وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس

مجلس بیست و پنجم: مصائب حضرت زینب (س) در کربلا *

377

مجلس بیست و پنجم: مصائب حضرت زینب (س) در کربلا مجلس بیست و پنجم:
مصائب حضرت زینب (س) در کربلا
سر راه تو نشستن چه صفایی دارد
دل من با تو عجب شور و نوایی دارد
چه شود یک نظری گوشهی درگاه کنی
آخر ای دوست حریم تو گدایی دارد
بسکه با نالهی توانس گرفتم همه شب دل من زمزمهی کرب و بلایی دارد
آقا جان اگر « برات کربلا» را به من عنایت کنی؛ اگر شما من را به امام حسین حواله بدهی ! وقتی در زیر آن قبهی نورانی که دعا مستجاب است بایستم صدا میزنم: خدایا امام زمانمان را به فریادمان برسان.
یا صاحب الزمان اگر بدون عنایت و توجه شما زائر کربلا شوم؛ اگر زیارتم بدون عنایت شما باشد؛ بدون توجه شما باشد، با این کوله بار سنگین گناهی که دارم میترسم اربابم حسین به من نظر ن

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امّ المصائبی ، نه ، تو امّ العجائبی * جعفر ابوالفتحی

3134
1

امّ المصائبی ، نه ، تو  امّ العجائبی یا زینب کبری (س)
امّ المصائبی ، نه ، تو امّ العجائبی
الحق که تو ملیکه ی مشرق ، وَ مغربی
محشر به دست پاک حسین است دست تو
چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی
از توست زنده حکم خداوند لایزال
احیاگر تمام عمل های واجبی
آمد به خاک پای تو بوسه زد و پرید
جبریل اگر رسیده به اوجِ مراتبی
وهابیان اگر به حریم تو پا نهند
مانند شیرزن ز حریمت مراقبی
ملک دمشق مال تو و نوکران توست
وقتی به کل ما خَلَقُ الله ، صاحبی
از یمن یک دعای ابالفضلی شماست
وقتی که می رسد به خلائق مواهبی
سروده جعفر ابوالفتحی
حرم شاه
بانک جامع اشعار مذهبی
(هر روز به روز می شود)
www.harame-shah.rozblog.com

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

مجلس پنجاه و هفتم: وفات حضرت زینب (س) *

281

مجلس پنجاه و هفتم: وفات حضرت زینب (س) مجلس پنجاه و هفتم:
وفات حضرت زینب (س)
عرشیان بر سر کویت همه خاک قدم اند
بی وجود تو همه عالم و آدم عدم اند
دل چه قابل که به دام تو گرفتار شود
جان خوبان دو عالم به کمند تو کم اند
آقا جان یابن الحسن امشب شب وفات عقیله ی بنی هاشم عمه ی سادات حضرت زینب کبراست. امشب تو رو به مصیبت های عمه ات زینب قسم می دم که یه سری به محفل و مجلس بی ریای ما بزنی.
زینب سلام الله علیها یه دختر چهار یا پنج ساله بود که اول داغ جدش پیغمبر رو دید، چهل و پنج روز یا به روایتی هفتاد و پنج روز یا به روایت قوی تری نود و پنج روز بعد داغ مادر جوونش حضرت زهرا رو دید. سی سال بعد توی کوفه با فرق شکافته ی باباش علی مواجه شد و داغ ب

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس چهارم مصائب حضرت زینب (س) در کربلا *

221

مجلس چهارم مصائب حضرت زینب (س) در کربلا مجلس چهارم
مصائب حضرت زینب (س) در کربلا
سر راه تو نشستن چه صفایی دارد
دل من با تو عجب شور و نوایی دارد
چه شود یک نظری گوشه ی درگاه کنی
آخر ای دوست حریم تو گدایی دارد
بسکه با ناله ی توانس گرفتم همه شب دل من زمزمه ی کرب و بلایی دارد
آقا جان اگر « برات کربلا» را به من عنایت کنی؛ اگر شما من را به امام حسین حواله بدهی ! وقتی در زیر آن قبه ی نورانی که دعا مستجاب است بایستم صدا می زنم: خدایا امام زمانمان را به فریادمان برسان.
یا صاحب الزمان اگر بدون عنایت و توجه شما زائر کربلا شوم؛ اگر زیارتم بدون عنایت شما باشد؛ بدون توجه شما باشد، با این کوله بار سنگین گناهی که دارم می ترسم اربابم حسین به من نظر نک

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک واحد حضرت زینب(س) -( دوباره تکرار تاریخ دوباره نفرین و دشنام ) * رضا تاجیک

3715
2

دانلود سبک واحد حضرت زینب(س) -( دوباره تکرار تاریخ   دوباره نفرین و دشنام ) دوباره تکرار تاریخ دوباره نفرین و دشنام
هجوم آوردن دوباره به آل زهرا توی شام
حرم یعنی ذکر یا قدوس حرم یعنی ناله و افسوس
حرم یعنی وسعت عصمت به قدر پهنای اقیانوس
حرم یعنی عزت ناموس 2
جسارت بر یک حرم کردن چه خاکی روی سرم کردن
دوباره بی حرمتیها بر یه بانوی محترم کردن
جسارت بر یک حرم کردن
یا زینب کبری 3
شنیدم صدها حکایت ز تلخی هتک حرمت
مگر که من مرده باشم بشه به زینب جسارت
بی بی زینب خواهر ارباب به ما حق مادری داره
میخوام عالم هم بدونه که عجب زینب لشگری داره
به ما حق مادری داره 2
همه می دونن که من هستم روی ناموس حسین حساس
نوشتم بر روی سربندم به خط خون کُلُّنا عباس
به خط خون کُلُّنا عباس
یا زینب کبر

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شور پنجم / مدافعان حرم -( بانی سفره مون کرم زینبه ) * اسماعیل شبرنگ

10

شور پنجم / مدافعان حرم -( بانی سفره مون کرم زینبه ) شور پنجم / مدافعان حرم
بانی سفره مون کرم زینبه
به روی سر ِما علم زینبه
قبله ی عاشقا حرم زینبه
خدا می دونه گریه کنان روضه ی قبله ی حاجاتیم
تا نفس داریم مدافعان حرم عمه ی ساداتیم
( روحی لک ِ الفداء / یازینب یازینب
نفسی لک ِ الوقاء / یازینب یازینب )
اونیکه بدخواه بانوی محشره
دشمن خواهر ارباب بی سره
جوابش باخود حضرت حیدره
تا که بالای گنبد بانو پرچم غیرت عباسه
حساب کتاب دشمن زینب با خود حضرت عباسه
( روحی لک ِ الفداء / یازینب یازینب
نفسی لک ِ الوقاء / یازینب یازینب )
کوری چشمای همه ی دشمن
یه شب جمعه ای با همه عاشقا
ایشالّا ازدمشق می ریم به کربلا
اگه دلهامون یه عمره دائم برای کربلا بی تابه
به خود ارب

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

بحر طویل خطبه ی حضرت زینب در کوفه -( كوفه شهري است پر از ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

11

بحر طویل خطبه ی حضرت زینب در کوفه -( كوفه شهري است پر از ) كوفه شهري است پر از
فتنه و آشوب و بلا،
صحنه اي از كرب و بلا
خلق ز اطراف و ز اكناف
روان گشته سوي شهر،
گروهي به جگر سوز و
گروهي به بصر اشك و
گروهي ز خوارج همه خشنود،
ز خشم احد قادر معبود،
همه منتظر عترت پيغمبر اسلام،
به كوفه شده اعلام،
كه از جور و جفا و ستم و گردش ايام،
رسيدند به آيين اسارت حرم الله ،
به عزّ و شرف و جاه،
به اشك و شرر و آه
شادند و گشودند همه چشم تماشا،
كه ببينند اسيران شه كرب و بلا را
***
در آن هلهله و شور،
گروهي شده محزون و
گروهي ز خدا دور،
در آن عرصه ي محشر،
صدف بحر ولايت،
ثمر نخل ولا،
دخت علي, جلوه ي مصباح هدي,
شير زن كرب و بلا,
زينب كبرا, به همان شيوه ي حيدر،
به همان عزّت ماد

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وداع حضرت زینب(س) -( كربلا شده دشت خون يارب ، مي كند وداع با حسين زينب ) *

15553
95

شعر وداع حضرت زینب(س) -( كربلا شده دشت خون يارب ، مي كند وداع با حسين زينب ) كربلا شده دشت خون يارب ، مي كند وداع با حسين زينب
مي رود حسين سوي قربانگاه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
زينب آمده روبروي او ، بوسه مي زند بر گلوي او
خون فشان بود چشم آل ا... ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
مهلا اي حسين قدري آهسته ، چون سكينه ات ره به تو بسته
كن نظاره اين سوز آهش را ، غرقه بوسه كن روي ماهش را
اشك او شده بر تو سد راه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
لحظه اي مرو به سوي ميدان ، گيرم اي حسين بر سرت قرآن

جان خواهرت ميرسد بر لب ، بي تو يا اخا چه كند زينب
اين دل من و موج اشك و آه ، وامحمدا يا رسول ا...
*****
اين وصيت مادرت باشد ، كهنه پيرهن در برت باشد
بلكه اندر اين دشت پر وحشت ، پيراهن تو

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زینب(س) -( من زاده زهرایم ) *

8064
16

شعر روضه حضرت زینب(س) -( من زاده زهرایم ) من زاده زهرایم
من دختر پیغمبرم
بردار و چوب خیزران
از بوسه گاه مادرم
این سر بریده ، لبش دریده ، واغربتا واغربتا (2)
ظالم مزن چوب جفا
در پیش زینب بر لبم
بردار و چوب خیزران
ورنه دهد جان زینبم
با دست بسته ، از پا نشسته ، واغربتا واغربتا (2)
حسین خوب ومهربان
من زینبم من زینبم
تو رأس نی بودی ولی
من سر زدم به محملم
خون از سر من ، ریزد به دامن ، واغربتا واغربتا (2)
ای همسفر زینب رفتیم و خداحافظ
ای تاج سر زینب رفتیم و خداحافظ
ماندی تو سالارت ، عباس علمدارت
ما همره بیمارت رفتیم و خداحافظ
ای همسفر زینب رفتیم و خداحافظ
ای تاج سر زینب رفتیم و خداحافظ
جسم پاک تو در خاک سر بروی نی باشد
دنبال سرت زینب رفتیم و

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زینب در مصیبت امام حسین(ع) -( زینب چو دید پیکر آن شه روی خاک ) *

6796
4

شعر حضرت زینب در مصیبت امام حسین(ع) -( زینب چو دید پیکر آن شه روی خاک ) زینب چو دید پیکر آن شه روی خاک
از دل کشید ناله به درد سوزناک
کای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن
احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن
ای وارث سریر امامت زجای خیز
بر کشتگان بی کفن خود نماز کن
طفلان خود به ورطه بحر بلا نگر
دستی به دستگیری ایشان دراز کن
سیرم ز زندگانی دنیا یکی مرا
لب بر گلو رسان و ز جان بی نیاز کن
بر خیز صبح ، شام شد ای میر کاروان
ما را سوار بر شتر بی جهاز کن
یا دست ما بگیر و از این دشت پر هراس
بار دگر روانه به سوی حجاز کن

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( درملك عشق يوسف كنعان زينبي ) * حمید قلی زاده

2955
1

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( درملك عشق يوسف كنعان زينبي ) درملك عشق يوسف كنعان زينبي
شمس الشموس و بدر درخشان زينبي
وقت اذان عشق نمازش به كربلاست
اي روح كعبه قبله ي ايمان زينبي
پيغمبرو علي و حسن فاطمه تويي
تو خامس عبايي و جانان زينبي
زيبايي وشكوه و وقار عقيله اي
اي بت شكن خليل گلستان زينبي
نعم الامير تا كه بگوئيم، خواهري
مي گويد از بهشت برين جان زينبي
بر عالمين مليكه و شهبانو زينب است
تو ليلي و شهنشه و سلطان زينبي
دل مي برد تلاوت لعل لبت حسين
قاري تشنه كامي و قرآن زينبي
در شام و كوفه كرب و بلايي درست كرد
عمري دليل غُرّش طوفان زينبي
مركب سوار نيزه شدي تيز مي روي
در اين مسير غزال بيابان زينبي
مهتاب هم به سايه ي او پي نبرده بود
حق با شماست بي سروسامان زي

  • شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

روضه حضرت زینب(س) -( حالا كه باز روضة هر شب شروع شد ) * محمود ژولیده

4149
2

روضه حضرت زینب(س) -( حالا كه باز روضة هر شب شروع شد ) حالا كه باز روضة هر شب شروع شد
آوارگيِ موكبِ زينب شروع شد
مي گفت مادرش كه بميرم براي او
تازه بكاء و نالة هر شب شروع شد
سوزي كه از مقطع الاعضا گرفته بود
صوت الحزين شد و چو ، نِي از لب شروع شد
بعد از جدا شدن ز تن پاره پاره ديد
درد و بلا و غصه لبالب شروع شد
وقتي زمان قافله سالاري اش رسيد
زخم زبان و كينه مرتب شروع شد
گاهي تنور ، طور تجلاي نور بود
گاهي ز دِير نالة يا رب شروع شد
سرها به نيزه رفت و بدنها به نيزه خفت
يعني كه اصل صحبت و مطلب شروع شد
خورشيدها به نيزه ، همه در تلاوتند
هشتاد و چند ضجّة كوكب شروع شد
زينب نظاره مي كند و خطبه مي كند
يعني پيام تازة مكتب شروع شد
تفسير كرد از نوك نيزه برادرش
آن

  • شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت ) * علی اکبر لطیفیان

3171
2

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت ) در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا
مادر تمام خویش را در دخترش ریخت
او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت
وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت
وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند
مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت
در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا... چشم ها در محضرش ریخت
زن بود اما با ابهّت حرف می زد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت
به مرقدش، تازه نگاه چپ نکرده!
صد لشگر تازه نفس ، دور و برش ریخت
یک گوشه ا

  • سه شنبه
  • 3
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مرثیه حضرت زینب(س) -( در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت ) *

2647
1

شعر مدح و مرثیه حضرت زینب(س) -(  در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت ) در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا
مادر تمام خویش را در دخترش ریخت
او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت
وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت
وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند
مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت
در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا... چشم ها در محضرش ریخت
زن بود اما با ابهّت حرف می زد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت
وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیه های عرش را روی سرش ریخت
به مرقدش، تا

  • سه شنبه
  • 3
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( من دلی دریاکرم دارم مرا نشناختید ) *

2583
1

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( من دلی دریاکرم دارم مرا نشناختید ) من دلی دریاکرم دارم مرا نشناختید
روحی ازحق،محترم دارم ،مرا نشناختید
درروان نقره گون صبح،چون مهرمنیر
زرفشانی دم به دم دارم ،مرانشناختید
ازمحمد(ص)نسب برده ،خدیجه فطرتم
حشمت از آن محتشم دارم مرانشناختید
برسرمهردخترم درخانه ی قطب ولا
چادرنون وقلم دارم مرانشناختید
مادرم زهرا سلیمانش کسی همچون علی
همسری غیرت حشم دارد مرانشناختید
شب زدایی میکنم از خاطر آیینه‌ها
دیده ای خورشید دم دارم مرا نشناختید
پاسدار حرمت گلهای کوثرپرورم
من دلی چون کربلا دارم مرانشناختید
در طواف قبله ی دلها، حسین گل جبین
حالت ِمرغ حرم دارم،مرانشناختید
آن برادر کو،ندیده درهمه ملک وجود
ساقی صاحب عَلم دارم مرانشناختید
بانوی شعر دلم ا

  • یکشنبه
  • 8
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت زینب(س) -( تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام تو ) *حجه الاسلام رضا جعفری

2410
1

غزل حضرت زینب(س) -( تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام تو ) تا خیمه زد به ساحل خطبه کلام تو
خوابید موج های خروشان به نام تو
از کوفه تا به شام فقط سنگ می زدند
مدفون کنند تا همه جا سیر گام تو
جز با عنایت تو به چوب کجاوه ات
دست نمی رسید به بالای بام تو
خطبه مخوان به مردم از سنگ پست تر
این جا نمی دهند جواب سلام تو
ما را سوار ناقه ی غمگین خویش کن
شاید شویم زائر زلف امام تو

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( صبــر را آفریـد شــد زینب ) * احمد ایرانی نسب

2415
2

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( صبــر را آفریـد شــد زینب           ) صبــر را آفریـد شــد زینب
هـرچه آمد پدیـد شد زینب
فاطمــــه بـــاب جنت اعـلا
و بـه آن در کلید شد زینب
منـه آلوده را خریده حسیــن
سبب ایـن خرید شـد زینب
دخت و خواهر،و عمه آخـرهـم
مـادر دو شهیــد شد زینب
ظهـر روز دهـــم ز روی تـل
ضربـانش شدید شــد زینب
آنکه سر می برید دشمـن بود
آنکـه دل می برید شد زینب
یا خـدا،یا نبـی،پــدر،مـادر
از همـه ناامیــد شــد زینب
و بـرادر بــه زیر ضـربت هـا
سایه ای را که دیـد شـد زینب
سرزنـان سوی قتلگه که رسید
بوسه گـاهش وریـد شد زینب
خارجی ها به خطبه آمـده انـد
خـار چشم یزیــد شـد زینب
ایـن صــدای علیست ای مردم
که به دختـر رسیـد شـد زینب
نغمـــه ی مـــا رأیــتُ الا را

  • شنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( نشستِ پرچمِ تو پشتِ من شکست ببین ) * غلامرضا رهنمایی قراملکی

2186
1

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( نشستِ پرچمِ تو پشتِ من شکست ببین ) نشستِ پرچمِ تو پشتِ من شکست ببین
دلم چو لاله ز داغت به خون نشست ببین
نوایِ ناله­ام آتش در استخوان انداخت
چو بند بندِ وجودت زِ هم گسست ببین
توانِ طاقتِ گل آب شد زِ موجِ عطش
نشسته غنچه به راهت قدح بدست ببین
بیا که دوش به دوشت به سویِ خیمه رویم
زبانِ خندة این قومِ پستِ پست ببین
میانِ رفتن و ماندن کدام چاره کنم؟
نه پایِ رفتنم از تو نه ماندن است ببین
تمامِ فاجعه بعد از تو اتفاق افتاد
(نگاه کن به نگاهم هر آنچه هست ببین)

شاعر : غلامرضا رهنمایی قراملکی

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( با بارگاه زینب کبری چه می کنید ) * علیرضا برات وند

2184

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( با بارگاه زینب کبری چه می کنید ) با بارگاه زینب کبری چه می کنید
باقلب پاره پاره زهرا چه می کنید
کفتارهای شوم پر از کینه از علی
گرد حریم دختر مولا چه می کنید
زاییده از درون کدامین تجاوزید
با اهل بیت حضرت طاها چه می کنید
دنیایتان خراب و قیامت خراب تر
در دادگاه ویژه فردا چه می کنید
ازحد گذشت جرأت وگستاخی شما
با بارگاه وگنبد خضراء چه می کنید
بر مرکب جهالت خود تیز می روید
باتیغ تیز حضرت مولا چه می کنید
امروزتان که رفت ولی وای بر شما
در رزمگاه مهدی زهرا چه می کنید

شاعر : علیرضا برات وند

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( خواهرت شدم برادرم باشی ) *

4021
7

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( خواهرت شدم برادرم باشی ) خواهرت شدم برادرم باشی
ناموست شدم بالا سرم باشی
نگرون نخ پیرهنت شدم
نگرون نخ معجرم باشی
فردا خیلی سرمون شلوغ میشه
دور بال و پرمون شلوغ میشه
تو رو میزنن منو هم میزنن
فردا دور و برمون شلوغ میشه
حاضرم به پای تو جون بذارم
جای تو پا توی میدون بذارم
اگه با سر تو روبرو بشم
حق بده سر به بیابون بذارم
حرف رفتن و بذار کنار داداش
کفن منو بذار کنار داداش
بذار انگشتر تو دربیارم
بیا گوشوارمو در بیار داداش
تو بذار آفتاب رو تو ببوسم
پیشونی زیر مو تو ببوسم
فردا که گلو برات نمیزارن
بذار امشب این گلو تو ببوسم
فردا کی به خواهشم جواب میده
به لب تشنه تو کی آب میده
بین اینهایی که قاتل منن
حرمله خیلی منو عذاب میده

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

آن سوی میزان فقط یک تار موی زینب است * جعفر ابوالفتحی

2885
1

آن سوی میزان فقط یک تار موی زینب است یا ام المصائب و یا ام العجائب
یا زینب کبری (سلام الله علیها)
آبروی اهل ایمان ز آبروی زینب است
حوض کوثر مملو از آب وضوی زینب است
این سوی میزان ملائک مست مست مست مست
آن سوی میزان فقط یک تار موی زینب است
از چه صحن بوتراب از بوی جنت پر شده ؟
درب و دیوار حریمش مست بوی زینب است
کعبه می گردد به دور گنبد شاه دمشق
سوی هر قبله نما حقاً بسوی زینب است
حوض کوثر شد موثّر از صفای اشک او
آب زمزم قطره ای از آب جوی زینب است
قل هو اللهٌ احد ، تفسیر نام مرتضی است
ذوالفقار مرتضی تفسیر هوی زینب است
وحی را با خطبه اش معنا نمود و زنده کرد
جبرئیل الحق گدا و خاک کوی زینب است
رقص مستی ملائک در جنان از روی چیست ؟
رقص مست

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 09:59
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

غزلی در مصیبت حضرت زینب (س) -( وقت خزان زینب پر غم رسیده است ) * امیر فرخنده

2712
4

غزلی در مصیبت حضرت زینب (س) -( وقت خزان زینب پر غم رسیده است ) وقت خزان زینب پر غم رسیده است
آری دوباره سوز محرم رسیده است
در بین آسمان (ترنم) به یک نگاه
ام المصائب و غم اعظم رسیده است
یک سال از فراق حسین سر نکرده است
حالا شبیه مادر ماتم رسیده است
از بین دود و قافله و غم گذشته او
با انتظار و گریه ی نم نم رسیده است
با چادری شبیه به دیوار خورده ها
مویی سپید و خاکی و درهم رسیده است

شاعر : امیر فرخنده

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر روضه وفات حضرت زینب کبری (س) -( مادر گریه! مادر غم ها! جان از غصه آمده بر لب! ) * محسن حنیفی

4197
1

شعر روضه وفات حضرت زینب کبری (س) -( مادر گریه! مادر غم ها! جان از غصه آمده بر لب!  ) مادر گریه! مادر غم ها! جان از غصه آمده بر لب!
روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب!
چشم های تو از نجابت و نور، چشم های تو جنس باران است
گریه های زیاد آبت کرد، بس که زخم دلت فراران است
بین بستر که روضه می خوانی، وسط گریه می روی از حال
وسط روضه ی در و دیوار، وسط روضه ی سر و گودال
رو به کرببلا بکن بانو، لحظه های وداع سنگین است
درد دل کن تو با برادر خود، روضه بی شک دلیلِ تسکین است
****
خاطرم مانده ای برادر من، زلف هایت به چنگ گرگ افتاد
گره در بین زلف تو می خورد، روی سینه نشست یک صیاد
حرمتت را حرامیان بردند، غارت پیکر تو یادم هست
دست و پا می زدی مقابل من، زخم بال و پَر تو یادم هست
نیزه بر

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزل وفات حضرت زینب (س)از علی ناظمی -( صورت به خاک مانده و چشمم به در بیا ) * علی ناظمی

2949
1

غزل وفات حضرت زینب (س)از علی ناظمی -( صورت به خاک مانده و چشمم به در بیا ) صورت به خاک مانده و چشمم به در بیا
ای یاور غریب ترین محتضر بیا
پایین نرفت بعد تو آب خوش از گلوم
تا بیشتر ازین نگدازد جگر بیا
خشکیده ام به یاد تو لب می زنم به هم
با آب قهرم ای غم چشمان تر بیا
خورشید یار گریهٔ هر روزهٔ من ست
مهمان آفتاب سه روزه، دگر بیا
می میرم و به یاد زمین خوردن توام
افتاده ام به زانوی غم، زودتر بیا
کابوس قتلگاه رهایم نمی کند
زجر مرا مخواه از این بیشتر، بیا
پیچیدن کفن چقدر کار می برد؟
عمر مرا رسانده همین غم به سر بیا
گودال لب به لب شده بود از هجوم زخم
از چشم گود رفته بپرس این خبر بیا
جان دادنم شبیه تو بی کس شده حسین
شرمنده ام نیامدم ای همسفر بیا

شاعر : علی ناظمی

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

غزلی در مدح و مصیبت عمه سادات حضرت زینب(س) -( با ناله های زینب هم ناله شد دل ما ) * محسن حنیفی

2812
1

غزلی در مدح و مصیبت عمه سادات حضرت زینب(س)  -( با ناله های زینب هم ناله شد دل ما ) با ناله های زینب هم ناله شد دل ما
با روضه های زینب زیباست محفل ما
با گریه های زینب هم سفره ایم هر روز
با نوحه های زینب حزن است حاصل ما
با آیه های زینب شد ماندگار اسلام
شد خطبه های زینب قرآن نازل ما
گاهی میان محمل گاهی کنار مقتل
با نغمه های زینب آمیخته گل ما
گاهی به کنج ویران گاهی درون زندان
گاهی میان عدوان اشک است شامل ما
وقتی که در کجاوه، آتش نثار او شد
هم سوخت محمل او هم سوخت محفل ما
از کربلا و کوفه تا شام زد شکوفه
منزل به منزل آمد تا کنج منزل ما
سوز تهجّد او اشک تشهّد او
از نافله دهد روح تا قلب غافل ما
طعم دعای زینب شب ناله های زینب
تا های هایِ زینب نَجوای کامل ما
باشد به آل حیدر زینب حسین

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مصیبت حصرت زینب با قلم قاسم نعمتی -( هنگامه وصال من و دلبرم شده ) * قاسم نعمتی

2573

مصیبت حصرت زینب با قلم قاسم نعمتی -( هنگامه وصال من و دلبرم شده ) هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
از گریه پینه بسته دگر چشم های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده
موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست
غم های کربلاست چنین یاورم شده
من پیر سالخورده ام و دست های من
محتاج شانه های علی اکبرم شده
از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده
داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم
خون گلوی تو نفس حنجرم شده
من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین!
این چند ماهه جان تو درد سرم شده
می خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده
من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام
سر تا به پا تمام ت

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری در توصیف غم های حضرت زینب (س) -( خون دلی که خورده ای آغاز راه بود ) *حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی

2576
2

شعری در توصیف غم های حضرت زینب (س) -( خون دلی که خورده ای آغاز راه بود ) خون دلی که خورده ای آغاز راه بود
پرواز آسمانی ات از دودِ آه بود
خورشید خردسالی ات اندوه ابر داشت
وقتی ز داغ مادر تو تیره ماه بود
می دید موج مدّ نگاهت که همچو ماه
دریای ناله های علی رو به چاه بود
از روزهای زخم که بر مجتبی گذشت
خون لخته های طشت فقط عذرخواه بود
مثل تو شوق نیزه و شمشیر بوسه خواست
وقتی دلت به گوشه ای از قتلگاه بود
می سوختی که در تب حمله به یوسفت
کاری اگر ز دست تو آمد نگاه بود
رو کرده ای به سمت مدینه که ای رسول
این پاره تن، حسین تو روحی فداه بود
***
اندوه های قلب تو از سرمه رنگ داشت
از زخم صبح آینه ات شام زنگ داشت
خون بود لخته لخته به چشم تو می نشست
لختی اگر وداع برادر درنگ داشت
از

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مصیبت جانسوز حضرت زینب از مسعود اصلانی -( امشب سری به خلوت پروانه ها بزن ) * مسعود اصلاني

6861
7

شعر مصیبت جانسوز حضرت زینب از مسعود اصلانی -( امشب سری به خلوت پروانه ها بزن ) امشب سری به خلوت پروانه ها بزن
با یک دل شکسته خدا را صدا بزن
امشب بیا به روضه یک خواهر شهید
طعنه به غربت دل آیینه ها بزن
با اشک لقمه ای ز سر سفره عزا
با نیت تقرب محض و شفا بزن
و بعد در میان عزادارهای عشق
خود را شبیه اهل سماوات جا بزن
وقت عزای حضرت زینب رسیده است
حرف غریب بودن یک تشنه را بزن
با یاد خاطرات خودش خواهری گریست
یاد غمی که گفت کسی: بی هوا بزن
تا می زدند طفل یتیم سه ساله را
می گفت عمه: بس کن و اصلاً مرا بزن
در لحظه های آخر خود بی قرار بود
زینب دلش گرفته و چشم انتظار بود
می ریخت روی دامن غربت ستاره را
در دست داشت پیرهن پاره پاره را
در ماندن و نماندن خود مانده بود که
انداخت از نفس نفس ا

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر وفات حضرت زینب از حسن کردی -( گفته بودم كه دير يا زود از ) * حسن کردی

2747
3

شعر وفات حضرت زینب از حسن کردی -( گفته بودم كه دير يا زود از ) گفته بودم كه دير يا زود از
راه مي ايي و مرا با خود
بعد يك سال و نيم خون گريه
ميبري تا وصال خود، تا خود
چقدر چشم من به راهت بود
صبح و شب نامتان به روي لب
امدي و خوش امدي اما
دير كردي و پير شد زينب
نه درست است،اشتباهي نيست
چهره ام يك كمي فقط اخر...
نه كه يك سال و نيم كم باشد
بي تو چل سال رفته بر خواهر
خب بيا بگذريم وقتش نيست
يك كمي از خودت بگو اقا
خودتان شرح مي دهي يا من
روضه را باز تر كنم حالا
تشنه لب لحظه هاي اخر را
از دم اخر تو مي گويم
سرِ زينب فدات،دلدار از
رنج هاي سرِ تو مي گويم:
زخم زير گلو؟ نه طاقت نيست
قلب و تيرِ سه شعبه؟ اصلآ نيست
سنگ و شمشير سختيش مثلِ
لحظه هاي به نيزه رفتن نيست
اسمان

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعری زیبا برای روز وفات حضرت زینب (س) -( خواهش نمود عقیله زهرا که بسترش ) * یاسر مسافر

3560
7

شعری زیبا برای روز وفات حضرت زینب (س) -( خواهش نمود عقیله زهرا که بسترش ) خواهش نمود عقیله زهرا که بسترش
در زیر آفتاب شود چون برادرش
گرمای ظهر و تشنگی و یاد کربلا ....
روضه گرفته است در این روز آخرش
*
ای یوسفم برادر در خون تپیده ام
شکر خدا به آخر راهم رسیده ام
طوفان دمیده آمده ام تا به ساحلت
با یاد کربلای تو خلوت گزیده ام
اصلا خبر شدی که بعد از فراق تو
یک لحظه هم خوشی به دنیا ندیده ام ؟
با آن شتاب قافله و نیزه دارها
با پای خسته پابه پایت دویده ام
وقت هجوم چوب به لبهای زخمی ات
شرمنده ات شدم که فقط لب گزیده ام
یک سال و نیم غصه و اندوه و اشک و آه
من از رباب خجالت کشیده ام
یادش بخیر قامت لیلای کربلا
تکه به تکه شد ، بریده بریده ام
هر روز در بقیع جگرم شعله ور شده
وقتی صدا

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد