یا امام صادق(ع)
مظهر علم زمان، سخت گرفتار شد
رنجه زرفتار یک، دشمن غدّار شد
صادق آل علی، خانه اش آتش زدند
سوختن خانه ای، دوباره تکرار شد
باز مدینه، شرر، بر در بیت امام
باز دری سوخته، داغ چه مسمار شد
آمده بودندتا، حضرت صادق برند
قصه مولا علی، زنده وتکرار شد
ظلم عدو یکطرف، زهر جفا یکطرف
شیخ امامان ما، خون دل وبیمار شد
زهر جفای عدو، آتشِ بر جان او
باز امامی شهید، در پی آزار شد
موسی کاظم نگر، واپدرا سر دهد
شهر مدینه غمین، شیعه عزادار شد
بار دگر فاطمه(س)، داغ پسر دیده است
واپسرا برلبش، غمزده گفتار شد
جان ودل شیعیان، سوخته در ماتمش
صاحب سوگ پسر ، احمد مختار شد
مزار خاکی او، هست بدون چراغ
بر پسر مصطفی، چرا چنین کار شد
کاش بیاید پسر، حرم بسازد براو
آنکه به هر شیعه ای، دلبر ودلدار شد
شعر:اسماعیل تقوایی
- سه شنبه
- 27
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 20:32
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی