شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 محمد قاسمی

اشعار امام زمان(عج) -( `غَرَض اندر میان سلامت اوست” ) * محمد قاسمی

845

اشعار امام زمان(عج) -( `غَرَض اندر میان سلامت اوست”  ) یا صاحب الزمان...
سائـلم ، حاجتم عنایت اوســت

مطمئنّــم کرم سَـجیّت اوست

زنده دل بودنم به بَـرکـت اوست

`دل سراپرده ی مُحبّـت اوست”

`دیده آیینه دار طلعت اوست”

شـاه را عبـد و نوکرم به دو کُون

او بُـوَد یار و یاورم به دو کُـون

عشق او شـد مُقَدّرم به دو کُون

`من که سر بر نَیاورم به دو کُون”

`گردنـَم زیر بـار مِنّــت اوست”

دیده تا هیـبتِ رَشـیدِ نـگـار

سَرو از شَرم ، پا کشـیده کنار

نیست این طُرْفه بیت خواجه،شُعار

`تو و طـُوبیٰ و ما و قـامت یار”

`فکر هر کس به قدر همّت اوست”

گر که تاریک و روشنــَم چه عجب؟

گر دَم از او نـمی زَنَم چه عجب؟

گر دل از خود نمی کَنَم چه عجب؟

`گر من آلوده دا

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا قاسمی

اشعار امام زمان(عج) -( پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم ) * رضا قاسمی

1113
-1

اشعار امام زمان(عج) -( پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم  ) یا ولی الله...
زحمتت هستم و ای کاش دگر کم بشوم

یا که نه ... با نفس قدسی ات آدم بشوم

چه خیالات عجیبی ... من و این بار گناه ...

خواستم در نظر چشم تو مَحرم بشوم

این همه پیش همه رو زدم و خوار شدم

کاش یک بار فقط پیش شما خم بشوم

شده بازیچه ی من ذکر دعای فرجت

کاش عامل به دعاهای قنوتم بشوم

منتظرهای تو رگبارِ بهاری هستند

کاش من هم ز غمت بارش نم نم بشوم

انتظار فرجت راه حسین است فقط

کاش لبیک ، به پیغام مُحرّم بشوم

ذکر تو این شده که `کیست مرا یار شود !؟”

نکند جای اضافه شدنم کم بشوم !؟

به عمل کار برآید نه به `جانم به فدات”

پای دار غم تو کاش که `میثم” بشوم

غبطه خوردم به شهیدان حریم زینب

آرز

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( بیا ای روشنی بخش ِ شب تار ) * مرضیه عاطفی

889

امام زمان(عج)مناجات -( بیا ای روشنی بخش ِ شب تار ) بیا ای روشنی بخش ِ شب تار
به یاری تو محتاجیم بسیار

بیا آقا بحق اشک هایِ
مسلمانان مظلوم ِمیانمار!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید ) * قاسم نعمتی

1033

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید ) بر وادی وصال بر این دل نوا دهید
با اشک دیده سینه‌ی ما را جلا دهید

یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید
بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید

سر بر کنیم و منتظر مقدم شما
منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید

از بس کرم به روی کرم دارد این حرم
لب وا نکرده حاجت هر بی‌نوا دهید

یک گوشه‌ی نگاه شما کیمیا کند
بر خاک پای خویش عیار طلا دهید

خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند
فیض غلامی حرم خود به ما دهید

قدری گناه حائل ما و خدا شده
راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید

تا آنکه روضه‌خوان حریم شما شویم
بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید

حیف است آرزو به دل از این جهان رویم
لطفی کنید و تذکره‌ی کربلا دهید

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن ) * سید پوریا هاشمی

1911
2

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن ) حال ما بی تو شبیه است به باران‌بودن
می‌خورد از جهتی هم به بیابان‌بودن

مثل باران ز غم یار فقط باریدن
چون بیابان نفس افتاده و بی‌جان‌بودن

هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد
سهم ما نیز شد از هجر پریشان‌بودن

مدتی می‌شود از فیض بکا محرومم
چشم آلوده کجا لذت گریان‌بودن؟

بی‌تو قرآن به روی طاقچه‌ها خاکی شد
شرمساریم ازینگونه مسلمان‌بودن

بدم اما نروم جز در تو جای دگر
مزه دارد به سر خوان کریمان بودن

تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!
باتو ننگ است پی دارو و درمان‌بودن

مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم
نمی‌آید به گدای تو هراسان‌بودن

هرکجا نام حسین است می‌آید یوسف
پس چرا در پی تو راهی کنعان‌بودن؟

تو بیا روض

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( از شرمساری است که مهجور می‌شوم ) * محمود ژولیده

1127

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( از شرمساری است که مهجور می‌شوم ) در معرض نگاه شما نور می‌شوم
بی‌نور تو ز محضرتان دور می‌شوم

کم با تو حرف می‌زنم امّا دلم پر است
از شرمساری است که مهجور می‌شوم

اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم
وقتی که باز وصله‌ی ناجور می‌شوم

بی‌آبرویم و به غمت گریه می‌کنم
آنگاه از نگاه تو مسرور می‌شوم

چشمان توست جوشش آب حیات من
من با تو زنده می‌شوم و نور می‌شوم

وقتی به سبک زندگی‌ات زندگی کنم
پس با مسیر بندگی‌ات جور می‌شوم

در پیش پات سفره‌ی جان پهن می‌کنم
روزی که در سپاه تو مأمور می‌شوم

دارم امید روز قیامت به اذن تو
من باز روضه‌خوان تو محشور می‌شوم

گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم
با یک فرازِ ناحیه، مأجور می‌شوم

پس ندبه می‌کنم به غریبی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات -( به مِی می‌رسد این سبویی که داریم ) * احسان محسنی فر

1308

امام زمان(عج)مناجات -( به مِی می‌رسد این سبویی که داریم ) به دریا رَوَد آب جویی که داریم
به مِی می‌رسد این سبویی که داریم

میسّر نگردد به بال "وبالی"
هوای پریدن به کویی که داریم

به جز آب از چاهِ ناله کشیدن
چه شد حاصل از جستجویی که داریم؟!

به چه رویی آخر شما را بخوانیم؟
اگر با چنین خُلق و خویی که داریم!

بدون تو در دوره‌ی سخت غیبت
نرفت آب خوش از گلویی که داریم

ز خون شهیدانِ این آب و خاک است
اگر هست نام نکویی که داریم...

به شاهیِ عالم خدایی می‌ارزد
در خانه‌ات آبرویی که داریم

فقط با همین روضه‌ها در امانیم
ز هر فتنه‌ی پیشِ‌رویی که داریم

اگر خوب یا بد، غلام حسینیم
ز کرب و بلاست عطر و بویی که داریم

حرم با تو رفتن صفا دارد آقا...
چه بی‌انتهاست آرزویی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

امام زمان(عج)مناجات فاطمیه و محرمی -( عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد ) * وحید قاسمی

1794
4

امام زمان(عج)مناجات فاطمیه و محرمی -( عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد ) آه دلم به آینه زنگار می‌زند
پیراهن وصال تنش زار می‌زند

عمرم، جوانی‌ام، همه خرج گناه شد
این گریه‌ها زیان مرا جار می‌زند

دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق
عکس مرا به سینه‌ی دیوار می‌زند

حالم شبیه حالِ بد مجرمی‌ست که
سیلی نخورده دست به اقرار می‌زند

چون ورشکسته‌ای شده‌ام که به هستی‌اش
چوب حراج از سرِ اجبار می‌زند

بر روی من حساب نکن جمعه‌ی ظهور
سنگت به سینه، نوکر غم‌خوار می‌زند

خون هزار عاشق این شهر پای توست
خال لب تو دست به کشتار می‌زند

با اینکه رو به قبله شدم، دل‌خوشم هنوز
گاهی سری طبیب به بیمار می‌زند

شرمنده‌ام نمرده‌ام از رنج روضه‌ها
خیلی بد است کارگر از کار می‌زند

لعنت به نانجیب مدینه

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم ) * حسن لطفی

1238
1

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم ) دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو
مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو

زحمت روضه‌مان هم که فقط با زهراست
قندش از مادر تو مزه‌ی چایش با تو

کاش می‌شد که در این یک‌دهه جان می‌دادیم
ضجه از ما زدن و مرثیه‌هایش با تو

وا غریبا ز تو و جامه‌دریدن با من
وا حسینا زِ من و سوز صدایش با تو

بین این روضه که پاگیر شدم فهمیدم
گریه‌اَش از تو دم‌اَش از تو و جایش با تو

مادرم گفت دَمِ پنجره فولادِ رضا
گوشه‌ای در حرمِ کرببلایش با تو

یک سفر پای پیاده به زیارت با ما
یک سحر گریه در ایوانِ طلایش با تو

کاش می‌شد حرم عمه‌تان می‌رفتیم
آرزو از من و یک بار دعایش با تو

شاعر : حسن لطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست ) * حسن لطفی

947

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست ) تا که باشد جگری پای تو فریادی هست
ما خرابیم ولی مجلسِ آبادی هست

سردیِ دوریِ تو گرم شود می‌آیی
به زمستان بنویسید که مُردادی هست

گیرم از یادِ همه رفته‌ای اما سوگند
سال‌ها پیشِ تو از گریه‌یِ ما یادی هست

کربلاهایِ مرا داد امامِ هشتم
کربلا هست اگر پنجره‌فولادی هست

سینه‌ات سوخته و سینه‌یِ ما هست کبود
می‌شود مثل تو هر کَس که در این وادی هست

گوشه‌یِ چشم شما زخم شد و می‌گِریی
تا بدانیم همه حضرتِ سجادی هست

مادرت در وسطِ روضه‌ی‌تان خورد زمین
تا که گفتند در این قافله نوزادی هست

نام زینب به لبت می‌رسد و می‌میرم
حرف ناموس شما هست اگر دادی هست

شاعر : حسن لطفی

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر امام زمان (عج) -( ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه ) *

964
1

شعر امام زمان (عج) -( ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه ) من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه

بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم:
ندبه، گریه، عهد، فرج... باز گناه!

محمدحسین ملکیان

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست ) * حسن لطفی

1164
4

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست ) خشكی چشم پشیمان مرا دریابید
به غباری سر مژگان مرا دریابید

من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست
چشم‌های تر ِ حیران مرا دریابید

كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم
حال آقای پریشانِ مرا دریابید

می‌زنم سینه به پایِ غم‌تان تا یك روز
سینه‌ی خسته‌ی سوزان مرا دریابید

كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت
كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید

گریه‌ی مادرِ تو می‌رسد از روضه‌ی ما
دست‌ها، چاك گریبان مرا دریابید

مادرت باز به سر می‌زند و می‌گوید
پسر تشنه و عریان مرا دریابید

عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت
زخم‌های لب مهمان مرا دریابید

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( سخت شرمنده ایم اگر شده است ) * سید پوریا هاشمی

1297

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( سخت شرمنده ایم اگر شده است ) غم ما کم غم نگار زیاد
چشم ما خشک و اشک یار زیاد

قول های وفاشده معدود
زدن زیر هرقرار زیاد

امر معروف و نهی منکر کم
معصیت های آشکار زیاد

سخت شرمنده ایم اگر شده است
غفلت از اصل انتظار زیاد

کوفه هم بی قرار دیدن توست
منتظر مانده این دیار زیاد

روزی از دوری تو میمیریم
پس بیا بر سر مزار زیاد

یاحسین آبروی منتظر است
نام او آمده بکار زیاد

ما به قربان چشمهایت که
میشود ابر نوبهار زیاد

گریه بر حال اهل خیمه زیاد
گریه بر اسب بی سوار زیاد

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید ) * رضا رسول زاده

1272

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید ) در عاشقی، تحمل هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید

کشتی دل، به نیل و فراتم به گل نشست
از دوری ات، دو دیده ی گریان به من رسید

هر روز شعله های فراق تو گر گرفت
قلب کباب و سینه ی سوزان به من رسید

دندان گرفته ام جگرم را که خون شده
دردی که ره نداشت به درمان، به من رسید

جانم اگر چه هدیه ی با ارزشی نبود
شکر خدا نگاه سلیمان به من رسید

باید فقط به سر بزنم، چاره ای که نیست
دستی که مانده دور ز دامان، به من رسید

گفتم که می رسی و دل آباد میکنی
آخر چه کردم این دل ویران به من رسید؟

آشفتگی به خاطر تو مسلک من است
من شاکرم که حال پریشان به من رسید

قسمت شدند تا که مقامات عالیه
زوزه کشی به

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( عاشقان تشنه را هم نان نمي آيد به كار ) *

1534

اشعار مناجات با امام زمان(عج)  -( عاشقان تشنه را هم نان نمي آيد به كار ) تشنگان عشق را باران نمي آيد به كار
عاشقان تشنه را هم نان نمي آيد به كار

درد وقتي ميكند ما را به تو نزديك تر
پس نميخواهم دوا،درمان نمي آيد به كار

پس فراق از آتش سخت جهنم بدتر است
بي تو ما را روضه ي رضوان نمي آيد به كار

نوكرت را نوكري زنده نگه دارد فقط
بي مدال نوكري هم جان نمي آيد به كار

رتبه ي عاشق كجا و رتبه ي زاهد كجا
زهد در دلداگي چندان نمي آيد به كار

با تو كار خلق سمت رو به راهي ميرود
تا نيائي پس سر و سامان نمي آيد به كار

افضل اعمال امروز انتظار واقعي ست
پس زباني خواندنت يك آن نمي آيد به كار

محسن صرامی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( اشک‌هایم را ز چشمم می‌برد ) * حسن لطفی

1069
1

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( اشک‌هایم را ز چشمم می‌برد ) كاش سردیِ زمستان بگذرد
تلخیِ شب‌هایِ هجران بگذرد

دستِ ما كوتاه و خرما بر نخیل
وای اگر آن سبز دامان بگذرد

دیدمش در روضه خاک‌آلود‌روی
با همان زلفِ پریشان بگذرد

اشک‌هایم را ز چشمم می‌برد
باد وقتی از خراسان بگذرد

می‌شود ای مردِ صحرا گردِ من؟
محملت از این بیابان بگذرد

عید ما، جان‌دادنِ ما، جان بگیر
پیش از آنكه عید قربان بگذرد

كاش می‌مُردیم در این چند شب
تا مگر شامِ غریبان بگذرد

می‌كشی از سینه وقتی یا حسین
كارم از چاک ِ گریبان بگذرد

می‌روی و گریه می‌آید مرا
اندكی بنشین كه باران بگذرد

مادرت می‌آید امشب باز هم
از لبم تا یک حسن‌جان بگذرد

شاعر : حسن لطفی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمام با صدای جواد مقدم -( اللهم ارنی الطلعت الرشیده دیگه جونم به لب رسیده ) *

10219
22

مناجات با امام زمام با صدای جواد مقدم -( اللهم ارنی الطلعت الرشیده  دیگه جونم به لب رسیده ) شور
اللهم ارنی الطلعت الرشیده دیگه جونم به لب رسیده
اخه چشمام تو رو ندیده دیده اما تو رو نشناخته مهربونم
من ازت دور شدم میدونم ولی چشم انتظار میمونم
من به جون بدون تو بیچارم
تو همه کس منی و دوستت دارم
ای آقام آقام
عطر بارون نفسات و واسم میاره
با تو پاییزمم بهاره اسمون غصه ای نداره
اما بی تو دنیا اشکام و در میاره
جلو چشمام تاریک و تارهکی به جز تو هوام و داره
من گره زدم دلم به دل دارم
تو داری گره وا می کنی از کارم
ای آقام آقام
من می دونم می خورم چوب اون گناهی
که من و برده تو سیاهی یه نگاهی یه نیم نگاهی
اقا جونم واسه ماهم بکن دعایی شبایی که تو کربلایی
دم ایوون پایین پایی
با سینه زنا دم حسین می گی

  • چهارشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:59
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

مناجات و توسل به امام زمان علیه السلام با صدای میثم مطیعی -( نظر کن به اطفال معصومی ) *

1061

مناجات و توسل به امام زمان علیه السلام با صدای میثم مطیعی -( نظر کن به اطفال معصومی ) واحد
نظر کن به اطفال معصومی
که چَشم انتظار دعا هستند
به شام و عِراق و یمن امروز
به خون چهره ها را حنا بستند
غریبانه غرق خون، روی دست مادران
ز بی رحمی حرمله ها گواهند
چه خاموش است این جهان، خدایا این کودکان
مگر کشتگان کدامین گناهند
یابن الزهرا/ عجِّل علی ظهورِک
مولا مولا / عجِّل علی ظهورِک
بازآ بازآ / عجِّل علی ظهورِک
یابن الزهرا/ عجِّل علی ظهورِک

دانلود سبک

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)مناجات محرمی -( فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت ) * مجتبی روشن روان

909

امام زمان(عج)مناجات محرمی  -( فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت ) دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت
من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت

من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت
اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت

غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم
عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت

چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟
فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت

دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو
نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت

کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟
به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت

صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا
تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد ص

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام زمان(عج)مناجات -( من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده ) * محمود ژولیده

1138
1

امام زمان(عج)مناجات -( من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده ) من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده
آقا بیا و بال و پر دیگرم بده

بار دگر غلامیِ ما را قبول کن
ارباب من به من صله از مادرم بده

یک‌بار هم شده تو میانِ همه به من
عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده

راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر
با لطف خود عنایتی از داورم بده

با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی
پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده

گریه میان روضه به ما چشم دل دهد
اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده

خواهم تمام عمر شوم پیش‌مرگ تو
بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده

ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن
از خیمه‌ی حسین کمی باورم بده

بر عاقبت‌بخیری خود می‌کنم دعا
با مرگ سرخ زندگی برترم بده

این امتحان سخت که دارم به پیش رو
آمادگیِ روز و

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌هشتم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم ) * حسن لطفی

883

شب‌هشتم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم ) حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم

زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم

این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم

خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم

کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم

اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم

مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نفس نگون را چرا مهار نکردیم

مرقد جدّت دل گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم

علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم

ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم

وضع تو

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:10
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌هفتم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو ) * حسن لطفی

791

شب‌هفتم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو ) پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو
وای که بویِ خون دهد روضه‌ی آب آبِ تو

یک دو خط از مقتلتان کُشت تمامِ خلق را
با دلِ تو چه می‌کند اینهمه از کتابِ تو

از کَفَنم بلند شد بوی کبابِ جگرم
سوخته‌ام زیرِ لحد از جگر کبابِ تو

شُکر که دستِ ما نبود این عطش حسین جان
لطف دعای مادر و گریه‌ی مستجابِ تو

فیض تو می‌رسد اگر گوشه نشین هیئَتیم
از سرِ ما نمی‌رود سایه‌ی آفتابِ تو

کاش مدافعِ حرم کاش شهیدِ این علم
ما چه کنیم نام ما ثبت کند حسابِ تو

شب به شب آمدیم تا مرحمِ سینه‌ای شویم
خانه خراب تر شدیم پایِ دلِ خرابِ تو

آه که تازه مادری در دل آفتاب سوخت
وای که سوخت زینب از ناله‌ی یا رُبابِ تو

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌ششم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم ) * حسن لطفی

1106

شب‌ششم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم ) اگر سَریم بِجُز در حرم نیافتادیم
که جز به خانه‌ی صاحب کَرَم نیافتادیم

زمانه خواست که ما سمتِ دیگری برویم
به لطفِ مادرتان از قَلم نیافتادیم

تمامِ عمر فقط دستِ ما به دستت بود
نگاه توست اگر هر قدم نیافتادیم

تو گریه می‌دهی و عرش می‌بری ما را
وگرنه در قفسِ نَفس کم نیافتادیم

زیاد ما به زمین خورده‌ایم اما شُکر
که جز به پایِ بلند عَلَم نیافتادیم

بجز برای حسین و بجز برای حسن
بجز برای تو در دست غم نیافتادیم

چرا برای یتیمش گلاب آوردیم
اگر به خیمه‌ی صاحب کَرَم نیافتادیم

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌پنجم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( اشکهای ما به دامان کریمی می‌سد ) * حسن لطفی

1631

شب‌پنجم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( اشکهای ما به دامان کریمی می‌سد ) اشکهای ما به دامان کریمی می‌سد
نامه‌ی حاجات ما با یاکریمی می‌رسد

هرکه در این روضه می‌آید برای معرفت
پایش آخر بر صراطِ مستقیمی می‌رسد

هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر
خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی می‌رسد

پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت
ما نمی‌میریم چون لطفِ عظیمی می‌رسد

بوی تربت می‌رسد از آن محاسن از حرم
هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی می‌رسد

رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد
حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی می‌رسد

این دو شب این گریه‌ها بوی یتیمی میدهد
این دو شب با مادری مردِ کریمی می‌رسد

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌چهارم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند ) * حسن لطفی

1408
1

شب‌چهارم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند ) عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند
در سینه‌ات صدایِ تو ای نورِدیده ماند

هیات تمام شد همه رفتند شام قبل
اما هنوز مادر قامت خمیده ماند

از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد
از ناله سینه آتش و رنگت پریده ماند

اینجا همه شبیه تو مشکی است رَخت ما
همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند

کاری برای عصر ظهورت نکرده‌ایم
اینجا چقدر میوه‌ی کالِ نچیده ماند

احساس ما به آمدن تو چه فایده
وقتی کلام سیدِ ما ناشنیده ماند

ظرفیت شنیدن یک روضه را بده
عمری گذشت و مقتل آن سر بُریده ماند

حق می‌دهم اگر به سر و سینه می‌زنی
بر روی عمه‌های تو جایِ کشیده ماند

قربان آن دو چشم که گریان زینب است
ای وای از غمت شبِ طفلان زینب آست

شاعر

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌سوم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم ) * حسن لطفی

1748

شب‌سوم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم ) تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم
تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کشیم

نوبتِ ما می‌شود آیا ؟ به ما هم سر زنی
رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کشیم

ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه
مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کشیم

شرط یاری تو را فهمیده‌ام قبل از خودت
باید اول بارِ این یارِ خراسانی کشیم

می‌شود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد
دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کشیم

دستِ ما را رو نکردی دست رد کار تو نیست
دستگیری کن که دست از هرچه می‌دانی کشیم

وای بر ما ما نمردیم و شنیدیم از غمت
زخم این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم

مادرت غش کرد وقتی وا حسینت را شنید
باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی ک

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب‌اول‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را ) * حسن لطفی

1464
2

شب‌اول‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را ) امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را
بنشین و ببین بارِ دگر سوختنم را

یکسال برای غمتان لحظه شمردیم
یک آه بکش چاک زنم پیرهنم را

این شالِ عزا را چه کسی گردنم انداخت
ممنون توام حالِ پریشان شدنم را

پیراهنِ مشکیِ مرا مادرت آورد
جانی بده بر تَن کنم امشب کفنم را

بر قلبِ من آوار شده وای ربابت
یک داغ خراشیده عقیق یمنم را

ما سجده نمودیم و خدا کرببلا داد
ای اشک ببین برکت خاک وطنم را

من آمده بودم به حسین تو بگریم
زهرا به لبم داد حسن واحسنم را

می‌گفت : میا منتظر آمدن توست
این سنگ که اینگونه شکسته دهنم را

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت ) * محمد جواد شیرازی

1066
2

مناجات امام زمان(عج) -( حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت  ) ای حجت حق
قربان تو و محکمه ی عذر پذیرت

قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت

ای حجت حق، درگذر از بنده ی زارت

حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت

خالی شده پیمانه ی ما `أوْفِ لَنَا الْکَیْل”

ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت

هر لحظه ی ما پر شده از عطر دعایت

الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه سیرت

هر جا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم

بگذار بمانیم همان معرکه گیرت

`هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم”

دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت

گفتیم بیا روضه ی عباس گرفتیم

شاید که سوی خیمه ی ما خورد مسیرت

ای مادر عباس اجازه بده یک بیت

ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت

بی دست و پُر از تیر ز بالای بلندی

افتاد زمین ام

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( تا کی منِ قحطی زده بین بیابان ) * محمد جواد شیرازی

1040
1

اشعار مناجات با امام زمان(عج) -( تا کی منِ قحطی زده بین بیابان  ) تا کی غریبانه در این کنعان بمانم؟!

در انتظار دیدنت گریان بمانم

تا کی منِ قحطی زده بین بیابان

محروم از باریدن باران بمانم؟!

خیلی زیان دیدم از این دوران هجران

نگذار بیش از پیش در خسران بمانم

وقتی دلت را با گناهانم شکستم

حق من است آواره و حیران بمانم

ای وای اگر بی درد هجرانت بمیرم

ای وای اگر در جهل خود پنهان بمانم

بالاتر از بی دردی اصلا محنتی نیست

من دوست دارم بی سر و سامان بمانم

مُشتم همین که باز شد آواره گشتم

باید همیشه دست بر دامان بمانم

ریزه خورت هستم، به من نفرین اگر که

خیره به دست لطف این و آن بمانم

بین حسینیه فقط جریان گرفتم

تا آخرش بگذار در جریان بمانم

خواب و خوراکم درد

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان -( روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم ) * جواد هاشمی

7348
10

مناجات با امام زمان  -( روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم ) روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم
در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم

تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد
به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم

بر سر جادّه ، سجّاده‌ی صبر افکندیم
چشم بر کعبه ‌ی موعود به صحرا ماندیم

با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم
روی بر قبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم

" رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم "

تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور
ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم

عجب این نیست شکیبایی‌ مان را ببرد
عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم

در فراق تو دریغا ! که غزل کم گفتیم
وَ اگر هم که سرودیم ، در آن وا ماندیم

واژه‌ ها در صف توصیف شما مانده و ما

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد