شهادت امام حسن مجتبی(ع)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت امام حسن مجتبی(اشک هایش به مادرش رفته) *

1913
2

شعر شهادت امام حسن مجتبی(اشک هایش به مادرش رفته) اشک هایش به مادرش رفته
سینه ی پر شراره ای دارد
نه به یک طشت اکتفا نکنید
جگر پاره پاره ای دارد
از علی هم شکسته تر شده است
علتش کینه ها، حسادت هاست
غربت چشم های مظلومش
سند محکم خیانت هاست
خواهرش را کسی خبر نکند
مادرش خوب شد که این جا نیست
لخته خون ها سرِ لج افتادند
هیچ طشتی حریف آن ها نیست
از غرور شکسته اش پیداست
صبر هم صحبتِ دلِ آقاست
نه من از چشم سم نمی بینم
کوچه ای شوم قاتل آقاست
کوچه ای تنگ، کوچه ای تاریک
شده کابوس هر شبِ آقا
«برگه را پس بده نزن نامرد
چیست این جمله بر لبِ آقا
از صدایِ شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانه ی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت امام حسن مجتبی(مرد غریب شهر، کبود است پیکرت) *

2129
0

شعر شهادت امام حسن مجتبی(مرد غریب شهر، کبود است پیکرت) مرد غریب شهر، کبود است پیکرت
آهسته تر شده ست نفس های آخرت
آقای من در آن وطن مادری تو
یک مرد هم نبود شود یار و یاورت؟
تنها تویی که خانه شده قتلگاه تو
تنها تویی که قاتل تو بوده همسرت
چون تکه پاره ی جگرت را به طشت دید
آهی کشید از دل و می گفت خواهرت
ای بعد مادر و پدرم سر پناه من
آورده زهر کینه ی دشمن چه بر سرت؟
گفتی: زمان مرگ تو در بین کوچه بود
روزی که بود دست تو در دست مادرت
روزی که پیش چشم تو آیینه ی رسول
افتاد روی خاک مدینه برابرت
خون می چکد ز گوشه ی لب های تو ولی
تصویر کربلاست در آن دیده ی ترت
معلوم شد فراق تو داغی عظیم بود
با سوگنامه ای که سروده برادرت
عباس با حسین چگونه کشیده اند
بیرون هزار

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام حسن مجتبی(حرف هايي نگفتني دارد) *

1597
1

شعر امام حسن مجتبی(حرف هايي نگفتني دارد) حرف هايي نگفتني دارد
لحظه لحظه غروب چشمانت
راوي زخم هاي کهنه ي توست
اشک هاي بدون پايانت
شدت غم چه بي‌کران کرده
آسمان دل وسيعت را
غير زينب کسي نمي فهمد
راز شب گريه ي بقيعت را
بين اين مردمان بي غيرت
سهم آئينه ي دلت آه است
دم به دم روي منبر خورشيد
صبّ مولا چقدر جانکاه است
سالياني است آتش حسرت
در نگاهي کبود شعله ور است
زخم هايت هنوز هم تازه‌ ست
دل تنگت هنوز پشت در است
دلت آخر چگونه تاب آورد
طعنه هاي مغيره را يک عمر
چه به روز دل تو آوردند
در و ديوار و کوچه ها يک عمر
دم نزد از مصيبت کوچه
پلک هاي صبور آئينه
تند بادي کبود و بي پروا
کوچه بود و عبور آئينه
دست سنگين باد و صورت گل
ساحت آينه دوباره شکست
سي

  • دوشنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست * جعفر ابوالفتحی

4627
11

اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست این شعر اشکمو در آورد ...

مناجات با امام حسین (ع) و مدح امام حسن (ع)

اصلا حسین این دل ما دست مجتباست

اصلا حسین دست شما دست مجتباست

باشد ... برات کرببلا را نمی دهی ؟

اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست

من منتظر شوم بشود محشری که تا

عالم نظر کند که چه ها دست مجتبی است

تنها نه عالمین نه جن و ملک حسین

اصلا تمام عرش خدا دست مجتباست

من فرض می کنم که سه تا دل به من دهی

یکی برای توست ، دوتا دست مجتبی است

آقا نه اینکه از وجنات تو کم شود

اصلا حسین صحن رضا دست مجتباست

سوز و نوای داخل هر روضه ی شما

از قلب نیست سوز صدا دست مجتباست

تو شاهی ای حسین و گدای شما منم

حی و ممات شاه و گدا دست مجتباست

  • پنج شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ز تـــو ای زهر ممنونم كه خود را كارگر كردی) *

2139

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ز تـــو ای زهر ممنونم كه خود را كارگر كردی) ز تـــو ای زهر ممنونم كه خود را كارگر كردی
تـــــــــــــو بار مـــن ببستی و مهیای سفر كردی
جگر پــــاشیدی از هم، لیك با جان از تو ممنونم
كه عـــمری راحتم از خوردن خون جگر كردی
ســــــــــراپای وجودم درد بود و كی نمی دانست
ز تو شرمنده ام ای دل، زبس با صبر سر كردی

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(مـــــــــن اولـــــین فرزند دلبـند بتولم) *

1897

شعر شهادت امام حسن مجتبی(مـــــــــن اولـــــین فرزند دلبـند بتولم) مـــــــــن اولـــــین فرزند دلبـند بتولم
مــــن نور چشم و میوه قلب رسولم
سِبط نبی، نجل علی، حَــــبل خدایم
بــنیانگذار از نهضت كرب و بلایم
فرزند حـیدر را سر سازش كجا بود
این صلح سر فصل كتاب كربلا بود
من قــــــهرمان سرفراز نهرانم
من جنگ صفین و جمل را قهرمانم
در عــــــرصه پیكارها بی یار ماندم
یــــاران همه رفتند و با اغیار ماندم
با این هـمه غربت برون از خانه دگر
قـاتل چرا در خانه هم بگرفته سنگر

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(از تاب رفت و طشت طلب كرد و ناله كرد) *

1671

شعر شهادت امام حسن مجتبی(از تاب رفت و طشت طلب كرد و ناله كرد) از تاب رفت و طشت طلب كرد و ناله كرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله كرد
خونی كه خورد در همه عمر گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله كرد
زینب درید معجزه و آه از جـگر كشید
كلثوم زد بــه سینه و از درد ناله كرد

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(بـــــــه کام مجتبی زهر جفا شد) *

2640
3

شعر شهادت امام حسن مجتبی(بـــــــه کام مجتبی زهر جفا شد) بـــــــه کام مجتبی زهر جفا شد
برایش نوحه گر خیر الـــنساء شد
دوبـــــــــــاره ماتم دیگر بپا شد
زمین و آسمان ماتم ســـرا شد
به كامـش چون شد زهر هلاهل
فتادش آتش سوزنده بـــر دل
بـــــــگفتا سوی من سیل بلا شد
به كام مجتبی زهـــر جفا شد
حسینم، زینبم روز جدائی است
مرا ظاهر كنون حكم خدائی است
كـــــــــه بر من جفا از آشنا شد
به كام مجتبی زهر جـــفا شد
زمین كـــــــــــــــربلا آمد بیادم
به فكر غربت و دردت فتادم
بــــــــــرادر محنت بی انتها شد
به كام مجتبی زهر جفا شد
بـــــیایید ای عـــــزیزانم بیائید
دمی هم دیدن من نمائید
هــــــــمی دانم دردم بی دوا شد
به كام مجتبی زهر جفا شد

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(عــــــالم امروز پُر از ماتم و رنج و مَحَن است) *

1961
1

شعر شهادت امام حسن مجتبی(عــــــالم  امروز  پُر  از  ماتم و  رنج و مَحَن است) عــــــالم امروز پُر از ماتم و رنج و مَحَن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
ایــــن چه شور است که بر پا شده در ارض و سما
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
هر که را می نگری رَخت عـــزا کرده ببر
دیده پر آب و جگر خون و سیه پیرهن است
بـــــانگ و فریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عـــزای حسن است
عصمت پــــاک خدا حضرت زهرای بتول
در جنان بزم عزا چیده و غرق محن است

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی( از زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد) *

1730
2

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی(   از زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد) از زَهـــــــــــــر كـــــــــــینه، پُــــــــر خون دلم شد
مَــــــــــــــــــــحـــرم خـــــــــــــــانه، چون قاتلم شد
در خـــــــــــــــــانه ام غریبم، بی یار و بی حبیبم
مــــــــــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان»
راحـــت شــــدم مـــــن، از درد و مِــــــحنت
دیــــــــــــــــــــــــــــــدم بــــه مادر، گشته جسارت
زخـــــــــــــــــــم زبان شنیدم، بی یار و بی حبیبم
مــــــــــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
شــــــــــهر مـــــــــــــدینه، مــــــــــاتم سرا شد 2
خـــــــــــــــــــــــــــتم الــــــــــمرسلین، دگر فدا شد
صـــــــــــــــــاحب عـــــــــــــــــــــزا

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی( خون دلـــــی كه خوردم، از گلویم 2) *

2512
3

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی(    خون دلـــــی كه خوردم، از گلویم 2) خون دلـــــی كه خوردم، از گلویم 2
امشب غم دلم را، با مادرم بگویم 2
شد موسم جدایی، حسین من كجایی
حــــــسن حسن حسن جـــــان 2
می ریزد از دهانم، خونابۀ دل من 2
شــریك زندگانی، گردیده قاتل من 2
شد مــــوسم جدایی، حسین من كجایی
حــــــــسن حسن حسن جان 2

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی( من غریب و تنهایم) *

3754
4

شعر سینه زنی سنگین شهادت امام حسن مجتبی(   من غریب و تنهایم) من غریب و تنهایم
من عزیز زهرایم 2
آفتاب عمر من ، کم کم روی بام آمد
بوی مادرم زهرا ، امشب به مشام آمد 2
من غریب و تنهایم
من عزیز زهرایم 2
سر تا به قدم دردم ، بی یار و طبیبم من
چون طایر پر بسته ،در خانه غریبم من 2
من غریب و تنهایم
من عزیز زهرایم 2
ای مدینه از چشمم ، ریزد اشک تنهایی
جان دادم من امشب
گردیده تماشایی 2
من غریب و تنهایم
من عزیز زهرایم 2
مانند گل افسردم ، از باد خزان امشب
آسوده شدم آخر ، از زخم زبان امشب 2
من غریب و تنهایم
من عزیز زهرایم 2

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی( بارونه بارونه بارونه ، چشمامون برا تو گریونه) *

2297
1

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی(   بارونه بارونه بارونه ، چشمامون برا تو گریونه) بارونه بارونه بارونه
چشمامون برا تو گریونه
لب ها با غم تو می خونه
وای،وای، مادر ای مادر
وای، مادر ای مادر
وای، مادر ای مادر
دلهامون بی سرو سامونه
تو سینه ماتم هجرونه
دردامون همه بی درمونه
وای،وای، مادر ای مادر،
وای، مادر ای مادر،
وای، مادر ای مادر
بارونه بارونه بارونه
چشمامون برا تو گریونه
لب ها با غم تو می خونه
وای،وای، مادر ای مادر
وای، مادر ای مادر
وای، مادر ای مادر
پاره پاره شد از زهر دل من
خاطره ی دل شد قاتل من
تاب و تب دارم
،خون به لب دارم
به پیش چشم زینب روی خاك اُفتادم
شدم راحت كه رفتن شد مبارك بادم
به یاد سینه ی مادر سر قاسم
سراكبر به روی سینه دارم
وای،وای، مادر ای مادر،
وای، مادر ای

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی( قربون اون کبوترات) *

7185
6

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی(    قربون اون  کبوترات) قربون اون کبوترات
قربون او صحن و سرات
قربون رنگ پرچمت
قربون اون گنبد طلات
باز این دل خسته من
داره بهونه و دعا
دوباره دل تنگ شده و
میخواد بره به کربلا
کرب وبلا یه قطعه از
بهشت روی زمینه
رزوی هر عاشقی
دیدن اون سر زمینه
میگن تو دشت کربلا
سوغاتی تربت میاره
خاک زمین کربلا
بوی رقیه رو داره
میگن تو دشت کربلا
دو گنبد طلائیه
یکی برا ارباب حسین
اون یکی مال ساقیه
ذره ای خاک کربلا
مریضا رو شفا میده
خدا به حرمت حسین
هر چی میخواد به ما میده
دل خسته ام شده مبتلا
به هوای کرب و بلا

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی( شد تیر باران پیکرش) *

3303
6

شعر شور سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی(    شد تیر باران پیکرش) شد تیر باران پیکرش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
مقابل برادرش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
قاسم خونین جگرش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
ناله زند بر پدرش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
اندر بقیع در دل خاک
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
پنهان شد آن گهر پاک
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
قبرش بود بی سایبان
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
شکسته قلب زائران
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
آثار رنج و صبر او
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
پیدا بود از قبر او
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
ناله کنم زداغ او
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
به قبر بی چراغ او
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
مهدی کنار تربتش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
نالد برای غربتش
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
شام غریبان حسن
مظلوم حسن ، مظلوم حسن
گریان یتیم

  • پنج شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مرثیه شهادت امام حسن(ع) -( چون زهر کین شراره به جان حسن گرفت ) *

2590
1

مرثیه شهادت امام حسن(ع) -( چون زهر کین شراره به جان حسن گرفت ) چون زهر کین شراره به جان حسن گرفت
زهرا به خلد گوشه بیت الحزن گرفت
زهری که بهر قتل سلیمان ملک دین
آن اهرمن ز خسرو ملک ختن گرفت
بر کام آن عزیز خدا از جفا بریخت
آتش به جان آن خلف ابوالحسن گرفت
زان آب آتشین که دل مجتبی به سوخت
سیل سرشگ دیده هر مرد و زن گرفت
لعلی که بود همچو عقیق یمانیش
از سوز زهر رنگ گل یاسمن گرفت
اوخ که زینب بدو صد آه دردناک
طشتی برابر حسنش از محن گرفت
آمد حسین بر سر بالین آن جانب
بر دامن از وفا سر آن ممتحن گرفت
اشک غم از دو دیده ببارید بر عذار
در حالتیکه خون دلش از لبن گرفت
آمد خروش واحسنا هر زمان ز عرش
پیک عزا به کون و مکان انجمن گرفت
واحسرتا که گرد یتیمی ز جور خصم
چهره منیر قا

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر دودومه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( من غریب گل یاسم به دو عالم حسنم خون چکد از کفنم ) *

2191
0

شعر دودومه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( من غریب گل یاسم به دو عالم حسنم    خون چکد از کفنم ) من غریب گل یاسم به دو عالم حسنم خون چکد از کفنم
تیر کین دوخته تابوت مرا بر بدنم خون چکد از کفنم
******
ای زینب من زود بیا وقت سفر شد حسن پاره جگر شد
با زهر عدو شام غریبی چه سحر شد حسن پاره جگر شد
******
در مدینه اگر از غم جگرم میسوزد وای از روز حسین
کربلا دامن طفلان حرم میسوزد وای از روز حسین
******
با که گویم هاله برگرد قمر افتاد بوده یاس حیدر شد کبود
مادرم زهرای اطهر پشت در افتاده بود یاس حیدر شد کبود
*****
گرچه می میرم ولی در فکر دیوار و درم بسته شد چشم ترم
در میان کوچه ها بودم عصای مادرم بسته شد چشم ترم
******
یا کریم اهلبیت ای کشته زهر جفا یا امام مجتبی
شاهد مظلومی مادر میان کوچه ها یا ام

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( دل پُر شرر شد ، عُمرَم بِسَر شد ) * رحیم ابراهیمی

1912
2

دانلود سبک زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( دل پُر شرر شد ، عُمرَم بِسَر شد ) (به سبک تو ماه ماتم)
دل پُر شرر شد ، عُمرَم بِسَر شد
من حَسَنَم عزیزِ زهرا تنهاترین سردارِ دنیا
آشفته حالَم ، شِکسته بالَم
خیمه زده خون در چشمانِ ترم سنگین شده از بارِ غصه سَرم
من مادری هستم ولی به خدا رازِ کوچه را با خودم بِبَرم
آه و واویلا
******
زینب ای یارم ، بیا کنارم
عاقبت هنگامِ سفر شد از خونِ دل چشمانم تَر شد
رو سویِ مادر ، دارم ای خواهر
از پا تا سر در آتشم بخدا تأثیرِ خود را کرده زهرِ جفا
گمان ندارم زینبم بگیرم بارِ دیگه با دعایِ تو شِفا
آه و واویلا

شاعر : رحیم ابراهیمی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک واحد شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( خسته شدم از ، دیدن اون دَر ) * محمد حسن قمی

2754
4

دانلود سبک واحد شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( خسته شدم از ، دیدن اون دَر ) (به سبک بعد از چهل روز)
خسته شدم از ، دیدن اون دَر
می خنده بر من ، قاتل مادر
دیگه نمی خوام ، زنده بمونم وقتی که تنهام ، روضه می خونم
یادم نمیره ، ضربه ی سیلی یه قامت خم ، صورت نیلی
آتیش به خونه زدن لگد به در می زدن
مادرم و می زدن
اگر نَمیرم آتیش می گیریم
وای آه و واویلا
******
تنها میذاری ، منو حسن جون
ببین حسینت ، داره میده جون
از این غریبی ، صبرم و بردی ریخت وسط طشت ، خونی که خوردی
با زهر جَعده ، کرده ای افطار میری ز پیشم ، خدانگهدار
ای گریه ی بی صدا در غربت کوچه ها
شد ناله ام وا اخا
کریم طه عزیز زهرا
وای داداش خوبم
******
بعد از پیمبر ، دیگه وفا نیست
در دل مردم ، یکم حیا نیست
تنِ برادر ، شب

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

دانلود سبک زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( در كجایی خواهر من بسته شد چشم تر من ) * سید محسن حسینی

2964
4

دانلود سبک زمینه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( در كجایی خواهر من    بسته شد چشم تر من ) (به سبک من امام و الساجدینم)
در كجایی خواهر من بسته شد چشم تر من
كن تماشا تا ببینی لحظه‌های آخر من
از تو ممنونم من ای زهـر جفا
بعد عمری من شدم حـاجت روا
تا قیــامت من شدم مدیون تو
چون نمی‌بینم دگـر من كوچه را
وای من ای وای من ای وای من
******
من كه افتاده ز پایم من امــام مجتبایم
غیر زهر همسر من كس نباشد آشنایم
من خودم دیـدم در آتش لانه را
دیده‌ام شمــع و گل و پروانه را
من خودم دیــدم میان كوچه‌ها
مــــادرم گم كرده راه خانه را
وای من ای وای من ای وای من
­­­­­­­­******
عاقبت افتادم از پا بسته‌ام بـار سفر را
خواهرم زینب بیـا مردنم را كن تماشا
شد اجل آخــر به در من طبیب
كس نمی‌باشد مـرا یار و حبی

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

دانلود سبک نوحه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( وای وای ، من كشته زهـر جفایم ) * سید محسن حسینی

3838
3

دانلود سبک نوحه شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  وای وای ، من كشته زهـر جفایم ) (به سبک وای وای ای دلبر ظاهر و باطن)
وای وای ، من كشته زهـر جفایم
وای وای ، می‌سوزد از سر تا بپایم
جز غم نمی‌باشد حبیبم باشد اجل یار و طبیبم
در خانه خود هم غریبم
واویلتا آه و واویلا
­­­­­­­­******
وای وای ، زینب بیـا دردم دوا شد
وای وای ، ببین كه حاجتم روا شد
زهر جفای همسر من سوزانده از پا تا سر من
شد لحظه‌های آخر من
واویلتا آه و واویلا
******
وای وای ، كاری دگر به كس ندارم
وای وای ، در سینـه‌ام نفس ندارم
زخم زبانها من شنفتم شب تا سحر از غم نخفتم
از كوچه‌ها با كس نگفتم
واویلتا آه و واویلا
­­­­­­­­­­­­­­­­******
وای وای ، با دیده از خون تر خود
وای وای ، بودم عصای مـادر خود
دیدم كه مادر دل غمین

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( حدیث من مگر از لطف تو حسن باشد ) *

1359

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( حدیث من مگر از لطف تو حسن باشد ) حدیث من مگر از لطف تو حسن باشد
وگر نه شاعر تو کی خسی چو من باشد؟!
غریبی تو عجیب است یا حسن که تویی
کسی که در وطن خویش بی‌وطن باشد
کسی نبود که مرد جدال با تو شود
عجیب نیست اگر قاتل تو زن باشد
هزار حرمله تشییع کرده است تو را
مدینه نقطه‌ی پیوند تیر و تن باشد
به حرمتِ کفن پاره پاره‌ات آقا
برادر تو یقیناً که بی‌کفن باشد

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( من از دربار آن شاهم، که صد حاتم گدا دارد ) * علی نظری

1894
1

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -(  من از دربار آن شاهم، که صد حاتم گدا دارد ) من از دربار آن شاهم، که صد حاتم گدا دارد
به جود و بخشش و احسان، دو دست با صفا دارد
به کانون کرامت ها، بود او نقطه ی پرگار
که حتی بر عدو دستی، پر از جود و سخا دارد
جواب ناسزا را او، به حلم و مهربانی داد
وقار و حلم و تمکینش، کدامین پادشا دارد
ز نسل حیدر کرار(ع)، حسن(ع) نام نکوی او
که در وقت نبرد او هم، دلی چون مرتضی(ع) دارد
شه با غیرت و سازش؟، کجا دیدی دل غافل
به نوع صلح او بنگر، اطاعت از خدا دارد
اگرچه پادشاه است او، ندارد قصری از زرها
که زیر پای خود فرشی، ز جنس بوریا دارد
اگرچه مهربان بودش، به همسر در همه احوال
ولی ملعونه دوران، سرشتی بی وفا دارد
ز زهری داد او را که، عدو را شاد و خندان کرد
پیا

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( ای مرد داغ دیده ز نامردهای شهر ) * مجتبی نادری طاهری

1924
4

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( ای مرد داغ دیده ز نامردهای شهر ) ای مرد داغ دیده ز نامردهای شهر
گرد آمدند گرد تو آدم فروش ها
ای بی کسی که هیچکست آشنا نبود
پر گشته خانه تو ز محرم فروش ها
قربان غربت تو که حتی تو همسرت
همدست بوده با همه سم فروش ها
خنجر کشیده اند همه همرهان ببین
پشت تو گرم بوده به این هم فروش ها
تنها گذاشتند تو را در ازای زر
دارد ضرر معامله با کم فروش ها
لابد سلاح صلح صلاح تو بوده است
از دست این قبیله پرچم فروش ها
با خیل تیر و نیزه به تن می توان چه کرد
خالی است دست شافی مرحم فروش ها
ای شرحه شرحه ی جگرت شرح غصه ها
هیچند پیش قصه تو غم فروش ها
****
آل تو مثل مادر و مثل برادرت
عادت نموده اند به آدم فروش ها

شاعر : مجتبی نادری طاهری

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( جانِ مادر (خدمت حضرت کریم) ) * سجاد شاکری

1654
2

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( جانِ مادر (خدمت حضرت کریم) ) جانِ مادر (خدمت حضرت کریم)
اگر بناست که دستم شود گدای دری
به پیشگاه تو مولا، گدا شدن بهتر
چقدر دست کریمت ندار، دارا کرد!!
به آستانه ات آقا، "نداشتن" بهتر
برای اینکه تو در جان او بگیری جان
ز جان حضرت زهرا (س) کجاست زن بهتر؟
کمی ز خاک مزارت (فقط کمی!... یک مشت!)
ز کوههای طلا و مس یمن بهتر
نخواستم که طلایم به کیمیا بکنند
همینکه خاک تو باشم برای من بهتر
هر آنچه گشتم و گشتم نیافتم آخر
میان خیل کریمان من از حسن (ع) بهتر

شاعر : سجاد شاکری

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم ) * محمد کاظمی نیا

1842

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم ) لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم
هنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم
دیر و خانقاه کدام است، کرم خانه که هست؟
بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟
قسمش می دهم امروز "الهی بحسن"
نذر حل گشتن حاجات دعایی بلدیم
زائر دائم "بیت الحسن"م یک عمر است
پا کجا؟بال کجا؟طی سمایی بلدیم
حرف خالق شدن توست نه تعریف ز خود....
با به لب بردن نام تو خدایی بلدیم
فضل تو زودتر از گریه و اصرار من است
کرمت بیشتر از حاجت بسیار من است
سخن از لطف کریم است،گداها برسند
موسم عرض نیاز است، دعاها برسند
عاشقانی که به عشق تو مسلمان شده اند
بعد یک عمر گدایی به کجاها برسند
یا شفا از لب تو یا که بمیرم بهتر
نگذارید به بیمار دواها برسند
حسنی بودن م

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی ) * علی اکبر لطیفیان

1677

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی ) خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی
تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی
تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی
در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی
تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و
تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی
آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی
رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی
وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید
تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی
باید برای تو عقیقه کرد بسیاری
آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی
اصلاً مزار تو برای ما خودش روضه است
یعنی همین که سال ها بی سایبان هستی
گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند
تو گرمی خورشید ظهری تو همان هستی

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( این گدا مرحمت از دست شما می خواهد ) * وحید محمدی

1637
3

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( این گدا مرحمت از دست شما می خواهد ) این گدا مرحمت از دست شما می خواهد
سخت بیمار شده دل که شفا می خواهد
با صفا با تو صفا ، بی تو صفا بی معناست
بیت ویرانهء من از تو صفا می خواهد
بی تو ارباب شدن مثل گدا بودن هاست
با تو ارباب شدن حال گدا می خواهد
"عاشقی شیوهء رندان بلاکش باشد"
هیچ شک نیست که این درد دوا می خواهد
عاشقم ، بال بده تا بپرم تا بامت
این پریدن پری از جنس خدا می خواهد
حرم اینجاست ، همینجا که شکسته است که باز
چشم واکرده و باز عشق تو را می خواهد
تو کریمی و من امّید کرامت دارم
این دل از دست تو یک کرببلا می خواهد . . .

شاعر : وحید محمدی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم ) * علی اکبر لطیفیان

1787
1

شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم  ) سائل آشفته ام باتو پریشان نیستم
بی سرو سامانم و دنبال سامان نیستم
در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است
در میان شعله ات فکر گلستان نیستم
آیه کهف تو سگ را هم طهارت میدهد
دست بر دامان شدم آلوده دامان نیستم
به همین مور تو بودن تا قیامت راضی ام
هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم
سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است
گربه چای تو نیفتم من مسلمان نیستم
من سرم را نذر کردم هرچه بادا باد باد
گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم
میهمان خوشحال ....آقا میزبان خوشحال تر
بر سر هر سفره ای اینگونه میهمان نیستم
گیسویی دارم به درد گرد گیری میخورد
ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام حسن مجتیی(ع) -( اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد ) * علی حیدرزاده

2027
1

شعر شهادت امام حسن مجتیی(ع) -( اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد ) اى جاده ‏هاى داغ وطن را بياوريد
پروانه ‏هاى باغ، چمن را بياوريد
شب‏هاى شعر از غم دل‏هاى اهل بيت
مانند ابر نام دو تن را بياوريد
اى زهرهاى منتظر ظهر تشنگى
روز حسين نيست حسن را بياوريد
او شاهراه دوًم شهر شهادت است
آن زخمى سكوت و سخن را بياوريد
در اوج آه گفت جگر گوش ه‏هاى من،
وقت سفر شده‏ ست كفن را بياوريد
حرفى نمانده است به جز غربت بقيع
ديگر چقدر تير؟ بدن را بياوريد
مولا ، براى اين همه قلب بدون عشق
آن اشك‏هاى سنگ شكن را بياوريد
تقصير زهر نيست كه مسموم مى كند
با سنگ نام كوزه و زن را بياوريد
در مرز مِهر پاى گذرنامه هايمان
هر سال مُهر سينه زدن را بياوريد
كى مى رسد كه بشكفد اين جمله بر لبت
دوزخ بس اس

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد