شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

اشعار امام زمان(عج) -( گمان کنم ز خراسان به دل نسیمی زد ) * ناصر شهریاری

1325
-1

اشعار امام زمان(عج)  -( گمان کنم ز خراسان به دل نسیمی زد ) دوباره فاصله افتاد بین ما آقا
دوباره لطف تو و خواهش گدا آقا

ببین که از نفس افتاده ام ز بار گناه
بگیر دست گدای همیشه را آقا

حلال کن که بجز دردسر نبودم من
عطا نمودی و دیدی ز من خطا آقا

سلام من به قنوت نماز نیمه شبت
مرا میان قنوتت دعا نما آقا

بگو شبی تو میان قنوت نافله ات
به جای ما نفسی ذکر ربنا آقا

خودت برای ظهورت بیا دعایی کن
اثر نداشت ز ما ناله ی بیا آقا

رسید سال نو و چشم ما نشد روشن
بر آن جمال پر از جلوه ی خدا آقا

ببین دو چشم مرا یا مقلب الابصار
که تا ببینمت ای یار آشنا آقا

بهار کن دل ما را محول الاحوال
که بی تو رنگ خزان است سینه ها آقا

بیا و درد دل بیقرار و شیدا را
دوباره کن به نگاه

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 قاسم صرافان

اشعار امام زمان(عج) -( مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان ) * قاسم صرافان

1449

اشعار امام زمان(عج)  -( مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان ) در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟

چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی

مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی

مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی

اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟

اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی

دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی

خودت مگر که به زهرا توسلی کنی امشب
نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی

شاعر : قاسم صرافان

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

امام زمان(عج) -( ديگه امشب همه همسايه ها راحت می خوابن ) * رضا تاجیک

914

امام زمان(عج) -( ديگه امشب همه همسايه ها راحت می خوابن ) منت قدمهای تو رو با اشكام می كشم
اگه تو بيای خاک پاتو به چشمام می كشم

كی ميای كه با صدای تو من آروم بگيرم
آرزومه كه آقا پای ركابت بميرم

دلم آقا خسته از اين عشقای زمينيه
خيال ديدنتم يه حسرت شيرينيه

پشت اين پنجره ها به انتظارت می شينم
جای خاليتو ميون دل تنگم می بينم

سه ماهه تو روضه های مادرت در به درم
دو ماهه آرزومه دست بكشی روی سرم

خوب می دونم كه من از نگاه تو سينه زنم
يه عنايتی بوده كه غصه دار حسنم

بيا امشب ما رو هم ببر مدينه آقاجون
رو دلم غم اميرالمومنينه آقاجون

ديگه امشب همه همسايه ها راحت می خوابن
اما بچه های فاطمه به زحمت می خوابن

زينب امشب يه گوشه كز ميكنه غريبونه
مجتبی تو خواب می

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) -( لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد ) * محمد جواد شیرازی

1302
2

اشعار امام زمان(عج)  -( لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد ) دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم

هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم

بیچارگی و درد فراقی که چشیدم
یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم

دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم
دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم

خسته شدم از این همه تاریکی نفسم
آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم

درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف
این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم

مدیون گل فاطمه هستم که دعایش
پرونده عصیان مرا ریخته بر هم

داغ غم جانسوز علی و غم زهرا
آرامش مژگان مرا ریخته بر هم

فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من
اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم

مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل
احوال پریشان مرا ر

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار امام زمان(عج) -( آهى بكش تا روز و شب آتش بگيرم ) * رضا تاجیک

791
1

اشعار امام زمان(عج) -( آهى بكش تا روز و شب آتش بگيرم ) مثل دل تو در تمام فاطميه
ما بى قراريم اى امام فاطميه

شكر خدا كه نام من را هم نوشتند
با يک نگاه تو غلام فاطميه

عالم سيه پوشيده چون شال سياهت
اين روزها به احترام فاطميه

من نوكرم جز اين كه تكليفى ندارم
بايد به پا سازم قيام فاطميه

كار شبانه روز ما اشک است، شايد
اين است آقاجان پيام فاطميه

بايد بسوزيم و بسوزانيم شايد
گردد ادا حق مقام فاطميه

چشمان ما را باز كن با تو ببينيم
روز فرج حسن ختام فاطميه

آهى بكش تا روز و شب آتش بگيرم
اى غصه دار صبح و شام فاطميه

امشب فقط ذكر حسن گويم چرا كه
نامش گره خورده به نام فاطميه

آقا! هنوز از كوچه فريادش بلند است
تا كه بگيرى انتقام فاطميه

شاعر : رضا تاجیک

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) -( صبور شهر را چرا به دست بسته می برید ) * محمد جواد شیرازی

742
1

اشعار امام زمان(عج)  -( صبور شهر را چرا به دست بسته می برید ) دل شکسته ی مرا صدا کنید، کافی است
نظر بر این سرای بی بها کنید، کافی است

قبول... لایقِ زیارت شما نبوده ام
فقط کمی برای من دعا کنید کافی است

کسی که تحبس الدعا شود، غریب می شود
کمی به این غریبه اعتنا کنید کافی است

بس است در به در شدن، بس است خون جگر شدن
به روی من در انابه وا کنید... کافی است...

دوا نخواستم، همین هم از سرم زیادی است
مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است

به دستْ پخت نان فاطمه عزیز می شود
حقیر را دخیل این سرا کنید، کافی است

قسم به ربنای فاطمه به این شکسته دل
کمی حلاوت دعا عطا کنید، کافی است

فدای مادری که با دل شکسته ناله زد
بس است حیدر مرا رها کنید‌... کافی است...

صبور شهر را

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) -( درد پهلو که کسی دارد نمازش مشکل است ) *

805
1

اشعار امام زمان(عج) -(  درد پهلو که کسی دارد نمازش مشکل است ) نزد خالق هر کسی باشد فرودش بیشتر
در مسیر بندگی باشد صعودش بیشتر

اهل صوم و صمت باش و دل به پرحرفان مبند
مزبله وقتی بسوزد هست دودش بیشتر

خواست لیلا تا که مجنون را مقربتر کند
کاسه ی او را شکست و آزمودش بیشتر

بهره ها دارد دل ویرانه می دانم ولی
دل که می گیرد شود با گریه سودش بیشتر

وادی عشق است کیش ما، شکسته تر شود
هرکسی باشد در این وادی ورودش بیشتر

عاشقی که دل نبست اصلا به دنیا، می شود
با امام عصر خود گفت و شنودش بیشتر

بیشتر اصلا خودم دل را سپردم دست او
یا نه اصلا با محبت ها ربودش بیشتر

این همه دست تمنا از سر دلگرمی است
گر که لطفش خواهان جودش بیشتر

رحمت و خیری که از سوز دعایش می رسد
در زمان

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) -( بی سبب مادرمان دست به پهلو نگرفت ) * حبیب نیازی

1312
1

اشعار امام زمان(عج)  -( بی سبب مادرمان دست به پهلو نگرفت ) دل به دریا زدن عشق سفر میخواهد
جاده و پیچ و خمش اهل خطر میخواهد
سر در آوردن از این معرکه سر میخواهد
قدم اول این راه ، جگر میخواهد

هنر این است بسوزی ، هنرش سوختن است
کمترش ساختن و بیشترش سوختن است

مثلِ پروانه ی پر سوخته بودن خوب است
عاشق محضِ جگر سوخته بودن خوب است
پس چه بهتر به نظر سوخته بودن خوب است
یار میخواهد اگر سوخته بودن خوب است

بَد ندیدیم ، از این ساختنش سوختنش
بَد ندیدیم ، از این دیده به در دوختنش

دل سپردیم به دلدار و گرفتار شدیم
حرفِ یوسف شد اگر راهی بازار شدیم
سر روی دست خریدار سر دار شدیم
نظری از کرم انداخت بدهکار شدیم

در طوافیم به دور و بر زهرا و علی
بی قرار پسر آخر زهرا و علی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) -( گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد ) * محمد جواد شیرازی

857
1

اشعار امام زمان(عج)  -( گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد ) گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد
عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد

چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد؟!
مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد؟

ولیِ عصر هر کجا همیشه شد گره گشا
به سوی ما عنایتش به هر بهانه می رسد

اگرچه بی لیاقتم، برای یار زحمتم
خوشم سلام هر سحر به آن یگانه می رسد

به خاک غم نشسته ام، چراکه پر شکسته ام
مگر پرنده این چنین به آشیانه می رسد؟!

شده امید من همه، نوای یابن فاطمه
به داد من همین نوای عاشقانه می رسد

رسیده وقت پا شدن، به هوش باش سینه زن
به شهر ما دوباره خیر مادرانه می رسد

فقط نه بیت هل اتی، به شعله سوخت از جفا
تمام نار دوزخ از همین زبانه می رسد

بس است بهرِ گل همین،

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) فاطمیه -( روضه های مادر و میخ در و چندبی حیا ) *

3096
3

اشعار امام زمان(عج)   فاطمیه  -( روضه های مادر و میخ در و چندبی حیا ) حال و احوال دلم بدجورطوفانی شده
غیبت جان کاه تو آقا چه طولانی شده

می رسد فصل بهار و ای بهار من بیا
از غم دوری تو این دیده بارانی شده

این گدای روزهای جمعه ات یا بن الحسن
خانه ی امیدهایش رو به ویرانی شده

مرحمت کن رخ نـما تـا که نمُردم آقا
ناله هایم مثل یک سیل خروشانی شده

فاطمیه می رسد بانگ عزا سر می دهند
نوکرت را یک نگاهی کن پریشانی شده

روضه های مادر و میخ در و چندبی حیا
حال و احوال دلم بدجور طوفانی شده

سید امیر میثم مرتضوی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

hشعار امام زمان(عج) فاطمیه -( زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم ) * مجتبی روشن روان

758

hشعار امام زمان(عج)   فاطمیه  -( زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم  ) دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که... بی سر و سامان توییم

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی...
تشنه ی دیدن رخسار درخشان توییم

به نگاهی،" به دعایی دل ما را دریاب!"
که اسیر کرم و شیوه ی احسان توییم

مادر تو اگر امروز مدد فرماید...
تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم

از دم شعله ورت محفل ما شور گرفت
همگی سینه زن ذکر حسن جان توییم

ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب...
بی قرار و نگرانِ دل سوزان توییم

زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم
دیده گریان غم دیده ی گریان توییم

هرشب جمعه برو کرببلا با مادر
یاد کن از فقرایت پسر پیغمبر

شاعر : مجتبی روشن روان

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج) فاطمیه -( چشمان دنیا راه را گم کرده مادرجان ) * حبیب نیازی

1161

اشعار امام زمان(عج)   فاطمیه -( چشمان دنیا راه را گم کرده مادرجان ) بهتر نیاز قطره تا دریا فقط باشد
روزی ما ، از عالم بالا فقط باشد

از مال دنیا هیچ چیزش را نمیخواهم
روی سر من سایه ی آقا فقط باشد

دور و بر خانه گدا، جایی نمیگیرد
من خواستم اینجا برایم جا فقط باشد

در نامه ی اعمال من، نامِ ابالفضل است
کافیست با دست شما امضا فقط باشد

داغ حرم دارم ، کرم کن تا نمُردم من
در عمر من یک کربلا تنها فقط باشد

مجنونم و بر دستهایم یک سری دارم
تا خاک راه خانه ی لیلا فقط باشد

جارو از این زُلفِ پریشان در نمی آید
تا گردگیر مقدم زهرا فقط باشد

این روزها ، ماها اگر افتاده ایم از پا
نگذاشتند آن روز علی ، مولا فقط باشد

در با فشارش ، مادر ما را گرفت از ما
تا دربه در بودن، برای م

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مام زمان(عج)مناجات -( چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست ) * محمد جواد شیرازی

935
3

مام زمان(عج)مناجات -( چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست ) چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست
تمام عمر نشیند کنار معبر دوست
بخواند از غم هجران روی انور دوست:
"صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست"

بدون یار، سراپا زیان و خسرانم
نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم
فراق، حق من بی وفاست می دانم
"به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست"

بگو برای نگار از ارادت بسیار
سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار
بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار
"و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار*
برای دیده بیاور غباری از در دوست"

من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات
رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات
از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات
"من گدا و

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( میگن که هر هفته شب جمعه ها ) * محمد بیابانی

982
1

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( میگن که هر هفته شب جمعه ها ) بگیر تُو دستت سر و سامونم و
رها نکن حال پریشونم و
فدات بشم فقط یه بار نگام کن
منم وسط می ذارم این جونم و

من نمیخام وصله ناجور بشم
با کارام از تو انقدر دور بشم
اگه قراره که روت و نبینم
بهتره از همین الان کور بشم

نذار که تا ابد خجل بمونم
با پای لنگم توی گل بمونم
بذار سرم رو زیر پات بذارم
نذار که آرزو به دل بمونم

درد داریم بده دوای مارو
بیا و کم کن شر دشمنارو
میگن درای حرما رو بستن
دوباره وا کن راه کربلارو

برام همینکه روضه خونم بسه
همینکه گریه کن بمونم بسه
همینکه یک بار تا میگم حسین جان
مادرت از عرش بگه جونم بسه

میگن که هر هفته شب جمعه ها
روضه به پا میکنه تو کربلا
تو قتلگاه میگه غریب مادر
بم

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( گوشه چشمي به ما امام زمان ) * علی صالحی

1332

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( گوشه چشمي به ما امام زمان  ) سفره دار خدا امام زمان
دگر امشب بيا امام زمان

شب قدر است هر كجا هستي
التماسِ دعا امام زمان

منكه امشب به يادِ تو هستم
ياد كن پس مرا امام زمان

دست بر دامنت اگر نرنم
بروم پس كجا؟ امام زمان

آمدم آشتي دهي من را
باخودت، با خدا امام زمان

كاش قرآن به سر بگيرم من
يك شبِ قدر با امام زمان

جاي دوري نمي رود كه كني
گوشه چشمي به ما امام زمان

خوب شد در شبِ عزاي علي
با تو هم هم صدا امام زمان

شبِ تقديرِ من بيا بنويس
يك سفر كربلا امام زمان

شاعر : علی صالحی

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن ) *

9793
19

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن ) شکوه دارم از خودم بر بخت خود پا می‎زنم
سال‎ها روضه می‎آیم و باز درجا می‎زنم

گریه‎ات را با گناهانم درآوردم، ولی
می‎نشینم ناله‎ی الغوث آقا می‎زنم

گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن
در عوض قید شما را پای دنیا می‎زنم

از دورویی خسته‎ام از دست دارم می‎روم
با همین اعمال زشتم حرف زیبا می‎زنم

من بدم اما دعایم کن، تو بابای منی
طفل بازیگوش هستم رو به بابا می‎زنم

خیمه‎ات خلوت که باشد درد دل راحت‎تر است
پس می‎آیم حرف‎هایم را سحرها می‎زنم

طاقت من طاق شد پس کی براتم می‎رسد
یا ببر تا کربلا یا که خودم را می‎زنم

باز هم از طوس دارد برگ دعوت می‎رسد
برگه‎ی حاجات خود را در حرم تا می‎زنم

  • یکشنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ابر رحمت -( کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت ) * اسماعیل تقوایی

785
1

ابر رحمت  -( کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت  ) ابر رحمت
کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت
چاره باشد از طریق پیرهن بوییدنت

ابر رحمت، کی بباری بردل تقتیده ام
دل کویری خشک شد در حسرت باریدنت

آخرین شمس ولا دنیا شده ظلمت سرا
روشنی برما ببخشا با دمی تابیدنت

غم فراوان بر دل هر منتظر بنشسته است
رخ نما وغم ببر با لحظه ای خندیدنت

مفتخرکن ای شها ما را به سربازی خود
میوه ی جانها شده آماده بهر چیدنت

عمرها در حسرت دیدار رویت شد بسر
رونمایی کن که جان بازیم در جنگیدنت

سالها باشد که داغی مانده بر دلهایمان
قبر مادر رانما ظاهر به ظاهر بودنت

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 3
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را ) * محمد جواد شیرازی

1065

امام زمان(عج)مناجات -( صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را ) کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را

ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را

خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را

تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را

چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را

چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را

محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را

شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مناجات امام زمان -( درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار ) * آرمان صائمی

787

مناجات امام زمان  -( درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار ) اى كاش كه اُفتد به تو يكبار مسيرم
در حسرتِ ديدارِ تو كم مانده بميرم

درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار
خشكيده‌ام و زردم و انگار كويرم

با باد صبا من گِله از زلفِ تو كردم
گفتم برساند به تو پيغام اسيرم

بس نيست پِى ات در به درى خانه خرابى؟
ماندم كه كجا از كه سراغ از تو بگيرم؟

شعرِ منِ بيچاره پُر از حرفِ دروغ است
در حسرت ديدار تو كم مانده بميرم

آرمان صائمی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات امام زمان -( گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی ) *

3050
2

مناجات امام زمان  -( گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی ) گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی
دوباره شوق دیدنت ، بعید شد نیامدی

زمین و آسمان به تن ، لباسِ تازه می کند
و زخم کهنه ی غمت ، جدید شد نیامدی

به آسمان سپرده ام ، به جای من بگرید او
ببین که اشک آسمان ، شدید شد نیامدی

شکوفه ای به شوق تو ، به روی شاخه می دمد
و معنیش : سر درخت سپید شد نیامدی

محمد کابلی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات امام زمان -( لطفی نما غلام به لب جان رسیده را ) * مجتبی روشن روان

1275
1

مناجات امام زمان  -( لطفی نما غلام به لب جان رسیده را ) لطفی نما غلام به لب جان رسیده را
بشنو فغان این دل در خون تپیده را

چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم
آن خال گوشۀ لب تو آرمیده را

روح لطیف تو نفس پاك و حق تو
در بند خود كشیده صفای سپیده را

صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو
تا خم كنند پیش تو قد كشیده را

امشب بیا كه سینه پراز شور عشق توست
تا فرش پای تو بنمایم دو دیده را

جانا... دلم هوای تو كرده تفضّلی
وقف تو كرده ام دل از غم رمیده را

پرده بكش ز چهره ببینم دمی تو را
بر من نشان بده وجنات ندیده را

شد فاطمیه و دل ما مست فاطمه است
بر ما عیان نما حرم آن شهیده را

اشك مرا بگیر و ببر نزد فاطمه
مرهم گذار زخم تن قد خمیده را

ما را ببر به علقمه یا اینكه خ

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( ریزه خور احسان خودت کن ما را ) * سید مجتبی شجاع

1145
1

امام زمان(عج)مناجات -( ریزه خور احسان خودت کن ما را ) مست از می عرفان خودت کن ما را
ریزه خور احسان خودت کن ما را

حالا که رسیده عید قربان...مولا
برگرد و به قربان خودت کن ما را

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

امام زمان(عج)مناجات -( صبحست و دعای ندبه اما خوابم ) * محمد مبشری

2188
2

امام زمان(عج)مناجات -( صبحست و دعای ندبه اما خوابم  ) صبحست و دعای ندبه اما خوابم
ظهرست و نماز و خطبه اما خوابم

مغرب شده تازه یادم آمد که هنوز
ای وای قرار جمعه ...اما خوابم

شاعر : محمد مبشری

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب ) * حسن لطفی

1299

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب  ) خیلی بدهکارتم
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست

فریاد رس منی و حواس من به تو نیست

دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی

نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی

خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم

داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم

چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم

نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم

تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام

خرابه حال دینم برس به دادم اقام

درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم

هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم

من به دل خرابم قولِ عرفه دادم

من که زبون ندارم تو حرف بده به یادم

نزار بره عرفه سیاه بمونه قلبم

بزار عوض بشم تا نیومده محرم

دلواپسم مبادا بهم محل نزاری

پس یه قسم می

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به گدایان عنایتش کم شد ) * سید پوریا هاشمی

729

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به گدایان عنایتش کم شد  ) یا ولی الله
آنکه از هجر صحبتش کم شد

خواه و ناخواه عزتش کم شد

میخورد برزمین هرآنکس که

با کریمان رفاقتش کم شد

سفره ما به نام مهدی نیست

بی سبب نیست برکتش کم شد

ما نه کاری برای او کردیم

و نه از طول غیبتش کم شد

نه گره باز شد ز کار فرج

نه که اصلا ز غریتش کم شد

بشنو باور نکن اگر گفتند

به گدایان عنایتش کم شد

آبرویش به باد خواهد رفت

دل که شوق زیارتش کم شد

همه لطف حسین بوده اگر

نوکرش بار زحمتش کم شد

آفتاب هدایت است حسین

معنی مهدویت است حسین

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست ) * سید پوریا هاشمی

1215

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست  ) اشک غریب
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست

بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست

یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم

باید وبال گفت به دستی که بی دعاست

پایی که نیست در پی تو لنگمیزند

دنبال تو دویدن ما ابروی ماست

از دیگران دوا برسد درد مطلق است

دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست

هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم

آقا بگو که خیمه زهراییت کجاست

حق میدهیم دل به دل ما نمیدهی

ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست

سجده بغیر تربت اعلی نمیکنیم

مهر قبول سجده ما مهر کربلاست

هرچه زدند باز زجایش تکان نخورد

زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شورهای من شود آغشته با درک و شعورم ) * حسین ایمانی

776

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شورهای من شود آغشته با درک و شعورم  ) می رسد بوی محرّم
من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم

چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم

روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا....

در تمام روز اهل جرم و عصیانم ...شَرورم

آفتابِ پشت ابری و به من گرما رِساندی

چه زمانی که شدم ساکن چه دروقت عبورم

بیشتر مشهور بر شورآفرینم کاش قدری...

شورهای من شود آغشته با درک و شعورم

من کجا؟پرچم کجا؟این لطف زهراباشد و بس

وصله یِ ناجورم و مأجورم اینجا با تو جورم

می رسد بوی محرّم ... بی قرار کربلایی

پای این روضه نمی میرم چرا یارب صبورم

جدِّتان لب تشنه بود و دِشنه ای پشت سرش بود

دست و پا می زد ولی من...آه من ازماه دورم

شاعر : حسین ایمانی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار امام زمان(عج) -( به یمن گریه برای حسین خوب شدم ) * سید پوریا هاشمی

971

اشعار امام زمان(عج) -( به یمن گریه برای حسین خوب شدم  ) یا عزیز الله...
منی که غیر تو برهر غریبه دل دادم

دلم شکست و نیامد کسی به امدادم

سرم به کار خودم بود دعوتم کردی

ز یاد بردمت اما نبردی از یادم

بغل بگیر مرا نوکرت پریشان است

توجهی بکن آخر به داد و فریادم

گذشتم انقدر از خیمه ات که جلد شدم

اگر به بند تو باشم همیشه آزادم

چقدر فاصله دارم که محرمت بشوم

نه قنبرت شده ام نه کمیل و مقدادم

گدایی از تو به من نسل پشت نسل رسید

گدای دست تو بودند کل اجدادم

من از تو یاد گرفتم که خوب گریه کنم

برای گریه به جدت شدی تو استادم

به یمن گریه برای حسین خوب شدم

به یمن گریه برای حسین آبادم

همه برای تن بی کفن عزادارند

ز نوح و یوسف و عیسی گرفته تا آدم

شاعر

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار مناجات امام زمان(ع) -( همیشه و همه جا زیر منتش هستیم ) * سید پوریا هاشمی

938

اشعار مناجات امام زمان(ع) -( همیشه و همه جا زیر منتش هستیم  ) السلام علیک یا صاحب الزمان....

حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم

غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم

سراغ از او نگرفتیم او سراغ گرفت

گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم

بجای کار برایش! همش طلبکاریم

نه نوکریم!نه در فکر خدمتش هستیم

چقدر همتمان بوده محرمش باشیم

چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم

همیشه و همه جا او هوای مارا داشت

همیشه و همه جا زیر منتش هستیم

قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت

خدا گواست اسیر رفاقتش هستیم

خدا کند که به ما کربلا افاضه کند

که سالهای زیادی به حسرتش هستیم

چه کربلاست که عالم به هوش می آید

چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج) -( یعنی که گنه را به از این نیست بهانه ) *

750

شعر امام زمان(عج) -( یعنی که گنه را به از این نیست بهانه  ) تمنای وصال
تاکی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تو

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد