شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( آن که سائل از عطایایش تحیر می کند ) * محمد جواد شیرازی

1302
1

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( آن که سائل از عطایایش تحیر می کند ) آن که سائل از عطایایش تحیر می کند

غربت و غم سینه اش را روز و شب پر می کند

می رود مسجد به منبر سب حیدر می کنند

بین کوچه می رسد با خود تفکر می کند

دیدن هربارِ قنفذ یا مغیره... بگذریم

در خودش می ریزد و یادی ز چادر می کند

می شود آیا کریمی را به دِرهم ها فروخت؟

آدم از این حرف، احساس تحیر می کند

می کِشد از زیر پا سجاده اش را آشنا

اینچنین سرباز از رهبر تشکر می کند؟!

صلحِ آقا جنگ با تزویر بود و جاهل است...

...هر کسی این صلح را سازش تصور می کند

بین سرداران غریب و بین منزل هم غریب

تا که می گویم "حسن" "غربت" تبادر می کند

آب می خواهد لب روزه امام از همسرش

همسرش با زهر دارد جام را پر می کند

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( ای آفتاب روشن عالم حسن جان ) * مجتبی شکریان همدانی

1620
3

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( ای آفتاب روشن عالم حسن جان ) ای آفتاب روشن عالم حسن جان

ای آسمان غربت و ماتم حسن جان

من نذر کردم چند شب وقف تو باشم

یک گوشه زیر خیمه و سقف تو باشم

من نذر کردم چند شب مست تو باشم

مانند یک تسبیح در دست تو باشم

من نذر کردم چند شب از تو بخوانم

تا عمر دارم زیر این بیرق بمانم

من نذر کردم چند شب مال تو باشم

با گریه ام در روضه دنبال تو باشم

من نذر کردم پرچمت بالا بگیرم

شاید که آخر زیر این پرچم بمیرم

یک اربعین کردم طلب با چشم گریان

تا که بگیرم یک دهه شور حسن جان

خیلی مفصل باید از عشق شما گفت

یک عمر باید یاحسن یا مجتبی گفت

این چند شب باید که سینه چاک باشیم

شاید که سال بعد زیر خاک باشیم

باید که از دست تو چشمی تر بگ

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جنگ با زهر چونکه تن به تن است ) * مهدی رحیمی زمستان

1386
1

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جنگ با زهر چونکه تن به تن است ) جنگ با زهر چونکه تن به تن است

اثرش مستقیم بر بدن است

زهر در واقع اولین اثرش

روی هر فرد، خشکی دهن است

علت وضعی چنین زهری

ناخودآگاه آب خواستن است

ای بمیرم! در این مواقع هم

اولین دستگیر مرد، زن است

من از این چند نکته فهمیدم

روضه ی باز، روضه ی حسن است

پیش چشم حسین شرمنده ست

که به هنگام مرگ، در وطن است

پیش ارباب روضه اش این است

برتنش وقت مرگ، پیرهن است

پیش آقای بی کفن از تیر

بر تن او دو تا دو تا کفن است

لخته های جگر اگر حرفند

تشت مثل لبی پُر از سخن است

از بقیعش شناختم که حسن

روضه ی بی صدای پنج تن است

شاعر : مهدی رحیمی

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد ) * حسن لطفی

2031
3

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد ) دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد

چشم زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم

عاقبت سایه ی مرگ آمد و بر ما اُفتاد

باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند

راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد

یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم

به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد

کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا

چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد

آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم

آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد

گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین

چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد

من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم

گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد

شانه ام بود عصایش

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( کسی که درشجاعت داستانی چون جمل دارد ) * مهدی رحیمی زمستان

1658
3

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( کسی که درشجاعت داستانی چون جمل دارد ) کسی که درشجاعت داستانی چون جمل دارد

بگو ضرب الاجل اصلا چه ترسی از اجل دارد

کسی که حاتم طایی مریدش بوده قبل از او

کسی که در کریمی سبقه از روز ازل دارد

عجم از ابروانش داستان های کمان گیران

عرب از چشم های او دوتا ضرب المثل دارد

میان چشم های او چه «عشقی» میشود«آباد»

به روی سر تماشا کن چه «تاجی» در«محل» دارد

شده خیرالامور بین ارباب و خود حیدر

حسن یعنی فقط خیرالنساء، خیرالعمل دارد

برای کربلا سوی برادر هدیه‌ها برده

میان هدیه‌هایش هم قصیده هم غزل دارد

هم عبدالله را در گودی گودال آورده

هم اینکه نجمه را در پیش زینب روی تل دارد

تمام کربلا از اوست بعد از قاسمش در ظهر

هر اسبی را که میبینم به

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( فصل باریدن اشک آمده باران شده ام ) * حبیب باقرزاده

4398
1

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( فصل باریدن اشک آمده باران شده ام ) فصل باریدن اشک آمده باران شده ام

آخر ماه صفر گشته و حیران شده ام

اولین حرف که آمد به لبم اسم تو بود

از تولد به خدا مست حسن جان شده ام

مادرم دست مرا داد به دستان کریم

بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام

من مسلمان شده دست امام حسنم

از عنایات حسن بوده مسلمان شده ام

خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری

در میان حرمت خادم و دربان شده ام

خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان

به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام

بازهم روضۀ طشت و جگری زهرآلود

یاد غم های تو افتادم و گریان شده ام

شاعر : حبیب باقرزاده

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( وقتی بنای خلقت دل را گذاشتند ) * وحید دکامین

1628

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( وقتی بنای خلقت دل را گذاشتند ) وقتی بنای خلقت دل را گذاشتند

آن را به عشق روی تو شیدا گذاشتند

هر دل که مایل قَدِ سرو تو دلبر است

بهرش کنار، جنّت اعلیٰ گذاشتند

بعداز دو ماه گریه ی ما بهرکربلا

اذنی برای گریه به آقا گذاشتند

تا گریه کن به داغ عزای حسن شدم

این آبرو ذخیره ی عقبیٰ گذاشتند

هرکس که پای غربت تو سینه میزند

در طالعش سعادت فردا گذاشتند

"با صد امید حامی مادر شدی ولی"

داغ غمی ز کوچه به دلها گذاشتند

دستی پلید آمد و رویی کبود شد

آنجا بنای خونجگری را گذاشتند

آن کوچه بود قاتل تو، آن غم عظیم

روزی که بر غرور شما پا گذاشتند

خواندی تو روضه در دم آخر ز کربلا

روزی شبیه روز دهم نیست ای خدا

شاعر : وحید دکامین

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته ) * حسن لطفی

2977
4

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته ) از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته

تنهاترین سردار بی لشگر شکسته

سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده

پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته

بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش

او دستگیری می کند از هر شکسته

تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر

راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته

بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست

اما غرورم را کسی دیگر شکسته

یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی

یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته

فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت

می خواست من باشم ولیکن سر شکسته

گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را

رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته

اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را

من میزدم بال و پَر و او پر شکسته

از رویِ چادر پایِ

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جانم فدای آن بنایی ...که نداری ) * محمد جواد پرچمی

5028
8

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( جانم فدای آن بنایی ...که نداری ) جانم فدای آن بنایی ...که نداری

قربان آن گلدسته هایی ...که نداری

هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از

دلتنگی گنبد طلایی ...که نداری

باب الرضا رفتم نشستم گریه کردم

با یاد باب المجتبایی ...که نداری

قالیچه ارثیه مادر بزرگم

نذر تو و صحن و سرایی ...که نداری

من هر شب جمعه سلامی می دهم به

شش گوشه کرببلایی ...که نداری

ما سینه زنهایت حسن کم گفته ایم آه

در مجلس دار البکایی ...که نداری

دردی که داری در خودت میریزی آقا

حق می دهم درد آشنایی ...که نداری

شاعر : محمد جواد پرچمی

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( داستان عشق او عمر یک ازل دارد ) * رحمان نوازنی

2042

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( داستان عشق او عمر یک ازل دارد ) داستان عشق او عمر یک ازل دارد

با دو چشم او تنها عشق راه حل دارد

بین شعر عاشورا بیست و سه غزل دارد

ده بهار و سیزده تا کندوی عسل دارد

تیغ قاسمش گویا ارثی از جمل دارد

با وجود او عباس پهلوان و یل دارد

کاروان عاشورا بی حسن نشد عازم

جلوه حسین اکبر، جلوه حسن قاسم

دست آسمان چیده دست سوره کوثر

میوه های رویایی از درخت پیغمبر

پس تو عزت عرشی از بهشت هم برتر

تو بهشت بابایی زیر سایه مادر

گاه جنت الزهرا گاه جنت الحیدر

پس تو را نمی خوانیم یک غریب بی لشگر

تو که لشگری برتر از فرشته ها داری

هر که دیده ات گفته هیبت خدا داری

عده ای تو را حوض سلسببل می خوانند

عده ای تو را یکتا؛ بی بدیل می خوانند

ع

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دلا دربون دربار حسن باش ) * محمد حسین مهدی پناه

2747
5

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( دلا دربون دربار حسن باش ) دلا دربون دربار حسن باش

خدا یارت میشه یار حسن باش

دو ماهه که عزادار حسینی

یه امشب رو عزادار حسن باش

***

با تو زیبام و بی تو غرق زشتی

بگو امشب مدینه ام رو نوشتی

الهی پیر بشیم با روضه ی تو

ای آقای جوونای بهشتی!

***

شما لب تر کنی ما سر میاریم

برا یاری تو لشکر میاریم

الهی یاحسن روزی بیاد که

ما از غربت بقیع و در بیاریم

***

دل عاشق که بی دلبر نمیشه

گداییم و از این بهتر نمیشه

چِشی که بر تو گریه کرده باشه

دیگه کور وارد محشر نمیشه

شاعر : محمد حسین مهدی پناه

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( به نام آنکه تو را داده است نام حسن ) * میلاد حسنی

2024

اشعار امام حسن مجتبی(ع)-مدح و شهادت -( به نام آنکه تو را داده است نام حسن ) به نام آنکه تو را داده است نام حسن

درود احسنُ الارباب من سلام حسن

سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو

که نور داده به خورشید مستدام حسن

سلام بر درجات زبرجدت که از او

عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن

عجیب نیست اگر خال هاشمی‌ات را

شبانه روز کند کعبه استلام حسن

فدای قامت بنده نواز تو که نماز

به احترام قدت می‌کند قیام حسن

قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست

رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن

به خشت خشت ستون‌های عرش رب کریم

نوشته با قلم حُسن، یا امام حسن

شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی

به دست سوده‌ی الماس‌های شام حسن

صلات ظهر چه تشییع بی‌نظیری شد

به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن

شاعر : میلاد حسنی

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-واحد -( چند روزیه از آسمون غربت می‌باره ) * محمد جواد حیدری

3085
5

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-واحد -( چند روزیه از آسمون غربت می‌باره ) دل بی قراره

چند روزیه از آسمون غربت می‌باره

یه داغیه که غم روی دلم می‌زاره

دل بی قراره

وقتی که مردم

بگین کسی رو قبر من نشون نزاره

اخه هنوز اقام حسن حرم نداره

حرم نداره

درگیر غم دو رو زمون

علت غم این آسمون

یه حرمیه ، که سایبونش ابراس

اونجا که همش خاکیه و

زایراش همه افلاکین

بمیرم آخه ، قبر عزیز زهراس

آه و واویلا ، آه و واویلا

******

غریب عالم

نه فقط اونیه که پیروهن نداره

یانه فقط اونیه که کفن نداره

کفن نداره

غریب عالم

میشه بگی اونیه که حرم نداره

یه زایری باچشمای ترم نداره

حرم نداره

غربت اینه که باب کرم

باشی یو تو این زمین غم

نشه کسی سر ، رو تربتت بزاره

اونکه صاحب دوعال

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره ) * محمد جواد حیدری

2576
4

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره ) دلم هوای مدینه داره ، نفس تو سینم چه بی قراره

غم چشای ترم میخونه ، آقام غریبه حرم نداره

می کشه بین سینه داغت زبونه

حال دل خراب و خدا میدونه

مثل مزارت ، شده ویرونه

ای اهل عالم آقام غریبه

******

گنبد زردت که آسموناس ، صحن و رواقت تموم دنیاس

خدام صحنت کبوترا و ، گریه کناتم بارون ابراس

مشکی زدن فلک رو ابرای تیره

زهرا سر مزارت زبون می‌گیره

برا غریبیت ، مادر بمیره

ای اهل عالم آقام غریبه

******

میکشه من رو روضتون آخر ، سنگین تره از مصیبت سر

روضه ی آقام روضه ی سم نیست ، روضه ی اقاس روضه ی مادر

ضربه ی تازیونه یادم نمیره

تا اسم کوچه نیاد بغضم می‌گیره

الهی مادر حسن بمیره

ای اهل عالم آق

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد ) * محمد جواد حیدری

2941
0

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)-زمینه -( چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد ) چند شبیه دلم گرفته ، نه واسه کربلا نه مشهد

چند شبیه می‌خوام برم تا ، یه حرم بی صحن و گنبد

اون حرمی که زائری نداره

حرمی که مسافری نداری

راهی که میخوره به زیرپاشون

حتی اگه بخوای بری نداره

دلم ، چه بیقراره

غم از ، چشام میباره

شده ، دوباره دردم

آقام ، حرم نداره

اقام. حرم نداره (4)

******

خونه دلم برا مزاری ، که سایه بونش دل ابرهاست

بمیرم اینجا خاک پاکش ، مدفن بچه های زهراس

اینجاهمه ی زائراش غریبن

اینجاهمه ی خادماش عجیبن

اینجاهمه بدن با زائرایی

که عاشق شمیم بوی سیبن

بازم ، دلم غمینه

میخواد ، بره مدینه

میخواد ، روخاک سرد

مزارشون بشینه

دلم،چه بیقراره.....

آقام ،حرم نداره (4)

ش

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) زمینه -( چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه ) * مرتضی صیاد

3161
8

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)  زمینه -( چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه ) چشم من آقا گریونه ، روی گونه هام بارونه

نظری کن آقا امشب ، به دلی که سرگردونه

دل بی سر و سامونم

به نگاه تو وابسته

بغض بقیعت آقاجون

راه نفسم رو بسته

براتو میسازیم آخر

گنبد و دو تا گلدسته

یه روزی میرسه با شور و با نوا

پیاده ما میریم تا صحن مجتبی

حسن جانم حسن

******

کریمی و بی همتایی ، تویی که به غم معنایی

همه میدونن ای آقا ، وارث غم زهرایی

تو خاطره هات داری تو

یه خاطر ه ی تلخ آقا

وقتی به زمین خورد مادر

صدای میزدی یا زهرا

تو بودی و دو گوشواره

مادر تو افتاد از پا

به پیش چشم تو یه پست بی حیا

غرورت رو شکست میون کوچه ها

حسن جانم حسن

******

لحظه ی آخر تو بستر ، دل همه رو سوزوند

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رضا رسولی

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام زمان (عج) و بقیع شور -( می‌سازیم حرم برا تو ) * رضا رسولی

6711
2

اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام زمان (عج) و بقیع  شور -( می‌سازیم حرم برا تو ) می‌سازیم حرم برا تو

با ظهور مهدی زهرا

یه دونه ایوون یاد مولا

شبیه ایوون طلا

باید که ایشالا ، حرم تو تک باشه

رو کاشیای صحنت ، نام علی حک باشه

بانابودی آل سعود ، جشنی توی عالم می گیریم

ایشالا وسط حرمت ، باذکر علی دم می گیریم

این ها شدنیه ، والا شدنیه

با ظهور مهدی زهرا شدنیه

العجل یابن فاطمه

******

می‌سازیم حرم برا تو

دور تا دورش صحن و رواق و

پر باشه از نور و چراغ و

شبیه مشهدالرضا

دور تا دور صحنت ، پر بزنه کبوتر

بخونن اذن دخول ، زایرا با چشم تر

کنار حرم و ضریحت ، با گریه بشینن زایرا

گوشه گوشه ی هر رواقت ، روضه ای بخونن ذاکرا

اینها شدنیه ، والا شدنیه

با ظهور مهدی زهرا شدنیه

ا

  • چهارشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

مدح و مصیبت امام حسن مجتبی -( مرد دل سوخته ای گفت * جعفر ابوالفتحی

1750

مدح و مصیبت امام حسن مجتبی  -( مرد دل سوخته ای گفت مدح و مصیبت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت زهرا (س)

مصیبت :

تا که چشمم ز دم روضه ی تو دریا شد
مرد دل سوخته ای گفت "حسن" غوغا شد

روضه خوان گفت در آن کوچه چه بلوایی بود....
قامت مادرت از ضرب غلافی تا شد

سرِ احقاق فدک فاطمه بد خورد زمین...
مادر تو سرِ تقسیم فدک منها شد

جنگ زهرا سرِ امر پدرش بود ، که گفت: ؟
وسط کوچه سرِ مِلکِ فدک دعوا شد؟

مدح :
جنت، عَل بود که روزی الف قامت تو
آمد و با قدمت جنتِ عَل ، اعلی شد

هر چه گفتیم "کــُن" از گفته اثر ریخت مگر؟
تا که گفتند حسن جان "فـَیَکن" اجرا شد

لفظت اکثیر به کف دارد و در جان لاهوت
روح افلیج من از بردن نامت پا شد

"عرش و لوح و قلم و انفس و مـُـلک و ملک

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات -( ماه خداست روی تماشایی حسن ) * مجتبی روشن روان

1777
0

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مناجات -( ماه خداست روی تماشایی حسن ) ماه خداست روی تماشایی حسن

عرش صفاست مجلس شیدایی حسن

مجنون شود هرآنکه ببیند سحر گهی

یک جلوه از تبسم لیلایی حسن

موسی نشسته همره عیسی به راه او

حاتم گدای سفرۀ مولایی حسن

تفسیر "انما" به گمانت چه می شود

یوسف غلام عصمت و زیبایی حسن

ذکر شبانه روزی ایوب این بُود

صدآفرین به صبر و شکیبایی حسن

نقش است روی پرچم سردار علقمه

پاینده باد پرچم آقایی حسن

یک شب برو مدینه بفهمی غریب کیست

بی انتهاست غربت و تنهایی حسن

یابن الحسن به جان حسن کن عنایتی

یکسر بیا به روضه ی زهرایی حسن

دارالشفاست مجلس ارباب بی حرم

غافل مشو ز ذکر مسیحایی حسن

شاعر : مجتبی روشن روان

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها ) * مجید لشگری

1881
0

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت -( در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها ) در جگر می سوزد آهى در گذر از کوچه ها

خاطراتی دارم اما بیشتر از کوچه ها

آن چه دیدم را نگفتم لحظه ای با مادرم

آن چه دیدم را نگفتم با پدر از کوچه ها

یک کبوتر، نامه ای در دست... بس کن!بگذریم!

جمع کردم بعد از آن یک مشت پَر از کوچه ها

از دوشنبه می رود تا کربلا ، تیر سه سر

می رود بر حلق قاسم نیشتر از کوچه ها

کوچه ها یک روز سیلی، کوچه ها یک روز تیر

دائما می بارد آری دردسر از کوچه ها

شام کوچه، کوفه کوچه، در مدینه کوچه بود

زینب از من بیشتر دارد خبر از کوچه ها

شام اگرچه شام اما صبح محشر می شود

می رود بر نیزه خورشید و قمر از کوچه ها

شاعر : مجید لشگری

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع) -( تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم ) *

1741
2

 شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع) -( تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم ) تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم

مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا

به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم

آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین

که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم

آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند

شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم

از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که...

سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم

روز محشر که شود ، از کرم مادرتان

زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم

پوریا باقری

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( نگاهی بینداز سلمان بسازی ) * حامد خاکی

1391

 شهادت امام حسن ع -( نگاهی بینداز سلمان بسازی ) نگاهی بینداز سلمان بسازی
از این قوم کافر مسلمان بسازی

تو با صبر کردی همان کار شمشیر
بنا بود از کفر ایمان بسازی

تو تنها توانایی اش را نداری_
که از سائلانت پشیمان بسازی

درِ خانه ی تو مسیر گذر نیست
اگر دست را رحل قرآن بسازی

چنان صوت تو جذبه می آفریند
که قرآن بخوان راه بندان بسازی

شاعر : حامد خاکی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شهادت امام حسن ع -( نشنیده است از او احدی از قدیم، نه ) * مهدی رحیمی زمستان

1051

 شهادت امام حسن ع  -( نشنیده است از او احدی از قدیم، نه ) نشنیده است از او احدی از قدیم، نه
در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه

فرزند اصل جاذبه و دافعه است او
نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه

هربار رفته گرم پذیرای او شده
نشنیده است از سر زلفش نسیم نه

با ابروان خویش گره باز می کند
حتی اگر به چشم بگوید کریم نه

قهر کریم نیز به معنای آری است
معناش می شود بله در این حریم نه

ما را حواله کرده به دست برادرش
ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه

هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما
سخت است از کریم ولی بشنویم نه

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( قربان عطا و کرم و جود و سخایت ) * ابراهیم لالی

1773
4

 شهادت امام حسن ع -( قربان عطا و کرم و جود و سخایت ) قربان عطا و کرم و جود و سخایت
جان دو جهان باد، حسن جان!به فدایت

در سلطنت لایتناهیِ تو، ای شاه!
حاتم، شده موری به سرِ خوان عطایت

منت بگذاری به سرم، یا ولی الله!
گر نیم نگاهی، تو کنی سوی گدایت

اعجاز کند نوکر تو، همچو مسیحا
دستش برسد، گر به غبار کف پایت

آنقدر مقام تو رفیع است، حسن جان!
فرموده : رسول دو سرا من به فدایت

از بسکه نمک ریخته در چهره ات، آقا
شد قاتلِ یوسف صفتان، زلف رهایت

‌در سایه ی الطاف کریمانه ی زهراست
هر کس که در عالم، شده مشمول دعایت

شاعر : ابراهیم لالی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( گرفت فرصت دیدار آسمانش را ) *

1070

 شهادت امام حسن ع -( گرفت فرصت دیدار آسمانش را ) گرفت فرصت دیدار آسمانش را

به دست ضربه ی در، طاقت و توانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر قلبِ

پدر که خوب ندیده است پهلوانش را

نداد فرصت اینکه برای مادر خود

به دور لب بکشد لحظه ای زبانش را

نشد بردار کوچک برای خواهر خود

تکان تکان بدهد دست و بازوانش را

چقدر حسرت این ماند بر دل مادر

که تا به سینه بگیرد پسر دهانش را

حسود شهر مدینه چه با هدف زد تا

به کربلا نرساند علی جوانش را

چه حسرتی که نشد تا به رزم آموزد

به محسنش روش رزم بی نشانش را

نشد فلک بنویسد به کربلا رزمش

شبیه فاتح خیبر عدو کشانش را

چقدر حسرت دیدار ماند بر زهرا

که در بغل بنشاند گل نهانش را

و حیف شد که نخواباند فاطمه یکدم

کنار

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( ازمن مگیر حال و هوای گدائیم ) *

1089

 شهادت امام حسن ع -( ازمن مگیر حال و هوای گدائیم ) ازمن مگیر حال و هوای گدائیم
گرچه گدای کاهل پر ادعائیم

حاجی به قبر من ننویسید بعدمرگ
من دلخوشم ازاینکه فقط کربلائیم

لطف حسن مرا به سر کوی تو کشاند
شکر خدا که مثل خودت مجتبائیم

بهر ظهور او قدمی بر نداشتم
شرمنده ی امام خود از بی وفائیم

علی مشهوری (مهزیار)

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( حتی میان خانه اش همدم ندارد ) *

1392
5

 شهادت امام حسن ع -( حتی میان خانه اش همدم ندارد ) حتی میان خانه اش همدم ندارد
مرد غریبی که دلش جز غم ندارد

در سینه اش از بی وفایی های کوفه
غم آنقَدَر دارد که دنیا هم ندارد

در خانه اش وقتی اسیر رنج دنیاست
حتی مجال گریه ی نم نم ندارد

اما کنار او همیشه زینبش هست
تا خواهرش باشد که چیزی کم ندارد

از کودکی داغی میان سینه اش هست
ربطی به مرگش آتش آن سم ندارد

بعدازشهادت هم غریب است وغریب است
حتی ضریحی قـــــبر آقایـــــــَم ندارد

احمد جواد نو آبادی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد ) * امیر علی شریفی

1802
0

 شهادت امام حسن ع -( آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد ) آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد

و پرستیدن او را شدنی خواهم کرد

من به تنهایی از این جام نخواهم نوشید

همهٔ اهل جهان را حسنی خواهم کرد

تا همه مردم دنیا بچشند از کرمش

همه را از نظر فقر، غنی خواهم کرد

همه‌جا از حرم خاکی او خواهم‌گفت

کربلا را و نجف را مدنی خواهم کرد

میشود دید چه خون دلی از غم خوردم

سنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهم کرد

آرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزی

وسط صحن حسن سینه‌زنی خواهم کرد

شاعر : امیر علی شریفی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( سخت است چگونه بنویسم محنت را ) * امیر علوی

2278

 شهادت امام حسن ع -( سخت است چگونه بنویسم محنت را ) سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را

آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را

از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را

از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند ولی سوختنت را

هر پاره جگر تکه ای از غصه ی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را

تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را

این صحنه خودش گوشه ای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را

هرچند کفن پاره و گلگون شده اما
غارت که نکردست کسی پیرهنت را

سنگین که نشد سینه ات از چکمه ی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را

شاعر : امیر علوی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شهادت امام حسن ع -( تیری که شد خطیر حسن بوده ) * مهدی رحیمی زمستان

1169

 شهادت امام حسن ع -( تیری که شد خطیر حسن بوده ) تیری که شد خطیر حسن بوده
هم پیر هم مسیر حسن بوده

بی آنکه دست باز کند سائل
همواره دست گیر حسن بوده

ازسفره داری اش،نه که ازسفره
آنکه نگشته سیر حسن بوده

تا هست شیر رزم علی هست و؛
تابوده بچه شیر حسن بوده

بی شک حسین،امیر اگرهم شد
قبلش فقط امیر حسن بوده

برجنگ اگر حسین تعمّد داشت
برصلح ناگزیر حسن بوده

هم وارث اهانتِ درکوچه
هم وارث غدیر حسن بوده

آن سربلند دهر که روزی شد؛
درتشت سربه زیر حسن بوده

دوری که رفت زود حسینش بود
زودی که گشت دیر حسن بوده

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد