شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

شهادت امام حسن ع -( در بين غصه هاي غريبي آل نور ) *

1044
1

 شهادت امام حسن ع -( در بين غصه هاي غريبي آل نور ) در بين غصه هاي غريبي آل نور
مظلوميِ حسن(ع)به دل ما اثر نمود

لعنت به تازيانه...بر آن دست مرد پست..
كز روي قد كودك حيدر(ع) ، گذر نمود

علی شوندی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام حسن ع -( سائل کاهل این سفره ی پربار منم ) *

1246
1

 شهادت امام حسن ع -( سائل کاهل این سفره ی پربار منم ) سائل کاهل این سفره ی پربار منم
یکی از مزد بگیران سرای حسنم

مثل نان دادن بابا به پسرهای صغیر
دوست دارم تو خودت نان بنهی در دهنم

آخر ماه صفر آمده ام عرض کنم
لطف کن پیرهنم را تو درآور ز تنم

کوری چشم حسودان نظر تنگ، دو ماه
لطف کردی به من و از غمتان سینه زنم

گریه و سینه زنی، بیرق مشکی و علم
کار عشق است چنین وقف نموده بدنم

آخرین روز عزاداری زهرا شده و...
آخرین حرف من و آخر عرض سخنم

لطف کن کرببلای همه را امضا کن
مزد نوکر بده... ای پادشه بی کفنم

پوریا باقری

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( به آب چهره نشویم که آب آلوده است ) *

1082
1

 شهادت امام حسن ع -( به آب چهره نشویم که آب آلوده است ) به آب چهره نشویم که آب آلوده است
لبی که تر نشود با شراب آلوده است

اگر که حک نکنم ذکر با حسن حتما
عقیق سرخ به روی رکاب آلوده است

چگونه شان تو مفهوم آیه هایش نیست
اگر که نیست یقینا کتاب آلوده است

منی که ساغرم از باده احترازم نیست
به غیر کنج دو ابروی تو نمازم نیست

پسر شبیه پدر می شود نشان دارد
درون خانه خود لطف بیکران دارد

شبیه نجمه و قاسم شبیه عبدالله
ستارگان فراوان به کهکشان دارد

چگونه حس نکند حسن باغ رویش را
لطافتی که سر انگشت باغبان دارد

شبیه آینه از هر نظر نمایانی
به پشت ابر چو قرص قمر نمایانی

به قدر خواهش من نه که بیشتر دادی
به کافر و به یهودی به خشم و تر دادی

برای آن که گدایت دوبا

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( قبل از سلام کردن سائل سلام کرد ) * محمد جواد شیرازی

1232

 شهادت امام حسن ع  -( قبل از سلام کردن سائل سلام کرد ) قبل از سلام کردن سائل سلام کرد
این بار هم کرامت خود را تمام کرد

در حیرت است واژه ایثار از حسن
نان شبش دوباره نثار غلام کرد

تا دید فاطمه که گره خورده کار من
ذکر مرا “کریم علیه السلام” کرد

زنجیر عقل مانع عشقش نمی شود
هر کس که پای درس حسن ثبت نام کرد

رحمت به آن کریم که از لطف بی حدش
با جبرئیل، شاعر خود هم کلام کرد

ابیات مِدحتش همه بیت المقدس اند
ترویج مدح، صاحب بیت الحرام کرد

از قدرتش نپرس…جمل را نظاره کن
کاری که با سپاه سواره نظام کرد

چشمم به احترام قدومش به سجده رفت
کامم برای بوسه به دستش قیام کرد

نامرد آمدم به در خانه اش ولی
آقا نظاره کرد و مرا با مرام کرد

در خاطرم نمانده که شغلم گدای

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع , -( گفتم حسن و کوچه ی بی فاطمه دیدم ) *

1864
2

 شهادت امام حسن ع , -( گفتم حسن و کوچه ی بی فاطمه دیدم  ) گفتم حسن و کوچه ی بی فاطمه دیدم

گفتم حسن و غربت بی خاتمه دیدم

گفتم حسن و درد دلم سهم خدا شد

گفتم حسن و سمت بقیع عشق صدا شد

گفتم حسن و زهر جفا یاد من افتاد

گفتم حسن و گریه میان سخن افتاد

گفتم حسن و شیعه کمی یاد غمش کرد

گفتم حسن و زهر چه با روح و تنش کرد

گفتم حسن و شعر به آغاز در آمد

گفتم حسن و روح به پرواز درآمد

گفتم حسن و اشک خدا ریخت با نامش

گفتم حسن و خضرنبی کرد سلامش

گفتم حسن و اشک و خدا ، پس قلم افتاد

گفتم حسن و جود و سخا بر دلم افتاد

گفتم حسن و گریه و یک دشت غریبی

گفتم حسن و جعده و چه صبر عجیبی

گفتم حسن و چاه علی ناله ی غم داد

گفتم حسن و شیعه به او یاری کم داد

گفتم حسن و

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( ای خدا مرات مرات خدا ) *

1064

 شهادت امام حسن ع -( ای خدا مرات مرات خدا ) ای خدا مرات مرات خدا
ای وفای اصل وی اصل وفا

ای نسیم عشق ای عشق نسیم
پور حیدر ای کریم بن کریم

اهل عالم جیره خوار و بنده ات
حاتم طایی بود شرمنده ات

ای کرامت دست بوست درجزا
کن نگاهم یا امام مجتبی

ای همیشه مونس خیرالنساء
یاورمادر میان کوچه ها

کی تو را قاتل بدنیا همسراست
قاتل تو خون دیوار و دراست

کوچه امید توبن بست بود
هرچه مادردیدازان دست بود

تو عصای دستهای مادری
شاهد مسمار خونی دری

بارها کابوس سیلی دیده ای
صورتی مجروح و نیلی دیده ای

پیش چشم تو دری آتش گرفت
پشت آن درمعجری آتش گرفت

پیش چشم تو زدند پروانه را
گوشواره کنده شد درکوچه ها

دشمنان اتش زدند کاشانه را
مادرت گم کردراه خانه را

خورد

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت امام حسن ع -( رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است ) * محسن حنیفی

1245
0

 شهادت امام حسن ع -( رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است ) رنگ سپید رنگ حنای سرت شده است
لب بسته ای و خون دلت ساغرت شده است

خطبه بخوان به رقص درآور کلام را
نهج البلاغه مشتری منبرت شده است

سرچشمه ی کرامت و لطف کریم ها!
کوثر دخیل گوشه ی چشم ترت شده است

از نسل دختر تو امامت ادامه یافت
پیغمبری و فاطمه ات کوثرت شده است

من برگ زردی از شجره نامه ی توام
خار و خسی که آمده و نوکرت شده است

چشمی که گریه کرده، تو را، یا حسین را
لبریز لطف و مرحمت مادرت شده است

قلب حسین پیش تو جامانده در بقیع
قلب حسین مقبره ی اطهرت شده است

غیر از ضریح کهنه، ضریح نو حسین
مشتاق پایبوسی خاک درت شده است

خون حسین نام تو را دم گرفته است
گودال هم برای تو ماتم گرفته است

دردت زیاد ب

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شهادت امام حسن ع -( ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم ) * محمد قاسمی

1702
2

 شهادت امام حسن ع -( ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم ) ماتم زده ام ، محفــلِ آقاست بهشتم
در ماتم این شاه چه زیباست بهشتم
تــا خانه ی صدیقه ی کبراست بهشتم
هرجا که بسوزند همانجاست بهشتم
از عرش می آرند دَم “یا حســـنم” را
خوب است که با اشک بشویم دهنم را

ای حُسن خدا در نظر حیدر کرّار
ای گوهر والا گُهر حیدر کرّار
ای مظهر پا تا به سر حیدر کرّار
ای روی تو قرص قمر حیدر کرّار
هر چند بدم ، رو سیَهَم ، پَست و پَلَشتم
من بنده ی سالار جوانانِ بهشتم
.
گفتند که غم داری و غمخوار نداری
مثل پدرت بی کسی و یار نداری
در خانه ی خود مَحرم اسرار نـداری
آقا ، تو نیازی به کس و کار نداری
کافی ست که آقای ابالفضل و حسینی
یعنی همه جا حضرت بین الحرمیـــنی
.
با بال و پر سوخته ،

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( شبت با چه رنجی سحر می شود ) * هادی ملک پور

1244
0

 شهادت امام حسن ع -( شبت با چه رنجی سحر می شود ) شبت با چه رنجی سحر می شود
سحر خیره چشمت به در می شود
و داغ دلت تازه تر می شود
تو و کوچه و… داغ زهرا حسن!

کجا پیش تو جای خار و خس است
دلت در دل خانه هم بی کس است
شده همسرت قاتلت این بس است

سزاوار تو نیست دنیا حسن!

خودت روضه خوان کفن می شوی
چو با قاسمت هم سخن می شوی
به تابوت خونین بدن می شوی

تنت تیر باران اعدا حسن !

شاعر : هادی ملک پور

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم ) * محمود مربوبی

1735
1

 شهادت امام حسن ع -( باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم ) باید دوباره خیمه ی غم دست و پا کنیم
پرچم، کُتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم

بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفن
اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیم

بوی (حسن) وزیده ز اشعار محتشم
وقتش رسیده لوح و قلم دست و پا کنیم
.
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
یعنی نوای (واحسنم) دست و پا کنیم

باید مقدمات سفر تا مدینه را
حتی شده به رنج و الم دست و پا کنیم

آنجا بساط روضه ی مردی کریم را
در کوچه ها قدم به قدم دست و پا کنیم

طرح ضریح فرشچیان باشد و سپس
یک نقشه هم برای حرم دست و پا کنیم

وقتی که سفره دار، کریم است بهتر است
کیسه برای سیم و دِرم دست و پا کنیم

امشب خدا برای حسن سینه می زند
باید زمینه، نوحه، دو

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:00
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد ) * محمد میرزایی

1555

 شهادت امام حسن ع -( چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد ) چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خورد

امام کریمی که یک عمر، دنیا
فقیرانه از سفره اش آب و نان خورد

امام بزرگی که هر لقمه اش را
نشست و کریمانه با کودکان خورد

امامی که از کودکی داغدار است
که از کوچه ای سیلی ناگهان خورد

چه باید نوشت از دل بیقرارش؟
از آن خون دل ها که از این جهان خورد

چه خون جگرها که از دشمنانش
چه زخم زبان ها که از دوستان خورد

چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خوردa

شاعر : محمد میرزایی

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن ع -( گرفته بود به دستان خویش جانش را ) *

1342
0

 شهادت امام حسن ع -(  گرفته بود به دستان خویش جانش را ) گرفته بود به دستان خویش جانش را
وَ برده بود غم کوچه ای توانش را

نبوده زهر معاویه علت مرگش
صدای ضربه ی سیلی گرفت جانش را

گواه روضه ام این گیسوی سپید اوست
که آتش و درِ خانه برید امانش را

به هفت سالگیش پیر شد امام حسن
ودر بهار خودش دید او خزانش را

همین نشان غریبی ست قاتل آقا
همان کسی ست که خورده ست آب و نانش را

گریز روضه ی تشتِ مدینه در شام است
یزید روی سری چوب خیزرانش را

علی مشهوری(مهزیار)

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

شهادت امام حسن ع -( پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو ) * امیر فرخنده

1802
2

 شهادت امام حسن ع -( پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو ) پیش چشمان من از رنج و محن هیچ مگو

برو و از کرم و جود سخن هیچ مگو

شاه من بی حرم ست آمده ای گر اینجا

از ضریح و حرمی حرف مزن هیچ مگو

گر شکستم سر خود را وسط این روضه

مست و دیوانه ی یارم تو به من هیچ مگو

دل هر کس به کسی نازد و گویم هربار

من غلام حسنم غیر حسن هیچ مگو

شاعر : امیر فرخنده

  • سه شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مظلوم حسن -( ای شاهد ناله های مادر ) * اسماعیل تقوایی

1650
3

مظلوم حسن -( ای شاهد ناله های مادر  ) ای شاهد ناله های مادر
اول پسر عزیز حیدر
ای آنکه میان اولیا شد
مظلومی تو زحد فراتر
مولا حسنی وحسن کامل
شرمنده ی روی توست اختر
ای آنکه کریم اهل بیتی
از حاتم وهر کریم برتر
از دوست تو ناروا شنیدی
دیگرچه رسد به خصم کافر
زخمت بزدند بعض یاران
یاران به دشمنان برابر
شدپشت توخالی از سپاهت
صفین شد ودوباره حیدر
اینگونه برون زخانه بودی
درخانه اسیر جور همسر
اوخورده فریب وزهر دادت
افتاد به پیکرتو آذر
افسوس زآن دمی که زینب
آمد به بر تو زار ومضطر
دیدش جگرت به تشت خونی
گفتا که بمیرم ای برادر
گفتی دم آخر است زینب
خوشحالم از آنچه شد مقدر
دیگر غم کوچه را ندارم
زود است روم به پیش مادر
بردند که دفن تو نمایند
درپیش م

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام حسن مجتبي عليه السلام -( روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود ) *

1178
0

امام حسن مجتبي عليه السلام -( روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود ) روزي كه خورشيد از قيامت در طپش بود
روزي كه چرخ از هول محشر در كشش بود

روزي كه هستي جامه وحشت به بر داشت
روزي كه خورشيد آتش خون در جگر داشت

روزي كه غوغا بود و غرش بود و آوار
آن روز سيلي بود و مادر بود و ديوار

آن روز عمر باغبان ما سر آمد
چون ياس رفت از خانه و نيلوفر آمد

من شاهد آن دست سنگين بودم آنجا
من شاهد آن روي رنگين بودم آنجا

من غصه ها در اين دل رنجيده دارم
من قصه اي از ميخِ آتش ديده دارم

گه از غلاف تيغ و گاه از تازيانه
بر بازوي مادر بنفشه زد جوانه

من غنچه بودم چون خزان باغ ديدم
از كودكي من داغ روي داغ ديدم

يك عمر جانِ خسته ام بر لب نمودند
بالاي منبرها علي را سب نمودند

من در شب قدر

  • یکشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم ) *

1187
-1

شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) -( نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم ) نفسی به خون جگر زدم ، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریج گمشده سر نهم ، شب خویش وقف دعا کنم

نه ملازمی و نه همدمی ، مگر آنکه در شب بی‌کسی
چو شهید کوفه به چاه غم ، پر و بال گریه رها کنم

به خدا که شمع شکسته‌ای ، به بقیع جان من آورید
که به آستانه ی مجتبی ، همه زخم کهنه دوا کنم

غم مجتبی کِشَدم به خون ، که غریب خانه ی خویش بود
و من این ترانه ی غرق خون ، به کدام واژه ادا کنم

من و حضرتِ تو شکسته دل ، که اگر عدو زندت به تیر
به فدای پیکر پاک تو ، دل خود سپر به بلا کنم

اگر از غم تو نفس زنم ، همه اشک و آتش و خون شوم
بکشم به خون همه را چنان ، که مدینه کرب ‌و بلا کنم

تو به خُلق و خِلقت احمدی ، تو صبور آل

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( هرکس به طریقی زده آتش جگرت را ) * سید پوریا هاشمی

2717
4

شهادت امام حسن(ع) -( هرکس به طریقی زده آتش جگرت را ) هرکس به طریقی زده آتش جگرت را

بیگانه جدا دوست شکسته کمرت را

افطار تو را زهر به این حال کشانده

یک کوزه ی سربسته زمین ریخت پرت را

یاقوت مدینه به زمرد زدی امروز

بدجور عوض کرده هلاهل اثرت را

از راه لبت رفته ز چشمت زده بیرون

یک مرتبه سوزانده همه خشک و ترت را

سرریز شد از طشت عذابی که کشیدی

خون لخته گرفته ست اگر دور و برت را

چیزی بروی طشت بیانداز نبیند

زینب که میاید به سرت دردسرت را

در راه زمین خورده اگر که نرسیده

یک ذره به تأخیر بکش پس سفرت را

اصلا به تو آرامش و لبخند نیامد

شب کرده غم کوچه و سیلی سحرت را

این در نه لگد خورده و نه اینکه شکسته

بردار ز لولای در آخر نظرت را

عمامه ات افت

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( رسم کریم هاست غم یار میخورند ) * سید پوریا هاشمی

1691

شهادت امام حسن(ع) -( رسم کریم هاست غم یار میخورند ) رسم کریم هاست غم یار میخورند

در عمرخویش غصه بسیار میخوردند

راز نگفته دردلشان موج میزند

ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند

زیر عبا زره به تن خویش میکنند

وقت نماز خون دل زار میخورند

حتی سپاهیان و غلامان یک کریم

نان را به نرخ درهم و دینار میخورند

پایین منبرند و علی لعن میشود

خشم مدام خویش علی وار میخورند

هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند

یک کاسه آب لحظه افطار میخورند

از همسرانشان طلب آب میکنند

اما به جاش زهرشرربار میخورند

این زهر را نه از ستم همسرانشان

این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند

موی حسن ز غصه زهرا سپید شد

رسم کریم هاست غم یار میخورند

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن(ع) -( من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم ) *

1771
1

شهادت امام حسن(ع) -( من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم ) من کرم زاده ام و شهر کرامت وطنم

گرد و خاک ره ارباب کرم خاک تنم

روزها فکر من این ست و همه شب سخنم

چه شد از بین همه بنده کوی حسنم

هاتفی گفت اگر گرد رخ او همه اید

چون در این دایره دعوت شده ی فاطمه اید

با وجود تو کسی را هنری نیست که نیست

تو که باشی ز فقیری اثری نیست که نیست

من تو را دارم و دیگر خطری نیست که نیست

و در این چرخ بجز تو خبری نیست که نیست

زندگی را به تمنای تو خوش می دارم

که من از فکر بجز تو بخدا بیزارم

ای که با آمدن توست ، علی بابا شد

و به لبخند تو غم از دل زهرا وا شد

نوبتی باشد اگر نوبت این رسوا شد

که بگویند به لطف تو گدا دارا شد

آبرو یافته از لطف و عطای حسنم

پس عجب نی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن(ع) -( گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم ) * حبیب نیازی

2217

شهادت امام حسن(ع) -( گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم ) گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم

سرم فدای سرت سربِزیر هم هستم

زمانِ آمدنت در محله آمده ام

دلم خوش است که بینِ مسیر هم هستم

عزیزِ فاطمه هستی کریم هم هستی

غلامِ فاطمه هستم، فقیر هم هستم

ابوتراب اجازه بده که گریه کنم

که خاکِ خشک شبیهِ کویر هم هستم

مگر امام حسن دستگیری ام بکند

نیازمند به دست بگیر هم هستم

ذَلیل و خاضِع و مِسکین و مُستَکینم من

"اعوذ بِالکرمت " مُستَجِیر هم هستم

مرا اسیرِ خودت کن اسیرِ نَفس شدم

تصدقت بشوم من اسیر هم هستم

به یادِ گریه ی قاسم زمانِ دفنِ تنت

به یادِ بارشِ بارانِ تیر هم هستم

همین کنار نشستم مرا نگاه کنی

گدا زیاد رسیده حقیر هم هستم

شاعر : حبیب نیازی

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدح و مناجات با امام حسن مجتبی (ع) -( شکر خدا با نظر زهرا ) *

3126
4

مدح و مناجات با امام حسن مجتبی (ع) -( شکر خدا با نظر زهرا ) شکر خدا با نظر زهرا

یه عمره مجنون حسین هستم

یه لطفی کرده مادر سادات

که تا ابد به زیر دین هستم

حس می کنم مثل رسول ترک

که در این خونه فقط کلبم

شور حسین تو سرمه اما

واسه حسن می تپه این قلبم

منم مجنون حسن لیلی

یه دل دارم مجتباییه خیلی

حسن جانم

******

شور حسین عشق حسن چون خون

تو رگ و ریشم جریان داره

فقط به عشق این دو تا آقاست

که قلب عاشق ضربان داره

میون باغ علی و زهرا

من گل یاسمن رو دوست دارم

قسم به لاله ی بدون سر!

خیلی امام حسن رو دوست دارم

همیشه مستم از جامش

شیرینه کامم از بردن نامش

حسن جانم

*******

تاریکی محضم و می دونم

که با حسن نور علی نورم

کاشکی خداوند جلی محشر

با ح

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام حسن(ع) -( سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود ) * سید پوریا هاشمی

1695
2

شهادت امام حسن(ع) -( سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود ) سفره باز تو آنقدر گدا پرور بود

روز و شب سفره ات از خیل گدا محشر بود

یک سرش بود ز خانه سر دیگر کوچه

خوب دیدند همه لطف تو سرتاسر بود

غیر بیت الحسن این شهر کرم خانه نداشت

که دراین شهر فقط خانه تو بی در بود

کاسه آبی به گدا دادی و سرمستش کرد

آب چاه تو خودش شعبه ای از کوثر بود

هرکس آمد به مدینه تو پناهش دادی

خواه اگر ناصبی و خواه اگر کافر بود

گرچه انواع غذا بود سر سفره تو

رزق هروعده تو نان جو چون حیدر بود

تا که سگ سیر نشد لب به غذایت نزدی

کرم و جود تو مافوق تر از باور بود

کیمیای قدمت نقل دهان همه شد

کف نعلین تو میخورد به هرجا زر بود

کرد توهین به تو اما برویش خندیدی

گرچه میسوختی و چش

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد زوار

شهادت امام حسن(ع) -( گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت ) * محمد زوار

1432
4

شهادت امام حسن(ع) -( گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت ) گوهرشناس از اعتبار گوهرش گفت
وقتی حدیثِ عشق را با دلبرش گفت

«جانم حسن» نزد حسینش گفت، احمد
یعنی که ساقی نزد مِی از ساغرش گفت

سِبط نَبی، جان جوانان بهشتی است
این مَنقبت را بارها پیغمبرش گفت

یک یاحسن گفتیم بین روضه اما
صد یاحسن مابین روضه مادرش گفت

باید حسن باشی بفهمی غربتش را
مردی که دردش را به غیر از همسرش گفت

بدجور در کوچه غرورش را شکستند
این را تمام عمر، چشمان تَرش گفت

هِی غصه خورد و صبر کرد و در خودش ریخت
وقتی عدو لعن علی بر منبرش گفت

می‌رفت اما داغدار کربلا بود
ذکر مصیبت، لحظه های آخرش گفت

این روضه‌ها را از حسن داریم امروز
لا یَوْمَ کَیَوْمِکْ میان بسترش گفت

با روضه‌ها تا آخرین دَ

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد زوار

شهادت امام حسن(ع) -( احساس میکنم که شبیه کبوترم ) * محمد زوار

1742
1

شهادت امام حسن(ع) -( احساس میکنم که شبیه کبوترم ) احساس میکنم که شبیه کبوترم
هرگز به غیر بام‌تو جایی نمی‌پرم

از لحظه‌ای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم زهرای اطهرم

حتی حبیب هم به دلم غبطه می‌خورَد
وقتی میان روضه‌ی تو فیض می‌برم

بالای عرش می‌رسم از بین روضه‌ها
آن‌دم که در عزای تو پایین منبرم

هرگز ملائکه به مقامم نمی‌رسند
آنجا که در حسینیه‌ پای سماورم

هیات، محل تربیت خانواده‌هاست
سینه‌زدم کنار پدر، با برادرم

گریه‌کن مجالس روضه‌ست مادرت
جاروکش مجالس روضه‌ست مادرم

جاماندم از زیارت شش‌گوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم

شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صدای ناله‌ی بی‌بی‌ بی‌حرم:

از فرط غصه موی سر من سفید شد
لب‌تشنه و گرسنه حس

  • چهارشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( روی دوشت چه بار سنگینی ست ) * نیره کاشی

1585
1

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( روی دوشت چه بار سنگینی ست ) روی دوشت چه بار سنگینی ست

توی گوشت چقدر زخم زبان

شانه ای نیست تا که بغضت را

تو غریبی چقدر آقا جان!

**

غربتت را نمی شود حس کرد

توئی و بغضهای تو در تو

تو که پر کرده خانه ات را هم

سیل نامردهای رو در رو

**

غربتت را نمی شود حس کرد

تو که حیدر تبار و سرداری

غربت این است، این که از یک صلح

قدر صد جنگ زخم برداری

**

داغ یک قصه سالها می سوخت

روح زخمی و بردبارت را

کوچه، مادر، غلاف یک شمشیر

شاه زخمی که ساخت کارت را

**

خواهری می دود سراسیمه

می دود سمت صحنه ی آخر

جگری پاره پاره در تشت است

بس که دندان گذاشت روی جگر

**

سالها می دوند و این دفعه

آتش و گرگ و دشت می بیند

چه غریب است بازی

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره ) *

1717
1

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره ) گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره

تو مدینه توی بقیع آقای ما حرم نداره

ای حسن جان تا قیامت ، بر غم تو مبتلایم

تربت ویرانه ی تو ، کعبه و کرببلایم

یا حسن ِغریب مادر

******

نوای ذکر یا حسن به روی لب داریم همیشه

خوشا به حال ِ اون کسی که سائل این خونه میشه

جان نثاران تو هستیم ، پشت ما دعای زهراست

لطف دستای کریمت ، دلخوشی سینه زنهاس

یا حسن ِغریب مادر

******

همیشه با اهل جفا و فتنه در حال نبردی

تو کوچه ها برای مادر شهیده گریه کردی

همچو نیزه بر تنت بود ، آن صدای ضرب سیلی

شد قسم بر اشک زهرا ، قاتل تو روی نیلی

یا حسن ِغریب مادر

شاعر؟؟؟

دانلود سبک

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( غصه ی من ، غصه ی دلداره ) *

1727
2

شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( غصه ی من ، غصه ی دلداره ) از دل من ، غربت می باره

غصه ی من ، غصه ی دلداره

(ناله زنان ، به شب و روز من

زهر جفا ، گشته مرا چاره)2

دیگر از ، دنیا بیزارم

هر نفس ، آذر می بارم

(عاقبت ، شد ماتم کارم)2

من ، کریم عالمینم

من غریب مثه حسینم

******

شاهد مرگم دیوار و در

باعث مرگم غصه ی دلبر

(آنچه زده ، قلب مرا آتش

سیلی دشمن به روی مادر)2

مادرم ، روی زمین افتاد

ناله زد ، گفتم او جان داد

(گوشوار ، ای داد و بیداد)2

من ، کریم عالمینم

من غریب مثه حسینم

******

وقت اذان ، عطش به جانم زد

آتش غم ، به آشیانم زد

(تشنه شدم ، زهر جفا دادم

همسر من ، ردّ امانم زد)2

هر نفس ، غصه سرم آمد

پاره ای ، از جگرم آمد

(طشت خون ، ط

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

پایان صفر -( خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم ) * اسماعیل تقوایی

1778
2

پایان صفر -( خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم ) خانه ی غم را به پایان صفر در می زنم

در عزای مجتبی بر سینه وسر می زنم

یاد مظلومیت مولا حسن در خانه اش

از شرار زهر بر قلب خود آذر می زنم

خاطرم می آورم رنجی که از یاران کشید

ناله بر تنهاییش در بین لشکر می زنم

یاد چون می آورم تشت پر از خون جگر

با دلی خون خواهر غمدیده اش سر می زنم

وای از باران تیر دشمنان بر نعش او

زین مصیبت بر سرم با دیده ی تر می زنم

کفتر دل را روانه می کنم سوی بقیع

با مژه جارو مزار پور حیدر می زنم

اشک چشمم را کنم مخلوط با خاک مزار

از گلش گل ساخته بر سر چو افسر می زنم

بر مزار بی چراغش ناله ها سر می دهم

حرف با مولا زمخفی قبر مادر می زنم

رو بسوی گنبد زیبای جدش می کنم

  • سه شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

امام حسن مجتبی(علیه سلام) شهادت -( در کوچه ها برای خودت گریه می کنی ) * امیر عظیمی

1012

امام حسن مجتبی(علیه سلام) شهادت -( در کوچه ها برای خودت گریه می کنی ) در کوچه ها برای خودت گریه می کنی
یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی

سی سال می شود که تو در هیات دلت
با ذکر روضه های خودت گریه می کنی

تنها خودت برای خودت سینه می زنی
در محضر خدای خودت گریه می کنی

سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟
با این چرا چرای خودت گریه می کنی

با تو فقط نه شهر، که این خانه خائن است
از بخت بی وفای خودت گریه می کنی

این روضه های لخته شده داغ مادر است
با تشت در بلای خودت گریه می کنی

تشت و حسین و زینب و ... ذهنت کجا پرید؟!
با یااخا اخای خودت گریه می کنی

شاعر : امیر عظیمی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حســـــن مجتبـــــــی(ع) -( زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن ) * محمد جواد حیدری

1585

 امام حســـــن مجتبـــــــی(ع) -( زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن ) زیبا ترین طلیعه ی ناب غزل ، حسن
در بحث جود واژه ی ضرب المثل ، حسن

ذکر لب زمین و زمان تا ابد حسین
ذکر لب حسین بود از از ازل ، حسن

منظومه ای زشعر اگر خط کند قلم
باید که استعاره شود با زحل ، حسن

راه خدا یکیست ، مسیرش ولی دوتاست
حَیِ عَلی اَلحُسین و خَیرو العَمَل حسن

آقای ما ، اَشجَع اولاد حیدر است
یعنی که وقت رزم بود بی بدل ؛ حسن

پِی کردن شتر شَبَحِ رزم هم نبود
فرصت نشد که جلوه کند در جمل، حسن

مارا درست ؛ گرچه خریدستمان حسین
اما به ذات بوده دلیلو علل حسن

آل علی و فاطمه هر یک شکر ، ولی
تفسیر تین گواه ؛ که باشد عسل،حسن

شاعر : محمد جواد حیدری

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد