وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس

شعر روضه حضرت زینب(کسی که غیرت الله است) *

3097
2

شعر روضه حضرت زینب(کسی که غیرت الله است) کسی که غیرت الله است
چقدر این درد جان کاه است
علمدار رشید من،چرا قبر تو کوتاه است
رو پیشونیم جای سنگه
تو صورتم رد چنگه
داداش پس کی میام پیشت
پس ازتو زندگی ننگه
لباست را نمی شویم
که عطرت را از آن بویم
وصیت می کنم آن را
کِشند جای کفن رویم
حسینم وا حسینم وا
الا ای دلبر مظلوم
فدایت خواهر معصوم
هنوز پیچیده در گوشم
صدای فش فش حلقوم
حسینم وا حسینم وا

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر روضه حضرت زینب(میون همه دلها امون از دل زینب) *

9770
15

شعر روضه حضرت زینب(میون همه دلها امون از دل زینب) میون همه دلها امون از دل زینب
گلم را گل که صحرا پیروهن بود
غبار و خاک و خون او را کفن بود
سرش بر نی به لب ذکر خدا داشت
گلوی پاره با من همسخن بود
خودم دیدم که جسم باغبانم
سراپا باغ گل از زخم تر بود
میون همه دلها امون از دل زینب
خودم دیدم به گلزار شهادت
که بلبل نوحه خوان بر یاس من بود
خودم دیدم به صحرا یوسفم را
که جسمش پاره تر از پیروهن بود
خودم دیدم عزادار حسینم
محمد فاطمه زهرا حسن بود
دریغا ای دریغا ای دریغا
سلیمان رفت و یارم اهرومن بود
میون همه دلها امون از دل زینب

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(مگه هر كی که بد شد دل نداره) *

4901
2

شعر شهادت حضرت زینب(مگه هر كی که بد شد دل نداره) مگه هر كی که بد شد دل نداره
مگه عشقت برام حاصل نداره
آقام مگه آدم بدا عاشق نمی شن
به والله دل کمه دنیا رو میدن
اگه عشقت نبود اینجا نبودم
حسین گرفته عشق تو کل وجودم
تو که از دلبرها دل ربودی
در ِ عشقت چرا بر من گشودی
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل و بی بال و پرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری چون به خاکی بر سرم کرد
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری
بمیرم من مگر خواهر نداری
مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
چهل شب است و دعایم خدا کند که بمیرم
چرا من از تو جدایم خدا کند که بمیرم
برون ز کوی تو رفتم کنون که برگشتم
نیاز و من به عصایم خدا کند که بمیرم
از وقتی که

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(به پابوس تو آمد سفر کرده کویت) *

2991

شعر روضه حضرت زینب(به پابوس تو آمد سفر کرده کویت) به پابوس تو آمد سفر کرده کویت
به قربان صفایت دل عاطفه جویت
به یک بوسه که آن روز زدم زیر گلویت
گرفت از تو طراوت بهار دل زینب
میون همه دلها امان از دل زینب
شد آینه ی عشقت سرا پای وجودم
اگر رنگ بنفشم اگر یاس کبودم
در ایام جدایی پر از یاد تو بودم
که شد ذکر جمیلت گل محمل زینب
اگر باغ گلم رفت به تاراج و به غارت
اگر سنگ ستم کرد به آیینه جسارت
مرا برده بر سوی اگر موج اسارت
ولی در دل دریا تویی ساحل زینب
میون همه دلها امان از دل زینب
آهم که شعله بر جگر غم کشیده ام
اشکم که قطره قطره به پایت چکیده ام
آیینه ام که زخم ترک خورده ام ز سنگ
سروم که سایبان شده قد خمیده ام
ای تل خاک غرق به خون برادرم
باور نمی کنم

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(زینب زینب زینب) *

2974
1

شعر روضه حضرت زینب(زینب زینب زینب) زینب زینب زینب
الگوی وفا زینب، ناموس خدا زینب
زینب زینب زینب
ارامش جان زینب،ماهت به سنان زینب
زینب زینب زینب
معنی همه غم ها ،گلواژ هی ماتم ها
زینب زینب زینب
گریون شده ی سرها،شام از تو شده غوغا
زن قهرمانی، زهرا نشانی
زینب یا زینب
سالار زینب
زینب زینب زینب
شد رأس حسین بر نی
رفتی تو به بزم می
زینب زینب زینب
الگوی وفا زینب، ناموس خدا زینب
زینب زینب زینب
ارامش جان زینب،ماهت به سنان زینب
راباب ارباب ارباب
از کودکی ام مستم
چون با تو رفیق هستم
ارباب ارباب ارباب
عشق تو سرشت من
سهم تو بهشت من

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(به دردرم هیچ مرهم نیست) *

2877

شعر روضه حضرت زینب(به دردرم هیچ مرهم نیست) به دردرم هیچ مرهم نیست
امیدی بر حیاتم نیست
چهل روزه ز تو دورم
داداش یک اربعین کم نیست
ولیکن دخت زهرایم ،شده ویرانه ها جایم
به حال جسم مجروحم،بگرید تاول پایم
کبود ضربه ی مشتم،شکسته مهره ی پشتم
خدا داند مسلمانم،نه نصرانی نه زرتشتم
چه گویم من ز بزم می،چه گویم از خزان نی
چه گویم از جسارتها،که شد منزل به منزل طی
گروهی مست و لامذهب،گروهی ناسزا بر لب
نبودی هر کس و نا کس،صدقه دادو بر زینب
چرا غم را خَمش کردن،دلم بر نیزه خوش کردن
فقط سر بسته می گویم،که ما را ضجرکش کردن
حیسنم وا حسینم وا
امان از معجر پاره،امان از گوش و گوشواره
رباب با گریه می خونه،لالایی بهر گهواره
نگاهم خیس ابر تو،سلام بر روی قبر تو
مر

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(گریبان پاره آمد سوی میدان) *

3162

شعر شهادت حضرت زینب(گریبان پاره آمد سوی میدان) گریبان پاره آمد سوی میدان
کشیده روبرو گیسو پریشان
به سر می زد به سوی یار می رفت
به پای ناتوانش خار می رفت
ز فرط تشنگی از حال می رفت
خمیده تا لب گودال می رفت
نشست و خاک را بگرفت و بو کرد
به آن حلقوم گرمادیده رو کرد
به غیر از تو تب و تابی ندارم
لبانت را ببند آبی ندارم
صدای شیهه ی اسبی شنیدم
همه از خیمه گه بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
به محض دیدن کوپال مرکب
تمام صورتش را کند زینب
اگر کشتند چرا مویت کشیدند
چو گرگی پرده بر رویت کشیدند
بگو زینب به همراه یتیمان
چسان نیزه به پهلویت کشیدند
اگر کشتند چرا شادی نمودند
برای غارتت آماده بودند
چرا پیراهنت را می کشیدند
چرا عمامه ی سبزت ربودند
اگر کشت

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(از زخم زنجیرم کبودی بی شمار است) *

2815

شعر روضه حضرت زینب(از زخم زنجیرم کبودی بی شمار است) از زخم زنجیرم کبودی بی شمار است
بر شانه هایم زخم های کهنه دارم
همشیره ی خورشیدم و بانوی نورم
هر چند و که در پنجه ی گرد و غبارم
حسین ابا عبدالله یا ثار الله
دسته گل یاسی ندارم بر مزارت
اما به جایش تا بخواهی لاله دارم
من حضرت یعقوبم و یوسف پرستم
بر سینه ام پیراهنت را می فشارم
دیگر نمی آید به دنبالم مغیلان
دیگر ندارد آبله کاری به کارم
حسین ابا عبدالله یا ثار الله

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(مران ساربان، کاروان عزا را 2) *

2951
2

شعر روضه حضرت زینب(مران ساربان، کاروان عزا را 2) مران ساربان، کاروان عزا را 2
ببین غرق خون، جسم خون خدا را
بـــــــــــــــده مهلتی تا که گریه کنم
حســــین من، ای عزیز دلِ من 2
سَرش را مـــــزن، روی نیزۀ کینه
نما شــــرمی از، روی زردِ سکینه
ببینم یتیمــــــــــــــــــانِ خود خجلم
حسیــــــــــــن من، ای عزیز دل من

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(بنال از داغ آن بلبل، که خون قوت دلش بوده) *

2933
5

شعر روضه حضرت زینب(بنال از داغ آن بلبل، که خون قوت دلش بوده) بنال از داغ آن بلبل، که خون قوت دلش بوده
بــــه جای لاله و ریحان، خرابه منزلش بوده
واویــلا آه واویلا، واویلا، آه واویلا
بگوئید ای بنی الزهرا، همین ذکر غم فزا را
الهــــــی بشکند دستی، که می زد عمۀ ما را
واویـــــــــلا آه واویلا، واویلا، آه واویلا
پس از قتل حسین خود، دگـر تنهایِ تنها بود
کــــــــــــلام آخر او هم، حسینم واحسینا بود
واویـــــــــلا آه واویلا، واویلا، آه واویلا
وصـــــال مادر و دختر، بود امشب تماشایی
دو مظلومـــــه ستم دیده، کنند از هم پذیرائی
واویلا آه واویلا، واویلا، آه واویلا

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(مـــــــاجرای کربلا شرح بلای زینب است) *

3530
2

شعر روضه حضرت زینب(مـــــــاجرای کربلا شرح بلای زینب است) مـــــــاجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شــرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبـــر زینب آیت صبر خدای زینب است
بـــــاغبان گلشن سرخ ولایت اشک اوست
حافــظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سُرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
از ســـــــر پا باز صبر و رضای زینب است
کـــــــــــوفه و روز اسیری دیدن زینب دریغ
چــــــون در و دیوار کوفه آشنای زینب است
نی همین زن شام و کوفه بلکه در هر کوی عشق
هر کجــــا پا می گذاری جای پای زینب است

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(ای گــــلِ باغ زهرا زینب 2) *

3189
4

شعر شهادت حضرت زینب(ای گــــلِ باغ زهرا زینب 2) ای گــــلِ باغ زهرا زینب 2
مظهــــــر مــولا زینب 2
یـــــا زینب، یا زینب، یا زینب
یا زینب، یـا زینب، یا زینب
ای دلـــــت خـــــانۀ ماتمها2
زد به جان تـــــو آتش غمها
الگــــــوی شَرم و تقوی زینب
یا زینب، یـا زینب، یا زینب
بـــــــــانوی مکت شهادت 2
بعد عمری فــــراق و محنت
ای که دادی تو جان در غربت
یا زینب، یـا زینب، یا زینب
ای کــــه تن های بی سر دیدی
داغ گـــــــــلهای پرپر دیدی
مــــــــــــــاتم شش برادر دیدی
بـــــــــدشت کربلا یا زینب
شهیدۀ زنـــــــــدۀ کــــــــــربلا
شاهد رنـج و غمهای زینب

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(بیــــــــــــــــــــــــــا ای مادر غم پرور من) *

2687

شعر روضه حضرت زینب(بیــــــــــــــــــــــــــا ای مادر غم پرور من) بیــــــــــــــــــــــــــا ای مادر غم پرور من
بـــــــــــــــــــــــه استقبال حال مضطر من
تــــــــــــــــــــــــو اینک در غیاب دلبر من
پــــــــــــــــذیرائی نمـــــــــــا از لشکر من
کنــــــــــــــار تــــــــــــــربتت زینب رسیده
چـــــــــــــــــــه زینب جان او بر لب رسیده
منـــــــــــــــــــــــــــــــم زینب امیر کاروانم
منـــــــــــــــــــــــــــم زینب سفیر کُشته گانم
منـــــــــــــــــــــم زینب که حق کرد امتحانم
منــــــــــــــــــــــــــــم زینب که ایوب زمانم
منــــــــــــــــــــــــــــم زینب گل دامان زهرا
شــــــــــــــدم آوراه در ایـــن دشت و صحرا
منــم زینب

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(ســـــــــلام ای گوهر ولای زهرا) *

2544

شعر روضه حضرت زینب(ســـــــــلام ای گوهر ولای زهرا) ســـــــــلام ای گوهر ولای زهرا
سلام ای تـــــــالی و هـــــمتای زهرا
ســــــــــلام ای زینت دوش پیمبر
سلام ای دلــــــــــبر زهـــرای اطهر
تــــــــــــــــــو آن آئینه ایزدنمایی
که دخت حیـــــــــــــدر خیبر گشایی
تو چون زهـرا عـزیـز مصطفایی
تــــــــــــــــو زهرای علی مرتضایی
تــــــو آن سِرَّ عظــیـــــم کبریایی
تــــــــو غمخـــــــــــوار امام مجتبایی
تو سر تا پــا حسـین دیگر هستی
تو در نطق و بیان، چون حیدر هستی
تو خورشید جهــــان تاب دمشقی
بــــــــــــه شام عاشقان مهتاب عشقی

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(مدینه- کاروانی ســـــــــــــــــوی تو با شیون آوردم) *

2463
1

شعر روضه حضرت زینب(مدینه- کاروانی ســـــــــــــــــوی تو با شیون آوردم) مدینه- کاروانی ســـــــــــــــــوی تو با شیون آوردم
ره آوردم بــــــــــــــود اشکی که، دامن دامن آوردم
مدینـــــه! در به رویم وامکن! چون یک جهان ماتم
نیــــــــــــاورد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم
مدینــــــــــــه! یک گلستان گل اگر در کربلای بردم
ولـــــــــــی اکنون گلاب حسرت از من گلشن آوردم
اگــــــــــر مــــوی سیاهم شد سپید از غم، ولی شادم
کـــــــــــــــه مظلومیت خود را گوهی روشن آوردم
اسیــــــــرم کرد اگر دشمن، به جان دوست خُرسندم
بــــــــــــه پایان خدمتِ خود را به نَحو اَحسن آوردم
مدینــــــــــه! یــــــــوسف آل علی را بردم و، اکنون
اگـــــــــــــر او را نیـــــــاوردم، ا

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(زینب ای دختـــــــر والای علی) *

4063
2

شعر روضه حضرت زینب(زینب ای دختـــــــر والای علی) زینب ای دختـــــــر والای علی
ای تــــــــو آئینــــۀ سیمای علی
زینب ای دختــــــر کبرای علی
وی شهــــامت ز وجود تو جلی
ای فـــــــــــروزنده چراغ نَبَوی
نـــــــــــــام تو زینت بزم علوی
تو مهی، فــــــاضله و عالمه ای
تــــــــــــــربیت یافتۀ فاطمه ای
چون تـو از ریشۀ آن آب و گِلی
در جهان نیست چو تو شیر دلی
ذوالفقــــار علی اندر لب توست
درس آزادگـــی از مکت توست
زینب ای قــــــــــافله سالار بلا
زینب ای همسفـــــــر خون خدا
زینب ای خـواهر ممتاز حسین
همــــه جا همدم و همراز حسین
ای بـــــــــزرگ اُسرا قافـله را
تــــــــرک ناکرده شبی نافله را
روزها صائم و شبهـــــــا قـائم
بــــــــــــــر لبت

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(ای پـــــــرچم کربلا به دوشت زینب) *

2666

شعر شهادت حضرت زینب(ای پـــــــرچم کربلا به دوشت زینب) ای پـــــــرچم کربلا به دوشت زینب
قربان تو و خشم و خروشت زینب
تا موی سرت سفید شد از غم دوست
شـــد کعبـــۀ دل سیاه پوشت زینب
بـــــــــــــا داغ و فراق آشنایی زینب
بر درد غـــــم عشق، دوائی زینب
سوگند بــــــه مظلومی زهرا و علی
تــــــــــــــو فاطمۀ کرببلائی زینب
تـــــــــــــو که خود داغ برادر دیدی
تـــــــو کــــه گلها همه پرپر دیدی
تـــــــــو که تن ها همه بی سر دیدی
تو که در خــــون علی اکبر دیدی
تــــــــــــــــو که قنداقۀ اصغر دیدی
ای مــــــــــــرا خاک قدوم تو بسر
ای مــــــــرا خــــــاک قدوم تو بسر
تــــــو که دادی که ره دین دو پسر
زینب مــــن کــــــــه چنین پیر نبود
همسر مـــن کـ

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(به بزم ما خدا زینب و فَری داد) *

2844

شعر روضه حضرت زینب(به بزم ما خدا زینب و فَری داد) به بزم ما خدا زینب و فَری داد
دل مــــا را صفای دیگری داد
ز بحــر رحمتش خلاق سبحان
به زهرا از عنایت گوهری داد
در بـــــلاغت چون علی و در صبوری چون حسن
در شهمامت چون حسین و در حیا چون مادر است
از کمــــــــــال علــــــــــــم و تقوی شد عقیله نام او
همچـــو زهـــــــــرا از همه زنهای عالم برتر است
صبح ازل طلیعــــــۀ ایام زینب است
پــاینده تا به شام ابد نام زینب است
در راه دن لباس شهامت چو دوختند
زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
جلوه گری به روی نی سرت چو ماه می کند
غـــــــــــربت ای هلال من عمر تباه می کند
درون محمـــل مـــــــرا ز روی نی نگاه کن
ببین چگــــونــــه دخترت تو را نگاه می کند
ای ع

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(در عشق دلیل کاروان زینب) *

3201
3

شعر روضه حضرت زینب(در عشق دلیل کاروان زینب) در عشق دلیل کاروان زینب
در همت و صبر قهرمان زینب
در صدق و صفا رساترین آیت
بر شرم و عفاف ترجمان زینب
زهرای عزیز را جگر گوشه
دلبند امیر مؤمنان زینب
دلسوختگان وادی غم را
دلسوز و انیس و مهربان زینب
با دشمن دین به پایمردی داشت
همواره نبرد بی امان زینب
در راه عقیده با سرفرازی
کوشید از ابتدا به جان زینب
در پرتو همت بلند خود
افراشته سر به آسمان زینب
از رفعت قدر خویش خویش جا دارد
گر ناز کند به کهکشان زینب
تا هست نشانی از وفا باشد
جاوید حسین و جاودان زینب
اسلام از این دو سر فراز آمد
چون روح به جسم خسته باز آمد

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(رسیده جان بر لبم) *

3017
1

شعر شهادت حضرت زینب(رسیده جان بر لبم) رسیده جان بر لبم
خواهر تو زینبم 2
کجائی ای دلبرم ، بیا بیا در برم
یار مسیحا نفس ، شد نفس آخرم
رسیده جان بر لبم – خواهر تو زینبم 2
کشیدم از سینه آه بیا تو ای قرص ماه
تا که بیائی حسین ، مانده دو چشمم به راه
رسیده جان بر لبم – خواهر تو زینبم 2
غریب دور از وطن دلبر و دلدار من
بیا تو ای بی کفن ، جسم مرا کن کفن
با دل بشکسته ام بار سفر بسته ام
خدا نگهدارت ای نماز بنشسته ام
رسیده جان بر لبم – خواهر تو زینبم 2
ای همة حاصلم ، نشسته غم بر دلم
عاقبت ای تشنه لب ، داغ تو شد قاتلم
ز دیده دُر سفته ام بحال آشفته ام
میان هر کوچه من حسین حسین گفته ام
رسیده جان بر لبم – خواهر تو زینبم 2
غم شده پابست من ، می روم ا

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(یا حسین یا بن الزهرا) *

2956

شعر شهادت حضرت زینب(یا حسین یا بن الزهرا) یا حسین یا بن الزهرا
یا حسین یا بن الزهرا
پرستوی مهاجرم
یا حسین یا بن الزهرا
شکسته شد بال و پرم
یا حسین یا بن الزهرا
دیدی چه آمد بر سرم
یا حسین یا بن الزهرا
کشته شده برادرم
یا حسین یا بن الزهرا
ای چلچراغ محملم
یا حسین یا بن الزهرا
داغ تو گشته قاتلم
یا حسین یا بن الزهرا

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(با لب خونین زنی ، کن صدایم یا حسین) *

5089
5

شعر روضه حضرت زینب(با لب خونین زنی ، کن صدایم یا حسین) با لب خونین زنی ، کن صدایم یا حسین
بی تو با غم بگذرد لحظه هایم یا حسین
از ازل دل را به مهرت بسته ام
شاهد پیشانی بشکسته ام
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
همسفر با من شدی ، جان من قربان تو
خوش به من جان می دهد ، خواندن قرآن تو
مُزد قرآن تو سنگ خواره شد
ای غریب من لب تو پاره شد
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
پیش چشمم یا اخا ، عالم از غم تیره شد
تا که طفل کوچکت ، بر نوک نی خیره شد
کن تکلم می دهد جان دخترت
آنکه می باشد شبیه مادرت
وا حسینا وا حسین ، واحسینا واحسین 2
ای گل از من چه شد، روی تو نیلوفری
در کجا بودی که شد ، صورتت خاکستری
مَطبخ خولی به آه و زمزمه
آمده گویا کنارت فاطمه
وا حسینا و

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(زینب اگر نبود جهان را بها نبود) *

4039
1

شعر روضه حضرت زینب(زینب اگر نبود جهان را بها نبود) زینب اگر نبود جهان را بها نبود
نامی ز انقلاب شه کربلا نبود
زینب اگر نبود به دیوان معرفت
گلواژة محبت و مهر و وفا نبود
زینب اگر نبود دل عشق می گرفت
یاری برای قافله نینوا نبود
زینب اگر نبود که می داشت پاس دین
جز او چنین به همت بی منتها نبود
زینب اگر نبود پس از غصه و فراق
دل خستگان غم زده را مقتدا نبود
زینب اگر نبود شهیدان عشق را
یاری چنین به عرصه مُلک خداد نبود
زینب اگر نبود هنگامه وداع
بوسنده نام خامس آل عبا نبود
زینب اگر نبود عزیزی به شط خون
همراه آن شهید سر از تن جدا نبود
زینب اگر نبود به گودال قتلگاه
آن کشته را پیام رسانی ز ما نبود
زینب اگر نبود حضرت زین العباد
پشت و پناه و یار به جز کبریا نب

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(گلهای خواهر ، گردیده پرپر) *

6200
7

شعر روضه حضرت زینب(گلهای خواهر ، گردیده پرپر) گلهای خواهر ، گردیده پرپر
شد هدیه هایی ، بهر برادر
تنها نه گلها ، بلکه فدایت
دارو ندار هستی خواهر
مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم
از پشت پرده ، در خیمه دیدم
آید ز میدان، ای پور حیدر
بر روی دستت ، چون دسته گل
گلهای سرخم، در خون شناور
مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم
بگرفتی از چه ، سر را به پایین
هرگز نبینم ، شرم تو دیگر
گفتم نیایم ، از خیمه بیرون
تا که نباشد ، شرمنده دلبر
مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم
یا رب نگردد ، از مَحرم خود
شرمنده یک تن، تا روز محشر
روزی مدینه ، با حال خجلت
دیدم پدر را ، در پیش مادر
مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم
آن مام خسته ، پهلو شکسته
این دستت بسته ، سردار خیبر
این با طنابی ، رو سوی مسجد
آن پ

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(همسفر من قاتل برادرم بود 2) *

7487
22

شعر روضه حضرت زینب(همسفر من قاتل برادرم بود 2) همسفر من قاتل برادرم بود 2
هفده سر بریده در ، برابرم بود 2
ای نور دو عینم – مظلوم حسینم 2
ای یوسف گمگشته ، در خون تپیده 2
پیراهنت مثل تنت ، از هم دریده 2
ای نور دو عینم – مظلوم حسینم 2
از نیزه تا طشت طلا ، اشکم روانه 2
تو چوب دشمن خوردی و من تازیانه 2
ای نور دو عینم – مظلوم حسینم 2
تو دلبری کردی و من دادم ز کف دل 2
پیشانی خود را زدم ، برچوب محمل 2
ای نور دو عینم – مظلوم حسینم 2

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(صبح ازل طلیعه ایام زینب است) *

3476
1

شعر روضه حضرت زینب(صبح ازل طلیعه ایام زینب است) صبح ازل طلیعه ایام زینب است
تابنده تر ز صبح بقا شام زینب است
اقدام او به یاری دین گشت ارجمند
اسلام سر بلند ز اقدام زینب است
عیش و نشاط و خرمی اندر جهان ندید
پیوسته پر زباد غم ، جام زینب است
در راه دین لباس شهامت چو دوختند
زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
سر زد به چوب محمل ، چو دید از جفا
بر نوک نیزه رأس دلارام زینب است
خون دل شکسته که از فرق سر بریخت
تا حشر زیب چهرة گل فام زینب است
عاجز بود زبان ز بیان غمش از آنک
بی حدّ و حصر محنت و آلام زینب است
سروی تو راست فخر به شاهان روزگار
تا منصب تو خدمت خدّام زینب است

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(ای در تو صفات مصطفی یا زینب) *

3201

شعر روضه حضرت زینب(ای در تو صفات مصطفی یا زینب) ای در تو صفات مصطفی یا زینب
وی وارث حلم مرتضی یا زینب
بگرفته قیام کربلا از تو حیات
بانوی شجاع کربلا یا زینب
ای اُسوة صبر و استقامت زینب
وی مظهر عزّت و شهامت زینب
با سعی تو نهضت حسینی است به جا
ای زینب و زیور امامت زینب
ای حامی نهضت حسینی زینب
احیاگر دولت حسینی زینب
ای دخت علی و خواهر خون خدا
تو شاهد غربت حسینی زینب
بر لب بوَدم ثنای زینب
در دل بوَدم ولای زینب
محتاج عنایتش جهان است
خلقند همه گدای زینب
هستی ز وجود اوست برجای
ای جای جهان فدای زینب

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(شده یه دشت پر ستاره) *

3653
1

شعر روضه حضرت زینب(شده یه دشت پر ستاره) شده یه دشت پر ستاره
چشمای زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
كارم تمومه نمونده جونی به تنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
آرزوی رفتنم
شبیه خوابو خیاله
رسیده جون به لبم
دیگه زندگی محاله
یه روز دوری تو
برا زینب یه ساله
شده یه دشت پر ستاره
چشمآی زینب آی داداش
یه سال و نیمه خون می باره
چشمای زینب آی داداش
كارم تمومه نمونده جونی به تنم
یه سال و نیمه دارم برات زار می زنم
زار می زنم زار می زنم حسین
خالی شد دور و برم
شب و روزم سیاهه
تو سینه ام مونده نفس
نفسم فقط یه آهه
تا تو از راه برسی
چشمای خسته ام براهه
افتاده امشب در شماره
نفس سنگین آی داداش

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه طفلان زینب(دست حق بر سرمن بی تو سایه ندارد) *

3079
-1

شعر روضه طفلان زینب(دست حق بر سرمن  بی تو سایه ندارد) دست حق بر سرمن بی تو سایه ندارد
مصحف عشق خواهر جز دو آیه ندارد
این دو خواهرزاده ات
شده اند آماده ات
عاشق و دلداده ات
گل باغ رسول
نور چشم بتول
هدیه ام کن قبول
یا اخا یا حسین ای برادر
ای برادر مگر که خواهرت دل ندارد
هر چه دارد به پای عشق تو می گذارد
از تبار جعفرن
هدیه های خواهرن
به فدای اکبرن
دل مردد نکن
راهشان سد نکن
هدیه رارد نکن
یا اخا یا حسین ای برادر

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب( س) ( الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت) *

4207

شعر مدح حضرت زينب( س) ( الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت) الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت
به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت
سلام بر تو که ماه جمادی الاول
ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت
سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند
چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت
سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز
به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت
تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای
که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت
تو دست پرور آن مادر گران قدری
که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت
تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای
که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت
تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی
که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت
ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی
که حق به گردن آزادی و عدالت داش

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد