شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس
 محمود اسدی

زمزمه/کسی نداند که چها دیدم * محمود اسدی

897

زمزمه/کسی نداند که چها دیدم کسی نداند که چها دیدم
هر لحظه محنت وبلا دیدم
در این مدینه کربلا دیدم
امون از این دل
عدو به خانه ام شرر افروخت
دیدم در کاشانه ام می سوخت
چشم مرا به کودکان می دوخت
امون از این دل
دیدم به خیمه شعله را ای وای
بودم به یاد خیمه ها ای وای

بدون عمامه مرا بردند
مرا میان کوچه ها بردند
با کینه و غضب چرا بردند
امون از این دل
با دست بسته نیمه های شب
وقتی دویدم در پی مرکب
بودم به یاد عمه ام زینب
امون از این دل
خون دلم از دیده ی تر ریخت
از سر عمه خون به معجر ریخت
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام صادق علیه السلام -(باز هم آهنگ قلب شیعیان ماتم شده) * ناشناس ؟؟؟

612

شهادت امام صادق علیه السلام -(باز هم آهنگ قلب شیعیان ماتم شده) باز هم آهنگ قلب شیعیان ماتم شده
حرف از یک کوچه مشهور و قد خم شده
باز هم حرف از در و از آتش و از حمله است
خانه ای در ازدحام قوم نامحرم شده
باز هم در خانه ای که بوی زهرا می دهد
زخم سیلی تازیانه با لگد توام شده
بازهم در کوچه ای که شهره بی حرمتی است
ریسمان بر دست شیخ الاوصیا محکم شده
سر برهنه پا برهنه بر زمین افتاده بود
پیرمردی که وجودش فخر این عالم شده
می کشیدنش زمین و ناله میزد مادرم
بوی خون تو فقط در کوچه ها مرهم شده

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام صادق(ع) -( آتش شکست حرمتِ بیت‌الحرام را) * رضا قاسمی

664
1

شهادت امام صادق(ع) -( آتش شکست حرمتِ بیت‌الحرام را) آتش شکست حرمتِ بیت‌الحرام را
تا خلوتِ امام، کشید ازدحام را

دستِ طنابِ روضه به حبل‌المتین رسید
آخر شکست، حرمتِ دستِ امام را

شیخ‌الکبیر، پای پیاده حقیر کرد
در کوچه‌های شهر، سواره نظام را

موی سپید، مصحفِ نوح‌الائمه بود
هر بی‌وضو رسید، شکست احترام را

آتش در این مجادله «بَرداً سلام» نیست
با شعله زد خلیل علیه‌السلام را

با دو گریز، داغِ حسینیه تازه شد
از شعله‌های روضه بگویم کدام را ؟!

آتش؛ نمازِ مادرمان را شکست و رفت
با میخِ در رساند، به سجده قیام را

آتش؛ وبالِ دامنِ طفلی سه ساله شد
آتش؛ گرفت، معجرِ اهل خیام را

از آتشی که هیزمِ این روضه‌ها شده
ای چشم تر! ببار و بگیر انتقام را

  • چهارشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق) * ناشناس ؟؟؟

623

شهادت امام صادق(ع) -( تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق) تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق
تویی پناه یتیمان، امام جعفر صادق

دلیل رویش گل‌ها؛ دلیل تابش خورشید
دلیل بارش باران، امام جعفر صادق

تو فاضلی، تو صبوری، تو صادقی، تو طَهوری
نِمود کامل انسان، امام جعفر صادق

پرنده با تو غزل‌خوان، قمَر کنار تو تابان
ستاره با تو درخشان، امام جعفر صادق

درون مکتبتان مالکِ اَنَس زده زانو
کنار جابرِ حیّان، امام جعفر صادق

چه نام‌های بزرگی، اَبان، مَعاذ، مُفَضَّل
هشامِ صاحب برهان، امام جعفر صادق

شبیه بحری و شاگردهای مکتب فضلت
شبیه لؤلؤ و مرجان، امام جعفر صادق

تو نور اهل زمینی، اگرچه عرش نشینی
کنار حضرت سبحان، امام جعفر صادق

تو مروه‌ای، تو صفایی، تو مشعری، تو مِنایی
تویی برادر قرآن، امام جعفر صادق

صدا زدند شما را، میان آتش نمرود
میان هجمه‌ی طوفان، امام جعفر صادق

تو فوق مدح و ثنایی، درون وصف نیایی
به وصفتان همه حیران، امام جعفر صادق

دوباره ماه عزا شد، دوباره ماتم شوّال
دوباره حزن فراوان، امام جعفر صادق

به جرم موی سپیدت، تو را محاکمه کردند
به جرم نیکی و احسان، امام جعفر صادق

تو را بدون قبا، پا برهنه، سرزده بردند
شبیه سیّد عریان، امام جعفر صادق

پیامبر سپرت شد، میان مجلس منصور
همیشه اوست نگهبان، امام جعفر صادق

تویی غریب مدینه، که از فراقِ تو آقا
بقیع گشته پریشان، امام جعفر صادق

شبیه جدّ کریمت، به زهر کین جگرت سوخت
به جرمِ ذکر حسن جان، امام‌ جعفر صادق

به آب لب نزدی گرچه بر لب تو ترَک بود
شبیه ساقی عطشان، امام جعفر صادق

از این مصیبت عظمی، زمینیان همه محزون
در آسمان همه گریان، امام جعفر صادق

تو پر کشیدی و رفتی، پس از وجود عزیزت
شدیم بی‌سر و سامان، امام جعفر صادق

وصیّت تو نماز است، آه! من چه بگویم
ز مکر و حیله‌ی شیطان، امام جعفر صادق

به درد عشق تو آقا، خداکند که بمیرم
چه احتیاج به درمان؟ امام جعفر صادق

شاعر:علی رفیعی وردنجانی

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام جعفرصادق(ع) -( الدخیل ای صادق آل محمد الدخیل) * ناشناس ؟؟؟

505

شهادت امام جعفرصادق(ع) -( الدخیل ای صادق آل محمد الدخیل) الدخیل ای صادق آل محمد الدخیل
نوکر جد غریبت هستم آن جد عتیل

ای رئیس مذهب ما مظهر اسلام ناب
ریشه ی نخل تشیع معنی حُسن المَآب

چشم تو آرایه ی وحی است ، بر ما کن نظر
حضرت صادق ، تویی فرماندهِ عرش زِبَر

تا نگاهت را به روی قرص ماه انداختی
ماه را در فهم خود در اشتباه انداختی

جد منجی دو عالم ، افتخار مصطفی !
حاکم شیعه تویی‌ ای زینت دین خدا

جلوه ی روی محمد ای فروغ سرمدی
درد من را کن دوا ای دافع درد و بدی

ای ستون محکم دین ، حضرت صادق ، مدد
ای که هستی بر تمام دشمنان فائق ، مدد

اشک چشمم را منِ بیچاره مدیون توام
یا امام المومنین ! همواره ممنون توام

ای فراتر از تصور ناشر آیات حق
روشنی مشعل دانش ولیّ ذات حق

جابرت از چهره های ماندگار شیعه است
در حقیقت مکتب تو اعتبار شیعه است

"از مسیحایی دمت هر درد درمان می شود
با نفس های شما آدم مسلمان می شود"

یثربی ها جملگی در فکر تو بعد از فراغ
من بمیرم از برای قبر بی شمع و چراغ

کاش می شد در کنار قبرت آقا سینه زد
عاقبت مهدی به این تقدیر پایان می دهد

حامی آن نهضت حقِّ حسین ابن علی !
تو دعایی کن بیاید آن امامِ منجلی
شاعر:علی ساعتچی خورشید

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

شهادت امام جعفر صادق(ع) -( پیری شکسته مانده و دستانِ بسته) * محسن راحت حق

564

شهادت امام جعفر صادق(ع) -( پیری شکسته مانده و دستانِ بسته) پیری شکسته مانده و دستانِ بسته
از هم گسسته مانده و دستانِ بسته
پیری که باشد آبرو دارِ قبیله
از پا نشسته مانده و دستانِ بسته
حرمت نگه دارید آقا دل شکسته ست
پاهای خسته مانده و دستانِ بسته

«مانند جدّش مرتضی در بند کردند»
«این کوچه را با پشت در پیوندکردند»

بردند آقا را ز خانه پا برهنه
مرغی شکسته پر ز لانه پا برهنه
پیشانی اش دارد عَرَق از شدّتِ غم
بردند خیلی وحشیانه پا برهنه
این بی حیاها بدتر از قومِ یهودند
بردند او‌ را بی بهانه پا برهنه

«القصّه که آتش زدند باب العطا را»
«بازم تجّسم کرده اند خیرالنسا را»

تکرار شد تاریخِ غم از جایِ دیگر
پهلو شکسته شد ولی با پایِ دیگر
خاموش شد آتش ولی با اشکِ چشمش
خاموش شد آتش به یک دریایِ دیگر
اینجا فقط هول و هراس و پیرمرد است
آتش نخورده دامنِ زهرای دیگر

«صدیقه ی کبرا ولی آتش ز کین خورد»
«پشتِ درِ کاشانه ای بی بی زمین خورد»

اینجا کسی از دیدگانش آب می ریخت
بر آتش از اشکِ روانش آب می ریخت
با حفظِ جانش،رویِ هُرمِ داغدیده
با قامتِ مثلِ کمانش آب می ریخت
ای کاش می شد حیدر کّرار آنروز
با اشک هایش بر جوانش آب می ریخت

«سوزانده شد صدیقه ی کبرا ز کینه»
«ای وای از تکرار غمها در مدینه»

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( پرورده ی دامن شقایق هستیم) * کمیل کاشانی

578

شهادت امام صادق(ع) -( پرورده ی دامن شقایق هستیم) پرورده ی دامن شقایق هستیم
از خیل بلا کشان عاشق هستیم

قرآن محمدی ﮐﺘﺎﺏ ﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ
در مکتب شیعیان صادق هستیم

  • سه شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( مولای من سلام خدا هدیه محضرت) * کمیل کاشانی

638

شهادت امام صادق(ع) -( مولای من سلام خدا هدیه محضرت) مولای من سلام خدا هدیه محضرت
گلبوسه ی ملايکة الله بر درت

یا صادق الائمه که قران ناطقی
عالم فدای آن نفس روح پرورت

تا از تو کسب فیض کنند ای شکوه علم
زانو زنند خیل ملک پای منبرت

بر کرسی خطابه لبت چونکه باز شد
باغ بهشت مصطفوی شد معطرت

از تو گرفت درس بصیرت ابوبصیر
صدها زراره کاتب و اندیشه گسترت

سرچشمه ی زلال حقیقت کلام توست
شد جرعه نوش ، علم و فضیلت ز کوثرت

معراج توست علم و در آن سیر نور شد
هفت آسمان عالم معنا مسخرت

تنها جهاد ، عرصه ی شمشیر و تیغ نیست
روز ازل جهاد سخن شد مقدّرت

در دست تو کتاب خدا بود ذوالفقار
فقه و اصول ، نیزه و شمشیر دیگرت

مدیون توست مکتب شیعه الی الأبد
در این جهاد ، لطف خدا بود یاورت

دشمن که بست دست یداللهی تو را
رد شد تمام خاطره ها از برابرت

رفتی سرِ برهنه و پای پیاده لیک
سیلی نخورد پیش تو در کوچه همسرت

در طول عمر ، داغ فدک با دل تو بود
می زد حدیث حادثه زخم مکررت

باشد برای اهل ولا ، جلوه ی حضور
در گوشه ی بقیع ، مزار مطهرت

گاهی نگاه کن به دل بیقرار من
دست «کمیل » دامن تو ، جان مادرت

  • سه شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -( سر و پای برهنه می‌برند آن پیر عاشق را) * ناشناس ؟؟؟

504

شهادت امام صادق(ع) -( سر و پای برهنه می‌برند آن پیر عاشق را) سر و پای برهنه می‌برند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را

همان‌هایی که قرآن بر سر نی کرده، می‌بردند
به دستِ بسته، پای نیزه‌ها قرآن ناطق را

و در بیت ولایت بار دیگر آتش افکندند
مگر آتش کند خاموش خورشید حقایق را؟

به نام سوره‌های «فجر» و «والعصر» و «اذا جاءَ»
بشارت داده او در شام غیبت، صبح صادق را

چو شمعی آب شد جسم شریفش تا برافروزد
به مصباح‌الشریعه تا ابد جان‌های عاشق را
شاعر:مرتضی مولوی

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسین نوری

شهادت امام صادق -(مهدی دلش درماتمه) * حسین نوری

617

شهادت امام صادق  -(مهدی دلش درماتمه) بنداول
مهدی دلش درماتمه
اشکای چشماش زمزمه
داره میسوزه از غم
امام صادق

رنجور دردومحنه
دل توی سینش میزنه
امشب شده سینه زنه امام صادق

شال عزا برگردنش
یادش میاد که جدشو آزردنش
شال عزا برگردنش
یادش میادتوکوچه ها کشوندنش
شال عزا برگردنش
یه پیرمردو با چه وضعی بردنش

پای پیاده
دشمن سواره
بارون چشماش
داره میباره

آه وواویلا

بنددوم
خیل عدو دوروبرش
دستاشو برده روسرش
افتاده یاد مادرش
امام صادق٢
افتاده یاد کوچه ها
آتیش ودودو شعله ها
محنت کشیده از جفا
امام صادق٢ن

میخوره هردفعه زمین
میرسه دشمن از یسارو از یمین
میخوره هر دفعه زمین
دلش میشه به یاد مادرش حزین
میخوره هر دفعه زمین
میبینه تو ی کوچه قنفذه لعین

دشمن رسیده
با تازیونه
از هتک حرمت
دلپریشونه

اه وواویلا

بندسوم
تو لحظه های آخره
روضه میخونه یکسره
یادگلووحنجره
امام صادق٢
یادش میاد از کربلا
سرهای روی نیزه ها
میسوزه از این روضه ها
امام صادق٢

رولبش آه حسرته
میبینه دشمنو پی جسارته
رولبش آه حسرته
به یاد عمه زینب واسارته
رولبش آه حسرته
یاد آتیش خیمه ها وغارته

اشکش روونه
بادل پرتب
دایم میخونه
وای عمه زینب
آه وواویلا

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:57
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رضا رسولی

شهادت امام صادق -(: دست بسته و . ای وای) * رضا رسولی

708

شهادت امام صادق  -(: دست بسته و . ای وای) دست بسته و . ای وای
دلشکسته و . ای وای
پای خسته و . ای وای . ای وای

نه که عبایی . نه که ردایی . نه که عمامه ای داره روی سر
افتاده انگار . دوباره بازم . یاد غصه ها و غمای حیدر
وسط کوچه . میریزه اشکاش . دائما میخونه روضه ی مادر

تو کوچه غوغا . بی یارو تنها
میُفته رو خاک . آه و واویلا
(آه و واویلا)

رنگش پریده . ای وای
قدش خمیده . ای وای
نفس بریده . ای وای . ای وای

خدایی سخته . با سن و سالش . باپاهای برهنه پشت مرکب
یه پیرمرده . تَوُون نداره . میخوره رو زمین باسر مرتب
روضه میخونه . به زیر لبهاش . از حسین و از کربلا وزینب

بی پر و بی بال .هی میره از حال
افتاده یاد . روضه ی گودال
(آه و واویلا)

سمت تو بلند . دستام
خیره به دستات . چشمام
رزق اشک من . با تو . اقام

نگاه کن اقا . به حال و روزم . شما رو به جون حضرت زهرا
نزدیکه دیگه . ماه محرم . سیدی وَتَصَدقَ عَلَینا
بگو که میدی . ناله و سوزم. کاسه ی خالیمو تو پر کن اقا

ته حاجاتو . ختم کلامم
کربلاییم کن . ماه محرم

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور شهادت امام صادق(ع) -(پر زد دلم سوی سرای تو،گریه کنم آقا برای تو) * الیاس محمدشاهی

522

شور شهادت امام صادق(ع) -(پر زد دلم سوی سرای تو،گریه کنم آقا برای تو) ▪️بنداول▪️

پر زد دلم سوی سرای تو،گریه کنم آقا برای تو
من شیعه ی مکتب شمام،محتاجه لطف و عطای تو

بقیع آباد میشه ای گله زهرا
به کوریه چشمه همه اعدا
گنبد و بارگاه برات میسازیم
با فرجه مهدیه آله طاها

《غریب آقام امام صادق》

♦️♦️♦️
▪️بنددوم▪️

میسوزم از جوره زمونه، از درده سیلی تازیونه
شبونه ریختن توی خونم،بردن منو بی عذر و بهونه

پای برهنه خسته ی خسته
باقلبی مجروح دلی شکسته
سره برهنه حاله پریشون
می دویدم با دستای بسته

《غریب آقام امام صادق》

♦️♦️♦️
▪️بندسوم▪️

رسیده لحظه های آخرم،غرغه غم و زار و مضطرم
اون کوچه اومد جلو چشام،ای وای مادرم ای وای مادرم

رشته های الفت رو گسستند
دستای بابام علی رو بستند
با ضربه های قنفذ و مغیره
زدند بازوی مادر رو شکستند

《غریب آقام امام صادق》

♦️♦️♦️
▪️بندچهارم▪️

با اشک و سوز و آه و گریه
هستم یاده بی بی رقیه
به زیره لب هی می گفتم
لعن الله بنی امیه

دختر سه ساله کجا و آزار
حرفه کنیزی کوچه و بازار
چهل منزل با سره بریده
بزم حرام و مجلس اغیار

《بی بی رقیه،بی بی رقیه》

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت امام صادق (ع) -(مرغ دل می زند غمگین پر و بال) * حجت مرتضایی

462

شهادت امام صادق (ع) -(مرغ دل می زند غمگین پر و بال) مرغ دل می زند غمگین پروبال
می رود تامدینه ماه شوال
می نشیند کنارقبر صادق
می کند یاد عاشورا وگودال
آه و واویلا(۲)
غریب آقام غریب آقام آقام وای(۴)

سوز دل از غریبی بقیع است
آستان امامانش رفیع است
هرکه برحضرت صادق بگرید
حضرت فاطمه اورا شفیع است
آه وواویلا(۲)
غریب آقام غریب آقام آقام وای(۴)

این مکان درمدینه چون نگین است
تربت حضرت ام البنین است
روز شهادت شیخ الائمه
روزعزای کل مومنین است
آه وواویلا(۲)
غریب آقام غریب آقام آقام وای(۴)

کشته شد ازجفا قرآن ناطق
دربقیع شدنهان کنز الحقایق
برسروسینه زن ای شیعه امروز
گشته مسموم زهرامام صادق
آه وواویلا(۲)
غریب آقام غریب آقام غریب وای(۴)

دشمن اورا همیشه زجرداده
پشت مرکب دویده پا پیاده
دشمن پست او ازکینه حتی
اذن عمامه را بر سرنداده
آه وواویلا(۲)
غریب آقام غریب آقام غریب وای(۴)

اهل کینه زده آتش درش را
کرده آب آن جسارت پیکرش را
روضه خوان ها بگوییدم که ثانی
درمدینه کتک زدمادرش را
آه وواویلا (۲)
غریب آقام غریب آقام آقام وای(۴)

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سینه زنی و توسل به امام جعفرصادق(ع)، کربلایی محمدحسین حدادیان -(دارم میمیرم از بی قراری...) *

967

سینه زنی و توسل به امام جعفرصادق(ع)، کربلایی محمدحسین حدادیان -(دارم میمیرم از بی قراری...) دارم می‌میرم از بی‌قراری
سلام به حرمی که نداری

نه یه خادم و زائر
ای رئیس مذهب کاش
گنبدت طلا می‌شد

با مراجعِ تقلید دسته عزاداری
تو بقیع به پا می‌شد

حوزه‌های علمیه زیر دینت‌اند
زیر دینِ یک عُمری یا حسینت‌اند

اشک غمی نبود اگر تو نبودی
مُحَرمی نبود اگر تو نبودی

دارم می‌میرم از بی‌قراری
سلام به حرمی که نداری

دوباره تو مدینه
مثلِ خونه ی زهرا
خونه‌اتُ سوزوندن

مثه دستای مولا
دستایِ تو رو بستن
تو کوچه کِشوندن

شُکر حق گُلِ یاسِ پرپری نبود
پُشتِ در تویِ آتیش مادری نبود

دیدی می‌بُردنت پیاده دلِ شب
بی‌عبا و رَدا تو رو پِیِ مرکب

دارم می‌میرم از بی‌قراری
سلام به حرمی که نداری

بمیرم برات آقا
دیدی که سه بار شمشیر
رو سرت کشیدن

ولی کِی مثه جَدِّت
تشنه لب تویِ گودال
رأسِ تو بریدن

تو مدینه با زهرِ کینه کُشتنت
شُکرِ حق نشد غارت دیگه پیرهنت

حالا رویِ لبِ تو شهادتینِ
ناله ی آخرت روضه ی حسینِ

دارم می‌میرم از بی‌قراری
سلام به حرمی که نداری

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

غزل مرثیه شهادت امام جعفرصادق(ع) -(آتش شکست حرمت بیت الحرام را...) * رضا قاسمی

715

غزل مرثیه شهادت امام جعفرصادق(ع) -(آتش شکست حرمت بیت الحرام را...) آتش شکست، حرمتِ بیت‌الحرام را
تا خلوتِ امام، کشید ازدحام را

دستِ طنابِ روضه به حبل‌المتین رسید
آخر شکست، حرمتِ دستِ امام را

شیخ‌الکبیر، پای پیاده حقیر کرد
در کوچه‌های شهر، سواره نظام را

موی سپید، مصحفِ نوح‌الائمه بود
هر بی‌وضو رسید، شکست احترام را

آتش؛ در این مجادله «بَرداً سلام» نیست
با شعله زد خلیل، علیه‌السلام را

با دو گریز، داغِ حسینیه تازه شد
از شعله‌های روضه بگویم کدام را ؟!

آتش؛ نمازِ مادرمان را شکست و رفت
با میخِ در رساند، به سجده قیام را

آتش؛ وبالِ دامنِ طفلی سه ساله شد
آتش؛ گرفت، معجرِ اهل خیام را

از آتشی که هیزمِ این روضه‌ها شده
ای چشم تر !؛ ببار و بگیر انتقام را

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

امام صادق(ع) -(گوشه ای از حرای حجره ی خویش..) * وحید قاسمی

610

امام صادق(ع) -(گوشه ای از حرای حجره ی خویش..) گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد

هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را

هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را می خواند

عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند

پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند

ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را

پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟

نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده

ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است

جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت

به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا؟

به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفته ی محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری

شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شهادت امام صادق(ع) -(میسوخت بین شعله ها بال و پر تو..) * محمد حسین رحیمیان

545

شهادت امام صادق(ع) -(میسوخت بین شعله ها بال و پر تو..) می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو

از نعره مستانه یک نامسلمان
آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو

دست خدا را باز بستند این جماعت
آقا چه خالی بود جای مادر تو

با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد
آن شب نبود عمامه ای روی سرتو

پای برهنه پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی در میان پیکر تو

در کوچه های خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود یار و یاور تو

دیدند خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا در محضر تو

جای هزاران سجده شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت امام صادق(ع) -(باز هم نوبت مدینه شد و...) * حسن لطفی

659

شهادت امام صادق(ع) -(باز هم نوبت مدینه شد و...) باز هم نوبتِ مدینه شُد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچه‌یِ بنی هاشم
خانه‌ای بینِ شعله‌ها میسوخت

نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند

به پَرِ دامنی ولی اینبار
آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شُکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت

نَفَسَش بند آمده نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش

شرم از رنگِ این محاسن کُن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده استخوانش را

حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزایِ محسن داشت

حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش

حق بده که به یادِ او انداخت
عمه‌اش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگ‌تر بردند

حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلود اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاکها بودند

رویِ این کوچه‌ای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود

هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر می‌زدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر می‌زدند زینب را

چادرش زیرِ پایِ او پیچید
بین نامحرمان زمین اُفتاد
از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال
با کَمَر میزدند زینب را

سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر می‌زدند زینب را
یک نفر در میانِ گودال و
صد نفر می‌زدند زینب را

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمید رمی

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(نفسم داره بند میاد...) * حمید رمی

1562

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(نفسم داره بند میاد...) نفسم داره بند میاد،
دیگه لحظه‌ی آخره
روی لبمه زمزمه، یازهرا

تُو مدینه تُو کوچه‌ها،
پر منم آتیش گرفت
مث مادرم فاطمه، یازهرا

بازم آتیش، میون مدینه،
داره اشکِ آسمون میاد
کنار من، با صورت کبود،
داره زهرا قدکمون میاد

آه مادر، تُو لحظه‌های آخرم
آه مادر، بارونیه چشم ترم
آه مادر، تُو فکر دیوار و دَرَم
_____________________

خونمو تا آتیش زدند،
روضه‌ی تو یادم اومد
چه بلایی اومد سرت، یازهرا

صدا زدم ای مادرم،
الهی بمیرم برات
برا بدن لاغرت، یازهرا

بیا ببین، امام شیعه رو،
همه بی‌بهونه می‌برند
به‌کی‌بگم، منوتُوکوچه‌ها،
با لباس ‌خونه‌ می‌برند

آه مادر، غریبیِ منو ببین
آه مادر، مثِ امیرمومنین
آه مادر، منو کشوندن رو زمین
____________________

شب آخر عمرمه،
روضه‌خونی برپا شده
مرثیه‌خونِ کربلام، یازهرا

دوباره می‌باره چشام،
دوباره می‌لرزه صِدام
یاد مصیبت‌های شام، یازهرا

کی‌می‌تونه، بگه‌توی‌دلِ،
دختر یتیم ‌چی ‌می‌گذره
یه بی‌حیا، رو نیزه‌ها سرِ،
بابا و عموشو می‌بره

واویلا، یه دختره تُو قافله
واویلا، با یه دل پر از گله
واویلا، همسفره با حرمله

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(آجرک الله من مصیبتک..) *

458

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(آجرک الله من مصیبتک..) بنداول امام زمان(عج)

آجَرکَ الله مِن مُصیبَتِک
حجت ثانی عشَر

ازغم جدت حضرت صادق (ع)
شده چشمای تو تر

با دل محزون قلبی پر از خون
می باری باز بی امون

به تنت امشب کردی رخت غم
تو عزای جدتون

باز از روضه ها حالت مضطره
جدت روضه هاش مثل مادره
آه و واویلا آقام

بنددوم زبانحال امام صادق(ع)

لحظه ی آخر با دله مضطر
با دوتاچشم ترم
میخونم هردم باسرشک غم
مادرم وای مادرم

دل پریشونم زار و دلخونم
من غریبم ای خدا
به روی بستر میزنم پرپر
آه ازین زهر جفا

سوخت بال وپرم /وای از جگرم
آه از این دلم/ ای وای مادرم

واویلا آقام

بندسوم

با چشم خونبار / بی کس و بی یار
بردنم در کوچه ها

دستامو بستن /حرمت شکستن
این مردم بی حیا

بی عبا بردن/ بی عصا بردن
من و با قد کمون

نیمه شب بردن /با غضب بردن
من و با چشمای خون

غم خواری نبود غم خوارم بشه
هیچ مردی نبود که یارم بشه
واویلا آقام

بندچهارم گریز به( شام)
مردک نامرد
وقتی که می زد
من و از پشت بی هوا
افتادم یاده
رقیه و اون
زجر پست بی حیا

می زدش با مشت
که به قصد کشت
راه می رفت از رو تنش

جای ضربه هاش
جای چکمه هاش
مونده روی بدنش

هر وقت اسم با با رو می اورد
از دستای زجر یه سیلی می خورد

ابتا حسین

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(دوباره دیده هامون تر شد...) * رضا نصابی

528

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(دوباره دیده هامون تر شد...) بنداول

دوباره دیده هامون تر شد
تداعی روضه حیدر شد
توو مدینه دوباره تکرار
انگاری روضه ی مادر شد

دوباره روضه های کوچه
دوباره غصه های کوچه

دوباره دست مردی بسته
دوباره ماجرای کوچه
.....
بازم نشونه ها /یا تازیونه ها

دشنام و ناسزا خدا خدا خدا خدا
.....
دوباره حرف بد/با ضربه ی لگد
سیلیه بی هوا خدا خدا خدا خدا

آه و واویلتا واویلا
ٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖ.

بنددوم

حق تو شد ادا توو کوچه
افتادی زیر پا توو کوچه
تورو بردن شنیدم ای واای
بی عبا بی ردا توو کوچه
.....
شنیدم اقا محزون بودی
شنیدم دیده گریون بودی
زبونم لال شنیدم چند روز
جای ناجور توو زندون بودی
.....

گیسو سفیدی و /دیگه بریدی و
با تن نیمه جون آقام آقام آقام
......
میونه بستری /شبیه مادری
بااین قدکمون / آقام آقام آقام

آه و واویلتا واویلا
ـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖ.

بندسوم

شنیدم بردنت با آزار
قوم پست و لعین و اغیار
ولی بازم خدا روشکر که
تو نرفتی تووکوچه بازار
......
شنیدم وقتی که آزردی
توی کوچه زمین میخوردی
شنیدم با صدای خس خس
نام مادر رو هی میبردی

ابن ربیع پست/ میزد با پشت دست
به صورتت آقا آقا آقا آقا

به زیر ضربه ها میزدی بارها
مادر و هی صدا صدا صدا صدا
مادرم مادرم وای مادر

ٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖـٖٖ

#کاری_ازشعرای_سبکساز_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(باز خدا روضه خونه...) * رضا نصابی

1065
0

سبک زمینه شهادت امام صادق(ع) -(باز خدا روضه خونه...) بند اول:

باز خدا روضه خونه
دوباره سوخت یه خونه
دوباره حمله کردن
به خونه ای شبونه

آسمون تیره تر شد
خونه باز شعله ور شد
دوباره باز تداعی
روضه ی میخ و در شد

باز هیزم و باز طناب
باز بوی آتیش و دود
باز ضربه ای تازیون
باز شونه ای شد کبود

تو کوچه آقای ما
همه دیدن می برید
پیره مردی شصت ساله
پشتِ مرکب می دوید

غریب امامِ ششم

بند دوم:

بدونِ یار و یاور
با دو تا دیده ی تر
کشیدنش تو کوچه
شبیهِ باباش حیدر

ناسزا می شنید و
خونِ دل می کشید و
با پاهای برهنه
روی خاک می دوید و

نه عمامه روی سر
نه توی دستش عصا
دائم میخورد رو زمین
امام مظلومِ ما

نفس نفس میزد و
توون نداشت دست و پاش
شکستن حُرمتشو
جلو چِشِ بچه هاش

غریب امامِ ششم

بند سوم:

میونِ کاخِ منصور
روضه خونه با زهرا
شده زنده دوباره
کربلا واسه آقا

تا که میبینه خنجر
میباره اشکِ ماتم
یاده رأسِ بریده
میسوزه تو تب و غم

توون نداره تنش
میاد خون از دهنش
چون زهرِ منصور شده
‌رَوونه تو جیگرش

خدا رو شکر که نشد
تنش دیگه بی کفن
خدا رو شکر که سرش
جدا نشد از بدن

غریب امامِ ششم

#رضا_نصابی
#علیرضا_پناهیان(روضه نشین)
#یاحسین(طاها تحقیقی)

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شعر شهادت امام صادق(ع) -(شب ظلمت شب مرگ سحر است...) * میثم مومنی نژاد

642

شعر شهادت امام صادق(ع) -(شب ظلمت شب مرگ سحر است...) شب ظلمت شب مرگ سحر است
شب آتش زدن خشک و تر است

شب طوفانی زهری جانسوز
شب خندیدن زخم جگر است

باز تاریخ به تکرار رسید
در و دیوار حرم شعله ور است

اشک طفلی که بخود می لرزید
شاهد بستن دست پدر است

نیمه شب سایه کنار خورشید
در دل شهر به حال گذر است

پای عریان و سر بی دستار
آن غریب از همه مظلوم تر است

ترس شمشیر شهادت میداد
او امام است و نبی را پسر است

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(قسم به غربت خاکی که فوق تصویر است...) * محمدعلي بياباني

726

شهادت امام صادق(ع) -(قسم به غربت خاکی که فوق تصویر است...) قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است
هوای شعر برای بقیع دلگیر است

نفس کشیدن بین غبارها سخت است
سرودن از حرم بی مزارها سخت است

چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد
الا بقیع! چرا شاعرت نمی میرد

قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم
ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم

کبوتری که در این خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشیانه داشته است

چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است
دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است

بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست
در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست

بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش
به راحتی بنشیند میان ایوانش

ولی بقیع، بهشتی ست با چهار مزار
بقیع مژده سالی ست با چهار بهار

چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غریب از چهارده معصوم

فقط میان بقیع است این قرار و تمام
به یک سلام شوی زائر چهار امام

ولی نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز

سلام از عمق دل دیده ای که پُر ابر است
به مادری که بدون حرم نه بی قبر است

اگر سلام تو آتش به سینه ات افروخت
از آن دری ست که روزی میان آتش سوخت

مرا ببخش! نمی خواهم آتشت بزنم
چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم

ز هرُم شعله ی در یاس را که پژمردند
در آن هجوم علی را به ریسمان بردند

میان تلخی آن صحنه ی غبارآلود
شکست قامت مرد و مدینه شاهد بود

از آن غروب غم انگیر چند سال کذشت
که باز خاطره ی کوچه از خیال گذشت

مدینه همدم اندوه دودمان علی ست
و باز شاهد مردی ز خاندان علی ست…

که باز آمده آتش در آستانه ی او
هزار شکر که محسن نداشت خانه ی او

رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند

تصورش چقدر سخت می شود ای وای
بزرگ طایفه در کوچه می دود ای وای

کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟!
تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟!

میان گریه ی آرام او بلند نخند
به دست بی رمقش لااقل طناب مبند

میان سینه ی او روضه ی مدینه به پاست
طنین روضه اش از وای مادرش پیداست

عزیز فاطمه را بی اراده می بردند
همه سواره و او را پیاده می بردند

دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب
دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب

اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود
به نی مقابل چشمش سر بریده نبود

اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت
به جای جای تنش رد تازیانه نداشت

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(آسمان در سجده افتاده ست پیش پای تو...) * بردیا محمدی

815

شهادت امام صادق(ع) -(آسمان در سجده افتاده ست پیش پای تو...) آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو
عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو
بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو
ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو

تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی
تو امام راستینی،تو امام صادقی

از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد
مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد
پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد
جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد

طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است
شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است

خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است
خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است
کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است
طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است

نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند
بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند

حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است
پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است
یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است
در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است

خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده
مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده

می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت
شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت
جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت
بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت

اشک را مانند مادر می کنی آب وضو
آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو

فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم
شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم
دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم
بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم

کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم
چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم

بارها گفتی که اشک روضه ها مشکل‌گشاست
دردمندان گریه بر هر در بی درمان دواست
ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست
قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست

اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای
گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای

آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت
آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت
روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت
دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت

نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند
پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند

پیش پای ات اشک های همسرت افتاده است
جای جای این گذر بال و پرت افتاده است
تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است
رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟

ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است
ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است

بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند
بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند
تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند
ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند

سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها
عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها

گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد
پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد
طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد
دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد

دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود
معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام صادق(ع) -(ای صبح صادق در نگاه تو عیان...) * امیرحسین حجتی

1207

شهادت امام صادق(ع) -(ای صبح صادق در نگاه تو عیان...) ای صبح صادق درنگاه تو عیان
می آید از انفاس تو عطرخدا
آقا فدای نام زیبایت شوم
شیخ الائمه صادق آل عبا

بنیان گذارحوزه های علمیه
ای پهلوان عرصه ی ترویج دین
شیعه به لطف قال صادق های تو
دارد به دل حب امیرالمومنین

درمدح علم تو زبان هاقاصراست
طفل دبستان تو طوفان می کند
فنِّ بلاغت دارد و لحن فصیح
در مکتبت تفسیر تبیان میکند

واللهِ با آبِ طلا باید نوشت
کوهِ احادیث و روایات تو را
آموختی بر شیعیان شوروشعور
با خواندنِ مرثیه های کربلا

منصور احساس خطر کرد آن زمان
با دیدن مردان دانشگاه تو
باید که می انداخت با تدبیر خود
سنگ بزرگی در مسیرو راه تو

آخر هجوم آورد سوی خانه ات
آقا به قصد و نیّتِ آزار تو
کاشانه ی تو از جفا آتش گرفت
چشم فلک آن لحظه شد خونبار تو

وقتی میانِ شعله ها میسوختی
گویی احادیث از جفا میسوختند
لعنت بر آن نامردمان دوزخی
آنها که بر جنت شرر افروختند

تا اینکه ماند جاودان آئین حق
باید که میشد آتشِ کین حاصلت
ورنه تو از نسل خلیل اللهی و
گلزار میگردد تنور منزلت

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

غزل شهادت امام صادق(ع) -(در امتداد کوچ غریب فرشته ها...) * سیده فرشته حسینی

465

غزل شهادت امام صادق(ع) -(در امتداد کوچ غریب فرشته ها...) در امتداد کوچ غریب ستاره ها
رونق گرفت ظلمت ِ دارالاماره ها

باقی نمانده بود بجز خطی از کتاب
از دین نمانده بود بغیر از مناره ها

در آن زمان که در خفقان در سکوت شوم
گم می شدند خیل صداها اشاره ها

صدها هشام از دم پاک تو جان گرفت
از باغ چشم های تو سر زد زراره ها ...

مردم چرا رعیت آل امیه اند
وقتی به سوی توست همه راه چاره ها

پیش صداقت تو حقیر ند واژه ها
پیش سخاوت تو چه اندک، شماره ها

چشمم به خون نشسته از آندم که خوانده ام
تو بر زمین کشیده شدی و سواره ها ...

آتش زدند خانه ی امن تو را، و شکر
پروانه ای نبود میان شراره ها

#
باید برای تو حرمی ساخت از طلا
باید نوشت نام تو را بر نگاره ها

ما لایق زیارت قبرت نبوده ایم...
ای زائر بقیع تو ماه و ستاره ها

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام صادق(ع) -(میان هیزم نمرودها خورشید سوزان بود...) * رضا قاسمی

533

شهادت امام صادق(ع) -(میان هیزم نمرودها خورشید سوزان بود...) میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود
خلیل‌الله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود

زمین از گریه‌ی نوح‌الائمه غرقِ دریا شد
هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود

مسلمان‌ظاهران رفتند، جنگِ آیه‌ی تطهیر
نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود

دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسول‌الله
که گفته از جسارت‌های قبل آتش پشیمان بود ؟!

هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود
میان خانه‌ی فرزندِ کوثر روضه‌باران بود

گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند
گلابی که شمیمِ اشک‌های یاس و ریحان بود

در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ...
به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود

به هر سو می‌دوید انگار، مادر بود در شعله
فضای صحنِ مقتل‌خانه‌اش آیینه‌بندان بود

هوای ناجوانمردانه داغ و تشنگی‌هایش
دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود

گریزِ روضه شد عمامه‌ای که شعله‌ور می‌شد
به یاد معجری که نیم‌سوز از خیمه‌سوزان بود

  • دوشنبه
  • 10
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 23:51
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -(باز دارد فرشته میترسد...) * سیدمهدی حسن زاده

692

شعر شهادت امام صادق(ع) -(باز دارد فرشته میترسد...) باز دارد فرشته می ترسد
نفس آدم دم از هوس بزند

شب سر از سجده باز بردارد
صبح صادق نفس نفس بزند

کوچه ها باز هم پر از قصه
کوچه ها در مدار تکرار اند

کوچه ها پرسه می زنند امشب
کوچه ها تا به صبح بیدارند

می روی علم می رود با تو
جهل خوشحال و عقل غمگین است

می روی می زند زمین زانو...
باور رفتن تو سنگین است

از مفضل بپرس می گوید:
پیر ما پیر مردم عاشق

پیر بصری جوان شد از عشق...
جعفر بن محمد صادق (ع)

بهت یاران و گریه ی اهلت
زار زار زراره را بنگر

منبر مسجدت زده خشکش
ناله های مناره را بنگر

چشم موسی به سوگ تو نیل است
با پسر باز هم روایت کن

قائم آل مصطفی* برخیز...
فقه را جان بده فقاهت کن

*اشاره به روایتی که امام باقر علیه السلام در پاسخ پرسش از قائم آل محمد ص به حضرت اشاره فرمود.

  • سه شنبه
  • 11
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع) -(یابن امیرالمؤمنین فرزند زهرا...) * مهدی کبیری

815

شعر شهادت امام صادق(ع) -(یابن امیرالمؤمنین فرزند زهرا...) یابن امیرالمومنین فرزند زهرا
حبل المتین، نورالهدی ، کنز الحقایق
صدها مسلمان پای درست گشته سلمان
مانند اجدادت شدی قرآن ناطق

تیغ کلامت خورد بر قلب خرافات
وقتی مدینه بود در دستان ابلیس
تو کربلا را زنده کردی با احادیث
شد زهر کاری نطق تو بر جان ابلیس

وقتی زمین خوردی میان کوچه ی غم
با روضه های مجتبی مأنوس بودی
سیلی نخوردی از حرامی ها ولیکن
در بند درد و گریه و افسوس بودی

از بس که روی روضه اش حساس بودی
یادآوری کردند داغ مادرت را
هرچند مسماری درون سینه ات نیست
سوزانده هرم کینه ها بال و پرت را

در بین آتس ذکر مادر برلبت بود
وقتی که افتادی بیاد زخم سینه
آقا بمیرم روضه ها را دوره کردی
در کربلا و کوفه و شام و مدینه

افتاده ای یاد سه ساله لحظه ای که
پای برهنه پشت مرکب می دویدی
لب تشنه رفتی از مدینه در دل شام
وقتی که فحش از بی حیاها می شنیدی

  • سه شنبه
  • 11
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:04
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد