وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس
 محسن عرب خالقی

اشعار حضرت زینب(س) -( آنانکه مشق اشک مرتب نوشته اند ) * محسن عرب خالقی

2803
2

اشعار حضرت زینب(س) -( آنانکه مشق اشک مرتب نوشته اند ) آنانکه مشق اشک مرتب نوشته اند

باخط عشق این همه مطلب نوشته اند

آنانکه بال گریه درآورده اند را

هم دوش انبیاء مقرب نوشته اند

این چندخط مختصراما مفید را

هر روز خوانده اند که هرشب نوشته اند

تقدیر دو پیاله ی ما را هزار سال

پیش ازشروع گریه لبالب نوشته اند

تکلیف چشم های مرا ازهمان نخست

از روی اشک حضرت زینب نوشته اند

یعنی که تشنگی ام ازین مشرب است وبس

یعنی امام گریه ما زینب است و بس

شاعر : محسن عرب خالقی

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار حضرت زینب(س)-مدح-کوفه و شام -( با مدد از کرامت زینب ) * وحید دکامین

2417

اشعار حضرت زینب(س)-مدح-کوفه و شام -( با مدد از کرامت زینب ) با مدد از کرامت زینب

کنم آغاز حکایت زینب

سرِ خورشید و عرش بالا هم

بر زمین ارادت زینب

عشق خواهد که عشق آموزد

تحتِ دست و نظارت زینب

ما گدای علی و فاطمه ایم

دست ما و کرامت زینب

فاطمه سیده به نسوان و

ارث مادر سیادت زینب

در ادب هم مقام فاطمه و

مثل حیدر شجاعت زینب

ما اهالی عشق آبادیم

گوشه ای از ولایت زینب

هرکه را دیده ام مقدس شد

بوده تحت قداست زینب

التماس دعای ارباب است

به نماز و عبادت زینب

روز محشر پیمبران حتی

چشمشان بر شفاعت زینب

نکند فهم عقل کوته ما

جلوه ی بی نهایت زینب

او وزیر حسین و بنت حسین

شد دبیر سفارت زینب

هر چه گفتیم در مناقب او

بوده لطف و عنایت زینب

کرده خون اشک

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:50
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم تر ) * مهدی مقیمی

2099

اشعار حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم تر ) کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم تر

مانده ام گویم امان از کوفیان یا شامیان

رفتن و ماندن به یک اندازه داغم می کند

مانده ام گویم بران ای ساربان یا که مران

دیدنت بر نی هم آتش زد هم آرامم نمود

مانده ام گویم بمان پیشم حسین جان یا نمان

صوت تو دل می بَرد اما امان از سنگها

مانده ام گویم بخوان قرآن حسین جان یا نخوان

اشک تو بر نیزه هم از دیده جاری می شود

مانده ام گویم بدان از حال زینب یا ندان

شاعر : مهدی مقیمی

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( وقتی قرار شد دلی امتحان شود ) *

2043

اشعار حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( وقتی قرار شد دلی امتحان شود ) وقتی قرار شد دلی امتحان شود

باید دچار درد و غمی بیکران شود

رویی برای آنکه شود آبروی دین

باید اسیر سیلی نامحرمان شود

از بهر حفظ معجر خود دختر یتیم

باید به پشت خار مغیلان نهان شود

آن شیر زنی که درد و بلا را به جان خرید

باشد سزا کفیل امام زمان شود

قامت برای آنکه بگردد ستون عشق

باید به زیر بار مصائب کمان شود

باید سفیر واقعه بهر حیات نور

با دست بسته در پی قاتل روان شود

آتش به جان خرید چو آگاه شد دلش

باید به شام و کوفه چو آتش فشان شود

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب -( ازآنزمان که خون برادر به خاک ریخت ) * اسماعیل تقوایی

3986
0

یا زینب -( ازآنزمان که خون برادر به خاک ریخت ) از آنزمان که خون برادر به خاک ریخت
آمال مرگ برای تو کاری مدام شد
یکسال ونیم طاقت تو بیشتر نبود
هجران بین تو و حسینت تمام شد
در نیمه رجب که مه کردگار بود
با مرگ، زندگی زبرایت به کام شد
شادان زوصل بود ی ودر آخرین دمت
ذکر لبت به جمله شهیدان سلام شد
آمد به یاد تو سر ازتن جدای یار
یادآور تو شیون بین خیام شد
درخاطرت گذشت غروب غریبی ات
آتش به خیمه ها زجنود حرام شد
یاد آمدت اسارت وبزم یزیدیان
قلبت دوباره زخمی اوضاع شام شد
اشکت بریخت باز برای رقیه ات
خاص آنزمان که مرگ بر او التیام شد
لبخند تو به لحظه ی آخر چه دیدنی است
گویی پر ازشمیم حسینت مشام شد

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1395
  • ساعت
  • 04:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

غزلی در مصیبت عمه سادات به قلم رضا باقریان -( قصد کجا را کرده ای، ای آسمانی؟ ) * رضا باقریان

4178
5

غزلی در مصیبت عمه سادات به قلم رضا باقریان -( قصد کجا را کرده ای، ای آسمانی؟ ) قصد کجا را کرده ای، ای آسمانی؟
پرواز با بال شکسته می توانی؟

پرواز کن تا حاجت خود را بگیری
شاید نمی خواهی دگر زنده بمانی

یک سال و چندین ماه، هرشب گریه کردی
با بال و پرهای کبود و ارغوانی

یک سال و نیم انگار که آبی نخوردی
هرشب به اشک و ناله و غم میهمانی

هرشب دعای رفتنت را دوست داری
بهر ملاقات حسینت بی امانی

اصلاً بیا و فکر کن چیزی ندیدی
با آنکه داری از برادر یک نشانی

در گوشه ی هجره نشستی تا ببینی
یک اتفاقی سرخ، حتی ناگهانی

تو که توان پر گشودن را نداری
قصد کجا را کرده ای، ای آسمانی؟

شاعر : رضا باقریان

  • جمعه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1395
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

بلای عشق -( ای دختری که مثل تو را ما ندیده ایم ) * سیروس بداغی

4288
11

بلای عشق -( ای دختری که مثل تو را ما ندیده ایم ) ای دختری که مثل تو را ما ندیده ایم
از هر چه غیر نامِ شما دل بریده ایم

گویا که ما هماره به معراج رفته ایم
آن دم که در عزای تو باسر دویده ایم

ارزان به دستِ ما نرسید این بلای عشق
این تحفه را به نقدِ جوانی خریده ایم

در روضه های کرب و بلا سر شکسته ایم
وقتی که ذکرِ حال شما را شنیده ایم

هر چند پی به اوج قضایا نبرده ایم
اشکیم و پای بیرق "زینب" چکیده ایم

شاعر : سیروس بداغی

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1395
  • ساعت
  • 04:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( سر روی پایش بود ، اما نیمه جان بود ) *

2009
3

شهادت حضرت رقیه(س) -( سر روی پایش بود ، اما نیمه جان بود ) سر روی پایش بود ، اما نیمه جان بود
بابایش آنجا بود ، اما بی زبان بود

دستی به لب هایش کشید و بغض حسرت
این زخم لب ، جای عذاب خیزران بود

موهای آغشته به خون و دود بابا
از بی مبالاتی مرد ساربان بود

او با سر بابا ، درآمد کسب میکرد
فکر دو "درهم" بیشتر از این و آن بود

بابا سلام ، حالا جوابم را بده با
لعل لبی که زیر پاهای سنان بود

بابا...ببین ، این خواهر جان بر لبت را
از "کربلا" تا "شام" با نامحرمان بود

یک شب ز روی ناقه افتادم پدر جان
زجر حرامی ، انقدر نامهربان بود...

موهای من کوتاه شد ، با دست نحسش
از بس کشید و دخترت هم ناتوان بود

این چشم های تار و این روی کبودم
زیر هجوم "مشت" های بی امان بود

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب (س) -( میان بستر ودر احتضارم ) * اسماعیل تقوایی

1769
6

یا زینب (س) -( میان بستر ودر احتضارم  ) یا زینب(س)
میان بستر ودر احتضارم
برای وصل تو در انتظارم

حسینم شد به پایان فصل هجران
برای دیدن تو بیقرام

دعایم بوده مرگم روز وشبها
اجابت شد دعایم ای نگارم

دم آخر تمامی یادم آید
مصیبتها که گردیده دچارم

غم جدم غم بابا ومادر
غم آن مجتبای خوش عذارم

به خاطر آورم کرببلا را
به یاد آن مصایب اشکبارم

به یاد آرم دهم روز محرم
به یکباره خزان شد نوبهارم

به یاد آرم تنت رادر یم خون
که دادم از کف خود اختیارم

به یاد آرم سرت بر روی نیزه
اسارتها که بودی در کنارم

به یاد آرم جفای شامیان را
که بوده آنزمان بد روزگارم

به یاد آرم رقیه کنج ویران
پذیرا باش جانا اعتذارم

دوام آورده ام یکسال واندی
نمی دانم چگونه،ش

  • چهارشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1396
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( سه بار از ته قلبش الشام گفت ) * مظاهر کثیری نژاد

1205

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( سه بار از ته قلبش الشام گفت ) دیگه قلب من از زدن ایستاد
چه جوری می تونم رو پام واستم
بدون تو بودن عذابه برام
من این زندگی رو نمی خواستم

باید دیگه تسلیم تقدیر شم
غمت کاری کرده که من پیر شم
نه الان که یه سال و نیم پیش بود
می خواستم از این زندگی سیر شم

نه این که گلایه کنم از همه
من از دست دوری فقط عاصی ام
درسته که موهام شد از غم سپید
ولی تو نگو که نمی شناسی ام

نه مشتاق گلزار و نهرم حسین
شده زندگی بی تو زهرم حسین
تو رفتی و یک سال و نیمه که من
با هر چی خوشی بوده قهرم حسین

چقدر این بلا رو تحمل کنم؟
دیگه پر شده کاسه ی صبر من
گره خورده بختم به شام بلا
که اینجا شده آخرش قبر من

بگو کی توی این بلاهای سخت
مراعات کرده نظیرم حسین؟

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( به خواهرش همه جا التفات داشته باشد ) * مهدی رحیمی زمستان

844
-1

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( به خواهرش همه جا التفات داشته باشد ) پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟
چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟

کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده
گمان نمی کنم اصلا وفات داشته باشد

به وقت مرگ نه ،حقش نبود زینب کبری
کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟

چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد
کسی که معجزه در کائنات داشته باشد

قسم به عمه ی سادات می دهد همگی را
کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد

دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد

وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد

رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را
مباد سوریه رود فرات داشته باشد

قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله
زی

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست ) * محسن حنیفی

1159
-1

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست  ) مادر گریه مادر غم ها جان از غصه آمده بر لب
روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب

چشم های تو از نجابت و نور، چشم های تو جنس باران است
گریه های زیاد آبت کرد، بس که زخم دلت فراوان است

بین بستر که روضه میخوانی، وسط گریه میروی از حال
وسط روضه ی در و دیوار، وسط روضه ی سر و گودال

رو به کرببلا بکن بانو، لحظه های وداع سنگین است
درد دل کن تو با برادر خود، روضه بی شک دلیلِ تسکین است

خاطرم مانده ای برادر من، زلف هایت به چنگ گرگ افتاد
گره در بین زلف تو می خورد، روی سینه نشست یک صیاد

حرمتت را حرامیان بردند، غارت پیکر تو یادم هست
دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست

نیزه ای میخ را

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( خُطبه‌اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ) * حسن لطفی

1138

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( خُطبه‌اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ) کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است
پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است

شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه‌اش
بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است

چادرش را می‌تکاند می‌تکاند کوفه را
کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است

می‌کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخ‌ها
راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است

کیست زینب لحظه‌هایی که علی در رزم بود
ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است

قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود
دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است

مرتضیٰ بر دستمالِ زردِ خود میزد گِره
یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است

هرکجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد
بر سرِ او سایه‌یِ

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است ) * هادی ملک پور

1288

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است ) تا آخرین نفس که توانی در این تن است
داغت امانتی است که همراه با من است

رفتی و داغ دامن من را رها نکرد
یاد تو در دل من و اشکم به دامن است

چون شمع ذره ذره دلم آب شد ولی
در من هنوز شعله ی امید روشن است

جان می سپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است

یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است

سنگ از مصیبت تو دلش آب می شود
دل های دشمنان تو از جنس آهن است

مویی که شانه بود به آن دست فاطمه
دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است

رفتی و بین این همه نامرد و بی حیا
یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است

شاعر : هادی ملک پور

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

حضرت زینب(س) -( آمدم سوی غمکده خانم ! ) * علیرضا خاکساری

1182
0

حضرت زینب(س) -( آمدم سوی غمکده خانم ! ) آمدم سوی غمکده خانم !

که عزای تو آمده خانم !

اذن سینه زدن بده خانم!

جبل الصبر ! سیده خانم !

کوه ایمانی و یقین زینب!

خواهر غصه ! مادر غم ها !

رونوشت صلابت زهرا

ای شکوهت همیشه پابرجا

السلام علیک یا حلما

خانمی مؤمن و متین زینب!

معجزه به وضوح میکردی

هر نفس کار نوح میکردی

با دمت قبض روح میکردی

خوب فتح الفتوح میکردی

اسدالله چندمین زینب !

تو معلم ندیده استادی

پی تفسیر عدل و بیدادی

دو جوان در مسیر حق دادی

آه ، بانو به زحمت افتادی

درد داری درد دین زینب !

از لبت دائما گوهر میریخت

از دل خطبه ات جگر میریخت

با خروش تو کرک و پر میریخت

رنگ از چهره ی خطر میریخت

زن ندیدم من اینچنین زینب

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلودمتن و سبگ نوحه حضرت زینب -( میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا ) *

2021
4

دانلودمتن و سبگ نوحه حضرت زینب -( میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا ) میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا

امون زِ لحظه ای که سرِ تو شده جدا

شد اون سرِ جدا هلالِ روی نیزه ها

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

******

به خاک کربلا لب تشنه شد جدا سرِت

من گریه میکنم با ناله های مادرِت

با کعب نِی زدن من و کنار پیکرِت

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

******

عزیزِ مادرم ای ذبیحِ مِنَ القفا

با تازیانه ها دست من از تو شد جدا

پاشو من و ببین میونِ این نامَحرما

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:34
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت زینب(س)-وفات -( گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم ) * رضا قاسمی

1419
1

حضرت زینب(س)-وفات -( گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم ) گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم

زهر شد در کام من آب و غذا یک سال و نیم

در شگفتم ، من که با تو زنده بودم روز و شب ...

زنده ماندم بی وجودِ تو چرا یک سال و نیم ؟!

هیچ جا حتی گلستان هم دلم را وا نکرد

بعدِ تو هر چیز ، دق داده مرا یک سال و نیم

با سرِ تو سر شده روز و شبِ این سرنوشت

پیش چشمم بوده ای بر نیزه ها یک سال و نیم

"کاش می شد زودتر جانم شود تقدیم تو " ...

بوده بر روی لب من این دعا ، یک سال و نیم

ابرِ باران زای چشمم لحظه ای خشکی ندید

مثل طوفان بود ، این آب و هوا یک سال و نیم

جسم من اینجاست ، روحم در کنار قبر تو

هم در اینجا بودم و هم کربلا ، یک سال و نیم

روز و شب صد بار مرد

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-وفات -( همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست ) * مهدی مقیمی

1011

حضرت زینب(س)-وفات -( همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست ) همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست

که حال و روزِ من آن حال و روز سابق نیست

من آن صنوبر خشکم که شعله ور شده ام

از آنچه فکر کنی بی تو پیر تر شده ام

نصیب من شده این قامتی که خم شده است

ز گریه نور دو چشمم چقدر کم شده است

مدینه بی تو برایم همیشه تاریک است

گمان کنم که زمان وصال نزدیک است

به خانه غصّۀ هجده شهید آوردم

سرِ شکسته و موی سپید آوردم

ز دست گریۀ ما اهل شهر خسته شدند

چقدر زینب و ام البنین شکسته شدند

هوای نوحه سرایی گرفته ایم حسین

چقدر روضه دوتایی گرفته ایم حسین

چقدر ما دو نفر مستمع شدیم و رباب

برای ما دو نفر خواند روضۀ غمِ آب

هنوز حرفِ نگفته زیاد دارم من

هنوز کرببلا را به یاد

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه -( کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی ) *

1443
1

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه -( کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی ) کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی

خطبه ها خواندی و الحق که تو غوغا کردی

همه گفتن که حیدر به میان آمده است

دشمنان پدرت را همه رسوا کردی

گفتی از حیله و نیرنگ همه کوردلان

و تو حق را به همان معرکه افشا کردی

لرزه ها بر بدن غاطبه ی شهر افتاد

کوفه را صحنه ای از محشر کبری کردی

با همان خطبه عجب جنگ نمایان کردی

کمر هرچه حرامی تو ز قد تا کردی

جلوی چشم همه خنده به رویت کردند

تو به چشم اسرا اشک خود اخفا کردی

کوفیان خنده کنان هلهله برپا کردن

مثل یک شیر عرب ولوله برپا کردی

کمرت خم شد از آن اوج مصیبت بانو

یادی از مادر خود حضرت زهرا کردی

کوفه یادآور مظلومیت حیدر بود

یاد مظلومیت و غربت مولا کر

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-مرثیه -( حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه ) * مرضیه عاطفی

1257

حضرت زینب(س)-مرثیه -( حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه ) حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه

تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه

لباست کهنه پیراهن٬ تحمل میکنم باشد

ولی ای عشق غارت کردن انگشترت را نه

غریبی تو را شاید دهَم دست فراموشی

هجوم و ازدحام شمرها دور و برت را نه

فراموشم شود گاهی لبان تشنه ات اما

به روی خاک های داغِ صحرا پیکرت را نه

اسارت شاید از یادم رود! یک عمر باورکن؛

به دختر بچه ها طرز نگاه دخترت را نه

نبودی و به شهر شام بی انصاف ها بردند

زنان خویش را در پرده اما خواهرت را نه

بیادم هست گفتی: زینبم آسوده خاطر باش

سرم را میدهم اما نخی از معجرت را نه!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت زینب(س)-مدح و وفات -( نور زهرا مآب، یا زینب ) * امیر عظیمی

1731

حضرت زینب(س)-مدح و وفات -( نور زهرا مآب، یا زینب ) نور زهرا مآب، یا زینب

بنتِ آُمُّ الکتاب، یا زینب

پرچم انقلاب، یا زینب

جلوه ی بوتراب، یا زینب

السلام ای عقیله ی حیدر

ذوالفقارِ قبیله ی حیدر

زینب، ای ستر آستان حرم

بعد عباس، پاسبان حرم

دژ مستحکم میان حرم

ای فدایت مدافعانِ حرم

تا که سردارتان سلیمانی است

کار داعش فقط پشیمانی است

نُه فلک، سوگوارِ تو بی بی

آسمان، اشکبار تو بی بی

قلب ها، داغدار تو بی بی

اجل آمد کنار تو، بی بی

عرش را دیده ارغوانی کن

با اجل نیز روضه خوانی کن

اجل ای مرهمی به پیکر من

التیام دل پر آذر من

بنشین اندکی برابر من

تا بگویم، چه آمده سر من

شرح حالم، نگفته معلوم است

در دلم، داغ پنج معصوم است

جدّ من تا که رف

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود متن حضرت زینب -( اگه عاشقم اگر گرفتارم ) * بهمن عظیمی

2109
1

دانلود متن   حضرت زینب -( اگه عاشقم اگر گرفتارم ) اگه عاشقم اگر گرفتارم

اگه عمریه هواییِ یارم

اگه مورد توجّهِ زهرام

واسه ی اینه که زینب و دارم

زینب روح پیکرم

زینب سایه ی سرم

خوش بحال اون که شد ، مدافع حرم

زینب کلنا فداک

******

از همون ازل الی الابد زینب

مُهر عاشقی رو سینه زد زینب

ذکر هر شب و روزم شده دائم

یا عقیله العرب مدد زینب

تو کوه صلابتی

دریای نجابتی

زینب بنت الحیدری ، خدای هیبتی

زینب کلنا فداک

******

ذوالفقار در نیام ثارالله

ای مرام تو مرام ثارالله

خدا می دونه اگر نبودی تو

بی نتیجه بود قیام ثارالله

ای سرچشمه ی بقا

نور عرش کبریا

تحت سلطه ی توئه ، تمام کربلا

زینب کلنا فداک

******

ای فراتر از تمام باورها

به فدای

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر حضرت زینب -( ای بلندای قامتت طوبی ) * مرتضی محمودپور

1287

شعر حضرت زینب -( ای بلندای قامتت طوبی ) ای بلندای قامتت طوبی
ای نگاه تو تا به اوادنی
کی مقامات تو شود ادراک
بانوی قهرمان کرببلا

زینت عرش کبریا زینب
اسوه صبر اولیا زینب
در تحیر ز صبر تو عالم
خاک پای تو کیمیا زینب

عفت و عصمت تو زهراییست
راه تو در مسیر شیداییست
تو تجلای نور قرآنی
کار تو با حسین لیلاییست

بشریت همیشه مدیونت
همه تا روز حشر مجنونت
خاک کوی تو سجده‌گاه ملک
من چه گویم ز روی گلگونت

نافله خوانده‌ای تو روح نماز
در میان فغان و سوز و گداز
داغ در بند صبر توست اسیر
با صبوری نموده‌ای اعجاز

خطبه خواندی تو با زبان علی
گشته‌ در کربلا لسان علی
تو پیمبر رسالتت صبر است
تو حسین دگر، به جان علی

السلام ای ملیکه‌ی عصمت
السلام ای حبیبه‌ی

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی حضرت زینب(س) -( یاد رباب تاب و توانم ربوده است ) * مرتضی محمودپور

1578

رباعی حضرت زینب(س) -( یاد رباب تاب و توانم ربوده است ) یاد رباب تاب و توانم ربوده است
مادر مگو که یاور ارباب بوده است
تا پشت خیمه حنجر گلگون طفل دید
آیات صبر پیش امامش سروده است

شاعر : مرتضی محمودپور

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله -( اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست ) * آرمان صائمی

995

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله -( اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست  ) اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست

اگر خزانِ مرا شوقى از بهارى هست

اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست

اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست

فقط به خاطرِ عرض ارادتم به شماست
به جان مادرم اصلاً سعادتم زِ شماست

تو را به صفحه‌ى دل شاعرانه باید گفت

زِ معجزات بیانت ترانه باید گفت

زِ غصه‌هاى دلت بى بهانه باید گفت

زِ دشت کرب و بلا عاشقانه باید گفت

به نقطه نقطه‌ى شعرم نظر بفرمایید
مرا براى غلامى خبر بفرمایید

تو خواهرى و برادر تو مادرى و پدر

گَهى حسینى و عباس و گه خودِ حیدر

تو وجه مشترکى بین سوره‌ى کوثر

تو شاهِ شامِ بلایى...رقیه سرلشکر

فداى ذکر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب ) * هستی محرابی

2425
4

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب ) ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب
تیمارِ دشتِ کربلا زینب ای زینب

ای با وفا خواهر بیا زینبِ زارم
بینی که در چنگِ عدو من گرفتارم
حالا فقط تنها تویی یارو غمخوارم
بشنو تو از من این وصیت به تو دارم

خواهر اگر دیدی شدم کشته ی عدوان
جا مانده زیرِ آفتاب این تنِ عریان
رأس مرا خواهر بگیر بر سرِ دامان
کن زمزمه در زیرِ لب مویه ی هجران

خود را برای هر بلا تو مُهیا کن
درکاخِ ظالم رفته ای نطقِ قَرّا کن
با خطبه هایت کربلا را تو معنا کن
آن دشمنِ قرآن و دین را تو رسوا کن

ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب
تیمارِ دشتِ کربلا زینب ای زینب

شیون نکن ای خواهرِ مهربانِ من
جانِ تو وُ جانِ همه کودکانِ من
تو نوحه ی غم را ب

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب(س) -( ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی ) * هستی محرابی

956

زبانحال حضرت زینب(س) -( ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی ) ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی
که در کاشانه ی غربت چو شمعی بی صدا سوزی

کجا آموختی ای گل تو معنای صبوری را ؟
که در تسکین داغِ خود کمی بر من بیاموزی

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) * هستی محرابی

1410
2

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) ‍ شعر حضرت زینب س (سبک نوشته)

بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده

ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم ؟

ای بغضِ خسته ی تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته

می سوزم، (در آتشِ غمِ تو (3) )
اشکِ من، (دارو و مرهمِ تو (3) )

ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه ی آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه

ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد

مصداقِ آیه های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان

آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته ی دمشق ات

می سوزم، (در آ

  • یکشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:08
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

وفات حضرت زینب(س) -(محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است) * مرتضی محمودپور

676
2

وفات حضرت زینب(س) -(محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است) السلام علیکِ یا شریکه الحسین

یا زینب کبری(س)

محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است

شور هر مرثیه،نوحه، بین هردم زینب است

این همان سّر خدا، پیغمبر کرببلاست

رمز کاف سوره‌ و آیات مریم زینب است

آنقدر اشک پیاپی ریخت از داغ حسین

گوئیا سرچشمه آن چاه زمزم زینب است

کوچه و محراب و طشت و قتلگاه کربلا

راز عالم، صاحب اشک دمادم زینب است

کوفه و شام خراب و مجلس نامحرمان

خیمه دار گریه‌های اهل ماتم زینب است

درصلابت‌همچو زهرا،درشجاعت چون‌علی

در بر دشمن نکرده آنکه سرخم زینب است

لا رایت و گفته و الا جمیلا بعد از آن

آنکه چون شمع فروزان سوخت کم کم زینب است

آسمان دیده‌اش بارانی و قلبش حزین

ذوالفقار در ن

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

معرفی حضرت زینب (س)از زبان خودش -( دختر زهرا و حیدر زینبم) * مرتضی محمودپور

1046
1

معرفی حضرت زینب (س)از زبان خودش -( دختر زهرا و حیدر زینبم) (قسمتی از یک مثنوی)

حضرت زینب(س)

دختر زهرا و حیدر زینبم

زینت ساقی و کوثر زینبم

یک نخی از چادرم حبل المتین

آب سقاخانه‌ام ماء معین

من همان سر نهان عفتم

ذوالفقار در نیام غیرتم

سر معراج نبی چون مادرم

راز دار و سر به مهر حیدرم

هستی از پیدایش زهرا بود

جلوه دین از شکوه ما بود

دختر بیت ولایت زینبم

دختر شیر شجاعت زینبم

زینبم من یادگار حیدرم

لوح و کرسی و قلم را لنگرم

دست زهرا مهد جنبانم شده

هستی عالم به فرمانم شده

گشته آعوش نبوت جای من

بای بسم الله شد بابای من

در شجاعت من علی را مظهرم

زینبم اما حسین دیگرم

دست من دست خدای داور است

باب من ساقی و مامم کوثر است

مادرم خورشید و من ماه

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد