عید غدیر خم

مرتب سازی براساس
 رضا باقریان

شعر عید غدیر -(ساقی بیا ز حیدر کراّر دم بزن) * رضا باقریان

731

شعر عید غدیر -(ساقی بیا ز حیدر کراّر دم بزن) ساقی بیا ز حیدر کراّر دم بزن
زآن غزوه ها که بود علمدار دم بزن

از آن شبی که جای نبی خفت هم بگو
از سنّ و سال خود و خدا گفت هم بگو

از آن رکوع و برکت و جود و عطا بگو
بابی که باز بود به روی گدا بگو

اصلاً بیا بگو که علی عشق مطلق است
اصلاً بیا بگو حق علی و علی حق است

شاهی که خاک را به نظر کیمیا کند
اعجاز اوست خادمه مس را طلا کند

باید ورق به وسعت محشر بیاورم
شاید دو خط ز مدحت حیدر بیاورم

سلمان یکی ز معجزه های نگاه اوست
حرزی ز نام فاطمه پشت و پناه اوست

فهمید از نوشتن نهج البلاغه اش
خیلی زیاد بود به زهرا علاقه اش

دست خدا و دست علی در یقین یکیست
فرمانروا و حضرت یعسوب دین یکیست

بیت محقرش که بهشت

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر عید غدیر -(ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست) * مجید تال

4072
7

شعر عید غدیر -(ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست) ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست
درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست

طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد

ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت ! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی

هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد

در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد
در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اذان نیز اذان شد

سردار بجز میثم تمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم

از ظرفیت خویش فراتر

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

متن شعر امیرالمومنین_علی علیه السلام -(زمانی که به تو داد افتخارِ همنشینی را) * رضا قاسمی

973

متن شعر امیرالمومنین_علی علیه السلام -(زمانی که به تو داد افتخارِ همنشینی را) زمانی که به تو داد افتخارِ همنشینی را
خداوندت به نامت کرد امیرالمومنینی را

به خود گفت آفرین و گفت: خلقِ دیگران با تو
به دست عشق داد ابزارِ عاشق آفرینی را

خودت می‌خواستی اوصافت از جنسِ بشر باشد
وگرنه در تو می‌شد دید، رب‌العالمینی را

به جانِ جبرئیل از روحِ خود یک قطره بخشیدی
برایش شرح دادی منسبِ روح‌الامینی را

تو با هر خطبه‌ات یک سوره نازل کرده‌ای انگار
کلام‌الله باید گفت، حرفی اینچنینی را

«سخاوت» سائلی بود؛ از رکوعت با کرامت شد
«شجاعت» روی خاکِ پای تو مالیده بینی را

«امامت» مقصدِ راهِ «نبوت» بود و با نامت
خدا ختمِ به خیرش کرد، ختم‌المرسلینی را

تو که روزِ غدیرت پیر کرده کاتبانت را
برای با

  • دوشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

عید اکبر_خورشید عیان در همه اعصار غدیر است * اسماعیل تقوایی

522

عید اکبر_خورشید عیان در همه اعصار غدیر است عید اکبر
خورشید عیان در همه اعصار غدیر است
بر دور زمان نقطه ی پرگار غدیر است

آن روز که در عرش خدا هست گرامی
بر دین خداوند جلی یار غدیر است

بر مذهب اسلام مکمل بود اینروز
اتمام همه نعمت دادار غدیر است

روزی که نبی(ص) دست علی(ع) برده به بالا
کردست به مولایی اش اقرار غدیر است

روز که در آن فاطمه(س) دلشاد بیاورد
لبخند رضا بر لب ورخسار غدیر است

روزی که در آن مجمع اسلام نمودند
بیعت، همه با حیدر کرار غدیر است

از روز ازل تا به ابد واقعه ای که
باید بشود بر همه اظهار غدیر است

آن عید خدایی که بود اکبر اعیاد
بر حیدریون دلبر و دلدار غدیر است

آن برگه ی حقانیت آل علی که
دشمن نتواند کند انکار غدیر است

روزی که در آن عرش خدا غرق طرب شد
شیطان زده ناله، شده بس زار غدیر است

هر شیعه کند فخر بر این روز خدایی
محکم سند شیعه ی هشيار غدیر است

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

-(شهادت می دهم حق با علی بود و علی با حق) * نعیمه امامی

427

-(شهادت می دهم حق با علی بود و علی با حق) یا علی ع

صدای بال جبریل آمد و نوری مجسم شد

میان واژه باران ملائک واژه ای خم شد

به پای بوتراب افتاد و در یک لحظه حاتم شد

قلم هم یا علی گفت و دخیل شاه عالم شد

الا یا ایها الساقی ز جامت مست کن ما را

پریشان کن ز عشق مرتضی این بی سر و پا را

میان بیت بیت جان شاعر اضطراب افتاد

غزل مست و علی گویان، قلم در پیچ و تاب افتاد

پریشان گشت شعر و زیر پای بوتراب افتاد

به جان واژه ها از سوز عشقش التهاب افتاد

نوشتم عین... تا گفتم علی شعرم پریشان شد

سخن از باء بسم الله بود افلاک حیران شد

برای وصف مولا باید از مادر مدد گیرم

میان شعله ها از یاس بی یاور مدد گیرم

بگویم یا علی از همسر حیدر مدد گیرم

علی قرآن ناطق ، باید از کوثر مدد گیرم

ز جان واژه هایم عطر و بوی یاس می بارد

قلم هم عزم رفتن سوی ایوان نجف دارد

منم گرد و غباری زیر پای قنبر مولا

چه گوید قطره ای ناچیز از زیبایی دریا

علی را می شناسد فاطمه آن یاس بی همتا

چه گویم از امیرالمومنین در محضر زهرا

لقب داده است او را بوتراب و هم نشین خاک

علی در سجده بر خاک است و بر او سجده گر افلاک

علی نامید او را مادرش تا مقتدا باشد

ولی الله و حیدر بوتراب و مرتضی باشد

وجودش مظهر اسرار پنهان خدا باشد

و بالاتر ز توصیف بشر او را سزا باشد

نبود و نیست در کل خلایق مثل و مانندش

علی سریست از اسرار پنهان خداوندش

همه خوبان عالم از ازل مست و گرفتارش

کرامت می کند هر لحظه با دست علمدارش

فدای مالک و سلمان حبیب و زید و عمارش

گربان چاک کرده کعبه هم از شوق دیدارش

به روی سینه ی رکن یمانی یک شکاف افتاد

خدا خود مژده میلاد حیدر را به احمد داد

خدا هم گفت: بسم رب حیدر ، ساقی کوثر

چه مولودی که دل برده است از دلدار و هم دلبر

به زیر پای او افتاده امشب کعبه هم با سر

علی میزان ایمان و عمل در وادی محشر

همه عالم به گرد کعبه ی دلدار می گردد

و کعبه خود به دور حیدر کرار می گردد

شب معراج ، احمد دیدنش را آرزو می کرد

خدا با صوت مولا با امینش گفتگو می کرد

در آن خلوت که او را با محمد روبرو می کرد

علی در کنج خانه کفش هایش را رفو می کرد

تمام تار و پود مرتضی می سوخت با یا حق

شهادت می دهم حق با علی بود و علی با حق

علی آمد که معنای علی بودن عیان گردد

علی آمد که مصباح الهدی عارفان گردد

محمد در کنارش سرور پیغمبران گردد

و عطر عشق جاری در تپش های اذان گردد

ملائک جمله مشغولند در تسبیح این آقا

به ذکر یا علی مولا علی مولا علی مولا

نعیمه امامی اشلق

  • دوشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • نعیمه امامی اشلق
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

عید غدیر -(جبرئیل از جانب پروردگار ) * امیررضا فرجوند

563

عید غدیر -(جبرئیل از جانب پروردگار ) بسم الله الرحمن الرحیم
شعر عید غدیر خم

جبرئیل از جانب پروردگار
آمدی نزد رسول تاجدار
کرد با شان تمام و احترام
بر محمد ختم پیغمبر سلام
با محمد پیک حق کرد این خطاب
ای پیمبر ای رسول مُستطاب
اینچنین فرموده حیّ ذوالجلال
حیّ غفار آن خدای بی مثال
بهر امت بعد تو مولا علیست
آنکه از نامش دل ما منجلیست
شیر حق ، آن افتاب " هل اتی "
بعد تو باشد به امت پیشوا
این پیام خالق یکتا بود
مرتضی بر شیعیان مولا بود
ای پیمبر باز هم اعجاز کن
پیک حق بر مسلمین ابراز کن
تا که دین سرمدی کامل شود
نقشه های کافران باطل شود
در غدیر خم رسول کردگار
کرد پیغام الهی آشکار
هرکه را مولا منم ، مولا علیست
بعد من زینت ده دلها علیست
این علی همچون گُل و گلشن بود
دشمن او چون عدوی من بود
آنچه حق فرموده بود اعلام کرد
حجت حق بر همه اتمام کرد
تا که در عید غدیر از لطف رب
شد علی مولا و دلها پُر طَرَب
آری آری دین حق کامل شده
لطف حق ما را همه شامل شده
تا ابد اسلام مدیون علی
تا قیامت قبله مرهون علی
یا علی باشم ( فرج ) هستم گدا
دست من را گیر در روز جزا

شعر از : امیررضا فرجوند ( فرج)

  • پنج شنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح عید غدیر -( قطره حریف شوکت دریا نمی شود) * ناشناس ؟؟؟

466

مدح عید غدیر -(  قطره حریف شوکت دریا نمی شود) قطره حریف شوکت دریا نمی شود
نور علی به ظرف دلی جا نمی شود
مدحش درون دفتری املا نمی شود
گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود
زیباترین تجلی گفتار حیدر است

نام علی که می شنوم شاد می شوم
شیرینی اش چشیده و فرهاد می شوم
از بند نفس سرکشم آزاد می شوم
پاک از گناه خویش چو نوزاد می شوم
حصن حصین عبد گنهکار حیدر است

مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات
جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات
هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات
دارم به این یقین که در امواج حادثات
آرامش و قرار دل زار حیدر است

ذکر علی اگر به لب آید عبادت است
از عشق او درون دل ما حرارت است
هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است
سرتاسر کتاب همین یک عبارت است:
در این جهان امیر جهاندار حیدر است

تنها علی امیر و امام من است و بس
جز او نمی روم سوی دربار هیچکس
از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس
تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس
یار و قرار هر دل بیدار حیدر است

من روز و شب برای نجف گریه می کنم
یاد غروب های نجف گریه می کنم
تا مردنم به پای نجف گریه می کنم
تا که شوم فدای نجف گریه می کنم
اشک مرا یگانه خریدار حیدر است

مثل امیر ما که فقیرانه کرد زیست
گشتم نبوده هیچ امیری نگرد نیست
رزمش عیان نموده به عالم نبرد چیست
فهمیده ایم از آیه ی نجوا که مرد کیست
تنها محب احمد مختار حیدر است

هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است
نامش برای هر دل غمدیده مرهم است
کوری هرچه منکر حیدر در عالم است
گویم فقط علی است که فاروق اعظم است
بر منصب امام، سزاوار حیدر است

هر دو خلیفه از دل خیبر گریختند
هی لاف می زدند، در آخر گریختند
پیش نگاه آن همه لشکر گریختند
احمد نداشت واهمه ای گر گریختند...
...یار نبی دلاور کرّار حیدر است

تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند
هرگز کسی حریف نبردش نمی شود
زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد
مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد
یکه سوار، در دل پیکار حیدر است

تبلیغ در غدیر بیان حقیقت است
یک عده گفته اند که پمپاژ نفرت است
قائل به این سخن چقدَر بی بصیرت است
از اعتقاد رد شده دنبال وحدت است
وحدت، به محور شه ابرار حیدر است

در پیش منکرش علنی جار می زنم
نام غدیر را حسنی جار می زنم
همچون اویسم و قرنی جار می زنم
در دسته های سینه زنی جار می زنم
ذکر لب تمامی احرار حیدر است

شأن نزول آیه ی اکمال دین شده
بر خاتم رسول مکرّم نگین شده
کوری چشم هرکه در آن جا حزین شده
حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده
در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است

اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد
یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد
اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد
بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد
اعلان نمود ماه شب تار حیدر است

توحید بی ولای علی یک توهّم است
دوریّ از غدیر متاعش تجسّم است
شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است
با تیغ خطبه های علی در تهاجم است
محور برای پاکی افکار حیدر است

حب علی نوشته شده در صحیفه ام
لعنت به منکران علی شد وظیفه ام
عشق ولایِ مادر پاک و عفیفه ام
باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام
از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است

در روز حشر منکر او رو سپید نیست
حتی درون جنگ بمیرد شهید نیست
اصلا کسی به جز علویّون سعید نیست
بهر نجات منکر حیدر امید نیست
راه نجات عبد گرفتار حیدر است

آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب
شیعه درون جنت و او می چشد عذاب
یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب
این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب
در روز حشر حاکم و معیار حیدر است

در راه انتشار مطاعن نشد تلاش
ما جار می زدیم در این روزگار کاش...
...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش
بر آن زنی که سرّ نبی را نموده فاش
اعلان کنید محرم اسرار حیدر است

در راه بغض دشمن او کرده تنبلی
هرکس نبرده است به لب لعن اولی
با ذکر لعن دل بشود پاک و صیقلی
ما را بر این حساب مذمّت کنی ولی
آن کس که کرده لعنت بسیار حیدر است

دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است
از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است
دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است
با چاه کوفه حیدر کرار همدم است
گریان روضه ی در و دیوار حیدر است

دنیای بی غدیر به جنجال می رسد
تیر خلیفه تا ته گودال می رسد
هر دم صدای گریه ی اطفال می رسد
وقتی زمان غارت خلخال می رسد...
... دلخون از این جنایت اشرار حیدر است
شاعر:مهدی علی قاسمی

  • یکشنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

عید غدیر -( ساکن میخانه ام تا حلقه بر در میزنم) * محمود ژولیده

785

عید غدیر -( ساکن میخانه ام تا حلقه بر در میزنم) ساکن میخانه ام تا حلقه بر در میزنم
هوشم و مستانه، دَم از "عشقِ حیدر" میزنم

مست اگر هستم، مرا "جام ولایت" داده اند
باده ی "حبّ علی" از "جام کوثر" میزنم

روسیاه از جُرم، اما روسفید از حُبّ او
با علی صیقل بر این "روحِ مکدّر" میزنم

دَم ز مولایم نه تنها با زبان "با فعلِ خیر"
با همه ایمان از آن "جانِ معطّر" میزنم

از همان روزیکه گشتم از "اِضافاتِ گِلش"
تا کنون دارم مِیِ الله اکبر میزنم

در دو عالم "حیدر کرار" مولای من است
دَم ز اوصافِ تولایش مکرر میزنم

دیدم از روز ازل دل را به "صحرای غدیر"
دستِ بیعت اینچنین بر "دستِ دلبر" میزنم

با "نگاهِ لطف" مولا انتخابم کرد و گفت:
من خودم نامِ ترا در "متن دفتر" میزنم

شاهِ دین پوشاند چون "رختِ غلامی" بر تنم
گفت: بر پیشانی اَت خود "مُهرِ نوکر" میزنم

اختصاصم داد از "نور تولایش" علی
"سجده" از آنروز تا حالا بر این در میزنم

خُم خُم از "خُمِّ غدیرِ خُم" مرا نوشاند و دید
سر به سودای علی بر کوی داور میزنم

"وجهِ سبحان" یک نظر فرمود و ما را جذب کرد
سر بخاکِ پای آن " الله منظر" میزنم

صبح تا شب، پنج نوبت با "سرودِ اَلاَذان"
بر مناره، دَم از آن "یکدانه سَرور" میزنم

در شعاعِ آفتابِ روی او چون ذرّه ای...
بوسه بر پایش "سرِ دستِ پیمبر" میزنم

گفت پیغمبر جماعت را در آن "صحرای عشق"
دَم ز مدحِ مرتضی "بالای منبر" میزنم

گفت: از فضلش همین بس که "منم مداحِ او"
دَم ز وصفِ "آیه ی بَلِّغ" سراسر میزنم

بی ولای او شود کار رسالت ناتمام
ای جماعت با ولایت "حرفِ برتر" میزنم

بی تولای علی، کامل نگردد دینِ حق
با تولای علی، آن "حرفِ آخر" میزنم

"هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست"
مُهر بر "اِکمالِ دین" با حکمِ حیدر میزنم

از خدا دستور دارم بیعتش گیرم ز خلق
هر که سر پیچد، بر آن کس "مُهرِ کافر" میزنم

خونِ او خونُ من است و جانِ او جانِ من است
این صَلا را نیز با "فرمانِ داور" میزنم

خطبه ی غرّای من "وصفِ علی و آل اوست"
با همه این حرف را تا روز محشر میزنم

از "حسن تا مهدیِ" او جانشینانِ منند
یک به یک از بهرشان حکم برابر میزنم

تیغِ حیدر پشتوانِ نصرت دین خداست
بوسه بر دستان این "آزاده رهبر" میزنم

دستهای او شود روزی میان ریسمان
ناله بر تنهاییِ آنروزِ حیدر میزنم

دشمنان را سخت کشت و یل یلان را زد زمین
حرفِ دیگر را از آن "دیوار و آندر" میزنم

انتقامِ کشته های بدر و خیبر..."پشت در"
ضجّه بر یک غنچه ی نشکفته پرپر میزنم

شاعرش میگفت: حرف از قلب مضطر میزنم
پس گریز روضه در دیوان و دفتر میزنم

مادری از پشت در "فریاد میزد یاعلی"
دمبدم فریاد از فریادِ مادر میزنم

تا شهیدِ "انتقام سیلیِ زهرا" شوم
بر سرم سربند یازهرای اطهر میزنم

هست شمشیرم به کف "هَل مِن مُبارز" بر لبم
دشمنانِ مرتضی را یک به یک سر میزنم

طایرِ عشقم، طوافم "کعبه ی روی علیست"
دور تا دورِ "امیرُالمومنین" پَر میزنم

نعره ی "یالَیتَنی کُنتُ مَعک" سر میدهم
چون سری بر جبهه های "بدر و خیبر" میزنم

چیست روز جنگ، "روز امتحانِ بندگی"
"مَرد از نامرد" چون رو شد، بخود سر میزنم

"انتقام کشته های کربلا" خواهم گرفت
همتِ مولا علی، بر قلب لشکر میزنم

در رگم خون حسین است و غلام زینبم
تا نفَس باقیست، حرف از "پاره حنجر" میزنم

سر به راهش میسپارم چون "شهیدانِ خدا"
عاقبت در راه آن مظلوم پرپر میزنم

  • یکشنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

عید غدیر -( تجلّي همه اسماء ذات هستى تو) * علی اصغر انصاریان

437
1

عید غدیر -( تجلّي همه اسماء ذات هستى تو) تجلّي همه اسماء ذات هستى تو
براى خَلق ، ظهور صفات هستى تو
تو آفريده شدى جزء ممكنات شوى
ولى ز سلسلهء واجبات هستى تو
گره گشاى همه انبيا تو بودى و
گره گشاى همه مشكلات هستى تو
به توبه گفت كه "يا عالىُ بِحَقّ عَلي"
براى حضرت آدم برات هستى تو
تو يار نوح شدى تا رها شد از طوفان
و بر خليل در آتش نجات هستى تو
براى حضرت موسى تويى يَدِ بَيضا
براى حضرت عيسى حيات هستى تو
به جز تو هيچ كسى نيست نَفْس پيغمبر
كه رونماى وى از هر جهات هستى تو
چگونه مثل منى شاعرت شود!، كه خودت
به نظم آورِ صدها لُغات هستى تو

(به ذره گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند)

مسير قافله سوى غدير مى گردد
غدير واقعه اى بى نظير مى گردد
رسيد روح الأمين گفت يا رسول الله
بگو پيام خدا را كه دير مى گردد
بگو كه پشت تو بر ذات كبريا گرم است
به بند سلسله شيطان اسير مى گردد
به حاضرين تو بگو تا به غائبين گويند
عليست آنكه پس از تو امير مى گردد
بگو نه از طرف من كه حكم حكمِ خداست
على ولي و وصي و وزير مى گردد
هميشه دوست او سربلند مى گردد
هميشه دشمن او سر به زير مى گردد
قسم به ذات خدا عاقبت بخير شود
هر آنكه بر در او مُستجير مى گردد
چه اعتنا به كم و بيش اين جهان دارد
كه بهره مند ز خير كثير مى گردد

كسى كه عيد غدير و عليست معيارش
دعاى حضرت زهرا بُوَد نگهدارش

به دست حضرت خورشيد مى درخشد ماه
بر اين جلالت و شوكت همه كنند نگاه
از اين به بعد بلند است روى مأذنه ها
صداىِ "أشهدُ أنّ عَلي وَليُّ الله"
على براى خدا و رسول يك شير است
مجالِ عَرضه ندارد به پيش او روباه
فقط براى رضاى خدا زَنَد شمشير
عليست كوه و سپاه مقابلش چون كاه
عليست مرد عبادت ، عليست مرد جهاد
عليست مرد قضاوت ، على عدالت خواه
هر آنكسى كه دمى بى على نَفَس بكشد
تمام زندگى اش را نموده است تباه
براى آنكه بُوَد دست او به دستِ على
مسير قُربِ خداوند مى شود كوتاه
(على امام من است و منم غلام على)
كسى كه غير على خواست مى شود گمراه

مُريد شاه نجف پيرو سقيفه كه نيست
هر آنكه غصب خلافت كند خليفه كه نيست

نشسته ام بنويسم نَمى از اين يَم را
بزرگى تو شمارد بزرگ اين كم را
به وصف توست "يَدُ الله فَوقَ أيْديهِم"
كه در احاطه گرفتى تمام عالم را
شعاع نور تو را در وجود او ديدند
اگر ملائكه كردند سجده ؛ آدم را
اسير روى تو ديدم هزار يوسف را
گداى كوى تو ديدم هزار حاتم را
اگر بزرگ شدم در قبيله اى شيعى
تو داده اى به من اين نعمت فراهم را
اگر اجازه دهى باز آخر اين شعر
كمى مرور كنم خاطرات ماتم را
پس از غدير ، پس از رحلت رسول خدا
مدينه مى زند آتش بهشت خاتم را
ميان آن همه نامحرم اى غيورِ صبور
خدا كند كه نبينى حضور مَحرم را
حوائج از تو بخواهند مردم ، اما من
نخواهم از تو به جز روزىِ مُحرّم را

سلام بر لب عطشان سيدالشهدا
به زخم هاى فراوان سيدالشهدا

  • یکشنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

عید غدیرخم -(دست حیدر رفت بالا عرشیان دلباختند) * ناشناس ؟؟؟

797

عید غدیرخم -(دست حیدر رفت بالا عرشیان دلباختند) دست حیدر رفت بالا عرشیان دلباختند
از شعف در عرش اعلا حیدریه ساختند

دست حیدر رفت بالا بر امیری در غدیر
حضرت جبریل گفتا یا علی انت الامیر

دست حیدر رفت بالا تا که دین کامل شود
آنچه که می خواست احمد عاقبت حاصل شود

دست حیدر رفت بالا بانگی آمد ای رسول
سعیکم مشکور حالا حج تو گشته قبول

دست حیدر رفت بالا حاجیان همت کنید
یا علی گویید فوراً با علی بیعت کنید.

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

غدیریه -(باید مسیر کل جهان را عوض کند) * ابراهیم قبله آرباطان

598

غدیریه -(باید مسیر کل جهان را عوض کند) باید مسیر کلّ جهان را عوض کند
جاریست این نسیم که جان را عوض کند

جاریست این نسیم؛ بهار همیشه سبز
قانون آب های روان را عوض کند

تاریخ، سمت برکه دو زانو نشسته است
دستی برآورد، جریان را عوض کند

این برکه شاهد است علی در غدیر خم...
می خواست ذهن و باورمان را عوض کند

می خواست جای خالی لبخند و زندگی ...
با سفره های خالی نان را عوض کند

اما چقدر میر قبیله غریب بود
دریا پر از مراوده با عطر سیب بود

از عطر سیب گفتم و دریا دلش گرفت
این برکه شاهد است که مولا دلش گرفت

این برکه شاهد است که مولا مرور کرد
آیینه ی نیامده ها را مرور کرد

در مي زنند و پشت در آتش به پا شده ست
يکباره کوهِ زمزمه ها بيصدا شده ست

انگار زخم و کينه دهان باز کرده است
حجم هجوم ، ممتد بي منتها شده ست

با تکّه تکّه هاي دري که شکسته اند!
ارکان خاک يکسره از هم جدا شده ست

تکليف يک کبوتر پهلو شکسته چيست؟
وقتي در آشيانه اش آتش به پا شده ست

از عطر سیب گفتم و دریا دلش گرفت
این برکه شاهد است که مولا دلش گرفت

آه ای امیر ملک سخن، مرتضی علی!
آیینه ی سخاوت و عدل خدا علی!

هرشب نشسته ام لب بام نظاره ها
شاید بیابمت وسط این ستاره ها

هر روز بر دهان جهان تازه می شوی
تکرار می شود نفست بر مناره ها

ای ساحل غریب کجایی که سال هاست
رویای من رها شده بر تخته پاره ها

در جستجوی قله تو ــ زیر پای من...
چون پنج تخته سنگ حقیرند قاره ها

محراب خم شده ست به تعظیم چشم تو
ای چشم تو پناه تمام اشاره ها

عطر تو را گذاشته ام بر دریچه ها
نام تو را نگاشته ام بر جداره ها

با چاه ها نشد که شبی درد دل کنم
باید گذشت از سر این خون نگاره ها

شکی نداشتم که برازنده تو نیست
پیراهنی که دوختم از استعاره ها

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سرود غدیریه * مرتضی محمودپور

387

سرود غدیریه سرود جشن غدیر

بنداول
عشق اولین و مه جبین نگارم
مهر مرتضی را من به سینه دارم
روی دست احمد یاور محمد
مظهر خدای ذات حی سرمد
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی....جان

بنددوم
پا به پای مولا تا نجف روانم
یاعلی شد هردم جاری بر زبانم
شد غدیر خم تاجشن عید مولا
جای پای مولا همچون عرش اعلی
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی..... جان

بندسوم
مهر مهر حیدر روی سینه دارم
سر به خاک پایش دم به دم گذارم
من غدیریم تا زنده هستم ای یار
همچو میثمت من میروم سر دار
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی .....جان

بندچهارم
با تو روز و شبها یاعلی بهاره
بی تو روز روشن مثل شام تاره
در نجف دو چشمم تا که وا شد آقا
اربعین نصیبم کربلا شد آقا
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی
یاعلی علی علی.....جان

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

سرود عید غدیر -(بشیر بی همتا امین وحی خدا) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

401

سرود عید غدیر -(بشیر بی همتا امین وحی خدا) بشیر بی همتا امین وحی خدا
نزول کرده همی به خدمت طاها
سرود قُل مهما _ علی علی مولا (2)

به امر حیّ قدیر در این مکان غدیر
وصیّ خود بنما علی سراج منیر
بگو به اهل ولا علی بود اولی'
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

پیمبر رحمت نمود خود دعوت
ز جامع حجّاج به موقع رجعت
میان خمّ غدیر چنین نمود افشا
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

نبیّ نیکو نام در آن تجمّع عام
گرفت دست علی بلند کرد آرام
سرود ای امّت علیست راهنما
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

علیست اهل یقین علیست مشعل دین
علیست شخص متین علیست مُهر جبین
علی وصیّ من است علی امام شما
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

علی قسیم النّار سراج لیل و نهار
علی عدالت مند علی شما را یار
نسیم راح بهار علی گُل تقوا
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

علیست باب نجات مدبّر عرصات
علیست آب حیات علی الهی صفات
شفیع روز جزا علی دعا و رجا
علی علی مولا، علی علی مولا (2)

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

عید غدیر -(تا شد اندر دل گل رویت مصور یا علی) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

335

عید غدیر -(تا شد اندر دل گل رویت مصور یا علی) تا شد اندر دل گل رویت مصوّر یا علی
شد دهن با یاد نیکویت معطّر یا علی

وصف فضلت را اگر چه لایق این بی مایه نیست
مدح تو بنوشته چون قرآن مکرّر یا علی

هر کس از سرچشمه ی فیض تو دارد بهره ای
محترم می دارد او را ذات داور یا علی

مهر تو اندر دو دنیا نیک بختی آورد
خوار بی حُبّ تو می باشد سکندر یا علی

روز وحدت بر مسلمانان شده اینک عیان
عید پر فیض غدیر از تو منوّر یا علی

باشد این روز مبارک را مبارک بر شما
ای وصیّ مطلق نفس پیمبر یا علی

این همان روز است پیغمبر به امر ذات حق
انتخابت کرد بر مخلوق سرور یا علی

گفت هر کس که مرا داند به خود مولا و دوست
بعد من حیدر بود بر جمله رهبر یا علی

تهنیت تبریک گویان آمدند اهل سما
ای خدای دادگر را عین مظهر یا علی

ماسواللّه شاد شد از رفعت قرب شما
پهن حورا کرد بر گام تو شهپر یا علی

محرمان وحی را جبریل گفتا مژده باد
خوش دلم استاد من شد میر کوثر یا علی

در چنین روزی به سر تاج ولایت داد زیب
نور باران شد رواق چرخ اخضر یا علی

دوش احمد جایگاه مقدمت شد آن زمان
گوئیا از شرق زد خورشید خاور یا علی

نصف شب بگذشته بیدار است در عشقت "صفا"
می سراید شعر خواهد ذوق بهتر یا علی

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مولای غدیر هستی و ما عبد وغلامت * اسماعیل تقوایی

1714

مولای غدیر هستی و ما عبد وغلامت مولای غدیر هستی وما عبد وغلامت
دیریست که ملک دل ما خورده به نامت

از روز ازل حکم غدیراست مسّلم
بنوشته به لوح ازلی شٱن ومقامت

با بودن تو دین خدایی شده کامل
با اذن خدا توسن هستی شده رامت

در عالم بالا همه از حسن تو گویند
از مهر خدا برتو و ایمان و مرامت

تو جان پیمبر شدی وهمسر زهرا
شیرین شده با همسری فاطمه کامت

بودی اسدا... تو در صحنه پیکار
کردی تو بسی شاد دل پاک امامت

ازبهر خدا عید بزرگ است غدیرت
جانبازی در راه خدا کار مدامت

ماییم همه شیفته ی نهج بلاغه
جادو شده قلب همه با سحر کلامت

گردیده علی ورد زبانهای مریدان
آرام دل شیفتگان بردن نامت

شادست دل شیعه در این عید خدایی
مرغ دل ما جلد شده بر سربامت

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

آمد آن عید سعیدِ بی نظیر * مرضیه عاطفی

517

آمد آن عید سعیدِ بی نظیر آمد آن عید سعیدِ بی نظیر
شد زمانِ دستبوسیِ امیر
آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر
در کنار برکۂ نابِ غدیر

دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

از خدا موسی زمین را قرض کرد
نوح، خود را خاک پایش فرض کرد
عاشقی را بی حد و بی مرز کرد
حضرت آدم سلامی عرض کرد

توبه کرد و گفت با صوتِ جلی:
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت
دین تکامل یافت و معنا گرفت
مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت
زیر پایش نورِ عالم پا گرفت

هست در دست محمد(ص) مشعلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد
آیه نازل شد ولی الله شد
دشمنش از عیدمان آگاه شد
هر که شد بیعت شکن گمراه شد

حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

نام حیدر داده قیمت بر نگین
بُرده دل از آسمانها و زمین
آمد و با شعر من شد همنشین
میرسد در لحظه های آخرین

وقت جان دادن ندارم مُعضلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

شد امام ِ اولِ عمارها
عاشقش بودند خوش کردارها
مُرد سلمان از نگاهش بارها
گفت قنبر با تو گل شد خارها

اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی
«لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)»

بی زره میرفت، با غیرت، اصیل
پیش رویش عده ای پست ذلیل
ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل
پشت سر فریاد میزد جبرئیل:

نیست مثل تو در این میدان یلی
لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)!

  • چهارشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سرود جشن عید غدیر(شور شادی) * مرتضی محمودپور

921
2

سرود جشن عید غدیر(شور شادی) عید غدیر مبارکباد
سرود جشن غدیر خم

بنداول
ذکر لبهایم علی گشته مدام
ساقی کوثر بده بر من دو جام
خواستم مست ولای تو شوم
تا نفس دارم گدای تو شوم
یاعلی و یاعلی و یاعلی(۲)

بنددوم
با علی هستیم تا روز جزا
دم به دم گوئیم ما قالوا بلی
در نجف گفتم به آوای جلی
ای که نور حق ز رویت منجلی
یاعلی یا علی و یاعلی(ع)

بندسوم
بنده‌ی حیدر شدن باشد روا
عشق ما گردیده امشب بر ملاء
سعی من سعی صفا روی علیست
مروه‌ام خاک نجف کوی علیست
یاعلی و یاعلی و یاعلی(ع)

بندچهارم
بر لب اهل ولا این زمزمه است
لطف حق با مرتضی سوی همه است
فاش میگویم در این عالم بدان
هر که با حیدر بود با فاطمه است
یاعلی و یاعلی و یاعلی(۲)

بندپنجم
نام کوثر فاطمه ساقی علیست
جمله فانی، چون خدا باقی علیست
چون علی شد بنده‌ی پاک خدا
شد یگانه بعد شخص مصطفی
یاعلی و یاعلی و یاعلی(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • چهارشنبه
  • 22
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در منقبت غدیر خم روز امامت و ولایت مولا علی(ع) * مرتضی محمودپور

518

در منقبت غدیر خم روز امامت و ولایت مولا علی(ع) عیدالله الاکبر
عیدغدیر مبارکباد

دین‌حق‌کامل‌شد و نعمت تمام است در غدیر
حضرت حیدر به امر حق امام است در غدیر

جبرئیل آمده ز عرش کبریا بر مصطفی
گفت بلغ یا‌محمد بارعام است در غدیر

روی دستت کن بلند دست خدایی علی
چون‌امام‌عالمین برخاص‌وعام‌است در غدیر

منکر حیدر سزایش تیر غیب از سوی ماست
روز بر خصم‌علی بنگر که شام است در غدیر

ساقی کوثر علی مرتضی شیرخداست
هم شفیع المذنبین هم با مرام است در غدیر

در غدیر خم شراب عشق حیدر جاری‌است
هان‌محبین‌علی‌این‌می‌به‌جام است در غدیر

انبیا یک یک از این جام ولا نوشیده‌اند
ترک‌ساقی‌و‌ می‌و صهباحرام‌است‌در غدیر

خطبه‌خوانی‌محمد دیدنی‌تر گشته چون
جام‌عشق‌ساقی و کوثر به‌کام است در غدیر

حاصل این خطبه خوانی شد ظهور منتقم
غیبت و رجعت نگر حسن ختام است در غدیر

گفت احمد در غدیر خم که مهدی میرسد
بر همه عالم بگو نیکو پیام است در غدیر

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • چهارشنبه
  • 14
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

سرود عید غدیرخم -(مژده دهید ای عاشقان،هنگام شادی و سرور) * رسول چهارمحالی

187

سرود عید غدیرخم -(مژده دهید ای عاشقان،هنگام شادی و سرور) سبک:دل را ببین
.....ّ..................ّ..ّ.........
جانم علی،جانم علی،وصی پیغمبر علی(2)
......................................
مژده دهید ای عاشقان،هنگام شادی و سرور
عید غدیر است همرهان،بانگ منادی با غرور
والی علی،والا علی،ساقی علی،سقا علی
بر حوض کوثر بهر خلق،آن شافع محشر علی
.................................
عید غدیر است مومنان،دل را گل افشانی کنید
اندر غدیر خم بیا،همچون نبی شادی کنید
مولا علی،رهبر علی،وارث به پیغمبر علی
دلبرعلی ،سرور علی،فاتح به بدر ،خیبر علی
.......................................
بر زین اسبان و شتر،یک منبر از امواج نور
احمد علی را می برد،بالای منبر با سرور
ای مومنان،ای مسلمین،ای جاجیان شرع و دین
چون این مکان باشد غدیر،عید است امروز در غدیر
..................................
الیوم اکملت لکم،دینک به پیغمبر رسید
وقتی که دستان علی،بالای پیغمبر رسید
مولای مظلومان علیست،احیاگر قرآن علیست
آن کس که جان را کرد فدا،از بهر پیغمبر علیست
...................................
فرمود پیغمبر غدیر،حکم خدای بی بدیل
ای حاضرین بر غائبین،گوئید فرمان غدیر
این است حکم لا فتی،در وصف حیدر یار ما
من کنت مولا،علیأ مولا(2)
............................
این نسل بر نسل دگر،سینه به سینه پشت به پشت
فرزند بر فرزند ها،باشید سفیران غدیر
تا روز حشر مومنان،اول امام شیعیان
آن تک سوار راه دین،مولاست امیر المومنین
............................................
جانم علی ،جانم علی،وصی پیغمبر علی(2)

  • یکشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سرود عید غدیرخم -(ای منتخب غدیر خم) * طاها تحقیقی

161

سرود عید غدیرخم -(ای منتخب غدیر خم) ?️بند اول:

ای منتخب غدیر خم
شایسته ترینه مردم
فرموده حی داور
هستی از همه برتر

ای علت خلقت عالم
وصیِ مطلق خاتم، حیدر

معنی فاروق اعظم
ای ذکر توبه ی آدم، حیدر

سوره ی هل اتی، آیه ی اِنّما
همه در شأن تو، علی یا مرتضی

اَشهد اَنَّ علیاً ولی الله

?????????

?️بند دوم:

ای تمثال نور الرحمن
ولایتت رکنِ ایمان
ای حضرت شاهنشاه
ممسوس فی ذات الله

ای ولیِ عالَم امکان
خدا هستی یا که انسان؟!، حیدر

ناطق و تفسیرِ قرآن
تو محشر معیار و میزان، حیدر

علی یعسوب دین، علی حبل المتین
فقط آقا تویی، امیرالمؤمنین

اَشهد اَنَّ علیاً ولی الله

?????????

?️بند سوم:

ای امام اول دنیا
خلیفة الله و مولا
اَشْجَعُ الناس و سردار
غیرت الله و کرار

ای خشم تو خالق طوفان
شیرِ لافرّارِ میدان، حیدر

پهلوان و مردِ مردان
فاتح و معرکه گَردان، حیدر

امیرِ با وقار، صاحب ذوالفقار
نامِ تو هست برا، شیعه ها افتخار

اَشهد اَنَّ علیاً ولی الله

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی محسن پور جهانگیر

سرود مولا علی(ع) -(فاروق اعظم صدیق اکبر ) *کربلایی محسن پور جهانگیر

231

سرود مولا علی(ع) -(فاروق اعظم صدیق اکبر ) بند اول
فاروق اعظم صدیق اکبر
مدحت فرموده شخص پیغمبر
هر وقت تو مشکل برخورده نوکر
میخونه ناد مولانا حیدر

حیدر حیدر حیدر
مرد مردان حیدر
دست یزدان حیدر
حب تو شد مرز
کفر ایمان حیدر
دشمنت وقت رزم
شد هراسان حیدر
مثله شیر غرانه
توی میدان حیدر

به دام علی ام
ب نام علی ام
خراب نگاه و
مرام علی ام
یه عمره که مست
یه جام علی ام
علی امامم
غلام علی ام

علی یا حیدر

با نامت دلم گشته منجلی
قاهر العدو والی الولی
غم های دلم بسیار ولی
نیست هیچ غصه ای تا میگم علی

حیدر حیدر حیدر
ای می ناب حیدر
در نایاب حیدر
بر دوعالم هستی
شما ارباب حیدر
جای نبی یک شب
رفته به خواب حیدر
فاطمه رب آب
ابو تراب حیدر

به دام علی ام
ب نام علی ام
خراب نگاه و
مرام علی ام
یه عمره که مست
یه جام علی ام
علی امامم
غلام علی ام

علی یا حیدر

  • پنج شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد زوار

عید غدیر خم -(زمانه کار مرا دست پیر خُم داده) * محمد زوار

216

عید غدیر خم -(زمانه کار مرا دست پیر خُم داده) زمانه کار مرا دست پیر خُم داده
همیشه روزیمان را امیر خُم داده

(مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ)
چرا که رزق مرا از مسیر خم داده

مرا اسیر خٙم گیسوان خود کرده
چه باده‌‌ها که به ما در غدیر خم داده

شراب کهنه‌‌ی ما از کرشمه‌ی ساقی‌ست
هزار مرتبه گفتند و شرح آن باقیست

غدیر باده‌ی جوشان مِی‌گساران است
غدیر نقطه‌‌ی عطفی برای ادیان است

غدیر فرصت جبران انحرافات است
غدیر وقت رهایی ز اختلافات است

غدیر نور ولایت میان ظلمت‌هاست
غدیر چشمه‌ی وحدت میان امت‌هاست

غدیر صحبت اینجا و اهل آنجا نیست
غدیر مهر قبولی هر مسلمانی‌ست

غدیر آمده تا بینمان صفا باشد
علی خلیفه‌ی حق، بعد مصطفی باشد

علی! همان‌که خلافت برابرش گم بود
همان کسی که فقط فکر درد مردم بود

همان‌که چشمه‌ی حق را دوباره جاری کرد
درست مثل محمد خزانه‌داری کرد

گدا برای علی با غنی برابر بود
غریبه در نظرش مثل یک برادر بود

علی‌ست مرد عمل، راه او شعاری نیست
علی که اهل تبانی و رشوه‌خواری نیست

ملاک او به ‌جز از لا اله الا نیست
حقوق‌های کلان در مرام مولا نیست

همیشه در عملش، مشق بندگی می‌کرد
کنار فاطمه‌اش «ساده» زندگی می‌کرد

چکید روزی هرچه کریم از دستش
گرفت نان‌و رطب هر یتیم از دستش

زمامداری او آنچنان سرآمد بود
که شرح عدل علی‌واریش زبانزد بود

ببین چگونه قضاوت نموده انسان را
بخوان ترحم او بر چهارپایان را

برای وصف مرامش، عدو زبانش شد
ببین چه کرده که دشمن مدیحه‌خوانش شد

مرید حضرت یارم مراد میخواهم
بریز باده که امشب زیاد میخواهم

بریز باده که برلب سینجلی دارم
هوای گفتن ذکر علی علی دارم

علی همانکه نیامد کسی همانندش
همانکه هر دو جهان را گرفته در بندش

به یک اشاره در قلعه را ز جا کنده‌
دو دست مست یداللهی تنومندش

به حال قاتل خود هم علی ترحم کرد
بخوان چه بوده وصایای او به فرزندش

همانکه ‌گریه کند فاطمه به غم‌هایش
هماهنکه خنده کند فاطمه به لبخندش

بنا ندارم‌و کوتاه روضه میخوانم
خدا کند که حلالم کند خداوندش...

میان کوچه زمین خورد فاطمه، اما
نشد علی برساند کمک به دلبندش

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور عید غدیر -(به عشق علی - به عشق غدیر ) *

186

شور عید غدیر -(به عشق علی - به عشق غدیر ) به عشق علی - به عشق غدیر
دست هر کیو که میتونی بگیر
به عشق علی - به عشق غدیر
اون که تب کنه واست براش بمیر
کیه جز علی / که برا غم تموم شیعه ها تب می کنه
کیه جز علی / کاسه گدایی هامونو لبالب می کنه ۲
کیه جز علی ، حیدر کرار
کیه جز علی ، دلبر و دلدار
کیه جز علی ، فاتح پیکار
وال من والاه * عاد من عاداه
برا شادی * حضرت زهرا
بگو تا محشر * یا علی مولا
علی . یا مولا ۳ ‌...

به عشق علی - به عشق غدیر
بگو از فضائل نعم الامیر
به عشق علی - به عشق غدیر
تا نفس داری علی بگو، بمیر
کیه جز علی / که همیشه پرچمش توو دنیا بالا باشه
کیه جز علی / که هوادار و مریدش خود زهرا باشه ۲
کیه جز علی ، شاه بلا عزل
کیه جز علی ، صاحب هر فضل
کیه جز علی ، ابا اباالفضل
وال من والاه * عاد من عاداه
برا شادی * حضرت زهرا
بگو تا محشر * یا علی مولا
علی . یا مولا ۳ ‌...

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود عید غدیر -(من زنده ام به عشق اینکه / ایوون طلاتو ببینم ) * سید محمدرضا حسینی

201

سرود عید غدیر -(من زنده ام به عشق اینکه / ایوون طلاتو ببینم ) من زنده ام به عشق اینکه / ایوون طلاتو ببینم
ایشالا توو روز رجعت / مرگ دشمناتو ببینم
یا علی پدرم * ای عشق تو به سرم
تا آخرین نفسم * عاشق تو می مونم
می شنوم تو‌و اذون * اسمت رو با دل و‌ جون
من که نمازم و‌ به * عشق علی می خونم
الحمدالله که
دل به حیدر بستم - من غدیری هستم - یا علی میگم که - مست مست مستم
با دعای زهرا - به عبای حیدر - گره خورده دستم
علی جانم علی جانم
ای علی جانم ۳ جانم ای علی جانم
علی جانم علی جانم

خیلی نوکرت دوس داره / با عشقت بمیره ایشالا
شیعه با ظهور مهدی / حقت رو میگیره ایشالا
می رسه یه شبی * که جانشین نبی
با رجعت پسرش * حاکمه رو زمینه
شاه ما نجفه * با شیعه ها طرفه
هر کی هوایی بشه * جای علی بشینه
عشق مولا در این
دل حرارت داره - عاشق و بیماره - مرجع تقلیدش - میثم تماره
دم دمای مرگم - اشهد من ذکر حیدر کراره
علی جانم علی جانم
ای علی جانم ۳ جانم ای علی جانم
علی جانم علی جانم

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود عید غدیر -(سبو سبو مِی میزنم به جان) * حبیب باقرزاده

194

سرود عید غدیر -(سبو سبو مِی میزنم به جان) سبو سبو مِی میزنم به جان
به حکم آیه های دلبری
به نام نامیِ ابوتراب
شدم ملقب من به “حیدری” ۲
از ازل غلام سرای او / من شدم گدای گدای او
هر زمان که دلتنگ حیدرم / می روم به ایوان طلای او
صبا رسان این پیغام * به وادی جانانم
به یمن او امشب من * خمارم و دیوانم
(علی علی یا مولا) ۴

قرار قلب بی قرار من
ز کودکی ورد زبانمی
اذان بدون نام تو عبس
تو مُهر تایید اذانمی ۲
یا علی همه زندگانی ام / یا علی مبادا برانی ام
رو به رو ضریحت صدا زدم / نذر تو تمام جوانی ام
غزل غزل می بارد * ترانه های عاشق
أنا محب الحیدر * خوشم که هستم لایق
(علی علی یا مولا) ۴
.

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

سرود عید غدیر_ * اسماعیل تقوایی

404

سرود عید غدیر_ سرود عید غدیر
چه روز خوبی، که دست، علی در دست پیغمبرست
نبی اسلام، موظف، به ابلاغ وحی داورست

آمده روزی مبین
آیت اکمال دین
کرده نعمت را تمام
لطف رب العالمین

یا علی حیدر مدد، یا علی حیدر مدد2
_________________________________
همه عوالم، بود شاد، که حیدر شد امیرالمؤمنین
خم غدیرست، بنوشند، زشرب نابِ آن، مسلمین

هم زمین، هم آسمان‌
دارد از شادی نشان
یا علی ویا علی
بر لبان عاشقان
یا علی حیدر مدد، یا علی حیدر مدد2
______________________________________
میان اعیاد اسلام، غدیر خم، عید اکبر است
میان عرش خدایی، شهیرست و زیب وزیور است

هر زمان و روزگار
شیعه دارد افتخار
چون غدیر مرتضی
داده اورا اعتبار

یا علی حیدر مدد، یا علی حیدر مدد2

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 4
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 01:06
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

عرش بر دوش غدیر-(در روز غدیر ، عقل اول) *استاد سید رضا موید

6292
2

عرش بر دوش غدیر-(در روز غدیر ، عقل اول) در روز غدیر ، عقل اول
آن مظهر حق ، نبیِّ مرسل
چون عرش تو را کشید بر دوش
آن ‏گاه گشود لعل خاموش
فرمود که این خجسته ‏منظر
بر خلق پس از من است رهبر
بر دامن او هر آن که زد دست
چون ذره به آفتاب پیوست
ولایت حیدر ، لبخند فاطمه
از ولایت ‏عهدی حیدر ، خدا تاج شرف
بار دیگر بر سر زهرای اطهر می‏ زند
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار
فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می‏زند
" سیدرضا مؤید "

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر عید غدیر ، باب رحمت-(باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر) *استاد سید رضا موید

6500
1

شعر عید غدیر ، باب رحمت-(باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر) باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر

شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر

موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر

چشمه ‏های نور جاری شد ز دامان غدیر

شد غدیر خُم تجلی‏گاه انوار خد

تا در آن ‏جا جلوه ‏گر شد نور مِصباحُ الهُدی

آفرینش را بُوَد بر سوی آن سامان نگاه

ما سوی اللّه‏ منتظر تا چیست فرمان اِله

ناگهان خَتمِ رُسُل ، آن آفتاب دین پناه

بر فراز دست می ‏گیرد علی را همچو ماه

تا شناساند به مـردم آن ولی اللّه‏ ر

� والِ مَن والاه � خواند ، � عادِ مَن عاداه � ر

ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام

بر تو ای روز امامت از همه امت سلام

از تو محکم شد شریعت ، وز تو نعمت شد تمام

ما به یاد آن مبارک روز و

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 20:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

چند شعر در مورد عید غدیر خم-(عرش بر دوش غدیر ) *

189299
471

چند شعر در مورد عید غدیر خم-(عرش بر دوش غدیر ) عرش بر دوش غدیر

در روز غدیر ، عقل اول‏
آن مظهر حق ، نبى مرسل

چون عرش تو را کشید بر دوش‏
آنگاه گشود لعل خاموش

فرمود که این خجسته منظر
بر خلق پس از من است رهبر

بر دامن او هر آن که زد دست‏
چون ذره به آفتاب پیوست

**************************
تنها در غدیر !!

دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر
موج مى ‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ‏
بى‏ گمان بارى رقم مى‏ خورد فردا در غدیر

اى فراموشان باطل سر به پایین افکنید
چون پیغمبر دست حق را برد بالا در غدیر

حیف اما کاروان منزل به منزل مى ‏گذشت‏
کاروان مى ‏رفت و حق مى‏ ماند تنها در غدیر !!

" علیرضا سپاهى لائین "

******

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غدیر-(یکی گوید سراپا عیب دارم) * مرحوم محمدرضا آغاسی

10782
8

غدیر-(یکی گوید سراپا عیب دارم) یکی گوید سراپا عیب دارم

یکی گوید زبان از غیب دارم

نمی دانم که هستم هرچه هستم

قلم چون تیغ می رقصد به دستم

نه دِعبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم

ولیکن خاک پای اهل بیتم

الا ساقی مستان ولایت

بهار بی زمستان ولایت

از آن جامی که دادی کربلا را

بنوشان این خراب مبتلا را

چنان مستم کن از یکتا پرستی

که از آهم بسوزد مُلک هستی

هزاران راز را در من نهفتی

ولی در گوش من اینگونه گفتی

زاحمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندرین یک میم غرق است

یقینا میم احمد میم مستیست

که سرمست ازجمالش چشم هستیست

زاحمد هر دو عالم آبرو یافت

دمی خندیدو هستی رنگ وبو یافت

اگر احمد نبود آدم کجابود

خدا را آیه ای محکم کجا ب

  • سه شنبه
  • 10
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد