخوانم ‌در گلوست

تا برآيد جانم از تن، بي قراري ميكنم
از وفات احمد و از مرگ تو يا فاطمه
هر دو ركنم شد خراب و، پايداري ميكنم
من كه‌هستم‌ خود غريب و‌ بيكس و بي غمگسار
از يتيمان تو امشب غمگساري ميكنم
گه پرستاري كنم از نازنين اطفال تو
گه كنار مدفنت، افغان و زاري ميكنم
تا شوم ملحق به تو، در انتظار مرگ خويش
روز‌و‌شب‌مي‌سوزم‌ و،ساعت‌ شماري ميكنم
اختيار عالم امكان بود در دست من
غم نگر، كاين گريه از بي اختياري ميكنم

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه ) *

5955
8

شهادت حضرت زهرا(س),(  بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه ) بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه
آبروی ما بود از آبروی فاطمه
هر زمان گر رو کنی سوی مدینه بشنوی
عطر جنت را، ز خاک مشکبوی فاطمه
لوح دل، شد مهر با مهر و ولایش از ازل
رشته جان، بسته ام بر تار موی فاطمه

بشکند پایی که بر پهلوی زهرا زد لگد
بشکند دستی که زد سیلی به روی فاطمه
هر که از اهل ثقیفه دم زند بی شک بود
دوستدار دشمنان کینه جوی فاطمه
کی شود مهدی بیاید تا بگیرد انتقام
از ستم کاران، که باشد آرزوی فاطمه

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س),( آنکه یادش ساحت دل را منور می کند ) *

5521
1

شهادت حضرت زهرا(س),(   آنکه یادش ساحت دل را منور می کند ) آنکه یادش ساحت دل را منور می کند
ذکر نامش کشور جان را مسخر می کند
خاک راهش از شرف، بردیدگانم توتیاست
سربلندی را ولای او میسر می کند
طبعم از روی ارادت، خامه از روی ادب
مدح دخت مصطفی، زهرای اطهر می کند

مظهر ذات خدا آیینه مهر و وفا
آنکه توصیف مقامش را پیغمبر می کند
زهره زهرای اطهر،مام شبیر و شبر
کو شفاعت، شیعیان را روز محشر می کند
آنکه نامش افتخار مریم و حوا بود
خاک راهش سرمه سان، در دیده هاجر می کند
در درج آفرینش، ماه برج سرمدی
کز طفیلش رخ عیان، خورشید خاور می کند
جمله اجرام سماوی هم نوا با قدسیان
هر یکی مدح بتول و مدح حیدر می کند

  • شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(روز نخست چون گل اين بوستان شکفت) *

5058
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(روز نخست چون گل اين بوستان شکفت) روز نخست چون گل اين بوستان شکفت

عِطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش

هم باشدش بهار رسالت در آستين

هم مي چکد گلاب ولايت ز دامنش

مردآفرين زني که خليلانه مي شکست

بتخانه خلاف خلافت ز شيونش

از سدره نيز در شب معراج مي گذشت

حرمت اگر نبود عنانگير توسنش

******

تا رخصت حضور نيابد، شب طلوع

مهتاب از ادب نتراود به روزنش

تا کعبه راز سنگ کرامت نيفکند

از چشم روزگار نهان است مدفنش

(خسرو احتشامي)

  • یکشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ترسم از بعد تو طولانی شود عمر علی) *

5904
-1

شعر شهادت حضرت زهرا(ترسم از بعد تو طولانی شود عمر علی) دشمن من آنقدر بر تو جفا بسیار کرد

تا که با داغ تو روزم را چو شام تار کرد

ای تو تنها محرم حیدر ز بعد رفتنت

شوهرت با چاه تنها درد خود اظهار کرد

آری ای تنها طرفدارم ز پس از تو دشمنم

هرچه بودش در توان با حیدر کرار کرد

زینبت چون جمع میکرد بستر خونین تو

بی امان گریه به حال مادر بیمار کرد

از جگر آهی کشید و گفت ای وای مادرم

تا حسین تو تماشای در و دیوار کرد

بین قبر تا خون چکید از کفنت آگه شدم

که چها با سینه ات آن ضربه مسمار کرد

دوریت آنقدر سخت است بر علی یا فاطمه

که مرا از زندگی در این جهان بیزار کرد

ترسم از بعد تو طولانی شود عمر علی

زانکه بر من زندگی را داغ تو دشوار کرد

حسن علی جواهری

  • یکشنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(از بعد تو تنها شدم ویار ندارم) *

6211
2

شعر شهادت حضرت زهرا(از بعد تو تنها شدم ویار ندارم) از بعد تو تنها شدم ویار ندارم

بر دل غم تو دارم وغمخوار ندارم

اسرار به دل دارم و گویم به دل چاه

ای محرم من محرم اسرار ندارم

گردیده دعای تو قبول و دگر امروز

درخانه بود بستر و بیمار ندارم

ای کاش که ویران شود این خانه حیدر

چون تاب نکاه در و دیوار ندارم

هر روز بگریم ز غمت یار جوانم

بعد تو به جز دیده خونبار ندارم

ای یار علی رفتی و حیدر شده تنها

خون بر دل من گشته و دلدار ندارم

  • دوشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(بنال ای دل که قلب بی شکیب است) *

8029
11

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(بنال ای دل که قلب بی شکیب است) بنال ای دل که قلب بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
بنال ای دل که جانم بیقرار است
درون سینه ام غم آشکار است

خداوندا چه آمد بر سر من
زکف رفت آن گرامی مادر من
تو مادر رفتی و از ما بریدی
به سوی آسمان ها پر کشیدی
بریده رشته ی عشق و امید
نگاه آخرینت را ندیدم
چه آسان دست شستی از عزیزان
رها کردی تمام آشنایان
تو رفتی رشته امید بگسست
صفای زندگی رخت بربست
تورفتی عشق خالی شد ز معنا
به غارت رفت باغ آرزوها
به یاد آرم دعای صبح و شامت
تن بسیار و آن رنج مدامت
در این خانه ز تو هر جانفشانی ست
همه یاد آور رنج نهانی ست
بیا این مهر و این هم جانمازت
بیا تا سر دهی راز و نیازت
بخوان مانند وردی یاسرودی
دعایی که از

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:09
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای نخل پیرتناور مرا ببخش) *

5697
-1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای نخل پیرتناور مرا ببخش) ای نخل پیرتناور مرا ببخش
زیباترین سروده ی باورمرا ببخش
ای مهربان پاک و صمیمی تو را قسم
بر قطره قطره خون برادر مرا ببخش

دل را سپرده ام به سیاهی که نیست
ای روشنای دیده ی اختر مرا ببخش
قلب من از نسیم وفا بو نبورده است
اما تو ای همیشه معطر مرا ببخش
در این بساط به جز جام شرم نیست
این کوله بار،سبک تر مرا ببخش
ای مهر تو ز وسعت دریای بی کران
صدها هزاران برابر مرا ببخش
ای دست های خسته ی تو بال پر زدن
تا آسمان رحمت داور مرا ببخش
گویم به آه حسرت و گویم ز جان و دل
با صد امید که مادر مرا ببخش
احمد حسین پور علوی

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من و این جای خالی وامصیبت) *

6343

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من و این جای خالی وامصیبت) من و این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
من و این پیکر در خون شناور
منو آلاله ی خونین و پرپر

دل من طاقت این غم ندارد
به جز مهر تو چیزی کم ندارد
تو نوری،آیه ی امن یجیبی
تو مثل یاس و شب بوها نجیبی
تو مثل آیینه بی ادعایی
تو روح سبز بستان دعایی
تو آهوی گریزان سوی دشتی
دریغا رفتی اما بر نگشتی
چه باید کرد با داغ تو مادر
پس از تو هست ما را خاک بر سر
پس از تو گشته ام تنها وبی کس
غمت می ماند و من ماتم و بس
خدا کند که هرگز باورم نیست
که نور دیدگانم مادرم نیست
من امشب داغدار داغدارم
من امشب بی کسی راحس نمودم
امید زندگانی مادرم رفت
همیشه سایه ی او از سرم رفت
همیشه باخودم می گفتم ای مرد
اگر پیک ص

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(تو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر) *

9303
4

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(تو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر) تو شعر ناب کتاب زمانه ای مادر
تو بهترین سخن جاودانه ای مادر
یگانگی است از خدا و می گویم
پس از خدای یگانه یگانه ای مادر

بهار بی تو غم انگیزتر از پاییز است
که نخل سبز صفا را جوانه ای مادر
غروب عمر تو باشد طلوع حسرت و غم
که شور و شادی ما را بهانه ای مادر
ز طره طره ی موی سپید تو پیداست
که یکه تاز دعای شبانه ای مادر
بلور اشک تو گوید که در نهایت عشق
تو بحر عاطفه بی کرانه ای مادر
به مهر مهر تو من سجده بر خدا کردم
که لطف ذات خدا را نشانه ای مادر
به دشت خاطره هایم تو باز کن آغوش
که مرغ روح مرا آشیانه ای مادر
کسیکه اف بر تو گوید بسوزدش هستی
کشد گر آتش قهرت زبانه ای مادر
دریغ ودرد که داغ تو نقره داغم کر

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),( ** از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **) *

5446
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(   ** از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **) ** از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **
** گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه **

** برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص) **
** خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه **

** اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را **
** در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه **

** در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا **
** دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه **

** زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را **
** ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه **

** در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل **
** مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه **

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو) *

5183
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو) حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو

جاريست بين هر غزلم رد پاي تو

هر سال فاطميه دلم شور مي زند

در کوچه هاي غربت و اشک و عزاي تو

بگذار ما به جای تو خون گريه مي کنيم

ديگر توان گريه نمانده براي تو

ديدم چقدر قلب تو بی صبر می شود

با شکوه های بی کسی مرتضای تو:

اينقدر رو گرفتنت از من براي چيست

حالا دگر غريبه شده آشناي تو

از گرية شبانه و نجواي كودكان

بايد به گوش من برسد ماجراي تو

بانو كمي به حال حسينت نظاره كن

حرفي بزن كه دق نكند مجتباي تو

حالا ببين که روضه گرفتند كودكان

در پشت درب خانه براي شفاي تو

برخيز و با نگاه ترت يا علی بگو

جان می دهد به قلب شکسته صدای تو

ديدم تو را که آرزوي مرگ مي کن

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) ,(تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد) *

4060
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) ,(تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد) تـا عـلــی ماهَـش بـه ســوی قبـــر بُرد
مـاه، رخ از شــرم، پـشـت ابـــــر بُرد

آرزوهــا را عـلــی در خــــاک کـــرد
خـاک هــم گـویی گــریبـان چاک کرد

زد صــدا: ای خــاک، جـانـانــم بگیــر

تــن نـمـانــده هیـچ از او، جـانـــم بگیر

نــاگــهـان بـر یــاری دســــت خــــــدا
دسـتــی آمـد، همچو دست مصـطـفــی

گـوهــرش را از صــدف، دریا گرفت
احـمــــد از دامـاد خـود، زهــرا گرفت

گـفـتـش ای تـاج ســر خیــل رُسُــــــــل
وی بَــر تـــو خُــرد، یکسر جزء و کل

از مــن ایــن آزرده جـانـــت را بـگـیـر
بـازگــردانــدم، امـانــت را بـگیــــــــــر

بــار دیــگر، هـدیـه ی داور بـگـیــــــــر
کــوثـــرت ا

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند) *

5821
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند) گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست

بازو به ناتوانی من گریه می‌کند
گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند
شبنم به باغبانی من گریه می‌کند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می‌کند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند
فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند

علی انسانی

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند) *

3962

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند) چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند
مبادا از سرم رو کاسه‌ی زانو بگرداند
رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم
به بستر، او مرا زین سوی، بر آن سو بگرداند
نگاه شوهر تنهای من این راز می‌گوید
که دیده؛ همسری از همسر خود رو بگرداند

ز بس بیزارم از دشمن عیادت چون کند از من
کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند
دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم
کجا بیمار رو، از کاسه‌ی دارو بگرداند
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری
مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند
فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد
اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چه می‌شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می‌کرد) *

4010
4

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(چه می‌شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می‌کرد) چه می‌شد؟ گر مرا با غربت خود آشنا می‌کرد
چه می‌شد سفره‌اش گر، گل برای غنچه وا می‌کرد
چرا می‌کرد دور از چار طفلش بستر خود را
گل از چه خویش را از غنچه‌های خود جدا می‌کرد
اگر از گریه‌اش همسایگان را شکوه بر لب بود

دل شب‌ها نمی‌زد پلک و آنان را دعا می‌کرد
به چشم خویشتن دیدم که بشکستند بازویش
ولی مادر مگر دامان حیدر را رها می‌کرد
هم از سینه هم از بازوش خون می‌رفت در آن روز
ولیکن می‌دوید و باز بابم را صدا می‌کرد
نماز عشق نیّت کرد ما بین در و دیوار
ولی زان پس رکوع خود میان کوچه‌ها می‌کرد
مرا می‌برد و دست او به روی شانه‌ی من بود
قد دختر، کنار مادرش کار عصا می‌کرد

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(علی که آینه‌ی روشن خدای تو بود) *

4257

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(علی که آینه‌ی روشن خدای تو بود) علی که آینه‌ی روشن خدای تو بود
همیشه آینه‌اش روی حق نمای تو بود
حدیث قدسی «لولاک» معتبر سندی است
که هر چه کرد خدا خلق، از برای تو بود
به خشت خشت سرایت، بهشت بَرد حسد

که توتیای مَلک گَردِ بوریای تو بود
ملک حضور تو را در نماز عاشق شد
ولیک شیفته‌تر از مَلک خدای تو بود
ز پا نشست علی تا تو راه می‌رفتی
که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود
نگاه بی‌ رمقت با علی سخن می‌گفت
زبان درد دلت در نگاه‌های تو بود
به خانه‌ی دل او نور داد و دلگرمی
جواب گرم سلامی که با صدای تو بود
ز گریه‌ات همه هستی به گریه می‌افتاد
همین نه شهر مدینه پر از نوای تو برد

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(پوشانده است ابر کبودی مدینه را) *

4059
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(پوشانده است ابر کبودی مدینه را) پوشانده است ابر کبودی مدینه را
برلب نمانده شوق سرودی مدینه را
قندیل ماه رنگ پرید ه است تاگرفت
گرد عزای یاس کبودی مدینه را
ای ماه خسته!مرثیه ای سازکرده ای؟

ای ابربغض!عقده گشودی مدینه را؟!
یک عرش ازستاره ببین گریه می کنند
درپردۀ فرازوفرودی مدینه را
زخم شناسنامۀ تاریخ مافدک!
آیینۀ بهار کبودی مدینه را!!
دنیا بدون فاطمه،تاریک،سوت وکور
فرقی نداشت بودو نبودی مدینه را
اندازۀ تمام جهان نور هدیه داد
یک جانماز وعطرسجودی مدینه را
بر گنبد بقیع دلم آشیان گرفت
با قاصدک نوشت درودی مدینه را
این کفتر ضریح درنیم سوخته است
لب تشنۀ دوقطره شهودی مدینه را
آتش گرفت اگر چه دری کرد شعله ور
دست پلید،دست یهودی مدینه را

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه) *

7083
2

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه) عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشيان مرغ روان فاطمه
گر بسوزد عالمى از اين مصيبت نى عجب
سوخته يكسر زآتش كين آشيان فاطمه
وامصيبت بعد مرگ احمد ختمى مآب

دادن جان بود هردم آرمان فاطمه
آسمان شد نيلگون چون ديد نيلى روى او
خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه
محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهيد
ريخت خون در ماتمش از ديدگان فاطمه
نيمه ی شب بهر تدفينش مهيّا شد على
عاقبت شد در دل صحرا مكان فاطمه
منع كرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل
ناله ها زد همسر والانشان فاطمه
اى فلك ترسم شوى وارون كه افكندى شرر
از غم مرگش به جان كودكان فاطمه
نيست «مردانى» نشان از تربت پاكش ولى
مهدى (عج) يى آيد كند پيدا نشان

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آهسته می شوید یگانه همسرش را) *

4948
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آهسته می شوید یگانه همسرش را) آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود

می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گرید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله ییغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سرزمین های سئوالی همسرش را

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مرو ای امید تنهای من) *

4987

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مرو ای امید تنهای من) مرو ای امید تنهای من

ببین بسته داغت، دستای من

نكن شرمنده حیدر و زهرای من

آتیش گلبرگ یاس و می سوزونه

در خونه قلبم رو می لرزونه

می دونم داغت رو قلبم می مونه

راحة روح المرتضی، یا زهرا

شده رنگ آتیش، چشم حیدر

پرستوی من شد ،بی بال و پر

چكیده خونت رو دستم از میخ در

خدا می دونه دردم بی درمونه

برام این دنیا بعد از تو زندونه

می دونم داغت رو قلبم می مونه

آتیش گلبرگ یاس و می سوزونه

در خونه قلبم رو می لرزونه

می دونم داغت رو قلبم می مونه

راحة روح المرتضی، یا زهرا

دل تنگم زهرا، شد ویرونه

برای اون چشمات، كه بی جونه

ببین اشكای زینب مثل بارونه

حسن دنبال مادر سرگردونه

حسین یك گوشه مثل من حیر

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد