وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس

شعر روضه طفلان زینب(دست حق بر سرمن بی تو سایه ندارد) *

3113
-1

شعر روضه طفلان زینب(دست حق بر سرمن  بی تو سایه ندارد) دست حق بر سرمن بی تو سایه ندارد
مصحف عشق خواهر جز دو آیه ندارد
این دو خواهرزاده ات
شده اند آماده ات
عاشق و دلداده ات
گل باغ رسول
نور چشم بتول
هدیه ام کن قبول
یا اخا یا حسین ای برادر
ای برادر مگر که خواهرت دل ندارد
هر چه دارد به پای عشق تو می گذارد
از تبار جعفرن
هدیه های خواهرن
به فدای اکبرن
دل مردد نکن
راهشان سد نکن
هدیه رارد نکن
یا اخا یا حسین ای برادر

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح حضرت زينب( س) ( الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت) *

4243

شعر مدح حضرت زينب( س) ( الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت) الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت
به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت
سلام بر تو که ماه جمادی الاول
ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت
سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند
چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت
سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز
به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت
تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای
که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت
تو دست پرور آن مادر گران قدری
که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت
تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای
که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت
تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی
که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت
ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی
که حق به گردن آزادی و عدالت داش

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح و مصيبت حضرت زينب( س) ( مستوره پاک پرده شب) *

3956

شعر مدح و مصيبت حضرت زينب( س) ( مستوره پاک پرده شب) مستوره پاک پرده شب
ای پرده کائنات، زینب
ای جوهر مردی زنانه
مردی ز تو یافت پشتوانه
از چادر عفّت تو لولاک
از شرم تو، شرم را جگر چاک
یک دشت شقایق بهشتی
بر سینه زداغ و درد، کِشتی
از بذر غم و شکوفه درد
بر دشت عقیقِ خون، گلِ زرد
افراشته باد، قامت غم
تا قامت زینب است، پرچم
از پشت علی، حسین دیگر
یا آنکه علی است، زیر معجر
چشمان علی ست در نگاهش
توفان خداست ابر آهش
در بیشه سرخ غم نوردی
سرمشق کمال شیر مردی
آن لحظۀ داغ پر فروزش
آن لحظه درد و عشق و سوزش
آن لحظه دوری و جدایی
آن، آنِ اراده خدایی
چشمان علی ز پشت معجر
افتاد به دیدگان حیدر
خورشید ستاده بود بی تاب
و آن دیده ماه، غرقه آب
یک بیشه نگاه شیر ماده
افتا

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح و مصيبت حضرت زينب( س) ( روشن گر است نالهٔ پشت شرارها) *

3633

شعر مدح و مصيبت حضرت زينب( س) ( روشن گر است نالهٔ پشت شرارها) روشن گر است نالهٔ پشت شرارها
چون آفتاب در همه ی روزگارها
روشن تر است از همهٔ روزها شبش
شب دیدنی ست جلوهٔ شب زنده دارها
خاك رهش بلند که شد "تربت"ش کنید
فرقی نمی کنند تراب نگارها
این است معجزش که دمی معجزه نکرد
از هیچ خلق سر نزد این گونه کارها
این شانه را به هیچ نبی ای نداده اند
که بارها بلند شود زیر بارها
یک ذره از تلألؤ خورشید کم نشد
ذره کجا و جلوه پروردگارها
این دشت با ارادهٔ زینب اداره شد
در دست جبر اوست همه اختیارها
زینب سواره است، اگرچه پیاده است
این ها پیاده اند، همین ها، سوارها
وا کرده است فکر کنم بال خویش را
بیهوده نیست این همه گرد و غبارها
آهش تمام لشگریان را مچاله کرد
از او گرفته اند

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح و مصیبت حضرت زیتب مناسب برای وفات عقیله بنی هاشم *

3037
0

شعر مدح و مصیبت حضرت زیتب مناسب برای وفات عقیله بنی هاشم ای مــادر پیـامبـران در مقــامِ صبر
تا حشر، صابـران جهـان را امـامِ صبر
از سن کودکـی سخنت نـوش فاطمه
مثـل حسـین، زینـت آغـوش فـاطمه
سـر تـا قـدم تمـام تجـلای حیدری
زیـن ابـی و زینـب کبــرای حیدری
بیـن دو آفتــاب ولایــت ستــاره‌ای
در چشـم اهـل‌بیت، حسین دوبـاره‌ای
در گفتن ثنای تو طول زمان کم است
بر چون تو شیرزن لقب قهرمان کم است
بایـد نمــاز، سجـده بـرد بر سجود تو
ای پنج‌تن خلاصه شـده در وجـود تو
وقتی که بر خطابه زبان بـاز مـی‌کنی
الحق که مثل فاطمه اعجـاز می‌کنی
وقـت خطابه نطق تو یادآور علی‌ست
در شهر کوفه محمل تو منبر علی‌ست
زهـراست کوثر نبـی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
روح الام

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت زينب (س) ( شهــادت زینــب کبـراست ) *

4091
7

نوحه شهادت حضرت زينب (س) ( شهــادت زینــب کبـراست ) شهــادت زینــب کبـراست
صاحب عزا حضرت زهراست

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
اشک فراقش به دو عین است
قاتــل او داغ حسیــن اسـت

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
دارد به پیکرش نشانه
از ضربه‌هــای تازیانـه

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
امشب بوَد حضور مادر
دیدار خـواهر و بـرادر

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
امشب رقیۀ سه ساله
می‌آورد بر عمه، لاله

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
ام‌البنیـن عبــاست امشب
آید به استقبال زینب

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
****
چهارمین شمس امامت
یا سیدی سرت سلامت

عمۀ سادات رفته ز دنیا
واویلا واویلا
********
شاعر

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت زينب (س) ( در ماتم زینب همه‌جا گشته قیامت) *

3449
0

نوحه شهادت حضرت زينب (س) (  در ماتم زینب همه‌جا گشته قیامت) در ماتم زینب همه‌جا گشته قیامت
یا حضـرت سجاد سرت باد سلامت

ای مردم عالم فریاد از این غم
****
گردیده ز غم کرب و بلا شهر مدینه
خون می‌چکد از دیدۀ گریان سکینه

ای مردم عالم فریاد از این غم
****
خامـوش شـده زمزمـۀ روح‌فزایش
امشب شهدا دسته‌گل آرند برایش

ای مردم عالم فریاد از این غم
****
امشب به ملاقات هم آیند دو خسته
پیشانی بشکسته و پهلـوی شکسته

ای مردم عالم فریاد از این غم

عباس شهید ای پسرِ ساقی کوثر
بر خواهر مظلومۀ خـود آب بیاور

ای مردم عالم فریاد از این غم
****
امشب تو ز خون سر خود ای علی‌اکبر
بـر عمــۀ مظلومــۀ خــود لاله بیاور

ای مردم عالم فریاد از این غم
****
آتـش کـشد از نالــۀ ســادات

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم) *

4013
3

شعر وفات حضرت زینب(س)(ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم) ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم
در بین شهر ، شهره به عنوان زینبیم
ما داغ دیده ایم که بر سینه میزنیم
این است علتش که پریشان زینبیم
ما از نژاد قوم عرب زاده برتریم
از قوم و از قبیله سلمان زینبیم
از رشته های چادرش اسلام میچکد
ما از عشیره های مسلمان زینبیم
هفتاد و چند آیه از او وحی میشود
ما دسته دسته کشتهء قرآن زینبیم
از دست توست جیرهء ماهانهء همه
ما مستحق تکه ای از نان زینبیم
هر چند مجتباست به بیت ولا کریم
بانو کریمه است و گدایان زینبیم
ما را برای گریهء خود انتخاب کرد
مدیون چشم زینب و دستان زینبیم
ما را گدای پشت در او نوشته اند
ما مور ملک عشق سلیمان زینبیم
مامور امر عمهء صاحب زمان شدیم
گریه کنان حض

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر محکومیت تهدید به تخریب حرم عمه سادات(س)( این قاسطین که قلب شما را شکسته اند) *

3786
3

شعر محکومیت تهدید به تخریب حرم عمه سادات(س)(  این قاسطین که قلب شما را شکسته اند) این قاسطین که قلب شما را شکسته اند
قوم به جای مانده ز آل امیه اند
تعجیل کن امام زمان، این حرامیان
در فکر انهدام ضریح رقیه اند
برگرد منتَظَر که شیاطین علم شدند
حالا فرشته ها همه در ذکر یا رب اند
آقا حریم عمه ی تو در محاصره است
نا محرمان هنوز در اطراف زینب اند
از جور نطفه های کثیف سقیفه ای
این بار دست مرتضوی تو بسته شد
آقا به جان مادرتان زود تر بیا
قلبم از این همه غم و اندوه خسته شد
یا صاحب الزمان چقدر بی کسی شما
آقا دوباره داغ به قلبت نشانده اند
غصه نخور امام زمان بهر یاریت
اصحاب حضرت اسد الله مانده اند

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(بعد از قتال خامس آل عبا،حسین) *

4077
2

شعر وفات حضرت زینب(س)(بعد از قتال خامس آل عبا،حسین) بعد از قتال خامس آل عبا،حسین
زینب کشید ناله ی واویلتا حسین
آمد کنار مقتل و چشمش نظاره کرد
در قتله گاه خویش فتاده زپا حسین
یادش فتاد خاطره ای از مدینه و
یک روز داغ و زینب غمدیده با حسین
خوابیده بود دخت علی زیر آفتاب
پوشاند روی خواهر خود با عبا حسین
زینب اشاره کرد که یک روز میشود
جبران کنم محبت امروز را حسین
زینب که دید روز،همان روز موعد است
در زیر آفتاب زند دست و پا حسین
ناچار دیده بست به جسم برادرش
گفتا فدای تو گل ریحانه یا حسین
چیزی که نیست من بکشم روی جسم تو
غارت نموده اند اثاث مرا حسین
رو کرد سمت آفتاب و غریبانه گریه کرد
یک دم اشاره کرد به خون خدا حسین
ای آفتاب کم کن از آن سوز آتشت
زیرا که

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر نذر حضرت زینب(س)(بار سنگین فراق عشق، پیرت کرده است) *

4036
2

شعر نذر حضرت زینب(س)(بار سنگین فراق عشق، پیرت کرده است) بار سنگین فراق عشق، پیرت کرده است
صبرت ای روح بصیرت! بی نظیرت کرده است
مثل دریا بودی اما در مسیر این سفر
تابش خورشید روی نی کویرت کرده است
در میان وامداران سقیفه باز هم
خطبه هایت ترجمانی از غدیرت کرده است
آه ای سرو سر افرازی که روی نیزه ها
رقص رأس سربلندی سر به زیرت کرده است
چیست رمز رؤیت "ألّا جمیلا"ی تو؛ چیست
رمز زیبایی که دنیا را اسیرت کرده است؟
تشنگی را برده ای از خاطرت زیرا که – آه –
اشک های کودکان از آب سیرت کرده است
...نینوا با دردهایش سخت بر زینب نبود
"کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود"

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(چه كنم؟ تقدیم به دل خونین زینب س) *

3993

شعر وفات حضرت زینب(س)(چه كنم؟ تقدیم به دل خونین زینب س) چه كنم؟ تقدیم به دل خونین زینب س
پس از تو اي سحر من، سپيده را چه كنم؟
اگر كه بر تو نگريم دو ديده را چه كنم؟
اگر سپيدي مو را به خون خضاب كنم
دل شكسته و قد خميده را چه كنم؟
به روي مركب عريان اگر سوار شوم
حسين (ع)! اين گل در خون تپيده را چه كنم؟
وگر كه جان بسپارم كنار پيكر ماه
ستارگان به خون آرميده را چه كنم؟
اگر به خون دل خسته‌اش نيارايم
سرشك تازه به دامان چكيده را چه كنم؟
وگر به آهِ فغان‌پرورش بدل نكنم
بگو كه هستيِ بر لب رسيده را چه كنم؟
براي من غزلي چشم خون‌فشان كافي‌ست
چرا قصيده بگويم؟ قصيده را چه كنم

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب) *

3200

شعر وفات حضرت زینب(س)(دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب) دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب
چه سوغاتی بهمراه آوَرَد از این سفر زینب
در آن صحرا که هر کس را نصیبی از مصیبت شد
همه داغ جوان دیدند اما بیشتر زینب !
پریشان شد زمین هفت آسمان پیچید و درهم شد
ولی از این جهان دارد دلی آشفته تر زینب
غروب از سر گذشت و "سر" گذشت و سرگذشتش را
که دنیا خوب می داند چه آورده ست بر زینب
زمانی را که دنیا در تب سجاد می سوزد
امامی نیست پرچم را برافرازد مگر زینب
به حق که سفره ی زهرا چه مردان بزرگی را
نمک پرورده اش کرده؛
پدر ...
همسر ...
پسر ...
زینب

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(عالمی گمگشته کوی وفای زینب است) *

3527

شعر وفات حضرت زینب(س)(عالمی گمگشته کوی وفای زینب است) عالمی گمگشته کوی وفای زینب است
.هر دلی دارد صفا مست صفای زینب است.
دردمندی امتیاز ساکنان شهر عشق
هرکه آنجا ساکن است دردآشنای زینب است
کاروان عشق را دیدم که بعد از کربلا
صف بصف چون درمکنون درقفای زینب است
تشنگان معرفت را آب رضوان میدهند
چشمه زمزم چو خواهی در منای زینب است.
دفتر عشق حسین .دارد جواز ثبت نام
گررضایت نامه میخواهی.رضای زینب است
سرگذشت قهرمانان رابسی خواندیم لیکن
سرور تاریخ سازان. مبتلای زینب است.
جان عزیز است وبه جانان دادنش بس نیکتر
هرکه باشد شیعه جان او فدای زینب است.
کشتی طوفان زده آید به شام از کربلا
یک سری در نیزه یاران ناخدای زینب است.
توتیای چشم باشد خاک دشت کربلا
گریه بر زین

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(امشب از میکده غیب رسیده‌است پیامی) *

4297
1

شعر وفات حضرت زینب(س)(امشب از میکده غیب رسیده‌است پیامی) امشب از میکده غیب رسیده‌است پیامی
به تو ای دخترِ ساقی! برسانیم سلامی
بسپاریم به شعری دل بیمار به دستت
و بخوانیم دوبیتی و بگیریم دو جامی
امشب آرام به یک گوشه مودب بنشینم
خجل از روی سیاهم چو مرکب بنشینم
بگذارم قلم از شوق تو بر صفحه برقصد
زینب آباد شوم، ـ مُهر تو بر لب ـ بنشینم
مست لایعقل در وصف عقیله چه بگوید؟
دل آلوده از اسماء جمیله چه بگوید؟
شاعر از آیه‌ی در پرده کوثر چه بخواند؟
کودک از مردی بانوی قبیله چه بگوید؟
داده سرّ نی او نی قلم عشق به دستم
زینب الله پرستید که الله پرستم
قصه‌ی چوبه‌ی محمل خبر بی‌سندش هم
سندی بود که با آن سر بی ‌یار شکستم
کوفه لرزید به زیر قدم و ضرب کلامش
ذوالفقاری دگر ان

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(در میان آفرینش شاهکاری زینبی) *

5641
6

شعر وفات حضرت زینب(س)(در میان آفرینش شاهکاری زینبی) در میان آفرینش شاهکاری زینبی
تا ابد محبوبه ی پروردگاری زینبی
دلربایی دلبری ای نازنین زین أبی
زینت بابای خود هستی و آری زینبی
دختر شیرین زبان حضرت صدیقه ای
در زمین و آسمان همتا نداری زینبی
نطق تو چون تیغ بابایت علی برنده است
دختر شیر خدایی ذوالفقاری زینبی
مریم و آسیه و حوا... همه شاگرد تو
بعد زهرا بهترین آموزگاری زینبی
زیر بار غصه و غم زانوانت خم نشد
مثل کوهی باصلابت استواری زینبی
مشکلات کربلا در منظرت چیزی نبود
صاحب صبر خدایی بردباری زینبی
خارج از توصیف شاعر هستی و أعجوبه ای
شوق و شوری فوق نوری باوقاری زینبی
تا أبد ترویج فرهنگ حسینی کار توست
عشق را در سینه ها بنیان گذاری زینبی

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین) *

3667
1

شعر وفات حضرت زینب(س)(هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین) هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین
در مجلس یزید، سرم خم نشد حسین
با خطبه ای که من سرِ بازار خوانده ام
آن نقشه ای که داشت، فراهم نشد حسین
آنجا چنان شبیه پدر حرف می زدم
یک مرد از آن قبیله حریفم نشد حسین
اصلا محرّمی که جهان را به هم زده
بی خطبه های من که محرّم نشد حسین!
آتش گرفت معجر من سوخت موی من
اما حجاب از سر من کم نشد حسین
هرچند قد و قامت من خم شده ولی
"در مجلس یزید سرم خم نشد حسین"

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر وفات حضرت زینب(س)(غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است) * علی اکبر لطیفیان

7550
5

شعر وفات حضرت زینب(س)(غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است) غالباً آن گذری که خطرش بیشتر است
می شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است
ارزش عبد در افتادن در سجاده است
سنگ فرش حرم دوست زرش بیشتر است
خانه ای هست در اینجا که کریم اند مه
سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است
دل ما سوخت در این راه ولی ارزش داشت
هر که این گونه نباشد ضررش بیشتر است
بی سبب نیست که آواره ی هر دشت شدیم
هر که عاشق شود اصلاً سفرش بیشتر است
هر گدایی برسد لطف که دارد امّا
به گدایان برادر نظرش بیشتر است
گرچه گفتند خدیجه است ولی ما دیدیم
در جمالش که جلال پدرش بیشتر است
وسعت روح بدن را به بلا می گیرد
غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س) -( با دست بسته است ولی دست بسته نیست ) * مجید تال

5110
0

شعر وفات حضرت زینب(س) -( با دست بسته است ولی دست بسته نیست ) با دست بسته است ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر...ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پانشسته نیست
زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر،خطر،غم بازار،چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ می خورد
هیهات بند معجرش از هم گسسته نیست
مجید تال

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(زینبم ، اسطوره ام مهر و وفا را) *

4543
1

شعر وفات حضرت زینب(س)(زینبم ، اسطوره ام مهر و وفا را) زینبم ، اسطوره ام مهر و وفا را
نور می پاشم تمام کبریا را
در تمام عمر، با صبر و مدارا
یک به یک از پا درآوردم بلا را
مریمم،اما غنی تر،خواندنی تر
کربلایی هستم اما ماندنی تر
روضه هایم بازتر،گریاندنی تر
من به زانو می کشم اشک و بکا را
کی ز یادم می برم تحقیرها را
نیزه ها،شلاق ها،زنجیرها را
صبر کردم یک به یک تقدیر ها را
تا که راضی بنگرم از خود خدا را
آه فرسودم در این یک سال و نیمه
منتظر بودم در این یک سال و نیمه
فکر آن رودم در این یک سال و نیمه
قسمت اصغر نشد آب گوارا
پیش چشمم یوسفم را سر بریدند
خنجر از کین بر گلویش می کشیدند
در بیابان پشت زنها می دویدند
هرگز از یادم نبردم نینوا را
ساربان ما را اسارت ب

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(لب تشنه ام و ذکر سبو می گیرم) *

4044

شعر وفات حضرت زینب(س)(لب تشنه ام و ذکر سبو می گیرم) لب تشنه ام و ذکر سبو می گیرم
با یاد تو زود ِ زود خو می گیرم
تا نام شما روی لبم می آید
با اشک دوچشم خود وضو می گیرم
از محضر فیض بی امانت .. هرشب
دلشکسته ... وقت گفتگو می گیرم
یازینب (س) یا وجیهة ً عندالله
از آبروی تو آبرو می گیرم
هر کس که شده وقف کرمخانه ی تان
من نشانی تو را از او می گیرم
والایی و صاحب مقام اوّل
ای دختر اوّل امام اوّل
با آمدنت به پا شده غوغایی
ای ملیکه ی مملکت زیبایی
در ظاهر امر زمینی هستی ... امّا
در اصل برای عالم بالایی
از هرنفست معجزه ها می بارد
تو معجزه ی موثّق مولایی
از رایحه ی فاطمی أت فهمیدم
که جلوه ای از جلالت زهرایی
بر روی لبت غنچه ی لبخند شکفت
تا خواند حسین (ع) برای ت

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وفات حضرت زینب(س)(مي گه برداريد دلا رو،تا با هم بريم بريم زيارت) *

3866
1

شعر وفات حضرت زینب(س)(مي گه برداريد دلا رو،تا با هم بريم بريم زيارت) مي گه برداريد دلا رو،تا با هم بريم بريم زيارت
غوغائيه تو مدينه، مياد عطروبوي كوثر
گل بارونه آسمونا،فاطمه(س) باز شده مادر
كوچه باغاي بهشتي،لبريز حضور عشقه
مي رسه فرشته اي كه،تا ابد صبور عشقه
ملائك به دست كرفتند،سر راش ياس و گلايل
گهوارش شده شبيه ،ضريح سبز توسل
اومده عقيله ي عشق،اومده قبله ي سادات
اومده حضرت زينب (س)،اومده عمه ي سادات
يوسف رحيمي

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(امشب غزلی رها نوشتم) *

4632

شعر شهادت حضرت زینب(س)(امشب غزلی رها نوشتم) امشب غزلی رها نوشتم
از خاتم الأنبیا نوشتم
از مرحمت "رسول رحمت"
از حضرت مصطفی نوشتم
با شوکت و با ابهتی خاص
از غیرت مرتضی نوشتم
یکبار دگر وضو گرفتم
از سیدة النسا نوشتم
باب الکرم و نگاه سائل.
از سفره ی مجتبی نوشتم
با یاد حسین شدم خدایی
من جای "حسین" " خدا" نوشتم
تا اینکه رسید نوبت تو
"تو" نه -بخدا- " شما" نوشتم
هرطور که شد شکسته بسته
ای دختر ایلیا نوشتم
تو نیز مرا گدا نوشتی
شاعر نشدم فنا نوشتی
تو سیده ای و سروری ها
داری به تمام پا دری ها
منظومه ی راه عشق اینجاست
"زهره" بنگر به " مشتری " ها
تو آمده ای ملیکه باشی
رونق بدهی به نوکری ها
قدّیسه ی آل احمدی تو
از آن تو گشته برتری ها
زهرا به نگات انس دار

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(خانۀ مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر) *

3618

شعر شهادت حضرت زینب(س)(خانۀ مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر) خانۀ مولاست امشب جنّة الاعلای دیگر
فاطمه بگرفته در آغوش خود زهرای دیگر
جلوه گر شد اختری تابنده در ماه جمادی
اختری تابنده نه، مهر جهان آرای دیگر
مصحفی دیگر گشوده روبروی دست احمد
سر زده در دامن زهرا گل رعنای دیگر
آسمان از شوق و شادی گاه خندد گاه گرید
صبح صبح دیگر و دنیا شده دنیای دیگر
بار دیگر نخل سر سبز نبوّت میوه داده
آمده بحر ولایت را دُر یکتای دیگر
باید آید حیدر و زهرا و پیغمبر دوباره
تا که باز آید به عالم زینب کبرای دیگر
فاطمه انسیّة الحورا که جان ما فدایش
دارد امشب در بغل انسیّة الحورای دیگر
ساقی امشب جام را همچون دلم در گردش آور
تشنه ام گردان که از کوثر زنم صهبای دیگر
با زبان میثمی در مدح

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(در زمین و آسمان ها بی نظیری عمه جان) *

4619

شعر شهادت حضرت زینب(س)(در زمین و آسمان ها بی نظیری عمه جان) در زمین و آسمان ها بی نظیری عمه جان
زیر پایت کهکشان راه شیری عمه جان
حوریه ، إنسیه ، راضیه ، زکیه ، طاهره
عصمت اللهی وبا حق هم مسیری عمه جان
بر عوالم با نگاه خود حرارت میدهی
باعث ایجاد عشق گرمسیری عمه جان
تا تو را دارم کنار خود خیالم راحت است
بین طوفان حوادث دستگیری عمه جان
از نگاه نافذت دائم بصیرت می چکد
هم غیوری هم اصیلی هم بصیری عمه جان
چشمهایت مظهر والای آیات خداست
در دل هستی بشیرا و نذیری عمه جان
مردی و مردانگی با توست ای چادر به سر
بعد اربابم حسین نعم الأمیری عمه جان
دختر شیـرخـدا هستی و کـوثـر زاده ای
بی سبب نبود شما خیر کثیری عمه جان
دختری آیینه و آیینه دار مرتضی
دختری از صلب آقای غدیر

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(راهی نشانمان بده حالا که آمدیم) *

4334
1

شعر شهادت حضرت زینب(س)(راهی نشانمان بده حالا که آمدیم) راهی نشانمان بده حالا که آمدیم
عشقی به جانمان بده حالا که آمدیم
تا آمدیم لکنتمان بیشتر شده
حالا زبانمان بده حالا که آمدیم
ما خائفیم مضطر و عبدیم . سائلیم
شب را امانمان بده حالا که آمدیم
چیزی نمانده است ز باقی عمرمان
بانو زمانمان بده حالا که آمدیم
از جرعه های مهریه ی مادرت رسید
یک لقمه نانمان بده حالا که آمدیم
ما آمدیم حضرت زینب به عشق تو
ما مانده ایم و حسرت شهر دمشق تو
بارگهت زمینه ی پرواز بال من
عشق زیارت حرم و حس و حال من
شوقی برای دیدن سوریه دارم و
این عشق دیدن حرم تو حلال من
بانو به چشم ها تو بگو : "ابک للحسین " !
وقت سوال کردن این بغض ها : " لمن ؟"
این مملکت که گریه کن توست مال تو
این چشم

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب کبری(س)(در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است) *

4111
2

شعر شهادت حضرت زینب کبری(س)(در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است) در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است
اگرچه درد،فراوان و داغ، بسیار است
مطیعِ امرِ ولیِّ خداست در همه جا
اگرخطیب شده یا اگر پرستار است
شبیهِ مادرِ خود،هم صبور و هم محجوب
شبیهِ مادرِ خود،داغدار و غمخوار است
پس از حسین، سپاهِ زنان به دنبالش
در انقلابِ دوباره، "بزرگ سردار " است
چه حاجتی ست به شمشیر،در سرای یزید؟!
زبانِ نافذِ او، تیغِ حیدری وار است!
به قلبِ زینب اگر کوهِ غم فرو ریزد
غمِ"قشنگ تر از کوه" را خریدار است*

  • چهارشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر وفات و مصائب حضرت زینب(س)(زینبم یار آشنای توام) * رضا رسول زاده

3923
1

شعر وفات و مصائب حضرت زینب(س)(زینبم یار آشنای توام) زینبم یار آشنای توام
جای مانده ز کربلای توام
شعله سر می کشد ز نالۀ من
من عزادار نینوای توام
تشنه لب لحظه های آخر عمر
یاد سقای با وفای توام
بسترم زیر تابش خورشید
روضه خوان یاد بوریای توام
یاد گل های پرپر باغ و
بدن زیر دست و پای توام
وای از آن دم که حنجر تو شکست
یاد آن آخرین صدای توام
یاد راس تو روی نیزه و آن
پیکر بر زمین رهای توام
زخم خورده ز وقت وا شدنِ
پای دشمن به خیمه های توام
دم آخر بیا به بالینم
که دوباره رخ تو را بینم
شاعر:رضا رسول زاده

  • پنج شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای) *

4075
2

شعر شهادت حضرت زینب(س)(یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای) یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای
من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام
شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من
می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام
چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو
مانده به زیر صورت خورشید پیکرم
ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو
لب تشنه مانده‌ام به نفس های آخرم
بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت
بی تو پری برای پریدن نمانده بود
صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک
نایی دگر برای دویدن نمانده بود
چندی ست رفته قوت دیدن ز دیده‌ام
بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست
دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت
یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست
دل پاره پاره از همهٴ طعنه‌هایشان
پایم هنوز آبله دار از شتاب ها
جا خوش نموده بر بدنم ج

  • پنج شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س)(امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم) *

4815
5

شعر شهادت حضرت زینب(س)(امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم) امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
مثل تمامی علما گریه می کنیم
آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم
امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم
گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم
شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
راوی قصِّه های غریبی دلبرم
هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم
در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
یکسال و نیم زندگی بی تو العجب
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم
یکسال و نیم درد جدایی کشی

  • پنج شنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد