چون وجود مقدس ازلی
شاهد دلربای لم یزلی
وقت پیمان گرفتن از ذرات
با صدایی رسا و بانگ جلی
«اولست بربكم» فرمود
پاسخ آمد ز هر طرف كه: «بلی»
تا بسنجد عیارشان، افروخت
آتشی در كمال مشتعلی
داد رمان روند در آتش
تا جدا گردد اصلی از بدلی
فرقهای ز امر حق تمرّد كرد
گشت مطرود حق ز پر حیلی
با شقاوت قرین و همدم شد
شد پریشان ز فرط منفعلی
فرقۀ دیگری در آتش رفت
ز امر یزدان قادر ازلی
نار شد بهرشان چو خلدبرین
كه بود این سزای خوشعملی
با سعادت قرین و همدم شد
گشت مقبول حق ز بیخللی
بهر این فرقه حق عیان فرمود
جلوات نبی و نور ولی
كه: منم نور احمد مختار
مهر من نیست غیر مهر علی
ناگهان شد عیان در آن وادی
نور
- پنج شنبه
- 9
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 14:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور