حضرت محمد صلی الله علیه و آله

مرتب سازی براساس

اشعار حضرت رسول(ص)-محکومیت هتاکی ها -( میدان مصاف ما بُوَد آینده ) * هادی ملک پور

2310
1

اشعار حضرت رسول(ص)-محکومیت هتاکی ها -( میدان مصاف ما بُوَد آینده ) میدان مصاف ما بُوَد آینده
یک روز برای پاسخی کوبنده
هرکس به مقدسات ما حمله کند
با دست خودش گور خودش را کنده
ما ریشه ی التقاط او را بزنیم
بر هم همه ی بساط او را بزنیم
دشمن به رگ غیرت ما دست گذاشت
باید که رگ حیات او را بزنیم
پیغمبرمان که نام او را خواندیم
پس آیه ی انتقام او را خواندیم
برساحت او هرکه جسارت کرده
ما فاتحه ی دوام او را خواندیم
بغضی است که آتش زده بر پیکرتان
شاید که نباشد این خبر باورتان
این غیرت جوشیده ز دلهای جهان
یک روز هوار می شود برسرتان
تو مثل همیشه پشت پا خواهی خورد
این چوب خداست بی صدا خواهی خورد
آماده ی تیر غیب باش ای هتاک
چون سیلی محکمی زما خواهی خورد

شاعر : هادی ملک پور

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

یا رب چرا خلق جهان را سینه چاک است *

5146

یا رب چرا خلق جهان را سینه چاک است یا رب چرا خلق جهان را سینه چاک است
گویا تن پاک پیمبر زیر خاک است
از حضرت روح الامین شهپر شکسته
گرد یتیمی بر رخ زهرا نشسته
چون مرغ شب سبطین احمد در فغانند

دریا صفت از دیده گوهر می فشانند
روز جهان از این مصیبت گشته شب
عرش علا لرزان بود چون قلب زینب
رنگ شفق از این مصیبت نیلگون شد
خورشید و مه را دیدگان دریای خون شد
اندر فلک افلاکیان را بال و پر سوخت
از هجر و غم زهرای اطهر را جگر سوخت
سیفی چه گوید در غم و سوگ و عزایش
واحسرتا صاحب عزا باشد خدایش
محمود سیفی

  • یکشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

خورشيد نمي رسد به بال و به پرت *

5210
1

خورشيد نمي رسد به بال و به پرت خورشيد نمي رسد به بال و به پرت
يك عالم ِ صف كشيده در پشت سرت
دنيا همه انگشت به دندان مانده است
از معجزه ي بلند شق القمرت

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت محمد(ص) ( بشنو به آيه آيه ي قرآن سرود وحي) *

5987
2

شعر حضرت محمد(ص) ( بشنو به آيه آيه ي قرآن سرود وحي) بشنو به آيه آيه ي قرآن سرود وحي
تا گَرد غم ز دل بتكاند درود وحي
رگ هاي روح را بچكاند شراب نور
جان را غريق آينه سازد شهود وحي
بالاتر از حظيره ي جبريل مي بَرَد
سيمرغ قافِ آينگي را فرود وحي
از پرنيان بال ملائك تنيده اند
با عشق احمدي همه ي تار و پود وحي
بعد از حِرا، هميشه پراكنده مي شود
در كوچه باغ هاي جهان، عطر عود وحي
در جان بي قرار محمد نظاره كن
با آيه هاي روشن قرآن خلود وحي
بر خوان كه هم چكيده ي وحي ست بود عشق
بشنو كه هم خلاصه ي عشق است بود وحي
تا بگذري ز پرده ي اقليم هفتمين
بركش پياله اي به سر از دل سرود وحي
شاعر: کاظم نظری بقا

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت محمد(ص) (مثل باغی که در او حسرت دریا باشد ) *

5252

شعر حضرت محمد(ص) (مثل باغی که در او حسرت دریا باشد ) مثل باغی که در او حسرت دریا باشد
مثل رودی که بخشکد، پُر رویا باشد
مثل دشتی که سرابی بفریبد او را
مثل شهری که خراب و تَه دنیا باشد
یا تمنّایِ لبِ تشنه ی کوهی از ابر
تا مگر سایه ی رحمت سرِ صحرا باشد
انتظار تو «محمد» به همین می ماند
کودکی گم شده در شهر، که تنها باشد...
آمدی، گریه کنم یا نکنم آقا جان؟
اشک از چشم جهان پَر بکشد؟ یا باشد؟
بِابی اَنتَ و اُمّی؛ که در آیینه ی تو
عشق بی حیله ی مادر، غم بابا باشد
ناخدایی به خداوندِ مسیح و موسی
شرق بد کرده اگر در پیِ بودا باشد
من گناهم بسیار ست؛ خودت می بینی
شیخِ صنعان به تو آویخت. اگر جا باشد -
کاروانت به من شب زده جایی بدهد -
قول دادم که دل ام خانه ی مول

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت محمد(ص) ( تو؛ بايد از تبار قوم با اصل و نسب باشي) *

5536

شعر حضرت محمد(ص) ( تو؛ بايد از تبار قوم با اصل و نسب باشي) تو؛ بايد از تبار قوم با اصل و نسب باشي
وَ يا از بهترينِ خاندان هاي عرب باشي
به عبدالله هاشم؛ اِبن ابراهيم و اسماعيل
وَ يا با تيره ي عبدالمطلّب منتسب باشي
براي مردمي كه غرق در ناداني و جهلند
تو بايد - با نگاهي مهربان - در تاب و تب باشي
براي اين كه از ناداني خود دست بردارند
تو بايد در تمام لحظه هايت جان به لب باشي
خدا مي خواست - تنها تو - محمّد! اي رسول نور!
چراغ راه ره گم كردگان و قوم شب! باشي
پس از چل سال غم خوردن، تحمّل كردن سختي؛
خدا مي خواست تا در بين خوبان منتخب باشي
حرا در خود كشيدت سال ها هنگام تنهايي
كه تو در بين امّت آن رسول منتخب باشي
محمّد! ما هم از تاريكي دنيا هراسانيم
شبيه مردم عصر

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( چنان که شخص محمد جدا زقرآن نیست) *

5788

شعر حضرت رسول (ص) ( چنان که شخص محمد جدا زقرآن نیست) چنان که شخص محمد جدا زقرآن نیست
بودن عترت، قرآن چراغ ایمان نیست
کسی که مکتب عترت گزید بی قرآن
جدا زعترت و قرآن بُوَد، مسلمان نیست
رسول گفت که اینان چو این دو انگشتند
که متصل به هم و متکی به یک مشتند
سوای قرآن مومن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش
به آیه آیه ی قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم
چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر
چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم موید هم بوده، هم مؤید هم

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:19
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( همای نور شده راه مكه را پویید) *

5106

شعر حضرت رسول (ص) ( همای نور شده راه مكه را پویید) همای نور شده راه مكه را پویید
به آب چشمۀ زمزم، زبان و دل شویید
سپس به زمزمۀ لا اله الا الله
دهید دست به هم لا شریك له گویید
ز خَلق بانگ هو الهو جدا جدا شنوید
درون كعبه ز بت‌ها خدا خدا شنوید
به چشم دل همه جا نقش جای پای خداست
به نی نوای وجودم چو نی، نوای خداست
الا تمام جهان گوش، گوش تا شنوید
زبان، زبان محمد، صدا صدای خداست
ز كوه و سنگ و ز هامون دعای دل شنوید
ندای ختم رسل از حرای دل شنوید
فرشتگان همه در دستشان صحیفۀ نور
جهانیان شده غرق نشاط و مست و سرور
ز قبضه قبضۀ خاك حجاز می‌شنوم
كه ای تمام پری چهره گان زنده به گور
طلوع صبح سفید شما مبارك باد
محمد آمده عید شما مبارك باد
به جسم مردۀ هستی دمیده

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( می رسید از قله های کوه نور) *

5911
1

شعر حضرت رسول (ص) ( می رسید از قله های کوه نور) می رسید از قله های کوه نور
از بلندای تشرف در حضور
فرش استقبال راهش می شدند
هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور
کوه ها هم در تشهد آمدند
از تجلایی که شد در کوه نور
او چراغ شرع را آورده بود
بر سر این جاده های سوت و کور
تزکیه می داد روح خاک را
چشمه چشمه با سخن های طهور
مثل دریا رودها را جمع کرد
رودهایی از قبایل های دور
وحی می آرود تا آنجا که عقل
در خودش می کرد احساس شعور
شرح صدرش را کسی تخمین نزد
تا بفهمد کیست این سنگ صبور
و کتابی بود با خط خدا
تا بشر خود را کند با آن مرور
ای کتاب قل هو الله احد
لم یلد یولد و لم کفوا احد
تا شعاع مهرت عالم تاب شد
مهربانی از خجالت آب شد
این زمین دیگر کویر تشنه نیست
زند

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) (ببین که قلب زمین شور دیگری دارد ) *

5321

شعر حضرت رسول (ص) (ببین که قلب زمین شور دیگری دارد ) ببین که قلب زمین شور دیگری دارد
و در نگاه خودش نور باوری دارد
همین که غار حرا مست لفظ اقرأ شد
ز اعتبار نبی فکر دلبری دارد
ز های و هوی ملک گوش آسمان پر شد
و کنج سینه ی خود نور سروری دارد
تمام غار حرا مثل عرش اعلاء شد
دل رمیده ی او حال بهتری دارد
صدای حضرت جبریل می رسد بر گوش
هبوط کرده و حکم پیمبری دارد
به تو سلام خداوند یا رسول الله
بخوان به نام خداوند یا رسول الله
نگاه خیره ی دنیا به سمت غار حرا
چه می تپد دل بی تاب مردم بالا
برای یک قدم امشب مجال حرکت نیست
ز ازدحام ملائک به روی خاک خدا
برای اینکه به همراه خویش آوردند
پیام تهنیت منصب نبوت را
و اولین نفری که رسید و اشهد گفت
علی عالی اعلاست پشت غ

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( لب نگار که باشد رطب حرام بود) *

5610

شعر حضرت رسول (ص) (  لب نگار که باشد رطب حرام بود) لب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آم

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:28
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد ) *

5454
1

شعر حضرت رسول (ص) ( آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد ) آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جا نماز شد
کعبه خودش میان جماعت به صف نشست
آمد امام قبله و وقت نماز شد
دریاچه های آتش نمرود خشک شد
باران گرفت و خاک زمین دل نواز شد
کم کم نگاه رود به دریا رسیده بود
چون پستی و بلندی دنیا تراز شد
آئینه ای که قدّ خدا ایستاده بود
پا بر زمین نهاد و زمین سرفراز شد
دیگر خدا برای زمین نامه می نوشت
با آن کبوتری که رسول حجاز شد
امشب همه به خاطر روی گل علی
صَلّوا علی النّبی و صلّوا علی علی
خورشید مکه آمد و صبح خدا دمید
آری هوا خنک شد و مکه نفس کشید
آن روز اگر هوای زمین پر شد از بهشت
عطر محمدی خدا داشت می وزید
عطری که بر جبین عرق کرده ی تو بود
عطری که از

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( نكته به نكته، رو به رو ،مو به مو ) *

5072
1

شعر حضرت رسول (ص) ( نكته به نكته، رو به رو ،مو به مو ) نكته به نكته، رو به رو ،مو به مو
آنچه كه بایست بگویی بگو
بگو هو الحیّ و هو الهو، بگو
بگو خدا نیست به جز او، بگو
بگو همه خداپرستی كنید
ترك گناه و جهل و پستی كنید
بگو بتان دم از خدا می‌زنند
خدا، خدا، خدا صدا می‌زنند
بگو ندای من ندای خداست
بگو كه این صدا صدای خداست
بگو كه توحید نجات شماست
بگو كه اسلام حیات شماست
ما به تو حكم ازلی داده‌ایم
ما به تو قرآن و علی داده‌ایم
قلب تو از تابش ما منجلی است
پیش تو ما، پشت سر تو علی است
حبیب ما تو اول و آخِری
تو بر پیمبران پیام‌آوری
بعد تو پیغامبری نیست نیست
حكم و كتاب دگری نیست نیست
ای ز تو انبیا همه سربلند
كیست كه بعد از تو كند سر بلند
اگر چه بر پیمبران خاتم

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت رسول (ص)- ( عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است) * علی اکبر لطیفیان

5710

شعر حضرت رسول (ص)- ( عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است) عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است
مجنون ترین صحابی دوران نوشته است
این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است
دست مرا برای گریبان نوشته است
از دست اختیار تو راه فرار نیست
این جبر را خدات به پامان نوشته است
مانند تو امیر فقط یک نفر ولی
مانند من اسیر فراوان نوشته است
شکر خدا که نام مرا اعتبار تو
سلمان نوشته است، مسلمان نوشته است
نام تو را به آب طلا دستِ کردگار
بالای تخت و تاج سلیمان نوشته است
کم ناز کن دو آیه از این سوره را بخوان
اصلاً خدا برای تو قرآن نوشته است
امشب قلم زدند پریشانی مرا
با تو رقم زدند مسلمانی مرا
قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده
توحید را نشان زمین و زمان بده
قرآن بخوان و با نفس آسمانی ات

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( ساقی امشب باده در دف می كند ) *

10570
15

شعر حضرت رسول (ص) ( ساقی امشب باده در دف می كند ) ساقی امشب باده در دف می كند
مستی ما را مضاعف می كند
در حریم خلوت اسرار خود
باده نوشان را مشرف می كند
باده گفتم بادها جاری شدند
خام ریشان اسب عصاری شدند
چند خواهی بافتن لا تاعلات
فاعلاتا فاعلاتا فاعلات
تا به كی می پرسی از بود و نبود
جز ملال انگیختن آخر چه سود
چند می پرسی ز جبرو اختیار
اختیار آن به كه باشد دست یار
ساقی ما اختیار تام داشت
چهارده آیینه در یك جام داشت
در عدم بودیم مستور وجود
تا محبت پرده ی مارا گشود
بود تنها حضرت پروردگار
خواست تا خود را ببیند آشكار
آفرید آیینه ای در خورد خویش
داد او را سینه ای در خورد خویش
سینه ای سینا تر از تور كلیم
سینه ای سرشار از خلق عظیم
نام آن آیینه را احمد

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) (امشب پی عیدی ز شما آمده ام ) *

4073

شعر حضرت رسول (ص) (امشب پی عیدی ز شما آمده ام  ) امشب پی عیدی ز شما آمده ام
با قلب شکسته چون گدا آمده ام
حالا که نشد نجف زیارت بروم
بر درگه تو امام رضا آمده ام
این جا که بود مدینه و مکه ی من
محرم شده با سوز دعا آمده ام
ای صاحب این حرم گسترده ببین
در سفره ی تو پی غذا آمده ام
این دست تهی من به تو می گوید
این موقع نیمه شب چرا آمده ام
تا که مرا این شب عیدی بخری
در خانه ی تو با شهدا آمده ام
من هم نفس فداییانت بودم
حالا بنگر که بینوا آمده ام
ای پنجره فولاد تو صاحب اعجاز
بیمارم و دنبال دوا آمده ام
در مسجد ارک منتظر می مانم
امشب پی دعوت از شما آمده ام
شاعر : جواد حیدری

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( این اعتقاد شیعه ی اسلام محور است ) *

4105

شعر حضرت رسول (ص) ( این اعتقاد شیعه ی  اسلام  محور است ) این اعتقاد شیعه ی اسلام محور است
هرکس نخواند مدح تورا خوار و ابتر است
ما در اهانت به تو ساکت نمی شویم
دار و ندار ما همه،عشق پیمبر است
آن بی حیا که ساحتتان را سبک شمرد
تقصیر او نه بلکه ز اعمال مادر است
هرکس که بر پیمبر و آلش جفا کند
فردا حساب او همه با شخص حیدر است
در پاسخ اهانت آن رذل بد سرشت
ذکر لبم ترانه ی "شیر س م ا و ر" است.
شاعر: ميثم ميرزايي

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( رحمت واسعه ی ذات خدایی احمد ) *

3955
0

شعر حضرت رسول (ص) ( رحمت واسعه ی ذات خدایی احمد ) رحمت واسعه ی ذات خدایی احمد
چشمه ی کل ِّ علوم انبیایی احمد
صاحب مرتبت عالی ُّو اعلاء و علی
مالک مملکت نور ولایی احمد
تو رسول دو سرایی ُّو نبی ُّ اللهی
تو اباالفاطمه و مهد وفایی احمد
سبب خلقت افلاکی ُّو عبد ربـــّی
سیرت بندگی ُّو سِیردعایی احمد
وَجنات و سکنات و حرکاتت عشق است
عاشق حقــّی ُّو معشوق نمایی احمد
در سخن از جبروت تو همین جمله بس است
فاتح قلب علی ِّ مرتضایی احمد
پایه ی دین خدا را تو نهادی حالا
جمعه ها چشم انتظار دلربایی احمد
دلربا تکیه به کعبه بزند می خواند
همچنان بعثت تو شعر رهایی احمد
شاعر : حسین ایمانی

  • یکشنبه
  • 17
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 19:23
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( روشن ، جهان زنور جمال محمّد است) *

8591
7

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( روشن ، جهان زنور جمال محمّد است) روشن ، جهان زنور جمال محمّد است
خرّم زچشمه های کمال محمّد است
ما دست کی زنیم به دامان دیگران
تا دامن محمّد و آل محمّد است
شاعر: دکتر قاسم رسا

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( تا عیان از پرده شد حُسن دلارای محمد) *

3828
0

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( تا عیان از پرده شد حُسن دلارای محمد) تا عیان از پرده شد حُسن دلارای محمد
شد جهان روشن زنور چهر زیبای محمد
تیرگی های ضلالت پاک شد از روی گیتی
برطرف شد غم با یک تجلای محمد
شاعر : غلام رضا حقیقی (آذر)

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای حضرت محمد (ص) (احمد که شه سَریر لولاک آمد ) *

5150
0

رباعی برای حضرت محمد (ص) (احمد که شه سَریر لولاک آمد ) احمد که شه سَریر لولاک آمد
جانی است کز آلایش تن، پاک آمد
یک حرف زمجموعه عِزّ و شرفش
(( لولاک لما خَلَقتُ الاَفلاک))آمد
شاعر : بابا افضل کاشانی

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( احمد که جلوه گاه عنایات سرمد است) *

4538
1

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( احمد که جلوه گاه عنایات سرمد است) احمد که جلوه گاه عنایات سرمد است
برجمله خلایق عالم سرآمد است
خواهی اگر صلاح و فلاح و نَجاح و جاه
در سایه محمّد و آل محمّد است
شاعر: محمد جواد قائمی

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات) *

4662
3

رباعی برای حضرت محمد (ص) ( سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات) سر خیل رسل ، شافع روز عَرَصات
بنمود به امت از کَرَم راه نجات
فرمود خدا جمله گناهش بخشد
هر کس که برای من فرستد صلوات
شاعر : صغیر اصفهانی

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر حضرت رسول (ص) ( مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد) * مرتضی امیری اسفندقه

4350
1

شعر حضرت رسول (ص) (  مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد) مگر یتیم نبودی، خدا پناهت داد
خدا، که در حرم امن خویش راهت داد
هجوم جهل و خرافه، هجوم تاریکی
خدا پناه در آن دوره ی سیاهت داد
خدا! کدام خدا!؟ آن خدای بی مانند
همان که عصمت پرهیز از گناهت داد
همان که جان نجیب تو را مراقب بود
همان که سینه ی خالی از اشتباهت داد
توان و توشه به پایان رسیده بود ولی
خدا رسید به فریاد و زاد راهت داد
بگو که نعمت پروردگار پنهان نیست
خدا که دست تو را خواند و دستگاهت داد
خدا که چشم تو را با نماز روشن کرد
خدا که فرصت تشخیص راه و چاهت داد
چقدر واقعه ی آسمانی و شفاف -
خدا به یمن دعاهای صبحگاهت داد
خدا که عاقبتی خیر و خوش عطایت کرد
خدا که آینه را نور، با نگاهت داد
قسم به روز،

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مح حضرت رسول (ص) - گنبد سبز مدینه کعبه ی دوم بود *

5599
3

شعر مح حضرت رسول (ص)  - گنبد سبز مدینه کعبه ی دوم بود یا محمّد (ص) عشــــــق تو آخر بــراتم میدهد
ذکـــــر نـــــام اکـــبرت از غــــم نجاتم میدهد
گـــــنــبد ســبز مــدینــــه کـــعـــبه ی دوم بود
آرزوی دیـــــدنـــــش شــــــوق حیاتم میدهد

ای که شد "غــار حراء" خلوتگـهت با جبرئیل
" رحمة للعالمين‌ " مـــهــرت نشــــاطـم میدهد
یا محمد(ص) دین اسـلام از شما نشأت گرفت
بس شـــکوه و عــزتش رونـــق به ذاتــم میدهد
جانمان در راه این آییــن و دیـــــن ناقــابل است
چون شـــهــادت در رهــش برتر صــفاتم میدهد
ذات حقّ ، کلّ ملائک بر نبی (ص) گویند درود
ذکــــر نـــام اکـــــرمـــش افـــضـل صفاتم میدهد
" محسن زعفرانیه "

  • سه شنبه
  • 19
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • علي احمدي
ادامه مطلب

رباعی در مدح حضرت رسول(ص) ,(پیمبر جان خلقت،نفس دین است) *

4366
1

رباعی در مدح حضرت رسول(ص) ,(پیمبر جان خلقت،نفس دین است) پیمبر جان خلقت،نفس دین است
پیمبر ،باور اهل یقین است
به کوری دو چشم دشمنانش
پیمبر رحمتًٌ للعالمین است

  • جمعه
  • 6
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح پیامبر اکرم (ص)- ( ای روشنی تبار تو و نور تیره ات) * سید محمد جواد شرافت

5357
2

شعر مدح پیامبر اکرم (ص)- ( ای روشنی تبار تو و نور تیره ات) ای روشنی تبار تو و نور تیره ات
ای آسمانیان زمین هم عشیره ات
ای لحظه لحظه زندگی ات آیه آیه صبح
آئینه دار سوره ی شمس است سیره ات
دارد دلت علاقه ی ذاتی به آسمان
همواره سوی اوست اگر چشم خیره ات
خورشید رفت و ماه... پدرت رفت و مادرت
در غم گذشت روز و شب تار و تیره ات
دُرّ یتیمی و صدف کعبه خانه ات
لطف خدای عزّوجل پشتوانه ات
ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر
لبخندت از تبسّم گلها ملیح تر
بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست
یعنی ندیده از خَم زلفت ضریح تر
ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر
با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر
با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید
روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر
تو شاه بیت شعر غزل خیز خلقتی
حُسن

  • یکشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت محمد(محمّد ساقی بزم وجود است) *

7177
4

شعر مدح حضرت محمد(محمّد ساقی بزم وجود است) محمّد ساقی بزم وجود است
جهان مست از می جود و شهود است
ولایت همچو می در جام هستی است
غدیر خم، خُم این شور و مستی است
علی عطر و جهان گُلخانه اوست
حقیقت، برگی از افسانه اوست
محمد دین عقل و فطرت آموخت
مرام دوستی با عترت آموخت
شما ای عترتِ مبعوثِ خاتم
شما ای برترین اولادِ آدم
شما از اهل بیتِ آفتابید
گل جان محمد را گلابید
جهان جسم و شما جان جهانید
شما هم آشكار و هم نهانید
شما اسرار هستی را امینید
فروغ آسمان، روی زمینید
امیر كشور دل ها شمایید
شما آئینه های حق نمایید
شما یك نور در چندین رواقید
شما نور حجازید و عراقید
فروزان مشعل همواره جاوید
شمایید و شمایید و شمایید
دیانت بی شما كامل نگردد
بجز با عشقت

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح رسول اکرم(سینه پر از شور خدا) *

4759
1

شعر مدح رسول اکرم(سینه پر از شور خدا) سینه پر از شور خدا
تو آسمون نور خدا
شهر مدینه پر شد از شقایق
مکه شده پر از صفا
پیچیده تو ارض و سما
عطر محمد و امام صادق
جان زهرا
دلبر ما
نور سر مد یا نبی
اصل خلقت
نور رحمت
یا محمد یا نبی
یا علی علی علی علی علی

  • شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح رسول اکرم(پیدایش نور سرمدی شد ) *

4169

شعر مدح رسول اکرم(پیدایش نور سرمدی شد ) پیدایش نور سرمدی شد
بازار گل محمّدی شد
امروز جهان کهنه شد نو
از مقدم اسعد دو خسرو
یعنی نبی و امام صادق
محبوب حق و کتاب ناطق

  • شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد