شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر فاطمیه(بگذشت نُه بهار تو، در لاله زار من *

2583

شعر فاطمیه(بگذشت نُه بهار تو، در لاله زار من بگذشت نُه بهار تو، در لاله زار من
من بلبل تو بودم و تو گلعذار من
ای با تو رشکِ هشت بهشت، آشیانه‌ام
بنگر به چار لاله‌ی دلْ داغ‌دار من
چشمان خویش بستی و مژگان گره زدی
هم باز کن گره ز مژه، هم ز کار من
شمشیر، در غلافِ صبوری نهاده‌ام
تیغ زبان توست کنون، ذوالفقار من
ای ماه من چه شد که نچیدی ستاره‌ای
از آسمان ِ دیده‌ی اختر نثار من
دریای بی‌کناره‌ی غم؛ سینه‌ی من است
ای ساحل علی تو بمان در کنار من
امّید ماندن تو، به دل ، پرورانده‌ام
ای وای بـر من و دل امّیـدوار من

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت زهرا-بريزم اشک غم *

2180

شعر شهادت حضرت زهرا-بريزم اشک غم بريزم اشک غم
از ديده بر رخسار مادر جان
بنالم در عزايت بادل افکار مادر جان
يه ياد آرم از آن ساعت که با پهلوي بشکسته
کشيدي ناله در بين در و ديوار مادر جان
از آن غصب فدکوز بردن حيدر سوي مسجد
مرا ديگر نباشد طاقت گفتار مادر جان

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(جود و کرامت از کرمش جاودان شده *

2779

شعر شهادت حضرت زهرا(جود و کرامت از کرمش جاودان شده شعر شهادت حضرت زهرا(جود و کرامت از کرمش جاودان شده
هر چه دخیل هست به سویش روان شده
جبریل هم اگر برسد در حریم او
حس میکند که وارد صحن جنان شده
او ظاهرش بتول ولی باطنش علی است
در پشت آن جمال، جلالی نهان شده
از چه تمام فاطمه ها عمرشان کم است
دنیا چرا به "فاطمه " نا مهربان شده
خواهر حریف هجر برادر نمیشود
بیهوده نیست اینهمه قدش کمان شده
با احترام آمد و با احترام رفت
هر آنچه شأن اوست در اینجا همان شده
دور و برش فرشته نگهبان معجرش
پس ما فدای زینب بی پاسبان شده
گاهی میان محمل نامحرمان شهر
گاهی میان محمل بی سایبان شده
شکر خدا مقام تو زخم زبان نخورد
شکر خدا برادر تو خیزران نخورد
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن شعر شهادت حضرت زهرا(در مدينه مي زنند اين خانه را در بيشتر *

3796
3

متن شعر شهادت حضرت زهرا(در مدينه مي زنند اين خانه را در بيشتر پدر مدينه مي زنند اين خانه را در بيشتر
رفت و آمدها شده بعد از پيمبر بيشتر
گل که پرپر شد شميمش را هم حس مي‌کنند
مي رسد از کوچه عطر ياسپرپر بيشتر
اجر پيغمبر ادا با شعله های کینه شد
بین آن دیوار و در شد سهم کوثر بيشتر
چوب مي‌سوزد ولي آهن ز جنس ديگري‌ست
داغ شد در بين آتش ميخ آن در بيشتر
آه سيلي بي هوا سخت است از نامحرمان
پيش چشم غيرت اللّهي شوهر بيشتر
کاش جای دست مولا چشم او را بسته بود
پیش چشمان علی می‌ زد به مادر بیشتر
داغ محسن، هجر بابا، زخمهای بی‌شمار
از نفس انداخت او را فکر حیدر بیشتر
با عمویش حمزه از دوران غربت گفته است
از دو دست بسته‌ي سردار خیبر بیشتر
خواست تا روي کبودش را نبيند مرتضي
ياري

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت زهرا(ای وای مادرم *

2801
1

شعرشهادت حضرت زهرا(ای وای مادرم ای وای مادرم
مرو که کوچه برای پرت خطر دارد
مرو که رد شدن امروز دردسر دارد
مگر نگفت خداوند خلقتت حتی
برای صورت تو برگ گل ضرر دارد؟
گمان نمی کنم این مرد بی حیا اینجا
بدون حادثه دست از سر تو بردارد
ز روی پوشیه زد،تازه این چنین شده ای
که چشمهات فقط دید مختصر دارد
نوشتند كه پيشاني ات به جايي خورد
خلاصه ضربه ي بد اينچنين اثر دارد
بزرگ بانوی این شهر باورت می شد
ز خاک کوچه حسن گوشواره بردارد؟
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر نوحه فاطمیه(کار تنش زیاد ولی وقت من کم است *

5098
2

شعر نوحه فاطمیه(کار تنش زیاد ولی وقت من کم است کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است
بانوی من نحیف نبود، این چنین نبود
وقتی نگاه می کنمش ظاهراً کم است
در زیر پارچه ورمش گم نمی شود
آن قدر واضح است که یک پیرهن کم است
باید چگونه جمع کنم این بساط را
فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است
مسمار را خودم زده بودم به تخته ها
باید بمیرم آه، پشیمان شدن کم است
گیرم حسین دق نکند این چنین ولی
گریه بدون داد برای حسن کم است
آئینه آمدی و ترک خورده می روی
یعنی برای بردن تو چهار زن کم است
پیراهن حسین که کارش تمام شد
پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است
بالت، پرت، تنت، هم پیکرت خدا
این زخم ها زیاد ولی وقت من کم است
شاعر:علی اکبر لطی

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(امشب اين دل گشته بينِ سينه گم *

2437
1

شعر شهادت حضرت زهرا(امشب اين دل گشته بينِ سينه گم امشب اين دل گشته بينِ سينه گم
مهدي صاحب زمان آيد به قم
شالِ ماتم را به سر انداخته
ناله‌اش بر جان شرر انداخته
گويدش اي عمه‌ي چشم انتظار
آمدم بالين تو من بي‌قرار
آمدم در شهر قم يارت شوم
من در اين غربت پرستارت شوم
طاهره، مرضيه، ماهِ عالِمِه
اي كريمه، اي رضيه، فاطمه
اي كه نامت شبه نامِ مادرم
در برت با يادِ مادر مضطرم
عمه جان معصومه بين بستري
لحظه‌ي ناله شبيه مادري
فرق تو با مادرم بس باشد اين
او ميان كوچه‌ها خورده زمين
او ميان كوچه سيلي خورده است
ميخ در پهلوي او آزرده است
اي كه هر جا بي‌قرينه بوده‌ايكي دچارِ دردِ سينه بوده‌اي
مردم قم احترامت كرده‌اند
كي تو را گريه حرامت كرده‌اند
اهل قم گريان و زارت

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(مردم از اين جدايي (2 *

2561
1

شعر شهادت حضرت زهرا(مردم از اين جدايي (2 مردم از اين جدايي (2
جانم رضا كجايي (2
اشكم ز رخ چكيده
شد قامتم خميده
از هجرِ روي يارم
جانم به لب رسيده
مردم از اين جدايي (2
جانم رضا كجايي (2
دلدار و دلبرم كو
خدا تاجِ سرم كو
آمدم از مدينه
اي واي برادرم كو
مردم از اين جدايي (2
جانم رضا كجايي (2
از هجمه‌هاي هجران
بال و پرم شكسته
مرگم كنارِ بسترِ
در انتظار نشسته
مردم از اين جدايي (2
جانم رضا كجايي (2

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عر شهادت حضرت خدیجه(امشب كه از دو چشمام بارون غم می‌باره *

2203

عر شهادت حضرت خدیجه(امشب كه از دو چشمام بارون غم می‌باره امشب كه از دو چشمام بارون غم می‌باره
خدا خودش می‌دونه تنها شدم دوباره
از رفتنت خدیجه افسرده‌ام عزیزم
اما تمام فكرم، زهرای بی‌قراره
گاهی میون خونه، گاهی كنار قبرت
با آه آتشینی نام تو رو میاره
آروم نداره شبها خواب تو رو می‌بینه
بر چادرت خدیجه باغصه سر می‌زاره
دیدم كه لحظه‌هایی در حجره‌ات می‌شینه
از گوشه‌های چشمش می‌ریزه صد ستاره
جز اشك نیمه شبها جز ناله‌های تنها
درمون نداره زهرا، ‌راهی دگر نداره
اما بگو چه سازم با این غم جدایی
با گریه‌های یاست، ای یار پر شراره

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت فاطمه زهرا(فاطمه آئينه ي زلالِ علي بود *

2608

شعر شهادت فاطمه زهرا(فاطمه آئينه ي زلالِ علي بود فاطمه آئينه ي زلالِ علي بود
عکس جماليّه يِ جلال علي بود
فاطمه نُه سالِ اول نفسش هم
مالِ پيمبر نبود مالِ علي بود
هيچ نيازي به قُربِ عرش ندارد
فاطمه ديدن خودش کمال علي بود
مثل پيمبر يکي دو مرتبه، نَه نَه
بوسه به دستش زدن روال علي بود
نيست تعجب اگر ذوالفقار را بفروشد
فاطمه شمشيري از جلال علي بود
شير خدا دست نزد به پختن غيري
سفره يِ زهرا فقط حلال علي بود
تار شد و کم نشد تلألوءِ نورش
فاطمه خورشيد لم يزال علي بود
خورد زمين و بلند کرد علي را
با پرو بال شکسته بال علي بود
گفت که بارم امانت است نیفتد
بسکه به فکر علی و آل علی بود
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا( بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد * حسن لطفی

2723
1

شعر شهادت حضرت زهرا( بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد
با تماشای تو قلب پدرت می سوزد
ای جگرگوشه ی من شعله مزن بر جگرم
جگرم سوخت ز بس که جگرت می سوزد
زودتر از همه پیش پدرت می آیی
زودتر از همه شمع سحرت می سوزد
زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا
حیف از آن روز که تو بال و پرت می سوزد
بعد من هر چه بلا هست سرت می آید
بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد
گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی
گاه از دست کسی چشم ترت می سوزد
گاه در پشت در خانه ی خود می نالی
چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد
یک طرف دست تو در پای علی می شکند
یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد
از صدای تو در آن شعله علی می فهمد
که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد
با تماشای تو قلب پد

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت زهرا(اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند *

5860
7

شعر شهادت زهرا(اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
با برق چشم خرمن جان را شرر زدند
در اول ربيع ، خزان شد بهار من
ماهه مرا به آخر ماهه صفر زدند
از چوب ، خون تازه روان شد به روي خاك
از بس كه با غلاف به پهلوي در زدند
ديدند كه با تو راه به جايي نميبرند
نزديكتر شدند و سرت را به در زدند
زهرا نبود آنكه بيافتد به روي خاك
سيلي به صورت زن من بي خبر زدند
تا آمدم به خويش جمالش كبود شد
بد سيرتان جمال مرا بي خبر زدند
هر قدر گفت دختر پيغمبرم نزن
اهل مدينه فاطمه را بيشتر زدند
افتاد روي جفت علي لنگه ي دري
از بس كه جفت جفت و فُرادا به در زدند
سَرو رشيده ام آخر خميده شد
اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ای زمینی که بقیع نام تو است *

3017
-1

شعر شهادت حضرت زهرا(ای زمینی که بقیع نام تو است ای زمینی که بقیع نام تو است
قبر زهرای جوان مرده کجاست
خوابگاه بدن خسته کجاست
ی آن پهلوی بشکسته کجاست
کس مگر فاطمه در شهر نداشت
که علی شب بدنش را برداشت

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری *

2305
4

شعر شهادت حضرت زهرا(مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری
کدامین کوچه دارد داغ مـرگ مادری
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه
کـــجا گــــشـته خـــزان، بـهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه(2
مدینه کوچه هایت بــوی زهرا می دهد
نشان از غربت شبهای مـولا می دهد
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه
کـــجـا گــشتـه خـــزان، بــهار فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه(2
مــدینه در کدامین کوچه زهرا را زدند
کجا در پیش طفلان یار مولا را زدند
مـــگر آنــجا علی، دو دستش بسته بود
کــه زهـــرا نـــالــه دلــش آهسته بود
فاطمه، فاطمه، فاطمه(2
سکوتت ای مدینه می زند بر جان شَرر
سخن بــا ما بگو از قصه دیوار و در
بـــــگو از غــــربت امـــــــی

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 07:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه (س) (غزلم فاقد تصویر حرم مانده هنوز *

2874
1

 اشعار فاطمیه (س)  (غزلم فاقد تصویر حرم مانده هنوز بانک اشعار اهل بیت (ع)
غزلم فاقد تصویر حرم مانده هنوز
شهر در حسرت شمشیر دو دم مانده هنوز
کوچه در آتش غفلت؛ بدل عاشوراست
داغِ آن حادثه بر دوش علم مانده هنوز
از همان لحظه که در کوچه گرفتار شدی
توی فرهنگ غزل، واژه ی غم مانده هنوز
هر چه می خواست دلم از تو، برآورده شده -
آرزوی به فدایت بشوم مانده هنوز
عشق را در غل و زنجیر به بیعت بردند...
بعد از آن فاجعه ابروی تو خم مانده هنوز
می نویسم غزل و بعد غزل می بینم
طرحی از آتش و خون روی قلم مانده هنوز
از قدم های خودم در دل شب خسته شدم
به ظهور پسرت چند قدم مانده هنوز...؟
شاعر: محمد شریف

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد) *

2439

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد) چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می لرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه می لرزد
ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد
شاعر : میلاد عرفان پور

  • چهارشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بال و پر ِ خسته پريدن دارد آيا) *

2583

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بال و پر ِ خسته پريدن دارد آيا) بال و پر ِ خسته پريدن دارد آيا!؟
يا چشم های بسته ديدن دارد آيا!؟
ای باغبانم ..! دست بردار از دل من
ناز ِ گل زخمی خريدن دارد آيا!؟
ديروز زينب کوشش بيهوده می کرد
يک مشت خون ، شانه کشيدن دارد آيا!؟
می خواهی از زهرا چه چيزی را بدانی؟
افتادن بانو... شنيدن دارد آيا!؟
از تو توقع ، چيز ديگر داشتم من
رخساره يِ نيلی ، خميدن دارد آيا!؟
ميل دل من نيست ، مجبورم ، وگرنه
از تو ، همه عشقم ! بريدن دارد آيا!؟
شاعر : ياسر حوتي

  • چهارشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (در ماتم فراق پدر گریه میکنم) *

5918
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (در ماتم فراق پدر گریه میکنم) زبان حال حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در ماتم فراق پدر گریه میکنم
همراه شمس و نجم و قمرگریه میکنم
شب ها و روزها زغمش مویه میکنم
تا آخرین توان بصر گریه میکنم
خواب شبانه ازسر زهرا پریده است
مانند شمع تا به سحر گریه میکنم
داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر
با لحن جانگدازی اگر,گریه میکنم
پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم
قدر تمام اشک بشر گریه میکنم
خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من
با دیده های سرخ جگر گریه میکنم

  • چهارشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

اشعار زمزمه برای شهادت حضرت زهرا (س) (وای ، علی دگر سپر ندارد , قرآن من كوثر ندارد ) *

3945
1

اشعار زمزمه برای شهادت حضرت زهرا (س) (وای ، علی دگر سپر ندارد , قرآن من كوثر ندارد ) وای ، علی دگر سپر ندارد قرآن من كوثر ندارد
حسین من مـادر ندارد مرو
وای ، سر بر سر زانو بگیرم دعا كن ای جوان پیرم
كنــار بستـرت بمیرم مرو
كسی نشان نگیرد از من بی نشانه
مرو ز خانه من ای خورده تازیانه
ای شمع خانه من افتاده‌ای ز سوسو
برخیز و كن تماشا باشد سرم به زانو
فاطمه جوانم جوان قد كمانم
وای ، نماز خود نشسته خواندی چرا به پیش من نماندی
دیدی به چه روزم نشاندی مرو
وای ، دیگر ندارم من طرفدار ای مانده بین در و دیوار
زهـرای من خدا نگهدار مرو
غیر از خدا ز حالم كسی خبر ندارد
امن یـجـیـب زینب چرا اثر ندارد
امشب تو ای پرستو مرو ز آشیـانم
ماه گرفته مـن مـرو ز آسمـــانم
فاطمه جوانم جوان قد كمانم
وای ، خ

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمزمه و نوحه واحد برای شهادت حضرت زهرا (س) ( مدینه و غریبی و جنایتای منجلی) *

3434
2

زمزمه و نوحه واحد برای شهادت حضرت زهرا (س) ( مدینه و غریبی و جنایتای منجلی) مدینه و غریبی و جنایتای منجلی
ظلم و جفا و کینه و غصب خلافت از علی
آه آتش فتنه چون شعله ور بود
فاطمه بینِ دیوار و در بود
برای زهرا میخونن نوحه تموم افلاک
سوره ی کوثر خدا افتاده بر روی خاک
وای ، از دل حیدر
بابا تو رفتی و غریبی موند و این دختر تو
گرد و غبار فتنه موند و غصّه ی حیدر تو
آه این نانجیبا حرمت شکستن
دست علی رو تو کوچه بستن
این شعله ها و کینه ها از آتیش یهوده
غاصب حق حیدر از اول با ما نبوده
وای ، از دل حیدر
سران فتنه و همه صحابه ی ابولهب
دندونای به هم فشرده با حقد و غضب
آه از یادشون رفت حق ولایت
شد داغ عظمی غصب خلافت
دلم به یاد این بلا نوحه ی غم سروده
هر چی کشیده شیعه از آتیش شورا بوده
و

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) ( فتنه ها جلوه گر) *

2302
1

نوحه زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) ( فتنه ها جلوه گر) فتنه ها جلوه گر امان از این همه غربت
فاطمه پشت در امان ازین همه غربت
او سپر حیدر شد ، همچو گلی پرپر شد ، فدایی رهبر شد
واویلا علی ، واویلا علی ، واویلا علی
آه و واویلتا هیزم و ظلم و کینه
آه و واویلتا شهیده ی مدینه
مانده ز ظلم کافر ، میان دیوار و در ، ناله زند پیغمبر
واویلا علی ، واویلا علی ، واویلا علی
شاعر : امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( اینکه گریان ز سحر تا دم مغرب باشید) *

2231

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( اینکه گریان ز سحر تا دم مغرب باشید) اینکه گریان ز سحر تا دم مغرب باشید ؛
بایدم فکر زبان بد یثرب باشید
چشم هاتان چه کبود است کمی مادر جان
لحظه ی پلک زدن هاش مواظب باشید
دخترت گریه کنان رفته سر سجاده
یک کمی فکر دل ام مصائب باشید
لرزه افتد به دلش وقت زوال این ایام
بر سر سفره ی این خانه که غایب باشید
ضرب آن سیلی ناجور ، ... سرم درد گرفت
آنچنان ضربه زده تا از عجایب باشید
لحظه ای نیست توانم که تصور بکنم
زیر مشت و لگد ظالم غاصب باشید
گل سرخی که کشیدند روی پیرهنت
وا شده ، مادر سادات مراقب باشید
لا اقل بین دو سرفه نفسی تازه کنید
فکر یک پیرهن خوب و مناسب باشید .......

  • یکشنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( شکست حرمت ذکر شریف یا قدوس) *

2290

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  شکست حرمت ذکر شریف یا قدوس) شکست حرمت ذکر شریف یا قدوس
شکسته تر شده سبوح خانه ی حیدر
صدای گریه ی زهرا و کودکان ... گویا:
زیاد تر شده اندوه خانه ی حیدر
غرور فاتح خیبر شکست در کوچه
شکست تا در مفتوح خانه ی حیدر
چه آمده به سر صورتت ، که پنهانی ؟
بگو کمی تو ز مشروح خانه ی حیدر
نگاه کن که دگر کشتی علی غرق است
چه آمده به سرت نوح خانه ی حیدر ؟
به ضرب دست ... چنین ؟ یا تو را لگد ... ای وای
چه شد شدی گل مجروح خانه ی حیدر ؟
مرو به خاطر من !نه...مرو به جان حسین !
به جان گریه ی مذبوح خانه ی حیدر
دو دست ، زانوی غم ،من ! تو ، دست بر پهلو
نرو زجسم علی ، روح خانه ی حیدر ؟؟؟ !!!

  • یکشنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرن زهرا (س) ( درگیر فصلی تازه از آشوب بودند) *

2179

شعر شهادت حضرن زهرا (س) (  درگیر فصلی تازه از آشوب بودند) درگیر فصلی تازه از آشوب بودند
آن عده ای که عادتا مغضوب بودند
این بار بار چندمی بود این اراذل _
در نا جوانمری خود مغلوب بودند ؟!!!
انگار نه اینجا رسولی آمد و رفت
گویی خداهاشان هنوز از چوب بودند
این ظلم ها در خاطرات برگ تاریخ
در نسخه های مختلف مکتوب بودند
همسایه ، همسایه ، شکایت ، طعنه ، دشنام
تا دیده های فاطمه مرطوب بودند
نزد خدا این خانه خیلی محترم بود
این خانواده فطرتا محبوب بودند
از صبر بین کوچه پی بردیم ایشان
آموزگار حضرت ایوب بودند
آن مردمی که هیزم آوردند اینجا
وقتی مردد بین زشت و خوب بودند
پس دور بودند از مرام آدمیت
پس نطفه هاشان لاجرم معیوب بودند

  • یکشنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(دیدم غمت ای مادر ای کاش نمی دیدم) *

3101

شعر شهادت حضرت زهرا(دیدم غمت ای مادر ای کاش نمی دیدم) دیدم غمت ای مادر ای کاش نمی دیدم
تنها تو به پشت در ای کاش نمی دیدم
وقتی که درخانه با ضرب لگد وا شد
تو بودی و یک لشگر ای کاش نمی دیدم
دیدم که در آن غوغا در پشت در خانه
شد محسن تو پرپر ای کاش نمی دیدم
وقتی که زد آن ملعون سیلی به رخت دیدم
خون می چکد از معجر ای کاش نمی دیدم
ای وای چه بی رحمند آنان كه به هم بستند
دستان یل خیبر ای کاش نمی دیدم
آن لحظه که زد قنفذ بر بازوی تو دیدم
فریاد زدی حیدر ای کاش نمی دیدم
آن شب که تو را شستند تا جسم تو بابا دید
می زد به فغان بر سر ای کاش نمی دیدم
ای وای خودم دیدم از چوبه ی تابوتت
جاری شده خون تر ای کاش نمی دیدم
شاعر:مجتبی رب دوست مطلق

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(محسن ای غنچه نشکفته من) *

2873

شعر شهادت حضرت زهرا(محسن ای غنچه نشکفته من) محسن ای غنچه نشکفته من
از ستم صید به خـون خفته من
تـو مـرا روح و روانـی پـسـرم
پـرپـر از بــاد خــزانـی پـســرم
دیده نگـشـوده به عـالـم مُـردی
هــمچنـان غـنـچـه گل افـسردی
چون که رفـتی تو به نزد پـدرم
فاش بر گـو تو به آن تاج سرم
بـعـد تو آن دو بـهـم پـیـوسـتـنـد
سـیـنـه فـاطمه(س) را بشکستند
سـیـنـه ای که چـو گـل بـوئیدی
از ره مـهــر و وفـا بــوسـیـدی
گشته سـوراخ ز مـسـمـار پدر
از فـــشـــار در و دیـــوار پــدر
ای پدر جان ز جهان سیر شدم
در جـوانـی بـه خـدا پـیـر شـدم
شاعر:احمد دلجو

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(معصوم ترین صبح سپیدی محسن) *

2354

شعر شهادت حضرت زهرا(معصوم ترین صبح سپیدی محسن) معصوم ترین صبح سپیدی محسن
آن روز کبود را ندیدی محسن
در راه علی حق بزرگی داری
الحق که تو اولین شهیدی محسن
با ضرب در سوخته ماهم را کشت
در آتش و خون نور نگاهم را کشت
فریاد بزن «بأیّ ذنبٍ قُتل»
ای وای که طفل بی گناهم را کشت
در کوچه به پا کرد دوباره ‌محشر
با مادر دلسوخته، یاس پرپر
آن روز اگر ‌مجال صحبت می‌داشت
می گفت چنان فاطمه: حیدر حیدر
ای مونس داغ های من محسن جان
ای یاور با وفای من ‌محسن جان
با سرخی خون من و تو حق برپاست
قربانی کربلای من ‌محسن جان
شاعر:یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟) *

2593
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟) ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟
یار هجده ساله ام قد کمان داری چرا؟
ای بهشتی یاس من بوی بنفشه می دهی
چهرۀ یاسی به رنگ ارغوان داری چرا؟
با دو چشم خویش صحبت می کنی این روزها
لب فرو بستی و مهری بر دهان داری چرا ؟

" می روم " را بر لبت هر روز جاری می کنی
این چنین دوری تو با لفظ "بمان" داری چرا؟
فاطمه بی تو دگر من با که گویم راز خویش
فکر رفتن بی علی از آشیان داری چرا؟
عاقبت با من نگفتی ماجرای کوچه را
یا نگفتی که ز من چهره نهان داری چرا؟
در وصیت های خود حرف از سنان و نیزه و
تشنگی و آب و آتش بر زبان داری چرا؟
شاعر : ناصر شهریاری

  • جمعه
  • 20
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه و زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) (زند از بیت مولا آتش زبانه ) *

2438

 نوحه و زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) (زند از بیت مولا آتش زبانه ) زند از بیت مولا آتش زبانه دشمن دین آمده با تازیانه
آتش فتنه گر ها شعله ور است
زهرای مرضیه در پشت در است
واویلا واویلا آه و واویلا

کوثر قرآن و نور هل اتایی پیِ یاریِ ولایت شد فدایی
در راه دین چه سختی ها کشیده
محسنش شد شهید و خود شهیده
واویلا واویلا آه و واویلا
عصمت الّه بین دود و شعله ها بود اینجا شروع عزای کربلا بود
اینجا شد قامت زهرا خمیده
آنجا شد نور عینش سر بریده
واویلا واویلا آه و واویلا

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) (جز غصه ندارم به لب دیده کلامی) *

2698
1

نوحه زمینه برای شهادت حضرت زهرا (س) (جز غصه ندارم به لب دیده کلامی) جز غصه ندارم به لب دیده کلامی زهرا و جنایات لعینان حرامی
بین شرر افتاد در پشت در افتاد
بدتر بوَد این واقعه از داغ گل و داس مسمار زده بوسه به گلبرگ گل یاس
ذکر دل مولا واویلا واویلا
بر فاطمه شد بعد ه نبی ظلم و جنایت شد محسن او کشته به اثبات ولایت
زهرای حزینه مجروحه ی کینه
یا فاطمه جان ما به حریم تو فقیریم ای کاش که از داغ غمت جمله بمیریم
ای نور حمیده بانوی شهیده
تاریخ ز تو درس خوش ه عشق گرفته ایزد ز ازل مدح تو را خوانده و گفته
ای عصمت کبری یا حضرت زهرا
منبع : حسینیه نوحه

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد