اربعین حسینی

مرتب سازی براساس

اربعین حسینی -(من زائرِ جا مانده ی پُر از غم و آهم!) * هستی محرابی

1900

اربعین حسینی -(من زائرِ جا مانده ی پُر از غم و آهم!) #جامانده های اربعین حسینی

من زائر جا مانده ی پُر از غم و آهم
آقای من اذن حَرمت را ز تو خواهم

موکب به موکب از نجف تا کربلای تو
من تشنه ی دیدار تو و تشنه ی راهم !

#زیارت_اربعین_جا_مانده_های_کربلا
#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اربعین حسینی -(ای سایه ی بی سرِ حسین بر سرِ تو!) * هستی محرابی

752

اربعین حسینی -(ای سایه ی بی سرِ حسین بر سرِ تو!) #میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

ای عشقِ حسین و حسنی زیورِ تو
ای سایه ی بی سرِ حسینِ بر سرِ تو

در کرببلا وُ عرصه ی جور و جفا
حتی نشده کم نخی از معجرِ تو!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

شعر جامانده های اربعین -(از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه) * احمد ایرانی نسب

11285
14

شعر جامانده های اربعین -(از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه) از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه

حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه

نوکر در این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه

نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه

امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه
.
.
.
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه

دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه

اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه

من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(ای معطر از عطرِ خدا یا حسین!) * هستی محرابی

1199

اربعین حسینی -(ای معطر از عطرِ خدا یا حسین!) #السّلام_عَلیکَ_یا_اباعبدالله_الحسین

ای معطّر از عطرِ خدا یا حسین
ای هم قدَری و هم قضا یا حسین

حقا که تو نورِ همه ی دلهایی
ما را برسان به کربلا یا حسین!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)آسمان از غمت ای یار به هم ریخت حسین * محمود اسدی

1091

(غزل)آسمان از غمت ای یار به هم ریخت حسین آسمان از غمت ای یار به هم ریخت حسین
بی تو این یار گرفتار به هم ریخت حسین

این چهل روز به من بی تو چهل سال گذشت
خواهرت عاقبت کار به هم ریخت حسین

مُردم و زنده شدم تا که در اینجا دیدم
کاکلت در کف اغیار به هم ریخت حسین

زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
از لگد پیکرت انگار به هم ریخت حسین

سر تو ریخت به هم در وسط بزم شراب
سر من بر سرِ بازار به هم ریخت حسین

تا که از نیزه زمین خورد سر ششماهه
از سر نیزه علمدار به هم ریخت حسین

دخترت با کف دستش رخ خود را پوشاند
او هم از دیده ی انظار به ریخت حسین
*****
شائق

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)آمدم از ره ای نور دیده * محمود اسدی

1365

(زمینه)آمدم از ره ای نور دیده آمدم از ره ای نور دیده
برگشتم اما قامت خمیده
سالار زینب
خون دل زینب در این سفر خورد
معجرم را دشمن به غارت برد
سالار زینب
دور تو اینجا صف زدند ای وای
بر اشک چشمم کف زدند ای وای
سالار زینب
دیدم به نیزه اشک علمدار
وقتی که ما را بردن به بازار
سالار زینب
مپرسی تو از طفل دردانه
چون که او جان داد کنج ویرانه
سالار زینب
*****
شائق

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

زائر اربعین -(پرچم به شانه ام) * مهدی مقیمی

596
2

زائر اربعین -(پرچم به شانه ام) ای کربلا سلام

پرچم به شانه ام
من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام
خسته نمی شوم
این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام
در پای هر عمود
رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام
ای کربلا سلام
نزدیکِ اربعین
غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه
لطف امام رضا
شد شاملم که آرزوی من محققه
زائر روایته
که با فرشته های خدا می شه بدرقه
ای کربلا سلام
در سینه ام حسین
صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم
در طولِ این مسیر
با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم
در پای هر عمود
اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم
ای کربلا سلام
می گن تو این مسیر
بر پای زائرای شما بوسه می زنن
می گن به التماس
زوارتو برای پذیرایی می برن
جون می کنن فدا
در پای زائرِ حرمِ شا

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

قصد رفتن را نداری؟ -(افتاده بلوایی به جانت... قصد رفتن را نداری) * حسین جمالی

477

قصد رفتن را نداری؟ -(افتاده بلوایی به جانت... قصد رفتن را نداری) افتاده بلوایی به جانت... قصد رفتن را نداری؟
این جاده را داده نشانت... قصد رفتن را نداری؟
دعوت شدی با انبیا مهمانی عرش خداوند
زهرا و حیدر میزبانت... قصد رفتن را نداری؟
دارد صدایت می زند آقا، نمی خواهی که باشی
در لشکر صاحب زمانت... قصد رفتن را نداری؟
یا لیتنا کنا معک گفتی و حالا شد مهیا
دیدار مولا ارمغانت... قصد رفتن را نداری؟
عاشق به جز دامان معشوقش دگر مأوا ندارد
بین الحرم شد آشیانت... قصد رفتن را نداری؟
.وقتی ببینی کربلا را قصد برگشتن نداری
آماده گشته کاروانت... قصد رفتن را نداری؟

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین -(من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین) * سید پوریا هاشمی

800

اربعین -(من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین) من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد!
سود کردم پیش تو! گرچه زیان بودم حسین
از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست
شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین
راه افتادم برایت! پیشوازم آمدی!
هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین
بین خوبانت من بی آبرو راهم بخر!
چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین
من‌ که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی
کاش یارت میشدم!کاش آن زمان بودم حسین!
عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر!
عفو کن هروقت زیرِ سایبان بودم حسین
تاول پایم فدای پای دخترهای تو!
بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین
خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد
بی تو بین

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اربعین.. -(از اول گل هر سخن بود زینب) * سید پوریا هاشمی

699

اربعین.. -(از اول گل هر سخن بود زینب) از اول گل هر سخن بود زینب
کسای روی پنج‌تن بود زینب
چنان مادرش ممتحن بود زینب
بدون تبر بت شکن بود زینب
قمر بود زینب !گهر بود زینب
و‌ممتاز از هر نظر بود زینب
کسی مثل این آیه عصمت ندارد
کم‌آورده باشد؟حقیقت ندارد
به جز با حسین عشق خلوت ندارد
به‌جز کربلا میل و رغبت ندارد
خوش است اینچنین‌ سر کند تا قیامت
برادر برادر کند تا قیامت
گهر از دو چشمش چکیده چکیده
به اینجا رسیده خمیده خمیده
چه درد بدی از کشیده! کشیده!
صدایش‌ می آید بریده بریده
سلام ای سلیمان بی خاتم‌ من
بغل کن‌ مرا باز هم‌ محرم من
به گودال افتادی و مادر آمد
کنار تو بی روسری خواهر آمد
همینکه تورا بوسه زد لشگر آمد
لباس تو با زحمت از تن درآمد
ن

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا حسین.. -(هرچه من کمتر ادای حق دلبر میکنم) * سید پوریا هاشمی

776

یا حسین.. -(هرچه من کمتر ادای حق دلبر میکنم) هرچه من کمتر ادای حق دلبر میکنم
بیشتر با مهربانی های او سر میکنم
اشک من مثل نماز پنج گانه میشود!
که در آن از معصیت خود را مطهر میکنم
گرچه میترسم من از تاریکی قبرم ولی..
قبر را با روضه ی آقا منوّر میکنم.
خوب یا بد هرچه هستم من تورا دارم حسین!
تا قیامت خویش را پابند این در میکنم
تک تک ما سینه زن ها زیر دین زینبیم
تاشوم عبد برادر! نذر خواهر میکنم
رو نگردان از من آقا!رو نگردان بی کسم!
گرچه دائم خاطرت را من مکدّر میکنم
این حسینی بودنم از شیر پاک مادر است!
اشک چشمم را نثار روح مادر میکنم
کام من با چای روضه هرزمان تر میشود..
زود بعدش میل یک جرعه ز کوثر میکنم
انس با مقتل بگیری زود پیرت میکند!
با لهوفت

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دوبیتی اربعین امام حسین علیه السلام -(فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد) * میثم مومنی نژاد

597

دوبیتی اربعین امام حسین علیه السلام -(فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد) فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد
وصالت ، شمع سان خاکسترم کرد
دوباره اربعینت اومد از راه
(غم عشقت بیابون پرورم کرد)

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دوبیتی زیارت اربعین -(هزاران دل ، ز هر سو ، سوی هم بود) * میثم مومنی نژاد

489

دوبیتی زیارت اربعین -(هزاران دل ، ز هر سو ، سوی هم بود) هزاران دل ، ز هر سو ، سوی هم بود
هزاران گل ، ولی همبوی هم بود
نجف تا کربلا .... یک بی نهایت
دو تا آیینه رو در روی هم بود

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دو بیتی اربعین امام حسین(ع) -(به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است) * میثم مومنی نژاد

480

دو بیتی اربعین امام حسین(ع) -(به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است) به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است
تمام "رفت یا آمد" بهشت است
نجف تا کربلا تنها مسیری است
که آنجا " مبدا و مقصد " بهشت است

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

رباعی زیارت نجف -(با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت) * میثم مومنی نژاد

1053
1

رباعی زیارت نجف -(با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت) با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت
آن توبه سرشت.... با چه حالی میرفت
در وقت جدایی از نجف ، فهمیدم
آدم ز بهشت.... با چه حالی میرفت
(میتوان بجای واژه "نجف" از کلمه "حرم"استفاده کرد و برای زیارت ائمه دیگر هم این رباعی را خواند)

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زیارت نجف رباعی -(بر نوح نبی ، حضرت آدم ، صلوات) * میثم مومنی نژاد

582

زیارت نجف رباعی -(بر نوح نبی ، حضرت آدم ، صلوات) بر نوح نبی ، حضرت آدم ، صلوات
بر درّ گرانمایه ی خاتم صلوات
(ایوان نجف عجب صفایی دارد)
بر کعبه ی با صفای عالم صلوات

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زیارت نجف -(موجم ، به سوی کناره بر میگردم) * میثم مومنی نژاد

687

زیارت نجف -(موجم ، به سوی کناره بر میگردم) موجم ، به سوی کناره بر میگردم
با یک بغل از ستاره بر میگردم
ای آرزوی همیشه ، در شهر نجف
جا مانده دلم ، دوباره بر میگردم

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فراق تو -(عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم ) * حامد فلاحی راد

644

فراق تو -(عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم ) عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم
گریه اگر کم است بگو بیشتر کنیم
جا مانده ایم، حوصله ی شرح قصه نیست
تربت بیاورید که خاکی به سر کنیم
ری زاده ایم و هر شب جمعه در این حرم
شب را به یاد کرب و بلایت سحر کنیم
باهر قدم به سمت تو، صد حج برابر است
راضی نشو که این همه آقا ضرر کنیم
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
یک روز میشود به ضریحت نظر کنیم؟
امسال اربعین تو دق میکنم حسین (ع)
تا کی برای آمدن اما، اگر... کنیم
((حی علی حسین(ع) فی یوم الاربعین))
این جمله را شعارِ حقوق بشر کنیم

  • سه شنبه
  • 1
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(چِهِل روزِ اسارت، چِهِل روزِ جسارت!) * هستی محرابی

1157

اربعین حسینی -(چِهِل روزِ اسارت، چِهِل روزِ جسارت!) #نذر_زیارت_اربعین_سبک_نوشته_با
#چهل_شبانه_روز_غم_حاج_محمود_کریمی
#سلام_علی_قلب_زینب_الصبور

?️بند(اول)

چِهِل روزِ اسارت
چِهِل روزِ جسارت
چِهِل خرابه بود خوف و خطر....

چِهِل روزِ مصیبت
چِهِل روزِ ملامت
چِهِل پیاله بود خونِ بصر.....

یک اربعین پای سرت
دنبالِ محمل رفته ام
چوبِ جفا روی سرم
منزل به منزل رفته ام

چه طعنه ها شنیده ام
چقدر بلا کشیده ام
صحرای محشر را
در این رنجِ اسارت دیده ام

حسین من، حسین من، ای جانِ من جانانِ من،
سرت به روی نیزه ها، یک اربعین مهمانِ من (۳)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
?️بند(دوم)

اگر شکست خواهرت.... (۲)
حسین فدای سرت.... (۲)
تو در وجودِ من پُری حسین.......

شکسته بغضِ آهم
چِهل غمِ

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

غزل اربعین امام حسین(ع) -(این همه آیینگی از انعکاس آه کیست) * رضا یزدانی

486

غزل اربعین امام حسین(ع) -(این همه آیینگی از انعکاس آه کیست) این همه آیینگی از انعکاس آه کیست؟
آسمان اندوه پوشِ ماتم جانکاه کیست؟
جاده های پیش پا افتاده بسیارند، لیک
ای دل راهی! حواست هست که این راه کیست؟
بندگی یعنی عطش، بی سر شدن، مضطر شدن
او که دل شد بنده اش، خود بندۀ درگاه کیست؟
انتقامی سرخ بعد از انتظار سبز ماست
لاله لاله این چمن در حسرت خونخواه کیست؟
هر کران پژواکی از "هیهات من الذله" است
این که آتش زد به عالم جملۀ کوتاه کیست؟
آی زهد خشک! باید اربعینی طی کنی
تا بفهمی مستی ما از شراب آه کیست

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل اربعین اباعبدالله -(کاتبی کو که حدیث متواتر بنویسد) * محمد حسین انصاری نژاد

539

غزل اربعین اباعبدالله -(کاتبی کو که حدیث متواتر بنویسد) کاتبی کو که حدیث متواتر بنویسد
چشم بر شط کف آلود جواهر بنویسد
خنکای کفی از علقمه را حس کند آنگاه
هر حدیثی به دلش شد متبادر بنویسد
تا چهل منزل از این بادیه نی نامه بخواند
وچهل روضه ی بی سر به منابر بنویسد
عشق بر منبری از نیزه از این سمت وزیده
کاش دستی به زمین های مجاور بنویسد
کاش می آمد و با دستخط یاس سه ساله
شرح دلتنگی گل های مهاجر بنویسد
اربعین و شب و ماه ومی گلگون به پیاله
کیست بر علقمه تا گریه ی"جابر" بنویسد
"این طالب" به لبش ندبه ی مشروح
بخواند
شرحی از ناحیه ی غایب حاضربنویسد

کاش روح القدس این بارمی افراشت علم را
کیست این دست که ناگاه نگه داشت قلم را؟

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

چارپاره اربعین-(باز هم اربعین رسیده بیا) * مجتبی شکریان همدانی

770
1

چارپاره اربعین-(باز هم اربعین رسیده بیا) باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی‌خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه می‌خورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بی‌قرار و بی‌تابند
دست و پای تو را که می‌بوسند
دیدن تو به من نمی‌آید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آن‌چه خواستی باشم
تو سراغم به خواب می‌آیی؟
نکند عاق کرده‌ای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو هم‌قدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم رو

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

اربعین حسینی -(اَربَعین موڪَب بہ موڪَب چایِ شیرین میخورَم) * محسن کاویانی

1474

اربعین حسینی -(اَربَعین موڪَب بہ موڪَب چایِ شیرین میخورَم) اَربَعین موڪَب بہ موڪَب چایِ شیرین میخورَم
آہ شیرین تَر اَز آن دَر ڪَربلا جان دادَن‌ اَست

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل پیوسته اربعین حسینی -(آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد) * حسین ایمانی

689

غزل پیوسته اربعین حسینی -(آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد) آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد
بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد
اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید
به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد
سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش...
وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد
چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید
ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد
پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر....
سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد
اربعین است ببین رو به غلامش کرده
نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده
بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت...
حق مرا هم با دعای مادرم آورده
زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا...
گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده
سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست
مردِ ج

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید حمید رضا برقعی

نگاه -(رسیده‌ام به تو اما گریستم تا تو) * سید حمید رضا برقعی

1124

نگاه -(رسیده‌ام به تو اما گریستم تا تو) رسیده‌ام به تو اما گریستم تا تو
تمام فاصله را جاده را اتوبان را
نگاه من همۀ راه تا به تو برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
ولی نخواسته در بین راه سوزاندم
دل اهالی محروم چند استان را
بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم
ولو به قدر نگاهی تمام آنان را
نگاه‌های پر از حسرت کشاورزان
میان دشت تکان‌های دست چوپان را
و آن غریبه که در قهوه‌خانۀ سر راه
همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را
همان که نام تو را برد زیر لب وقتی
که روی میز غذا می‌گذاشت لیوان را
همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم:
خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را
همان که گفت به آقا بگو غلط کردم
بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را
بگو از آنچه که می‌داند او پشیمان

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مثنوی اربعین امام حسین(ع) -(من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم) * وحید محمدی

766

مثنوی اربعین امام حسین(ع) -(من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم) من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم
من روضه خوان مقتل آل رسولم
من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم
من مادرم بین در و دیوار دیدم
من فرق خونین پدر را دیده ام... آه
در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه
ای وای من دیدم تمام صحنه ها را
بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را
من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم
با خطبه های حیدری طوفان نمودم
من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم
من شام را با چند دختر فتح کردم
من زیر و رو کردم بساط ظالمان را
من آبرو بردم، تمام کافران را
پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم
اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم
من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش
من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش
ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت
بودم ب

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نوحه اربعینی هنوز ام البنین خبر ندارد * محمدرضا سروری

1125
2

نوحه اربعینی هنوز ام البنین خبر ندارد هنوز ام البنین خبر ندارد

گذشته یک اربعین هنوز ام البنین خبر ندارد چه شده کربلا
از آن شه بی معین عزای سالار دین خبر ندارد چه شده کربلا
از آن یل بی قرین علم فراز غمین خبر ندارد چه شده کربلا
از آن عمود و جبین دو بازوی برزمین خبر ندارد چه شده کربلا
******
مادری از داغ پسر خبر ندارد هنوز
خبر ز پرپر شدن پسر ندارد هنوز
چهل شبانه روز از آن درد و بلا گذشته
خبر ز خونین شدن سفر ندارد هنوز

خبر ندارد که چه ها به دشت کربلا شد
دو دست ساقی ادب ز پیکرش جدا شد
چگونه در کنار آب خوش به کام تشنه
چهار عزیز جان او به شط خون فدا شد

گذشته یک اربعین هنوز ام البنین خبر ندارد چه شده کربلا
******
خبر ندارد از غم جگرگدا

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا زینب کبری -(سرِ خاکِ تو بی خبر آمدم ) * سید پوریا هاشمی

703

یا زینب کبری -(سرِ خاکِ تو بی خبر آمدم ) سرِ خاکِ تو بی خبر آمدم
عزادارمو خون جگر آمدم
دُرست است بی بال و پر آمدم
به شوقِ تو اما به سر آمدم
سرآمد غمِ هجر ، دوری بس است
صبوری صبوری صبوری بس است
رسیدم که با یار صحبت کنم
شهِ بی سرم را زیارت کنم
نگاهی کنی و نگاهت کنم
اگر اذن دادی شکایت کنم
به نی زار قلبم جز آتش نبود
سفر رفتی ای دوست ، رسمش نبود
تو رفتی و دنیا به من بد گذشت
وَ هر لحظه هر جا به من بد گذشت
در این روز و شبها به من بد گذشت
خلاصه که آقا به من بد گذشت
نگو گریه کافیست ، صبرت کجاست
عزیزِ دلم سنگِ قبرت کجاست ؟
چهل روز ، یادِ تنت سوختم
به یادِ زمین خوردنت سوختم
ز داغِ به نی رفتنت سوختم
وَ با کهنه پیراهنت سوختم
همین که دلم سمتِ گودا

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

اربعین وزینب (س)_الا سردار بیسر از برای تو سر آوردم * اسماعیل تقوایی

887
1

اربعین وزینب (س)_الا سردار بیسر از برای تو سر آوردم اربعین و زینب(س)
الا سردار بیسر از برای تو سر آوردم
برایت زائران از کاروانی مضطر آوردم

گذشته اربعینی از فراق خواهرت با تو
کنون از بهر دیدارت تکیده خواهر آوردم

ربابت بیقراری می کند بهر علی اصغر
بگو اصغر بیاید از برایش مادر آوردم

سکینه در غمت خون گریه کرده این چهل روزه
به دیدار مزار خاکی تو دختر آوردم
دراین چل روز هر روزش، مردم،زنده گردیدم
خبرها ازجسارتهای خلقی کافر آوردم

شنیدم بی کفن خوابیده در خاکی حسین من
برایت یک کفن با عطر مشک وعنبر آوردم

هنوزم ناله ی هل من معینت خاطرم مانده
زنان وکودکان را از برایت یاور آوردم

خجالت می کشم از تو رقیه شام جا مانده
خبر از چیدن آن نوگل نیلوفر آوردم

دعا

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(کربلا در خاطراتم خون و خنجر ماند و بس!) * هستی محرابی

834
2

اربعین حسینی -(کربلا در خاطراتم خون و خنجر ماند و بس!) #سلام_علی_قلب_زینب_الصبور

کربلا در خاطراتم خون و خنجر ماند و بس
یک دلِ آشفته و صد داغِ دلبر ماند و بس

آنچه از دشتِ بلا در خاطراتم پُر شده است
اشک خونِ دیده ی ساقی و ساغر ماند و بس

از کنارِ قتلگه وقتی عبورم داده اند
دیده ام دشتی پُر از گلهای پرپر ماند و بس

وقتی آن شب خونِ زلفت را ز اشکم شسته ام
تازه فهمیدم برایم از تو یک سر ماند و بس

با خودم گهواره ی شش ماهه ام را می برم
گو در آن عطرِ غمِ لالای اصغر ماند و بس

عصرِ عاشورا مرا وقتی که جولان داده اند
در نگاهم شرحی از تصویرِ محشر ماند و بس

وقتِ رفتن سوی کوفه آخرین آهِ نگاه
گو فقط سوزی خزان از باغِ کوثر ماند و بس!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد