شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

امام زمان -( عمر گران من سر غفلت حراج شد ) * محمد جواد شیرازی

966
2

امام زمان  -( عمر گران من سر غفلت حراج شد ) عمر گران من سر غفلت حراج شد
بازار گرم بندگی ام بی رواج شد

آتش زدم به دار و ندار و جوانی ام
چون حاکمی که مست ز وصل خراج شد

بیماری دلم، سرِ تکرار معصیت
از حد گذشت آخر و صَعبُ العلاج شد

چیزی ندارم و سر خوان امام عصر
دلگرمی ام همین صفت احتیاج شد

شکر خدا که از نفسش گریه کن شدم
گریه برای ظلمت قلبم سراج شد

تقصیر قاتل است اگر دختر علی
در قتلگاه بی رمق و هاج و واج شد

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 03:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان -( عزیز فاطمه من تشنه‌ی سبوی توام ) * مرتضی محمودپور

971

 مناجات با امام زمان  -( عزیز فاطمه من تشنه‌ی سبوی توام ) عزیز فاطمه من تشنه‌ی سبوی توام
خدا گواهست نگارا که خاک کوی توام

نگار فاطمه کی میشود که باز آیی
به هر طرف که‌روم باز من به سوی توام

به اسم اعظم زهرا فقط دعایم کن
نیازمند توام گر به گفتگوی توام

ز چاه یوسف زهرا برون نمیآیی؟
نسیم میوزد اینجا که مست بوی توام

فدای اشک دو چشمت،مدام گریه مکن
میان روضه‌ی سقا به جستجوی توام

به تل زینبیه روضه‌ی وداع خواندم
میان روضه همیشه در آرزوی توام

محرم با امام زمان(عج)

عزیز فاطمه من تشنه‌ی سبوی توام
خدا گواهست نگارا که خاک کوی توام

نگار فاطمه کی میشود که باز آیی
به هر طرف که‌روم باز من به سوی توام

به اسم اعظم زهرا فقط دعایم کن
نیازمند توام گر به گفتگوی توام

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

مناجات با امام زمان (عج) -( تو اصلحی و تو مصلح تو اصل صلح و صفایی ) * حسین رئوفی

872
1

مناجات با امام زمان (عج) -( تو اصلحی  و تو مصلح تو اصل صلح و صفایی ) تو اصلحی و تو مصلح تو اصل صلح و صفایی
تو والیِ دلی و شهریار ملک ولایی

تو رأی اول من انتخاب آخر قلبم
تویی رئیس دلم تا خدای راست خدایی

همیشه سایه ی جنگ است بی تو بر سر عالم
که آب و آتشِ بی فیضِ چشم توست بلائی

در ازدحام مساجد صفوفِ رأیِ مدارس
ندیدمت بگو آخر خدای را به کجایی

چگونه مردم این شهرِ پر فریب ندیدند
سرور سینه ی دلخستگان شهر ، شمایی

هر آنکه رنگ شما ببش داشت رأی من او شد
که اکملی تو و کامل ترین ولی خدایی

ز رأی اولی و رأی آخری همه گویند
خدا کند که بیائی خدا کند که بیائی

برای آمدنت روز و شب شبیه «رئوفی»
رسد ز شام و عراق و یمن به گریه دعائی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

امام زمان (عج) -( بر صورت و بر صولت مهدی صلوات ) * حسین رئوفی

771

امام زمان (عج) -( بر صورت و بر صولت مهدی صلوات ) بر صورت و بر صولت مهدی صلوات
بر هر لب هم صحبت مهدی صلوات

او جمع رسولان و امامان خداست
بر هیئت و بر هیبت مهدی صلوات

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

امام زمان (عج) -( سر و سامان دل از بی سر و سامانیِ توست ) * حسین رئوفی

895
1

امام زمان (عج) -( سر و سامان دل از بی سر و سامانیِ توست ) سر و سامان دل از بی سر و سامانیِ توست
خُرّم این زندگی از دیده ی بارانیِ توست

همچو یعقوبی و اشکت ز گناهان من است
وای اگر همچو منی یوسف کنعانی توست

باز هم منتظری جانب تو برگردم
نکند رحلت من روز پشیمانیِ توست

دلم آرام نگیرد که دلارامم نیست
دیده دریا شد و سرگرم دُرافشانی توست

کس ندیدم که نباشد به جهان مدیونت
میزبانی تو و عالم همه مهمانی توست

هر چه زیبائی و زیباست به چشمان بشر
همه از سیرت و از صورت انسانیِ توست

موسم جشن و سرور است بزن لبخندی
که پریشان دلِ عالم ز پریشانیِ توست

به جهان جانی و با اذن خدای دو جهان
جز ربوبیت رب جملگی ارزانیِ توست

تار شد چشم و دل آهنگ تو را دارد و بس
به «رئوفی» ن

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

مناجات با امام زمان (عج) -( بزن خود را گهی بر خواب چون دادار بیدار است ) * حسین رئوفی

1001
1

مناجات با امام زمان (عج) -( بزن خود را گهی بر خواب چون دادار بیدار است ) بزن خود را گهی بر خواب چون دادار بیدار است
مرنجان و مرنج ای دل که چشم یار بیدار است

اگر خاری گرفته دامن و داغی به دل آمد
مخور غم باغبان در کارِ این گلزار بیدار است

شهید عشق را هرگز نباشد آخر راهی
سری کز عشقِ جانان رفت روی دار بیدار است

خوشا آن عاشقی کز یک پیام از سوی معشوقش
ز فرط اضطراب وعده ی دیدار بیدار است

چگونه خواب می مانی سحرهای طلایی را
برای نسخه ای تا صبح ، یک بیمار بیدار است

چگونه شامِ سیر و خوابِ سیر و لختی آن سو تر
کسی محتاج قرصی نان ، گرسنه ، زار ، بیدار است

به گریه گفت زینب زیر لب پنهانی از مادر
که بابا تا سحر بین در و دیوار بیدار است

میان خواب رفتم صورتِ نیلیِ او دیدم
شده

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل امام زمان و گریز به اسارت حضرت زینب (س) -( شبها نمی گردد سحر وقتی نباشی ) * حسین رئوفی

15635
13

غزل امام زمان و گریز به اسارت حضرت زینب (س) -( شبها نمی گردد سحر وقتی نباشی ) شبها نمی گردد سحر وقتی نباشی
روز است از شب تیره تر وقتی نباشی

از عالم و آدم وَ حتی از دل خود
بهتر که باشم بی خبر وقتی نباشی

من شُهره ی عشقِ توام بهتر که باشم
مجنون و مفقودالاثر وقتی نباشی

دنیا که جای خود ، کنم از سایه ام هم
هر لحظه احساس خطر وقتی نباشی

صحرانشین گشتی و من هم خانه بر دوش
باید شوم آواره تر وقتی نباشی

خون گریه کرد عباس چون گردید زینب
با قاتلانت همسفر وقتی نباشی

زینب علمداری کند تا کوفه و شام
با خون دل با زخم سر وقتی نباشی

چشم «رئوفی» میشود خشک و دعایش
گردد چه سرد و بی اثر وقتی نباشی

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

نجوا با امام زمان عج و گریز به حضرت زینب(س) -( من آن پروانه ام کز یک تلنگر زود میمیرم ) * حسین رئوفی

1576

نجوا با امام زمان عج و گریز به حضرت زینب(س) -( من آن پروانه ام کز یک تلنگر زود میمیرم ) من آن پروانه ام کز یک تلنگر زود میمیرم
به پای شمع ، خاکستر ولی خشنود میمیرم

شده عشقت عجین با زهرِ هجرانت و من راحت
شبی یک بار از این عشقِ زهر آلود میمیرم

رسد روزی که بعد از این همه پستی بلندی ها
به دریایِ نگاهت میرسم چون رود میمیرم

اگر مرگ است شرطِ آزمونِ عشقِ تو ای جان
شهیدم کن وگرنه میشوم مردود ، میمیرم

زِ هر مظلوم آید در سکوتی محض ، این فریاد
خدایا گر نیاید منجیِ موعود میمیرم

نبینم گر بجز زیبایی از فرط مصیبت ها
شبیه عمه ی سادات ، بنت الجود میمیرم

«رئوفی» ، شعله ور گردیده می گرید و می گوید
به شوقِ وصلِ تو ای آسمان چون دود میمیرم

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل امام زمان عج -( به حکم حب تو حبس ابد شد این دل من ) * حسین رئوفی

905

غزل امام زمان عج  -( به حکم حب تو حبس ابد شد این دل من ) به حکم حب تو حبس ابد شد این دل من
به حبس مفتخرم گر تویی موکل من

عجیب جرم بزرگی ندیده دیده تو را
که بوده ظلمتِ غفلت همیشه حائل من

به روز حشر بهشت و جهنم است یکی
ز منزل تو شود دور اگر که منزل من

گُلی که آب ز مهر تو خورده خوش گِل شد
اگر چه زشتم با تو سرشته شد گِل من

تویی امیر زمین و تویی امام زمان
چه کرد با دل پر درد تو رذائل من

فدای جد غریبت که روز عاشورا
بگفت در ره معشوق سوخت حاصل من

نمیکنم گله از حق به راهش ار پسرم
به خون خویش زند دست و پا مقابل من

بریز اشک «رئوفی» به اشک آن پدری
که گفت داغ علی اکبر است قاتل من

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

عرفات بدون شیعه -( «کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود» ) * حسین رئوفی

3449
6

عرفات بدون شیعه -( «کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود» ) «کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود»
راه دل تا به خدا بسته به مردم نشود

وارث غربت زهرا پسر زهرایی
ای امیر عرفه در عرفه تنهایی

ای امیر عرفه جان و دلت را خستند
به روی شیعه ره امن حرم را بستند

شیعه مصداق نجات است خدا میداند
شیعه روح عرفات است خدا میداند

شیعیان در همه عالم به خدا مظلومند
دوستان علی از زادگهش محرومند

به فدای تو و آن قلب صبورت آقا
جای هر شیعه دعا کن به ظهورت آقا

کعبه در قبضه ی حکام یهودی تا کی
شرِ شیطانیِ اشرار سعودی تا کی

به خدا آمدنِ حجتِ حج نزدیک است
صبر کن صبر «رئوفی» که فرج نزدیک است

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی ) * مرتضی محمودپور

1277
3

مناجات با امام زمان -( گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی ) گر چه از دیده نهانی، من نمیدانم کجایی
چهره گل شد خزانی، من نمیدانم کجایی

میشود آقا بیایی، تا شود عالم گلستان
ای که جان جان جانی، من نمیدانم کجایی

همچو ماهی پست ابری، چشم من بر آسمان است
ای نگار آسمانی، من نمیدانم کجایی

شام تار من سیه شد، روشنی بخش شب من
روشنای کهکشانی، من نمیدانم کجایی

گوهر دریای جودی، مظهر غیب و شهودی
در صدف درّ گرانی، من نمیدانم کجایی

آخرین شمس ولایی، نور چشم مرتضایی
همچو دریا بیکرانی، من نمیدانم کجایی

باعث این طول غیبت، شد گناهانم، ببخشا
تو امام این زمانی، من نمی دانم کجایی

مکه ایی یا در منایی، مروه یا کرببلایی
عصرجمعه روضه‌خوانی، من نمیدانم کجایی

روضه‌ی سخت وداع و

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

امام زمان (عج) -( هر کس که در این میکده زحمت نکشیده ) * محمد جواد شیرازی

1071
2

امام زمان (عج) -( هر کس که در این میکده زحمت نکشیده ) هر کس که در این میکده زحمت نکشیده
راه کجِ سِیرش به سعادت نکشیده

مردم به تملق به بزرگی نرسیدند
شاهیم به احسان تو، منت نکشیده

خسران زده آن است که در عالم فانی
با جان و دلش بار محبت نکشیده

از شام سیاه دل ما بی خبران است
خورشید اگر پرده ز صورت نکشیده

درد است که در خنده ی معصیت و غفلت
از چشم ترت بنده خجالت نکشیده

تأثیر دعای سحرت بوده که زهرا
بر اسم من بی سر و پا خط نکشیده

یابن الحسن امروز بیا درگذر از من
تا کار به فردای قیامت نکشیده

مانند حسین بن علی هیچ شهیدی
با جوهر خون، صحنه ی عزت نکشیده

در رخت اسیری است ولی دختر حیدر
پیروز نبرد است و حقارت نکشیده

در کوفه و در شام بلا هیچ خبیثی
چادر ز س

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

امام زمان (عج) -( ترک ما كرده ای ای ساكن در صحراها ) * رضا تاجیک

1112

امام زمان (عج)  -( ترک ما كرده ای ای ساكن در صحراها  ) ترک ما كرده ای ای ساكن در صحراها
بی تو آرام نگيرند دل درياها

مهر هر كس به دل ما ننشسته بی تو
مهربان دلم! آقای همه آقاها

صبح فردا كه رسد حضرت موعود بيا
گرچه ما خير نديديم از اين فرداها

بی تو تكليف همه مبهم و نامعلوم است
بده پايان به تمام اگر و امّاها

تو بيايی چه كنم؟ گر تو نيايی چه كنم
دفتر خاطره ها پر شد از اين انشاها

جان ما را وسط روضه ارباب بگير
كه به جز اين نبود آرزويی با ماها

نيمه ی اين دهه هم رفت از اين می ترسم
باز از دست رود فرصت عاشوراها

شب پنجم شب اشک است به احوال يتيم
شب گريه، شب غربت، شب بی باباها

آمد از خيمه كه لبيک بگويد به حسين
قتلگه پر شده بود از تب واويلاها

آخرين لحظه خ

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان -( صدای طپشهای قلب منی ) * مرتضی محمودپور

717
1

مناجات با امام زمان -( صدای طپشهای قلب منی ) صدای طپشهای قلب منی

فدای نگاه غریبانه‌ات
مناجات من ذکر نام تو شد
شدم مست مینا ومیخانه‌ات

اگر میشود با حضورت منو
نوازش کن و دست من رو بگیر
ببر تا به اونجا که دل مایله
شدم من به بند نگاهت اسیر

به پای قرار اومدم پا به پات
میون همه تک تک ثانیه
مرا از نگاهت نبردی هنوز
شب و روز،لطفت به من جاریه

شاعر : مرتضی محمودپور

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

غربت امام غایب از نظر حضرت مهدی (عج) -( دورم از تو آسمانم در مسیرِ ماه نیست ) * مرضیه عاطفی

713
1

غربت  امام غایب از نظر حضرت مهدی (عج) -( دورم از تو آسمانم در مسیرِ ماه نیست ) دورم از تو آسمانم در مسیرِ ماه نیست
بی تو خیری در ندامتگاهِ سال و ماه نیست

اشک هایِ سر به مُهرم از سرِ شرمندگی ست
از دلم آگاهی اما از تو دل آگاه نیست

حرفِ حاجت شد تو را از یاد بردم باز هم
وای بر من آرزوهایم چرا کوتاه نیست؟!

مثل جدّت خار در چشم و گلو در استخوان-
داری اما در دلِ صحرا برایت چاه نیست

لااقل قابل بدان گاهی کنارم گریه کن
حالِ من هم مثل تو آقا چنان دلخواه نیست

تا «بنفسی أنت» گفتم مادرت لبخند زد
گفت: مهدی(عج) جان قبولش کن! چنان گمراه نیست!

دستهایم خالی اما چشم هایم غرق اشک
مشتری باش آن دلی را که در آن جز آه نیست

کم‌ محلی کن ولی از خیمه ات بیرون نکن
این بدِ بیچاره را جایی جز این

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( برگرد! در چشمان من از اشک٬ نوری نیست ) * مرضیه عاطفی

655
1

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( برگرد! در چشمان من از اشک٬ نوری نیست ) برگرد! در چشمان من از اشک٬ نوری نیست
سهم ِ دلی که عاشقش کردی صبوری نیست

شعرم اگر چه شعر اما تا نخوانی تو
شیرین نخواهد شد! غم انگیز است و شوری نیست

بی تو تمام ِ روزها خورشید کم دارد
از ظلمتِ آخر-زمان٬ راهِ عبوری نیست

عمریست حتی آنچنان که باید و شاید
در نیمهٔ شعبانمان جشن و سروری نیست

این روزهایِ بی تو را در ذهن گم کردم
چونکه نمی بینم تو را٬ شوقِ مروری نیست

سعیِ خودت را کرده ای تا عاشقت باشم
من غافلم! دلداده ات بودن که زوری نیست!

لعنت به من که شد نگاهم خرجِ غیرِ تو
چشمم نشد قابل! که دیدارت حضوری نیست

یکروز جمعه با همین پایی که می لنگد
می آیم و تا خیمه گاهت راهِ دوری نیست!

شاعر : مرضیه عا

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

سلامتی وظهور حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( یارِ سفر گزیدهٔ من از سفر بیا ) * مرضیه عاطفی

726

سلامتی وظهور حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( یارِ سفر گزیدهٔ من از سفر بیا ) یارِ سفر گزیدهٔ من از سفر بیا
هنگام ِ ندبه خوانیِ چشمانِ تر بیا

ناقابلم؛ قبول! ولی دوست دارَمت
ای مهربان ترینِ خلایق... پدر! بیا

چشم انتظارِ سیصد و چندین نفر شدی
از آن دیار٬ یارِ دل آرا بخر؛ بیا

تکلیفِ این دلی که برایت گرفته چیست؟!
از اشتباه و معصیتم درگذر! بیا

دیوار کعبه بعد علی(ع) از غمت شکافت
ای ذوٱلفقار! حضرتِ صاحب-نظر بیا

بازار شبهه داغ و سرِ جهل شد شلوغ
محضِ جوابِ شاید و اما اگر٬ بیا

تأکیدِ من به غربتِ این جمعه ها که نیست
اصلا همین دوشنبه سحر... بی خبر... بیا

شد آرزویِ نقشهٔ جغرافیایِ ما
پایانِ انتظارِ جهان! زودتر بیا!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

نیایش با حضرت مهدی (عج) -( چه سخت میگذرد حال لحظه ها بی تو ) * مرضیه عاطفی

3567
3

 نیایش با حضرت مهدی (عج) -( چه سخت میگذرد حال لحظه ها بی تو ) چه سخت میگذرد حال لحظه ها بی تو
نمیرسد که به جایی دعای ما بی تو

تو نیستی و غمت کنج سینه سنگین است
بیا که هیچ ندارد جهان صفا بی تو

دوباره عاشق تو٬ دم گرفته ذکر فرج
چقدر ندبه بخواند دلِ گدا بی تو

دلیل گرمیِ بازارمان شده نیرنگ
رواجِ مکر و دغل کاری و ریا بی تو

میان خیمهٔ غربت چقدر گریه کنی؟!
چرا نمرده کسی از غمت؟! چرا بی تو؟!-

به راحتی سپری شد زمان... امامِ زمان؛
بیا که سهم ِ زمین شد فقط بلا بی تو

شده ست حال دل ما خراب تر از قبل
هنوز نسخهٔ ما مانده بی دوا بی تو

اگر چه غایبی اما رسیده رزق از تو
نمیدهد به کسی آب و نان خدا بی تو

هزار جان گرامی فدای چشم ترت
غروب جمعه که ابری شود هوا بی تو!

شا

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ظهور امام زمان (عج) -( لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی ) * مرضیه عاطفی

1015

ظهور امام زمان (عج) -( لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی ) لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی
یا سامع ٱلشکایا؛ رفع بلا بزودی

کار جهان گره خورد عجّل علی ظهورک
برگرد ای امام ِ مشکل گشا بزودی

أین بقیة ٱلله؟! قدری نگاه کافیست
تا پا بگیرد از نو صلح و صفا بزودی

گم شد خدا و... شیطان شد کدخدای ماها
تنظیم می شود این قبله نما بزودی

غم میشود زمینگیر٬ گل میشود سرازیر
عالم کنار کعبه حاجتروا بزودی

از دست رفته ایم و ای عشق دردمندیم
در جمکران بنا کن دارٱلشفا بزودی

لبریز از عدالت٬ آغاز خیر و برکت
محتاج میرسد به نان و‌ نوا بزودی

هر لحظه می نشیند بی واسطه٬ پر از عشق
آری مقابلِ هم؛ شاه و گدا بزودی

یار از سفر می آید سیراب میشود دل-
یک شب از آبِ سرداب در سامرا بزودی

آ

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ظهور حضرت مهدی(عج) -( رودِ جاری در زمان؛ ای هستیِ سیّال ها ) * مرضیه عاطفی

760

ظهور حضرت مهدی(عج) -( رودِ جاری در زمان؛ ای هستیِ سیّال ها ) رودِ جاری در زمان؛ ای هستیِ سیّال ها
ای بهار واقعی! تفسیرِ حوّل حال ها

از غمت حافظ کم آورد و شد از حال بدش؛
یوسف گمگشته سهم ِ انتظارِ فال ها

رفت سالی که تو را با خونِ دل حسرت کشید
غرق در گمراهی و توجیه و استدلال ها

باز هم دلگیر شد تقویم چون بی تو گذشت؛
روز ها و هفته ها و ماه ها و سال ها

شوق دیدار تو دارد ماه فروردین و دی
سخت دلتنگت ربیع ٱلاول و شوّال ها

صبح روزِ عیدمان با جان و دل می آمدی
دیدنت می شد اگر معنایِ قیل و قال ها

میرسی و محض توصیف جمالت میرسند؛
شاعران و ذاکران و تک تکِ نقّال ها!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ظهور حضرت مهدی(عج) -( می شناسد آیه آیه قدرت سجّیل را ) * مرضیه عاطفی

873
1

ظهور حضرت مهدی(عج) -( می شناسد آیه آیه قدرت سجّیل را ) می شناسد آیه آیه قدرت سجّیل را

تا بپیچاند به هم اصحاب شوم فیل را

خسته از دنیای نامردانهٔ هابیل کُش

میرسد گردن زند فرمانده قابیل را

یادی از موسیٰ و عیسیٰ کرده، معنا میکند

از دلِ قران شبی تورات تا انجیل را

بهترش آنجاست که با نغمهٔ داوودی اش

آیه ها دارند شوق بهترین ترتیل را

دیدنِ نادیدنش سخت است اما سخت تر

اینکه پیش از او ببینم رویِ عزراییل را

روز رستاخیز در راه است و از دل می دمد

در کنار کعبه روزی صور اسرافیل را

جای یک اعجاز مدتهاست خیلی خالی است

کو عصایی تا که بشکافد غرور نیل را!

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( تمام شهر فراموش کرده نامت را ) * مرضیه عاطفی

991

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( تمام شهر فراموش کرده نامت را ) تمام شهر فراموش کرده نامت را
چقدر معصیتم تلخ کرده کامت را

برای اینکه بدانم مصیبتت شده ام
بیا نشان بده اشک ِ غروب و شامت را

تو از تبار علی(ع)؛ ما قبیلهٔ کوفی
نمی دهیم جواب ِ تو و سلامت را

گناه کرده و از دستِ من دلت خون است
دروغ٬ غیبت و تهمت! غم ِ مدامت را-

چه غافلانه هنوز هم ندیده میگیریم
تمام ِ درد تو را... غصهٔ تمامت را

کجاست غیرت مردان! چه افتخارِ بدی
حراج کرده زنان را و قدّ و قامت را

زنان ِ امّت جدّت چه بی حجاب شدند
خدا بخیر کند محشر و قیامت را

دعا بکن ننشیند به سفره نان ِ حرام
که تربیت بکند منکر امامت را

بگیر دست مرا تا نیفتم از چشمت
نگیر از دل من لذّت ِ اقامت را

کجاست خیمهٔ سبزت؟

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با حضرت مهدی(عج) -( این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟! ) * مرضیه عاطفی

881

مناجات با حضرت مهدی(عج) -( این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟! ) این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟!
زخم زبان؛ کاری تر از شمشیر کافی نیست؟!

هر روز قومی میشود قربانی سلطه
روز مبادا هم که شد... تأخیر کافی نیست؟!

پروانه جرمش عشق ورزیدن به گلها بود
آیا برای بستنش زنجیر کافی نیست؟!

هرزه علف ها تا به کی مغرور و پا بر جا
سرهای سرخ ِ لاله باشد زیر کافی نیست؟!

حرف خدا را بر زمین زد آدم از اول
انسان شود با اصل خود درگیر کافی نیست؟!

حال جهان خوش نیست هزیان گفتن ِ محض است
این واژگونی و ‌تبِ تغییر کافی نیست؟!

تسبیح ِ طرح نرگسی را دست من دادی
این خواب های خالی از تعبیر کافی نیست؟!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( باید تو را طلب کنم از جای دیگری ) * مرضیه عاطفی

762

مناجات با حضرت صاحب ٱلزمان(عج) -( باید تو را طلب کنم از جای دیگری ) باید تو را طلب کنم از جای دیگری
راه وصال می طلبد پای دیگری

این حرف ها به درد شنیدن‌ نمیخورد
باید رواج داد الفبای دیگری

مریم که نیستم ولی ایکاش باز هم
پیدا شود برای تو عیسای دیگری

تا اقتدا کند به تو ای وارث زمان
تنها به اذن عشق٬ نه فتوای دیگری

برگرد! گُر گفته ام و جز نگاه تو
اصلا صلاح نیست مداوای دیگری

محتاج دست های توام گر چه داشتم
هر بار در قنوت تقاضای دیگری

تا اینکه لحظه ها همه منجر شود به تو
دارم فقط امید به فردای دیگری!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت مهدی(عج) -( حسرت به دلم مانده برایم تو بخوانی ) * مرضیه عاطفی

914

حضرت مهدی(عج) -( حسرت به دلم مانده برایم تو بخوانی ) حسرت به دلم مانده برایم تو بخوانی
یکروز مناجات و شبش صوت ِ اذانی

افتاده ام از پا و به یاری تو محتاج
ایکاش دعا کرده و دستی برسانی

با شوق می آیم؛ اگر از روی عنایت
یک بار به من هم برسد از تو نشانی

میخواستی ای عشق که سرباز تو باشم
اما منم و دغدغهٔ لقمهٔ نانی

دلتنگی آدینهٔ ما تا شود آرام
کافیست که در ندبه بیایی و بمانی

می آیی و پای قدمت عید می آید
من عاشق آن لحظه ام ای یوسف ثان

پشت سر تو در سحر ِ مسجد سهله
من اشک بریزم تو ابوحمزه بخوان

شاعر : مرضیه عاطفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات امام زمان -( آیینه‌ی روشنی که بی زنگارست ) * مرتضی محمودپور

723
1

مناجات امام زمان  -( آیینه‌ی روشنی که بی زنگارست ) آیینه‌ی روشنی که بی زنگارست
زیبایی این خانه جمال یار است

زیباست ولی بهشت من کرببلاست
چشم همه از بهر حسین بیمارست

ای منتقم آل علی ادرکنی
حال دل من بی تو به عالم زارست

هر شب ز غم فراقت آقای غریب
تا صبح سپیده دیده ام بیدارست

لبخند بزن ای گل نرگس با تو
پاییز دلم ز خنده‌ات گلزارست

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان (عج) -( تو آن سرچشمه‌ی ماءمعینی ) * مرتضی محمودپور

933
1

مناجات با امام  زمان (عج) -( تو آن سرچشمه‌ی ماءمعینی ) تو آن سرچشمه‌ی ماءمعینی
تو ماه آسمان شاه زمینی

شراب از تو سبو از تو به عالم
به چشم اهل دل حق الیقینی

تفاّل تا زدم بر شعر حافظ
بگفتا از چه رو اینسان غمینی

(که‌ای‌صوفی شراب آنگه شودصاف
که در شیشه بماند اربعینی)

من از این اربعین فهمیدم ای دوست
برای کربلا چله نشینی....

که شاید بعد از این چله نشینی
جمال یار بی پرده ببینی

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان (عج) -( دلم گرفته در این جمعه‌ی غبار آلود ) * مرتضی محمودپور

737

مناجات با امام  زمان (عج) -( دلم گرفته در این جمعه‌ی غبار آلود ) دلم گرفته در این جمعه‌ی غبار آلود
نیامد از ره صحرا یگانه‌ی موعود
صیام و روزه‌ی ما نذر مهدی زهراست
خدا کند که بیاید برای یاس کبود

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان (عج) -( روز قدر آمد در این آدینه‌، آقای غریب ) * مرتضی محمودپور

794

مناجات با امام زمان (عج) -( روز قدر آمد در این آدینه‌، آقای غریب ) روز قدر آمد در این آدینه‌، آقای غریب
میرسد از آسمان بر گوشم آوای غریب

از سر شب تا سحر در لیله قدر صیام
همچو طفلی گم شده گفتم که بابای غریب

من پدر گم کرده‌ام یا اینکه خود گم گشته‌ام
هر کجا گشتم نشد یک لحظه پیدای غریب

تکیه‌گاهی من ندارم تا بر او تکیه کنم
هر کجا رفتم بدنبالت در این جای غریب

التیام زخم پنهانم به سینه نام توست
من دویدم سوی تو ازعشق با پای غریب

با نسیم صبحگاهی خوانده‌ام نام ترا
این من و این صبح واین فریاد دنیای غریب

علت این غربت واین طول غیبت من شدم
هرچه استغفار کردم پر نشد جای غریب

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با امام زمان (عج) -( ای فدای دو چشمان ماهت ) * مرتضی محمودپور

821
1

مناجات با امام زمان (عج) -( ای فدای دو چشمان ماهت ) ای فدای دو چشمان ماهت
مضطرب دیده ام من نگاهت
کن دعا یوسف آل طاها
تا که آقا شوم از سپاهت

منتظر هستم آقا کجایی
کی شوداز سفر باز آیی

گریه ها بهر سقا نمودی
روضه خوان عمو جان تو بودی
بین روضه شیندم که آقا
ای عمو جان عمو جان سرودی

منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از سفر باز آیی

تشنه لب کشته شده شیره خواره
از جفا حنجرش پاره پاره
مادرش بین خیمه فتاده
جان زهرا بیا کن نظاره

منتظرهستم آقا کجایی
کی شود از شود از سفر باز آیی

اعتکافم شده خاک کویت
دیده ام هر طرف شد به سویت
هر کجا رفته ام با تو رفتم
با همه کرده ام گفتگویت

منتظر هستم آقا کجایی
کی شود از سفر باز آیی

شاعر : مرتضی محمودپور

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:43
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد