بند اول
دوباره هق هق میکنم
آخه دارم دق میکنم
دوباره یاد غربت
امام صادق میکنم
**********
بمیرم آشیونه تو سوزوندن
تنت رو روی خاک ها میکشوندن
با دست بسته رو زمین دووندن
بمیرم بی عصا تو رو میبردن
بی عمامه ، عبا تو رو میبردن
جلوی بچه ها تو رو میبردن
**********
وای وای وای وای اگه قلبم از زمونه سیره حق داره
وای وای وای وای اگه خورشید از غمت بگیره حق داره
وای وای وای وای اگه شیعه دق کنه بمیره حق داره
**********
بمیرم برات بمیرم برات برای تو و غم تو چشات
بمیرم برات بمیرم برات برای تو و غم و غصه هات
( بمیرم برات )
_______________________________________
بند دوم
شنیدم هر کجا میشد
به حق تو جفا میشد
شنیدم نیمه های شب
بهت بی احترامی شد
**********
شنیدم نیمه شب هجوم اوردن
هجوم از روی پشت بوم اوردن
آتیش و هیزم هر کدوم اوردن
میگن قلبت رو پر شراره کردن
زمین خوردی فقط نظاره کردن
با این غم شیعه رو بیچاره کردن
**********
وای وای وای وای اگه قلبم از زمونه سیره حق داره
وای وای وای وای اگه خورشید از غمت بگیره حق داره
وای وای وای وای اگه شیعه دق کنه بمیره حق داره
**********
بمیرم برات بمیرم برات برای تو و غم تو چشات
بمیرم برات بمیرم برات برای تو و غم و غصه هات
( بمیرم برات )
_______________________________________
بند سوم
درست بی تاب و تبی
پیاده پشت مرکبی
با این دست های بسته هم
میدونم یاد زینبی
**********
درست حق تو ادا نکردن
درست کم بهت جفا نکردن
ولی سر از سرت جدا نکردن
درست خیلی قلب تو آزردن
درست که بلا سرت اوردن
ولی باز معجر از سری نبردن
**********
وای وای وای وای وای اگه قلبم از زمونه سیره حق داره
وای وای وای وای وای اگه خورشید از غمت بگیره حق داره
وای وای وای وای وای اگه شیعه دق کنه بمیره حق داره
**********
بمیرم برات بمیرم برات برای تو و غم تو چشات
بمیرم برات بمیرم برات برای تو غم و غصه هات
( بمیرم برات )
- دوشنبه
- 24
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:12
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ادامه مطلب