غبار مقدم تو توتیای چشم من است
زلال اشک غم تو بهای چشم من است
تویی که در دل من یک حسینیه زده ای
تویی که مرثیه ات آشنای چشم من است
ببین هنوز دو چشمم برای روضه ی توست
هنوز روضه ات آقا برای چشم من است
اگر که یوسف من، روضه ی تو کورم کرد
بدان که پیرهن تو شفای چشم من است
بدان که روضه ی گودال پیر کرده مرا
و دست و پا زدنت کربلای چشم من است
به جان ناحیه خوان غروب و صبح، حسین
هنوز روضه ی زینب بلای چشم من است
غم اسارت آن خواهر شکسته دلت
دلیل واضح این گریه های چشم من است
شاعر : امیر عظیمی
- شنبه
- 22
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 12:37
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار