سبک ۲۱ ـ ذکر / شور ـ خاطرات
خاطرات فاطمه از جلو چشمم نمی ره
هر چی از یادم بره اون شب ماتم نمی ره
دل زارم یه طرف
دیدهی تارم یه طرف
هجر یارم یه طرف
غسل نگارم یه طرف
فاطمه فاطمه جان(۴)
کودکان تو دارند با چشم گریون می بینند
چشمای علی دارند ردایی از خون می بینند
شرح بازو یه طرف
کبودی رو یه طرف
همه اینها یه طرف
زخمِ به پهلو یه طرف
فاطمه فاطمه جان(۴)
سر به دیوارم و آستین به دهان فاطمه جان
چه کنم با این همه زخم نهان فاطمه جان
دست لرزان یه طرف
کوثر قرآن یه طرف
منِ بی جان یه طرف
اشک یتیمان یه طرف
فاطمه فاطمه جان(۴)
دیگه فهمیده ام اون ناله که سر دادی چی شد؟
تازه فهمیدم اگر پشت در افتادی چی شد؟
همه غمها
- سه شنبه
- 17
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 14:04
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس