شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آهسته می شوید یگانه همسرش را) * علی اکبر لطیفیان

10370
10

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آهسته می شوید یگانه همسرش را) آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را

تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گرید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانه او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودیهای روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله پیغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سر زمینهای سئوالیی همسرش را
علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت فاططمه زهرا(س),(چشمه کوثر به زیر خاک بود) *

7314
3

شعر شهادت حضرت فاططمه زهرا(س),(چشمه کوثر به زیر خاک بود) چشمه کوثر به زیر خاک بود
خاک روی چشم هم نمناک بود
بر سر این چشمه مردی تشنه بود
روی چشمش مردی جای چندین دشنه بود

آمد و بر آب مدفونش گریست
از صمیم قلب پر خونش گریست
کای زمین ای خاک ای سنگ لحد
اشک می ریزم از این پس تا ابد
فصل پاییزم پرم از مرگ خود
شاهدم بر رنگ زرد برگ خود
دادهام از دست روح خویش را
کرده ام در خاک نوح خویش را
در بقیع درد زیر نور ماه
سایه ای آرام باشد سر به راه
خاک اینجا بوی زهرا می دهد
باز شب آمد کنار دل نشست
نغمه هایی زیر بار دل شکست
دستی آمد روی قبری بی نشان
مردی آمد سوی قبری بی نشان
بر لبانش سوره الحمد بود
فاتحه می خواند بر جسمی کبود
اشک می افشاند بر قبر خودش
فاتحه می خواند بر

  • یکشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(نام زهرا شنید و طوفان شد) * علی اکبر لطیفیان

9250
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(نام زهرا شنید و طوفان شد) نام زهرا شنید و طوفان شد
رنگ پیشانی اش نمایان شد
اینکه دستار حیدری بسته است
ذوالفقار دلاوری بسته است

به چه کاری آمده چه سر دارد
اینکه شمشیر بر کمر دارد
کس جلودار او نمی گردد
هیچ کس روبرو نمی گردد
غرش حیدر است طوفان است
عرق غیرت است باران نیست
در ظهور آمده وقار علی
قد علم کرده ذوالفقار علی
از ردیف عجائب است این مرد
اسد الله غالب است این مرد
همه در اضطراب و سر درگم
شیر شوریده بود،بر مردم
بیشه درمانده از هیاهویش
فاتح خیبر است،بازویش
نفس از سینه ها نمی آید
غیرضجه،صدا نمی آید
داد می زد سر تمامی شهر
یر سر بغض بر مرامی شهر
خاک اینجاست قبله گاه خدا
کعبه مخفی من است اینجا
به خداوند بی مثال واحد
آهنی گ

  • یکشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فطمه زهرا(س),( وقتی خدا بود و کسی نبود جز او) *

7242
3

شعر شهادت حضرت فطمه زهرا(س),(    وقتی خدا بود و کسی نبود جز او) وقتی خدا بود و کسی نبود جز او
جلوه می کرد یه بانویی با اسم یا هو
بهشت یه انعکاسه از جلوه ماهش
عرش خدا کوتاهتره از طول بامش

آدم و حواه زارعند تو باغ خونش
سیمرغه و هیچ کی ندیده آشیونش
لطف مشیت تبسمش بهشته
نیت خنده می کنه می شه فرشته
سوره اهل اتا که می ده بوی نامش
حرفی ز حوریه نزد به احترامش
از باغ وحی اش جبرئیل سوره می چینه
کاتب وحی او امیر مومنینه
فاطمه آبه و همه زنده به آبند
فاطمه خوابه و همه محتاج خوابند
فاطمه نکهت تجلی جماله
فاطمه در اوج جمالش با جلاله
فاطمه پیغمبر و مومنش علیه
فاطمه بر تمام انبیاء ولیه
چادر عصمتش کساء اهل بیته
شاعر تازه کار بچه ها یش کمیته
نسیم گریه هاش که شبنم آفرینه
شبا

  • یکشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 07:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

زمینه شهادت حضرت زهرا (س) -( دل همه پر از غمه دوباره فصل ماتم شهادت مادرم داد مدینه می زنم ) * رضا باقریان

3458
1

زمینه شهادت حضرت زهرا (س)   -( دل همه پر از غمه دوباره فصل ماتم شهادت مادرم داد مدینه می زنم ) دل همه پر از غمه
دوباره فصل ماتم
شهادت مادرم
داد مدینه می زنم

بر سر سینه می زنم
خاک عزا بر سرمه
من و دعا کرده بیام دوباره
بیام بریزم از چشام ستاره
برا جوونی که توون نداره
کی دعام کرده
مادر مادر مادر
کی نگام کرده
مادر مادر مادر
مادر وای مادر3

********
کیه که روضه می خونه
بارون چشاش بی امونه
میگه مرو همسر من
پاشو ببین بچه هات و
روهم نذاری چشمات و
پرستوی پرپر من
کجا می خوای بری کبوتر من
دووم بیار تو ای دلاور من
شفا می گیری آخر همسر من
حسنت زاره
مادر مادر مادر
ببین تب داره
مادر مادر مادر
مادر وای مادر3

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - زمینه 2 -( خداحافظ ای غم تنهایی ) * رضا باقریان

8

اشعار فاطمیه - زمینه 2 -( خداحافظ ای غم تنهایی ) خداحافظ ای غم تنهایی (خداحافظ بانوی دل شیدایی)2
زهرا چرا دستات شکسته زهرا چرا پهلوت شکسته
امان ای دل ای دل ای دل
حسین تشنه لب زینب جون به لب
حسن عزاداره ببین بی قراره2
امان ای دل ای دل ای دل
کنار بستر نشستم مضطر (نمیشه باورم زهرا که گشتی پرپر)2

******
زهرا پاشو منو صدا کن زهرا برا خودت دعا کن
امان ای دل ای دل ای دل
حسین غم گرفته زینب دم گرفته
حسین ابر بهاره ببین بی قراره
امان ای دل ای دل ای دل

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( دوباره شور نوا دوباره بزم عزا ) * رضا باقریان

4197
2

اشعار فاطمیه -( دوباره شور نوا     دوباره بزم عزا ) دوباره شور نوا دوباره بزم عزا
دوباره سینه زدن برای خیر نسا
دوباره در سینه ها
بزم عزا به پا شد

صاحب عزا خدا شد
این سینه نینوا شد
مادر جان فدای غربتت 3
چه می شه ای مادرم راهیم کنی تا کربلا
از حرم پسرت تا مدینه بپرم
گریه برای غمت
رزق علی الدوام
آبروی چشام
تایید گریه هام
مادر جان فدای غربتت 3
به پیش گل پسرت شکسته بال و پرت
خاک تو کوچه ی غم نشسته روی سرت
شکسته در کوچه ها
بال و پرت کبوتر
در پیش چشم حیدر
افتادی در پس در

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت فاطمه (س)(لگد به در زد و در را شکست بر رویش ) * رضا باقریان

1917
0

شعر شهادت حضرت فاطمه (س)(لگد به در زد و در را شکست بر رویش ) لگد به در زد و در را شکست بر رویش
نشست میخ در خانه کنج پهلویش
همین که بغض علی را به خاطرش آورد
رسید ن.بت ضرب غلاف و بازویش

نفس نفس بدنش را به درد آوردند
ورنگ سرخ و کبودی نشست بر رویش
میان کوچه مگر که چه آمده سرش
که در سنین جوانی سفید شد مویش

  • دوشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • سیدمهدی هاشمی نسب
ادامه مطلب

شعر جدید حسن جواهری در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها(شوهرت با چاه تنها درد خود اظهار کرد) *

6585
3

شعر جدید حسن جواهری در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها(شوهرت با چاه تنها درد خود اظهار کرد) دشمن من آنقدر بر تو جفا بسیار کرد

تا که با داغ تو روزم را چو شام تار کرد

ای تو تنها محرم حیدر ز بعد رفتنت

شوهرت با چاه تنها درد خود اظهار کرد

آری ای تنها طرفدارم ز پس از تو دشمنم

هرچه بودش در توان با حیدر کرار کرد

زینبت چون جمع میکرد بستر خونین تو

بی امام گریه به حال مادر بیمار کرد

از جگر آهی کشید و گفت ای وای مادرم

تا حسین تو تماشای در و دیوار کرد

بین قبر تا خون چکید از کفنت آگه شدم

که چها با سینه ات آن ضربه مسمار کرد

دوریت آنقدر سخت است بر علی یا فاطمه

که مرا از زندگی در این جهان بیزار کرد

ترسم از بعد تو طولانی شود عمر علی

زانکه بر من زندگی را داغ تو دشوار کرد

  • دوشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

واحد فاطمیه ( سبک : برو ای خورشید شبهای من -( مرو ای دلدار آسمونی مرو ای یار قامت کمونی ) * حسین شادمند

9473
16

واحد فاطمیه ( سبک : برو ای خورشید شبهای من  -( مرو ای دلدار آسمونی  مرو ای یار قامت کمونی ) مرو ای دلدار آسمونی

مرو ای یار قامت کمونی

آرزومه زنده بمونی

بدونِ تو زهرا قلبم می گیره

بدونِ تو زهرا حیدر می میره

بدونِ تو دنیا خیلی دلگیره

واویلتا مرو مرو زهرا ۲

چرا رو صورتت جای دستِ

بگو با من ای بانوی خسته

تو کوچه کی راه تو بسته

چرا از حیدر داری رو می گیری

چرا دستت رو به پهلو می گیری

با هرنفس انگار داری می میری

واویلتا مرو مرو زهرا ۲

سبک واحد : دانلود مستقیم

شاعر: حسین شادمند

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار واحد فاطمیه -( در کوچه هایی چون سردو تار ودلگیر ) * رضا باقریان

4119
1

اشعار واحد فاطمیه -( در کوچه هایی چون سردو تار ودلگیر ) در کوچه هایی چون سردو تار ودلگیر
مردی سیه چهره با دستان سنگین
آمد به سوی یک بانوی معظم
شد چهره ی بانو سرخ و تارو رنگین

شب شده کوچه شد کربلا کودکی در نوا وای مادر
مادر مضطرم ای گل پرپرم2
تا آیه هایی از کوثر واژگون شد
چشمان یک کودک دریایی زخون شد
در کوچه آنچه می دید ونظر کرد
چون شعله گردید و درد او فزون شد
غم شده باورش خون شده خاطرش می رود مادرش وای مادر
مادر مضطرم مادر مضطرم2
بر حال محزون و پهلوی شکسته
دلشوره ها دارد طفلی دلشکسته
آۀرامش او را کابوسی به هم زد
کابوس خواب او بازویی شکسته
مادر مضطرم وای گل پرپرم مادرم مادرم وای مادر
مادر مضطرم مادر مضطرم2
دلشوره دارم از پر گشودن تو
زینب زند سر وقت

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • سیدمهدی هاشمی نسب
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار واحد فاطمیه -( در خزانی ترین روز تنهایی ) * رضا باقریان

20

اشعار  واحد فاطمیه -(  در خزانی ترین روز تنهایی ) در خزانی ترین روز تنهایی
یاور مضطرم شد تماشایی
وای دلم غمگینه
وای،غمش سنگینه
وای ، به دل میشینه واویلا
در غربت ، یکه و تنها
ماندم با، کوهی از غم ها
واویلا ، از دل زینب
می گرید ، در غم زهرا
چگونه یادم می رود دیوار و در
کبوتر پیش چشمم زد بال و پر
خودم دیدم آتش گردیده شعله ور
وای امون از دل مضطرم 3
باغم آتش گرفت چون دل دل زینب
یاس نیلوفرم می رود امشب
وای گلم پرپر شد
وای ، دلم مضطر شد
وای ، شب آخر شد واویلا
میمیرم ، در غم یارم
می سوزم ، با دل زارم
در پای ، بستر زهرا
با زینب ، دیده خونبارم
داره از چشمام بارون غم می باره
تموم هستی من زار و بیماره
رد خون هنوزم رو درب و دیواره
وای امون از دل مضطرم 3

  • پنج شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شهادت حضرت فاطمه (س)(كاشكى آه شب اثر مى داشت) *

6505
1

شهادت حضرت فاطمه (س)(كاشكى آه شب اثر مى داشت) كاشكى آه شب اثر مى داشت

شب تنهايى ام، سحر مى داشت

كاش تا شهر آرزو، يك چند

مرغ جان رخصت سفر مى داشت

قفسم را، به جانب صحرا

روزنى بود، يا كه در مى داشت

سوختم، زانفعال بى ثمرى!

اين شجر كاش بار و بر مى داشت

جان ز هجران به لب رسيد، اى كاش!

يار از چهره پرده برمى داشت

نقد جانى كه بود، آورديم

با يكى جلوه، كاش برمى داشت!

كاش بر اين بضاعت مزجات

يوسف مصر جان، نظر مى داشت

«واصل» از بهر دوست مى افشاند

جان و دل، صدهزار اگر مى داشت

بوى گل خيزد از گِلَش، كه به دل

مهر موعود منتظر مى داشت

(محمّد آزادگان «واصل»)
منبع:شیعتی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • سیدمهدی هاشمی نسب
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(در غروبی غمگین....) *

7908
3

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(در غروبی غمگین....) در غروبی غمگین
بین یک کوچه تنگ
مادری بود که دست پسر ِ خویش گرفت
راهی ره شده بود راه در پیش گرفت
سند باغ فدک بود به دستان بتول
راهی ره شده بود دخت والای رسول

از میان کوچه می رود با پسرش
بی حیایی ناگاه راهشان را سد کرد
دست سنگین خودش بالا برد
و به رخساره ی مادر کوبید
مات و مبهوت حسن
نیست در باور ِ او
مادرش افتاده
رنگ رخسار حسن گشت سپید
چشم ِ مادر شده تار دیگر او هیچ ندید
آسمان دور سرش می چرخید
مادر افتاد زمین
بغضش آرام شکست
حسنش گریه کند
چادر خاکی مادر بتکاند که شده خاک آلود
حسنش باز فقط گریه کند
گویدش: " خیز که تا خانه رویم
پدر آنجاست و چشمش به در است
خیز از جا و کمک گیر ز من
دست بگذار به روی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(هر سال فاطميه دلم شور مي زند) *

6964
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(هر سال فاطميه دلم شور مي زند) هر سال فاطميه دلم شور مي زند

حرفي نداشت چشم ترم جز رثاي تو

جاريست بين هر غزلم رد پاي تو

هر سال فاطميه دلم شور مي زند

در کوچه هاي غربت و اشک و عزاي تو

بگذار ما به جای تو خون گريه مي کنيم

ديگر توان گريه نمانده براي تو

ديدم چقدر قلب تو بی صبر می شود

با شکوه های بی کسی مرتضای تو:

اينقدر رو گرفتنت از من براي چيست

حالا دگر غريبه شده آشناي تو

از گرية شبانه و نجواي كودكان

بايد به گوش من برسد ماجراي تو

بانو كمي به حال حسينت نظاره كن

حرفي بزن كه دق نكند مجتباي تو

حالا ببين که روضه گرفتند كودكان

در پشت درب خانه براي شفاي تو

برخيز و با نگاه ترت يا علی بگو

جان می دهد به قلب شکسته صدای تو

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(تا هست فاطمه به دگرها نیاز نیست) *

6852
2

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(تا هست فاطمه به دگرها نیاز نیست) تا هست فاطمه به دگرها نیاز نیست

حقا که حقی و به نظرها نیاز نیست

حق را به شاید و به اگرها نیاز نیست

تو کعبه ای ، طواف تو پس گردن من است

پروانه را به گرد حجرها نیاز نیست

بی بال هم اگر بشوم باز می پرم

جبریل را به همت پرها نیاز نیست

حرف و حدیث پشت سرت را محل نده

توحید زاده را به خبرها نیاز نیست

گیرم کسی به یاری ات امروز پا نشد

تا هست فاطمه به دگرها نیاز نیست

من باشم و نباشم، فرقی نمی کند

تا آفتاب هست، قمرها نیاز نیست

یا اینکه من فدای تو یا اینکه هیچکس

وقتی سرم که هست به سرها نیاز نیست

حرف سپر فروختنت را وسط مکش

دستم که هست حرف سپرها نیاز نیست

محسن که جای خود حسنینم فدای تو

وقتی ت

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س)-(نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح) *

5454
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س)-(نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح) نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح

اين روزها مسير حياتش عوض شده
شهر مدينه اي که صراطش عوض شده
از ياد رفت «آل محمد» به راحتي
بعد از پيامبر، صلواتش عوض شده

هيزم کنار خانه‌ی زهرا براي چيست؟
ترحيم مصطفاست، بساطش عوض شده
بر آستانه‌ی در «جنت» دخيل بست !
حتي مرام شعله‌ی آتش عوض شده
باران تازيانه و گلبرگ هاي ياس؟
اين شهر، بارش حسناتش عوض شده
اما چرا نشسته به پهلوي فاطمه
انگار ميخ در ثمراتش عوض شده
اين فاطمه ‌ست که ز علي رو گرفته است؟
يا آفتاب خانه صفاتش عوض شده
عطري کبود مي وزد از سمت معجرش
در بين کوچه ها نفحاتش عوض شده
او رفتني است، اين در و ديوار شاهدند
اين روزها اگر حرکاتش عوض شده
نه سنگ قبر و گنب

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت فاطمه(س)(دلم از جور خسان لاله صفت خونین است) *

6134
2

شهادت حضرت فاطمه(س)(دلم از جور خسان لاله صفت خونین است) دلم از جور خسان لاله صفت خونین است

سینه از طعنة اغیار پر از زوبین است

چه کنم گر نکنم ناله و فریاد و فغان

بلبل دل شده را شور و نوا آئین است

ایپدر پرسشی از حالت زهرای عزیز

که مرا پنجه زخوناب جگر رنگین است

بی مه روی تو بابا همه شب تا بسحر

دامن دیده­ام از اشگ پر از پروین است

دوش درخواب ترا دیدم و دلشاد شدم

چشم امیدم از آن خواب خوش دوشین است

دارم امید که بینم رخ دلجوی ترا

بار دیگر چو مرا آرزوی دیرین است

آخر این قوم چرا منع من از گریه کنند

من مصیبت زده­ام گریه مرا تسکین است

آتش از کینه برافروخت بکاشانه من

زاغ چون دید که خالی چمن از شاهین است

کشته گردید زکین محسن ششماهه من

پر پر از ب

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • سیدمهدی هاشمی نسب
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(اپائیز غم در برگ ریز اطلسی ها ) *

6054
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(اپائیز غم در برگ ریز اطلسی ها  ) پائیز غم در برگ ریز اطلسی ها

در انتهای کوچه ی دلواپسی ها

باد سیاهی آمد و بال و پرت ریخت

آغاز شد فصل جدید بی کسیها

نه حرم نه رواق نه گنبد ،

نه ضريح و نه صحن و گلدسته ...

دلم امشب به مجلس روضه

خسته و بيقرار مي آيد

يك كبوتر شده و از سمتِ

حرمي پر غبار مي آيد

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(آتش كشيد فتنه ابليس خانه را) *

6035
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(آتش كشيد فتنه ابليس خانه را) آتش كشيد فتنه ابليس خانه را
سوزاند چشم تنگ حسد آشيانه را
دنبال يك بهانه به هر در زدند تا
پيدا كنند بهر تعرض بهانه را
هر كس به پاي نامه خود مهر ميزند

ثاني به روي فاطمه زد اين نشانه را
بايد غلاف روضه بخواند براي ما
بايد شنيد درد دل تازيانه را
ديدي كه كار دست علي داد كينه ها
ديدي نديد كشتي داغش کرانه را
در خاطر كبوتر زخمي چه نقش بست
ديگر نخورد با دل خوش آب و دانه را
تقديم روح مادر سادات كرده ام
اين چند بيت مختصر و عاميانه را

منبع:وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(دوباره شب شد و سردرد دارد) *

12896
18

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(دوباره شب شد و سردرد دارد) دوباره شب شد و سردرد دارد
بميرم باز مادر درد دارد
از اين پهلو به آن پهلو شد و گفت
عزيزم زخم بستر درد دارد
شنيدم در قنوت وتر ميگفت

خدايا مرگ كمتر درد دارد
بر اين سوره بيا و دست مگذار
كه آيه آيه كوثر درد دارد
ز اشك باغبان پرسيدم و گفت
نگاه ياس پر پر درد دارد
گذشت و عصر عاشورا چشيدم
غلاف و دست كافر درد دارد

منبع:وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(اشكم ولي ز چشم مدينه چكيده ام) *

5135
2

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(اشكم ولي ز چشم مدينه چكيده ام) اشكم ولي ز چشم مدينه چكيده ام
ياسم كه جاي باغ به در آرميده ام
چون ابر پشت پاي علي اشك ريخته ام
چون آه در هواي علي پر كشيده ام
اي شبه مرد هاي مدينه چه ميكنيد

من ذوالفقار خسته ولي آب ديده ام
گفتي صلاح نيست كه نفرينشان كني
دست از دعا كشيدم و عزلت گزيده ام
همچون نسيم در زده ام خانه هايشان
هر شب به كوچه هاي مدينه وزيده ام
در جلوه ام دوباره مكرر نمي شوم
چون فرصتي گذشته ام و سر رسيده ام
نفسي فدا لنفسك يا مرتضي علي
هر چه بلاي توست به جانم خريده ام

منبع :وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست) *

7298
4

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست) مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست
بگو غريب تر از باغبان در اينجا نيست
مگو كه هفت نفر كرده اند تشييع اش
ز ازدحام ملائك در اين زمين جا نيست
چه كرده اند به زهرا كه زير تابوتش

به شك صحابه فتادند جسم آيا نيست
بگو به مادر عصمت بخواب آسوده
كه حجم پيكر تو روي دست پيدا نيست
تمام غصه ام از وقت دفن زهرا بود
ندا رسيد مخور غم علي كه تنها نيست
ببين به دست كسي ميدهد جنازه گل را
كسي كه دست شريفش شبيه بر ما نيست
ترك به آينه قلب شيعه افتاده
كه قبر باطن آيينه ها هويدا نيست
ببين جواب سوال مرا تو ميدانی
كه هست فاطمه امشب ميان ما يا

منبع :وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(این دل از کوچه سخنها دارد) *

5464
2

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(این دل از کوچه سخنها دارد) این دل از کوچه سخنها دارد
ماجرای گل بطحا دارد
هست این شعر زبان حالم
که در آن ذره ای افشا دارد
چون که دستان خدا بست عدو

دید که یار چو زهرا دارد
آنقدر زد به بر و بازویش
دید او حالت اغما دارد
آنکه می داد به ضارب فرمان
گفت هر چه بزنی جا دارد
ضارب از اشک حسن می خندید
خنده بر گریه چه معنا دارد
حسن از درد به مردم می گفت
مگر این صحنه تماشا دارد
آن یکی گفت که از خیبر و بدر
عقده در سینه ز مولا دارد
مادرم رفت به دنبال علی
زینبش از پی‌اش آوا دارد
ندهم شرح دگر واقعه را
گر چه این داغ بقایا دارد
با که گویم غم آن مسجد را
شرح این غصه درازا دارد

منیع :وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(بلبل چو ياد مي کند از آشيانه اش) *

5582
2

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(بلبل چو ياد مي کند از آشيانه اش) بلبل چو ياد مي کند از آشيانه اش
خون ميچکد ز زمزمه عاشقانه اش
هرگز ز ياد بلبل عاشق نمي رود
مشت پري که ريخته در آشيانه اش
گلچين به باغ آمد و تاراج کرد و ماند

بر برگ برگ گل اثر تازيانه اش
آن شعله اي که غارتيان برفروختند
در گر گرفت و سوخت در آتش جوانه اش
دشمن شکست حرمت آن در که جبرئيل
بوسيده بود از سر شوق آستانه اش
تير از کمان جور رها مي شد و نبود
جز سينه شکسته زهرا نشانه اش

منبع :وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(شما که از شب تار علي خبر داريد) *

5746
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(شما که از شب تار علي خبر داريد) شما که از شب تار علي خبر داريد
ستاره سحرش را ز خاک برداريد
شما به تسليت باغبان قيام کنيد
اگر دلي ز دل من شکسته تر داريد
شما به مردمک ديده التماس کنيد

اگر که خواهش باران ز چشم تر داريد
شما که باخبر از رفتن بهار شديد
به داغ لاله بگرئيد اگر جگر داريد
شما که همسفر کاروان گريه شديد
به جز مدينه کجا نيت سفر داريد
شما چو شمع بسوزيد در کنار بقيع
اگر ز فاطمه پروانه‌ي گذر داريد
شما اشاره اي از تلخي وداع علي
شنيده ايد که دلهاي شعله ور داريد
شما حساب غم فضه را نمي دانيد
چه آگهي ز خبر هاي پشت در داريد
شما که محرم راز مگو نمي باشيد
چقدر از شب قدر علي خبر داريد
شما مگر که بپرسيد از ستاره صبح
مزار گمشده اي را

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(نخلی که شکسته است ثمرش را نزنید) *

7001
2

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(نخلی که شکسته است ثمرش را نزنید) نخلی که شکسته است ثمرش را نزنید

مرغی که فتاده است پرش را مزنید

از ما که گذشت مردم بعد از این

مردی که بسته دستش همسرش را مزنید

جوانی گر چه می باشد بهار زندگانی را

ولی از بس ستم دیدم نمی خواهم جوانی را

الا ای خاتم پیغمبران برخیز و بین حالم

فلک با رفتننت بگرفت از من شادمانی را

پدر این روزها بنشسته میخوانم نمازم را

مفصل خوان از این مطلب حدیث ناتوانی را

ز چشم کودکانم صورتم را میکنم پنهان

نبینند تا که نیلی این عذار ارغوانی را

منیع :وبلاگ اشعار مذهبی

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 18:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آن که باخلقت توهرچه که بودآورده) *

6172
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(آن که باخلقت توهرچه که بودآورده) آن که باخلقت توهرچه که بودآورده

جبرییلش به سجود تو سجودآورده

نه...غلط گفتم ازآغازخدابانورت

نه فقط آنچه که بودآنچه نبودآورده

سرسجاده شب ماه شب اول ماه

سرتعظیم به پیش تو فرود آورده

بادازخاک سرکوی توسوغات سفر

یک بغل رایحه عنبر و عود آورده

مادرآب تویی و پدرخاک علی

آب وخاکی که گلم رابه وجود آورده

چندقرنی ست که مضمون بلندعمرت

شاعران رابه سرگفت وشنودآورده

هیزم آورد درخانه توکینه ولی

آتش فاجعه راچشم حسودآورده

ای که همرنگ بلالت شده دیوارحرم

چه بلایی به سرت آتش ودود آورده

آه...خورشیدعلی بادمخالف چندیست

درحوالی رخت ابر کبود آورده

باعث سجده به دامان تودرعلقمه شد

آنکه برفرق علمدارعمودآور

  • چهارشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:20
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من غلامی زغلامان توأم یا زهرا) *

7402
7

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(من غلامی زغلامان توأم یا زهرا) من غلامی زغلامان توأم یا زهرا

مستمندی به سرخان توأم یا زهرا

از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم

خاطر آشفته و حیران توأم یازهرا

من دعا بودم ز روز ازل برلب تو

ذکری از نیمه سوزان توأم یازهرا

متولد شده عشق توأم بی بی جان

آه پرورده دامان توأم یا زهرا

بیت الحزان دلم شاهد اشک سحرت

اشک آن دیده گریان تو أم یازهرا

از ازل لطف تو شد شامل حالم آری

تا ابد در خور احسان توأم یا زهرا

شد یهودی زنخ چادرت اسلام شناس

فخرم این بس که مسلمان توأم یازهرا

ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر

طالب لقمه ای از نان توأم یازهرا

منبع:سایت اشعار مذهبی

  • چهارشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:26
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ديدار روي تو ثمر فاطميه ام) *

5487
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ديدار روي تو ثمر فاطميه ام) اي روشنايي سحر فاطميه ام

صاحب عزاي خونجگر فاطميه ام

ايام ميروند به اميد ديدنت

يك بار رد شو از گذر فاطمي ام

دست مرا بگير و به دنبال خود ببر

تا با تو طي شود سفر فاطميه ام

آقا گناه روزي چشم مرا گرفت

رزقي بده به چشم تر فاطميه م

با خود هميشه گفته م آيا نمي شود

ديدار روي تو ثمر فاطميه ام

وقتي شنيده ام كه ميايي به روضه ها

هرشب اسير و در به در فاطميه ام

پايان راه سينه زنيها شهادت است

اي كاش گل كند هنر فاطميه ام

در ميزنم كه اذن عيادت دهي به من

با اين اميد پشت در فاطميه ام

منبع :سایت اشعار مذهبی

  • چهارشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد