شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

مناجات با امام زمان( عج) -(چجوری بی تو سرکنم امون از این جدایی) * مجید آقاجانی

320

مناجات با امام زمان( عج) -(چجوری بی تو سرکنم امون از این جدایی) چجوری بی تو سرکنم امون ازاین جدایی
دارم ز غصه میمیرم ؛ آقا جونم کجایی

ببین چه حالی دارم ؛ بال و پرم شکسته
میخوام ازت یا مهدی ؛ برام کنی دعایی

دل به تو دادم ارباب ؛ مجتاجتم همیشه
پشت در خونه ی تو؛ کارم شده گدایی

دنیا مارو اسیر کرد ؛ نذاشت تو رو ببینیم
دور شدیم از تو آقا ؛ سخته چقدر خدایی

یه دنیا غصه و غم ؛ تو دل من نشسته
بیا برس به دادم ؛ به درد من دوایی

کاش برسه یه روزی ؛ حاجتم رو بگیرم
فقط همینه حاجتم ؛ منم بشم کربلایی

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

واحد امام زمان(عج) -(ای دردیمیزین درمانی) *کربلایی امیر حسامی تبریزی

162

واحد امام زمان(عج) -(ای دردیمیزین درمانی) ☑️بند اول
ای دردیمیزین درمانی
ای فاطمه نین جانانی
هجرین دن اورک قان اولدی
آغلار گوزوون قربانی

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند دوم
قوربانین اولوم ای مولا
ای لطف و کرم ده دریا
ای پادشه دو عالم
باخ سائله یابن الزهرا

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند سوم
گل باشیمیز اوسته آخیر
ظِلّ کرمین بیر گون سال
گل اهل خطادن آقا
زهرا آناوین قانین آل

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

☑️بند چهارم
گل قلبه صفا وئر مولا
دردلره دوا وئر مولا
نوکرلریوه یا مهدی
بیر کرب و بلا وئر مولا

(((مولا ، مولا ، یابن الزهرا)))

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور امام زمان(عج) -(عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من) * طاها تحقیقی

347

شور امام زمان(عج) -(عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من) بند?

عمریست که پریشان و گرفتار تواَم من
در فکر تو وُ دیدن رخسار تواَم من
ای شمس نهان در پس غیبت، کجایی؟
بی تابمو مشتاقِ به دیدار تواَم من

یعقوب دلم در ره تو خون به جگر شد
در حسرت وَصلت به فغان مرغ سحر شد
مجنون تو هر جمعه پی تو، بیامد
هر جا و مکانی که زِ نام تو خبر شد

خواهش چشِ ترمی
سایه ی روی سرمی
کاشکی میشد بشناسمت
وقتی که دور و برمی

ای دار و ندارم
ای باغ و بهارم
بیا ببین گریه
شده کار و بارم

? بیا آقام آقام ?

بند??

با یاد تو هر ثانیه دل غرقِ تمناست
آهنگ لبانم همه دم آه و دریغاست!
محزون و شکسته پر و بالم، نگارا
شبهای فراقت به سر ما همه #یلداست

شرمنده ی روی تواَم ای ماه دل آرا
تقصیر من است پرده نشینیِ تو مولا
هر دم تو به یاد منی و من، نَدانم
منزل به کجا داری تو ای یوسف زهرا

ترانه ی رو لبمی
خواب هر روز و شبمی
خیلی بَدَم و بی وفا
ولی تو تاب و تبمی

یه دنیا میخوامت
صیدم توی دامت
بیا گُل زهرا
فدای مرامت

? بیا آقام آقام ?

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت مهدی(عج) -(تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد) * حسین رحمانی

228

حضرت مهدی(عج) -(تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد) تا قطره ی اشک از مژه ی چشم تر افتاد
هر چه به جز از عشق شما از نظر افتاد

من مطمئنم یاد من هستی که هم اکنون
این ولوله در جان من بی خبر افتاد

گفتم برساند عوض نامه به کویت
آن آهِ بلندی که به دست سحر افتاد

در طالعِ من قصه ی هجران شده مکتوب
پس قرعه به نام من مجنون ، سفر افتاد

روی تو ندیدم ... وَ صدایت نشنیدم
این غصه به اقبال منِ کور و کر افتاد

نزدیک به رسوا شدنم... گوشه ی چشمی !
چون آبرویِ نوکر تو در خطر افتاد

بی تو همه عالم شده لبریز بلایا
بی تو گره در کارِ تمام بشر افتاد

بر صفحه تاریخ نوشته به خط زر :
(با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد)

خیلی نجفم دیر شده ... کاش ببینم
در دست من خسته ضریح پدر افتاد

عالم به فدای غم سنگینِ حسین جان
داغی که نشانش به روی هر جگر افتاد

شد مبدا هر روضه جانسوز مدینه
آن روز که با مادر ما شعله در افتاد

حوریه زمین خورد میان در و دیوار
حوریه به سیلی کسی در گذر افتاد ...

می گفت : حسن ! خوب ببین ؛ زیور گوشم
انگار همینجا و همین دورو بر افتاد ...

مادر به زمین خورده و دختر به زمین خورد
این روضه گذارش به محرم ، صفر افتاد

وای از سر پرخون حسین بن علی که
در کوچه و در بزم می و طشت زر افتاد

این ناله زهرا شده در مجلس اغیار...
... بر جان لب اطهر او چوب تر افتاد

پیوسته بگوید که بنی قتلوکَ
اینگونه به قلب همه عالم شرر افتاد

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

حضرت مهدی(عج) -(بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟) * حسین رحمانی

157

حضرت مهدی(عج) -(بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟) بار من مانده به بازار ، خریداری تو؟
نوکرِ بی کس و بی عار ، خریداری تو ؟

مانده بر دست من این دل ، دل بی قیمت را
از من زار و گرفتار ، خریداری تو ؟

به متاع من بیچاره همه خندیدند
دیده ام از همه آزار خریداری تو ؟

آبرویی که نمانده به منِ آلوده
توبه های شده تکرار خریداری تو ؟

فکر اعمال بدم خواب مرا می گیرد
دیده ی مضطر و بیدار خریداری تو ؟

منکه بی قلب سلیمم ، ندهید افسوسم
قلب ویرانه ی بیمار خریداری تو ؟

غیر اشکم که ندارم ثمری ، آقا جان
میوه ی دیده ی تبدار ، خریداری تو ؟

تا که امشب تو بیایی ، نفسی می خوانم
روضه ی دست علمدار خریداری تو؟

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(به شوق دیدنه تو روزامو می شمارم) * رضا نصابی

356

امام زمان(عج) -(به شوق دیدنه تو روزامو می شمارم) بند اول

به شوق دیدنه تو
روزامو می شمارم
هر ثانیه هر لحظه
اسم تورو می یارم

من ازخدا میدونی
تنها ظهورو میخوام
میونه این سیاهی
چشمه ی نورو میخوام

بیا اب و جارو شده شهر و کوچه ها

بیا پا بزار روی چشمای خیس ما

?بیا اقا بیا?

____________________

بند دوم

قلبم تو سینه تنگه
اه من اتشینه
ترسم اینه بمیرم
چشمام تورو نبینه

هر صبح جمعه اقا
دیده به رات نشستم
اسم تورو میخونم
با این دله شکستم

بیا نداره دلامون دیگه صبرو قراری
بیا تو که درمونه قلبای مضطر مایی

?بیا آقا بیا?

___________________

بند سوم

از هجر و دوریه تو
لبریز درد و آهم

دیدی من و همیشه
که مشغوله گناهم

شرمنده هستم اقا
شرمنده ی تو هستم

تو بی کسی تو تنها
بودی گرفتی دستم

آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم
آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم

?بیا اقا بیا?

____________________

بند چهارم

چشام زخجلت آقا
همیشه خیسه آبه
دعا کنی اگر تو
می دونم مستجابه

با دست خالی هستم
تو کردی ظرفمو پر
با چه زبونی آقا
ازت کنم تشکر

آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم
آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم

?بیا اقا بیا?

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت مهدی(عج) -(محتاج نگاه مهدیم هر دم در پناه مهدیم) * رضا نصابی

503

حضرت مهدی(عج) -(محتاج نگاه مهدیم هر دم در پناه مهدیم) محتاج نگاه مهدیم
هر دم در پناه مهدیم
اگه مادرش قبول کنه
سرباز سپاه مهدیم

بی کران مهدی
جاودان مهدی
ادرک ای مولا
الامان مهدی

یا مهدی ادرکنی
?????
از مغرب سحر خواهد رسید
از جاده خبر خواهد رسید
ان یار سفر رفته ی ما
اخر از سفر خواهد رسید

عاقبت اقا
می رسد از را
روی دوشش هست
علمه سقا

?????
خورشید جهان نما تویی
بر قلب سیه صفا تویی
دست من به دامن شما
حضرت گره گشا تویی

العجل مهدی
بی بدل مهدی
نام تو شیرین
چون عسل مهدی
?????
رو لبم گشته مندرج
یا رب به ثامن الحجج
رحمی کن به منتطران
تعجیل کن در امر فرج

سر یزدانی
جان و جانانی
امپراطوره
کل دورانی

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت امام زمان(عج) -(بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم) * محمد حسین شهریار

256

حضرت امام زمان(عج) -(بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم) بِه بارگاهِ نِگاهَت بَهار می بِینَم
بَهار را به دَرَت جان نِثار می بِینَم

به بالِ عِشقِ تُو بِتوان بَر اُوج‌ ها پُرِ زَد
فَلک بِه نامِ تُو اَندَر مَدار می بِینَم

نَواِی نای دِلِ کَعبِه جُز وِلای تُو نِیست
طَوافِ کُوی تُو را اِفتخار می بِینَم

جَمالِ کَعبه زِِ خالِ تُو آبرُومَند اَست
و گَر نَه سَنگ و گِلِ بی عَیار می بینَم

چُو سَعی بی تُو یِکی پَسته‌ اِیست دور از مَغز
نَماز بی تُو بَسی شَرمسار می بِینَم

مُحَمّد و عَلی و فاطمه، حَسن و حُسین
زِ چِهرِ پاکِ تُو مَهدی، نِگار می بِینَم

مَقام و حُجر و حَجَر ناوِدان و زَمزَمِ مِهر
چو مُستَجارِ دَرت، خاکسار می بینَم

بِه عِشقِ رُوی تُو بُوسَند حاجیان عَرَفات
تُو را فُروغِ سَماواتِ یار می بِینَم

بِه ‌دورِ شَمعِ گِرانَت وِقُوف و بیتُوتَه اَست
بِه سُوی خَصمِ تُو رَمّی جَمار می بینَم

رُخِ تُو چِشمهء خُورشید، و دِیدِه‌ اَم خُفّاش
زِ گَرد و خاکِ مَعاصی است تار
می بینَم

تُو آفتابِ گِران سَنگِ عَرصهء اُمّید
جَهان بِه ‌راهِ تُو چِشم اِنتظار می بینم

رُخِ کریمِ تُو از کَعبِه میدَمَد فَردای
ازین سَرای گُلِ روزگَار می بِینَم

بِتاب شَمسِ پَسِ اَبرِ غِیب، اِی مُوعُود
زَمانه دَر کَفِ قُومِ شَرار می بِینم

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج) -(سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم) * مرتضی سراوانی گرگانی

427

مناجات با امام زمان(عج) -(سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم) سر خوش از عمر بلند شب یلدا هستیم
لاجرم با گذر عمر چه هم پا هستیم

سال ها میگذرد فصل به فصل اما حیف
همه در خواب زمستانی و اغما هستیم

گرم دهر است سر ما و بخود مشغولیم
دائم الخمر ز پیمانه ی دنیا هستیم

کوه یخ ساخته در کوره ی دل ها عصیان
در زمستان گنه تشنه ی گرما هستیم

میفروشند همه یوسف خود در بازار
بی حیاگونه همه غرق تماشا هستیم

ماهماره همه در بند و اسیر گُنَهیم
تا که در گیر (اگر،شاید و اما...)هستیم

راه داریم ولی راه به بیراهه رویم...
ما کجا در پی آن یوسف زهرا هستیم؟

ذکر تعجیل فرج راه همه گوییم اما
باز با فعل گنه گرم در حاشا هستیم

شب جمعست همه کرببلا میخواهیم
شب جمعه همه مبهوت یک آوا هستیم

نیست یاور پسرم ناله ی امداد نزن...
مادرت تاب ندارد پسرم داد نزن...

  • یکشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(دل را به کف دست گرفته‌ست جهانی) * ایمان کریمی

372

امام زمان(عج) -(دل را به کف دست گرفته‌ست جهانی) دل را به کف دست گرفته‌ست جهانی
با لشگری از آه به بازار میاید

نزدیکی صبحیم، به کنعان‌ نرسیده
تاریکی شب گرچه به انکار میاید

گیسوی نسیم عطر نفس‌های بهار است
دستان نسیم از خبری خوب لبالب

باید برسد تا به تن دشت بپیچد
تازه همۀ دشت به اقرار میاید_

_کز پنجه ظلم آنهمه خونی که چکیده
"از خون غیوران جهان لاله دمیده"

نزدیکی صبحیم، به سامان که رسیدیم
خورشید به پابوسی عیّار میاید

یک عمر نوشتیم غریبیم غریبیم
یک عمر طلب‌کار قدم‌های طبیبیم

از یاد نبردیم که آن درد کهنسال
هر بار بدهکار، طلب‌کار میاید ...

ما منتظر جشن بهاریم در این دشت
بر روی تن سرد زمستان بنویسید

بر آن همه سَروی که بریدیم به پایش
با پای خودش تا لبه‌ی دار میاید

ای اهل جهان منتظر عید بمانید
ای اهل جهان چشم به امید بمانید

دنیای ستم رو به‌ زوال است، به زودی
ای اهل جهان میر و علمدار میاید

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه امام زمان(عج) -(کاش‌ قسمتِ منم یه‌جرعه‌بود از مِی‌ تو) * عبدالله باقری

291

زمزمه امام زمان(عج) -(کاش‌ قسمتِ منم یه‌جرعه‌بود از مِی‌ تو) کاش‌ قسمتِ منم یه‌جرعه‌بود از مِی‌ تو
کاش‌ راهی‌ بود واسم که‌‌برسم خیمه‌ی‌ تو
من‌ از‌ شما‌ دورم / من‌ وصله‌ی ناجورم
دنیا جُدام‌ کرده از تو ای مقصد و منظورم
سنگینه پرونده‌م / همینه‌ که شرمنده‌م
ولی به آغوشِ گرم و پُر مِهرت پناهنده‌م
آقا سردم نکن - برگ زردم نکن
بَدَم آقا قبول - ولی طردم نکن

دعایی‌ کن آقا دمِ‌سحر برای ما
سخت‌ میگذره آخه بدونِ‌تو دنیای ما
این روزا دلخونی / چه بی‌ سر‌ و سامونی
به‌ یاد اون چادرْ سیا(ه) که شد خاکی‌ و‌ خونی
فدا پریشونیت / نگاهای بارونیت
به مرتضی رفته چقد اون اشکای پنهونیت
حاجتی این شبا - به قسم نیست آقا
مادرت پشت در - چشم براته بیا

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان _ * اسماعیل تقوایی

551

یا صاحب الزمان _ یا صاحب الزمان

یک نیم نگاهی تو زآن چشم جهان بین
بر ذره ی ناچیز دَِرِ خویش بیانداز

من منتظرم تا که قدم رنجه نمایی
آیی و بهار بشریت شود آغاز

بازآ که جهان منتظر مصلح خویش است
ای یوسف زهرا بنما لطف خود ابراز

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر انتظار - ترکی - -(چون یئتیشدین قطره تک دریایه طوفاندان دانیش) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

172

شعر انتظار - ترکی -  -(چون یئتیشدین قطره تک دریایه طوفاندان دانیش) میداندان دانیش

*

چون یئتیشدین قطره تک دریایه طوفاندان دانیش

عشقلر دریاسی ساحلسیزدی عرفاندان دانیش

عؤمریوین آیینه سین پاک ساخلا وجداندان دانیش

موج موج اعمال و تکلیفِ مسلماندان دانیش

شیطانا باج وئرمه ییب جرعتله میداندان دانیش

*

ای کؤنول بی درد وغم، مرهم سوراغین دوتما گَل

خلقه خدمت ایسته سن، ایمانی یعنی آتما گَل

دونیا بازارینده انصافی مقامه ساتما گل

صُبح «مهدی» سَسله ییب، آخشام نامازسیز یاتما گل

عشق دردین درک ائیله سونرا درماندان دانیش

*

سن یازیقلار دردینی گؤرجک روانون اَسمه سه

قویماسان بازارِ کاردا فرق یاخشیله پیسه

گیرمه مئیدانه ، روان اولما مقدّس مجلسه

قورخورام پیغمبر اوغلی قهر ائدیب سندن کوسه

امر ائده لال اوُل نه آلله دان نه شیطاندان دانیش!

*

لطف قیل سن یوسف کنعانه بنزه تمه اونی

بی مَثَل دیر شاه یا سولطانه بنزه تمه اونی

هیچ بیر ارباب و هئچ بیرخانه بنزه تمه اونی

حتّی بو یئرده گئنیش عمّانه بنزه تمه اونی

سؤز دوشنده «مهدی» دن، خلّاقِ رحماندان دانیش!

*

خالقیم موعود گونی بیر آن جهانی تنگ ائده ر

چونکی تصمیم، آخرین تصمیم دی، ساعت هنگ ائده ر

نور جوش ائیلیب قرانلیق لحظه لرله جنگ ائده ر

بی ریا عاشقلری صاحب زمان(عج) سرهنگ ائده ر

بی ریا اوُل، خالص اوُل، عشقیله جاناندان دانیش!

*

چون هدف سنگین دی دونیاده اولور حجّت تمام،

قطعاً آلله دا اؤزی بو عرصه ده ائیله ر قیام

تا کی عالم گؤرسه ده مهدیِ عشقه احترام

السّلام ای قدرتِ حق، صاحب عصر، السّلام!

گل ظهور ائیلیب بیزه اتمامِ هجراندان دانیش!

*

سنسیز ای آقا جهانین یوخ صفا و لذّتی

هئی آچیب سولماقدی بو گولشنده گوللر عادتی

سنده سولماق یوخدوسا، گؤرستسن اوُل قد – قامتی

اقتدا ائیله ر سنه دونیاده محروم مللتی

یالوارار آچ گول دوداغین، باغ و بُستاندان دانیش...!

دادا بیلوردی

  • شنبه
  • 30
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 23:17
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

سرود ماه ربیع الاول و به امامت رسیدن امام عصر عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف -(مَتیٰ ترانا و نَراک یابن الحسن روحي فِداک) * امیر عباسی

120

سرود ماه ربیع الاول و به امامت رسیدن امام عصر عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف -(مَتیٰ ترانا و نَراک یابن الحسن روحي فِداک) مَتیٰ ترانا و نَراک
یابن الحسن روحي فِداک
ای تولّیٰ و ای تبرّایم پیروی از راه و کلامت
عهد جان بستم با تو یا مهدی در بهارِ عیدِ امامت
نورِ کوکب و ماه عَجّل ظُهورَک
یا بَقیةَ الله عَجّل ظُهورَک

دشمن تو بادا هلاک
یابن الحسن روحي فِداک
لشکر زینب همه آماده در نبردِ با دشمنان است
نقش پرچم هم در مصاف ما مددي یا صاحبْ زمان است
ای چراغِ هر راه عَجّل ظُهورَک
یا بَقیةَ الله عَجّل ظُهورَک

عالم ز عشقت سینه چاک
یابن الحسن روحي فِداک
منتظر های دیدنت را اِی یوسف زهرا کن دعایی
تا که مانند لاله ها باشیم در صراطِ تو کربلایی
دلربای دلخواه عَجّل ظُهورَک
یا بَقیةَ الله عَجّل ظُهورَک

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 11:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

سرود ماه ربیع الاول امامت امام زمان (ع) -(شد ربیع الاول و) * امیر عباسی

70

سرود ماه ربیع الاول امامت امام زمان (ع) -(شد ربیع الاول و) شد ربیع الاول و
کام جان پر عسل و
آمده عید امامت
صبح امّید امامت
یا مهدی اَلعَجل...

مست صهبای تو ایم
منتظر های تو ایم
سیّدي یا حجت الله
العجل بقیةَ الله
یا مهدی اَلعَجل...

ای امامِ عاشقان
مهدیِ صاحب زمان
منجیِ کلّ خلایق
که تویی وعده ی صادق
یا مهدی اَلعَجل...

مقتدای ما تویی
دلربای ما تویی
ما محبین تو هستیم
دل به الطاف تو بستیم
یا مهدی اَلعَجل...

ای فدای نور تو
موسم ظهور تو
بهرِ مشتاقان چه زود است
موقعِ مرگِ یهود است
یا مهدی اَلعَجل...

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1403
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل انتظار یا_صاحب_الزمان -(برایم کمی از فلسطین بگو) *

81

غزل انتظار یا_صاحب_الزمان -(برایم کمی از فلسطین بگو) فاطمه معصومه شریف

➖➖➖
#منتشر_نشده
#یا_صاحب_الزمان

برایم کمی از فلسطین بگو
از اندوه نسل نخستین بگو

برای من از تلخی زندگی
برای من از مرگ شیرین بگو

از آن طفل و تابوت خیلی سبک‌
از این بغض و این داغ سنگین بگو

از آن نوعروس پر از آرزو
و جشنی که با خون شد آذین بگو

تو بهتر خبر داری از ماجرا
از آن مادر سخت غمگین بگو

از اندوه بی حد برایم بخوان
کمی از حکایات دیرین بگو

برای من از آل نحس یهود
برای من از آل یس بگو

بخوان آیه ی یطعمون الطعام
از ایتام، اسیران ،مساکین بگو

جهان شد فقیر و اسیر و یتیم
از آبادی و صلح و تسکین بگو

برای ظهورت دعا می کنم
دعا می کنم من تو آمین بگو

#فاطمه_معصومه_شریف
➖➖➖
منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وَ گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای مظلوم غزه، لبنان و طبس -(آه، از هجرانِ آن فریاد رَس) * امیر عباسی

158

مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وَ گرامیداشت یاد و خاطره ی شهدای مظلوم غزه، لبنان و طبس -(آه، از هجرانِ آن فریاد رَس) آه، از هجرانِ آن فریاد رَس
غیرِ مهدی نیست ما را هیچ کس

غیبتش تیری ست بر قلبِ زمان
اَلعَجَل باید به لب، در هر نفس

بهرِ سربازیِ در عصرِ ظهور
میرسد بر گوش جان بانگِ جرس

داغ ما دیگر فزون از حد شده
چون گلی در یک بیابان خار و خس

بر کدامین مرثیه گریه کنیم؟
غزّه، لبنان، یا شهیدانِ طبس

ای عزیز فاطمه، مهدی بیا
ما فقط آقا تو را داریم و بس

هر رهی جز راه عشق تو رَویم
هست آن راهِ تباهی و عبث

ای رهاییِ همه در دست تو
کن دگر آزاد ما را زین قفس

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر فرج -(ایتامِ غریبِ چهارده معصوم اند) * مجتبی شکریان

57

شعر فرج -(ایتامِ غریبِ چهارده معصوم اند) ایتامِ غریبِ چهارده معصوم اند
از دیدن صاحب الزمان محروم اند

عجل لولیک الفرج باید خواند
تا وقت ظهور شیعیان مظلوم اند

  • یکشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با امام زمان (عج) -(جمعه ای در لابه لای ندبه و هق هق بیا) *

63

متن شعر مناجات با امام زمان (عج) -(جمعه ای در لابه لای ندبه و هق هق بیا) جمعه ای در لابه لای ندبه و هق هق بیا
اولین صبح امید و طالع صادق بیا

در قمار این جهان برگ برنده با خداست
اخرین برگ برنده در یَدِ خالق بیا

هر سحر مُردی هزاران بار از داغ حسین
ای که هر صبحی ز داغ عشق کردی دق بیا

عشق تو از پیر کنعان بیشتر باشد به ما
ای که هستی آشنای این دل عاشق بیا

این دل پوسیده ی ما را به جامی زنده کن
کاسه ها را پر بکن با ذکر یا رازق بیا

راز پنهان دل خون شقایق ها تویی
جمعه ای در لابه لای ندبه و هق هق بیا

سجاد احمدیان

  • دوشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر فِی القُدس -(یکروز تهی میشود از باطل...قدس) * مرضیه عاطفی

38

متن شعر فِی القُدس -(یکروز تهی میشود از باطل...قدس) یکروز تهی میشود از باطل...قدس
پُر میشود از صوتِ اذان کامل...قدس
همراهِ شهیدان همه إن شاألله
با حضرت مهدی(عج)سَنُصَلّي فِی القُدس!

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

متن شعر مناجات_با_امام_زمان_عج -(چشم من را غرق بارانش کنید ) * حسین رحمانی

50

متن شعر مناجات_با_امام_زمان_عج -(چشم من را غرق بارانش کنید ) چشم من را غرق بارانش کنید
جرعه جرعه روضه مهمانش کنید

این دل دنیایی وا مانده را
در غم هجران پریشانش کنید

نیست مقبولش اگر این حال من
آنچه یارم خواسته آنش کنید

نوکرش را در پی دیدار او
راهی کوه و بیابانش کنید

درد عشقش را به جانم می خرم
نیست لازم اینکه درمانش کنید

وصله ی ناجورم اما آمدم
کاش من را خار دامانش کنید

گریه بر هر درد بی درمان دواست
رزق اشکم را فراوانش کنید

اسم و رسمم را بگیرید و بجاش
خادم شاه خراسانش کنید

فاطمه ما را دعا کرده یقین
جان ما را روضه گردانش کنید

روضه های فاطمه نا گفتنی ست
با کنایه گفته... آسانش کنید:

یاس باغ مرتضی پژمرده شد
ساقه اش با میخ در آزرده شد

۱۴۰۳/۰۷/۲۳

  • دوشنبه
  • 23
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

متن شعر رباعی امام_زمان_مناجات -(ای کاش که منجی بشر برگردد) * اسماعیل شبرنگ

48

متن شعر رباعی امام_زمان_مناجات  -(ای کاش که منجی بشر برگردد) ای کاش که منجی بشر برگردد
اینبار ستاره ی سحر برگردد

ای کاش که این جمعه عزیز زهرا
با سیصد و سیزده نفر برگردد

  • پنج شنبه
  • 3
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام_زمان_مناجات -(قرار بود زمستان شود بهار چه شد) *

31

متن شعر امام_زمان_مناجات -(قرار بود زمستان شود بهار چه شد) قرار بود زمستان شود بهار چه شد
قرار بود به سر آید انتظار چه شد

مدینه منتظر فارس الحجاز بُوَد
قرار بود رسد از ره آن سوار چه شد

قرار بود که یک صبح جمعه بوسه زند
به مقدمش حجر و رکن و مستجار چه شد

قرار بود تنِ قاتلان زهرا را
کند ز خاک برون و کشد به دار چه شد

به دربِ سوخته چشمی هنوز دوخته است
نشسته آمدنت را به انتظار.. چه شد

اگر چنین گله از ما کنی، روا باشد:
که ادعا بگذارید، اضطرار چه شد؟

بیا تو روضه بخوان و بگو در آن «روزی
که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» چه شد

به چشمِ زینب کبری، غبار، پرده فکند
بیا بگو که چو بنشست آن غبار چه شد

بیا «هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْض» را تو معنا کن
تنی که بود در آن، تیرِ بیشمار چه شد؟

کسی به خیمه نیاورد نعش عبدالله
میان معرکه در اوج گیر و دار چه شد

همه شنیده، تو دیدی ـ فدای چشم ترت ـ
که ده سوار چه کردند و شهسوار چه شد

جماعتی که بُوَد فرششان پرِ جبریل
چو پابرهنه دویدند روی خار چه شد

طنین العطش از قتلگاه می‌آمد
به خیمه‌گاه رسید آب خوشگوار.. چه شد

برای جایزه چون شد جدا سر شهدا
در آن میانه تو دانی که شیرخوار چه شد

چو کرد قافله آهنگ کوفه - واویلا -
چو خواست عصمت صغری شود سوار چه شد

به سمت راست، جسد را نهند در دل قبر
بگو تنی که نمی‌ماند برقرار چه شد

شنیده‌ام دخلت زینبٌ علی ابن زیاد
به طعنه گفت که آن عزت و وقار چه شد

چو دید شه ز روی نی: ز بی کسی با شمر
کند تکلم ناموس کردگار چه شد

کنار تربت شه چون رسید خواهر زار
چو خواست آب بریزد بر آن مزار چه شد

سؤال آخر خود با اشاره می پرسم
میان قتلگه احکامِ احتضار چه شد

رحیق

  • شنبه
  • 5
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام_زمان_مناجات -(ای ناله ی یار دلغمین مهدی جان) * ابوذر رئیس میرزایی

25

متن شعر امام_زمان_مناجات -(ای ناله ی یار دلغمین مهدی جان) ای ناله ی یار دلغمین مهدی جان
آرامش دلهای حزین مهدی جان

در هر سحرجمعه تو را می خوانیم
یابن النجباءالاکرمین مهدی جان

  • شنبه
  • 5
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

متن شعر امام_زمان_مناجات -(بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت ) *استاد سید رضا موید

66

متن شعر امام_زمان_مناجات -(بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت ) بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت
همیشه یار دل من! خدا نگه‌دارت!

چو اشک بر سر بازار دیده پای گذار
الا که گرم‌تر از محشر است بازارت!

نشسته‌اند به راه و ستاده‌اند به صف
پیمبران الهی به شوق دیدارت

سلامت دو جهان را به هیچ انگارد
عنایتی که تو داری به جان بیمارت

مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست
که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت

متاع مهر تو سرمایه‌ای است بی‌نقصان
دلم خوش است بدین مایه‌ام خریدارت

رسان به تربت زهرا سلام ما و بگو
بده ز دور جواب سلام زوّارت

سری ز پنجرۀ خانه‌ات درآر و ببین
به صد امید نشستیم پشت دیوارت

قبول شعر «مؤیّد» نکوترین صله است
قبول کن که نباشد جز این سزاوارت

  • شنبه
  • 5
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر_مناجات_امام_زمان_عج ایام فاطمیه -(اشک را از چشمه‌سارِ دیده‌‌ی تر می کِشم) * بردیا محمدی

50

متن شعر_مناجات_امام_زمان_عج ایام فاطمیه -(اشک را از چشمه‌سارِ دیده‌‌ی تر می کِشم) اشک را از چشمه‌سارِ دیده‌‌ی تر می کِشم
دارم از اندوه تو آهِ مکرر می کشم

من به تلخی فراقت سخت عادت کرده ام
جام زهرِ دوری‌ات را شب به شب سر می کشم

خیمه‌ات را در بیابان‌ها تصور می کنم
چادر تنهایی ات را بین دفتر می کشم

بارها این شهر را گشتم ، کسی فکر تو نیست
بار عشقت را خودم بی یار و یاور می کشم

نَفْسِ من راه تَنَفُّس‌کردنم را بسته است
هرچه دارم می کشم از این ستمگر می کشم

معصیت مانندِ من پشت کسی را تا نکرد
در جوانی رنج پیری را فراتر می کشم

روح تو از دست سهل‌انگاری‌ام آزار دید
روی قلبت با همین اعمال ، خنجر می کشم

غالباً سردرگمی‌هایم به هیئت می رسند
منت ارباب‌ها را مثل نوکر می کشم

آرزو دارم ببینم خطبه‌خوانی تو را
در خیالاتم تو را بالای منبر می کشم

مستمند مهربانی تواَم ، رَدَّم مکن...
کاسه‌ی خالی خود را تا دمِ در می کشم

اوج خوشحالی من لمس نوازش‌های توست
سر که بگذارم به روی شانه ات ، پر می کشم

هر زمان بد می شوم ، زهرا درستم می کند
در گرفتاری خودم را سمت مادر می کشم

حسرت لب‌ های من خرمای نخل مرتضی‌ست
سفره‌ام را در میان باغِ حیدر می کشم

من خدا را در شبستان نجف حس می کنم
رو به ایوانِ طلا الـلّـهُ اکـبـر می کشم

کُشته ی عشق حسینم ، کربلا دفنم کنید
لااقل بر روی نعشم خاک دلبر می کشم

جانِ بانویی که گیر افتاد پشت در ، بیا...
داغ او را در دلم تا روز محشر می کشم

قنفذِ بی چشم و رو می گفت: ای زهرا ! ببین
با طنابم پهلوانِ جنگ خیبر می کشم

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عیدِ سال نو، به امید اجابت -(میرسد روزی به پایان هر چه غربالِ جدید) * مرضیه عاطفی

11

عیدِ سال نو، به امید اجابت -(میرسد روزی به پایان هر چه غربالِ جدید) پمیرسد روزی به پایان هر چه غربالِ جدید
میشود با خاک، یکسان خیلِ دجّالِ جدید

میرسد از کعبه آوایِ "أناالمهدیِ(ع)" تو
میرود عالم به استقبالِ اِقبالِ جدید

می نویسی بر زمین عالی ترین تقدیر را
می پرَد تا آسمان گنجشک؛ با بالِ جدید

ندبه جایش را به شوق و شادمانی میدهد
کلبهٔ احزان تماشایی ست در فالِ جدید

ذکر هنگام تماشا، حرزِ ماندن-پایِ عهد
در مفاتیح الجنان می آید اعمالِ جدید

عدل؛ جانِ تازه میگیرد! به ظالم ها بگو:
حکم؛ جاری میشود با مُهرِ ابطالِ جدید

میدهی تغییر؛ رمزِ قفلِ بیت المال را
میرسد هر آن به ما اینگونه اموالِ جدید

عطرِ خوشبویِ عبایت عینِ "حوّل حالَنا"
هست دیدارِ تو آقا "أحسن الحالِ" جدید

خیره بر عشقت نشسته ریشه هایِ سبز آن
عالمی دارد به رویِ شانه ات، شالِ جدید

عید می آید! به پایان میرسد این انتظار
خوش خبر باشی...بگو می بینمت سالِ جدید!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متنن شعر نذر_سلامتی_و_ظهور_حضرت_مهدی_عج -(امشب دلم را دستِ بیداری سپردم) * مرضیه عاطفی

16

متنن شعر نذر_سلامتی_و_ظهور_حضرت_مهدی_عج -(امشب دلم را دستِ بیداری سپردم) امشب دلم را دستِ بیداری سپردم
لحظات سختِ بی تو بودن را شمردم

می دیدمت ایکاش قدرِ یک تبسّم
ایکاش پیش پایِ تو جان می سپردم

با دیگران خوش بودم و با تو غریبه
از این و آن دل بردم از تو دل نبردم

من از خودم ناراضی ام! دارم گلایه...
آخر چرا از درد هجرانت نمُردم؟!

همدست با شیطان شدم! خیلی دلت سوخت
شرمنده ام از اینکه قلبت را فشردم

در سجدهٔ بعد از نمازت گریه کردی
در سجدهٔ بعد از نمازم غصه خوردم

انداختم خیلی ظهورت را به تأخیر
امسال هم آقا به درد تو نخوردم!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج -(ای حضرتِ آیینه صفات أدرکنی) * مرضیه عاطفی

25

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج -(ای حضرتِ آیینه صفات أدرکنی) ای حضرتِ آیینه صفات أدرکنی
منجی تمام کائنات أدرکنی
طوفان زده ایم! جانِ جدّت برگرد
ای وارث کشتی نجات أدرکنی!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر دوازده بند محاوره نذرِ عشق دوازدهم حضرت_مهدی_صاحب_الزمان_عج -(دوباره شبِ نیمه-شعبان شد و) * مرضیه عاطفی

20

متن شعر دوازده بند محاوره نذرِ عشق دوازدهم حضرت_مهدی_صاحب_الزمان_عج  -(دوباره شبِ نیمه-شعبان شد و) دوباره شبِ نیمه-شعبان شد و
تویِ جمکران بیقرارت شدم
نشستم غمت رو ورق میزنم
دوباره تویِ خلوتِ با خودم

زمان؛ لحظه لحظه تو رو یادِشه
تو عشقِ قدیمی و امروزه ای
شده دلخوشیِ من این گنبدِ
دل انگیزِ آبیِ فیروزه ای

چراغونیه و تموم حیاط
برا جشن میلادِ تو غرقِ نور
عزیزِ دلم، چند سالی میشه
نداره برام جشنِ بی تو؛ سرور

ندارم به جز دیدنت حاجتی
بشینه الهی به گوشم صدات
توو محرابِ این مسجدِ دلنشین
باهات عهد بستم بمیرم برات

یه اهلِ دلی دیدم و خواستم
به من هم بِدِه راهِ عشق و نشون
بهم گفت: هر روز؛ نذر ظهور
نمازِ امام زمان(عج) و بخون

شبِ عیده و هدیه باید برات
بیارم یه دنیا دلِ بیقرار
باید تا که برگردی کاری کنم
بشه دُورِ خیمه ت پُر از مهزیار

همه-آرزومه نگاهم کنی
بدونی من و کاش یارِ خودت
نشد که بیای و تویِ جمکران
تولد بگیرم کنار خودت

گناهام زیاده ولی تا ابد
خدا شاهده دوست دارم تو رو
همه-هفته چشمَم به راهه ولی
غروبایِ جمعه ندارم تو رو

مقیّد نبودن به ذکرِ فرج
شنیدم تو رو خیلی میده عذاب
خدا نگذره از کسی که تو رو
نمیخواد به قدرِ یه لیوانِ آب

به قران قسم خیلی دلتنگتم
به همصحبتی با تو دارم نیاز
میخوام که برام توو نجف سورهٔ
"محمد(ص)" بخونی با صوتِ حجاز

دلم رفته سرداب و حیفه نگم
شبِ جشنِ میلادت از سامرا
همونجا که نیمه شبا توو قنوت
برا شیعیانت میکردی دعا

دلم رفته از سامرا؛ علقمه
که عمریه دارن با هم رابطه
تموم شه تا که غیبتِت زودتر
أباالفضل(ع) باید بشه واسطه!

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد