حضرت علی اصغر (ع)

خيمه ها پر از تلاطم ، همه چشم براه سقا
بچه ها با ديده تر ، مي خونن انا فتحنا
مادري با سوز و نوا – مي گه با غصه اي خدا – امون ز دشت كربلا - واويلا
خيمه ديگه آب نداره – غنچه ي من خواب نداره – از تشنگي تاب نداره - واويلا
لالايي بخواب علي اصغرم
بخواب آروم عزيز من ، چرا انقده بي تابي
علي اصغر پسرمن ، ميدونم تشنه ي آبي
انقده دست و پانزن – شدي هلاك عزيز من – جونی نداری تو به تن - علی جان
دل مادر رو نسوزون – شدي عزيزم نيمه جون – دور لبات نزن زبون - علی جان
لالايي بخواب علي اصغرم

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

• سه شنبه
• 14
• آبان
• 1392
• ساعت
• 04:46
• نوشته شده توسط
• یحیی

حرمله زد بر گلوي كوچكت
اصغر شش ماهه ي شيرين من
رنگ قنداقت به خون آغشته شد
اصغر شش ماهه ي خونين كفن

روي دستان پدر پرپر شدي
پر زدي رفتي به سوي آسمان
جاي تو روي زمين ها كه نبود
اصغر مولا برو اينجا نمان

تو نماد غربت بابا شدي
كودك شش ماهه آزاري نداشت
تشنه ي يك جرعه از آب فرات
طفل كوچك با كسي كاري نداشت

اصغرم كوچكترين سرباز دين
با شهادت جان نثاري كرده اي
تشنگي معنا ندارد پيش تو
چونكه تو شهد شهادت خورده اي

http://man-e-ordibeheshti.blogfa.com/

• سه شنبه
• 14
• آبان
• 1392
• ساعت
• 11:51
• نوشته شده توسط
• سجاد صادقي ابوزيدآبادي

میان خیمه قحط آب است ، حرم دیگر در اضطراب است
پریشان گیسوی رباب است ، واویلا
عطش غوغایی کرده بر پا ، صدایی آید بین زنها
رباب آهسته جان زهرا ، واویلا
واویلا ، به سر میزند هاجر کربلا
نگاه همه سوی مشک سقا ، ترک خورده لبها
لبان خشکت برهم مزن علی
مزن تو آتش بر قلب من علی
زبان نداری گوئی سخن علی
یابن الزهرا مظلوم کربلا
******
توئی شش ماهه یاور من ، عجب خاکی شد بر سر من
مکن لب لب ای اصغر من ، واویلا
کنم مظلومانه نگاهت ، شده خونین زلف سیاهت
در آغوشم شد قتلگاهت ،واویلا
واویلا ، سر تو زدن رو به این نامردان
تلذی مکن با لبانی عطشان ، شدم دل پریشان
زبان مچرخان دور لبت علی
نمانده چیزی از غب غبت علی
شد آخر آ

• چهارشنبه
• 15
• آبان
• 1392
• ساعت
• 06:00
• نوشته شده توسط
• یحیی

طفل من بی شیر است ، سهم آبش تیر است
بر گلویش این تیر ، مثل یک شمشیر است
حرمله غنچه‌ی من چیدی و پرپر کردی
خون به قلب پدر و عمّه و مادر کردی
لایی لایی پسرم
******
از توام شرمنده ، ای مه تابنده
چشم من گریان و ، لب تو پر خنده
من اگر خون دل از دیده نبارم چه كنم؟
روی رفتن به سوی خیمه ندارم چه كنم؟
لایی لایی پسرم
******
وقت جان كندن تو ، لاله‌گون شد تن تو
ذرّه‌ای رحم نبود ، در دل دشمن تو
قتلگاه تو شد آغوش من ای دردانه!
از غمت گریه کند شمع و گل و پروانه
لایی لایی پسرم

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 15
• آبان
• 1392
• ساعت
• 06:39
• نوشته شده توسط
• یحیی

خدا ، علی اصغرم بی تابه
میون خیمه ها بی خوابه ، منتظر یه قطره آبه
علی ، ببین رباب شده پریشون
مادرتو اینقدر نسوزون ، دور لبت زبون نگردون
از گرمی تن تو ، گهواره هم می سوزه
لب از لبت می گیرم ، اما لبم می سوزه
اگر که مشک سقا ، یه قطره آب نداره
گریه نکن علی جون ، شاید بارون بباره
لالا علی اصغر
******
علی ، عزیز من صدات گرفته
آتیش روی لبات گرفته ، ببین دل بابات گرفته
علی ، دووم بیار ای شیرخواره
رفته عموت که آب بیاره ، قول عموت نشد نداره
یکی بیاد علی رو ، از دست من بگیره
ببره سیراب کنه ، بچه ام داره می میره
غنچه های گل یاس ، با خواهش و التماس
تا اصغرم نمرده ، برید سراغ عباس
لالا علی اصغر

شاعر : محمد

• چهارشنبه
• 15
• آبان
• 1392
• ساعت
• 14:56
• نوشته شده توسط
• یحیی

ای خدا شد بی تاب ، طفل خاموش من
می زند دست و پا ، بین آغوش من
آخرین قربانی قافله ، (می رود با نیزه ی حرمله (2))
کودک مظلوم من ، پسر معصوم من
علی اصغرم لالا
******
بر روی دست من ، چه خوش رفته به خواب
سر او شد جدا ، وای از دل رباب
چه کنم حرمله امان نداد ، ( کودکم به راحتی جان نداد (2))
به فدای وفایش ، که نیامد صدایش
علی اصغرم لالا
******
بیا ای مادرم ، ای زهرای جوان
برای اصغرم ، تو لالایی بخوان
خون پاکت ای عزیز خدا ، (شده مُهر سند کربلا (2))
گل نشکفته ی من ، ای به خون خفته ی من
علی اصغرم لالا

شاعر : محمد مهدی روحی

دانلود سبک

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 15
• آبان
• 1392
• ساعت
• 15:55
• نوشته شده توسط
• یحیی

فصل غم آمده و وقت خزانت پسرم
خفتی و می دهم از ناز تکانت پسرم
خجلت وداغ تو و خنده دشمن کم بود
مانده ام مات لب خنده کنانت پسرم
کرده ای خون به دلم بسکه زبان را پی آب
می کشیدی ز عطش دو دهانت پسرم
کرده ای خون به دلم بسکه زبان را پی آب
می کشیدی ز عطش دور دهانت پسرم
لب به لب می زدی و جان به لبم می کردی
آب پیدا نشد و رفت توانت پسرم
چاره ای می خواستی و مرهم آبی که نهم
به ترکهای عطشبار لبانت پسرم
دیدم از دور کسی چاره دردت می کرد
وای با تیر سه پر کرد نشانت پسرم
می برم زیر عبایت که نبیند مادر
تا کنم همره این تیر نهانت پسرم
دور از چشم رباب است ولی می بینم
عاقبت می نگرد روی سنانت پسرم
کاش از قبر تو باقی اثر

• دوشنبه
• 20
• آبان
• 1392
• ساعت
• 12:13
• نوشته شده توسط
• یحیی

تو را دادند از پیكان به جای شیر آب اصغر
عطش طی شد تلظی نه، تبسم كن بخواب اصغر
لبت خاموش بود اما گذشت از گنبد گردون
ز قطره قطرۀ خونت صدای آب اصغر
كه دیده گل شود بر روی دست باغبان پرپر
كه دیده خون مه ریزد به دوش آفتاب اصغر
تو خاموشی و من در نینوا چون نی نوا دارم
زند با نالۀ خود چنگ بر قلبم رباب اصغر
در این صحرا كه پُرگردیده از فریادِ بی پاسخ
تو با لبخند گفتی اشك بابا را جواب اصغر
شود از شیر، شیرین ؛ كام طفل شیر خوار اما
تو روی دست من از تیر گشتی كامیاب اصغر
اگر چه بر سر دستم شهید آخرین گشتی
تو از اول شدی بهر شهادت انتخاب اصغر
تو هم خون خدا، هم زادۀ خون خدا هستی
كه در آغوش ثارالله چشم خویش را بست

• دوشنبه
• 20
• آبان
• 1392
• ساعت
• 13:27
• نوشته شده توسط
• یحیی

بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را
من به مهمانی تان سوی شما آمده‌ام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده‌ام
ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیزند؟
باغ هامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه لک لبیک ابا عبدالله
حرف هاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود
چشمه هاتان همگی از ده بالا گِل بود
باز در آینه، کوفی صفتان رخ دادند
آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آیینه کسی شرمنده
که شکم ها همه از مال حرام آکنده
بی‌گمان در صدف

• سه شنبه
• 21
• آبان
• 1392
• ساعت
• 05:59
• نوشته شده توسط
• یحیی

داغ جـان سـوزت مـرادلگیرکرد
غُـربتـم راخـون تـوتفسیـرکرد
زودتـر ازتـوبـه قلب من نشست
چون رها دشمن بسویت تیرکرد
خنـدۀ غـرق جــلال تـوبه مرگ
دشمـن مغــرور راتحقیرکرد
گرکه خـوناب دلم ازدیـده ریخت
داغ تـو در سینــه ام تـأثیرکرد
عمـرکـوتـاه ومصیبت سنــج تو
مـادرغمــدیـده ات راپیــرکرد
تـاکـه خـونت موج زد درآسمان
چــرخ ازایثــار تـوتقـدیر کرد
تیــرآمــدبـرگلــوی تــو،ولـی
تیـر کـارتیغـــۀ شمشیــرکرد
هـرکسی بهـرعـزایت گریه کرد
چون«وفائی»خویش راتطهیرکرد

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

• دوشنبه
• 11
• آذر
• 1392
• ساعت
• 05:20
• نوشته شده توسط
• یحیی

جوشن قنداقه بسته، با پدر آمد
تير كه از چله ي كمان به در آمد
گريه ي سرباز شيرخواره سرآمد
پرسش سرخ "حسين" و جان "رباب" ست
تشنگي اش را چرا سه شعبه جواب ست؟
سينه ي پر شير اگر رباب ندارد
خيمه اگر قطره اي هم آب ندارد
رشته ي اين قصّه پيچ و تاب ندارد
تير سه سر زهر آبديده مهياست
حرمله آن سو كمان كشيده مهياست
سينه ي بابا و چشم هاي عمو را...
گفت و نشان داد تير آخر او را...
او كه نشان رفته نازكاي گلو را...
او كه دو چشم از رباب يكسره تر كرد
خون پسر را حناي دست پدر كرد
ولوله ي لشكر و چكاچك شمشير
همهمه ي نيزه ها و دمدمه ي تير
خيل شغالان و شيرخواره ي بي شير
سوره ي شش آيه و كتاب سپيده
خون شتك خورده و گلوي دريد

• سه شنبه
• 26
• آذر
• 1392
• ساعت
• 06:02
• نوشته شده توسط
• یحیی

پرپر شد و برگ و برش بيرون نيامد
پرپر زد و بال و پرش بيرون نيامد
كلاً بهانه بود آب و اينكه اين شير
از سينه هايِ مادرش بيرون نيامد...
....ميخواست تا ميدان رَوَد فردا نگويند
ديدي ربابه حيدرش بيرون نيامد!
مانند ليلا هم ربابه لشگري داشت
اصلاً كه گفته لشگرش بيرون نيامد؟!
مثل ِ ابالفضل بچه اش خيلي جگر داشت
با تيغ و شمشير اصغرش بيرون نيامد
وقتي به ميدان زد كم آوردند پيش اش
يك جنگجو دور وبرش بيرون نيامد
با گريه ساكت كرد سپاهِ كوفيان را
حيف شد رَجَز از منبرش بيرون نيامد
تا كه بگويد بچه ام نذر ِ حسين است
اشك از دو چشمانِ ترش بيرون نيامد
شرمندگيِّ شاه را تا كه نبيند
از خيمه حتي آخرش بيرون نيامد
طفل ِ رضيع

• شنبه
• 30
• فروردین
• 1393
• ساعت
• 14:16
• نوشته شده توسط
• یحیی

(خدامیدونه قلبم با اسمت میزنه هنوز کربلا تموم دنیا یه منه )2
هنوز اسمت رو تو روضه میبرم همه ی سینه زنها رو از جا میکنه
آقا ،دل این نوکراتو بردی اما ما رو تا کربلا نبردی
باشه میشه حسرت کار هر روزم باشه تو خیال حرم می سوزم
(لطفی کن ببین که صاف و ساده اومدم*** لطفی کن منه ز پا افتاده اومدم)2
[(العفو بحق الحسین)3]2
(نمی دونم چه جوری عاشق تو شدم***ولی با بدیهام آقا ردم)2
فقیرمو چیزی ندارم جزعشق تو هین از دستم بر میادجونمو بدم
شاید تو بگی از دستت دلخونم شاید نمی خوای نوکرت بمونم
(آقا میدونم قلب تو شکستم
شاید دیگه خسته شدی از دستم )2
(حق داری که نوکرت رو راهی نکنی
حق داری دیگه به من نگاهی نکنی)2
[(ال

• یکشنبه
• 2
• شهریور
• 1393
• ساعت
• 16:11
• نوشته شده توسط
• محمد امین

دست وپا نزن به روی دامنم چشم خود مبند دگر علی جانم
من رباب رو سپیدم از غم تو نا امیدم
لالا لالاعلی
بعدعمویت تشنه ماندی لشگر دشمن را لرزا ندی
به خدا پیرم کردی اصغر بس زبان دور لب چرخواندی
لالا،لالاای تشنه کامم لالا،لالاطفل ناکامم
لالا،لالامادر قربانت لالا،لالاعمه گریانت
پریشونم علی(2) [(علی لای لای علی لای لای)4]2
من خجل شدم ز تو گل پرپر جان مده به روی دستم ای اصغر
ای مه ه به خون تپیده غنچه ی عطش کشیده
مرا حلالم کن ،نگه به حالم کن
(من زمینگیرم در این صحرا )2 دشمنت خندید بر اشک ما
مادرت در خیمه دق کرده من چگونه برگردم بابا
لالا،لالابابا قربانت لالا،لالاواکن چشمانت
لالا،لالااز داغت مردم لالا،لالا

• دوشنبه
• 3
• شهریور
• 1393
• ساعت
• 16:58
• نوشته شده توسط
• محمد امین

ای کاش حرمت بودم،زیر علمت بودم
ای کاش روز عاشورا،تویه حرمت بودم
(ای کاش ای کاش)
من ازتو می خونم شب روز با یادت می مونم شب و روز
تو لیلامن مجنون شب و روز شب وروز
ای عشق نا ب دنیایه من حسین آقای من حسین دنیایه من حسین
رویایه من حسین ( ثارلله ثارلله حسین)2
(ارباب آبرودادی)2 اما آبروبردم
ارباب پای خوبیهات،والله،که کم آوردم
ارباب یه نظر بنگر،نوکر مونده پشت در
ارباب جوونی کردم،بگذر به علی اکبر
(ارباب ارباب)
دور از تو میگیره دل من تو غربت می میره دل من
شد عشقت تدبیر دل من،دل من
ای شاه و ارباب و مولای من حسین
آقای من حسین،دنیای من حسین،رویای من حسین
( ثارلله ثارلله حسین)2

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 6
• شهریور
• 1393
• ساعت
• 13:27
• نوشته شده توسط
• محمد امین

سرت به نیزه بنده – روی لبات لبخنده
از تو هستم علی جان – تا قیامت شرمنده

غرق عزا و غرق محنم
دیدنیه علی ، جون کندنم
خدارو شاکرم روی نیزه
خوابی نمی بینی میزننم

گرفتنت ازم مفتی
یه بار کاش ، مادر می گفتی
یه وقت از رو نی نیفتی

(لالا علی اصغر لالا)

الهی بشم فدات – هنوزم خشکه لبات
نمیری از خاطرم – توگوشمه گریه هات

رفته آرزوهام همه بر باد
نمیره غمت تو هیچ وقت از یاد
خیلی دوست داشتم یه روزی علی
ببینمت تو لباس دوماد

حالا منم و تنهایی
برات به رسم شیدایی
میخونم مادر لالایی

(لالا علی اصغر لالا)

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

• دوشنبه
• 28
• مهر
• 1393
• ساعت
• 10:53
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

صورت نوزاد و که دیدی؟ که چقدر لطیفه
دقت نکردی به قامتش ؟!!! وای چقدر نحیفه
اگه یه وقت تابش نوری اذیت کنه چشاشو
همش با مشت کوچیکش می ماله دیده هاشو
اگه بترسه تو سکوت تکون میده پاهاشو
وای! مجسم بکن توی هلهله کشید تیر و از چله حرمله
درست زد هدف توی اون فاصله
وای! رو دست باباش یک دفعه لرزید با تیر سه شعبه سرش چرخید
خدایا گوشش تا گوشش برید
علی لای لای لای علی لای لای 3

نیمه ی این روضه این بود و نیمه ی دیگه مونده
چه دستی پای حسین و تا پشت حرم کشونده
همین که داشت خاکا رو می کند ارباب ما با خنجر
دور از چشای شامیا برای دفن اصغر
یه دفعه یه صدا اومد صدای آه مادر
وای! چیکار میکنی شاه مظلومم نریز خاک روی

• سه شنبه
• 6
• آبان
• 1393
• ساعت
• 14:15
• نوشته شده توسط
• علی

رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب
نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب
برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد...
بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب
تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید
حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب
حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد
حنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب
میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب
رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب
پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند
قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب
عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان
نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب
رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها
کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب
همسر ارباب ما

• جمعه
• 7
• آذر
• 1393
• ساعت
• 19:59
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

نگاه کن پسرم! دست هر نفر نیزه ست
چرا کنار لبان تو اینقدر نیزه ست
چه قد کشیده ای مادر!بگو ببینم من
خودت بزرگ شدی یا که کار سرنیزه ست
چه خوب بود که مادر شدم ولی ای کاش
ندیده بودم همبازی«پسر» نیزه ست
بجاش رفته دوباره کنار بابایش
به زیر حلق سفید گلم اگر نیزه ست
شکسته تر شدنم را همه نگاه کنید
عصای پیری من بود اینکه بر نیزه ست

شاعر : معین اصغری

• جمعه
• 1
• اسفند
• 1393
• ساعت
• 15:48
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

اقا ببین شیش ماهه تو بی تا تشنگی شده
چند روزه که نخوابیده بی خواب تشنگی شده
مادر همیشه غصه هاش با همه غما فرق داره
بچه است علیم وتشنگیش با ما بزرگا فرق داره
برو به میدون و بگو منو انا ابن الصطفی
شاید یه کم ابش بدن این مردمای بی وفا
ای وای خدا قسمت هیچ مادری
از غم نیلوفری
پریشون حالی نشه
کاری بکن که نشم من سرگردون
اونو به من برگردون
گهواره خالی نشه
لایی لایی علی اصغر لالایی
وقتی گره ها وا نشد بغضی صدا کرد تو گلو
تیر سه شعبه اومد وچه جایی وا کرد تو گلو
ای مرغک من خونه ته برا همیشه اسمون
از خون حنجرت داره شرمنده میشه اسمون
رودست من موندی علی زدی اتیش قلب منو
حالا می خوام من ار خدا پای تا خیمه رفت

• چهارشنبه
• 4
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 07:11
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

مرد میدان بابا روي دستان بابا
گریه کن جای خنده جان بابا
مهر طومارم هستی طفل سردارم هستی
این تویی کز گهواره یارم هستی
لالایی اصغرلالا لالا لالا لالا لالا
**************
میبرم پیکرت راخون گرفته سرت را
با چه رویی ببینم مادرت را
سرنهادی بردوشم مقتلت شد اغوشم
باعبا حلقومت را من می پوشم
لالایی اصغر لالا لالا لالا لالا لالا
**************
پشت خیمه هراسان مخفی ازنیزه داران
میکنم تربتت را ای علی جان
می شود مثل زینب مادر تو جان برلب
گرببیند بررویت پای مرکب
لالایی اصغر لالا لالا لالا لالا لالا

• یکشنبه
• 15
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 06:46
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

علی علی لالا لالا
خسته ای دیگه علی جون نداری نایی
یه فرشته توی گوشت میگه لالایی
سر کوچیکت علی ام رو شونه افتاد
ماهی تنگ عطش از تشنگی جون داد
ای وای پسرم نور بصرم
به رنگ شب شد سحرم
شاید دوباره بارون بباره
خالیه جات تو گهواره
وای کندم برا تو به پشت خیمه
یه قبر خالی
وای که مادر تو بغل گرفته
طفل خیالی
علی علی پر پر مزن
***********
دست و پا داری میزنی چه تقلایی
خیلی زود داری میری از پیش بابایی
توی خیمه مادر تو چشم انتظاره
یه کم تحمل کن شاید بارون بباره
ای وای پسرم خون شد جگرم
نمی بینی پیره پدرت
این قلب منه تند تند میزنه
داره میگه می میره پدرت
وای تیر سه شعبه داره میادش
به سمت حنجر
وای چطور برم من پ

• پنج شنبه
• 19
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 16:00
• نوشته شده توسط
• حمید

نمونده راه چاره ای پسرم
با این تن بی سر با حنجر پرپر
چطور تو رو تا خیمه ها ببرم
چکار کنه بابا با پیکر تو
اگه ببینه این گلو رو میدونم
از داغ تو می میره مادر تو
منو می کشه چشمای نیمه بازت
باید بریزم خاک رو پیکر نازت
تو گهواره ی خاک بخواب تا همیشه
سرت اخه رو نیزه جا نمیشه
تو که تو غروبی که غم بی کرونه
تنت به زیر دست و پا نمونه
علی لای لای علی لای لای
**************
با جسم کوچک امده اما بزرگی ها کند
با دستهای کوچکش بس عقده ها را وا کند
با یک نگاه مرحمت او قطره را دریا کند
صدها هزاران مرده را با یک نظر احیا کند
بنگر که بر ان دلربا حق داده چونان دلبری
مه طلعتی خور منظری زیبا علی اصغری
کربلایی تر شده

• پنج شنبه
• 19
• شهریور
• 1394
• ساعت
• 17:17
• نوشته شده توسط
• حمید

گلفروشم گلفروش غنچه ام پرپر شده

حاجی شش ماهه ام در منا بی سر شده

حرمله ! این قصدجنگیدن نداشت

غنچه خشکیده ام چیدن نداشت

لالایی اصغرم

******

مرغ عشق کوچکم با کسی دشمن نبود

حنجرش را طاقت تیر اهریمن نبود

او فقتط از تشنگی بی تاب بود

چاره اش یک جام کوچک آب بود

لالایی اصغرم

******

با نگاه آخرش هوش من از سر ربود

تا گلویش پاره شد خنده بر رویم نمود

تا قیامت از رخش شرمنده ام

تا ابد شرمنده این خنده ام

لالایی اصغرم

دانلود سبک

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 9
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:38
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

وای رباب وای رباب
واویلا علی ارباب
قنداقه زیر عبا
میبرد پشت خیمه ها
لطمه زنان اهل سماء
در خیمه وا عطشا
وا عطشا به کربلا
******
رباب میزند به سر
در پشت حرم پدر
در خاک می نهد پسر
شش ماهه قرص قمر
اینجاست اوج روضه ها
وای رباب وای رباب
واویلا علی الرباب
راس علی به نیزه ها
فریاد یا محمدا
ز نیزه افتاده سرش
وای به حال مادرش
به داد او رسد خدا
وای رباب وای رباب
واویلا علی ارباب
******
دل بی تاب
اب سیراب
سینه کباب
اهل حرم لطمه زنان
اهل حرم به سر زنان
اهل حرم ضجه زنان
وای رباب وای رباب
واویلا علی ارباب

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 9
• مهر
• 1394
• ساعت
• 06:59
• نوشته شده توسط
• حمید

(شور - علی اصغر سلام الله علیه)

بخواب علی جون به روی سینه ام

که آخرین بار روی قشنگ تو رو ببینم

ای نازنینم

مادر بی تاب بچه ی بی خواب

کاشکی یکی بیاره یه قطره ی آب

کجایی عباس بچه مو دریاب

که صورتش داره میسوزه زیر آفتاب

رفته عموت که آب بیاره

کار عموت نشد نداره

دستای کوچولوتو وا کن

دستای عباسو دعا کن

عزیز قلبم ای نازنینم

--------

چرا عزیزم صدات گرفته

بمیره مادر آتیش به روی لبات گرفته

صدات گرفته

گریه ی بی جون حال پریشون

میخوام که آرومت کنم اما نمیشه

تشنه ی شیرم نمیر می میرم

میگن مادر به فکر بچه شه همیشه

الهی که بارون بگیره

لبات دوباره جون بگیره

بخواب که وقت خوابه حالا

مادر بر

• یکشنبه
• 12
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:44
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

لالا لالایی لالاگل من

لالالالایی زیبا گل من

قسمت نشد که بابا بگیره

یه قطره از این دریا گل من

شرمنده هستم تا ابد از مادر تو

از گریه های بی صدای آخر تو

منو سوزونده تن آرامت

بمیره بابا که خشکه کامت

لالالالایی

******

از حجر تو ماتم می ریزه

داغ تموم عالم می ریزه

جون می ده بابا وقتی می بینه

خون تو داره نم نم می ریزه

سخته برام دفنت کنم طفل صغیرم

سخته تو رو اینطوری از مادر بگیرم

داره از خیمه میاد آوایی

میخونه مادر برات لالالالایی

لالالالایی

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

• یکشنبه
• 12
• مهر
• 1394
• ساعت
• 12:27
• نوشته شده توسط
• حمید

ای كودك جانباز من ، ای آخرین سرباز من

ای لاله ی پرپر ، لای لای علی اصغر

******

قتلگهت ای جان من ، باشد روی دستان من

غرقه به خون حنجر ، لای لای علی اصغر

******

شد حنجرت دریده و ، قدّم ز غم خمیده و

گویم به چشم تر ، لای لای علی اصغر

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 08:15
• نوشته شده توسط
• حمید

دلم اسیر چشاته

چشات به موج فراته

یه قطره ی آب دواته

علی لای لای علی لای لای

تموم صحرا سرابه

اگه که پلکت بخوابه

دعای من مستجابه

علی لای لای علی لای لای

عمو جون رفته آب بیاره

دووم بیار دووم بیار

خدا بخواد بارون میباره

دووم بیار دووم بیار

------

لبات تو رویای شیره

بین ترک ها اسیره

الهی بابات بمیره

علی لای لای علی لای لای

چرا همش بی قراری

مگه امیدی نداری

باید که طاقت بیاری

علی لای لای علی لای لای

اگه گرما بی امونه

طاقت بیار طاقت بیار

چهره تو آفتاب می سوزونه

طاقت بیار طاقت بیار

-----------

با این که مادر می دونه

رو قنداقه ات رد خونه

هنوز لالایی می خونه

علی لای لای علی ل

• سه شنبه
• 21
• مهر
• 1394
• ساعت
• 17:21
• نوشته شده توسط
• حمید

سلامٌ عَلی یا ذَبیحَ العطشان حسین
سلام ای کشته بی سر و عریان حسین
سلام این رو سیاه/با دل غرق گناه/ بر تو و بر قتلگاه
ای امام ابن امام- این غلام ابن غلام- چه کند غیر سلام- یابن الزهرا 2
واویلا واویلا 3 یابن الزهرا
حاج حیدر توکلی
************
نظر کن علی جان گم کرده ام دست و پا
شدم من غریب معرکه ی کربلا
ای آخرین یار من/ گرمی بازار من/ ای مهر طومار من
هستم زار و نگران- از داغت جان جهان- جان من زنده بمان- ای علی جان
شد کارم ناله و آه- خیره ماندی تو به ماه- رفتی بی جرم و گناه- ای علی جان
لالایی علی علی 3 ای علی جان

علی جان حلالم کن ای عزیز دلم
زده دشمن آتش بر همه ی حاصلم
ببین به قلب کباب/ که می کشم

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 06:57
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری