شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

hشعار امام زمان(عج) فاطمیه -( زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم ) * مجتبی روشن روان

913

hشعار امام زمان(عج)   فاطمیه  -( زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم  ) دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که... بی سر و سامان توییم

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی...
تشنه ی دیدن رخسار درخشان توییم

به نگاهی،" به دعایی دل ما را دریاب!"
که اسیر کرم و شیوه ی احسان توییم

مادر تو اگر امروز مدد فرماید...
تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم

از دم شعله ورت محفل ما شور گرفت
همگی سینه زن ذکر حسن جان توییم

ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب...
بی قرار و نگرانِ دل سوزان توییم

زخم شد چشم ترت گریه نکن... میمیریم
دیده گریان غم دیده ی گریان توییم

هرشب جمعه برو کرببلا با مادر
یاد کن از فقرایت پسر پیغمبر

شاعر : مجتبی روشن روان

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار امام زمان(عج) فاطمیه -( چشمان دنیا راه را گم کرده مادرجان ) * حبیب نیازی

1435

اشعار امام زمان(عج)   فاطمیه -( چشمان دنیا راه را گم کرده مادرجان ) بهتر نیاز قطره تا دریا فقط باشد
روزی ما ، از عالم بالا فقط باشد

از مال دنیا هیچ چیزش را نمیخواهم
روی سر من سایه ی آقا فقط باشد

دور و بر خانه گدا، جایی نمیگیرد
من خواستم اینجا برایم جا فقط باشد

در نامه ی اعمال من، نامِ ابالفضل است
کافیست با دست شما امضا فقط باشد

داغ حرم دارم ، کرم کن تا نمُردم من
در عمر من یک کربلا تنها فقط باشد

مجنونم و بر دستهایم یک سری دارم
تا خاک راه خانه ی لیلا فقط باشد

جارو از این زُلفِ پریشان در نمی آید
تا گردگیر مقدم زهرا فقط باشد

این روزها ، ماها اگر افتاده ایم از پا
نگذاشتند آن روز علی ، مولا فقط باشد

در با فشارش ، مادر ما را گرفت از ما
تا دربه در بودن، برای م

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مام زمان(عج)مناجات -( چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست ) * محمد جواد شیرازی

1018
3

مام زمان(عج)مناجات -( چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست ) چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست
تمام عمر نشیند کنار معبر دوست
بخواند از غم هجران روی انور دوست:
"صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست"

بدون یار، سراپا زیان و خسرانم
نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم
فراق، حق من بی وفاست می دانم
"به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست"

بگو برای نگار از ارادت بسیار
سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار
بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار
"و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار*
برای دیده بیاور غباری از در دوست"

من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات
رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات
از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات
"من گدا و

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( میگن که هر هفته شب جمعه ها ) * محمد بیابانی

1076
1

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( میگن که هر هفته شب جمعه ها ) بگیر تُو دستت سر و سامونم و
رها نکن حال پریشونم و
فدات بشم فقط یه بار نگام کن
منم وسط می ذارم این جونم و

من نمیخام وصله ناجور بشم
با کارام از تو انقدر دور بشم
اگه قراره که روت و نبینم
بهتره از همین الان کور بشم

نذار که تا ابد خجل بمونم
با پای لنگم توی گل بمونم
بذار سرم رو زیر پات بذارم
نذار که آرزو به دل بمونم

درد داریم بده دوای مارو
بیا و کم کن شر دشمنارو
میگن درای حرما رو بستن
دوباره وا کن راه کربلارو

برام همینکه روضه خونم بسه
همینکه گریه کن بمونم بسه
همینکه یک بار تا میگم حسین جان
مادرت از عرش بگه جونم بسه

میگن که هر هفته شب جمعه ها
روضه به پا میکنه تو کربلا
تو قتلگاه میگه غریب مادر
بم

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( گوشه چشمي به ما امام زمان ) * علی صالحی

1508

امام زمان(عج)مناجات شب قدر -( گوشه چشمي به ما امام زمان  ) سفره دار خدا امام زمان
دگر امشب بيا امام زمان

شب قدر است هر كجا هستي
التماسِ دعا امام زمان

منكه امشب به يادِ تو هستم
ياد كن پس مرا امام زمان

دست بر دامنت اگر نرنم
بروم پس كجا؟ امام زمان

آمدم آشتي دهي من را
باخودت، با خدا امام زمان

كاش قرآن به سر بگيرم من
يك شبِ قدر با امام زمان

جاي دوري نمي رود كه كني
گوشه چشمي به ما امام زمان

خوب شد در شبِ عزاي علي
با تو هم هم صدا امام زمان

شبِ تقديرِ من بيا بنويس
يك سفر كربلا امام زمان

شاعر : علی صالحی

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن ) *

9890
19

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن ) شکوه دارم از خودم بر بخت خود پا می‎زنم
سال‎ها روضه می‎آیم و باز درجا می‎زنم

گریه‎ات را با گناهانم درآوردم، ولی
می‎نشینم ناله‎ی الغوث آقا می‎زنم

گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن
در عوض قید شما را پای دنیا می‎زنم

از دورویی خسته‎ام از دست دارم می‎روم
با همین اعمال زشتم حرف زیبا می‎زنم

من بدم اما دعایم کن، تو بابای منی
طفل بازیگوش هستم رو به بابا می‎زنم

خیمه‎ات خلوت که باشد درد دل راحت‎تر است
پس می‎آیم حرف‎هایم را سحرها می‎زنم

طاقت من طاق شد پس کی براتم می‎رسد
یا ببر تا کربلا یا که خودم را می‎زنم

باز هم از طوس دارد برگ دعوت می‎رسد
برگه‎ی حاجات خود را در حرم تا می‎زنم

  • یکشنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ابر رحمت -( کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت ) * اسماعیل تقوایی

964
1

ابر رحمت  -( کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت  ) ابر رحمت
کور شد بس دیده ها در انتظار دیدنت
چاره باشد از طریق پیرهن بوییدنت

ابر رحمت، کی بباری بردل تقتیده ام
دل کویری خشک شد در حسرت باریدنت

آخرین شمس ولا دنیا شده ظلمت سرا
روشنی برما ببخشا با دمی تابیدنت

غم فراوان بر دل هر منتظر بنشسته است
رخ نما وغم ببر با لحظه ای خندیدنت

مفتخرکن ای شها ما را به سربازی خود
میوه ی جانها شده آماده بهر چیدنت

عمرها در حسرت دیدار رویت شد بسر
رونمایی کن که جان بازیم در جنگیدنت

سالها باشد که داغی مانده بر دلهایمان
قبر مادر رانما ظاهر به ظاهر بودنت

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 3
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را ) * محمد جواد شیرازی

1156

امام زمان(عج)مناجات -( صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را ) کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را

ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را

خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را

تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را

چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را

چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را

محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را

شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مناجات امام زمان -( درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار ) * آرمان صائمی

889

مناجات امام زمان  -( درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار ) اى كاش كه اُفتد به تو يكبار مسيرم
در حسرتِ ديدارِ تو كم مانده بميرم

درياچه‌ى چشمم شده درياىِ نمكزار
خشكيده‌ام و زردم و انگار كويرم

با باد صبا من گِله از زلفِ تو كردم
گفتم برساند به تو پيغام اسيرم

بس نيست پِى ات در به درى خانه خرابى؟
ماندم كه كجا از كه سراغ از تو بگيرم؟

شعرِ منِ بيچاره پُر از حرفِ دروغ است
در حسرت ديدار تو كم مانده بميرم

آرمان صائمی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات امام زمان -( گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی ) *

3851
4

مناجات امام زمان  -( گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی ) گذشت روز و ماه و سال و عید شد،نیامدی
دوباره شوق دیدنت ، بعید شد نیامدی

زمین و آسمان به تن ، لباسِ تازه می کند
و زخم کهنه ی غمت ، جدید شد نیامدی

به آسمان سپرده ام ، به جای من بگرید او
ببین که اشک آسمان ، شدید شد نیامدی

شکوفه ای به شوق تو ، به روی شاخه می دمد
و معنیش : سر درخت سپید شد نیامدی

محمد کابلی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات امام زمان -( لطفی نما غلام به لب جان رسیده را ) * مجتبی روشن روان

1396
1

مناجات امام زمان  -( لطفی نما غلام به لب جان رسیده را ) لطفی نما غلام به لب جان رسیده را
بشنو فغان این دل در خون تپیده را

چشمی دگر بده صنما تا كه بنگرم
آن خال گوشۀ لب تو آرمیده را

روح لطیف تو نفس پاك و حق تو
در بند خود كشیده صفای سپیده را

صف بسته اند سرو و صنوبر به راه تو
تا خم كنند پیش تو قد كشیده را

امشب بیا كه سینه پراز شور عشق توست
تا فرش پای تو بنمایم دو دیده را

جانا... دلم هوای تو كرده تفضّلی
وقف تو كرده ام دل از غم رمیده را

پرده بكش ز چهره ببینم دمی تو را
بر من نشان بده وجنات ندیده را

شد فاطمیه و دل ما مست فاطمه است
بر ما عیان نما حرم آن شهیده را

اشك مرا بگیر و ببر نزد فاطمه
مرهم گذار زخم تن قد خمیده را

ما را ببر به علقمه یا اینكه خ

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( ریزه خور احسان خودت کن ما را ) * سید مجتبی شجاع

1334
1

امام زمان(عج)مناجات -( ریزه خور احسان خودت کن ما را ) مست از می عرفان خودت کن ما را
ریزه خور احسان خودت کن ما را

حالا که رسیده عید قربان...مولا
برگرد و به قربان خودت کن ما را

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

امام زمان(عج)مناجات -( صبحست و دعای ندبه اما خوابم ) * محمد مبشری

2300
2

امام زمان(عج)مناجات -( صبحست و دعای ندبه اما خوابم  ) صبحست و دعای ندبه اما خوابم
ظهرست و نماز و خطبه اما خوابم

مغرب شده تازه یادم آمد که هنوز
ای وای قرار جمعه ...اما خوابم

شاعر : محمد مبشری

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب ) * حسن لطفی

1389

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب  ) خیلی بدهکارتم
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست

فریاد رس منی و حواس من به تو نیست

دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی

نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی

خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم

داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم

چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم

نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم

تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام

خرابه حال دینم برس به دادم اقام

درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم

هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم

من به دل خرابم قولِ عرفه دادم

من که زبون ندارم تو حرف بده به یادم

نزار بره عرفه سیاه بمونه قلبم

بزار عوض بشم تا نیومده محرم

دلواپسم مبادا بهم محل نزاری

پس یه قسم می

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به گدایان عنایتش کم شد ) * سید پوریا هاشمی

811

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به گدایان عنایتش کم شد  ) یا ولی الله
آنکه از هجر صحبتش کم شد

خواه و ناخواه عزتش کم شد

میخورد برزمین هرآنکس که

با کریمان رفاقتش کم شد

سفره ما به نام مهدی نیست

بی سبب نیست برکتش کم شد

ما نه کاری برای او کردیم

و نه از طول غیبتش کم شد

نه گره باز شد ز کار فرج

نه که اصلا ز غریتش کم شد

بشنو باور نکن اگر گفتند

به گدایان عنایتش کم شد

آبرویش به باد خواهد رفت

دل که شوق زیارتش کم شد

همه لطف حسین بوده اگر

نوکرش بار زحمتش کم شد

آفتاب هدایت است حسین

معنی مهدویت است حسین

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست ) * سید پوریا هاشمی

1325

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست  ) اشک غریب
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست

بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست

یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم

باید وبال گفت به دستی که بی دعاست

پایی که نیست در پی تو لنگمیزند

دنبال تو دویدن ما ابروی ماست

از دیگران دوا برسد درد مطلق است

دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست

هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم

آقا بگو که خیمه زهراییت کجاست

حق میدهیم دل به دل ما نمیدهی

ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست

سجده بغیر تربت اعلی نمیکنیم

مهر قبول سجده ما مهر کربلاست

هرچه زدند باز زجایش تکان نخورد

زینب کنار نیزه ی آقای سرجداست

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شورهای من شود آغشته با درک و شعورم ) * حسین ایمانی

878

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شورهای من شود آغشته با درک و شعورم  ) می رسد بوی محرّم
من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم

چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم

روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا....

در تمام روز اهل جرم و عصیانم ...شَرورم

آفتابِ پشت ابری و به من گرما رِساندی

چه زمانی که شدم ساکن چه دروقت عبورم

بیشتر مشهور بر شورآفرینم کاش قدری...

شورهای من شود آغشته با درک و شعورم

من کجا؟پرچم کجا؟این لطف زهراباشد و بس

وصله یِ ناجورم و مأجورم اینجا با تو جورم

می رسد بوی محرّم ... بی قرار کربلایی

پای این روضه نمی میرم چرا یارب صبورم

جدِّتان لب تشنه بود و دِشنه ای پشت سرش بود

دست و پا می زد ولی من...آه من ازماه دورم

شاعر : حسین ایمانی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار امام زمان(عج) -( به یمن گریه برای حسین خوب شدم ) * سید پوریا هاشمی

1068

اشعار امام زمان(عج) -( به یمن گریه برای حسین خوب شدم  ) یا عزیز الله...
منی که غیر تو برهر غریبه دل دادم

دلم شکست و نیامد کسی به امدادم

سرم به کار خودم بود دعوتم کردی

ز یاد بردمت اما نبردی از یادم

بغل بگیر مرا نوکرت پریشان است

توجهی بکن آخر به داد و فریادم

گذشتم انقدر از خیمه ات که جلد شدم

اگر به بند تو باشم همیشه آزادم

چقدر فاصله دارم که محرمت بشوم

نه قنبرت شده ام نه کمیل و مقدادم

گدایی از تو به من نسل پشت نسل رسید

گدای دست تو بودند کل اجدادم

من از تو یاد گرفتم که خوب گریه کنم

برای گریه به جدت شدی تو استادم

به یمن گریه برای حسین خوب شدم

به یمن گریه برای حسین آبادم

همه برای تن بی کفن عزادارند

ز نوح و یوسف و عیسی گرفته تا آدم

شاعر

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار مناجات امام زمان(ع) -( همیشه و همه جا زیر منتش هستیم ) * سید پوریا هاشمی

1037

اشعار مناجات امام زمان(ع) -( همیشه و همه جا زیر منتش هستیم  ) السلام علیک یا صاحب الزمان....

حضور دارد و ما فکر غربتش هستیم

غریب مانده و غافل ز غربتش هستیم

سراغ از او نگرفتیم او سراغ گرفت

گله نکرده ز ما گرچه رعیتش هستیم

بجای کار برایش! همش طلبکاریم

نه نوکریم!نه در فکر خدمتش هستیم

چقدر همتمان بوده محرمش باشیم

چقدر مونس شبهای خلوتش هستیم

همیشه و همه جا او هوای مارا داشت

همیشه و همه جا زیر منتش هستیم

قرار بود بسوزیم ما! ولی نگذاشت

خدا گواست اسیر رفاقتش هستیم

خدا کند که به ما کربلا افاضه کند

که سالهای زیادی به حسرتش هستیم

چه کربلاست که عالم به هوش می آید

چه کربلاست که فکر زیارتش هستیم

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج) -( یعنی که گنه را به از این نیست بهانه ) *

829

شعر امام زمان(عج) -( یعنی که گنه را به از این نیست بهانه  ) تمنای وصال
تاکی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تو

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

اشعار امام زمان(عج) -( `غَرَض اندر میان سلامت اوست” ) * محمد قاسمی

932

اشعار امام زمان(عج) -( `غَرَض اندر میان سلامت اوست”  ) یا صاحب الزمان...
سائـلم ، حاجتم عنایت اوســت

مطمئنّــم کرم سَـجیّت اوست

زنده دل بودنم به بَـرکـت اوست

`دل سراپرده ی مُحبّـت اوست”

`دیده آیینه دار طلعت اوست”

شـاه را عبـد و نوکرم به دو کُون

او بُـوَد یار و یاورم به دو کُـون

عشق او شـد مُقَدّرم به دو کُون

`من که سر بر نَیاورم به دو کُون”

`گردنـَم زیر بـار مِنّــت اوست”

دیده تا هیـبتِ رَشـیدِ نـگـار

سَرو از شَرم ، پا کشـیده کنار

نیست این طُرْفه بیت خواجه،شُعار

`تو و طـُوبیٰ و ما و قـامت یار”

`فکر هر کس به قدر همّت اوست”

گر که تاریک و روشنــَم چه عجب؟

گر دَم از او نـمی زَنَم چه عجب؟

گر دل از خود نمی کَنَم چه عجب؟

`گر من آلوده دا

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

اشعار امام زمان(عج) -( پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم ) * رضا قاسمی

1203
-1

اشعار امام زمان(عج) -( پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم  ) یا ولی الله...
زحمتت هستم و ای کاش دگر کم بشوم

یا که نه ... با نفس قدسی ات آدم بشوم

چه خیالات عجیبی ... من و این بار گناه ...

خواستم در نظر چشم تو مَحرم بشوم

این همه پیش همه رو زدم و خوار شدم

کاش یک بار فقط پیش شما خم بشوم

شده بازیچه ی من ذکر دعای فرجت

کاش عامل به دعاهای قنوتم بشوم

منتظرهای تو رگبارِ بهاری هستند

کاش من هم ز غمت بارش نم نم بشوم

انتظار فرجت راه حسین است فقط

کاش لبیک ، به پیغام مُحرّم بشوم

ذکر تو این شده که `کیست مرا یار شود !؟”

نکند جای اضافه شدنم کم بشوم !؟

به عمل کار برآید نه به `جانم به فدات”

پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم

غبطه خوردم به شهیدان حریم زینب

آرز

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( بیا ای روشنی بخش ِ شب تار ) * مرضیه عاطفی

996

امام زمان(عج)مناجات -( بیا ای روشنی بخش ِ شب تار ) بیا ای روشنی بخش ِ شب تار
به یاری تو محتاجیم بسیار

بیا آقا بحق اشک هایِ
مسلمانان مظلوم ِمیانمار!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید ) * قاسم نعمتی

1121

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید ) بر وادی وصال بر این دل نوا دهید
با اشک دیده سینه‌ی ما را جلا دهید

یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید
بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید

سر بر کنیم و منتظر مقدم شما
منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید

از بس کرم به روی کرم دارد این حرم
لب وا نکرده حاجت هر بی‌نوا دهید

یک گوشه‌ی نگاه شما کیمیا کند
بر خاک پای خویش عیار طلا دهید

خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند
فیض غلامی حرم خود به ما دهید

قدری گناه حائل ما و خدا شده
راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید

تا آنکه روضه‌خوان حریم شما شویم
بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید

حیف است آرزو به دل از این جهان رویم
لطفی کنید و تذکره‌ی کربلا دهید

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن ) * سید پوریا هاشمی

2023
2

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن ) حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن
می‌خورد از جهتی هم به بیابان‌بودن

مثل باران ز غم یار فقط باریدن
چون بیابان نفس افتاده و بی‌جان‌بودن

هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد
سهم ما نیز شد از هجر پریشان‌بودن

مدتی می‌شود از فیض بکا محرومم
چشم آلوده کجا لذت گریان‌بودن؟

بی‌تو قرآن به روی طاقچه‌ها خاکی شد
شرمساریم ازینگونه مسلمان‌بودن

بدم اما نروم جز در تو جای دگر
مزه دارد به سر خوان کریمان بودن

تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!
باتو ننگ است پی دارو و درمان‌بودن

مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم
نمی‌آید به گدای تو هراسان‌بودن

هرکجا نام حسین است می‌آید یوسف
پس چرا در پی تو راهی کنعان‌بودن؟

تو بیا روض

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( از شرمساری است که مهجور می‌شوم ) * محمود ژولیده

1278

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( از شرمساری است که مهجور می‌شوم ) در معرض نگاه شما نور می‌شوم
بی‌نور تو ز محضرتان دور می‌شوم

کم با تو حرف می‌زنم امّا دلم پر است
از شرمساری است که مهجور می‌شوم

اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم
وقتی که باز وصله‌ی ناجور می‌شوم

بی‌آبرویم و به غمت گریه می‌کنم
آنگاه از نگاه تو مسرور می‌شوم

چشمان توست جوشش آب حیات من
من با تو زنده می‌شوم و نور می‌شوم

وقتی به سبک زندگی‌ات زندگی کنم
پس با مسیر بندگی‌ات جور می‌شوم

در پیش پات سفره‌ی جان پهن می‌کنم
روزی که در سپاه تو مأمور می‌شوم

دارم امید روز قیامت به اذن تو
من باز روضه‌خوان تو محشور می‌شوم

گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم
با یک فرازِ ناحیه، مأجور می‌شوم

پس ندبه می‌کنم به غریبی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( به مِی می‌رسد این سبویی که داریم ) * احسان محسنی فر

1406

امام زمان(عج)مناجات -( به مِی می‌رسد این سبویی که داریم ) به دریا رَوَد آب جویی که داریم
به مِی می‌رسد این سبویی که داریم

میسّر نگردد به بال "وبالی"
هوای پریدن به کویی که داریم

به جز آب از چاهِ ناله کشیدن
چه شد حاصل از جستجویی که داریم؟!

به چه رویی آخر شما را بخوانیم؟
اگر با چنین خُلق و خویی که داریم!

بدون تو در دوره‌ی سخت غیبت
نرفت آب خوش از گلویی که داریم

ز خون شهیدانِ این آب و خاک است
اگر هست نام نکویی که داریم...

به شاهیِ عالم خدایی می‌ارزد
در خانه‌ات آبرویی که داریم

فقط با همین روضه‌ها در امانیم
ز هر فتنه‌ی پیشِ‌رویی که داریم

اگر خوب یا بد، غلام حسینیم
ز کرب و بلاست عطر و بویی که داریم

حرم با تو رفتن صفا دارد آقا...
چه بی‌انتهاست آرزویی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

امام زمان(عج)مناجات فاطمیه و محرمی -( عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد ) * وحید قاسمی

2016
4

امام زمان(عج)مناجات فاطمیه و محرمی -( عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد ) آه دلم به آینه زنگار می‌زند
پیراهن وصال تنش زار می‌زند

عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد
این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند

دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق
عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند

حالم شبیه حالِ بد مجرمی‌ست که
سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند

چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش
چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند

بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور
سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند

خون هزار عاشق این شهر پای توست
خال لب تو دست به کشتار می‌زند

با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز
گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند

شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها
خیلی بد است کارگر از کار می‌زند

لعنت به نانجیب مدینه

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم ) * حسن لطفی

1332
1

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم ) دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو

زحمت روضه‌مان هم که فقط با زهراست
قندش از مادر تو مزه‌ی چایش با تو

کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم
ضجه از ما زدن و مرثیه‌هایش با تو

وا غریبا ز تو و جامه‌دریدن با من
وا حسینا زِ من و سوز صدایش با تو

بین این روضه که پاگیر شدم فهمیدم
گریه‌اَش از تو دم‌اَش از تو و جایش با تو

مادرم گفت دَمِ پنجره فولادِ رضا
گوشه‌ای در حرمِ کرببلایش با تو

یک سفر پای پیاده به زیارت با ما
یک سحر گریه در ایوانِ طلایش با تو

کاش می‌شد حرم عمه‌تان می‌رفتیم
آرزو از من و یک بار دعایش با تو

شاعر : حسن لطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست ) * حسن لطفی

1079

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست ) تا که باشد جگری پای تو فریادی هست
ما خرابیم ولی مجلسِ آبادی هست

سردیِ دوریِ تو گرم شود می‌آیی
به زمستان بنویسید که مُردادی هست

گیرم از یادِ همه رفته‌ای اما سوگند
سال‌ها پیشِ تو از گریه‌یِ ما یادی هست

کربلاهایِ مرا داد امامِ هشتم
کربلا هست اگر پنجره‌فولادی هست

سینه‌ات سوخته و سینه‌یِ ما هست کبود
می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست

گوشه‌یِ چشم شما زخم شد و می‌گِریی
تا بدانیم همه حضرتِ سجادی هست

مادرت در وسطِ روضه‌ی‌تان خورد زمین
تا که گفتند در این قافله نوزادی هست

نام زینب به لبت می‌رسد و می‌میرم
حرف ناموس شما هست اگر دادی هست

شاعر : حسن لطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد