حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس

متن شعر امام علی -(به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است) * فاضل نظری

2440
7

متن شعر امام علی -(به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است) به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همان‌قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است

قلندرها و درویشان و حق‌گویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قل‌هوالله است

ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون می‌شود، جاه است...

سکوتی سایه افکنده‌ست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است

کسی با چاه راز رنج خود را باز می‌گوید
چه تسبیحی‌ست این؟! آه است، این آه است، این آه است

نمی‌خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است

به سویش بس‌که مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است

به «سلطان جهان»،

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

÷متن شعر امام علی -(نامش به لب اهل نیاز است علی) * سیدعلی میرافضلی

682

÷متن شعر امام علی -(نامش به لب اهل نیاز است علی) نامش به لب اهل نیاز است علی
بر خلوتیان مَحرم راز است علی
در مسجد کوفه چون شهیدش کردند
گفتند: مگر اهل نماز است علی

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی -(ای کاش علی شویم و عالی باشیم) * بیژن ارژن

3790
5

متن شعر امام علی -(ای کاش علی شویم و عالی باشیم) ای کاش علی شویم و عالی باشیم
هم‌سفرۀ کاسۀ سفالی باشیم
چون سکّه به دست کودکی برق زنیم
نان‌آور سفره‌های خالی باشیم

هرگز نرود ز سینه‌مان یاد علی
ضرب‌المثل عدالت و داد علی
هرکس به کسی خوش است در زندگی‌اش
ما هم به علی خوشیم و اولاد علی

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی -(دیر شد دیر و شب رسید به سر) * محمدحسین بهجتی

552

متن شعر امام علی -(دیر شد دیر و شب رسید به سر) دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در

جام دل‌ها ز غم پُر از خون شد
به کجا رفت، دیر شد، چون شد؟

شب سحر شد ولی نشد پیدا
آفتاب جمال مرد خدا

چه شد آن نیک‌مرد برقع‌پوش؟
که شب انبان نان کشید به دوش

دیده‌ها شد در انتظار، سپید
مرد احسان شب ز ره نرسید

::

دردمندان نشسته خسته‌جگر
بسته صد حلقه از نگاه به در

گشته درماندگان به آه و فغان
دم به دم از شکاف در نگران

تا کی آید ز راه، مرد خدا
آوَرَد کیسۀ غذا و دوا

آه! آن مرد بی‌نشانه چه شد؟
وای! نان‌آور شبانه چه شد؟

منتظر مانده کودکان یتیم
که درآید ز راه، مرد کریم

همه دل‌خسته و پریشان‌حال
کرده از مادران به لابه سؤال

که چه شد ناشناس نی

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشعار مدح امیرالمومنین -(در شور و شر حجاز تنهاست علی) * امید مهدی نژاد

485

اشعار مدح امیرالمومنین -(در شور و شر حجاز تنهاست علی) در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمه‌شبِ نماز تنهاست علی
ما نیز نمی‌فهمیم اندوهش را
با این همه شیعه باز تنهاست علی

فرسنگ به فرسنگ علی ماند و علی
ای مرگ به نیرنگ، علی ماند و علی
در عرصۀ لاف کوفیان سردارند
در معرکۀ جنگ علی ماند و علی

سنگین شد بار عهد بر دوش علی
در چاه افتاد آهِ خاموش علی
دنیا باشد برای اهلش، باشد
ای مرگ! بیا بیا در آغوش علی

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن مدح امیرالمومنین -(درخت، جلوۀ هموارۀ بهاران بود) * محمدجواد شاهمرادی

417

متن مدح امیرالمومنین -(درخت، جلوۀ هموارۀ بهاران بود) درخت، جلوۀ هموارۀ بهاران بود
اگرچه هر برگش قصۀ زمستان بود

همیشه از غم مردم، دلش خزانی‌رنگ...
ولی به‌خاطرِ مردم، همیشه خندان بود

هوای سردی بود و درخت، مردی بود
که سینۀ گرمش، جان‌پناه طوفان بود

هم آتش و هم دریا، هم آشتی، هم قهر،
همیشه در نَفَسش آشکار و پنهان بود

چه مرد... آه... چه مردی... ستاره‌ای در شب
ستاره‌ای که همیشه دلش چراغان بود

که کوچه‌های شب شهر را قدم می‌زد
که کوله‌پشتیِ بخشنده‌اش پر از نان بود

که بود؟ نخلی شاید... نه، نخل، گویا نیست
که بود؟ ابری شاید... نه، مرد، باران بود

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی -(تق تق...کلون در...کسی از راه می‌رسد) * مریم سقلاطونی

672

متن شعر امام علی -(تق تق...کلون در...کسی از راه می‌رسد) تق تق...کلون در...کسی از راه می‌رسد
از کوچه‌های خسته و گمراه می‌رسد

مانند آفتاب هم آواز نخل و چاه
از کوچه‌های کوفه، شبانگاه می‌رسد

دستی به شانه دارد و چشمی به آسمان
شب مویه‌هاش تا به سحرگاه می‌رسد

تق...تق...کلون در...ولی امشب نیامده‌ست
ردّ صداش از ته آن چاه می‌رسد

امشب، دوباره خیره به درگاه مانده‌ام
یعنی...دوباره مرد، به درگاه می‌رسد؟

مادر! سکوت خانه مرا می‌کُشد بگو
آن مرد ناشناس کی از راه می‌رسد؟

آن مرد ناشناس که شب نان می‌آوَرد
آن مرد ناشناس که با ماه می‌رسد؟

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشعار مدح امیرالمومنین -(آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود) * عباس شاه زیدی

483

اشعار مدح امیرالمومنین -(آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود) آن شب که کوفه شاهد ننگی سیاه بود
در گریه آسمان و زمین تا پگاه بود...

از ناله‌ای شکسته شد آن شب سکوت شهر
طفلی گرسنه بود که چشمش به راه بود

ای آسمان بگو که در آن صبح فتنه‌خیز
دور فلک، اسیر کدام اشتباه بود

بخشنده‌ای که داد نگین در رکوع خویش
چون شد که سجده‌گاه بر او قتلگاه بود

آن عصمت مجسّم حق در تمام عمر
جز حرف حق نگفت و همینش گناه بود

در کهکشان درد، علی بود و آسمان
تنها گواه حیدر کرّار، ماه بود

هر چند خسته بود دلش از جفا ولی
بیچارگان و خسته‌دلان را پناه بود...

می‌کرد اقتدا به علی گر جهان، «خروش»!
کِی حال روزگار، بدین‌سان تباه بود

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی -(هنوز می‌شنوم هق‌هق صدایت را) * عباس شاه زیدی

637

متن شعر امام علی -(هنوز می‌شنوم هق‌هق صدایت را) هنوز می‌شنوم هق‌هق صدایت را
صدای آن نفس درد آشنایت را

نبرده‌اند ز خاطر، نه آسمان، نه زمین
هنوز بغض نفس‌گیر ناله‌هایت را

هنوز هم شب و ماه و ستاره می‌گردند
به کوچه‌کوچۀ تاریخ، ردّ پایت را

هنوز هم سحر و نخل و چاه، دلتنگ‌اند
شمیم عطر دل‌انگیز ربّنایت را

کدام کوچه در این شهر خواب ماند و ندید
به دوش خستۀ تو کیسۀ غذایت را...

تو ناشناس‌ترین آیه‌ای که دست خدا
فراتر از ابدیّت نهاد پایت را

تو آن نماز پذیرفته‌ای به درگه دوست
که ناامید نکردی ز خود گدایت را

کدام قلّۀ سرکش به سجده سر ننهاد
شکوه جذبۀ پیچیده در ردایت را

در این غروب مه آلودِ بی‌خدایی و کفر
بپاش بر تن سرد زمین، دعایت را

بیا کمیل بخوان ت

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشعار مدح امیرالمومنین -(ای دلت دریاترین دریا، کلامت عین رود) * سید اکبر میر جعفری

726
1

اشعار مدح امیرالمومنین -(ای دلت دریاترین دریا، کلامت عین رود) ای دلت دریاترین دریا، کلامت عین رود
مهربانی، اندکی از شرح چشمان تو بود

روز، طوفان از دلت درس صلابت می‌گرفت
شب نگاهت در لطافت، شعر باران می‌سرود

روشنای چشم تو شرح مفاتیح‌الجنان
دفتر پیشانی‌ات تفسیر اسرار الشّهود

از یتیمان غریب کوفه می‌پرسم هنوز
قصۀ صبر و صلابت را که خیبر می‌گشود

می‌سپارندم به باران، می‌سپارندم به رود
می‌سپارندم به اقیانوس و می‌آیم فرود

زیر بار آسمان هم شانه‌هایت خم نشد
بارها دیدم زمین هم شانه‌ات را می‌ستود

کاش این شب‌ها که دل‌ها بوی صفّین می‌دهند
یک نفر زنگار را از ذوالفقارت می‌زدود

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی -(ای خانۀ دوست! منزل میلادت) * جواد محقق

431

متن شعر امام علی -(ای خانۀ دوست! منزل میلادت) ای خانۀ دوست! منزل میلادت
در خاطرۀ زمانه عدل و دادت
تو رفته‌ای و هنوز باقی مانده‌ست
در ذهن زمانه، غربت فریادت

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی(ع) -(وقتی به نماز صبح آخر برخاست) * جواد محقق

443

متن شعر امام علی(ع) -(وقتی به نماز صبح آخر برخاست) وقتی به نماز صبح آخر برخاست
فریاد ز مسجد و ز منبر برخاست
آن دم که سرش به تیغ نامرد شکافت
خورشید سراسیمه ز بستر برخاست

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام علی(ع) -(مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه) * محمد مهدی سیار

740
1

متن شعر امام علی(ع) -(مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه) مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه
تنها سه چار گام...نه... این گام آخر است!

اما صدای کیست که از دور می‌رسد؟
گویا صدای نالۀ «برگرد اشتر!» است

این نالۀ ضعیف و گرفته از آنِ کیست؟
من باورم نمی‌شود از حلق حیدر است

مالک! رها کن آن سوی میدان و بازگرد
این‌سو پُر از معاویه‌های مکرّر است

این کوفیان فریب چه را خورده اند؟ هان!
از شام نیز روز تو کوفه، سیه‌تر است

امروز پاره پارۀ قرآن به نیزه‌هاست
فردا سری که قاری آیات پرپر است...
::
حتی عقیل طاقت عدلم ندارد، آه
«من یوسفم، که است که با من برادر است؟»

من یوسفم، تو یوسفِ بی‌چاه دیده‌ای؟
این چاه‌های کوفه عجب گریه‌پرور است...

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اشعار مدح امیرالمومنین -(اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور) * سید محمد جواد شرافت

715

اشعار مدح امیرالمومنین -(اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور) اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینه‌ای، آیینه‌ای سر تا به پا نور

آیینه‌ای و خلق حیران صفاتت
تابیده بر جان تو از ذات خدا نور

چشمی که توفیق تماشای تو را داشت
جسم تو را جان دیده و جان تو را نور

در حلقۀ عشاق تو ای صبح صادق!
بر هر لبی گل کرده «یا قدوس»! «یا نور»!

قرآن وصفت سوره سوره باشکوه است
«فرقان»،«نبا»،«یوسف»،«قیامت»،«هل اتی»،«نور»

از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست
از آسمان تا آسمان، از نور تا نور

خورشیدی و بر شانۀ خورشید رفتی
فریاد می‌زد آسمان: «نورٌ عَلی نُور»

تو بوتراب و همسر تو مادر آب
اصل شما، وصل شما، نسل شما نور

پایان کار دشمنان توست با نار
آغاز راه دوستان توست با نور

در مدح تو چ

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر توسل به امام علی علیه‌السلام -(مرا مباد که با فخر همنشین باشم) * مرتضی امیری اسفندقه

4644
1

متن شعر توسل به امام علی علیه‌السلام -(مرا مباد که با فخر همنشین باشم) مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریب‌وار بمیرم، اگر چنین باشم

به چشم من همه از من بزرگوارترند
به خواب نیز ندیدم که بهترین باشم...

نمی‌شود ز سرم سایۀ تواضع دور
گر آفتاب شوم باز هم همین باشم

نشسته‌اند به سکّوی آسمان، یاران
عروج من همه این بس که بر زمین باشم...

هوای مال نکردم که خون دل بخورم
خیال جاه ندارم که در کمین باشم

رفیقِ نغمۀ مستانِ راستگو بودم
مرید غیرت پیرانِ راستین باشم...

درخت شعر مرا بار، جز تواضع نیست
مرا کمال همین بس، که خوشه‌چین باشم...

نجات داد مرا سایۀ ولای علی
علی نخواست سرافکنده، شرمگین باشم...

علی نخواست بیفتم به آستانۀ خلق
دچار منّت هر کهنه‌آستین باشم

علی زدود غبار از

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مرثیه امام علی علیه‌السلام -(دارم به دل انبوه ماتم‌های عالم را) * محمدرضا طهماسبی

731

شعر غزل مرثیه امام علی علیه‌السلام -(دارم به دل انبوه ماتم‌های عالم را) دارم به دل انبوه ماتم‌های عالم را
یک آسمان سنگینی غم‌های عالم را

گویی فرو باریده‌اند این ابرها در من
بغض تب‌آلود محرم‌های عالم را

انگار وا كردند تا محراب پیشانیم
پای تمام ابن ملجم‌های عالم را

گویی گلی از شام آخر باز می‌گردد
كاین گونه پرپر كرده مریم‌های عالم را

گویی مسیح از نان و خرما می‌كشد بر دوش
بار گناه جمله آدم‌های عالم را

كاری‌ست زخمش كاری از من بر نمی‌آید
بر سر زنید ای وای مرهم‌های عالم را

  • سه شنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 23:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

تقدیم مولا امیرالمومنین علیه السلام: -(به پای دار آوردم چونان میثم سر خود را) * ایمان کریمی

655
1

تقدیم مولا امیرالمومنین علیه السلام: -(به پای دار آوردم چونان میثم سر خود را) به پای دار آوردم چونان میثم سر خود را
بریدم از هوای غیر او بال و پر خود را
گرفتم از ضریحش چند باری ساغر خود را
فدایش میکنم روزی پدر... هم مادر خود را
که یک دنیا بفهمد دوست دارم دلبر خود را

دم ایوان نشستم داد زد مستی که جامم باد
بدون حب حیدر آب خوردن هم حرامم باد
اگر ساقی کوثر اوست کوثر نوش کامم باد
که خالق گفته تا روز ابد بر او سلامم باد
خدا مثل خودش قالب گرفته حیدر خود را

همان که در صفاتش از خداوندی نشان دارد
یقیناً دست در خلق زمین و آسمان دارد
جهان را هم بگیرد روی انگشتش توان دارد
برای فتح دل در صورتش تیر و کمان دارد
همانی که به یغما برده قلب قنبر خود را...

خدا میخواست آقای دو دنیا مرتضی

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

مدح و مرثیه امیرالمومنین علی علیه السلام -(ای ز ازل وجود تو، بدون انتها علی) * میثم مومنی نژاد

839

مدح و مرثیه امیرالمومنین علی علیه السلام -(ای ز ازل وجود تو،  بدون انتها  علی) ای ز ازل وجود تو، بدون انتها علی
آینه ی محمدی ، آیت کبریا علی

علم بود کبوتر ، بام (سلونی ) شما
یقین ، چو طفل مکتب (لو کشف الغطا) علی

تویی که در شبی شگفت ، از سر شام تا سحر
در همه جای بوده ای ، با همه کس سوا علی

نه در سرای دخترت ، بر سر سفره ی خدا
خدا گواست از تو شد ، حق نمک ادا علی

پیمبری که پای او ، به قاب قوس می رسد
به شانه ی بلند او ، نهاده ای تو پا علی

سوره ی توبه شاهدت ، که عصمت تو از خداست
شریک اسم اعظمی ، نقطه ی تحت با علی

کمال تو جلالت ، سید مرسلین شده
جمال تو عبادت ، سیده النسا علی

نماز تو نشانه ی ، دیدن آفریدگار
رکوع توست شاهد ، زکات بر گدا علی

ببار رحمت خدا ، جهان گرسنه ماند

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر الهام یافته از کلام حضرت امام علی (ع) -(چو بر گاه عزّت نشستی امیرا!) * عباس حداد کاشانی

525

شعر الهام یافته از کلام حضرت امام علی (ع) -(چو بر گاه عزّت نشستی امیرا!) برگرفته از فرمان مولا علی(علیه‌السلام) به مالک اشتر نخعی

چو بر گاه عزّت نشستی امیرا!
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا...

به جز حق مکن تکیه بر تکیه‌گاهی
عسی ربّک کانَ خیراً ظهیرا

تو ای آهنین‌تن! از آن بار سنگین
که حق است هرگز مشو رنجه، زیرا،

بدیع السّماوات و الأرض حیٌّ
وَ کانَ بِمَا تعملونَ خبیرا

مشو رنجه، إن مع العسر یسری
دلیرا! همی خواه روشن دلیرا

چو بر سلطۀ سلطنت خیره ماندی
مکن بد که ظلم است اثماً کبیرا

چو گندم‌نمای دنی، جو فروشد
بگو تا که مغبون نسازد کسی را

وَ جِرمٌ صغیرٌ و جُرمٌ کبیرٌ
وَ مأواهُ نارٌ و سائت مصیرا

فَوَیلٌ له سوف یدعُوا ثبورا
و یصلی سعیراً و یوماً اسیرا

هنا قال إن عدتم عُ

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامیرالمومنین -(آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت) * محسن صرامی

523
2

یاامیرالمومنین -(آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت) آن شب دوباره رفت پشت در به هم ريخت
باروضه هاي حضرت مادر به هم ريخت

آيات كوثر را فراوان خواند آن شب
از اول شب ساقي كوثر به هم ريخت

قلابه ي در چنگ زد بر دامن او
با ياد ميخ در يل خيبر به هم ريخت

محراب را آماده ي معراج خود ديد
با ديدن اشك علي منبر به هم ريخت

جوري به فرق مرتضي شمشير زد كه
با ضربه ي سنگين ظالم سر به هم ريخت

آه از نهاد جبرئيل آنجا در آمد
اركان هستي در غم حيدر به هم ريخت

از ناله ي فزت و رب الكعبه ي او
عرش خدا همراه پيغمبر به هم ريخت

با آنكه حيدر گفت دستم را نگيريد
با ديدن رنگ رخ اش دختر به هم ريخت

اي واي برحال دل طفل سه ساله
باديدن رگ هاي آن حنجر به هم ريخت

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا مجیر -(مستم و هشیار میگویم علی) * سید پوریا هاشمی

683

یا مجیر -(مستم و هشیار میگویم علی) مستم و هشیار میگویم علی
هرکه گفت از یار میگویم علی
یکصدو ده بار میگویم علی
جای استغفار میگویم علی

او گرسنه نوکرانش سیرِ سیر
یا مجیر یا مجیر یا مجیر

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر امیرالمومنین -(شكرخدا كه عمريست در پشت اين درم من) * سید پوریا هاشمی

1542

شعر امیرالمومنین -(شكرخدا كه عمريست در پشت اين درم من) شكرخدا كه عمريست در پشت اين درم من
سرمايه دارِ شهرم، مسكين حيدرم من
لب تشنه ى شراب ساقىِ كوثرم من
در مكتب ولايت شاگرد قنبرم من

با آب چاه كوفه، اوّل وضو گرفتم
جارو زدم نجف را تا آبرو گرفتم

بى انتها على بود، بى انتها نجف شد
تا رو به قبله كردم، قبله نما نجف شد
در كوچه هاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حيّ على نجف شد

ياحيدر است، ياهو، يا ربّناست حيدر
سوگند بر پيمبر، اسلام ماست حيدر

من آمدم كه كوهِ ايمان بسازى از من
اى ابر گريه كن تا باران بسازى از من
با درد آمدم تا درمان بسازى از من
يك بوسه اى بده تا سلمان بسازى از من

پيِر هزار ساله در پيش تو جوان است
آواره نيست نوكر تا كهف تو امان است

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

علی جان... -(به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی..) * سید پوریا هاشمی

869
2

علی جان... -(به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی..) به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی..
که انبیا به درش میروند دربانی!

خدا برای همه اول از علی گفته...
علی علی ست همه آیه های قرآنی..

شراب هیچکس اصلا به ما نمی سازد
نشسته ایم خودت باده را بگردانی..

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر امام علی(ع) -(به احترام مناجات نیمه شبهایش) * سید پوریا هاشمی

1213

متن شعر امام علی(ع) -(به احترام مناجات نیمه شبهایش) به احترام مناجات نیمه شبهایش
خدا گذشت ز ما شیعیان رسوایش

علی اجازه نداد آبروی ما برود !
چه دین ها که ندارد گدا به مولایش..

چگونه حاکم کوفه نمک غذایش بود؟!
چگونه پی ببرد عقل بر معمایش؟!

برای نوکر خود کفش نو خرید ولی
همیشه کفش پر از وصله داشت بر پایش

علی که قامت یل های شام را خم کرد
شکست گریه اطفال قد طوبایش

طلاق داد خوشی های پوچ دنیارا
خوشی آخرتش بود حزن دنیایش..

کسی که باعلی امروز خویش را گذراند
خوشا به روز قیامت خوشا به فردایش!

خدا گواه به نامرد و مرد رو نزند
هرانکسی که فقط حیدراست اقایش

کریمی پسران از کریمی پدر است
چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش

نشاند قاتل خودرا به سفره کرمش
چه رحمتی

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

همراه علی -(ای وای که از علی اگر دور شویم ) * حسین جعفری

445

همراه علی -(ای وای که از علی اگر دور شویم ) ای وای که از علی اگر دور شویم
ننگ است که وابسته مزدور شویم
از روز ازل شدیم همراه علییی
تالحظه ایکه روانه گور شویم

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مثنوی غم نامه حضرت علی(ع) -(ای ابر مرد تمامِ عصرها) * علیرضا امانی مجد

521
1

مثنوی غم نامه حضرت علی(ع) -(ای ابر مرد تمامِ عصرها) ای ابر مرد تمامِ عصرها
ای لِوایت افتخار نصرها

ای بلند آوازه ی ، آوازها
نام مشکل گشای رازها

یاعلی ای پادشاه انس و جان
نام تو هفت آسمان را ترجمان

ای هزاران نکته اندر باب عشق
ای تو تنها راستین ارباب عشق

دردها در حکمت تقدیر تو
مردها در سایه ی شمشیر تو

نام تو چون التزامِ مردی است
بی توبودن پس همان نامردی است

در اذان عشق گویم یا علی
اَشهَد اَن لافتی الّا علی

شش جهت، در حلقه ی احرام تو
هفت شهر عشق زیر گام تو

هشت دوزخ التهابِ آهِ تو
نُه رواق عرش، منزلگاه تو

کیستی، ای ساقی مست خدا
ای شهنشاه تُهی دست خدا

مؤمنین و مؤمناتی را امیر
هو علی، ای مفخر خُمِّ غدیر

خود، خلافت آرزومند تو بود
زان گذشتن ک

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام -(ای امیر عرب ای پادشه دورانها) * علی شهودی

473

در مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام -(ای امیر عرب ای پادشه دورانها) ای امیر عرب ای پادشه دورانها
با ولای تو در آمیخته مارا جانها

وادی معرفت وفهم تو جایی است غریب
هرکه ره یافت شد از زمره سرگردانها

با صدای قدمت انس گرفتست زمین
به کجا می روی ای خسته درد ستانها

به کجا می روی ای رهبر خرما بر دوش
ای که آتش زده ای بر دل نخلستانها

آه ای دست کریمانه دمی با ما باش
می خورد حسرت همیان شما را نانها

بعدازاین ای نفس گرم تو جاری ، ساری
می برد نام ترا با عظمت دورانها

عهداگر عهد تو با خالق هستی است ،بلی
پیش عهد تو بسی خوار بود پیمانها

ذوالفقار تو در اندیشه تاریخ هنوز
همچنان گوی ظفر می برد از میدانها

خون گرم توا زاین پس جریان خواهدیافت
در رگ غیرت با فضل ترین انسانها

بس

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت امیرالمؤمنین، مولی الموحدین علی ابن ابیطالب (ع) -(اگر شیخم اگر زاهد و یا از خیل رندانم) * عباس داداش زاده

508

مدح حضرت امیرالمؤمنین، مولی الموحدین علی ابن ابیطالب (ع) -(اگر شیخم اگر زاهد و یا از خیل رندانم) اگر شیخم اگر زاهد و یا از خیل رندانم
بحمدالله والمنّه غلام شاه مردانم

مرا عهدیست با زلفت چه در دیر و چه در مسجد
به جانت هر کجا باشم شها پا بوس سلطانم

چنان زیبا بود رویت که نتوان وصف یک مویت
من آن دلبند گیسویت که در حسن تو حیرانم

دلم هرگز نخواهد شد جدا از تار گیسویت
اگر در صُفّۀ شیخم وگر در صفّ رندانم

چو دیدم گیسوانت را به دوشت دیشب آشفته
از آن آشفتگی امشب پریشانم پریشانم

شرر از چشم جادویت به دین و دل برافکندی
ترحّم کن که چشمانت برد تقوی و ایمانم

ز دور نرگس مستت خدا را یک قدح پر کن
ندارم تاب مهجوری کشد این درد هجرانم

به هجرانت دلم چون شمع می‌سوزد بهر جائی
اگر در طاق ایوانم وگر در کنج ویر

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ترکبیب بند امام علی علیه‌السلام -(حیا به گوشۀ ‌آن چشم مست منزل داشت) *حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی

742

ترکبیب بند امام علی علیه‌السلام -(حیا به گوشۀ ‌آن چشم مست منزل داشت) حیا به گوشۀ ‌آن چشم مست منزل داشت
وفا هزار فضیلت ز دوست در دل داشت

به باغ فطرت ما آب نور پاشیدی
زلال کوثر تو شوق خلقت از گِل داشت

طلوع معجزۀ هر رسول نام تو بود
خدا تو را به دل انبیاش نازل داشت

مسیح دست تو از بس طبیب حاذق بود
سلامت از تو امید شفای عاجل داشت

رکوع شوق تو تنها زکات دادن نیست
نمازت آیۀ رحمت برای سائل داشت

کسی ز بعد تو دریای ایستاده ندید
که چشم حیرت دل جستجوی ساحل داشت

نگاه آینه‌ات غرق در تجلی بود
که مثل فاطمه آیینه‌ای مقابل داشت

به جز ولای تو ایمان قلب کامل نیست
که غیر عاشق تو در بهشت داخل نیست

طلوع می‌کند آن آفتاب گنبد تو
ز سمت مشرقِ صبح‌آشنای مرقد تو

به غیر نغمۀ «قد قامت

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل امام علی علیه‌السلام -(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را) * محمد حسین شهریار

584
1

غزل امام علی علیه‌السلام -(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را) علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانهٔ علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به‌جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

به‌جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می‌تواند که به‌سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد