یاعلی ای تو والیِ عشقم
ای به دستت تعالیِ عشقم
پر زده روحم از تن خاکی
تا سحر در حوالیِ عشقم
من قلندر شدم به عشقِ تو
مستِ مست از قوالیِ * عشقم
سیب کالم که در نگاهِ تو
در مسیر کمالیِ عشقم
اشک من باعلی علی جاری
زیر دین زلالیِ عشقم
ای که عبداللهی و وجه الله
ای جمالِ جلالیِ عشقم
منکه آناً اسیر تو گشتم
واله از بی مجالیِ عشقم
عاشقت هستم و گنهکارم
بنده ی لا ابالیِ عشقم
از ازل تو حقیقتِ حقی
تا ابد در معیتِ حقی
"یاعلی" ازقلم برون ریزد
واژه واژه فقط جنون ریزد
دم گرفتم علی علی را تا
رحمت بیکران کنون ریزد
در کتابش خدا صفاتت را
بین یاسین و مومنون ریزد
رزق مامدح تو نشد اما
از قلم "نون"و "یسطرون" ر
- دوشنبه
- 27
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 11:03
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور