حضرت محمد صلی الله علیه و آله

مرتب سازی براساس

مدح حضرت رسول اکرم (ص) -(وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت) * علی کفشگر

989

مدح حضرت رسول اکرم (ص) -(وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت) وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت

روز ازل به یمن شما « هَل اَتی » نوشت

زیباترین قصیده ی خلقت کلید خورد

آن جا که استعاره ی چشم تو را نوشت

هفت آسمان خلاصه ی « وَالشّمس » روی توست

دیباچه ی فروغ تو را « والضّحی » نوشت

وقتی که در جهان به تجلّی در آمدی

اسرار « یا» و «سین » تو را در خفا نوشت

منظور خلقتی و خداوند از ابتدا

نام تو را به دفتر خود مبتدا نوشت

آن گاه آیه آیه تو را منتشر نمود

تشریح انبعاث تو را در حرا نوشت

نوری شد و تمام تو را در خودش سرود

در «نَجم » و «دَهر » و «نور » و « دُخان » بر ملا نوشت

آن قدر خوب و پاک و زلالی که دست حق

یک پرده از مقام تورا در «کسا» نوشت

محمودِ آفرینشی،ا

  • شنبه
  • 19
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد سید هاشم وفایی

نبی مرآت -(یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی) *استاد سید هاشم وفایی

658

نبی مرآت -(یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی) نبی مرآت

یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی
بانوی هردوجهان، سیّده ی جنّاتی

کوثر وقدر بود جلوه ای ازمنزلتت
روح قرآنی وتفسیرگر آیاتی

والضحی نورمناجات و نماز شب توست
از زمین تا به سماوات برین مشکاتی

درمدیحت سخن بضعةُ منّی گویاست
نه همین دخترو مادر که نبی مرآتی

جلوه ی نور تو درچشم علی رنگین بود
پنج نوبت نه ، که مهر همه ی اوقاتی

سبب خلقت این عالمی ومی دانم
نرسد عقل به درکت، که الهی ذاتی

سائلی دست تهی ازدر آن خانه نرفت
که کرمخانه ی جود و کرم و خیراتی

روح ایثار تو جان بر تن اسلام دمید
که در آئینه ی توحید پرستی ماتی

نه درامروز که چشم همه درحشر به توست
از ازل تا به ابد قبله گه حاجاتی

فیض نور نظرت ر

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

اجر -(چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را) * محمد مهدی خانمحمدی

766

اجر -(چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را) چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را
گلستان می‌کند لبخند‌های او بیابان را

بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند
مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را

میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی
که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را

عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش
پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را

نیازی نیست در کلِّ فتوحاتش به شمشیری
فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را

به غیر از دوستی با اهل‌ بیت اجری نمی‌خواهد
نمک از سفره‌اش برداشتی، مشکن نمکدان را

ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است
علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را

علی، شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت
م

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر قصیده پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی) * قادر طراوت پور

848
1

شعر قصیده پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی) الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو می‌گردد چراغانی

به گرداگرد لبخند تو می‌چرخند شادی‌ها
از آن بهتر نمی‌دانی که طفلی را بخندانی

چو چشم آسمان منظومۀ نسل تو خورشیدی
چو باغ کهکشان دنبالۀ راه تو نورانی

تحیّر بهترین وصف است در شام تماشایت
«بحیرا» می‌برد هر صبح نامت را به حیرانی

به لبخندی مسیحا را دم روح‌القدس دادی
سلیمان را نشاندی بر سر تخت سلیمانی

فرود آمد فراز کاخ کسرا با قدوم تو
به خود لرزید از نام تو شاهنشاه ساسانی

دلم را مهربان من! به پابوس تو آوردم
که آرام‌اند در پای تو دریاهای طوفانی

ببخشا بر من ای آیینۀ رحمت! که می‌خواهم
بگویم حرف‌هایی را که خود ناگفته می‌دانی

پر

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر رباعی پیامبر(ص) *استاد محمد جواد غفورزاده

785

شعر رباعی پیامبر(ص) پیامبر اعظم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله):

«مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»

هركس خطای برادر مسلمانش را بپوشاند، خدا در دنیا و آخرت خطای او را پنهان می‌نماید.

? عوالی اللئالی، ج‏۱، ص۳۷۵؛ كشف الريبة، ص۷۹

از کوثر معرفت غزل‌نوشی کن
تا قافلۀ کمال هم‌دوشی کن
خواهی که خدای پرده‌پوشت باشد
در حق برادرت خطاپوشی کن

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله وحدت اسلامی -(می‌آید از کوه حرا پایین) * زهرا بشری موحد

748

غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله وحدت اسلامی -(می‌آید از کوه حرا پایین) می‌آید از کوه حرا پایین
کام جهان را می‌کند شیرین

«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّة»! مسلمانان!
گل داده باغ سوره یاسین

در موسمش پیوند خواهد خورد
دست ربیع و دست فروردین

گل‌های باغ او نمی‌ترسند
از بادهای هرزهٔ دیرین

شد «مختلف، الوانها»؛ اما
«یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِد» ای گلچین

نفرین و لعنی هم اگر باشد
بر آن‌که آفت زد به ما، نفرین!

این باغ، باغ وحدت و مهر است
ای گل کنار باغبان بنشین

بنشین و بذر دوستی بنشان
«چیزی به جز حب است آیا دین؟»

«المؤمنون اخوةٌ»، آری
این است اسلام محمد، این

گل می‌دهد یک جمعه باغ ما
در مسجد الاقصی، بگو آمین

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(سلام بر تو ای رسول! نه! علیکم السلام) * انسیه سادات هاشمی

941

شعر غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(سلام بر تو ای رسول! نه! علیکم السلام) سلام بر تو ای رسول! نه! علیکم السلام
که پیشتازِ هر سلامی و شروعِ هر کلام

تو می‌رسی و من نشسته‌ام که خوش نداشتی
کسی به پایت ای بزرگ! پا شود به احترام

به پای تو که ایستاده آسمان به حرمتت
تویی که پیشِ دخترت همیشه می‌کنی قیام!

تبسّمت جوابِ خشم‌ها و کینه‌های دهر
فقط نگاه کن! سکوتِ تو پُر است از پیام

یتیم بودی و پدر شدی برای امّتی
مسیح هم نمی‌رسد در امتش به این مقام

نمازها به نامِ نامی‌ات عروج می‌کنند
فقط به عشقِ نام تو بلال می‌رود به بام

صراطِ مستقیم می‌شود مسیرِ کوچ تو
و روح زندهٔ تو می‌شود دوازده امام...

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مثنوی پیامبر(ص) -(ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ) * غلامرضا شکوهی

597

شعر مثنوی پیامبر(ص) -(ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ) ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ

هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بی‌نوایی‌ها
ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽ‌ﻫﺎ

ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ

ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺩ ﻧﻮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ طلیعۀ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ

ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺸﺖِ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞِ ﺩﺷﺖِ ﺟﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺳﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ

ﻓﻘﻂ ﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ مدائن ﻫﺰﺍﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ

ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺎﻭﻩ ﺗﺎﻭﻝ ﺁﺏ
ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ؟

ﺳﻤﺎﻭﻩ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺷﻨﯿﺪ
ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺍﺯ آیینۀ ﺳﺮﺍﺏ ﺷﻨﯿﺪ

ﻣﺠﻮﺳﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ
ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ؟

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله -(عزای رسول خدا آمده) * امیر عباسی

1267
5

شعر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله -(عزای رسول خدا آمده) عزای رسول خدا آمده/دلم بر غمش مبتلا آمده

به زهرای غمدیده ی خونجگر/زمان هجوم و جفا آمده

سلامُ علی خاتم ُ الانبیاء...

به قلب فلک سوز پیغمبری/محبین و چشمان ِ از غم تری

ز سوگ و عزای رسول خدا/مدینه شده صحنه ی محشری

سلامُ علی خاتم ُ الانبیاء...

به ساقی کوثر بگو تسلیت/به اولاد حیدر بگو تسلیت

عزای رسول خدا را ز جان/به زهرای اطهر بگو تسلیت

سلامُ علی خاتم ُ الانبیاء...

عدو را پس از داغ خیر البشر/بُوَد بغض و کینه ز دل شعله ور

به زهرای مرضیه بعد از پدر/شود تسلیت ضرب دیوار و در

سلامُ علی خاتم ُ الانبیاء...

شود محسن بن علی جانفدا/مدینه شود صحنه ی کربلا

از آن لطمه ای که به جانش رسید/شهیده شود بض

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

سرود میلاد پیغمبر و امام صادق سلام الله علیهما -(هفده ماه ربیع،گل فشان ارض و سما) * امیر عباسی

918

سرود میلاد پیغمبر و امام صادق سلام الله علیهما -(هفده ماه ربیع،گل فشان ارض و سما) هفده ماه ربیع،گل فشان ارض و سما
آمده فخر بشر حضرت خیر الوری
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

ای جمالت جلوه ی آیه های سرمدی
زاده ی عبدالّه و آمنه خوش آمدی
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

کائنات از مقدمت جمله گلباران شده
مکه از میلاد تو روضه ی رضوان شده
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

بهترین خلق جهان آمده بر عالمین
که وجود او بُوَد عرش حق را نور عین
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

صاحب خُلقِ عظیم حاکم دلها بُوَد
در مدیحش این بس است که ابالزهرا بُوَد
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

میشود از مقدمش طاق کَسرا سرنگون
جبت و طاغوت و هُبَل،لات و عُزّا سرنگون
سیدی سیدی سیدی یا مصطفی...

من که تا روز ابد بر ولایت عاشقم
هم به

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

سرود شور پیامبر(ص) -(مشتاقانِ خورشیدِ عالَمیم) * امیر عباسی

599

سرود شور پیامبر(ص) -(مشتاقانِ خورشیدِ عالَمیم) مشتاقانِ خورشیدِ عالَمیم
محبّ پیغمبرِ اکرمیم
جان ما بادا فدایش،قلب هستی مبتلایش
باشد از لطف و کرامت،چشم خلقت بر عطایش
نور سرمد،یا محمد...
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا مصطفیٰ یا مصطفیٰ...

ای دو عالَم سائلِ کوی تو
صلوات خدا بر روی تو
گنبد خضرایت آقا،کعبه ی عشق و امیدم
با تولایت به محشر،سرفرازم رو سپیدم
نور سرمد،یا محمد...
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا مصطفیٰ یا مصطفیٰ...

جان فدای عترتِ اطهرت
علی الخصوص فاطمه دخترت
هر چه داریم ما بُوَد از،مکتب قرآن و عترت
کن دعا تا که بمانیم،یار اسلام و ولایت
نور سرمد،یا محمد...
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد یا مصطفیٰ یا مصطفیٰ...

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه پیغمبر اکرم(ع) -(می بَرَم‌ نامِ تو به سوز و آه) * امیر عباسی

591

شعر نوحه پیغمبر اکرم(ع) -(می بَرَم‌ نامِ تو به سوز و آه) می بَرَم‌ نامِ تو به سوز و آه
جان به قربانت یا رسولَ الله
یا رسولَ الله...
در عزای تو دل پر از ماتم
ای حریم تو مَلجأ عالَم
یا رسولَ الله...
راه خوشبختی بر همه شد این
راه قرآن و راه معصومین
یا رسولَ الله...
کن دعا یارِ زینبت باشیم
جمله سرباز مکتبت باشیم
یا رسولَ الله...
ای کراماتت یارِ خاص و عام
حُسنِ خُلقِ تو ضامن اسلام
یا رسولَ الله...
داری ای مولا لطف بسیاری
تو به ما دادی درس دینداری
یا رسولَ الله...
در عزایت اِی هستیِ زهرا
خون ببارد از دیدگان ما
یا رسولَ الله...
رفتی و بعد از تو چه ها گردید
حقّت از اُمّت خوش ادا گردید
یا رسولَ الله...
تا ابد دارم،آهِ آتشبار
آه و واویلا از در و دیوار
یا رسول

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:32
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر نوحه شهادت پيامبر(ص) -(آسمان تاروسنگين است) * مجتبی صمدی شهاب

595

شعر نوحه شهادت پيامبر(ص) -(آسمان تاروسنگين است) آسمان تاروسنگين است
ديده ها از خون رنگين است
بزم جانسوز عزاي
رحمة للعالمين است

ذكر لب ارض و سما شد واويلا
اشك روان ميرود از چشم زهرا

سيدنا ٢ يا محمد

......
واي امان از اشك كوثر
از نواي آه حيدر
دشمن از كينه با سيلي
ميدهد مزد پيغمبر

بعد نبي دست علي را ميبندند
بر نفس خسته ء زهرا ميخندند

سيدنا ٢ يا محمد

......
فاطمه دلخون و زار است
از غم بابا بيمار است
محرم او بعد از بابا
شعله ء درب و ديوار است

واي اگر از غم بشود اون جان بر لب
لطمه ببيند رخ او پيش زينب
سيدنا ٢ يا محمد

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:32
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر زمينه شهادت پيامبر اسلام(ص) -(اي اولين يارم علي صاحب اسرار) * مجتبی صمدی شهاب

581

شعر زمينه شهادت پيامبر اسلام(ص) -(اي اولين يارم علي صاحب اسرار) اي يار اي يار....

حيدر حيدر حيدر
آمد وقت سفر٢

اي اولين يارم علي صاحب اسرار
اي يار غمخوار خدانگهدار علي علي
چشمامو با دستات ببند دست خدايي
كه آشنايي تو با وفايي علي علي

يار با وفا ميزنم صدا اسمت و دوباره
ميرم اما دل واسه تو علي خيلي بيقراره

ميرم و دعام اينه كه الهي بلا نبيني
بي وفايي از دست امت بي وفا نبيني

عشقم يارم حيدر پرچمدارم حيدر علي علي

حيدر حيدر .....

.........

كاش بعد من تو بي كسي نموني تنها
از دست دنيا نيفتي از پا علي علي

گفتم به زهرا هميشه باشه كنارت
بمونه يارت دل بيقرات علي علي

بعد من اگه غم كشيدي از مردم زمونه
فاطمه برات تو بلاها مثل سپر مي مونه

فاطمه نميزاره كه غريب باش

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر زبانحال پیامبر اسلام (ص) -(یاس سپید باغ بهاران من بیا ) * مجتبی صمدی شهاب

791

شعر زبانحال پیامبر اسلام (ص) -(یاس سپید باغ بهاران من بیا ) یاس سپید باغ بهاران من بیا
نور پُر از تلألؤ چشمان من بیا
لرزه نشسته بر تن و دستان من بیا
جان میدهم کنار تو ای جان من بیا

اشک فراق بر رُخ بابا چکیده است
زهرای من زمان جدائی رسیده است

ای راحتی این نفس آخرم بیا
خواهم که توشه ام بدهی دخترم بیا
سایه زده اجل به سرم بر سرم بیا
ای مهربانتر از پدر و مادرم بیا

آهی برای این دل غم پرورم بکش
تا سالم است دست تو روی سرم بکش

غصه نخور زمان جدائی زیاد نیست
از پیلهء فراق رهایی زیاد نیست
ذکر پدر پدر به کجائی زیاد نیست
تا اینکه در برم تو بیائی زیاد نیست

آماده باش بعد من از راه میرسی
با صورتی گرفته تو ای ماه میرسی

تو بعد من بلاکش غم بی نهایتی
تنها سپر برای ام

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن شعر مدح منقبت مرثیه پیامبر اکرم -(مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم ) * علیرضا خاکساری

1904
2

متن شعر مدح منقبت مرثیه پیامبر اکرم  -(مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم ) مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم
بر او محبت می کند پیغمبر اکرم
ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم
حتما عنایت می کند پیغمبر اکرم
حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت
قطعا اجابت می کند پیغمبر اکرم
از خوبی اش باید بگویم چهارده قرن است
دارد هدایت می کند پیغمبر اکرم
چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود
تقدیم امت می کند پیغمبر اکرم
با دست خود مزد تمام سینه زن ها را
امشب کرامت می کند پیغمبر اکرم
دست از کتاب و اهل بیت اش بر نمیداریم
وقتی وصیت می کند پیغمبر اکرم
با "کُلُّنا واحد" که فرمودند پس محشر
ما را شفاعت می کند پیغمبر اکرم
با اینکه دوریم از مدینه این دل زائر
قصد زیارت می کند پیغمبر اکرم !
سیلی به زهرایش

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت رسول(ص) -( رحمت تو به جهان ثابت کرد) * مجید تال

1111
2

متن شعر حضرت رسول(ص) -( رحمت تو به جهان ثابت کرد) رحمت تو به جهان ثابت کرد
دستگیر همه باشی زیباست

نبیُ الله فراوان داریم
پدر فاطمه باشی زیباست

  • چهارشنبه
  • 22
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

متن شعر مدح پیامبر(ص) -( تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟) * قاسم صرافان

1000

متن شعر مدح پیامبر(ص) -( تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟) تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟
از بارش اشکت زمین هم جان گرفته

ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار
آیینه‌ رو در روی «الرحمن» گرفته

«إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ
سرمشق‌های «عَلَّمَ الانسان» گرفته

«الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار
کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته

پیمانه از دست علی پر کن محمد!
یادت که می‌آید؟ خدا پیمان گرفته

  • چهارشنبه
  • 22
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مدح پیامبر(ص) -( ما مسلمان و به این دین زبانزد هستیم) * محسن زعفرانیه

622

متن شعر مدح پیامبر(ص) -( ما مسلمان و به این دین زبانزد هستیم) ما مسلمان و به این دین زبانزد هستیم
تا به آخر به همین راه مقید هستیم

مبدا لطف خدا حب تو باشد قطعا
با همین عشق همه عازم مقصد هستیم

همه با شور و شعف نام تو را می خوانیم
چون همه در طلب رافت بی حد هستیم

گنبد سبز تو را کاش ببینیم آقا
آرزومند همین مسجد و گنبد هستیم

همگی ریزه خور سفره ی سلمانیم و
پس نمک خورده ی دستان محمد هستیم...

  • پنج شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

متن شعر و مدح پیامبر(ص) -(با اشک شبانگاه به لبخند رسیدند) * امیر عظیمی

615

متن شعر و مدح پیامبر(ص) -(با اشک شبانگاه به لبخند رسیدند) با اشک شبانگاه به لبخند رسیدند
در هجرت از خویش به پیوند رسیدند

آنان که رسیدند به سرمنزل مقصود
از عشق "محمد" به خداوند رسیدند

  • پنج شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مدح حضرت رسول(ص) -( رحمت تو به جهان ثابت کرد) * مجید تال

866
1

متن شعر مدح حضرت رسول(ص) -( رحمت تو به جهان ثابت کرد) رحمت تو به جهان ثابت کرد
دستگیر همه باشی زیباست

نبیُ الله فراوان داریم
پدر فاطمه باشی زیباست

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 10:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

متن شعر مدح حضرت رسول اکرم(ص) -(عاقبت زلف تو را باد به‌هم می‌ریزد) * امیر عظیمی

536

متن شعر مدح حضرت رسول اکرم(ص) -(عاقبت زلف تو را باد به‌هم می‌ریزد) عاقبت زلف تو را باد به‌هم می‌ریزد
دل از این لطف خداداد به‌هم می‌ریزد
حرف شیرین شده، فرهاد به‌هم می‌ریزد
اینکه می‌آیی و رخساره بر افروخته‌ای
نکند باز دل غمزده‌ای سوخته‌ای

گیس آشفته‌ کن ای یار، نوازش با من
تو فقط قبله‌ی من باش، نیایش با من
رحمت‌الواسعه‌بودن ز تو، خواهش با من
من همان طفل یتیمم که تو بابای منی
ماهی کوچک تو هستم و دریای منی

خالق اینبار چه‌ها ساخته با صورت تو
چارده‌مرتبه دل باخته با صورت تو
پرده از خویش بر انداخته با صورت تو
آمده مست و غزل‌خوان و صراحی در دست
جلوه‌ای کرد که از آن کمر کفر شکست

گفت ای بنده‌ی من، مست نشو، مهر بورز
به خم میکده پابست نشو، مهر بورز
کمتر از ذرّه نه‌ای،

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مدح پیامبر اکرم(ع) -(ای آفتاب چهره‌ی تو رشکِ آفتاب) * وحید دکامین

567

متن شعر مدح پیامبر اکرم(ع) -(ای آفتاب چهره‌ی تو رشکِ آفتاب) ای آفتاب چهره‌ی تو رشکِ آفتاب
داری به رخ ز نور الهی همی نقاب

ای ماورای عقل بشر قدر و شأن تو
ای در مقام و مرتبه،"لولاک" را خطاب

نور تجلّیات خدایی به ساق عرش؛
ای آمده ز چشمه‌ی افلاک، درّ ناب

حقّا وساطت تو شده وحی را دلیل
تنها وجود تو شده مظروفِ این کتاب

ای وسعت وجود تو آیینه‌ی جمال
هرچه به جز جلال الهیت چون سراب

شأن تو در "دَنیٰ فَتَدَلّیٰ فَقٰابَ قَوْس"
از چشم عارفان دو عالم ربوده خواب

تو آمدی و کاخ شهان گشت زیر و رو
افتاد،ولوله به دل و جان شیخ و شاب

قبل از تو بوی خوش نشنیدی کسی به دهر
آوردی از جنان به جهان، عطر مشک ناب

فردا که ز آفتاب جزا نیست مأمنی
لطف تو می‌شود به سر امّتت سحاب

همچو

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

متن شعر و نوحه رسول الله ص -(التماست می کنم ای مهربانم) * قاسم نعمتی

1085

متن شعر و نوحه رسول الله ص -(التماست می کنم ای مهربانم) التماست می کنم ای مهربانم
دیده واکن بنگر این اشک روانم
ای پدرجان کن دعا که بی تو من زنده نمانم
آه..تکیه گاه ما تو هستی/از چه بابا دیده بستی/ای پدرجان
آه..بعد تو ای نازنینم/ روزگار خوش نبینم/ ای پدرجان
بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا
روز عزای زهراست ابتا ابتا
فاطمه جان آمده وقت عزایت
شرح غمها را بگویم من برایت
روزی آید بشنوم از پشت این در ناله هایت
آه..دست حیدر را ببندند / بر زمین خورده بخندند/ فاطمه جان
آه..چادرت آتش بگیرد/پیکرت آتش بگیرد/ فاطمه جان
بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا
روز عزای زهراست ابتا ابتا
نیمه های شب تو ساروق بسته وا کن
یک کفن از بین آنها تو سوا کن
فکری آخر بر حسین و ماجرای کربلا ک

  • پنج شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر صلوات -(گلبانگ ولا ز عمق جانت بفرست) * منصوره محمدی مزینان

1122
1

متن شعر صلوات -(گلبانگ ولا ز عمق جانت بفرست) گلبانگ ولا ز عمق جانت بفرست
از سینه بر آر و بر زبانت بفرست
با طعم سلام و صلواتی نبوی ...
گل بوسه ی عشق با لبانت بفرست

  • پنج شنبه
  • 28
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح و ستایش حضرت محمد(ص) -(ای حبیب خالق سبحان من) * حسنعلی بالایی

881
1

در مدح و ستایش حضرت  محمد(ص) -(ای حبیب خالق  سبحان من) ای حبیب خالق سبحان من
ذکر نامت روضه رضوان من
گر شوی در ملک دل سلطان من
عرش اعلا می شود ایوان من

ای تمنای دل اهل یقین
خاتم پیغمبران روی زمین
نام زیبای تو در عرش برین
حلقه ی قدوسیان را شد نگین

از تبار نیک خویان آمدی
بر دل اهل یقین خیمه زدی
تا شود جان غرق نور سرمدی
نیست مانند تو خضرا گنبدی

نیست بی شمس رخت شب راسحر
از تو فرمان می برد شمس و قمر
از دل تاریک قبرم کن گذر
تا نماند از پریشانی اثر

ازطفیل تو سرشته شد گلم
روشن از نور نبوت شد دلم
گر کند در بحر غم عالم ولم
تا تو را دارم شود حل مشکلم

آن زمانی که کل روی تو بود
ماسوا را هیچ جنمبده نبود
بی تمنای تو عمرم را چه سود
بر تو و بر عترت بادا ذروذ

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر یا رسول الله (ص) -(رحمت للعالمین مایه ی فخرِ زمین) * حسنعلی بالایی

2232
1

متن شعر یا رسول الله (ص) -(رحمت للعالمین مایه ی فخرِ زمین) رحمت للعالمین
مایه ی فخرِ زمین
رهبرِ اهلِ یقین
خاتم الانبیا

نورِ ایمانی هادیِ انسانی
در دلِ موئمن مهرِ فروزانی
از قدومِ تو چشمِ ملَک روشن
از صفایِ تو مُلک فلَک روشن
یا نبی الله علی ولی الله

ای دلیلِ خلقتم
نامت ذکرِ خلوتم
گَرد راهت تربتم
طوطیایِ چشمم

روحِ تقوایی حضرتِ طاهایی
پدرِ خوبِ ام ابیهایی
ماهِ تابانی مهرِ فروزانی
میدهم جان به پایِ تو قربانی
یا نبی الله علی ولی الله

ای دلبرِ دیرینم
نامت ذکرِ شیرینم
بی یادِ تو میمیرم
به عشقت زنده ام

محرمِ رازم من به تو مینازم
بر عدویت با امرِ تو میتازم
در دلم عشقِ پاکِ تو را دارم
دلخوشم از این که تو شدی یارم
یا نبی الله علی ولی الله

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در محکومیت اهانت به پیامبر(ص) * مرضیه عاطفی

558

در محکومیت اهانت به پیامبر(ص) در جهل، سرآمدی و بی مانندی
از خشم ِ خدا به تارِ مویی بندی
توهینِ تو شد باعث خشم زهرا(س)
با دست خودت گورِ خودت را کندی

شد عالَم و آدم به پیمبر(ص) مدیون
شد قلبِ امام عصر(عج) آشفته و خون
اعلام برائت مرا ثبت کنید
در نشریۂ فرانسویِ ملعون

با فکر پلید و شوم و خام آمده ای
با فتنه و با کفرِ تمام آمده ای
ما خاک درِ محمّدیم(ص) اما تو...
از نطفۂ ناپاک و حرام آمده ای

داده ست به باد، فتنۂ دشمن را
یک ضربه زده! دو نیم کرده تن را
رمزِ غضبِ علی(ع) جسارت به نبی ست(ص)
آمادۂ ذوالفقار کن گردن را

شد هر قدمش مسیری از راهِ نجات
نامش به خدا خیرِ حیات است و ممات
تا کور شود چشم أبوسفیان ها
بر خاتم أنبیا محمد(ص) صلوات!

#أللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم_بحق_الزهرا_س
#من_محمد_ص_را_دوست_دارم

  • جمعه
  • 21
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله -(با محبّت های تو قطعاً مسلمان می شوم) * محسن راحت حق

1746

مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله   -(با محبّت های تو قطعاً مسلمان می شوم) مدح حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله

با محبّت های تو قطعاً مسلمان می شوم
پیرو هم اهل بیت و هم که قرآن می شوم

ای سراجِ نور در روی زمین.جانم فدات
جلوه ای که پیش پاهای تو قربان می شوم

از دمِ جانبخشِ تو آخر هدایت یافتم
با نَفسهایت سراسر عهد و پیمان می شوم

حضرت رحمت..تمامِ معرفت..ختم الکلام..
با سخن های تو اصلاً مثلِ انسان می شوم

بخششِ بی انتهایت را بنازم ای کریم..
بعدِ رزق از تو گرفتن چون سلیمان می شوم

خاک پایم کن ..شوم از نوکرانِ فاطمه..
باز منّایی بگو..حتماً که سلمان می شوم

گفته هایت وحی کامل زان سبب بعد از غدیر
دائماً جان بر کفِ سلطانِ خوبان می شوم

در دلم بنشسته است شاه ولایت مرتضا
مُحرم هستم..در طوافِ شاهِ مردان می شوم

سر نهادم بر حریمِ اهل بیتت یک به یک
با عنایاتت گدای این کریمان می شوم

تا که دیدم بر حسینِ بی کفن وابسته‌ای
من هم آقا کشته ی شاهِ شهیدان می شوم

یا رسول الله.. یک کرببلایی کن عطا
گر رسم پیوسته مشغولِ حسین جان می شوم

کن‌نوازش این یتیمِ خسته و افتاده را
با محبّت های تو قطعاً مسلمان می شوم

  • پنج شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمدرضا صادقی

در جلالت رسول اکرم(ص) -(ای جلوه جمال خداوند لا یزال) * محمدرضا صادقی

380

در جلالت رسول اکرم(ص) -(ای جلوه جمال خداوند لا یزال) ای جلوه جمال خداوند لایزال
وی مظهر کمال لهُ الملک والجمال

ای آنکه در سما تو ملقب به احمدی
الحق که بر تمام رسولان سرآمدی

آئینه صفات خدای یگانه ای
این خلقت زمین وزمان را بهانه ای

تو مشعل یگانه توحید گشته ای
علت به خلقت مه و خورشید گشته ای

برانبیا ز روز ازل گشته ای نگین
شمس و قمر ز نور رخت گشته شرمگین

از یُمن مقدم تو مزیّن شده عدن
صحرا و کوه و دشت و بیابان شده چمن

روزی که آمدی یدِ ابلیس بسته شد
بتخانه ها و قامت کسری شکسته شد

روز ولادت تو خداوند لامکان
بخشید از کرم گنه جمله مجرمان

افلاکیان ز روز ازل گشته مست تو
ای چشم جمله خلق دو عالم به دست تو

فکر و خیالِ عشقِ تو دل را ربوده است
چشمِ طمع به لطفِ تو « شیدا » گشوده است

اشکِ دو دیده اش شده بر گفته اش گواه
ترسد به روز حشر ز پرونده سیاه

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد