قرار بی قرار بابا
نمک نزن به زخم سقا
با لاله های دور لبهات
با این چشات که می شه دریا
چه کنم من با این التماس اشکات
سوزونده دلم و ناله ی نفسات
گریه نکن ای طفل بی شیرم
وقتی می لرزی بابا می میرم
لالایی علی
آروم بگیر دلم کبابه
علاج تو یه قطره آبه
الهی که عطش بزاره
یه لحظه چشم تو بخوابه
می شنوی صدای گریه ی فراتو
که می خواد مثل من ببوسه لبهاتو
وای چقد سخته که لب دریا
تر شه لبهات با اشکای بابا
لالایی علی
سه شعبه اومد و غم آورد
تا که به پاره ی دلم خورد
فقط خدا نخواست وگرنه
بابا هم از غم تو می مرد
سه شعبه رسید و قلب من کنده شد
رو لبهای گلوت دنیای خنده شد
روی دست من پیکرت مونده
وای خجالت از مادرت موند
- یکشنبه
- 14
- آبان
- 1396
- ساعت
- 08:57
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه