حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس
 محسن طالبی پور

حضرت علی اصغر(ع) -(تویی آخرین قرارم علی) * محسن طالبی پور

1059
3

حضرت علی اصغر(ع) -(تویی آخرین قرارم علی) تویی آخرین قرارم علی
کسی جز تو رو ندارم علی
فدای لبت که خشکی زده
ببین جون من به لب اومده
لالایی گل من گل پرپرمن
گل بی سرمن
لالایی علی جان
تو رو زیر این عبا می برم
سر و تن رو من جدا می برم
بمیرم برات همه هست
جدا شد سرت روی دست من
حرم روبرومه من چه خاکی عزیزم
به سرمن بریزم
لالایی علی جان

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود اسدی

(زمزمه)تیرسه شعبه بوسه زد برحنجر تو اصغرم * محمود اسدی

1456
1

(زمزمه)تیرسه شعبه بوسه زد برحنجر تو اصغرم تیرسه شعبه بوسه زد برحنجر تو اصغرم

شوم فدای خنده های آخر تو اصغرم

پاشیده شد گلوی تو
گلوی مثل موی تو

*******

ای غنچه ام تا زنده ام از روی تو شرمنده ام

من پشت خیمه قبر کوچکی برایت کنده ام

با دست خود ای دلربا
من بسته ام چشم تورا

*******

دفنت کنم تا زیر دست وپا نماند پیکرت

باشد موقت دفن تو،تا برسنان آید سرت

غنچه ی سرخ پرپرم
لای لای علی اصغرم

********

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)چشم خود بگشا آخرین یارم * محمود اسدی

1411
2

(زمینه)چشم خود بگشا آخرین یارم چشم خود بگشا آخرین یارم
که به غیر از تو یاری ندارم
لای لای علی جان

ای غنچه من شدی پژمرده
ازتشنگی لبت ترک خورده
لای لای علی جان

کم کم نفس های تو کم گشته
سر تو بر دوش من خم گشته
لای لای علی جان

دلم از سوز آهت مسوزان
زبان دور دهانت مگردان
لای لای علی جان

بر روی دستم شد جدا سرت
کشتی ام با لبخند آخرت
لای لای علی جان

مادرت ازغم نیمه جان گشته
سر تو بر پوست آویزان گشته
لای لای علی جان

بر حالم بنگر ای علی جانم
بین میدان وحرم حیرانم
لای لای علی جان
****
شائق

  • جمعه
  • 16
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 00:05
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

حضرت رباب -(دیدی عدو چگونه از من تورا گرفته ) * عبدالحسین میرزایی

932

حضرت رباب -(دیدی عدو چگونه   از من تورا گرفته ) دیدی عدو چگونه از من تورا گرفته
امشب کنار قبرت مادر عزا گرفته
دیگر پسر ندارم واویلا واویلا
نور بصر ندارم واویلا واویلا
وای از دل رباب وای از دل رباب
دستم به خاک قبرت چشمم به آب دریاست
مگر گلوی خشکت چقدر آب می خواست
ای طفل شیرخوارم کجایی کجایی
حالا که شیر دارم کجایی کجایی
وای از دل رباب وای از دل رباب
امشب که خواب رفتی با لای لای زهرا
بر مادرت دعا کن بر روی پای زهرا
امشب دعا کن ای کودک نازنینم
فردا به روی نیزه سرت را نبینم
وای از دل رباب وای از دل رباب

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نترسی -((از کمان حرمله از صدای هلهله نترسی ای وای گلم)) * محمدرضا سروری

4560
4

نترسی -((از کمان حرمله   از صدای هلهله   نترسی ای وای گلم)) نترسی

(از کمان حرمله از صدای هلهله نترسی ای وای گلم)
از نـوای قافله سمِّ اسب و زلزله نترسی ای وای گلم
با خدا مُعامله کن در این مُجادله نترسی ای وای گلم
بهر ختم غائله رو به صبر و حوصله نترسی ای وای گلم
******
می روی میـدان نترسی از کمان حرمله
بیـن ما افتـاد اگـر تا قتلگـاهت فاصله
دیگر از لب تشنگی مادر فغانی سر مَده
می شَوی سیراب علی جان گر نمایی حوصله

بند قنداقـت ببندم تا نمایی عزم جنگ
دیدنت شاید ترحُّم افکند در قلب سنگ
گریه بس کن موقع لبخند و شادی آمده
تا که با خونِ گلوی خود کنی قنداقه رنگ

از نـوای قافله سمِّ اسب و زلزله نترسی ای وای گلم
(از کمان حرمله از صدای هلهله نترسی ای وای گلم)
******

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(عالم همه ديوانه و شيداي حسين است) * حسن ثابت جو

2694

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(عالم همه ديوانه و شيداي حسين است) عالم همه ديوانه و شيداي حسين است
مُهر همگان خاكِ كفِ پاي حسين است
رمزي كه شود ضامن ما در صفِ محشر
لبخند علي اصغر زيباي حسين است

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت علی اصغر(ع) -(لب ها هلاک آب، دل ها ز غصه آب) * میثم مومنی نژاد

1173

حضرت علی اصغر(ع) -(لب ها هلاک آب، دل ها ز غصه آب) خیمه ها شده پر از صدای عطش
داره میسوزه از دست شعله های عطش
ذره ذره شد آب پاره ی جگرم
از عطش می میره کودک صغیر حرم
لایی لایی علی لایی لایی علی
لایی لایی علی جان علی اصغر من
لب کوچک تو شده باغ عطش
شعله ور تن تو از شرار داغ عطش
تیر حرمله در جستجویت علی
بوسه ها بزنم بر لب و گلویت علی
لایی لایی علی.....
*به این سبک خوانده شود*

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

حضرت علی اصغر(ع) -(عزيزه مادر لالايي غُنچه ي احمر لالايي) * محمد قاسمی

960

حضرت علی اصغر(ع) -(عزيزه مادر لالايي    غُنچه ي احمر لالايي) عزيزه مادر لالايي غُنچه ي احمر لالايي
چرا نميگيري آروم عليّ اصغر لالايي
شيرين زبونم لالايي آروم جونم لالايي
كاري نمياد از دستم برات ميخونم لالايي
چجوري گوشه ي خيمه بشينم (گُل رباب)٣
رنگ پريده ي تورو ببينم (گُل رباب)٣
(اگر چسبیده به كامت زبانت
عطش سه روزه افتاده به جانت
مخند اینگونه شیرینم به بابا
كه خون می ریزد از چاك لبانت)
اشكمو كمتر جاري كن تو جاي مادر كاري كن
آبروداري كن واسم برو باباتو ياري كن
ديشب نگات كردم مادر تا صبح دعات كردم مادر
سفيديه حلقومت رو نذره بابات كردم مادر
آرزومه روي دست باباجون (فداش بشي)٣
به جاي گريه با لب خندون (فداش بشي)٣
(رباب است و خروش و خسته حالي
به دامن اشك و جاي

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

حضرت علی اصغر(ع) -(خون می کنی تو بر جگرم، دست و پا مزن ) * رضا رسول زاده

1179

حضرت علی اصغر(ع) -(خون می کنی تو بر جگرم، دست و پا مزن  ) خون می کنی تو بر جگرم، دست و پا مزن
آرام تر، علی، پسرم، دست و پا مزن
اینها تو را به تیر سه پر آب داده اند
پیش نگاه اهل حرم، دست و پا مزن
با ضربه ای دو نیم شدی سیب سرخ من
غرق به خون شدی به برم، دست و پا مزن
مبهوت حنجر توام ای میوه ی دلم
دیگر شبیه محتضرم، دست و پا مزن
شد رشته رشته این گلوی نازکت گلم
حالا تو را کجا ببرم؟ دست و پا مزن
در زیر نعل اسب که جای تن تو نیست
جسمت به خاک می سپرم، دست و پا مزن
بر سینه ام تن تو همینجا بماند و
بر نیزه با تو همسفرم، دست و پا مزن

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اصغر(ع) -(بقِیَ الحُسَینُ فَرِیدًا وَحیِدًا) *

4534
39

مقتل حضرت علی اصغر(ع) -(بقِیَ الحُسَینُ فَرِیدًا وَحیِدًا) بقِیَ الحُسَینُ فَرِیدًا وَحیِدًا وً لَمَّا رَأیَ مَصَارعَ فِتیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَیَ لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ؛ اِلتَفَتَ عَن یَمِینِهِ؛ فَلَم یَرَ أَحَدًا مِنَ الِّرجَالِ وَ اِلتَفَت عَن یَسَارِه،ِ فَلَم یَرَ أَحَدًا وَ لَم یَبقِ غَیرُهُ وَ غَیرُ النِّساءِ وَ الذَّرَارِی
امام حسین علیه السلام یکّه و تنها ماند. وقتی مقتل جوانان و عاشقان خود را دید، عزم نمود تا با جان خویش به مصاف دشمن برود. به طرف راست خود نظر انداخت و هیچ مردی را ندید به طرف چپ خود نظر کرد باز کسی را ندید. غیر از خودش و زنان و بچه های کوچک کسی باقی نمانده بود.
?فنَادیَ:
پس صدا زد:
?هل مِن ذَابٍّ یَذُبُّ عَن حَر

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا باب الحوائج مددی -(درعرش خدای حی داور) * سید پوریا هاشمی

1008

یا باب الحوائج مددی -(درعرش خدای حی داور) درعرش خدای حی داور
مکتوب شدست با خط زر
شد دین خدا رهین ارباب
شد کرببلا رهین اصغر
نوزاد ولی بزرگ تاریخ
شش ماهه ولی حسین دیگر
هرچند که کوچک ست دستش
صدها گره وا کند به محشر
در آل علی همه بزرگ اند
مانند علیِ اکبر اکبر!
در قافله ی حسین خورشید
بر خیمه گه رباب محور
اول ز همه قیام کرده
هرچند رسیده است آخر
یک خطبه بدون حرف خوانده
شرحش بشود هزار منبر
تا دید غریبی پدر را
افتاد ز گاهواره با سر
خشکی لبش عزای زینب
بدخوابی او بلای مادر
امروز ولی به دست بابا
با دیده ی تر زده به لشگر
برخواسته حرمله به قصد
پاشیدن حنجر کبوتر
کس دیده مگرکه دست گلچین
نیزه بزند به سیب نوبر
یارب چه کند حسین حالا
تیرست به قد او برابر

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(طفل صغیرم را خدا با چشم گريان مي برم) * حسن ثابت جو

895
1

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(طفل صغیرم را خدا با چشم گريان مي برم) طفل صغیرم را خدا با چشم گريان مي برم
کوچک ترین سرباز خود را سوي ميدان مي برم
شد کربلایم کعبه و ذکر فدیناه است و من
شش ماهه اسماعیل خود از بهر قربان مي برم
ذبحی که قربانی شود باید کمی آبش دهند
من ذبح در گهواره را با کام عطشان می برم
می نالد از لب تشنگی وای از لب خشکیده اش
شاید که سیرابش کنند، امّا هراسان می برم
یارب تو شاهد باش از این موج و تلاطم در دلم
بر کشتی آغوش خود، طفلی به طوفان می برم
دیدی جواب دشمنان یک جرعه تیری بود و من
ذبح عظیم خویش را با اشک چشمان می برم
وای از جفای دشمن و از زخم چشم حرمله
تیر سه شعبه در گلو، با دست لرزان می برم
در خیمه مادر منتظر، قربانی ام زیر عبا
فرزند سیر از تیر

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 2 ـ ذکر / شور ـ شیرخواره -(من به دشمن نظاره دارم در بغل شيرخواره دارم اي خدا) * حسن ثابت جو

795

سبک 2 ـ ذکر / شور ـ شیرخواره -(من به دشمن نظاره دارم در بغل شيرخواره دارم اي خدا) سبک 2 ـ ذکر / شور ـ شیرخواره
من به دشمن نظاره دارم
در بغل شيرخواره دارم ـ اي خدا(2)
از براي لبان خشكش
فكر درمان و چاره دارم ـ اي خدا(2)
شايد اين دشمنان ببينند كه علي بي‌تاب است
علت هر تلظي او قطره‌هاي آب است
يا رضيع الحسين(4)
هر چه گويم كه اصغر من
تشنه پر مي‌زند برِ من ـ اصغرم(2)
مي‌زند دشمنم به طعنه
خنده بر ديده‌ي تر من ـ اصغرم(2)
واي از آن لحظه‌اي كه غربت همنشين من شد
چاره‌ي ناله‌هاي اصغر خنده ی دشمن شد
يا رضيع الحسين(4)
اصغرم تا كه نيمه جان شد
حرمله در پي كمان شد ـ واي من (2)
من كه گرم خطابه بودم
خون ز حلقوم او روان شد ـ واي من(2)
درد من شد دوا خدايا اصغرم در خواب است
با سه شعبه مكيدن خود ط

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اصغر -(امام حسین(ع)این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مى‏‌سوزد) *

1185

مقتل حضرت علی اصغر -(امام حسین(ع)این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مى‏‌سوزد) امام حسین(ع)پس از شهادت على اکبر به خواهرش فرمود:
[یا اخْتاهُ اوُصیکِ بِوَلَدی الصَّغیرَ خَیْراً،فَانَّهُ طِفْلٌ صَغیرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّهُ أَشْهُرٍ_ خواهرم!به فرزند خردسالم نیکى کن، او خردسال است و تنها شش ماه دارد].
خواهر عرض کرد:
"برادرجان!این طفل به مدّت سه روز است که جرعه آبى ننوشیده است،از این گروه کمى آب بطلب!"
حضرت با شنیدن این سخن،طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود:
[یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخی وَ أَوْلادی وَ أَنْصارِی وَ ما بَقِی غَیْرُ هذَا الطِّفْلِ،وَ هُوَ یَتَلَظّى‏ عَطَشَاً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اتاهُ إِلَیْکُمْ،فَاسْقُوهُ شَرْبَهً مِنَ الْماءِ_اى مردم!شمابرا

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

کودک شش ماهه -(از صدای تیر فهمیدم که سرعت داشته ) * مهدی رحیمی زمستان

1909
4

کودک شش ماهه -(از صدای تیر فهمیدم که سرعت داشته ) از صدای تیر فهمیدم که سرعت داشته
از سرِ برگشته فهمیدم که شدّت داشته
حرمله مرد پریشان حالتی بوده ست که
در پریشان کردن دلها مهارت داشته
زیر چشمی های بعد از تیر ثابت میکند
حرمله با شمر بدجوری رقابت داشته
آنچنان آغوش وا کرده ست تیر از دور که
با گلو یک عمر انگاری رفاقت داشته
گر قیامت میشد از این فاجعه جا داشت چون؛
کودک شش ماهه قد تیر قامت داشته
با سه تا انگشت حنجر را گرفته گوییا
تیر از زیر گلوی طفل حاجت داشته
قبل تیر و وقت تیر و بعد تیر انگار که
چون سه شعبه قصّه اصغر سه قسمت داشته
بعد از آنکه خون اصغر رفت سمت آسمان
پس هوای کربلا هم حُکم تربت داشته

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

رباعی حضرت علی اصغر علیه‌السلام -(در دشت بلا که خاک از خون تَر بود) *استاد محمد جواد غفورزاده

1068
2

رباعی حضرت علی اصغر علیه‌السلام -(در دشت بلا که خاک از خون تَر بود) در دشت بلا که خاک از خون تَر بود
یک باغ پر از شکوفهٔ پرپر بود
جانسوزترین مصیبت عاشورا
از شیر گرفتن علی‌اصغر بود

  • پنج شنبه
  • 6
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر مصیبت حضرت علی اصغر -(آب وقتی سنگ دل شد، سنگ خاره گریه کرد) * محسن حنیفی

894

شعر مصیبت حضرت علی اصغر -(آب وقتی سنگ دل شد، سنگ خاره گریه کرد) آب وقتی سنگ دل شد، سنگ خاره گریه کرد
غنچه پژمرد و گل باغ بهاره گریه کرد

بند آمد بین این روضه زبان واژه ها
بیشتر باید در اینجا با اشاره گریه کرد

با اشاره بر عطش یا آب یا که حرمله
با دلی بی تاب مثل گاهواره گریه کرد

مثل ماهی ها عطش نوشید در بیرون آب
از تلظی گفت و یاد شیرخواره گریه کرد

آب را باید به یاد او سه جرعه نوش کرد
از سه شعبه بیشتر خواند و سه باره گریه کرد

طعم تلخ تیرها در کام تابوت حسن
گفت از زخم گلو با مشک پاره گریه کرد

آسمان یک قطره از خون گلو را پس نداد
صحن چشمش باز پر شد از ستاره گریه کرد

  • پنج شنبه
  • 13
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت رباب سلام الله علیها -(دادم پس از تو ديگر از كف راه چاره) * محسن صرامی

1083
1

یا حضرت رباب سلام الله علیها -(دادم پس از تو ديگر از كف راه چاره) دادم پس از تو ديگر از كف راه چاره
من ماندم و يك آسمان بي ستاره

فرقي ندارد زنده باشم يا نباشم
وقتي ندارم روي دوشم شيرخواره

آغوش مادر بود روزي جايت اما
حالا سرت بر نيزه،دست آن سواره

ديگر صداي هر دوتاي ما گرفته
تو پلك بر هم ميزني من با اشاره

تو سهم آغوش خودم هستي عزيزم
آخر بغل ميگيرمت يك شب دوباره

از نيزه مي آئي كمي هم پيش مادر
تا بوسه گيرم از گلوي پاره پاره

اصغر دعا كن تا بميرم در غم تو
تا كي كنم راس تو را بر ني نظاره

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی حضرت علی اصغر علیه‌السلام -(این‌گونه که با عشق رفاقت دارد) * سیده‌مرضیه یثربی

531
1

شعر رباعی حضرت علی اصغر علیه‌السلام -(این‌گونه که با عشق رفاقت دارد) این‌گونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
شش ماهِ تمام منتظر مانده علی
یک طفل مگر چقدر طاقت دارد

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

شعر نو(سپید) حضرت علی اصغر(ع) -(با خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا بایدبا خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا باید) * سید حمید رضا برقعی

1149
2

شعر نو(سپید) حضرت علی اصغر(ع) -(با خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا بایدبا خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا باید) با خودم فکر می‌کنم اصلاً چرا باید
رباب
با آب
هم‌قافیه باشد؟
روضه‌خوان‌ها زیادی شلوغش کرده‌اند
حرمله آنقدر‌ها هم که می‌گویند تیرانداز ماهری نبود
هدف‌های روشنی داشت
تنها تو بودی که خوب فهمیدی
استخوانی که در گلوی علی بود سه‌شعبه داشت
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
خون تو جاذبهٔ زمین را بی‌اعتبار کرد
حالا پدرت یک قدم می‌رود برمی‌گردد
می‌رود برمی‌گردد
می‌رود...
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره‌ای بسازد
تا دیگر صدای سم اسب‌های وحشی از خواب بیدارت نکند
رباب می‌رسد از راه
با نگاه
با یک جملهٔ کوتاه
آقا خودتان که سالمید ان‌شاءالله؟...

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر حضرت علی اصغر(ع) -(الا ای هست من شدی پرپر علی ) * امیر عباسی

905

شعر حضرت علی اصغر(ع) -(الا ای هست من شدی پرپر علی ) الا ای هست من شدی پرپر علی
به روی دست من شدی پرپر علی
یاس نیلوفرم،علیّ اصغرم
علیّ اصغرم...

شدم از داغ تو،دگر خونین جگر
زدی با خنده ات،به جان من شرر
ای صفای حرم،گل شش ماهه ام
علیّ اصغرم...

شده شوری به پا،به دل اِی اصغرم
شدم از مادرت،خجل اِی اصغرم
تو رفته ای به خواب،وای از دل رباب
علیّ اصغرم...

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

زمينه شب هفتم حضرت على اصغر عليه السلام محرم 98 -(مادرت بى تابه) * آرمان صائمی

795
1

زمينه شب هفتم حضرت على اصغر عليه السلام محرم 98 -(مادرت بى تابه) مادرت بى تابه
آرزوش بارونه
مادرِ باباجون
حالشو كى مى دونه؟
-
باهم ميريم...شايد رحم كنن به بابات
باهم ميريم...شايد آب رسيد به لبهات
بميرم من...چقد مى لرزه دست و پاهات
باهم ميريم
-
لالا...بخواب آروم روى دستام
انقد زبونت رو نزن بابا به اشكام
لالا بخواب جونم نور چشمام
لالالالا...لالالالا
-
بنددوم
لشكرو مى بينى
روبه روت وايسادن
واسه ى جنگ با تو
كل لشكر آمادن
-
خبر دارى...به اشكاى ما ميخندن؟
خبر دارى...چجورى دلم رو كندن؟
تو لب تشنه...ولى مركباشون سيرآبن
خبر دارى؟
-
لالا..چقد حرفه توى چشمات
ميگى تو حرفاتو با لبخندت به بابات
بابا فداى تو با خنده هات
لالالالا...لالالالا
-
بندسوم
چشماتو مى بندى
جونمو مى

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سخنی با آب فرات! در تشنگی حضرت علی اصغر (ع) -(ای صافی روشن گهر، ای گوهر صافی روان ) * محمد عابد

804
1

سخنی با آب فرات! در تشنگی حضرت علی اصغر (ع)  -(ای صافی روشن گهر، ای گوهر صافی روان ) ای صافی روشن گهر، ای گوهر صافی روان
سیاله چون جانی به تن آئینه چون جسمی به جان
.
گه گوهر الماس گون، گه رام هستی گه حرون
گه از درون، گه از برون، ذرّات را بخشی توان
.
باغ و ریاحین از تو خوش، سوری و نسرین از تو خوش
آن از تو خوش، این از تو خوش، آن را توان این را روان
.
آویزۀ گوش فلک، آمیزۀ روح سمک
محتاج فیضت یک به یک، افلاک و خاک و انس و جان
.
هم از تو نزهت در چمن، هم از تو خرّم نسترن
قوتی به رگهای سمن، خونی به عرق ارغوان
.
سرسبزی صحرا ز تو، سرشاری دریا ز تو
هر جلوه در هر جا ز تو، گر آشکار و گر نهان
.
سرو از تو در بالندگی، ابر از تو در بارندگی
هر جا نشان از زندگی، گردیده از نامت عیان
.
ای آب، ای ا

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شب هفتم حضرت علی اصغر (ع) -(من ششماهه یار این شاه غریبم ) * قاسم نعمتی

1131
2

نوحه شب هفتم حضرت علی اصغر (ع)  -(من ششماهه یار          این شاه غریبم ) من ششماهه یار این شاه غریبم
دردم درد غربت تیر کین طبیبم
دستم بسته اما من خود یک سپاهم
روی دوش بابا گشته قتلگاهم
واویلا واویلا
در کربلا من صاحب ابرویم
با تیر سه شعبه شد پاره گلویم
عالم یک ذبیحی این گونه ندیده
چشم نیمه باز و حلقوم دریده
واویلا واویلا

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)ماهپاره ی حرم/تا ز خیمه سوی آن لشکر روان مه پاره شد * محمود اسدی

757

(غزل)ماهپاره ی حرم/تا ز خیمه سوی آن لشکر روان مه پاره شد تا ز خیمه سوی آن لشکر روان مه پاره شد
عمه اش دل نگران و مادرش آواره شد

تا که تیر آمد تکانی خورد بر دست پدر
گوش تا گوش علی از تیر دشمن پاره شد

یک قدم می رفت و بر می گشت سمت خیمه ها
حرمله می گفت دیدی شاه هم بیچاره شد

یکنفر می گفت این سر را به نیزه می زنم
یکنفر در فکر غارت کردن گهواره شد
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)یاس پرپر/زبانحال مادرش رباب سلام الله علیه ای طفل شیرخواره ی من،یاس پرپرم * محمود اسدی

898
0

(غزل)یاس پرپر/زبانحال مادرش رباب سلام الله علیه ای طفل شیرخواره ی من،یاس پرپرم ای طفل شیرخواره ی من،یاس پرپرم
با دیدن سرت،سر نی سوخت حنجرم

شرمنده ام که بی تو کمی آب خورده ام
این آب آتشی شده بر قلب مضطرم

حالا که شیر آمده در سینه ی رباب
از چه به روی نشستی برابرم

این نیزه ها توان سر کوچکت نداشت
نیزه بزرگ تر ز سرت،خاک بر سرم

آندم که حرمله به تنم تازیانه زد
از روی نیزه داد زد ای وای مادرم
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

روضه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(روزِ آخر شده هنگامه‌ی صد چشمه و صد رود که راهی شده در سینه‌ی ) * حسن لطفی

2833
9

روضه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(روزِ آخر شده هنگامه‌ی صد چشمه و صد رود که راهی شده در سینه‌ی ) روزِ آخر شده هنگامه‌ی صد چشمه و صد رود که راهی شده در سینه‌ی سوزنده‌ی این دشت کویری پِیِ آغوشِ تماشایی دریا همه‌ی اهل حرم دیده به میدان نگران زار و پریشان و در این همهمه و شور و ملاقات به یک خیمه نشستند برِ گهواره به دلداری و لالاییِ طفلی

که به زیباییِ او دیده ندیده و تکان میدَهَدَش مادرِ دلخسته بخواب ای نفَسِ گرمِ حرم یاسِ دلم

وقت عطش لحظه‌ی بی تابی و بی آبی لبهاست بخواب ای گُل دل دست دعا دارم و امیدی از این دست به این سینه و چشمی که ببارد نفَسی بارش باران به حرم تا که تو سیرآب شوی خواب شوی یا که بجوشد زِ دل خاک تو را چشمه‌ی آبی و بریزم کف دستی نَه دو سه قطره به لبانت که بنوشی و بخندی به رُ

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت علی اصغر ع) -(اصغر گلی از،باغ بهشتم) * رضا یعقوبیان

1120
1

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت علی اصغر ع) -(اصغر گلی از،باغ بهشتم) اصغر گلی از،باغ بهشتم
از ازل بوده،این سرنوشتم
گشتم کرب و بلایی
جانم گشته فدایی
پدرجان پدرجان
بابا بابا حسین جان۳

هل من معینت،بابا شنیدم
در بین دشمن،غربتت دیدم
گریه کردم برایت
تا که شوم فدایت
پدرجان پدرجان
بابا بابا حسین جان۳

فرزندت اصغر،گردیده مستت
جان می دهم من،بر روی دستت
تیر دشمن رسیده
حلقومم را بریده
پدرجان پدرجان
بابا بابا حسین جان۳

خنده زنم بر،روی چو ماهت
بر اصغر انداز،آخر نگاهت
تیر خورده بر گلویم
بر تو من آبرویم
پدرجان پدرجان
بابا بابا حسین جان۳

از چه پدرجان،قدت خمیده
آخر سربازت،از ره رسیده
دعا کن من بمیرم
غربتت را نبینم
پدرجان پدرجان
بابا بابا حسین جان۳

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر علیه السلام -(هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد) * مرضیه نعیم امینی

1169
1

حضرت علی اصغر علیه السلام -(هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد) هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر قدحی از می کوثر نخورد

پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد

چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد

بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
"پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد

گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد

شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد

اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد

به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه نعیم امینی
ادامه مطلب

نوحه شش ماهه معصوم...-سید رضا هاشمی سره * سید رضا هاشمی سره

1683
4

نوحه شش ماهه معصوم...-سید رضا هاشمی سره شاعر: سیدرضا هاشمی سره
گوشواره‌ی نوحه: « شش ماهه‌ی معصوم ، لب تشنه‌ی مظلوم»
**********
گهواره‌ی خالی تو را باد تکان داد
ای وای رباب از غم دوری تو جان داد

کی حرمله از مادر این طفل حیا کرد
آن لحظه سفیدی گلو را که نشان داد

لب تشنه سر دست پدر بود ،که افسوس
جز تیر سه شعبه چه کسی آبِ روان داد

ای آب روان ننگ بر این جوش و خروشت
نالیدن شش ماهه کجا رفت به گوشت

در حق علی اصغر شش ماهه چه کردی
ای حرمله جز زشتی و بیراهه چه کردی

باید به کجا برد چنین غصه و غم را
کس تشنه لب اخر نکشد صید حرم را

یک قطره از این آب چه می‌شد که بنوشد
مهریه‌ی زهراست نمی شد که بنوشد ؟

کَی؟ سر زده از قوم یهود این همه پستی
نفرین

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد