شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس
حاج علی انسانی

امام صادق(ع)شهادت -( از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت ) *حاج علی انسانی

1527
3

امام صادق(ع)شهادت -( از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت ) از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفره‌ام کباب، به غیر از جگر نداشت

«ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم»
جز داغ دل نصیب، جگر بیشتر نداشت

بردند اگر به بزم عدو نیمه‌شب مرا
آن جا یزید و چوب تر و تشت زر نداشت

از کودکانِ لرزه به پیکر فتاده‌ام
یک تن امید دیدن روی پدر نداشت

گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت

غم نیست خانه‌ام اگر آتش گرفت، شکر
گر خانه سوخت، فاطمه‌ای پشت در نداشت

شاعر : حاج علی انسانی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام صادق(ع)شهادت -( "بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار ) *

578

امام صادق(ع)شهادت  -(  "بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار ) "بر جبین آسمان آثار غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابرهای داغدار

در میان سنگها آیینه ای تنها شده
روضه ی تنهایی اش هرگوشه ای برپا شده

غرق باران است هرکس جان او لایق شده ست
باز عالم سوگوار حضرت صادق شده ست"

حضرت صادق که جان ما فدای درس او
دانش‌آموزان او هستیم و پای درس او

"یادگار مصطفی را قوم سرکَش می کِشند
خانه ی وحی و نبوت را به آتَش می کِشند

باز در چشمم غم مولا مجسم می شود
روضه های مادرش زهرا مجسم می شود

قصه ی تلخ هجوم گرگ ها بر خانه ای
ماجرای شعله و بال و پر پروانه ای

وای من شیخ الائمه بی عمامه بی ردا
زنده شد در خاطر من روضه های کربلا

آنچه پیرش کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پ

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام صادق(ع)شهادت -( همان امام که احیا نمود مکتب را ) * محمود ژولیده

955

امام صادق(ع)شهادت -( همان امام که احیا نمود مکتب را ) همان امام که احیا نمود مکتب را
بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را

به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد
در آسمان امامت هزار کوکب را

ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد
نجات داد ز بیداد ، هر معذب را

به نور علم و عمل پرورید در عالم
هزارها خلف صالح و مهذب را

بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت
به فقه جعفری آراست صادقش لب را

حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است
که هر دو علت بالندگیست مذهب را

ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد
شکست صادق دین پشت ظلمت شب را

میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت
به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را

رواج داد که راه عروج ما روضه است
ادا نمود حقوق حسین و زینب را

گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم
شکست د

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام صادق(ع)شهادت -( بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن ) * محمد جواد شیرازی

2776
5

امام صادق(ع)شهادت -( بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن ) بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن

سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن

در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایه ها نزن

با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن

بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن

موی سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن

وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن

ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن

با دست و پا زدن گره ای وا نمی

  • دوشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) -( که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی ) * علی اکبر لطیفیان

2085

اشعار شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) -( که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی ) مگر رسول به وصفش بیان کند سخنی
که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی

جواب هر چه که باشد نوازش است مرا
خدا کند بنوازد مرا ولو به " لن " ی

بساط حوزه کرم میکند ، چه ذوالکرمی
بساط روضه عطا میکند ، چه ذوالمننی

به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت
بله ؛غدیر جوان شد ز باده ی کهنی

ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث
چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تنی

به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز
مباش فکر حرم گر نواده ی حسنی

سیاه تر ز همه روزگار پروانه ست
اگر که شمع بسوزد میان انجمنی

نخست آنچه صدا میکند سر زانوست
اگر کشیده شود ناگهان سر رسنی

ببین چه بر سر زن یا که مرد میاید
طناب را بکشی ، تازیانه هم بزنی

عبا نداشت ک

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -( مادرش میدید وقتی دست و پا میزد حسین ) * محمد کیخسروی

1214

شعر شهادت امام صادق(ع) -( مادرش میدید وقتی دست و پا میزد حسین  ) شرم را خوردند
حُرمت کاشانه ات بین هیاهوها شکست

درب خانه با هجوم‌خیل زالوها شکست

در همان‌شهری که روزی دست و بازوها شکست

شرم را خوردند ، پس از آن حیا قِی کرده اند

سوی بیتت نا مسلمانان هجوم آورده اند

در میان شهر پیغمبر حیا را ریختند

احترام زاده ی خیرالنسا را ریختند

نا نجیبان بین‌خانه بی هوا تا ریختند

ناگهان‌از اهل بیتت صبر و طاقت رخت بست

از سر سجاده ات حال عبادت رخت بست

زیر پایت را کشید و با سر افتادی زمین

خانه ات که سوخت مثل مادر، افتادی زمین

پیش چشمان عیال و دختر افتادی زمین

مثل حیدر هم تو را بردند بین کوچه ها

مثل حیدر هم‌ نگاهت کرده اند همسایه ها

نیمه شب در کوچه ها محزون و خسته

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهر شهادت امام صادق(ع) -( ای نیزه دار!این روش بچه داری است ) *

2694
1

شهر شهادت امام صادق(ع) -( ای نیزه دار!این روش بچه داری است  ) هر کس دلش ز مهر و ولای تو عاری است

هرلحظه اش بدون توبی بندوباری است

ما جار میزنیم که آقایمان تویی...

شیخ الائمه! نوکریت افتخاری است

خاک رهت به منزله ی آب زندگی ست

صد سلسبیل زیر قدم هات جاری است

(ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)*

عشق شما مسبب این ماندگاری است

اوقات خوش کنار بزرگان به سرشود

از برکت وجود تو خوش روزگاری است

مکتب به پا نموده ای علامه ساختی

شاگردیِ کلاس تو آموزگاری است

گنجینه ی حدیث و روایاتِ صادقی

دشمن ز تیغ تیز کلامت فراری است

صحن شما به زاویه ی عرش قائم است

دیوار های بقعه ات آیینه کاری است

آقا همینکه فاطمه آنجاست دلخوشی...

دردِ فراقِ مادر و فرزند کاری است

بیچاره

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

مناجات امام صادق(ع) -( تکلیف این دل را که آواره است روشن کن ) * علی اکبر لطیفیان

1696
1

مناجات امام صادق(ع) -( تکلیف این دل را که آواره است روشن کن ) در اصل هجران تشنگی و وصل باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است

نزدیکی و دوری ملاک وصل و هجران نیست
"راضی "ست او وصل است ؛ " ناراضی " ست هجران است

بازار ما گرم است از سنگ سر کوچه
دیوانه محتاج اذیتهای طفلان است

پروانه گر چه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان میشود هر که پشیمان است

گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت میرسد طفلی که گریان است

فردا گریبان گناهش را نمیگیرند
هر که سر هجران تو پاره گریبان است

با قصد قربت آمدیم و قرب مان دادید
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است

قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده زندان است

باید برای تو که منت بر سرم دا

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه دودمه امام صادق(ع) -( مکتب ما رهبرش در هر دوعالم صادق است ) * مرتضی محمودپور

1220

نوحه دودمه امام صادق(ع) -( مکتب ما رهبرش در هر دوعالم صادق است ) بند اول

مکتب ما رهبرش در هر دوعالم صادق است
دین حق را لایق است(۲)

بند دوم
بعد حیدر ناطق قرآن خاتم صادق است
دین حق را لایق است(۲)

بند سوم
صادق آل عبا چون کشته‌ی زهر جفاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)

بند چهارم
کوچه شهر مدینه شاهراه کربلاست
فاطمه صاحب عزاست(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:41
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر شهادت امام جعفر صادق علیه السلام -(جّدا همه ی عمر پریشان تو بودم) *استاد سید هاشم وفایی

1444
1

متن شعر شهادت امام جعفر صادق علیه السلام -(جّدا همه ی عمر پریشان تو بودم) جدّا همه ی عمر پریشان تو بودم
خونین جگر و خسته و گریان تو بودم

من صادق آل توام و در همه عمر
دلسوخته ی آن لب عطشان تو بودم

هرگاه که قرآن به لبم زمزمه کردم
یاد تو و صوت خوش قرآن تو بودم

گلچین ستم گر پی پرپرشدنم بود
زان بود که من یاس گلستان تو بودم

بر خانه ی من دست ستم چون شرر افکند
در یاد تو و آن خیمه ی طفلان تو بودم

آن شب که دل عترت من خون شد و لرزید
من غرق غم شام غریبان تو بودم

با پای پیاده چو مرا خصم دوانید
من یاد رقیه گل بستان تو بودم

منصور چو برکشتن من تیغ برآورد
یاد بدن پاره و عریان تو بودم

ای کاش که درکرب وبلا بودم وآن گاه
درپیش بلایا سپر جان تو بودم

با ناله «وفایی» ز زبان دل من

  • دوشنبه
  • 11
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه‌ی شهادت امام صادق ع -(میان کوچه خدا دو دست من بسته شد) * مرتضی محمودپور

1590

زمزمه‌ی شهادت امام صادق ع -(میان کوچه خدا دو دست من بسته شد) زمزمه‌ی
شهادت امام صادق(ع)
بنداول

میان کوچه خدا دو دست من بسته شد

میان سینه ببین راه نفس بسته شد

نیمه‌ی شب میکشد پای پیاده مرا

ذکر لبم شد در این حادثه یا مرتضی

یاد گلهای پرپر کنم

یاد زهرا و حیدرکنم(۲)
بنددوم

زمزمه نیمه شب فاطمه یا فاطمه

هر نفسی زیر لب فاطمه یافاطمه

یاد مدینه کنم تا که شده شعله ور

شراره زد بر تنم‌آتش مسمار و در

یاد گلهای پرپر کنم

یاد زهرا و حیدر کنم(۲)
بندسوم

ز ضرب تازیانه از نفس افتاده‌ام

میان کوچه ز کین به ناله جان داده‌ام

خاطرم آزرده شد حرمت من را شکست

تیر نگاهش به شب به سینه‌ی من نشست

یاد گلهای پرپر کنم

یاد زهرا و حیدر کنم

  • سه شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مصطفی اسماعیلی

سبک زمینه امام صادق(ع) -(یه لاله ازتبارحیدر) * مصطفی اسماعیلی

1617
2

سبک زمینه امام صادق(ع) -(یه لاله ازتبارحیدر) بسم رب الحسین(ع)

یه لاله ازتبارحیدر-میون کوچه های غربت
اصلا ازاولش مدینه-به حتک حرمت داره عادت
وقتی که بردنت شبونه-همش بودی به تاب ودرتب
زیرلبت زمزمه داشتی-امون امون ازدل زینب

بازم دودو آتیش بازم دست بسته
یه مرد غریبی شده دلشکسته
باحال پریشون روخاکانشسته
(واویلاواویلاامون ازغریبی)

صدای ناله هاش پیچیده-سوزو گدازش بی جوابه
پای پیاده پشت مرکب-رودستشم جای طنابه
یه عده نانجیب آقارو-کشون کشون توکوچه بردن
حتی یذره هم نامردا حرمت سنشم نکردن

با کابوس کوچه یه روضه رولبهاش
یازهراشده ذکرروزاهو شبهاش
نبودمرحمی به دل زارو تنهاش
(واویلاواویلا امکون ازغریبی)

تولحظه ی آخرت آقا-بیادشاه سرجدایی
یادغروب کربل

  • چهارشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • کربلایی مصطفی اسماعیلی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام صادق (ع) -(من پریشان خاطره این جاده‌ام) * مرتضی محمودپور

684

شهادت امام صادق (ع) -(من پریشان خاطره این جاده‌ام) بیست و پنجم شوال
شهادت حضرت صادق(ع)

من پریشان خاطر این جاده‌ام

صبر کن من از نفس افتاده‌ام

پیر مرد ایل آل حیدرم

من برای حفظ دین آماده‌ام

من پیاده تو سواره نیمه شب

صبرکن‌جانم رسیده چون به لب

تازیانه مزد حرف حق شده

این چنین افتاده‌ام در تاب و تب

یاد مادر یاد حیدر میکنم

یاد آتش سوزی در میکنم

آه... میسوزم ز داغ کربلا

من بدرد غربتم سر میکنم

ناطق قرآنم و این باورم

آیه‌ی تطهیر و کوثر مادرم

ناسزا گفتی به من ای بی‌حیا

من امامم زاده‌ی پیغمبرم

زد شرر بر جان من زهر جفا

سوختم از آتش کین ای خدا

کام من خشکیده‌ شد از زهر کین

میکنم یاد شهید کربلا

مثل‌دریایی‌که‌طوفان دیده است

همچوکوهی‌که‌به

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا جعفربن محمد(ع) _مظهر علم زمان سخت گرفتار شد * اسماعیل تقوایی

702

یا جعفربن محمد(ع) _مظهر علم زمان سخت گرفتار شد یا امام صادق(ع)

مظهر علم زمان، سخت گرفتار شد
رنجه زرفتار یک، دشمن غدّار شد

صادق آل علی، خانه اش آتش زدند
سوختن خانه ای، دوباره تکرار شد

باز مدینه، شرر، بر در بیت امام
باز دری سوخته، داغ چه مسمار شد

آمده بودندتا، حضرت صادق برند
قصه مولا علی، زنده وتکرار شد

ظلم عدو یکطرف، زهر جفا یکطرف
شیخ امامان ما، خون دل وبیمار شد

زهر جفای عدو، آتشِ بر جان او
باز امامی شهید، در پی آزار شد

موسی کاظم نگر، واپدرا سر دهد
شهر مدینه غمین، شیعه عزادار شد

بار دگر فاطمه(س)، داغ پسر دیده است
واپسرا برلبش، غمزده گفتار شد

جان ودل شیعیان، سوخته در ماتمش
صاحب سوگ پسر ، احمد مختار شد

مزار خاکی او، هست بدون چراغ
بر پسر مصطفی، چرا چنین کار شد

کاش بیاید پسر، حرم بسازد براو
آنکه به هر شیعه ای، دلبر ودلدار شد

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -(شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست ) * حسین واعظی

890

شعر شهادت امام صادق(ع) -(شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست ) شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست

در کفر هم‌جایی برای رد قرآن نیست

فردای محشر دائما سر در گریبان است

هر کس که پای داغ او پاره گریبان نیست

تقصیر،،معصومیت او بود در این شهر

آری بیابان قدردان لطف باران نیست

اورا به جرم خادمی فاطمه بردند

گرچه پریشان رفت از خانه،پشیمان نیست

هی می شود وقتی که مرکب در پی اش رفتن

حتی برای یک جوان هم نیز آسان نیست

از آتش افتاده بر در می شود فهمید

دیگر کسی در شهر پیغمبر مسلمان نیست

و...

این خانه آتش دیده اما رنگ غارت نه

دیوارهایش باقی است این خانه ویران نیست

او بی عمامه پا برهنه می دود،،،باشد

اما دگر در کوچه ها خار مغیلان نیست

او می دود اما نه گودال است

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

روضه امام صادق(ع) -(خار با مهر تو مانند شقایق می شود ) * جعفر ابوالفتحی

879

روضه امام صادق(ع) -(خار با مهر تو مانند شقایق می شود ) خار با مهر تو مانند شقایق می شود

سنگ هم با دیدن روی تو عاشق می شود

بی ولایت طائر قدس است چون مرغی اسیر

حضرت جبریل با حب تو لایق می شود

در خیالش منکرت طی طریقت می کند

بی گمان گم میکند ره را ... منافق می شود

باد هم در اعترافات اخیرش گفته است

سوی او با سوی هوی تو موافق می شود

تا کسی پا روی دریای حقایق می نهد

بهر او دستان پر مهر تو قایق می شود

قلب من وابسته به دنیای فانی گشته و

در جوار تو تهی از این علایق می شود

ما به تو قول شرف دادیم آبادش کنیم

باش خاطر جمع قبرت مثل سابق می شود

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

شعر شهادت امام صادق(ع) -(دینِ خدا را عده ای در دام می بردند ) * علی اصغر یزدی

803

شعر شهادت امام صادق(ع) -(دینِ خدا را عده ای در دام می بردند  ) دینِ خدا را عده ای در دام می بردند

تحریفِ خود را در دِلِ اسلام می بردند

با دیدنِ ریشِ سفیدش دشمنان ای کاش

حداقل او را کمی آرام می بردند

امامه ی صدق خدا روی تنش باز است

شاید شهید عشق را احرام می بردند

وقتی رأئیس مذهب شیعه ست یعنی که

پخته ترین را جاهلانی خام می بردند

داغی که افتاده به قلب شیعیان این ست

تطهیر را با گفتن دشنام می بردند

وقتی که فکر حاکمان شهر مسموم ست

یعنی که مذهب را سوی اعدام می بردند

با حبّه ای انگور زهر آلود عالم را

آنان به سمت غربت فرجام می بردند

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت امام صادق(ع) -(کسی که درکف او اختیار عالم بود) *استاد سید هاشم وفایی

899

شعر شهادت امام صادق(ع) -(کسی که درکف او اختیار عالم بود) کسی که درکف او اختیار عالم بود
دلش زجور زمانه محیط ماتم بود

چراغ محفل انسش زاشک شد روشن
کسی که وارث علم نبی اکرم بود

گلی زگلشن سرسبز مصطفی چیدند
که باغ عشق ازاو باصفا و خرّم بود

شبانه خصم زخانه اگرچه اورا بُرد
به پیش دشمن ظالم چو کوه محکم بود

تمام عمر زغم های مادرش می سوخت
همیشه غربت زهرا برش مجسم بود

چو گفت قاتل زهرا مغیره بود ،دلش
زغصه های علی غرق ماتم وغم بود

به گریه گفت «وفایی» که موسی جعفر
زداغ صادق آل علی قدش خم بود

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت امام صادق(ع) -(عطر کلام وحی زلعل لبش چکید) *استاد سید هاشم وفایی

1088

شعر شهادت امام صادق(ع) -(عطر کلام وحی زلعل لبش چکید) عطر کلام وحی زلعل لبش چکید
فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت

در مکتب فضیلت و جاوید دانشش
او"بوبصیر" و "مؤمن طاق" و "زراره" داشت

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی صمدی

مرثیه شهادت امام جعفر صادق -(نفسی مانده هنوزم بزنم دم از تو) * علی صمدی

899
1

مرثیه شهادت امام جعفر صادق -(نفسی مانده هنوزم بزنم دم از تو) ✳️السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ... ✳️

▪️نوحه عاشورایی امام جعفر صادق(ع)▪️

نفسی مانده هنوزم بزنم دم از تو
حال آماده ز من سفره غم هم از تو

روضه ی جد تو مهدی شده پر از عاشق
که به لب زمزمه دارند همگی یا صادق

آن امامی که زده زهر شرر بر جانش
شده زرد صورت همچون قمر تابانش

او که احیاگر غمهای لبی عطشان بود
او که از روضه صحرای بلا گریان بود

میکند حس کنون خشکی لبها را چون
میکند زهر اثر بر جگر و جسم و خون

رمقش رفته و افتاده به کنج خانه
شده شمعی و همه گرد تنش پروانه

در همین دم به سرش زد که چرا عاشورا
دشمنان جمع شدند دور عزیز زهرا

وسط گودی مقتل چه بلایی آمد
تیغ در دست چر

  • پنج شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعرروضه امام صادق(ع) -(پیرمردی و بزرگ همه ی اعصاری ) * حسن کردی

955

شعرروضه امام صادق(ع) -(پیرمردی و بزرگ همه ی اعصاری ) پیرمردی و بزرگ همه ی اعصاری

روی جانت اثر کینه ی دشمن داری

بار ها خلوت سجاده ی تان پر پر شد

فرش زیر قدمت سوخت و خاکستر شد

آتش از موی سفیدت نفسی شرم نکرد

از نماز شبتان هیچ کسی شرم نکرد

خانه ای که تپش مدرسه ی ایمان بود

آتش از هر طرفش شعله ی سر گردان بود

کوچه ها نیمه ی شب سوختنت را دیدند

ریسمان ها به دل سوخته ات خندیدند

ریسمان را که کشیدند چنین افتادی

عقب مرکب دشمن به زمین افتادی

در حسینیه ی چشمت حرمی بر پا شد

خانه ات اینه ی غربت عاشورا شد

گرچه عمامه سرت نیست سرت اما هست

حرمتت سوخته شد بال و پرت اما هست

پا برهنه به سر کوچه کشیدند تو را

خوب شد نیمه ی شب بود ندیدند تو را

مادرت بین

  • جمعه
  • 15
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام صادق (ع) -(رباعیات) * مرتضی محمودپور

927

شهادت امام صادق (ع) -(رباعیات) ◾رباعیات

◾شهادت امام صادق(ع)

رباعی

میان کوچه‌ها فریاد میزد

فغان از کینه‌ی صیاد میزد

دودستش‌بسته‌بودونیمه‌شب

زسوز سینه‌ی خود داد میزد

میان کوچه تا بابا نیآمد

به سوی خانه تا زهرا نیآمد

حسن بود و نگاه مادرانه

نفس از سینه‌اش بالا نیامد

امامم را شبانه میکشیدند

ز کینه بی بهانه میکشیدند

نفس در سینه اش تا بند آمد

رسن بسته ز خانه میکشیدند

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد * محمود اسدی

926

(غزل)گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد
گل یاست به تیغ چیده نشد

بین شعله دوید ناموست
گیسوی دخترت کشیده نشد

میخ بر سینه ای نزَد آسیب
ناله ی همسرت شنیده نشد

سر برهنه به کوچه ات بردند
ولی از تن سرت بریده نشد

پشت مرکب تو را کشاند عدو
پهلویت ازسنان دریده نشد

تیغ بر قتل تو کشید ولی
خون ز لبهای تو چکیده نشد

شکر حق خواهر عزادارت
بین نامحرمان خمیده نشد
*******
شائق

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)از غربتم کسی بخدا با خبر نشد * محمود اسدی

844

(غزل)از غربتم کسی بخدا با خبر نشد از غربتم کسی بخدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد

آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد

وقتی که سوخت در،زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد

شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد

هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد

پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست وسر نشد
********
شائق

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

متن شعر شهادت امام صادق علیه السلام -(نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است) * میثم مومنی نژاد

1097
0

متن شعر شهادت امام صادق علیه السلام -(نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است) نور را در کوچه ی ظلمت کشیدن مشکل است
پا برهنه در پی مرکب دویدن مشکل است

آسمان گر بر زمین افتد ، قیامت میشود
آسمانی را به روی خاک دیدن مشکل است

خوشه ی انگور ، تیره چون دل منصور بود
دانه دانه مرگ را بر لب چشیدن مشکل است

خانه ی آتش گرفته ، روضه خوان مادر است
ناله ی زن را زپشت در شنیدن مشکل است

قاتلی برادشت یک شمشیر....پیغمبر رسید
ده نفر با اسب در مقتل رسیدن مشکل است

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 01:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

متن اشعار شهادت امام جعفر صادق علیه السلام -(شب ظلمت شب مرگ سحر است) * میثم مومنی نژاد

985

متن اشعار شهادت امام جعفر صادق علیه السلام -(شب ظلمت شب مرگ سحر است) شب ظلمت شب مرگ سحر است
شب آتش زدن خشک و تر است

شب طوفانی زهری جانسوز
شب خندیدن زخم جگر است

باز تاریخ به تکرار رسید
در و دیوار حرم شعله ور است

اشک طفلی که بخود می لرزید
شاهد بستن دست پدر است

نیمه شب سایه کنار خورشید
در دل شهر به حال گذر است

پای عریان و سر بی دستار
آن غریب از همه مظلوم تر است

ترس شمشیر شهادت میداد
او امام است و نبی را پسر است

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 01:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

نوحه امام صادق علیه السلام -(در مدینه پرپر شد مصحف ناطق (امام صادق)) * میثم مومنی نژاد

1199

نوحه امام صادق علیه السلام   -(در مدینه پرپر شد مصحف ناطق (امام صادق)) نوحه امام صادق علیه السلام

در مدینه پرپر شد مصحف ناطق (امام صادق)
جگرش میسوزد چون دشت شقایق(امام صادق)
ملائک در سما نوحه خوان در عزا

واویلا واویلا واویلا واویلا

غم روی غم بر دلش میبارد شرر( مانند مادر)
از در خانه اش شد آتش شعله ور( مانند مادر)
بر شیخ الائمه نوحه گر فاطمه
واویلا
نیمه شب می رود و خون میگرید ماه(بی جرم و گناه)
میبرد قاتل او را سوی قتلگاه (بی جرم و گناه)
رهبر مذهب است جان او بر لب است
واویلا

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 02:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)عدو شکسته حرمتم یا رسول الله * محمود اسدی

1320

(نوحه)عدو شکسته حرمتم    یا رسول الله عدو شکسته حرمتم یا رسول الله
سیلی زده بر صورتم یا رسول الله
ازظلم وجور اشقیا بارِ خود بستم
مانند جدّم مرتضی بسته شد دستم
واویلتا واویلتا آه و واویلا

یک پیر مردی ناتوان نیمه های شب
توان ندارد بدوَد در پیِ مرکب
سیه کن از پا تا سرم ازجفا منصور
دگر مگو به مادرم ناسزا منصور
واویلتا واویلتا آه و واویلا

به زخم قلبم زد نمک خصم خونخوارم
ولی کسی نزَد کتک بر تن یارم
تا خانه شد پُرکینه و شعله ور ای وای
بودم به یاد سینه و میخ در ای وای
واویلتا واویلتا آه و واویلا
***********
شائق

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شعر شهادت امام صادق(ع) -(همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را ) * رضا قاسمی

918

شعر شهادت امام صادق(ع) -(همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را ) همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را

دوباره شعله‌اش سوزاند ، باغ یاس دیگر را

اگر چه روبروی چشم‌هاشان پیرمردی بود

ولی آغاز می‌کردند ، جنگی نابرابر را

هوای شهر ، دودآلود شد یکبار دیگر هم

و این دود از نفس انداخت ، در جنت پیمبر را

خلیل الله ، بین آتش نمرودها می‌سوخت

نباید اینچنین می‌شد ؛ عوض کردند ، باور را

تنش مانند اسپند از شرار شعله‌ها می‌سوخت

چه اسپندی ؛ که از داغِ غمش سوزاند مجمر را

صدایش را کسی نشنید ، حتی آن همه شاگرد

چه باید گفت ، این شاگردهای ظاهرا کَر را ؟!

همین‌هایی که می‌بستند ، دست پیرمردی را

میان کوچه‌ها بستند ، دست شیر خیبر را

و این آتش بیاران جهنم ؛ از همان‌هایند ..

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر شهادت امام صادق(ع) -(عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم ) * محمد حسین رحیمیان

4790
9

شعر شهادت امام صادق(ع) -(عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم ) عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم

ما شیعه ایم و امت شیخ الائمه ایم

سرشار از محبت شیخ الائمه ایم

ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم

ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد

بر کشتی نجات حسینی سوار کرد

آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم

از دودمان بانوی عالم نمیشدیم

این گونه بی قرار محرم نمی شدیم

دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم

او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم

خواندیم قال صادق و روضه نشین شدیم

امشب دلم گرفته برای بقیع او

خون گریه می کنم به هوای بقیع او

جان مرا گرفته عزای بقیع او

امشب به یاد حال و هوای بقیع او

در مجلس مصیبت او گریه می کنیم

با فاطمه به غربت او گریه می کنیم

هم ماجرای آن در و دیوار زنده شد

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد