اربعین حسینی

اربعین آمده و دل غرق نور ولاست
مرغ روح همگان راهیِ کرببلاست
یا سیدَ الشّهدا،جان بر عشق تو اسیر
بدترین سائلم و هستی تو نعم الامیر
ای ولای تو رهنمای بندگی
شور نوکری اعتبار زندگی...سیدی حسین
سیدی حسین جان من فدای تو
ان شاءالله ای آقا،از مهر و لطف شما
به زودی با شهدا،می آیم کرببلا
شهادت آرزوی،این عبد عاصی و بد
وای اگر نوکر تو،در بِستر جان بدهد
آبرو بخر ای حقیقت کرم
آبرو بخر حقّ ساقی حرم...سیدی حسین
سیدی حسین جان من فدای تو

*به سبک زیر خوانده میشود*

• پنج شنبه
• 26
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:23
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

رسیده بهار گریه و دَمِ یا حسینِ اهل دین
لرزه به جون دشمن از حماسه و شور اربعین
اینها که از امّت پیر خمینن
سپاهِ میلیونیِ امام حسینن
ایشالا ما به زودی
به جنگِ دشمن دین
لباس رزم می پوشیم
میریم سوی فلسطین
لبیک یا حسین یا ثارالله...
پیچیده تو کلّ عالمین
سوز ناله های زینبی
میسوزه قلب نوکرا
به پای عزای زینبی
کوهی از مصائب و به جون خریدن
به سختی به دشت کربلا رسیدن
کنار قبر دلبر،با اشک و سوز و ناله
شدن تموم زنها،روضه خونِ سه ساله
لبیک یا حسین یا ثارالله..

• پنج شنبه
• 26
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:32
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:
کربلا من پر از تشویشم
کربلا با تو شیدا میشم
عاقبت عشق تو میدونم
کربلا میزنه آتیشم

شور شب بی تابی
نور قلبی مهتابی
سجده میکنم بر تو
خاک پاک اربابی

غم تو خورد با دلم پیوند
به همین اشک میخورم سوگند
شده فکر هر شب و روزم
دیدن گلدسته و گنبد

لک لبیک یا حسین مولا ....

بند دوم:
کربلا ای شکوه خالق
کربلا از دو دنیا فارق
میشه هر کی تو رو میبینه
کربلا نبض قلب عاشق

عرش کبریا هستی
دردم را دوا هستی
خاکم ، مس و ناچیزم
اصل کیمیا هستی

دارم از تو هرچی کی دارم
میده دوریت بدجور آزارم
ان شاالله تو همین روزا
سر به شیش گوش تو میذارم

لک لبیک یا حسین مولا ....

بند سوم:
کربلا(اربعین) جلوه گاه عشقی
کربلا(ا

• پنج شنبه
• 26
• مهر
• 1397
• ساعت
• 17:05
• نوشته شده توسط
• علی صمدی

همه بایک نوا اربعین کربلا
لک لبیک حسین تشنهء سرجدا
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
اربعین است ویک کاروان آمده
زینب مضطرت زسفرآمده
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
کاروانی ستم دیده ودل غمین
ناله سرمی دهند،باحالی حزین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
زینبت آمده ،خواهرت آمده
آمداماولی بی رقیه حسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین

• جمعه
• 27
• مهر
• 1397
• ساعت
• 11:19
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، بزودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر
قَطَعنا الیک الصَّحاری، الا یا امیر الفرات
أضِفنا فانّا ضیوفک، اضِف هؤلاء المُشاة
نَسیرُ الیک نهاراً، و نَحلُمْ بک فی اللیالی
نَعُدُّ الخُطىٰ و العلامات، و نبکیک حتى الوصال
نسیل کَنهرٍ، یا بحر المَعالی
بصَخرٍ و سدٍّ، اَبد لانُبالی
لبیک یابن الحیدر
وُلِدنا على حبّ حیدر، إذن لانخاف المَخاطِر
و نَفدیک بالقلب و الروح، و لیس فقط بالحناجر
و الحمدلله صِرنا، بلط

• جمعه
• 27
• مهر
• 1397
• ساعت
• 12:44
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

راه پیمایی اربعین
ای شیعه دوباره اربعین آمده است
هنگام سر افرازی دین آمده است

هنگامه به پاکنند عشاق حسین(ع)
نزدیکی قلب مومنین آمده است

در فاصله ی نجف تا کرببلا
پاهای پیاده بر زمین آمده است

در خدمت زوار حسینی هرکس
آماده به وجه بهترین آمده است

برتارک عالمی درخشد این روز
خصم علی(ع) اندر آن حزین آمده است

عشاق مسیر عشق می پیمایند
انگشتر عشق را نگین آمده است

انگشت تحیر به دهان دنیاست
بی مثل نمایش زمین آمده است

هرکس که دراین مسیر پا بگذارد
از عرش برایش آفرین آمده است

از سوی همه به کربلا فریادست
ارباب، برای تو معین آمده است

چشم دل خود را بگشا ره پیما
بینی که امام آخرین آمده است

شعر:اسماعیل ت

• جمعه
• 27
• مهر
• 1397
• ساعت
• 14:23
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بند اول:
چهل منزل دوریه تو منو پیر کرد هجرون تو
چهل روزه بی قرارم پر از دردم دلخون تو
چهل منزل حسین جانم گرفت از من تاب و توون
چهل روزه زخمامو من ندادم به کسی نشون

کاش که اینجا
نبود نامحرم
نشون میدادم
شکاف روی سرمو
کبودی پیکرمو
یاد بکنی مادرمو

داداش حسین 4
برادرم 4

غریب حسین .....

بند دوم:
چهل منزل روزای تار برای ما میشد تکرار
ما رو بردند توی بازار میگردوندند بین انظار
چهل منزل بد و بیراه جسارت با سنگ و دشنام
سه بار میگیم امان از شام امان از شام امان از شام

بزم می بود
جام بلا بود
طشت طلا بود
نگاه مستی هرزه
دختر تو میلرزه
مرگ به بقا می ارزه

داداش حسین 4
برادرم 4

غریب حسین ....

بند سوم:

• جمعه
• 27
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:48
• نوشته شده توسط
• علی صمدی

بند اول:
رسیده اربعین من اما
هنوز تو حسرتم کی آقا
ضریحتو باید ببینم
حسین عزیز قلب زهرا

آخه تا کی فقط شنیدن
نرفتن و عکستو دیدن
هوای دل گرفته بی تو
چه سخته این نفس کشیدن

باشه منو نبر ولی
شاید که این معطلی
باعث بشه که هر دلی
بپاشه از هم ...
حقم بوده بیچارگیم
جدایی و آوارگیم
کم نشده دلدادگیم
به تو عزیزم ...

حسین حسین عزیز زهرا ( - )

بند دوم:
شده به پا بازم ستاده
تشرف با پای پیاده
به محضر خلیل بی سر
که هفتاد و دو لاله داده

موکب به موکب ازنجف تا
دیار و وادی معلی
میکشونه عاشقا رو با
عطر خوش تربت اعلی

تاول زده کف پاها
بیابون و سوز سرما
ظهرا عطش داره گرما
تاثیر نداره ...
میرند بازم خیلی کثیر
پیر

• جمعه
• 27
• مهر
• 1397
• ساعت
• 17:43
• نوشته شده توسط
• علی صمدی

اربعین وزینب(س)
دعا کردم كه قسمت گردد آیم برمزار تو
دوباره جان بگیرم جان دهم اندر کنار تو

چهل روزی که رفته ازوداعم با تنت جانا
چهل سالست بر این خواهر بی غمگسار تو

خوشا آن روزهایی که تو بودی درکنارمن
دلم آرام میشد با نظر بر گلعذار تو

تنت را بی کفن، عریان به خاک وخون رها کردم
اسیری رفته ام با دشمن بی اعتبار تو

چهل شب تا سحر با یاد تو خون گریه می کردم
ز روی نی همی دلداریم بوده ست کار تو

دلم خون است از شام بلا،بی حرمتی هایش
ز ضرب خیزرانی که در آنجا شد نثار تو

برادر آمدم اما خجالت می کشد زینب
به خاک شام جامانده سه ساله یادگار تو

دعا کن ای برادر عمر من اینجا بسر آید
دگر طاقت ندارم زندگی بی سا

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 07:57
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

رفتند یاران و به کوی جان رسیدند
تا محضر خورشیدی باران رسیدند

وادی به وادی با ستون‌ها، با علم‌ها
شور نجف تا کربلا، شوق حرم‌ها

رفتند با نام حسین و مهر حیدر
تا اربعین عشق و عاشورای دیگر

با یاد زینب(س) درد را بیدار کردند
موکب به موکب عشق را دیدار کردند

رفتند تا اندوه زینب(س) را بفهمند
اسطوره‌ی نستوه زینب(س) را بفهمند

رفتند تا سرداری سر را ببینند
رفتند عاشورای دیگر را ببینند

رفتند تا بین حرم‌ها ره بپویند
عطری، نشانی از گل نرگس بجویند

با حسرت آن جاده تنها ماندم این‌جا
رفتند و من از کاروان جا ماندم این‌جا

هرچند مشتی سوز و اشک و آه شد دل
شادم که با آن کاروان همراه شد دل

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:06
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

سخنی ز کرب‌وبلا بگو، نفسی از آن‌چه که دیده‌ای
دو سه بیت تازه و تر بخوان، که چه دیده‌ای، چه شنیده‌ای

چه خوش آن که موسم اربعین، برسد به موکب واپسین
به زیارت شه ملک دین، تو رسیده‌ای که رسیده‌ای

چه خبر ز خیل پیاده‌ها، ز دعای هر شب جاده‌ها
که خدا کند شب عمر ما، برسد به وصل سپیده‌ای

به دعای «کنت معک» خوشی؟ دل من اگر به محک خوشی
نروی اگر سوی نینوا، ز سبوی حق نچشیده‌ای

دو قدم به تاول پا برو، دو قدم به قد دوتا برو
که از آن به سجده تو سربلند و سبک پری، که خمیده‌ای

همه خواهشم بود از خدا، که شوم شهید ره ولا
ولی آه از این دل مبتلا، دل از قفس نرهیده‌ای

به لبان تشنه‌ی سیدالشهدا قسم، که نمی‌رسم
به چنان

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:12
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

گریه کردن برای امشب یا، گریه کردن برای فرداها
هرچه دیدیم گریه بود، گذشت، مثل یک خواب، روز عاشورا

می‌کشندم کجا، نمی‌دانم، بی‌تو با مرگ، با تو یا تنها
تو بگو اشک هرچه که باشد، دشت را می‌کند کفن آیا؟

تو فراموش می‌شوی؟ هرگز! مثل یک جای زخم بر تن ما
مانده‌ای یادگار روزی که، گریه می‌کرد قاسمان خدا

چوب محمل شکستنی‌تر بود، یا سر من؟ فدای چشم شما
می‌روم با غروب، وعده‌ی ما، اربعین وقت ظهر کرب‌وبلا

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:15
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست
نگاه کن که خروج امام بعد مناست

نگاه کن که چگونه به صحنه می‌آییم
اگرچه باز به پای برهنه می‌آییم

برهنه‌پایی ما انقلاب سادۀ ماست
که زخم همسفر پابه‌پای جادۀ ماست

مسافرانِ سحرخیزِ جاده‌ایم هنوز
به رغم حادثه‌ها ایستاده‌ایم هنوز

بگو به شیخ کمی بیشتر نظاره کند
بگو که خیر ندارد که استخاره کند

بگو که خواب نماند، بگو شتاب کند
بگو که وقت ندارد که انتخاب کند

چه سود از اینکه ملقب به بوسعید شود
و با حسین نباشد که بایزید شود

چه سود از اینکه برای دو کیسه، جان بدهد
هزار مرتبه ایمان برای نان بدهد

به هر طریق، بزرگ طریقتی باشد
مجازِ روشنِ هر بی‌حقیقتی باشد

بگو به شیخ دو

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:14
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

پاییز من! بگذار تا آبان بماند
این برگ‌های آخر گل‌دان بماند

بار سفر بسته پرستو بگذار
یک روز دگر مهمان بماند

از یار من پای درختان رد پایی است
بگذار زیر برگ‌ها، پنهان بماند

این نامه‌های رنگ‌رنگ عاشقانه
حیف است دست باد سرگردان بماند

از کوچه‌باغ آرزوهامان گذر کن
نقشی بزن تا آسمان حیران بماند

چون برگ می‌ریزد گناهان مسافر
پای پیاده، اربعین، باران... بماند

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:22
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

فقط باید نشست رو به سوی قبله زانو زد
تمام جاده را با پلک‌های خیس، جارو زد

نباید جز کریمان از کسی چیزی طلب کرد و
نباید جز حسین بن علی بر هرکسی رو زد

به لبیکی که می‌گوییم می‌ارزد، که اینگونه
برای یک زیارت این‌همه این سو و آن سو زد

نه‌نتها حرف من یا حرف تو، این رسم نوکرهاست!
نباید با زهیر و جون و عابث ذره‌ای مو زد

چه آقایی؟ که خاک زیر پای زائرانش را
شبیه مهر تربت می‌شود بر طاق ابرو زد

فقط باید به پایش اربا اربا شد، فقط دل را
گره بر زخم‌های بی‌شمار اکبر او زد

***
نسیم بارگاهت سنگ را هم می‌کُند عاشق
غبار خاک پای زائرت طعنه به دارو زد

مرا هم راه دادی کربلا این وادی حیرت
که از شوق حرم باید فقط

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:31
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

محمدشمس:
مثه جاده با حس خوب سفر
دارم عاشقيو قدم مي‌زنم

عجب حس و حالى عجب شوريه
عجب خاطراتى رقم مي زنم

جنون من از لطف چشم توئه
خودت خواستى بيقرارت بشم

تو اين سيل آشفته آروم شدم
پريشونيه رمز آرامشم

تو آغوش باده نسيم بهشت
پر از آسمونه هواى زمين

شبيه يه رؤياس حال و هوام
دوباره شدم زائر اربعين

مسير عموداى نورانيه
ستون تا ستونه اميد فرج

با يه كوله غرق گناه اومدم
به منزل رسيدم با يه بار كج

سلامٌ على ساكن كربلا
سلام اى سر زخمى تشنه‌كام

حالا روبروى ضريحت حسين
نشستم بگيرم جواب سلام

توى اوج روياى شيرين من
تو قاب چشام صحن ارباب بود

پريدم ديدم كربلا نيستم
چقد حيف اين منظره خواب بود

دل شب توى خل

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:41
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟

این‌که می‌کِشد مرا به‌سوی تو چه جذبه ای است؟
حال‌ و روز عاشقان چگونه این‌چنینی است

تاول شکفته زیر پای زائر تو را
بوسه می‌زنم که موسم ستاره‌چینی است

کاش تاولی به پای زائر تو می شدم
تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است

از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن
مثل اشک‌های الغدیری امینی است

کربلا چه قرن‌ها بر او گذشته و هنوز
از معلمان مهربان درس دینی است!

از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون
سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است

عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق‌عشق
این صدای پای زائران اربعینی است

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 20:21
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

#زبانحال_امام_حسین_با_حضرت_زینب س

منتظر بودم بیایی، حال اجابت کرده ای
آمدی زینب خیالم را تو راحت کرده ای

آمدی جانم به قربانت ولی ای نازنین
عالمی را اربعین غرقِ مصیبت کرده ای

گوئیا از شام ویرانه خبر آورده ای
شامیان را سر به سر در بندِ ذلت کرده ای

خطبه های آتشینت گوش عالم هم رسید
که یزید بی حیا را خار و خفت کرده ای

گر گلم جان داده در ویرانه من شرمنده ام
تو چرا خود را سرِ این غم ملامت کرده ای

خواب دیدم مادر از رنجِ سفر پرسید و تو
دردِ خود را یک به یک بر او شکایت کرده ای!

از فداکاری و لطفت تا ابد ممنون شدم
اینچنین کرببلا را غرقِ عزت کرده ای!

#هستی_محرابی

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 21:15
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

کاروان رفت و من بی سرو پا جا ماندم

همه ساله فقط از درد فراقش خواندم

اربعین پای پیاده شده حسرت به دلم

سهم من باز شده اشک و غم و درد و اَلم

وحید زحمت کش شهری

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 21:38
• نوشته شده توسط
• وحید زحمت کش شهری

#جا_مانده_زیارت_اربعین

همه جا این روزها حرف از چگونه رفتن است
عده ای پای پیاده عده ای با پای دل
بس بدم آقا! من از هر دوی آن جا مانده ام
تا به کی باید بمانم پیشتان خار و خجل؟!

#هستی_محرابی

• شنبه
• 28
• مهر
• 1397
• ساعت
• 22:15
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

◾در اربعین حسینی
◾همه راهی کربلایند

آمده‌ام تا که مرا دُّر کنی
به عشق کربلا مرا حُّر کنی
آمده‌ام دست تهی از کرم
به جان اکبرت مرا پُّر کنی
حضرت مهتاب سلام علیک
عشق من ارباب سلام علیک
من به زیارت شما مایلم
باز کن این باب سلام علیک
سر به هوا هستم و بالم بده
مست هوی هستم و حالم بده
داد زدم بین همه یاحسین
روزی روز و ماه و سالم بده
باز دوباره اربعین آمده
ز ره رسیده دلغمین آمده
پیش همه عشق فقط یک کلام
که این چنین چله نشین آمده
قدم قدم آمده‌ام سوی تو
نشسته‌ام چو مرغ بر کوی تو
میان شهر شهره عشقم و
چو گل گرفته‌ام چنین بوی تو
غزه و لبنان همه مدیون تو
یمن،عراق و سوریه خون تو
حب الحسین یجمعنا میرسد
دم به

• یکشنبه
• 29
• مهر
• 1397
• ساعت
• 19:42
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

‍ #زیارت_اربعین_حسینی
#ورود_جابر_ابن_عبدالله_انصاری_به_کربلا

اربعین است و فراقِ لاله ها
سینه ی ما وُ هزاران ناله ها

آمده جابر به دشتِ کربلا
شوقِ دیدارِ حسینِ سر جدا

شد وضو و غسل با آبِ فرات
بعد، آمد با سلام و صلوات

دست بر سینه نهاد و با ادب
محضرِ آن سیٌدِ عالی نَسب

با خشوع وُ با فروتن با وقار
این چنین گفتا ز چشمِ اشکبار

السٌلام ای نورِ داور السّلام
زینتِ دوشِ پیمبر السّلام

السّلام ای جانِ حیدر السّلام
زاده ی زهرای اطهر السّلام

السّلام ای وارثِ خونِ خدا
ای حسین ای یوسفِ گلگون قَبا

السّلام ای کشته ی تیغِ جفا
السّلام ای شاهِ مذبوحُ القفا

من به قربانِ تو وُ ایثارِ تو
بین که جابر آمده دید

• یکشنبه
• 29
• مهر
• 1397
• ساعت
• 21:22
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

اربعین پیوندعاشوراست باصبح ظهور
رفته تامحکم نگهدارد وفای عهد را
خوش بحال زائری که خوانده و برداشته
قبلِ ویزا باخودش اول دعای عهد را!

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 14:49
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد
یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد

یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام
گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد

ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان
از داغ غصه های تو زینب خمیده شد

ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار
گوش تمام دخترکانت دریده شد

هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی
آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد

سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات
درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد

در چار فرسخ است اگر حد تربتت
چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد

یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت
با سختی تمام سر تو بریده شد

زینب کجا و کوچه و بازار برده ها
رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد
****
شائق

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:21
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

خیزو ببین که آمدم برادر من
دانی که بعد از تو چه آمد بر سر من
افتاده ام از پا اخا طاقت ندارم یا اخا
مظلوم حسینم

یادم نمی رود چه صحنه ها که دیدم
در بین ره از غصه های تو خمیدم
دیدم به چشمی خون فشان سرت به دست این وآن
مظلوم حسینم

داری خبر از بعد تو دیدم من آزار
با دست بسته بردنم به سوی بازار
دور وبرم صف می زدند نامحرما کف میزدند
مظلوم حسینم
*****
شائق

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:46
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

خیزو ببین زینب از ره رسیده
آمده اما با قدّ خمیده
ای یاور من برادر من
یا فارس الحجاز عجّل ظهورک

یادم نمی رود اینجا چه دیدم
روی تل از جگر ناله کشیدم
دیدم تنت را خورده لگدها
یا فارس الحجاز عجّل ظهورک

شربسته می گویم مرا آزردند
خبر داری مرا در کوچه بردند
غربتم دیدند بر من خندیدند
یا فارس الحجاز عجّل ظهورک
******
شائق

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 15:52
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

#اربعین_حسینی

دوباره اربعین شد و، آه دلم شکسته
بازم که من جا مونده ام از عَلَما و دسته

کی میشه قسمتم بشه منم برم زیارت
کرببلا زخمیه که رو دلِ من نشسته

بس که عمیقه تاولاش نه تنها خوب نمیشه
بلکه رو پیشونیِ دل هزار تا پینه بسته

تنها غمی که تا ابد دلم رو می سوزونه
همین غمِ حسینه که تو روضه ی السته

از دلِ من تا کربلا فقط یه خطِ نوره
دورِ حسین می چرخه و خدا رو می پرسته

حسینی که کرببلاش به ما یه درسِ عشقه
تو این کلاسِ عاشقی هیچکی نمیشه خسته!

#هستی_محرابی

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 16:55
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

#نذر_زیارت_اربعین_حسینی_
#سبک_نوشته_سینه_زنی_سنتی

اربعینت یا حسین، محشر بیاید کربلا
عالمِ اکبر بیاید کربلا

با دلی خون آه! پیغمبر بیاید کربلا
شالِ غم بر سر بیاید کربلا

از جنان ناله کنان حیدر بیاید کربلا
با شکافِ سر بیاید کربلا

مادرت با خاک و خون معجر بیاید کربلا
با دو چشمِ تر بیاید کربلا

شاهِ مذبوح القفا، یا حسین جان یا حسین
کشته ی تیغِ جفا، یا حسین جان یا حسین

◾➖◾➖◾➖◾➖◾

مجتبی با سینه ی آذر بیاید کربلا
ساقیِ کوثر بیاید کربلا

سینه کوبان از سفر خواهر بیاید کربلا
بی کس و یاور بیاید کربلا

عابدین با زخمی از پیکر بیاید کربلا
بر سرش خنجر بیاید کربلا

یک جهان شاه و گدا یکسر بیاید کربلا
گریه بر

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 18:36
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

اربعین حسینی

ای برادر کاروانت کربلا آورده ام
خسته دلهایی همه غرق عزا آورده ام

بعد چل روزی فراقم با تو ای آرام جان
پیکری رنجور جور اشقیا آورده ام

پیکرت بی سر به زیر خاک گرم کربلاست
آن سری را که شد از پیکر جدا آورده ام

دردها دارم به دل، هم زخمها بر پیکرم
بر مزارت جان وتن بهر شفا آورده ام

هجر نو تنها نبوده خواهرت را جانگداز
کاروانی را به مهرت مبتلا آورده ام

غصه ها دارم زسختی اسارت یا حسین
قصه ها از سختی شام بلا آورده ام

گر شود جانا سراغ دخترت از من مگیر
سر بزیرم پاسخت شرم وحیا آورده ام

بس بود بر من فراق تو عزیز فاطمه(س)
از برای مرگ خود دست دعا آورده ام

شعر:اسماعیل تقوایی

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 18:40
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

مثل همیشه بیا و آبروداری کن
اربعین گفته ام آقا به همه ، زائرتم

• دوشنبه
• 30
• مهر
• 1397
• ساعت
• 18:49
• نوشته شده توسط
• رامین برومند(زائر)