شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

امام صادق(ع) -(فصل غم آمده زمان عزاست...) * مسعود اصلاني

597

امام صادق(ع) -(فصل غم آمده زمان عزاست...) فصل غم آمده زمان عزاست
کنج سینه شراره ها دارم
رخت ماتم به تن نمودم و باز
بین چشمم ستاره ها دارم

آسمان نگاه غمبارم
رنگ و بوی مدینه را دارد
هر چقدر آه هم اگر بکشم
از تب سینه باز جا دارد

آنکه یک عمر پای مکتب خود
روضه میخواند و عاشقانه گریست
گریه هایش شبیه باران بود
آن امامی که صادقانه گریست

ظلم تاریخ باز جلوه نمود
وقت تکرار قصه شومی ست
با تبانی آتش و هیزم
جاری از چشم، اشک مظلومی ست

آتش دشمنان به پا شده در
خانه ای در میان یک کوچه
میرود بی عمامه مردی در
غربت بی امان یک کوچه

داغیِ سینه میکند باور
بانفس هاش آه سردی را
خاک این کوچه ها نمیفهمند
غربت اشک پیر مردی را

پیر مردی که سوز آتش را
ساکت و بی کلام حس میکرد
پیرمردی که درد غربت را
مثل جدّش مدام حس میکرد

پیرمردی که تا زمین میخورد
نفسش در شماره می افتاد
دست خود میکشید بر روی خاک
یاد آن گوشواره می افتاد

یاد یک گوشواره خونین
یاد اشک نگاه طفلی بود
یاد آن مادری که زود گرفت
دست خود را به روی چشم کبود

نیمه شب تا که دشمن آقا را
میکشید او به ناله می افتاد
یاد یک کاروان و یک کودک
یاد اشک سه ساله می افتاد

یاد آن کودکی که حس میکرد
زخمِ زنجیرِ داغِ قافله را
شوری اشک او چه میسوزاند
زخم صورت ،و جای آبله را

  • سه شنبه
  • 11
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا آهی

روضه رئیس مذهب جعفری حضرت امام صادق(ع) -(نذار روی زمین ماند این سلام غریب...) * رضا آهی

573
1

روضه رئیس مذهب جعفری حضرت امام صادق(ع) -(نذار روی زمین ماند این سلام غریب...) نزار رویِ زمین مانَد این سلامِ غریب
کسی که هست مُلَقَّب به مستِ جامِ غریب

غریقِ ناز و نِعَم گشته ام خدا را شکر
ز جود و بخشش و خیرِ علی الدوامِ غریب

تمامِ زندگی ام را به زیر دِینِ توام
فدای تو همه هستم نیکنامِ غریب

گدایِ صادقِ آلِ عبا شدن عشق است
بزار تا که بمانم منم غلامِ غریب

علی واری و لطف تو میرسد به همه
بگیر دست مرا شاهِ بامرامِ غریب

مرا در اهلِ نظر برده تا به عرشِ خدا
نمی از نمکِ سفره ی طعامِ غریب

دلیلِ عزّتی و برکت از تو میبارد
ز بس نهاده خدا عشق بینِ نامِ غریب

کمک رسان که دهم نذرِ روضه ات چیزی
که تحفه ایی شود این به احترامِ غریب

دوباره نم نم بارانم ایهاالصادق
برات گریه کنم سیِّدِ عِظامِ غریب

بساطِ روضه ی تو پهن روضه خوان گوید
تویی عشقِ حقیقیِ ناتمامِ غریب

تو را پیاده چه بَد پشت مَرکَبَش میبُرد
نکرد حیا ز سنِ تو بامقامِ غریب

تو را به جرمِ کدامین گناه رنجاندند
جفا نمود به تو ای مهِ تمامِ غریب

شدی قتیلِ ستمها و زهر شُکرِ خدا
سرت بریده نشد از قفا امامِ غریب

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام جعفر صادق ع -(که از نیزه سرِ خونینِ جدِ اطهرت افتاد) * هستی محرابی

491

شهادت امام جعفر صادق ع -(که از نیزه سرِ خونینِ جدِ اطهرت افتاد) ◾روضه ی امام صادق(ع)◾️

بسوزاند دلم را تا در آتش باورت افتاد
عبایت سوخت آن شب آتشِ کین بر سرت افتاد

میانِ شعله ها در پشتِ در گفتی تو ای مادر
در آن لحظه تمامِ باورت بر مادرت افتاد

شرارِ آتشِ سوزان شرر زد بر همه عالم
چو از کین نیمه شب دیدم که آتش بر پَرت افتاد

شبانه در مدینه پا برهنه بینِ آن کوچه
پیاده از پیِ مرکب نشان بر پیکرت افتاد

رسن بر دست و بازویت ز بغض و کینه پیچیدند
به مثلِ حضرت حیدر نگاهِ دیگرت افتاد

گریزی میزنم بر کوفه و شامِ بلا آقا
که از نیزه سرِ خونینِ جدِ اطهرت افتاد!

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام صادق ع -(مذهبِ ما را به نامِ خود مزیّن کرده است) * هستی محرابی

523

شهادت امام صادق ع -(مذهبِ ما را به نامِ خود مزیّن کرده است) #نذر_شهادت_امام_جعفر_صادق_ع

نور بارد بر مزارِ بی چراغِ او که چون_
راهِ حق را تا ابد بر ما معیّن کرده است
چون که باشد جعفرِ صادق امامِ شیعیان
مذهبِ ما را به نامِ خود مزیّن کرده است!

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام صادق ع -(ما به شما می نازیم بقیع حرم می سازیم) * هستی محرابی

366

شهادت امام صادق ع -(ما به شما می نازیم بقیع حرم می سازیم) #نذر_غربت_امام_جعفر_صادق_ع
#سبک_نوشته_عامیانه

ما سر و جان می بازیم
ما به شما می نازیم
بقیع حرم می سازیم
وااااای، وااااای

می رسه ایشاالله ندای موعود
می بینیم ایشاالله به زودیِ زود
هم یهودی و هم وهابی نابود
وااااای، وااااای

فرموده اینو رهبر
به لطفِ حیِ داور
بزودی نابود میشه
آلِ سعودِ کافر
وااااای، وااااای

..........................................

مرغِ دلم تو سینه
پَر میکشه مدینه
فدای قبرِ خاکیت
ای ماهِ بی‌قرینه
وااااای ، وااااای

می بردن از کوچه ها
تو رو تو شب ای آقا
گریه می کردی واسه
تشنه لبِ کربلا
وااااای، وااااای

تو کوچه در قیام و در قعودی
سیلیِ کینه خوردی از یهودی
قبرِ تو ویران شده از سعودی
وای ای وای ، وای ای وای

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شهادت امام صادق ع -(لاله ی باغِ پیمبر صادقِ آلِ رسول (ص)) * هستی محرابی

714
1

شهادت امام صادق ع -(لاله ی باغِ پیمبر صادقِ آلِ رسول (ص)) ◾نوحه،زمینه، شور،و واحد سینه‌زنی
◾شهادت امام صادق(ع)

◾ بنداول

لاله ی باغِ پیمبر صادقِ آلِ رسول(ص)
وارثِ محراب و منبر صادقِ آلِ رسول
سینه‌ات گنجینه‌ی اسرارِ قرآنِ مبین
ای شفیعِ روزِ محشر صادقِ آلِ رسول

پاره‌ی قلبِ بتول(۲)
صادقِ آلِ رسول(۲)

◾بنددوم

نیمه‌ شب در بینِ کوچه یادِ مادر می کنی
همچو مرغی زین مصیبت زیر پَر سر می کنی
بر زمین افتادی و یادِ سه ساله کرده‌ای
با لبِ خشکیده‌ی خود یادِ اصغر می کنی

پاره‌ی قلبِ بتول(۲)
صادقِ آلِ رسول(۲)

◾بندسوم

دستهایت بسته بود و پا برهنه می کشید
هر نفس‌ یادِ حسین‌ بودی‌ و جان‌ بر لب رسید
زیرِ لب گفتی بمیرم‌ بهرِ جدم مرتضی
بد دهن دشنام داد و رنگ و روی تو پرید

پاره‌ی قلبِ بتول(۲)
صادقِ آلِ رسول(۲)

#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دوبیتی های شهادت امام صادق(ع) * مرتضی محمودپور

934
1

دوبیتی های شهادت امام صادق(ع) ◾دو بیتی در عزای
◾امام صادق (ع)

اگر چون مرغ بشکسته پرم من
میان کوچه یاد مادرم من
پیاده در مدینه سر برهنه
خداوندا به یاد حیدرم من

شبانگاهان در منزل رسیدند
صدای آه طفلان را شنیدند
شکستند حرمتم را در مدینه
مرا با دست بسته میکشیدند

امان از کینه ی صیاد ای وای
امان از ظلم و این بیداد ای وای
چنان در نیمه شب فریاد زد که
عبایم بر زمین افتاد ای وای

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام صادق(ع)، شهادت -(با پیرمرد خسته که دعوا نمی کنند...) * مجتبی صمدی

638

امام صادق(ع)، شهادت -(با پیرمرد خسته که دعوا نمی کنند...) با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند

از پشت بام خانه به خانه نمیروند
وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند

بر خانهء امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند

در خانه ای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند

وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند

شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند

شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند

هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند

پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند

بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند

با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند

دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند

تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام صادق(ع)، شهادت -(مردم شهر را دعا میکرد...) * محمد جواد شیرازی

392

امام صادق(ع)، شهادت -(مردم شهر را دعا میکرد...) مردم شهر را دعا می کرد
ذکر حق بود، لب که وا می کرد

عمر خود، خرج مکتبِ حق کرد
نفسش ظرفِ مس طلا می کرد

تا که میگفت شیعه جان ندهد
محتضر را ملک رها می کرد

دمِ او صد مسیح زنده کند
نگهش دردها دوا می کرد

حرکتِ کوه در تصرف داشت
بی عصا بحر را دوتا می کرد

خود خلیل است او که می بینید
بین آتش برو بیا می کرد

قدرِ او را کسی ندانست و
شکوه از قوم بی وفا می کرد

نیمه شب بود حمله ور گشتند
در قنوتش خدا خدا می کرد

پا برهنه، بدون عمامه
طلب چند آشنا می کرد

پیش چشم عیال و فرزندش
شرم از فحش و ناسزا می کرد

نانجیبی پیاده می بردش
کاش از سن او حیا می کرد

مچ پایش که در گذر پیچید
استخوان تنش صدا می کرد

پشت مرکب نفس زنان یادِ
دختر شاه کربلا می کرد

اثر پیری است یا اینکه
داغ عمه قدش دوتا می کرد؟

یاد عمه رقیه اش کرده
نذر مویش چه گریه ها می کرد

جانم عمه فدای یک مویت
چه کسی شعله زد به گیسویت؟!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام صادق(ع)، شهادت -(در حسرت یار جان به لب شد...) * مجتبی صمدی

542

امام صادق(ع)، شهادت -(در حسرت یار جان به لب شد...) درحسرت یار جان به لب شد
مردی که بزرگ آسمان بود
برروی محاسن سفیدش
اشک دل زخمی اش روان بود

استاد بزرگ مکتب عشق
محنت زده ی همه دقایق
تنها شده در هزار شاگرد
همسایه غم امام صادق(ع)

در هجمه غربت مدینه
بی هم نفسی خمیده اش کرد
شد باعث لحظه رهائیش
زهری که نفس بریده اش کرد

تب ازنفسش زبانه می زد
اشک از دل چاک چاک می ریخت
درحجره میان بستر خود
لاله زلبش به خاک می ریخت

آنقدرکشید بار غصّه
تا مرگ به کامش آرزو شد
مانند تبار غم نصیبش
ازشدّت غم سفید مو شد

اجداد غریب و بی نشانش
صد زخم از این زمانه خوردند
گویا که تمام ارث غم را
بر دست دلش همه سپردند

او مثل خلیل شد درآتش
این ارث نژاد اطهرش بود
شد دفتر خاطرات او باز
انگار بیاد مادرش بود

با ضرب لگد دوباره واشد
بابی زبهشت بی نشانه
این بار که جای شکر باقی است
مسمار نداشت درب خانه

او را ز میان کوچه بردند
آوای خدا شنیده می شد
گویا که علی دوباره آنجا
بر روی زمین کشیده می شد

تا وادی کفر دین مطلق
در بند زبین کوچه ها رفت
با آنکه ز تیره عبا بود
با موی برهنه بی عبا رفت

صیاد نگفت با خودش که
این صید شکار تیر درد است
او را به عتاب می کشید و
نامرد نگفت پیرمرد است

افتاد به خاک و زیر لب گفت
آمد به سرم بلای زینب (س)
گویا که به روی خاک می دید
درخاطره ردّپای زینب(س)

با کینه بدون جرم اورا
با یک غم بی حساب بردند
او عاشق روضه بود و او را
تا معرکه ی شراب بردند

شمشیر به روی او کشیدند
امّا سر او به نیزه ننشست
می دید به چشم دل سری را
بازیچه ی ضرب چوب یک مست

او عاشق روضه بود آری
بانی عزای کربلا بود
مسجد همه جا حسینیّه شد
تا روضه ی جدّ او به پا بود

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

760

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

امام صادق(ع)، شهادت -(آقای بی کسی که غم ارثیه داشته...) * محمد جواد پرچمی

1188
1

امام صادق(ع)، شهادت -(آقای بی کسی که غم ارثیه داشته...) آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم

نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم

حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم

آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم

يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم

دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم

بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم

بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

464

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

390

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

615

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت امام صادق(ع) -(گوشۀ خاک بقیع کرب و بلایی دیگر است...) * محمود ژولیده

644

شهادت امام صادق(ع) -(گوشۀ خاک بقیع کرب و بلایی دیگر است...) #امام_صادق_ع_شهادت ؛ #دودمه

گوشهٔ خاک بقیع کرب و بلایی دگر است
فاطمه خونجگر است

صادق آل عبا کشتهٔ زهر شرر است
فاطمه خونجگر است

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

528

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان * مرضیه عاطفی

349

رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان رنگش پرید و رفت پریشان، کشان کشان
آخر رسید روی لبش جان، کشان کشان

سِنّی گذشته بود از او و توان نداشت
میرفت پابرهنه، شتابان، کشان کشان

مانند مادرش چقدَر خورد بر زمین
با زانوان خسته و لرزان، کشان کشان

در کوچه بُرده شد به روی سنگ های سخت
با ریسمان؛ تشیّع و عرفان...کشان کشان

در پشتِ سر برای دو دستان زخمی اش
خون گریه کرد عالم امکان، کشان کشان

میرفت زیر پا و دلم تکه تکه شد
پایِ عبایِ مشکیِ ایشان، کشان کشان...

پشتِ امام ِ صادقمان(ع) تازیانه خورد
افتاد لرزه بر تنِ قران، کشان کشان

شیخ الائمه(ع) را شبِ تاریک، روی خاک
بردند پشت مرکبِ عریان، کشان کشان

جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد
افتاد از دهان دو سه دندان، کشان کشان

آمد نفس زنان، نه که با پا! به دست شمر(لع)...
در قتلگاه! سیدالعطشان کشان کشان!

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

دودمه شهادت امام صادق(ع) -(شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است...) * مجتبی صمدی

767

دودمه شهادت امام صادق(ع) -(شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است...) #امام_صادق_ع_شهادت #دودمه

شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است

یا علی حیدر مدد

آری حقانیت شیعه به قال الصادق است

یا علی حیدر مدد

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام صادق(ع)، مدح و شهادت -(شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش..) * محسن مرادنوری

561

امام صادق(ع)، مدح و شهادت -(شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش..) شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش
تا قیامت ذکر «یا زهرا» نیفتد از لبش
عاشق هر چارده معصومِ اطهر باشد و
هشتمین معصوم هم باشد رئیس مذهبش
آنکه الگوی معلم های عالم گشته است
صادق آل محمد شد مقام و منصبش
یا که عالِم یا که کاشف یا که استادی شدند
پای درسش _ یک به یک_ شاگردهای مکتبش
عالمان را در مصاف علم، حیران کرده است
مضجع شاه نجف را او نمایان کرده است

همچو بارانی که خود از ابر رحمت می چکد
از دل دریایی اش لطف و عنایت می چکد
از رخ خورشید تابان نور ساتع می شود
بی گمان از دامن معصوم، عصمت می چکد
احترام پیرها در مکتب ما واجب است
آن هم آن پیری که از چشمش قداست می چکد
در کلامش نور و در ذاتش کرامت جاری است
از صدایش واژه ی ناب صداقت می چکد
هیچ کس مانند او صادق نبوده هیچ وقت
لفظ صادق را چنین لایق نبوده هیچ وقت

صادق و صدیقه از یک اصل و از یک ریشه اند
ریشه های هر دوتاشان زخمیِ یک تیشه اند
درب های خانه هاشان با حرارت آشناست
دشمنانِ هر دو استمرار یک اندیشه اند
کارشان هتک حریم اهل بیت عصمت است
دشمن این خاندان، نامرد و ظالم پیشه اند
یا به زن‌ها حمله ور هستند، یا به پیرها
سنگ ها دائم به دنبال شکار شیشه اند
در شکستن عادت این قوم بی شرم و حیاست
رسمشان با ریسمان بردن میان کوچه هاست

فاطمه در کوچه ها دنبال حیدر می دوید
قدخمیده هی زمین می خورد و با سر می دوید
می کشیدند آیه های وحی را در کوچه ها
در پی قرآن ناطق داشت کوثر می دوید
گرچه بالَش را شکستند و پرَش را سوختند
با همان بال و پر خونین، کبوتر می دوید
کربلا هم یک برادر گوشه ی گودال بود
خنجری در دست قاتل بود و خواهر می دوید
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
پیش چشم خواهرِ خود دست و پا می زد حسین

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(باید قلم سرتا سرش آتش بگیرد...) * علی سلیمیان

504

شهادت امام صادق(ع) -(باید قلم سرتا سرش آتش بگیرد...) باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد
شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد

از داغ پی‌درپی سزاوار است شیعه
با گریه مژگان ترش آتش بگیرد

وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد
ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد

وقتی زنی پشت در خانه‌ست هرگز
خانه نبایستی درش آتش بگیرد

سخت است پیش چشم مردی که به نیزه‌ست
دار و ندار خواهرش آتش بگیرد

گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی
دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟

فرزند ابراهیم در آتش بعید است
یک تار از موی سرش آتش بگیرد

مرد خراسانی! ببین هارون مکّی
حاشا که یکدم باورش آتش بگیرد

تا پنج تن یار حقیقی نیست باید
شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(دلم بر ناله و چشمم به گریه شائق است امروز) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

934

شهادت امام صادق(ع) -(دلم بر ناله و چشمم به گریه شائق است امروز) دلم بر ناله و چشمم به گریه شائق است امروز
وَفاتِ حُجّتِ ششم اِمامِ صادق است امروز

اِمامِ عدل و اَعلم وَصیّ حضرتِ خاتم
به پنجم حُجّتِ خلاّقِ عالم لاحق است امروز

نهفته صد هزاران کوه فضل و دانش اَندر خاک
جلالِ خاک بر عرشِ مُعلا فائق است امروز

نبودی گر وجودش بود نا پیدا حق و باطل
زِ باطل حقّ را علم اش یگانه فارِق است امروز

جهالت نفسِ هستی راست هم چون علتی مُهلک
به ارشادش جهانی را طبیبِ حاذِق است امروز

ضمیرِ عالم از اندوه و غم چون نینوا دارد
دلِ نا بخرد از شادی و بِهجَت ناعق است امروز

جهانی بود پر از عالم و دانش مَنطق و حکمت
هنوز او بر ریاضِ علم نَخلِ باسق است امروز

رُخِ شَمسِ اِمامت زیرِ ابرِ مرگ پنهان است
سراسر عالمِ اِمکان چو لِیلِ غاسق است امروز

بُوَد فوقِ مدیحه این علیمِ علمِ رَبّانی
علومِ روز بر فَضلش گُواهِ صادق است امروز

به زَهرِ کینه اش اَفروخت مَنصور آتشی در دل
که در بحرِ اَجل آن شَه شکسته قایق است امروز

امامِ هفتمین بر غسل و تکفین اش مُباشر شد
ولی لاحق افسرده زِ دردِ سابق است امروز

زِ یثرب ای قلم بُگذر دیارِ کربلا را بین
دیارِ کربلا عذرا (حسینی) وامق است امروز

خاک مانده بی کفن جسمِ شَهِ عطشان
هنوزش زخم بر پیکر چو اَنجم طارق است امروز

  • پنج شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(غروبِ مهرِ درخشانِ اَسعد است امروز) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

721

شهادت امام صادق(ع) -(غروبِ مهرِ درخشانِ اَسعد است امروز) غروبِ مهرِ درخشانِ اَسعد است امروز
وفاتِ صادقِ آلِ محمّد است امروز

تمامِ ملّتِ اِسلام جعفری مَذهب
اَنیسِ چشمِ تر و آهِ مُمتد است امروز

به هر کجاست یکی فیلسوف و دانشمند
به پیشِ دانش او طفلِ اَبجَد است امروز

امامِ ششم ما بود کوهِ علم و وقار
بنای شرح زِ علمش مُشیّد است امروز

همه علوم در او جمع و جمله دانایان
به نزدِ حکمتِ او کم زِ مُفرَد است امروز

زِ نامِ نامی او فقهُ جعفری مَشهور
رَهینِ خدمتِ او دینِ اَحمد است امروز

از این وجودِ مُقدّس رسالهُ فقهاء
پر از مسائل و اخبارِ مَسند است امروز

به احترام تمامش ولی کفن کردند
به عزَّ دفن روایات بی حَد است امروز

جهانیان همه قربانِ جسمِ پاکِ حسین
هنوز قصهُ دَفنش زبان زد است امروز

گذاشتند به قبرش دهاتیان عُریان
زِ جسمِ عُورِ (حسینی) مُوّید است امروز

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

واحد سینه‌زنی شهادت امام صادق(ع) * مرتضی محمودپور

419
2

واحد سینه‌زنی شهادت امام صادق(ع) ◾واحد سینه زنی
◾توسل به امام صادق(ع)

صادق آل عبایم که ز پا افتادم
دست بسته بین کوچه ز جفا افتادم

بین این شور شرربار میان خانه
ناله دارم ولی از نای و نوا افتادم

نیمه شب وقت مناجات و دعا بودم لیک
ز جفا بوده که بر موج بلا افتادم

وارث مادر مجروح و شکسته پهلو
پشت در در دل آتش بیهوا افتادم

بین این خانه کسی همسر من را نزده
یاد درد و غم ناموس خدا افتادم

عصر ظهر عطش و آتش بین خمیه
یاد عمه ز غم کرببلا افتادم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1402
  • ساعت
  • 09:22
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام صادق(ع) -(مرغ دل امشب گرفتار امام صادق است) * رضا ماه پری زنجانی

95

امام صادق(ع) -(مرغ دل امشب گرفتار امام صادق است) مرغ دل امشب گرفتار امام صادق است
ناله سر دارد عزادار امام صادق است

در کنار مرقدش شمعی نمی سوزد هنوز
نور دل شمع شب تار امام صادق است

هر که آمد بر عزای صادق آل عبا
محترم دان چونکه زوار امام صادق است

قسمت هر کس نباشد پا نهد بر مجلسش
ره به هر کس داده اند یار امام صادق است

صاحبان علم و فضل و معرفت تا روز حشر
جملگی جانا بدهکار امام صادق است

ای که می گویی چرا قبرش ندارد گنبدی
حوزه‌های علم دربار امام صادق است

مکتب فرزند زهرا مجتهد می پرود
اینهمه علامه آثار امام صادق است

برحسین هر کس بگرید جای او باشد بهشت
این حدیث آری ز گفتار امام صادق است

حاجت خود (ماه پرور )از درصادق طلب
لطف و احسان و کرم کار امام صادق است

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام صادق(ع) -(ای مهر و ماه پُر فروغ آفرینش) * رسول چهارمحالی

115

امام صادق(ع) -(ای مهر و ماه پُر فروغ آفرینش) ای مهر و ماه پُر فروغ آفرینش
ای یکه تاز عرصه ی ایمان و بینش
نام تو دارد علم و حلم و صبر اما
تو پُر فروغی گوهر تابان جانها
سر تا به پا تفسیر و تحلیل خدایی
بنیان گذار مذهبی داری فدایی
تو صادقی و صدق در گفتار داری
هستی رئیس مذهب شیعه تو آری
فرزند باقر هستی و بابای کاظم
تعظیم برعلم تو بر ما گشته لازم
شیخ الائمه جعفر صادق تویی تو
بر عالمیان مصحف ناطق تویی تو
از چند مظلوم مدینه صد نشانه
شرحِ حدیث تو برایم شد بهانه
روی لبانت ذکر یا زهرا مدد بود
دشمن برای کشتن تو در صدد بود
درنیمه های شب زمان قتل و غارت
بر اهل بیت پاک تو کردهِ جسارت
دل رفت سوی کربلا درعصر آن روز
شد تازیانه ،کعب نی، با آه جانسوز
مسموم زهر کینه و جور و جفا شد
شهرمدینه غرق غم چون کربلا شد
الحمدلله خواهری بالا سرت نیست
بالای گودال بلا هم مادرت نیست
جسمی به زیر نعل تازه پاره پاره
دختر نخواند روضه ای بر ماه پاره
روضه مدینه را به سوی کربلا رفت
دلهای ماتا روضه ی خون خدا رفت
امشب ندارد زائری صحن و سرایش
جز مهدی زهرا که جان ما فدایش

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه امام صادق(ع) -(او می کشیدو، من می دویدم ) * رسول چهارمحالی

228

روضه امام صادق(ع) -(او می کشیدو، من می دویدم ) او می کشیدو، من می دویدم
در پشت مرکب ، قدِ خمیدم

پای برهنه ، در نیمه ی شب
جانم بیامد ، از ظلم بر لب

در نیمه ی شب،آ تش به خانه
آ ه و مصیبت ، از این زمانه

با سن بالا ، می کرد جسارت
آ مد پیمبر ، بهر شفاعت

کاری به او کرد ، که با کرامت
برگشت به خانه ،آ قا ی امت

مولای ما را ، مسموم کردند
صدهااهانت بر،مظلوم کردند

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه سنگین شهادت امام صادق(ع) -(شیعیان موقع اندوه دمادم آمد) * رسول چهارمحالی

508

نوحه سنگین شهادت امام صادق(ع) -(شیعیان موقع اندوه دمادم آمد) کشته شد صادق دین(2)
......................................
شیعیان موقع اندوه دمادم آمد
چون خزان گلی از گلشن خاتم آمد
شیعیان سینه زنان موقع ماتم آمد
حضرت موسی جعفر به ماتم آمد
کشته شد حضرت صادق ای وای
خاک عالم به سر م شد ای وای
وای از ظلم و ستم از بیداد
کشته شد ناطق قرآن ای وای
..........................................
ناصر دین خدا کشته شده
صادق آل عبا کشته شده
ششمین ولی حق رفته ز دست
قلب مهدی ز عزایش بشکست
گل گلزار نبی بود همی
صادق آل نبی،بود همی
علم و دانش به برش بود همی
عالم علم علی بود همی
.......................................
وقت اندوه و فغان بهر خلایق آمد
ماتم سلسلۂ عشق چو صادق آمد
عرشیان گریه کنان بر غم او
ارضیان سینه زنان در غم او
همه عمرم به فغان در غم او
آرزویم حرم و گنبد او
کاش یکبار درون حرمش
من کنم روضه به پا بهر غمش
..................................
ما اگر بر نام حیدر بنده ایم
جان فدا بهر عزیزش مانده ایم
ما اگر بر دین احمد قائلیم
شیعۂ درس امام صادقیم
شیعۂ اشکیم بهر کربلا
همنوا چون صادق آل عبا
هر چه داریم از امام جعفر است
صادق آل پیمبر جعفر است
..................................
کشته شد صادق دین(2)

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه شهادت امام صادق(ع) -(روی لب من ذکر ،یا فاطمه الزهرا) * رسول چهارمحالی

276

نوحه شهادت امام صادق(ع) -(روی لب من ذکر ،یا فاطمه الزهرا) یا فاطمه الزهرا ، یا فاطمه الزهرا(2)
-------------------------
روی لب من ذکر ،یا فاطمه الزهرا
یک روضۂ جانسوزم ،از داغ غمی عظمی
من صادقم و نور ،چشمان نبی هستم
از علم و علوم دین،از لطف خدا مستم
در نیمۂ شب اعدا،بر خانه هجوم
آ رند
نه شرم ز خدا دارند،طفلان همگی زارند
---------------------------
آ تش به در خانه ،می سوزم و می سازم
یک بار دگر آ تش،از روضۂ غمسازم
در مجلس آن ملعون،آ مد نبی مرسل
شد شافع من احمد،هستم وصی مرسل
مسموم شدم از زهر،از کینۂ این اعدا
روی لب من ذکر ،یا فاطمه الزهرا
----------------------------
آ تش نزنید دیگر ،گلخانۂ زهرا را
مسموم به زهر کین ،پروانه تنها را
شمع و گل و پروانه،از داغ تو می سوزم
با یاد تو ای مادر ،من چشم به در دوزم
مظلوم بقیع برگو ،کو قبر غریب تو
یا فاطمه جان مخفیست،آ ن قبر غریبت کو
-------------------------
ای وای مدینه باز ،در سوگ و گداز
آ مد
بر نعش پدر کاظم ،از بهر نماز آ مد
او غسل و کفن بنمود ،بابای عزیزش را
تشییع نمود آ ن روز ،بابای غریبش را
جمعیت بسیاری گشتند روان آ ن روز
گریان شدم از داغی،جان بر کف و جان افروز
--------------------------------
ای خاک بقیع امشب ،صادق به تو مهمان است
او عالم دین نبی،او حافظ قرآن است
آ ن جسم شریف امشب،مدفون به بقیع باشد
دست من و دامانش،بر خلق شفیع باشد
جسمش به بقیع مهمان ،بر فاطمه می گردد
یا فاطمه الزهرا ،هم زمزمه می گردد
------------------------
لایوم کیومک گفت ،در مجلس تو
آ قا
نه غسل و کفن،عریان،جسمش به روی صحرا
پر پر شده جسمش در ،گودی بلا ای داد
گیرد به بغل زینب،جسم بی سرش فریاد
شد قاری بر نیزه،رأس پسر زهرا
قرآن به لبش جاری،ای وای از این غم ها
----------------------------------
یا فاطمه الزهرا ، یا فاطمه الزهرا(2)

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(چرا خاموش و بی روح است امشب مدفن مولا) * رسول چهارمحالی

167

شهادت امام صادق(ع) -(چرا خاموش و بی روح است امشب مدفن مولا) چرا خاموش و بی روح است امشب مدفن مولا
چرا زائر ندارد قبر تو اندر بقیع آقا
چرا امشب بقیع تاریک و سرد است ای گل طاها
مگر فرق است بین جد و فرزند از سوی اعدا
نگر مهدی به پا کرده عزا بر غربت مولا
زند بر سینه و سر جای هر سینه زن آقا
چرا صحن و سرای تو شده خاکستر و خاکی
نه شمعی نه چراغی روضه خوان تو خود زهرا
ببین امشب غریبانه صدای گریه می آید
نشسته گرد غربت بر امام کاظم آن آقا
شریعت گشته بی بابا به سوگ حضرت صادق
رئیس مذهب شیعه شهید اشقیا مولا
سرشک اشک از دیده شده جاری سوی دلها
جهانی غرق ماتم سینه ها می سوزد ای اقا
دلم دارد نوای بی نوایی بر غم گل ها
برای قبرهای خاکی ذریه های حضرت زهرا
درون سینه پر شد از شمیم عطر یاس او
بیا مهدی نشانم ده تو قبرت مادرت زهرا
بیا ای منجی عالم،بیا ای وارث خاتم
بیا و زنده کن بار دگر دین نبی الله
به لب دارم دعای العجل مولا بی همتا
به جان مادرت آقا بیا از غیبت کبری
بیا و پرچم عدل علی بر پا نما مولا
انا المهدی بگو از کعبه چون شیعه بود تنها
بیا یابن الحسن رحمی نما بر ما
بیا پیدا نما قبر شریف حضرت زهرا
دعای ساقی اندر روز ظلومی آن آقا
بود عجل فرج یا صاحب الامر مهدی زهرا

  • دوشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد