شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 مجتبی خرسندی

امام زمان(ع) -( بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره، آه...! ) * مجتبی خرسندی

927
2

امام زمان(ع) -( بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره، آه...! ) ای جمع در وجود تو کل عصاره ها
درمانده از بیان تواند استعاره ها

بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره، آه...!
از رفت و آمد همه ی این دوباره ها

بی مبتداست هر خبری در نبود تو
پس بی نهاد مانده تمام گزاره ها

ای ماه پشت ابر اگر جلوه ای کنی
پر می کنند دور و برت را ستاره ها

وقتی برای آمدن توست ، بی گمان
خوب است پاسخ همه ی استخاره ها

روزی ظهور می شود اصلی ترین خبر
معطوف می شوند به سمتت اشاره ها

روزی که می رسی و حضور تو می شود
موضوع اول همه ی جشنواره ها

آن روز در سراسر دنیا موذنان
سر می دهند نام تو را از مناره ها

شاعر : مجتبی خرسندی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

یا صاحب الزمان عج -( دوباره صبح جمعه شد تو از سفر نیامدی ) * جعفر ابوالفتحی

2281
1

یا صاحب الزمان عج -( دوباره صبح جمعه شد تو از سفر نیامدی ) دوباره صبح جمعه شد تو از سفر نیامدی
قبول کن از این "دوباره" بیشتر نیامدی

شبیه شیشه ای شدم که آتش است بین آن
نیامدی ولی مرا زدی شرر نیامدی

تمام قصه های دفترم به آخرش رسید
به جز تو که حدیث دردی و به سر نیامدی

قرار قبل بین ما دم سحر مگر نبود?
من آمدم ... بگو چرا دم سحر نیامدی?

دم سحر نیامدی ز پشت در نیامدی
چقدر گفتمت پدر... پدر.... پدر ... نیامدی

به قیمت کرامتت به قیمت شهادتم
چقدر گفتمت بیا مرا بخر ... نیامدی...

نیامدی نیامدی نیامدی نیامدی
تو آنقدر نیامدی که "ضربدر نیامد"ی

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان عج -( دل بیچاره ام آتش گرفت از دست هجرانت ) *

1559
3

یا صاحب الزمان عج -( دل بیچاره ام آتش گرفت از دست هجرانت ) دل بیچاره ام آتش گرفت از دست هجرانت
((که جانم در جوانی سوخت ، ای جانم به قربانت))
تحمل خواستی از من ، منم آن را عمل کردم
گمانم رفته است از خاطرت آن قول و پیمانت
ندیدم ردپایی از تو بین کوچه های شهر
به اذن الله راهی می شوم سوی بیابانت
ندارم دست آویزی به غیر از دامن لطفت
کمک کن بر من بی آبرو ... دستم به دامانت
بگیر از سینه ی من عشق را ، دیگر نمی خواهم
به دردت خو گرفتم نیستم دنبال درمانت
مرا آتش بزن اما نگو :دیگر نیا اینجا
منم دیوانه ات ، جانم شده وابسته به جانت
چه شب ها تا سحر بیدار ماندم با هوای تو
به امّیدی که روی ماه بینم کنج ایوانت
سرا پا غصه ای ، ای کاش می مُردم به پای تو
فدای گریه ها و رنج

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان (عج) -( دست خالی آمدم تا در به رویم وا کنی ) *

1817
3

یا صاحب الزمان (عج) -( دست خالی آمدم تا در به رویم وا کنی ) دست خالی آمدم تا در به رویم وا کنی
طعم آغوش خودت را بر دلم معنا کنی
بار بستی از دلم رفتی که آواره شدم
می شود خود را دوباره در دل من جا کنی؟
زهر هجرت کار من را ساخت ، افتادم زمین
لحظه ای پیشم بیا تا که مرا سرپا کنی
روز های بی کسی سرد است ، سرما خورده ام
دست هایم را بگیر تا روزیم گرما کنی
در میان کوچه های نفس و دنیا گم شدم
نور بر قلبم بتابان تا مرا پیدا کنی
بی خیال از تو درون شهر در آرامشم
کاش من را بی قرار جاده و صحرا کنی
من قصی القلبم و عصیان به من رو می کند
یک نگاهم کن که من را مرد با تقوا کنی
آنقدر برخورد تو خوب است بد عادت شدم
می شود یکبار با این بی وفا دعوا کنی؟؟
آبرویی می دهند تنها به عبد

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان (عج) -( من شدم وقتی گدا بی وقفه آقایم شدی ) *

1533
2

یا صاحب الزمان (عج) -( من شدم وقتی گدا بی وقفه آقایم شدی ) من شدم وقتی گدا بی وقفه آقایم شدی
دادم از کف مکنتم را.. کل دنیایم شدی
داشتم از دست می رفتم از آثار گناه
توبه ام دادی و در یک آن مسیحایم شدی
بی تو در دنیا فقط احساس پوچی می کنم
دست هایم را گرفتی ، باز معنایم شدی
قطره قطره اشک هایم را به چاه انداختم
آمدی و جمعشان کردی و دریایم شدی
با هوای تو هوایی بیابان ها شدم
یک گل خوش بو و نازی بین صحرایم شدی
خواب های من فقط بوی تو را دارد فقط
ماه هستی ، شب به شب مهتاب رویایم شدی
زندگی بی روی تو رنگی ندارد در دلم
در قنوت نیمه شب تنها تمنایم شدی
کربلا رفتی مرا هم همسفر کن با خودت
تو همانی هستی که همراه همه جایم شدی

محمدسعید طالبی

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج) -( آب از سرم گذشته صدا میکنی مرا؟ ) *

2020
4

مناجات با امام زمان(عج) -( آب از سرم گذشته صدا میکنی مرا؟ ) آب از سرم گذشته صدا میکنی مرا؟
در یک قنوتِ سبز دعا میکنی مرا؟

این شوقِ پر زدن که به جایی نمیرسد
بال و پرم شکسته هوا میکنی مرا؟

هر جمعه،ندبه،چشمِ وَرم کرده،التماس...
از بندِ انتظار رها میکنی مرا؟

می آیی و بدونِ ملاقات میروی...
از سر چرا تو اینهمه وا میکنی مرا

شب های جمعه کربُ بلا پیشِ مادرت
آقا برای روضه سوا میکنی مرا

یعنی که اشکِ روضه ی ما از دعای توست
از برکتِ زیارتِ کربُ بلای توست

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان (عج) -( کوچه ها را یک به یک گشتم ولی پیدا نشد ) * جعفر ابوالفتحی

2179
5

یا صاحب الزمان (عج) -( کوچه ها را یک به یک گشتم ولی پیدا نشد ) کوچه ها را یک به یک گشتم ولی پیدا نشد
باز هم این صبح جمعه زشت شد ، زیبا نشد

شهر را با گریه هایم زیر و رو کردم ولی
چشم من لایق به دیدار گل زهرا (س) نشد

هر که نام دلبرم را برد ، شد حاجت روا
نام او را بردم اما یک گره هم وا نشد

یک گره دارم که آن نادیدن رخسار اوست
این گره بر طالعم خوابید و دیگر پا نشد

یار گفتا رویتش فردا میسر می شود
من چه سازم با دل و جانم اگر فردا نشد?

جمعه شد پرونده ی اعمال ما دستش رسید....
و فقط پرونده ی تاریک من امضا نشد....

عالمی منها شد از درک حضور او ولی
غیبت او ضربدر غیبت شد و منها نشد

هر که خلوت میکند آخر به جایی می رسد
قلب من یک لحظه با تنهایی اش تنها نشد

شاعر : ج

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید محمدی

امام زمان (عج) مناجات -( چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید ) * وحید محمدی

4043
7

امام زمان (عج) مناجات -( چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید ) چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
پیامی از سر کویش به ما نمی آید

چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر
چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید

چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم
چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید

چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم
چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید

چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم
چه کرده ایم جواب دعا نمی آید

چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام
نسیمی از طرف کربلا نمی آید

به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم
جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟

شاعر : وحید محمدی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام زمان(عج)مناجات -( دستم نمی‌رود به تمنای این و آن ) * محمود ژولیده

1208

امام زمان(عج)مناجات -( دستم نمی‌رود به تمنای این و آن ) دستم نمی‌رود به تمنای این و آن
چشمم نمی‌کشد به تماشای این و آن

یوسف‌ندیده‌ها هوس چهره می‌کنند
این دل نمی‌خورد به زلیخای این و آن

عاشق نگشته‌اند دو چشمی که هرزه‌اند
بینا نشد نگاه، ز دنیای این و آن

رخسار تو کجا، اثر دست ما کجا
رویت شبیه نیست به سیمای این و آن

□□□

باید که گریه کرد بر احوال زار خویش
مؤمن مگر گناه کند پای این و آن

غیبت خطای هر شب و هر روزمان شده
تا کی کنیم، سیرخطاهای این و آن

خود غرق مشگلیم در اطراف خویشتن
اما کنیم حل معمای این و آن!

دستی بکش تو بر سر ما یابن فاطمه!
خسته شدیم ما ز تسلای این و آن

ما با توییم و جان به کف نایب توییم
ما را رها مکن به تولای این و آن

ما دست از

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

امام زمان(عج)مناجات -( باز در گوشه‌ی غربت نفسم می‌گیرد ) * سید محمد میرهاشمی

1291
0

امام زمان(عج)مناجات -( باز در گوشه‌ی غربت نفسم می‌گیرد ) باز در گوشه‌ی غربت نفسم می‌گیرد
سینه تنگ است برایت نفسم می‌گیرد

بی‌جواب است سوالم... به شهیدان برسم؟
باز از هق‌هق حسرت نفسم می‌گیرد

چه شد این‌سان به بدی دست رفاقت دادم؟
نالم از شدت حیرت نفسم می‌گیرد

دیشب از حنجره‌ی خسته‌ی من خون می‌ریخت
بس‌که کردم ز تو صحبت نفسم می‌گیرد

نیست در حلقه‌ی ذکر تو مرا تاب حضور
چونکه از ذکر مصیبت نفسم می‌گیرد

عاقبت یاد غمت قاتل این جان گردد
گاه یادت، ز حرارت نفسم می‌گیرد

بی‌تو در حیطه‌ی این شهر نفس‌آلوده
یاس خوشبوی ولایت نفسم می‌گیرد

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( ای جان جهان، عیان تو را باید دید ) * محمد علی مجاهدی

2173
4

امام زمان(عج)مناجات -( ای جان جهان، عیان تو را باید دید ) ای جان جهان، عیان تو را باید دید
با دیده خون‌فشان تو را باید دید

در مسجد سهله از فرج باید گفت
در مسجد جمکران تو را باید دید

شاعر : محمد علی مجاهدی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

امام زمان(عج)مناجات -( آشفتۀ كار روزگاريم! ولى... ) * محمد مهدی عبدالهی

1024
1

امام زمان(عج)مناجات -( آشفتۀ كار روزگاريم! ولى... ) آشفتۀ كار روزگاريم! ولى...
عمريست كه در حضور ياريم! ولى...

مولاى زمان! اجازه! عرضى داريم:
هرجمعه به جاده، چشم داريم ! ولى...

مانند گل بهار ،مى گريد و بس هرچند هميشه زار ،مى گريد و بس

از هجر تو اى قرار آدينۀ وصل
هر آينه روزگار ،مى گريد و بس

در قلب زمين ،عشق به جانان جاريست
در نبض زمان، نالۀ هجران جاريست

از چشم تر چشمۀ جوشان دعا
هر جمعه فقط ،ندبۀ باران جاريست

خدا را شکر بهر نعمت عشق! ندارم حاجتی جز دولت عشق!

دوبیتی لب گشوده صبح جمعه :
سلام عاشقان بر حضرت عشق!

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

امام زمان(عج)مناجات -( از زلف پریشان تو دارم گله چندان ) * یوسف رحیمی

1870
2

امام زمان(عج)مناجات -( از زلف پریشان تو دارم گله چندان ) از زلف پریشان تو دارم گله چندان
از زلف پریشان تو از زلف پریشان

زلفت گره انداخته در کار دلم سخت
ای دوست مرا از سر خود وا مکن آسان

پنهان نکند راز مرا پرده‌ی اشکم
عمری‌ست که دل باخته‌ام، از تو چه پنهان

از عشق تو در آتشم، از آتش عشقت
حیرانم و حیرانم و حیرانم و حیران

یک شهر شود در پی‌ات آواره‌ی صحرا
کافی‌ست که من سر بگذارم به بیابان

هر لاله گرفته‌ست قنوت آمدنت را
این خاک ندیده‌ست به خود بعد تو باران

بازآی که در مقدم تو جان بفشانم
من زنده از آنم که به عشق تو دهم جان

شاعر : یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام زمان(عج) مناجات -( او تا نفس کشیده من انگار طاهرم ) * مهدی رحیمی زمستان

1190
1

امام زمان(عج)  مناجات  -( او تا نفس کشیده من انگار طاهرم ) او تا نفس کشیده من انگار طاهرم
وقتی که با امام زمانم معاصرم

چون آینه غبار گرفته ست باطنم
از بس که هر دقیقه رسیدم به ظاهرم

عمری به جای زهد به دنبال زاهدم
عمری به جای ذکر به دنبال ذاکرم

یک ذره هم تلاش نکردم به خاطرت
اما تو هی مبارزه کردی به خاطرم

هرجمعه غائبم ز حضورت ولی چرا؟
با اینهمه تو غائبی و بنده حاضرم

وقتی که نیستم نفسی نیز منتظر
با اینهمه نماز، مسلمانِ کافرم

مثل مسافرت به مسیری که تازه است
توی مسیر هستم و محو مناظرم

یک بیت باب میل تو هرگز نگفته ام
خیر سرم اگر که بگویند شاعرم

شاعر : مهدی رحیمی

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(ع) -( بردوش دلت بارگرانیم نیا ) *

1115
1

مناجات با امام زمان(ع) -( بردوش دلت بارگرانیم نیا ) بردوش دلت بارگرانیم نیا
مامدعیان اهل زبانیم نیا

هرروزنبودنت بلاییست عظیم
ماجمعه فقط دلنگرانیم نیا

مادغدغه ای غیرشماهم داریم
درگیرمقام وآب ونانیم نیا

این جمعه عروسی مجلل داریم
آن جمعه ی بعد میهمانیم نیا

این جمعه که نه جمعه ی بعدی هم نه
شرمنده! گرفتارجهانیم نیا

رسماًهمگی مرام کوفی داریم
اسماًفقط ازمنتظراتیم نیا

عالیه رجبی

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(ع) -( دیده ی بی آب اصلا کور باشد بهتر است ) * جعفر ابوالفتحی

1390
3

مناجات با امام زمان(ع) -( دیده ی بی آب اصلا کور باشد بهتر است ) دیده ی بی آب اصلا کور باشد بهتر است
این دل بی عاطفه در گور باشد بهتر است

من خجالت می کشم پیشت بیایم خوب من
سجده بر پای تو دورادور باشد بهتر است

آنزمانی که نداند قدر زر را مفلسی
زر ز مفلس مدتی مهجور باشد بهتر است

رشته مو بردار و بر دارم بزن اما نکش
جان عاشق هر قدر رنجور باشد بهتر است

مشک خالی مرا نگذار بی صد قطره اشک
جنس من تا صبح جمعه جور باشد بهتر است

حال من را خوش کنی آینده ام خوش می شود
علت خوشحالیم انگور باشد بهتر است

ریز ها اینجا عزیزند و درشتان هم ذلیل
فیل در نزد سلیمان مور باشد بهتر است

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 26
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان -( ازجمعه ی بی شمابدم می آید ) *

1117

مناجات با امام زمان -( ازجمعه ی بی شمابدم می آید ) ازجمعه ی بی شمابدم می آید
ازدیگرِروزها بدم می آید

وقتی که دعای مابدردت نخورَد
ازخواندن هردعابدم می آید

باقلب عزیزتان چه بدتاکردیم
ازاسم خودم ،خدابدم می آید

ماراچه به منتظرنشستن آقا
ازاینهمه ادعابدم می آید

عالیه رجبی

  • دوشنبه
  • 27
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم -( پنهان کنم چگونه هویدایی تو را ) * محمد جواد شیرازی

1282
1

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم  -( پنهان کنم چگونه هویدایی تو را ) پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دل آرایی تو را

ظرف مرا شکستی و حالا نشسته ام
تا رو کنم حکایت لیلایی تو را

نفسی لک الوقاء... به عالم نمی دهم
بنده شدن به درگه مولایی تو را

خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی
خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را

در غفلت زمانه فراموش کرده ام
درد غریبی و غم تنهایی تو را

باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟
باید چه کرد این همه آقایی تو را؟

دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم
تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را

با گریه گفت زینب کبری، برادرم
سنگی شکسته روی تماشایی تو را

دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید
برهم زده بلاغت و شیوایی تو را

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم -( تب وصال تو را شب به شب به سر دارد ) *

1207

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم  -( تب وصال تو را شب به شب به سر دارد ) تب وصال تو را شب به شب به سر دارد
کسی که از غم تو گریه‎ی سحر دارد

هواییِ تو، هوایی هیچ بامی نیست
تعلقات برای گدا، ضرر دارد

چگونه زندگی‎اش راحت است و آسوده
یتیم اگر به دلش حسرت پدر دارد

بیا برای غریبیش گریه کن هر روز
که او همیشه به خونِ جگر، نظر دارد

بگیر پشتِ درش دست خالی خود را
فقیر، وقتِ کَرم فیض بیشتر دارد

بگرد روضه به روضه برای دیدن او
بگرد، یار به این روضه‎ها گذر دارد

خدا کند که برات مرا کند امضا
کنار او دل من میل یک سفر دارد

به یُمن تربت اعلای کربلای حسین
نماز و سجده‎ی من لذتی دگر دارد

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در زیارت عاشورا 5 آبان 95

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم -( بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن ) * محمد جواد شیرازی

1745
1

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم  -( بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن ) بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن

درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن

نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر
ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن

نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون
فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن

ندارم بیم رسوایی، به امید تماشایی
دم میخانه می گردم، کمی آقا نگاهم کن

برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه
به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن

ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من
فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن

به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری
صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن

اما

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم -( کشید آه و سپس سفره ای ز آه انداخت ) * محسن حنیفی

1297

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم  -( کشید آه و سپس سفره ای ز آه انداخت ) کشید آه و سپس سفره ای ز آه انداخت
به چشم خشک تمامی ما نگاه انداخت

به یمن گریه ی بر جون و این لباس سیاه
نظر به سوی غلامان روسیاه انداخت

حبیب پاشده از قبر گوئیا حشر است
نوای روضه اش، او را به اشتباه انداخت

دوباره ناحیه خوانی، دوباره روضه باز
دوباره دسته گریه ز دیده راه انداخت

فرازهای زیارت، لهوف را گریاند
حسین را به زمین تا که ذوالجناح انداخت

صدای ناله ی "و الشمرُ جالسٌ" برخاست
نظر به واقعه ی بین قتلگاه انداخت

برای اینکه سر از پیکرش جدا نکند
به گریه دشنه، خودش را به پای شاه انداخت

دو کاسه خون شده چشمش، به غیرتش برخورد
نظر همینکه به طفلان بی پناه انداخت

خودش برای خودش روضه ی مگو می خواند

  • جمعه
  • 1
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم -( عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم ) * محمد جواد شیرازی

1894

اشعار امام زمان(عج)ماه محرم  -( عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم ) عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم
یا شکارم می کنی یا خود شکارت می شوم

افضل الاوقات من وقت به یادت بودن است
لحظه ای که واقعا دلْ بی قرارت می شوم

بی پناه افتاده ام٬ آیا پناهم می دهی؟
مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم

واقعا شرمنده ام با نامه ی آلوده ام
موجب این غصه های بی شمارت می شوم

بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی
بین نوکرها سگ ایل و تبارت می شوم

مبتلای تو شدن اصلا نمی آید به من
با دعای مادرت زهرا دچارت می شوم

با ضمانت نامه از شاه خراسان، اربعین
راهی کرب و بلا بهر زیارت می شوم

هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم
روضه خوان عمه ی ناقه سوارت می شوم

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

آقابیا -( آقا به جان حضرت زهرا ظهور کن ) * اسماعیل تقوایی

3779
2

آقابیا -( آقا به جان حضرت زهرا ظهور کن  ) آقا بیا
آقا به جان حضرت زهرا ظهور کن
دنیای ظلمت همه را غرق نور کن
ما منتظر دیده به راه تو دوختیم
لطفی به مانما واز این ره عبور کن
دیگر بس است غیبت تو یابن فاطمه
منت گذار برهمه قصد حضور کن
ای صاحب زمین وزمان مهدیا بیا
دلهای شیعه غرق غرور وسرور کن
در انتظار عدل تو مظلومها، بیا
فکری برای منتظران صبور کن
آقا بیا نشان بده مخفی مزار را
با شیعیان خود غم مادر مرور کن

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نگاهم کن -( در گیر و دار عشق ) *

1235

نگاهم کن -( در گیر و دار عشق ) در گیر و دار عشق غمگینم نگاهم کن
تنها به الطاف تو خوش بینم نگاهم کن

دنبال دست این و آن عمری است می گردم
خیری ندیدم باز مسکینم نگاهم کن

دل سردم از مردم به آغوش تو محتاجم
آشفته ام ، محتاج تسکینم نگاهم کن

شیطان مرا با زهر تیرش بی سلاحم کرد
دور و برم را همی نمی بینم نگاهم کن

در چنته ام چیزی ندارم غیر اشک و آه
من را بخر آقا که من اینم ، نگاهم کن

با خلوت و با نافله کاری ندارم من
یک پوست تنها مانده از دینم نگاهم کن

دست خودم باشد خودم را که نمی بخشم
من مستحق لعن و نفرینم نگاهم کن

قولم اگر چه بی ضمانت ارزشش هیچ است
در کربلا باشم که تضمینم نگاهم کن

باشد قبول اصلا لیاقت نیست در بنده
حداقل در وقت

  • چهارشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 19:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

تقدیم به آقایم صاحب الزمان(عج) -( ای عزیز زدیده ها غائب، ) *

1178

تقدیم به آقایم صاحب الزمان(عج) -( ای عزیز زدیده ها غائب،                ) ای عزیز زدیده ها غائب،
ای به یازده امام ما نائب،
نور رخشنده معنی صائب،
کمکی تو نما بر این تائب،
اینکه گردیده ازهمه خائب،
دست ما جملگی به دامانت،

میرسد ازکرامتت نانم،
همه عشقم توراحت جانم،
نوکرم من تو شاه سلطانم،
سفره داری ومن چو مهمانم،
داده ای دلبرا تو سامانم،
جان ناقابلم به قربانت،

ای غریب ای نگار یکتایم،
بی تو من خسته ام چه تنهایم،
زخمیه تیغ تیز غمهایم،
پوچ محض ست تمام دنیایم،
به کجایی توای دل آرایم، حضرت حق بود نگهبانت،

به امید تو دل توان دارد،
وزلطفت جهان امان دارد،
عاشق ازدوریت فغان دارد،
عزم دیدارجمکران دارد،
نغمه ی صاحب الزمان دارد،
من فدایی برق چشمانت،

ذوالکرم هستی و سخاداری،
چقدر

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اللّٰهم عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرَجْ -( باید برای شعر زنم چاک سینه را ) * محسن قاسمی

1310
1

اللّٰهم عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرَجْ  -( باید برای شعر زنم چاک سینه را ) باید برای شعر زنم چاک سینه را
چون طالبی ز خاک در آرم دفینه را

آنجا که حرف می رود از بضعه الحسین
خاکش تبرک است سر و چشم و سینه را

بنت الرباب و دختر زهرا همیشه داشت
همراه خویش کرببلا و مدینه را

گفته حسین غرق جمال خداست او
گشتم نیافتم به مقامش قرینه را

در روضه اش نشستن ما رایگان نبود
پرداخت کرد لطمه به صورت هزینه را

پرسید اين عمی العباس و شاه داد
با کندن عمود جواب سکینه را

وقت غروب آب گرفت و دوید تا
شوید ز خاک علقمه آهنگ کینه را

همچون حسن برای حسین و قیام او
تو ساختی برای رقیه زمینه را

دیدم نجات ماست به دست حسین و تو
مانند بادبان شده ایی آن سفینه را

بانو بگیر از کرم کربلاییت
دستان این غر

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج) مناجات -( ما از ازل اسیر پریشانی توییم ) *

2342
1

امام زمان(عج) مناجات -( ما از ازل اسیر پریشانی توییم ) ما از ازل اسیر پریشانی توییم

دنبال دیدن رخ نورانی توییم

ما ورشکسته ایم... نگاهی، ترحّمی

محتاج یک عطای سلیمانی توییم

کو خیمه ات که رو به حریمت بیاوریم؟

آواره ی بهشت بیابانی توییم

ای مجری حدود الهی بیا که ما

لب تشنه ی مرامِ مسلمانی توییم

از زیر پرچم تو به جایی نمی رویم

سایه نشین رحمت رحمانی توییم

برق نگاه تو دل ما را گرفته است

دیوانگان دیده ی بارانی توییم

دیگر نفس نمانده بیا تا نمرده ایم

دل خستگان غیبت طولانی توییم

یک شب بیا به هیأت ما منبری برو

ما کشتگان لهجه ی عرفانی توییم

لب وا کن و سخن ز تن بی کفن بگو

گریه کنان روضه ی طوفانی توییم

ما سینه چاک بی کسی شاه بی سریم

سینه زنان ن

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج) مناجات -( برای آنکه بیایی به جاده می نگرم ) *

1955
1

امام زمان(عج) مناجات -( برای آنکه بیایی به جاده می نگرم ) برای آنکه بیایی به جاده می نگرم

برای تو چِقَدَر حرف دارد این جگرم

هنوز هفته به هفته پرم زمینگیر است

هنوز بال ندارم به آسمان بپرم

کویر خشکم و چشم انتظار بارانم

هنوز میوهء کالم ، هنوز بی ثمرم

دوباره کیسه خالی برایت آوردم

هنوز شکرخدا من گدای پشت درم

چقدْر جمعه گذشت و چقدْر مادرمن...

نیامدی چقدَر پیر تر شده پدرم

بدون تو چقدَر درد بی دوا دارم

بدون تو چه بلاها که آمده به سرم

همیشه دست نوازش تو میکشی به سرم

همیشه خوبی و...من هم همیشه دردسرم

مگر خود تو نگفتی مواظبم هستی

برس به داد دلم در گناه ، غوطه ورم

خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم

خودت مراقب من باش، بی تو درخطرم

مگر دعای خودت

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج) مناجات -( بالابلندی، شانه های مهربان داری ) *

797

امام زمان(عج) مناجات -( بالابلندی، شانه های مهربان داری ) بالابلندی، شانه های مهربان داری

بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری

بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن

روی عبایت آیه هایی از دخان داری

بارانی و با ابرهای جمعه می باری

بارانی و در مشت خود هفت آسمان داری

در دست گرچه ذولفقار انتقام اما

بر روی دوشت بقچه های آب و نان داری

ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم

حسی که تو به هر کدام از شیعیان داری!

گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه

هر جا که دلتنگ توایم، از خود نشان داری

هر جا که نامت را بخوانم می رسی از راه

هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج) مناجات -( قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم ) *

922
1

امام زمان(عج) مناجات -( قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم ) قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم

خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم

یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خورده ایم

تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم

منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت

قرن ها این جاده را با چشم گریان رفته ایم

سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه

با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم

ادعای شیعگی داریم اما در عمل

برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم

حال ما این است... فکری کن به حال ما خودت

ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم

غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم

بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم

حیف شد... قبلا تو بودی بهترین معشوق ما

حال جای تو سراغ ن

  • جمعه
  • 29
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 08:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد