شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

شعر مرثیه امام صادق(ع) -(زخمی که هست بر جگر من جدید نیست) * محمود مربوبی

1182
0

شعر مرثیه امام صادق(ع) -(زخمی که هست بر جگر من جدید نیست) زخمی که هست بر جگر من جدید نیست
سوزانده جانم و به اجل هم امید نیست

آتش کشیده اند در خانه مرا
این کارها ز دشمن حیدر بعید نیست

شیخ الائمه را وسط کوچه می کشند
اینجا کسی به فکر من موسپید نیست

گشته مدینه کرببلایی دگر، ولی
داغی شبیه داغ حسین شهید نیست

این لشگری که از در و دیوار آمدند
دل سنگ تر ز لشگر پست یزید نیست

وحشت زده اگر شده اند اهل خانه ام
اما خبر ز ضربت دستی پلید نیست

دیگر خبر ز خصم لعینی که بی هوا
معجر ز روی عترت طاها کشید نیست

اصلا تمام آنچه که دیدم، برابر
آن صحنه ای که عمه سادات دید نیست

والشمر جالس به روی سینه ی حسین
رحمی به قلب آنکه سرش را بُرید نیست

عالم فدای خواهر مظلومه ای ک

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام جعفر صادق (ع) -(لاله ی باغ پیمبر صادق آل رسول) * هستی محرابی

780

شهادت امام جعفر صادق (ع) -(لاله ی باغ پیمبر صادق آل رسول) #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام

لاله ی باغِ پیمبر صادقِ آلِ رسول(ص)
وارثِ محراب و منبر صادقِ آلِ رسول
سینه ات گنجینه ی اسرارِ قرآنِ مبین
ای شفیعِ روزِ محشر صادقِ آلِ رسول

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 20
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام صادق ع -(خون می چکد چشم شقایق از نگاهت) * هستی محرابی

1531

شهادت امام صادق ع -(خون می چکد چشم شقایق از نگاهت) #نذر_غربت_ائمه_بقیع

از بس که گردِ غم گرفته روی ماهت
خون میچکد چشمِ شقایق از نگاهت
ای صادقِ عرشِ الهی گنبدت کو؟
این شرحِ مظلومیِ تو باشد گواهت

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 20
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن مرثیه حضرت امام صادق علیه السلام -(پیرمردی خسته ام تنهایِ تنها مانده ام) * محسن راحت حق

1074
1

متن مرثیه حضرت امام صادق علیه السلام -(پیرمردی خسته ام تنهایِ تنها مانده ام) پیرمردی خسته ام تنهایِ تنها مانده ام
در میان شهری از اندوه و غمها مانده ام

خانه ام آتش گرفت و سوختم چون مادرم
در عجب از آتش و در کارِ زهرا مانده ام

ناگزیرم ناله ها از دل کِشم با اشکِ چشم
در کویری خشگم و مانند دریا مانده ام

آب می ریزم تا که خاموشش کنم با خستگی
در میانِ شعله ها..مستاصل از پا مانده ام

کودکانم یک به یک ترسیده اند در این محل..
از هراسِ خانواده جان به لبها مانده ام

پُر شده پیشانی ام از قطره هایِ دلهره..
واله ام از این هیاهو و ز درها مانده ام

چادری آتش نخورد و دستِ من بسته نشد
سالمم در ظاهر و در فکرِ مولا مانده ام

مادری آتش گرفت و سینه اش لبریز شد
من به پایِ این غریبی ها..خدا وا مانده ام

  • چهارشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه شهادت امام صادق(ع)سبک سنتی * مرتضی محمودپور

1522
3

نوحه شهادت امام صادق(ع)سبک سنتی ◾نوحه سینه‌زنی
◾شهادت امام صادق(ع)
◾سبک سنتی

◾بنداول
مدینه و آتش و دود خانه
دوباره شد ظلم به ما شبانه
دودستم بسته شد
گریه پیوسته شد
مرا به خاک غم نشانند
شبانه در کوچه کشانند
واویلتا آه و واویلا(۲)

◾بنددوم
تاکه به‌زانو سرخود نهادم
به یاد غربت علی فتادم
سیلی و میخ در
مادرم بی‌پسر
نفس شمرده بیشماره
زدم عدو کند نظاره
واویلتا آه و واویلا(۲)

  • جمعه
  • 23
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق علیه السلام -(پیرمردی به دل شرر داری) * محمد حبیب زاده

863

شعر شهادت امام صادق علیه السلام -(پیرمردی به دل شرر داری) پیرمردی به دل شرر داری
کوهی از غصه دور و بر داری
میروی دسته بسته نیمه شب
از دل کوچه ها گذر داری

ناله مادرانه میشنوی
داغ مادر سر جگر داری
از در خانه ها که میگذری
روضه با میخ پشت در داری

دود و آتش به یاد می آری
دیده ای غرق خون و تر داری
بی حرم ماندنش تورا کشته
با خودت درد همسفر داری

بین ره میخوری زمین آقا
چقدر آهِ شعله ور داری
پا برهنه بدون عمامه
جان نداری قدم تو بر داری

از نگاهت شراره میریزد
حالتی مثل محتضر داری
میروی قتلگاه شکر خدا
هم تنت هست هم که سر داری

خنجری نیست زیر حلقومت
سالمی سایه روی سر داری
سینه ات را کسی لگد نزده
لااقل جان مختصر داری

نشدی بی پناه مثل حسین
وقت مردن تو یک پسر داری
بس که گفتی نماز اول وقت
تا ابد عاشق آنقدر داری

در عزایت همیشه گریانیم
با دعای شما مسلمانیم

  • دوشنبه
  • 26
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(علیه السلام) -(بین انوار ِ پاکِ معصومین) * وحید دکامین

849

شهادت امام صادق(علیه السلام) -(بین انوار ِ پاکِ معصومین) #شهادت_امام_صادق_ع
.
بین انوار ِ پاکِ معصومین
ششمین حجّـتِ خداوندی
از تو جُز خیرْ سر نَزَد در عُمر
مظهـرِ عصـمتِ خداوندی
.
راسِخُــونْ، إنَّمــا یُـریدُاللّه...
آیـه، آیـه گـواهِ پاکی توست
شیعه را میکُشد همین یک داغ
آسمان، سقفِ قبر ِخاکی توست
.
جـابر بـن یزید جُعْفـی ها
آستانْ بوسِ مکتبت بودند
هم أبوحمزه، هم زُراره، مَعاذْ
پیـرو راه و مذهـبت بودند
.
بخشی از مالِ سالیانه ی تو
خرج می شد برای ثاراللّه
پرچم و گریه از شعائر توست
بانـی روضـه هـای ثاراللّه
.
شیعیان با شما عجین شده اند
بـا گِلِ تـو سـرشته طینتِ ما
شعبه ای از عزای جَدّ شماست
پرچم ِ روضه ها و هیئت ما
.
آه آقــا بـرای مـا امـروز
مجلس روضه ای تو برپا کن
تا که آماده ی عزا گردیم
دلِ مـا را خــودت مهیّـا کن
.
قلبِ ما را بگیر دستِ خودت
مقتـلِ شـاهِ بی پنـاه ببر
پرده از روی قلبِ ما بردار
با خودت سمتِ قتلگاه ببر
.
یک نفر بی سپاه و بی یاور
تـهِ گّودال بی تـوان افتاد
آنقدر نیزه خونِ او را خورد
بی رمق گشت و نیمه جان افتاد
.
دورِ او لشگـر حـرامی ها
پی غـارت نظاره می کردند
تا که؟ از پیکرش بگیرد سر
کوفیان استخاره می کردند
.
عاقبت پیشِ چشم یک مادر
خنجر از خونِ حنجری تَر شد
جـای بوسـه نمی بُرید امّـا
ضـربه ها پشتِ هم مکـرّر شد
.
تا که این آسمان و مافیهاست
تـا زمیـن و زمـان بُـوَد برپـا
همه گفتند یک سخن؛ بی شک
نیست روزی شبیه عاشورا

#وحید_دکامین

?لطفاً در شرایط مناسب و با حال و هوای عاشورایی خوانده شود. /

  • دوشنبه
  • 26
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دوباره کینه ها انداخت آتش در دل کوچه * مرضیه عاطفی

916

دوباره کینه ها انداخت آتش در دل کوچه دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه
به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه

مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد
دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه

همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که
دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه

اگر بردند با پای برهنه علتش این بود
که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه

کشیدند و چه محکم بر زمین خورد و زبانم لال
به روی صورتش پاشیده شد آب و گِلِ کوچه

محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت
جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه

رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی
نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه

میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س)
همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه

عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه
به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه!

#ألسلام_علیک_یا_شیخ_ٱلائمه
#یا_امام_جعفر_صادق_ع
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
#لعن_الله_علی_آل_سعود

  • سه شنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق -(غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند) * مهدی مقیمی

807

شعر شهادت امام صادق  -(غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند) غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند
عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند
شدند از در و دیوار وارد و او را
غریب از سر سجادهء دعا بردند
امام محترم و سالخوردهء ما را
پیاده ، پای برهنه ز کوچه ها بردند
عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی
بدون مرکب وعمامه و عبا بردند
حدیث آتش و در، در مدینه تکراریست
امام را اگر از بین شعله ها بردند
طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم
ولی غریب همانند مرتضی بردند
دلا بسوز که آن شب امام صادق را
به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند
دوباره حرمت آل علی شکست اینجا
که با کمال جسارت امام را بردند
میان مجلس او ذاکران دل ما را
به روضه بعد مدینه به کربلا بردند
عجیب این دل ما را پس از کنار بقیع
کنار مضجع سلطان اولیا بردند
غریب کشته شدی ای عزیز دل اما
کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند
غمی که کشته همه اهل بیت را این است
که معجر از سر ناموس کبریا بردند

  • چهارشنبه
  • 28
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 02:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

روضه ی شهادت امام جعفر صادق (ع) -(خاک مدینه را ریا گرفته) * رضا ترابی گیلده

942

روضه ی شهادت امام جعفر صادق (ع) -(خاک مدینه را ریا گرفته) خاک مدینه را ریا گرفته
بار دگر روی جفا گرفته

خاک دو عالم به سرماکنید
جان عزیز مرتضی گرفته

جان رئیس ِ مذهب و دین ما
صادق آل مصطفی گرفته

خدا کند مادر او نفهمد
مدینه بوی کربلا گرفته

ای همه عُشاق علی بیایید
مهدی ِ فاطمه عزا گرفته

#رضا_ترابی_گیلده

  • پنج شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام صادق علیه السلام -(در عزایت شراب غم خوردیم) * محمد حبیب زاده

675

امام صادق علیه السلام -(در عزایت شراب غم خوردیم) #امام_صادق_علیه_السلام
#روضه

در عزایت شراب غم خوردیم
تو ببخشا اگر که کم خوردیم

سائلی بی بضاعتیم اما
از سر سفره کرم خوردیم

تو خودت نان به دستمان دادی
نان تان را از آن عدم خوردیم

در پی آشیانه می گشتیم
به در شاه محترم خوردیم

نه حرم داشتی نه صحن و سرا
عمرمان را غم حرم خوردیم

بعد ازین یک هزار و اندی سال
یادمان دادی اشک بر گودال...

  • پنج شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

غزل)گل طاها/باز هم ولوله در عالم بالا افتاد * محمود اسدی

698
1

غزل)گل طاها/باز هم ولوله در عالم بالا افتاد باز هم ولوله در عالم بالا افتاد
بین یک مشت اراذل، گل طاها افتاد

تا که آتش به در خانه ی ما افکندند
لرزه بر جان و تن دختر نو پا افتاد

بین آتش دل من سوخت به یاد عمه
چه شراری به در خیمه ی زنها افتاد

دختری در وسط شعله عمو را می جست
بین آتش نوه ی حضرت زهرا افتاد

نیمه شب بود که از خانه مرا می بردند
یوسف فاطمه از ناله،خدایا افتاد

تا در قصر پیاپی به زمین میخوردم
یادم از زینب و تنهایی آقا افتاد

از حرم عمه ی ما تا لب گودال دوید
بارها پیش نگاه همه از پا افتاد

این بریده شدن سر، چقدر طول کشید
خواهری گوشه ی گودال که از نا افتاد

سر روی دست حرامی و همه دست زدند
دختری پیش نگاه سر بابا افتاد

تا که با کعب نی ای،بر تن اطفال زدند
از روی نیزه بمیرم، سر سقا افتاد
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

غزل)فکر بازار/پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم * محمود اسدی

1337

غزل)فکر بازار/پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم
بگذارید به همراه عصا بردارم

به زمین میخورم و طاقت ره رفتن نیست
در همین اول ره،کاش که جان بسپارم

مویم آشفته شد از بس که کشیدید مرا
کاش می شد که عمامه به سرم بگذارم

پا برهنه،وسط کوچه به دست بسته
به خدا هر قدمم فکر سر بازارم

عمه ام را سر هر کوچه تماشا کردند
مثل یک ابر بهار، از غم او می بارم

جگرم سوخت همان لحظه که خانه می سوخت
خانه ام سوخت ولی یاد درو دیوارم

خانه پر دود شد و شکر ،که در میخ نداشت
دائماً یاد تن فاطمه و مسمارم

صورت همسرم از شعله ی در گُر نگرفت
صورت مادر ما سوخت و من بیمارم

زن و اطفال من از ترس به خود لرزیدند
نزند هیچ کسی مشت به روی یارم
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت امام صادق(ع) -( من به راهت قدم گذاشته ام ) * علیرضا خاکساری

732

شهادت امام صادق(ع) -( من به راهت قدم گذاشته ام ) من به راهت قدم گذاشته ام
روی دوشم قلم گذاشته ام
در کنار قلم بیا و ببین
چوبه ی دار هم گذاشته ام
پای خود جای پای امثال
دعبل و محتشم گذاشته ام
سر خود را به روی دیوار
خانه ای محترم گذاشته ام
ششمین سجده حاکی از این است
سر به پای توام گذاشته ام
در خیالم سر مزار تو من
چهارده تا علم گذاشته ام
هرچه دارم برای احداث
یک رواق حرم گذاشته ام
هرچقدر اشک هم بریزم باز
در عزای تو کم گذاشته ام
روی فرش عزای تو امشب
به امیدی قدم گذاشته ام
بی ارادت نمی شود که نگفت
از عطایت نمی شود که نگفت

دلمان را خودت دوباره بساز
از زمستان کمی بهاره بساز
برگ ریزان فصل پاییزم
از وجود من استعاره بساز
تکه های دل مرا بردار
سر هم کرده چهارپاره بساز
نوحه ی پنجم صفر با من
تو برایش دو گوشواره بساز
یا شب هفتم از من بی تاب
حلقه بر گوش شیرخواره بساز
درد دارم که آمدم امشب
چاره ی درد! راه چاره بساز
با کسی که پیاده در راه است
ای به دوش ملک! سواره بساز
ساز ما کوک میشود با اشک
چشم ما را پر از ستاره بساز
پابه پای تو گریه باید کرد
در عزای تو گریه باید کرد

بی حیا بود دشمنت اما ...
بی عبا کوچه بردنت اما ...
پیش چشمت به آسمان می رفت
آتش از بام گلشنت اما ..‌.
زیر دست جماعتی بی رحم
پیرهن بود جوشنت اما ...
پنجه ای مثل ریسمان افتاد
نیمه شب دور گردنت اما ...
عده ای بی ادب میانه ی راه
بد و بیراه گفتنت اما ...
در شلوغی رفت و آمدها
گرچه آزرده شد تنت اما ...
زخم دل را کسی نمک نزده
همسرت را کسی کتک نزده

مادرت را ولی در خانه
عده ای میزدند مردانه
پیش چشم پرستویی مجروح
آتش افتاده بود بر لانه
از سر تازیانه پیدا بود
رد شلاق بر روی شانه
طاقت ضربه ی غلاف نداشت
پر و بال ظریف پروانه
روز روشن زدند فاطمه را
فاطمیه نبوده افسانه
قنفذ اینجا دل تو را خون کرد
کوفه هم نیز ابن مرجانه ...
سرِ بر روی نیزه هم میگفت:
"جای زینب نبود ویرانه"
داد از این درد و رنج و غم، ای داد
• دَخَلت زَینبُ عَلَی بن زِیاد •

  • چهارشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( السلام علیک یامولا) * رسول محمدی

755

شهادت امام صادق(ع) -( السلام علیک یامولا) السلام علیک یامولا
پیرمرد عشیره‌ی لیلا

پدر و مادرم به قربانت
ای غریب مدینه در هر جا

من گدای تو هستم آقاجان
نظری کن که مانده‌ام تنها

ای امام غریب ادرکنی
دست من را بگیر روز جزا

هرچه دارم من از شما دارم
ناله و اشک و روضه را حتی

مددی کن که شیعه‌ات باشم
شیعه‌ی حُب و معرفت آقا

در صفاتِ خدا شریکی تو
جز ربوبیت خدا یکتا

خاک پای تو سرمه‌ی چشمم
یابن الزهرا غریب آل الله

خاک بوس درت همیشه ملک
زنده‌ی یارب شما موسی

حاتم طاعی از غلامانت
هست شاگرد مکتبت عیسی

زائر قبر خاکیَت هستم
جان عالم فدای قبر شما

در غریبی چه شهره‌ای داری
ای به شهر مدینه بی‌ همتا

روضه داریِ تو فراگیر است
بهترین روضه خوانِ خون خدا

اشک هم پای چشم تو خون شد
داغدار امام عاشورا

هر زمان روضه‌ای به پا کردی
می‌شود چشم خیستان دریا

سه کفن تا برات آوردند
زنده شد خاطرات کرببلا

روضه‌ام را اجازه می‌خواهم
تا به یاریتان کنم بر پا

یاد آن روز کآتش نمرود
رفت از خانه‌ی شما بالا

مردی از جنس سنگ آمد و زد
تازیانه تو را میان دعا

سجده‌ات را شکست با لگدی
بی حیایی که داشت بغض تو را

نیمه شب بود و بی عمامه، شدی
راهیِ مجلسی که... واویلا

پشت مرکب پیاده می‌رفتی
بر لبت بود ذکر یازهرا

ناگهان یاد کوفه افتادی
یاد آن دختری که بی سقا

عقب ناقه بسکه می‌افتاد
نیمه شب یکّه در دل صحرا

زجر هم تازیانه در دستش
گاه و بی گاه می‌زدش او را

یاد آن کودکی که از روی بام
سنگ می‌زد به صورتش حتی

چه بگویم که خیزران و، یزید
چه به روزش رساند در آنجا

داد می‌زد عمو کجا هستی
لب و دندانِ خونیِ بابا....

  • سه شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( دنیای کلام تو جهان برکات است) * سید محمد جواد شرافت

692

شهادت امام صادق(ع) -( دنیای کلام تو جهان برکات است) دنیای کلام تو جهان برکات است
عمری‌ست جهان ریزه‌خور این کلمات است
در ساحت عرفان غمت فلسفه مات است
نام تو پر از عطر سلام و صلوات است
ای سورۀ شأن تو پر از سجدۀ واجب
زانو زده در محضرت ادیان و مذاهب
دارند نصیب از نفست حاضر و غایب
راهی که تو ابلاغ کنی راه نجات است

فیض ازلی چیست؟ مسلمانِ تو بودن
لطف ابدی شیعۀ چشمان تو بودن
در خوف و رجا دست به دامان تو بودن
مهر تو و قهر تو حیات است و ممات است

ای کاش که باشد نظر لطف تو با ما
تا سوی تنور امر کنی باز اماما
با عشق تو آتش شده برداً و سلاما
آتش نه که این روشنی آب حیات است

نام تو بلند است و مقام تو رفیع است
لطف تو مدام است و عطای تو وسیع است
هم در دل ما حسرت دیدار بقیع است
هم در دل ما حسرت درک عتبات است

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شهادت امام صادق(ع) -( ای چشم علم خاک قدوم زُراره‌ات) *استاد حاج غلامرضا سازگار

811

شهادت امام صادق(ع) -( ای چشم علم خاک قدوم زُراره‌ات) ای چشم علم خاک قدوم زُراره‌ات
جان وجود در گرو یک اشاره‌ات

سبّوحیان فریفتۀ ذکر دائمت
قدّوسیان مدیحه‌سرای هماره‌ات

هر کشف تازه جلوه‌ای از نور دانشت
هر لحظه از گذشت زمان یک هزاره‌ات...

شیخ الائِمّه صادق آل محمّدی
قرآنی و بُوَد سُوَر بی‌شماره‌ات

تو آن سپهر معرفتی، آن که تا ابد
انوار علم می‌دمد از هر ستاره‌ات

تنها نه در کهولت سن یا که در شباب
نور کمال موج زد از گاهواره‌ات

باب حوائج همه باب‌البقیع توست
دل‌های عارفان همه دارالزیّاره‌ات...

بودی تو چاره‌ساز همه عالم و نبود
جز صبر در برابر منصور چاره‌ات...

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه شهادت امام صادق -(دلپریشونم از) * حسین نوری

1025

زمینه شهادت امام صادق  -(دلپریشونم از) بند اول

دلپریشونم از
داغ حصرت صادق
روضه میخونم از
دل با گریه وهق هق

وای
تودلا غم غوطه ورشد
تومدینه
دشمنی باز حمله ور شد
باز یه آقا
با طناب دستاشو بستن
بی بی زهرا
گریه کردو خونجگرشد

واویلاپای برهنه به پشت مرکب
واویلا روضه میخونه توی دل شب
واویلا میسوزم از درد عمه زینب

آه خیلی غربت کشیدم
آه دیگه آخر بریدم

بنددوم

دشمن از همه جا
دسته دسته می اومد
یه نفر بی هوا
با لگد به پهلوم زد

وای یادم افتاد داغ مادر
دستمو بست
شد تداعی درد حیدر
پابرهنه
بی عمامه منوبردن
سوی منصور دشمن بی رحم وکافر

واویلا همینه اوج لحظه غمبار
ویلا
بین نامردا شدم گرفتار
واویلا
مادرمو دادن اینا آزار

آه بسکه طعنه شنیدم
آه دیگه آخر بریدم

بندسوم

دم آخرمه
قلب من شده محزون
شدهوای چشام
مثل ابرای بارون

وای
میسوزم از اون جسارت
چی گذشت به
عمه زینب توو اسارت
یادم اومد
کربلا بعد غروب
عاشورا رفت
خیمه و خرگه به غارت

واویلا میکشم از عمق سینه آهی
واویلا واسه یه بانوی وبی پناهی
وای نه یه علمدار بود نه سپاهی

آه اگه قامت خمیدم
آه دیگه آخر بریدم

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت امام جعفر صادق -( چقدر روضه تو روضه مادر دارد) * محمد حبیب زاده

829

شهادت امام جعفر صادق  -( چقدر روضه تو روضه مادر دارد) چقدر روضه تو روضه مادر دارد
آتش خانه تو خاطره از در دارد

مثل آنروز در خانه پر از هیزم شد
ناله اهل حرم بین هیاهو گم شد

تا که درسوخت عجب سوختن در دیدی
ناله ها را که شنیدی به خودت لرزیدی

سر بی عمامه پای برهنه محزون
میدویدی پی مرکب به چه حالی دلخون

پای پر آبله داری جگر سوخته ای
چشم امید دلت را بخدا دوخته ای

نیمه شب در بر منصور عرق میریزی
در بر آئینه ای کور عرق میریزی

نامسلمان به دلش کینه حیدر را داشت
به علی تهمت زد حجب و حیا را بر داشت

نام زیبای علی آمد و چشمت تر شد
یادت آمد که چگونه گل او پر پرشد

مادرت خورد زمین و کمرش درد گرفت
آخرش حق علی را او ز نامرد گرفت

منزلت چشم به راهند شما دیر نکنی
همسرت پیر شده بیشترش پیر نکنی

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

شهادت امام صادق(ع) -(ای بند دل فاطمه ای بنده­ ی خالق یا حضرت صادق) * سیدبشیر حسینی میانجی

574

شهادت امام صادق(ع) -(ای بند دل فاطمه ای بنده­ ی خالق یا حضرت صادق) ای بند دل فاطمه! ای بنده­ ی خالق! یا حضرت صادق!
وی مکتب پاینده­ی تو کهفِ خلایق یا حضرت صادق!

با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر!
شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق یا حضرت صادق!

با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر
الحق که تویی حجّت حق مصحف ناطق یا حضرت صادق!

آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است
در مکتب عشق تو شود کشف، حقایق یا حضرت صادق!

خورشید کند کسب ضیا از رخ ماهت وز طرز نگاهت
افکار تو روشن­تر از انوار مشارق یا حضرت صادق!

ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر!
ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق یا حضرت صادق!

هرگز نبرد بهره­ای از دین محمد، آن کس که نباشد
با مذهب پُر رونق و ناب تو موافق یا حضرت صادق!

ای صاحب باغ وچمن و گلشنِ خوبان! رفتی چو به رضوان
پژمرد ز هجران تو گل­های حدایق یا حضرت صادق!

در دشت و دمن لاله کند ناله ز داغت، بر غربت باغت
کز زهر جفا گشته دلت مثل شقایق یا حضرت صادق!

با آه دلم سوخت دلِ خامه و دفتر، همچون دلِ مضطر
در ماتم تو گشته سیه­پوش، هر عاشق یا حضرت صادق!

می­سوزم و می­نالم و گویم به عبارت، هر آینه لعنت
بر قاتل بی شرم تو، منصور دوانق یا حضرت صادق!

این فخرِ«بشیر»است شده شاعرکویت، سرخوش زسبویت
هر چند که شعرش نبُوَد بهرِ تو لایق یا حضرت صادق!

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

مرثیه امام صادق (ع) -(گرفته ام به گواهی دو چشم عاشق را) * ابراهیم قبله آرباطان

387

مرثیه امام صادق (ع) -(گرفته ام به گواهی دو چشم عاشق را) گرفته ام به گواهی دو چشم عاشق را
به سوگواره نشینم امام صادق را

تو آن نسیم سحرگاه بعدِ بارانی
که کرده عاشق خود باد ناموافق را

ببخش از تو نوشتن برایمان سخت است
کویر تشنه چه داند شب حدایق را

بلاغتی بچشان این کلام الکن را
به ساحلی برسان این شکسته قایق را

تو درد می کشی و شاعری دلش خون است
مگر به نظم کشد داغ آن دقایق را

که زهر با جگر تو چه کرد! یا الله
به شام تیره بدل کرد صبح صادق را

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه و توسل به امام جعفر صادق(ع)، حنیف طاهری -(امام مسلکش از مردم زمانه جداست..) * پیمان طالبی

1036

روضه و توسل به امام جعفر صادق(ع)، حنیف طاهری -(امام مسلکش از مردم زمانه جداست..) امام مسلکش از مردمِ زمانه جداست
امام مظهر احقاقِ حقِ دینِ خداست

امام گرچه خودش بنده ی خداوند است
درست مثلِ خداوند بی همانند است

یقین بدان که مبری زِ شک و تردید است
امام سایه ندارد، امام خورشید است

امام کعبه ی سیار و خلق حجاج اند
خلایقند که او را همیشه محتاج اند

خلایقند که باید به او سلام کنند
به کعبه واجبِ شرعی ست احترام کنند

خلایقند که باید گرامی اش دارند
امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند

اگرچه خلق بدونِ امام محرومند
امام و خلقِ جهان لازمند و ملزومند

اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی
به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی

اگرچه دینِ خداوند بی نیاز از ماست
بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست!

سر خلافت اگر خلق اختلاف کند
امام چاره ندارد مگر مصاف کند

بنا به نص روایت امام چون کعبه ست
که واجب است جهان گِرد او طواف کند

مطیع امرِ امامت همیشه پشت ولی ست
اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند

مطیع امر ولی بینِ کوچه ها باید
بنا به خواست او تیغ را غلاف کند

غلاف گفتم و بازویی آمده یادم
مگر که قافیه اینک مرا معاف کند

قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد
امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد!

امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش
دمی به همهمه شیعیان منفعلش

به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد
بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد

امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد
سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد

حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است
اطاعت از ولی الله سخت دشوار است

مطیع، بهرِ اطاعت همیشه آماده ست
چنان که حضرت صادق نشان‌ ما داده ست

روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است
ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است

که بود حضرت صادق به خانه دورانی
رسید محضر او شیعه ای خراسانی

گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم!
برای معرکه آماده‌اند این مردم

نظر کنید مساجد پُر از مسلمان اند
کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند

به خلق حجت خود را دگر تمام کنید
زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟!

سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد
غلام خانه ی حضرت به خانه داخل شد

امام گفت بیا و اطاعت از من کن
تنورِ خانه ما را بیا و روشن کن

همین که گشت تنور از حرارتش آذین
خلیل وار برو بینِ شعله ها بنشین

غلام خانه که هارون مکی است اسمش
بدون اینکه ببینند ترس در جسمش

بدون حرفِ اضافه در آن تنور نشست
امام صادق درب تنور را هم بست

پس از گذشتِ زمانی میان خوف و رجا
امام گفت فلانی! تنور را بگشا

همین که باز شد آن از شراره ها گلگون
غلام سالم سالم پرید از آن بیرون!

امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!
نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟

تویی که دعوی یاری شیعه ها داری
بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟

رها ز همهمه ی شیعیان صوری باش
اگر که شیعه شدی، شیعه ی تنوری باش

تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود
تنورِ حادثه تنها همین تنور نبود

دوباره در تب و تابی عجیب افتادم
تنور گفتم و آمد حکایتی یادم

تنور حضرت صادق اگر گلستان شد
تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد

تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت
سر حسین میان تنور خولی سوخت

سر عزیز خدا و تنور آن فاسق
در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟

سری که بود سرآمد به کل مافیها
سری که خفت به دامان حضرت زهرا

سری که دل ز تمام فرشته ها می برد
سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد

سری چنان که به شب های شامیان کوکب
سری که بود فقط روی شانه زینب

سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش
سری که گریه نمودند پنج تن به تنش

چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟
سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟

صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟
به چند درهم سر را خریده ای خولی؟

کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو
کدام دست دو دندان شکسته است از او؟

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(طبیب حاذق، امام صادق...) * سعید علامه

505
1

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(طبیب حاذق، امام صادق...) طبیب حاذق امام صادق
ایشالا که برانوکریتون باشم لایق
صبوروعالِم ابوالْمَعالِم
می‌چرخه دورسرِ تو تمومِ عوالم

تویی که مذهب شیعه به نامته
هارون مکّی خلیلِ مرامته۲

علامه ی زمانه
ای شورِ عاشقانه
صادق هستی و هستم
نوکرت صادقانه۲
«یا شیخُ ٱلْأئمّه »

بند2

وصيِ باقر امامِ فاخر
این روزا ذکرِ تو ذکرِ تمومِ مَنابر
پسرِ حیدر غریبِ مادر
شدی شبیهِ گُلای مدینه تو پرپر

تویی که چشمای شیعه گریونته
قلبِ همه عزادارا محزونته۲

جاریه اشک چشمام
واسه تو در این ایّام
سینه زن هستم امشب«امروز»
به عشق تو ای آقام۲
«یا شیخُ ٱلْأئمّه۳»

بند3

یا اهلَ العٰالَم میرسه کم کم
شبای گریه و نوحه شبای مُحرّم
همگی باهم به زیرِ پرچم
میریزیم اشکای دونه به دونه وُ نَم نَم

همه‌ی دنیا میشه پُر ازهیاهو
میرسه دسته های عزا از هر سو۲

با سوز و حالِ ماتم
با یه قلبِ پُر از غم
ازحالا هستم ارباب
منتظر محرّم۲
«سلام بر محرّم»
___________________

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه، شور شهادت امام صادق(ع) -(دلم گرفته از زمونه...) * میلاد یعقوبی

628

سبک زمینه، شور شهادت امام صادق(ع) -(دلم گرفته از زمونه...) دلم گرفته از زمونه
چشام مثِ ابر بهاره
جوونه زد غم توی قلبم
با هر تپش میخواد بباره

سراغ این دل شکسته
نمیگیره کسی به جز غم
ناله و اشک و بی قراری
کار من و دل شده باهم

احساس غم داره دلم
خونِ جگر شده فقط کارِ دلم
خسته و درمونده و بی رمق شدم
تا یاد غم می اُفته می باره دلم

آقام آقام آقای من

رسمِ توی شهر مدینه
حُرمت هیچ کس و ندارن
حتی برای پول و قدرت
رو غیرتاشون پا میزارن

هوای نیرنگ و دروغه
هوای دلسرد مدینه
نشسته غصه های عالم
دوباره باز میون سینه

آقای من جونم فدات
دیوونه میکنه منُ حال و هوات
کاشکی بیام بقیع و زائرت بشم
یا صادق الائمه جون بدم برات

آقام آقام. آقای من

یه عده نامرد حرومی
که حمله ور شدن شبونه
غُربت آقا رو که دیدن
آتیش زدن به درب خونه

مثل علی جد غریبش
دستای آقامون رو بستن
کشوندنش تو کوچه ها باز
دوباره قلبشو شکستن

شیخ الائمه آقاجون
میخونم از غربت تو با دل خون
اگه غریبی و کسی یار تو نیست
خودم با خونواده ام نوکرتون

آقام آقام. آقای من

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(یا عمیدَالصادقین...) * هاشم محمدی آرا

809

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(یا عمیدَالصادقین...) یَا عَمِیدَ الصَّادِقِینَ
یَا لِسَانَ النَّاطِقِینَ
عروه الوثقایی و
ملجا اهل یقین

بانی روضه های ، خون خدا تو هستی
راوی غصه های ، شاه وفا تو هستی
وارث علم و حلم ، آل عبا تو هستی

شیخ الائمه _تویی که صاحب جود و سخایی
شیخ الائمه_ آقا تو مرجع اهل ولایی

شیخ الائمه اقام اقام اقام امام صادق

........
صاحب منبر تویی
مجتهد پرور تویی
ناشر دین خدا
از همه بهتر تویی

کَنزُالحقایقی و ، علاّمه ها غلامت
محتاج درس و فهم و، فقه تو و کلامت
عالم همه دخیلِ ، الطاف مستدامت

شیخ الائمه _خاک پاهات تموم عالمینه
شیخ الائمه_ ارث تو گریه بر غم حسینه

شیخ الائمه اقام اقام اقام امام صادق

..........

بی عمامه بی عبا
بردنت تو کوچه ها
از نفس افتادی و
مادر و کردی صدا

حالت دوباره از این ، بی حرمتی خرابه
بازم مدینه بازم ، دردی که بی حسابه
رو دست مرد خونه ، جا ردّ یه طنابه

شیخ الائمه_ به یاد مادرت عزا میگیری
شیخ الائمه_ از غم کوچه آخرش میمیری

شیخ الائمه اقام اقام اقام امام صادق

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام صادق(ع) -(از مذهب او مگو که دین جعفری است..) * محمد معین پوریلان

551
4

رباعی شهادت امام صادق(ع) -(از مذهب او مگو که دین جعفری است..) از مذهب او مگو که دین جعفری است

از هیبت او بترس چون حیدری است

آتش به درِ خانه اش از این رو رفت

تا خلق بدانند که او مادری است

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

شهادت امام صادق(ع) -(پیرمردی که بین سجاده..) * آرمان صائمی

644

شهادت امام صادق(ع) -(پیرمردی که بین سجاده..) پيرِمردى كه بينِ سجاده
همه دم ذكرِ او خدا می‌بود
كنجِ اين خانه‌ى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مى‌بود

روضه‌هاى مدينه را مى‌خواند
روضه‌ى كوچه و درو ديوار
در خودش سخت می‌شكست آقا
تا‌كه میگفت از در و مسمار

ناله میزد از تَهِ جگرش
گريه‌هايش چه گريه آور بود
نفسش حبس میشد و میگفت
مادرم نوبهارِ حيدر بود

شبى اما به ناگهان دشمن
به درِ خانه‌اش شراره كشيد
او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود
شعله‌ها را به چشم خود مى‌ديد

سر سجاده دوره‌اش كردند
در دلش اضطرابِ عالم بود
كودكانش به گريه اُفتادند
چهره‌اش بى قرار و دَر هم بود

دورِ دستش طناب را بستند
نه عبايى و نه عصايى داشت
پا برهنه بدونِ نعلينش
به دلش يادِ ماجرايى داشت

كه همه جانِ او به درد آورد
به گمانم خراب مولا شد
اين مدينه چقدر بى رحم است
تازه داغِ طناب مولا شد

نانجیبی به نام ابن ربیع...
به سرش نعره زد كه حركت كن
پشتِ مركب دوان دوان با من
تو بيا و اداى غربت كن

پشت مركب زمين فتاد آقا
اى حرامزاده ! كمى آرام
پا برهنه كه مى‌بری او را
از چه رو مى‌دهى به او دشنام؟

يادِ يك ماجرا دلش سوزاند
ماجرايى كه ماجرا دارد
ماجراى سه ساله و عمه
داغِ شام و خرابه‌ها دارد

ياد آن لحظه‌اى كه عمه‌ى او
بين نامحرمان گذر مى‌كرد
هر زمان كه سه ساله مى‌ترسيد
عمه‌اش جسم خود سپر مى‌كرد

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(حرفی که از حقایقه...) * حاج محمدرضا بذری

712
2

سبک شور شهادت امام صادق(ع) -(حرفی که از حقایقه...) حرفی که ازحقایقه
قال امام صادقه
راهابمانشون میده

روزقیامت که میشه
هرکسیکه مریدشه
خدابهش امون میده
شمس نورانیه ِعالمینهِ
به همه شیعه هانورِعینهِ
تومدینه که بپرسیم میگن
بانیهِ روضه های حسینه

خیلی سالاره، مخزن الاسراره
وارث حلم، حیدرکراره
از زیرپاهاش حضرت جبراییل
خم میشه تاکه رزقشو برداره

(اباعبدالله امام صادق)

گریه توماتم ِحسین
ارث امامِ صادقِ
حتی همه مُحرما

امشبه رو ازطرفش
توهروله سلام بده
به ساکن کرببلا
شیعه وصاحب ذوالفقاریم
غیراین آرزویی نداریم
یه روزی پرچم یاعلی را
سردرصحن بقیع میزاریم

تابقیع رفتن حاجتِ هرشیعه است
قال صادق هاش عزت هرشیعه است
توی این عالم طنین اندازه
یاعلی حیدر رایت هرشیعه است
یا علی حیدر علی علی حیدر

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(دوباره کوچه ای پراز شعله و دود و هیزمه...) * علی علی بیگی

700

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(دوباره کوچه ای پراز شعله و دود و هیزمه...) دوباره کوچه ای پر از
شعله و دود و هیزمه
آتیش زدن از قدیما
عادت این نامردمه

آه بلندی از غم و
از این زمونه می کشه
وقتی دوباره از دری
شعله زبونه می کشه

دستاشو بستن و پای برهنه می دوید
دشمن بابغض و باکینه طناب و میکشید
زخمی بود و صدای ناسزا رو می شنید

وای با صورت نقش زمینه
وای همه ی غصه هاش همینه
وای درده مادر و می بینه

بند دوم:

تو کوچه های تنگ شهر
داغ دلش تازه شده
بغضی دوباره تو گلوش
بی حد و اندازه شده

تو لحظه های آخرش
دلش از این دنیا پره
یاد غمای مادره
روی زمین که میخوره

مادر بود و پسر بود و یه مرد بی حیا
سیلی زد مادر و پیش چشای مجتبی
گم کرده راه برگشت و میون کوچه ها

وای امون از این قوم ستمکار
وای مادر بین در و دیوار
وای وای از میخ در و مسمار

بند سوم:

یه عمره که تو دنیا
اسیر رنج و درده
مصیبت های زینب
آقا رو پیرش کرده

روی زمین افتاده و
یادش میاد غم ها رو
دم میگیره باگریه هاش
روضه ی عاشورا رو

خواهر بالای گودال و برادر بی سره
دشمن ازهر طرف پیروهنش رو میدره
یکی انگشت و انگشتر رو داره میبره

وای از زنجیر و از اسارت
وای از دستای پر جسارت
وای گوش و گوشواره و غارت

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه، شور شهادت امام صادق(ع) -(شیخ الائمه آقا...) * مجید مراد زاده

744

سبک زمینه، شور شهادت امام صادق(ع) -(شیخ الائمه آقا...) #سبک_ام_مصائب_یعنی
#شیخ_الائمه_آقا

بنداول

شیخ الائمه اقا
تو اسوه ی ایمانی
هدیه ای از یزدانی
مفسره قرانی

شیخ الائمه آقا
روح حقایق هستی
قرآن ناطق هستی
امام صادق هستی

شیخ الائمه اقا
وقتی دعا می کردی
خدا خدا می کردی
چه گریه ها می کردی

شیخ الائمه اقا
به محضرت کاش بودم
دورو برت کاش بودم
کبوترت کاش بودم
غریب ای غریب آقام

بنددوم

برات بمیرم آقا
یه عده ای بی حرمت
می کردن هتک حرمت
اتیش زدن به حجره ت

برات بمیرم آقا
بال و پرِ تو ریختن
دور و برِ تو ریختن
روی سرِ تو ریختن

برات بمیرم آقا
تو رو که مضطر بردن
با چشمای تر بردن
شبیه حیدر بردن

برات بمیرم آقا
که نمکت رو خوردن
ولی تو رو آزردن
تو رو به زور می بردن
امون از دله آقا

بندسوم

برات بمیرم آقا
تو رو شبونه بردن
چه ظالمونه بردن
با تازیونه بردن

برات بمیرم آقا
با قلب خونت بردن
و نیمه جونت بردن
کشون کشونت بردن

برات بمیرم آقا
ابن ربیع نامرد
که هتک حرمت میکرد
به صورتت سیلی زد

ابن ربیع ملعون
وقتی تواون تاب و تب
می کشیدت با مرکب
افتادی یاد زینب (س)

افتادی یاد عمه
وقتی تورو با اجبار
با اذیت و با ازار
بردن میون انظار
امان از دله زینب(س)

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد