من آمدم دوباره به دستم قلم دهي
شاعر شوم به شعر دم محتشم دهي
عطر حرم به پيرهن دفترم دهي
پاداش اين دلانه غبار حرم دهي
ما در حريم تو همه مستيم يا حسين
ما را ببخش عهد شكستيم يا حسین
«ان الحسين..»، بَه كه چراغ تو روشن است
تقدير من حبيب! دوجا جان سپردن است
اين سينه كبود نشاني به اين تن است
مِهر حسين مُهر مسلماني من است
با سجده روي تربتتان من هوايي ام
با هر نمازِ سمت حرم كربلايي ام
نام حسين آمد و ما جان گرفته ايم
ابريم و در هواي تو باران گرفته ايم
از چشم ها براي تو پيمان گرفته ايم
ما تشنه ايم و روضه ي عطشان گرفته ايم
افتاد بر زمين و به رنگ جنون نوشت
حي علي العزای خودش را به خون نوشت
اين بيت ها دوباره
- چهارشنبه
- ۱۵
- خرداد
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۱۴:۰۶
- نوشته شده توسط
- یحیی