وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس
 مهدی رحیمی زمستان

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( به خواهرش همه جا التفات داشته باشد ) * مهدی رحیمی زمستان

733
-1

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( به خواهرش همه جا التفات داشته باشد ) پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟
چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟

کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده
گمان نمی کنم اصلا وفات داشته باشد

به وقت مرگ نه ،حقش نبود زینب کبری
کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟

چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد
کسی که معجزه در کائنات داشته باشد

قسم به عمه ی سادات می دهد همگی را
کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد

دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد

وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد

رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را
مباد سوریه رود فرات داشته باشد

قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله
زی

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن حنیفی

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست ) * محسن حنیفی

1031
-1

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست  ) مادر گریه مادر غم ها جان از غصه آمده بر لب
روضه دار شبانه روز حسین! السلام علیکِ یا زینب

چشم های تو از نجابت و نور، چشم های تو جنس باران است
گریه های زیاد آبت کرد، بس که زخم دلت فراوان است

بین بستر که روضه میخوانی، وسط گریه میروی از حال
وسط روضه ی در و دیوار، وسط روضه ی سر و گودال

رو به کرببلا بکن بانو، لحظه های وداع سنگین است
درد دل کن تو با برادر خود، روضه بی شک دلیلِ تسکین است

خاطرم مانده ای برادر من، زلف هایت به چنگ گرگ افتاد
گره در بین زلف تو می خورد، روی سینه نشست یک صیاد

حرمتت را حرامیان بردند، غارت پیکر تو یادم هست
دست و پا می زدی مقابل من، شمر بالا سر تو یادم هست

نیزه ای میخ را

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( خُطبه‌اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ) * حسن لطفی

1039

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س)  -( خُطبه‌اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ) کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است
پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است

شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه‌اش
بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است

چادرش را می‌تکاند می‌تکاند کوفه را
کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است

می‌کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخ‌ها
راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است

کیست زینب لحظه‌هایی که علی در رزم بود
ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است

قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود
دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است

مرتضیٰ بر دستمالِ زردِ خود میزد گِره
یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است

هرکجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد
بر سرِ او سایه‌یِ

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است ) * هادی ملک پور

1173

اشعار شهادت حضرت زینب کبری(س) -( دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است ) تا آخرین نفس که توانی در این تن است
داغت امانتی است که همراه با من است

رفتی و داغ دامن من را رها نکرد
یاد تو در دل من و اشکم به دامن است

چون شمع ذره ذره دلم آب شد ولی
در من هنوز شعله ی امید روشن است

جان می سپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است

یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است

سنگ از مصیبت تو دلش آب می شود
دل های دشمنان تو از جنس آهن است

مویی که شانه بود به آن دست فاطمه
دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است

رفتی و بین این همه نامرد و بی حیا
یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است

شاعر : هادی ملک پور

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

حضرت زینب(س) -( آمدم سوی غمکده خانم ! ) * علیرضا خاکساری

1083
0

حضرت زینب(س) -( آمدم سوی غمکده خانم ! ) آمدم سوی غمکده خانم !

که عزای تو آمده خانم !

اذن سینه زدن بده خانم!

جبل الصبر ! سیده خانم !

کوه ایمانی و یقین زینب!

خواهر غصه ! مادر غم ها !

رونوشت صلابت زهرا

ای شکوهت همیشه پابرجا

السلام علیک یا حلما

خانمی مؤمن و متین زینب!

معجزه به وضوح میکردی

هر نفس کار نوح میکردی

با دمت قبض روح میکردی

خوب فتح الفتوح میکردی

اسدالله چندمین زینب !

تو معلم ندیده استادی

پی تفسیر عدل و بیدادی

دو جوان در مسیر حق دادی

آه ، بانو به زحمت افتادی

درد داری درد دین زینب !

از لبت دائما گوهر میریخت

از دل خطبه ات جگر میریخت

با خروش تو کرک و پر میریخت

رنگ از چهره ی خطر میریخت

زن ندیدم من اینچنین زینب

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلودمتن و سبگ نوحه حضرت زینب -( میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا ) *

1682
5

دانلودمتن و سبگ نوحه حضرت زینب -( میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا ) میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا

امون زِ لحظه ای که سرِ تو شده جدا

شد اون سرِ جدا هلالِ روی نیزه ها

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

******

به خاک کربلا لب تشنه شد جدا سرِت

من گریه میکنم با ناله های مادرِت

با کعب نِی زدن من و کنار پیکرِت

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

******

عزیزِ مادرم ای ذبیحِ مِنَ القفا

با تازیانه ها دست من از تو شد جدا

پاشو من و ببین میونِ این نامَحرما

غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:34
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت زینب(س)-وفات -( گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم ) * رضا قاسمی

1264
1

حضرت زینب(س)-وفات -( گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم ) گریه کردم روضه ی سخت تو را یک سال و نیم

زهر شد در کام من آب و غذا یک سال و نیم

در شگفتم ، من که با تو زنده بودم روز و شب ...

زنده ماندم بی وجودِ تو چرا یک سال و نیم ؟!

هیچ جا حتی گلستان هم دلم را وا نکرد

بعدِ تو هر چیز ، دق داده مرا یک سال و نیم

با سرِ تو سر شده روز و شبِ این سرنوشت

پیش چشمم بوده ای بر نیزه ها یک سال و نیم

"کاش می شد زودتر جانم شود تقدیم تو " ...

بوده بر روی لب من این دعا ، یک سال و نیم

ابرِ باران زای چشمم لحظه ای خشکی ندید

مثل طوفان بود ، این آب و هوا یک سال و نیم

جسم من اینجاست ، روحم در کنار قبر تو

هم در اینجا بودم و هم کربلا ، یک سال و نیم

روز و شب صد بار مرد

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-وفات -( همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست ) * مهدی مقیمی

895

حضرت زینب(س)-وفات -( همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست ) همیشه غرقِ غمم نقلِ این دقایق نیست

که حال و روزِ من آن حال و روز سابق نیست

من آن صنوبر خشکم که شعله ور شده ام

از آنچه فکر کنی بی تو پیر تر شده ام

نصیب من شده این قامتی که خم شده است

ز گریه نور دو چشمم چقدر کم شده است

مدینه بی تو برایم همیشه تاریک است

گمان کنم که زمان وصال نزدیک است

به خانه غصّۀ هجده شهید آوردم

سرِ شکسته و موی سپید آوردم

ز دست گریۀ ما اهل شهر خسته شدند

چقدر زینب و ام البنین شکسته شدند

هوای نوحه سرایی گرفته ایم حسین

چقدر روضه دوتایی گرفته ایم حسین

چقدر ما دو نفر مستمع شدیم و رباب

برای ما دو نفر خواند روضۀ غمِ آب

هنوز حرفِ نگفته زیاد دارم من

هنوز کرببلا را به یاد

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه -( کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی ) *

1300
1

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه -( کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی ) کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی

خطبه ها خواندی و الحق که تو غوغا کردی

همه گفتن که حیدر به میان آمده است

دشمنان پدرت را همه رسوا کردی

گفتی از حیله و نیرنگ همه کوردلان

و تو حق را به همان معرکه افشا کردی

لرزه ها بر بدن غاطبه ی شهر افتاد

کوفه را صحنه ای از محشر کبری کردی

با همان خطبه عجب جنگ نمایان کردی

کمر هرچه حرامی تو ز قد تا کردی

جلوی چشم همه خنده به رویت کردند

تو به چشم اسرا اشک خود اخفا کردی

کوفیان خنده کنان هلهله برپا کردن

مثل یک شیر عرب ولوله برپا کردی

کمرت خم شد از آن اوج مصیبت بانو

یادی از مادر خود حضرت زهرا کردی

کوفه یادآور مظلومیت حیدر بود

یاد مظلومیت و غربت مولا کر

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)-مرثیه -( حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه ) * مرضیه عاطفی

1130

حضرت زینب(س)-مرثیه -( حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه ) حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه

تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه

لباست کهنه پیراهن٬ تحمل میکنم باشد

ولی ای عشق غارت کردن انگشترت را نه

غریبی تو را شاید دهَم دست فراموشی

هجوم و ازدحام شمرها دور و برت را نه

فراموشم شود گاهی لبان تشنه ات اما

به روی خاک های داغِ صحرا پیکرت را نه

اسارت شاید از یادم رود! یک عمر باورکن؛

به دختر بچه ها طرز نگاه دخترت را نه

نبودی و به شهر شام بی انصاف ها بردند

زنان خویش را در پرده اما خواهرت را نه

بیادم هست گفتی: زینبم آسوده خاطر باش

سرم را میدهم اما نخی از معجرت را نه!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت زینب(س)-مدح و وفات -( نور زهرا مآب، یا زینب ) * امیر عظیمی

1521

حضرت زینب(س)-مدح و وفات -( نور زهرا مآب، یا زینب ) نور زهرا مآب، یا زینب

بنتِ آُمُّ الکتاب، یا زینب

پرچم انقلاب، یا زینب

جلوه ی بوتراب، یا زینب

السلام ای عقیله ی حیدر

ذوالفقارِ قبیله ی حیدر

زینب، ای ستر آستان حرم

بعد عباس، پاسبان حرم

دژ مستحکم میان حرم

ای فدایت مدافعانِ حرم

تا که سردارتان سلیمانی است

کار داعش فقط پشیمانی است

نُه فلک، سوگوارِ تو بی بی

آسمان، اشکبار تو بی بی

قلب ها، داغدار تو بی بی

اجل آمد کنار تو، بی بی

عرش را دیده ارغوانی کن

با اجل نیز روضه خوانی کن

اجل ای مرهمی به پیکر من

التیام دل پر آذر من

بنشین اندکی برابر من

تا بگویم، چه آمده سر من

شرح حالم، نگفته معلوم است

در دلم، داغ پنج معصوم است

جدّ من تا که رف

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود متن حضرت زینب -( اگه عاشقم اگر گرفتارم ) * بهمن عظیمی

1966
1

دانلود متن   حضرت زینب -( اگه عاشقم اگر گرفتارم ) اگه عاشقم اگر گرفتارم

اگه عمریه هواییِ یارم

اگه مورد توجّهِ زهرام

واسه ی اینه که زینب و دارم

زینب روح پیکرم

زینب سایه ی سرم

خوش بحال اون که شد ، مدافع حرم

زینب کلنا فداک

******

از همون ازل الی الابد زینب

مُهر عاشقی رو سینه زد زینب

ذکر هر شب و روزم شده دائم

یا عقیله العرب مدد زینب

تو کوه صلابتی

دریای نجابتی

زینب بنت الحیدری ، خدای هیبتی

زینب کلنا فداک

******

ذوالفقار در نیام ثارالله

ای مرام تو مرام ثارالله

خدا می دونه اگر نبودی تو

بی نتیجه بود قیام ثارالله

ای سرچشمه ی بقا

نور عرش کبریا

تحت سلطه ی توئه ، تمام کربلا

زینب کلنا فداک

******

ای فراتر از تمام باورها

به فدای

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر حضرت زینب -( ای بلندای قامتت طوبی ) * مرتضی محمودپور

1142

شعر حضرت زینب -( ای بلندای قامتت طوبی ) ای بلندای قامتت طوبی
ای نگاه تو تا به اوادنی
کی مقامات تو شود ادراک
بانوی قهرمان کرببلا

زینت عرش کبریا زینب
اسوه صبر اولیا زینب
در تحیر ز صبر تو عالم
خاک پای تو کیمیا زینب

عفت و عصمت تو زهراییست
راه تو در مسیر شیداییست
تو تجلای نور قرآنی
کار تو با حسین لیلاییست

بشریت همیشه مدیونت
همه تا روز حشر مجنونت
خاک کوی تو سجده‌گاه ملک
من چه گویم ز روی گلگونت

نافله خوانده‌ای تو روح نماز
در میان فغان و سوز و گداز
داغ در بند صبر توست اسیر
با صبوری نموده‌ای اعجاز

خطبه خواندی تو با زبان علی
گشته‌ در کربلا لسان علی
تو پیمبر رسالتت صبر است
تو حسین دگر، به جان علی

السلام ای ملیکه‌ی عصمت
السلام ای حبیبه‌ی

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی حضرت زینب(س) -( یاد رباب تاب و توانم ربوده است ) * مرتضی محمودپور

1476

رباعی حضرت زینب(س) -( یاد رباب تاب و توانم ربوده است ) یاد رباب تاب و توانم ربوده است
مادر مگو که یاور ارباب بوده است
تا پشت خیمه حنجر گلگون طفل دید
آیات صبر پیش امامش سروده است

شاعر : مرتضی محمودپور

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله -( اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست ) * آرمان صائمی

894

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله -( اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست  ) اگر نشانه‌اى از کوه و آبشارى هست

اگر خزانِ مرا شوقى از بهارى هست

اگر که از سرِ لطف تو بى قرارى هست

اگر که بال و پرى هست..اعتبارى هست

فقط به خاطرِ عرض ارادتم به شماست
به جان مادرم اصلاً سعادتم زِ شماست

تو را به صفحه‌ى دل شاعرانه باید گفت

زِ معجزات بیانت ترانه باید گفت

زِ غصه‌هاى دلت بى بهانه باید گفت

زِ دشت کرب و بلا عاشقانه باید گفت

به نقطه نقطه‌ى شعرم نظر بفرمایید
مرا براى غلامى خبر بفرمایید

تو خواهرى و برادر تو مادرى و پدر

گَهى حسینى و عباس و گه خودِ حیدر

تو وجه مشترکى بین سوره‌ى کوثر

تو شاهِ شامِ بلایى...رقیه سرلشکر

فداى ذکر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب ) * هستی محرابی

2088
3

شعر شهادت حضرت زینب(س) -( ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب ) ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب
تیمارِ دشتِ کربلا زینب ای زینب

ای با وفا خواهر بیا زینبِ زارم
بینی که در چنگِ عدو من گرفتارم
حالا فقط تنها تویی یارو غمخوارم
بشنو تو از من این وصیت به تو دارم

خواهر اگر دیدی شدم کشته ی عدوان
جا مانده زیرِ آفتاب این تنِ عریان
رأس مرا خواهر بگیر بر سرِ دامان
کن زمزمه در زیرِ لب مویه ی هجران

خود را برای هر بلا تو مُهیا کن
درکاخِ ظالم رفته ای نطقِ قَرّا کن
با خطبه هایت کربلا را تو معنا کن
آن دشمنِ قرآن و دین را تو رسوا کن

ای باغبانِ لاله ها زینب ای زینب
تیمارِ دشتِ کربلا زینب ای زینب

شیون نکن ای خواهرِ مهربانِ من
جانِ تو وُ جانِ همه کودکانِ من
تو نوحه ی غم را ب

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب(س) -( ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی ) * هستی محرابی

840

زبانحال حضرت زینب(س) -( ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی ) ز هجرانِ تو ای مادر نبوده باورم روزی
که در کاشانه ی غربت چو شمعی بی صدا سوزی

کجا آموختی ای گل تو معنای صبوری را ؟
که در تسکین داغِ خود کمی بر من بیاموزی

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) * هستی محرابی

1110
2

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) ‍ شعر حضرت زینب س (سبک نوشته)

بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده

ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم ؟

ای بغضِ خسته ی تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته

می سوزم، (در آتشِ غمِ تو (3) )
اشکِ من، (دارو و مرهمِ تو (3) )

ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه ی آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه

ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد

مصداقِ آیه های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان

آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته ی دمشق ات

می سوزم، (در آ

  • یکشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:08
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

وفات حضرت زینب(س) -(محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است) * مرتضی محمودپور

555
2

وفات حضرت زینب(س) -(محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است) السلام علیکِ یا شریکه الحسین

یا زینب کبری(س)

محور صبر و شکیبایی به عالم زینب است

شور هر مرثیه،نوحه، بین هردم زینب است

این همان سّر خدا، پیغمبر کرببلاست

رمز کاف سوره‌ و آیات مریم زینب است

آنقدر اشک پیاپی ریخت از داغ حسین

گوئیا سرچشمه آن چاه زمزم زینب است

کوچه و محراب و طشت و قتلگاه کربلا

راز عالم، صاحب اشک دمادم زینب است

کوفه و شام خراب و مجلس نامحرمان

خیمه دار گریه‌های اهل ماتم زینب است

درصلابت‌همچو زهرا،درشجاعت چون‌علی

در بر دشمن نکرده آنکه سرخم زینب است

لا رایت و گفته و الا جمیلا بعد از آن

آنکه چون شمع فروزان سوخت کم کم زینب است

آسمان دیده‌اش بارانی و قلبش حزین

ذوالفقار در ن

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

معرفی حضرت زینب (س)از زبان خودش -( دختر زهرا و حیدر زینبم) * مرتضی محمودپور

863
1

معرفی حضرت زینب (س)از زبان خودش -( دختر زهرا و حیدر زینبم) (قسمتی از یک مثنوی)

حضرت زینب(س)

دختر زهرا و حیدر زینبم

زینت ساقی و کوثر زینبم

یک نخی از چادرم حبل المتین

آب سقاخانه‌ام ماء معین

من همان سر نهان عفتم

ذوالفقار در نیام غیرتم

سر معراج نبی چون مادرم

راز دار و سر به مهر حیدرم

هستی از پیدایش زهرا بود

جلوه دین از شکوه ما بود

دختر بیت ولایت زینبم

دختر شیر شجاعت زینبم

زینبم من یادگار حیدرم

لوح و کرسی و قلم را لنگرم

دست زهرا مهد جنبانم شده

هستی عالم به فرمانم شده

گشته آعوش نبوت جای من

بای بسم الله شد بابای من

در شجاعت من علی را مظهرم

زینبم اما حسین دیگرم

دست من دست خدای داور است

باب من ساقی و مامم کوثر است

مادرم خورشید و من ماه

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

مصائب حضرت زینب علیها السلام -(دست و پا می زدی و خواهر تو بین گودال دست و پا گم کرد) * علی اصغر یزدی

1274

مصائب حضرت زینب علیها السلام -(دست و پا می زدی و خواهر تو بین گودال دست و پا گم کرد) دست و پا می زدی و خواهر تو
بین گودال دست و پا گم کرد
تیغ ها در طواف جسم تواند
کعبه را بین اشقیا گم کرد

گفت زینب که سهم دارم من
از تنی که به خاک افتاده
جسم او را به خاک و خون نکشید
این چنین شد که او تو را گم کرد

شمر می گفت با تنش چه کنیم؟
پیرمردی عصا زنان آمد
بی حیایی به خیمه حمله نمود
و سنان بود که دعا گم کرد

قد زینب کمان شدست اگر
علتش شد کمان ابروی تو
تیر ها از کمان رها می شد
و تورا بین تیر ها گم کرد

روی تل دید زینب کبری
آن تنی را که غرق تیر شده
روی تل دید مادری را که
در جوانی ضعیف و پیر شده

روی تل دید عده ای نامرد
سمت گودال خون سرازیرند
دید بعد از عموی تشنه لبان
بزدلان در مصاف چون شیرند

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه و شور شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(میدونستم آخر میای و منو میبری پیش مادر ) * حسین نوری

2225
1

زمینه و شور شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(میدونستم آخر میای و منو میبری پیش مادر ) میدونستم آخر میای و
منو میبری پیش مادر
میدونی چقدر گریه کردم
به یادت برادر

تو دستمه پیرهن یادگارت هنوزم
یکسالو نیمه دارم با غم تو میسوزم۲

چقدتوروصدا زدم
یکی به دادم نرسید
چقد بهم طعنه زدن
میدونی زینب چی کشید

من گریه میکنم
تو گریه میکنی
تاروضه میخونم
تو لطمه میزنی
**********
ببخشی منو که از این غم
هنوز خواهرت دق نکرده
بببن پیر شدم بعد داغت
دلم غرق درده

یادم نمیره که افتاده بودی تو گودال
زیر سم مرکبا پیکرت شد لگدمال۲

جمع شده بودن دور تو
همه با هم میزدنت
سرتورو یه بی حیا
جدا میکرد از بدنت

من گریه میکنم
تو گریه میکنی
تا روضه میخونم
تو لطمه میزنی
*******
چقد سخت بود اون لحظه ای که
دیدم خیمه م

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه ارتحال حضرت زینب سلام الله علیها -(گریم از غم تو ادامه داره) * حسین نوری

632
-1

زمینه ارتحال حضرت زینب سلام الله علیها -(گریم از غم تو ادامه داره) گریم از غم تو ادامه داره
قلبم بگو چجور طاقت بیاره
میلرزه دلم‌از یه بعص سنگین
اب خوش از گلوم نرفته پایین

میسوزم شب وروز به یادتو
زیر لب میخونم با اشک وآه
یادمه غروب عاشورا گرگارو دیدم‌دورقتلگاه
مگه میشه که یادم‌بره
غم لحظه ی اخر تورو
با چشات اینو گفتی بهم از تو قتلگاه خواهرم برو

جدا نمیشد از تو دشمنو
جدا نمیشد خواهرت ازت
جدا نمیشد چادر ازسرم
من تورو صدا میزدم فقط

حسین مهربون من
حسین همزبون من
حسین تنگه واسه تو
دل غرق خون من
حسین ای برادرم
**************
رفتی بدون من دلم رو بردی
رفتی خواهرتو به کی سپردی
رفتی تو دشمنا شدم گرفتار
پای ناموس تو واشد به بازار

مگه میشه که از یادم بره
چه بلایی سرم‌

  • شنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) * هستی محرابی

710
1

وفات حضرت زینب سلام الله علیها -(بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده) ‍ شعر حضرت زینب س (سبک نوشته)

بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیده

ای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویم
ای درد تو هزار و، من از کدام گویم ؟

ای بغضِ خسته ی تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز غربتِ تو، جز اندکی نگفته

می سوزم، (در آتشِ غمِ تو (3)
اشکِ من، (دارو وُ مرهمِ تو (3)

ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه ی آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماه

ای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد

مصداقِ آیه های، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان

آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته ی دمشق ات

می سوزم، (در آتشِ

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:13
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت زینب (س) -(میکشه خیلی عذاب، افتاده به اضطراب) * محمدرضا رازقی پور

1176
1

زمینه شهادت حضرت زینب (س) -(میکشه خیلی عذاب، افتاده به اضطراب) میکشه خیلی عذاب، افتاده به اضطراب
سینه سوز لحظه هاش
نفسای آخرش، به یاد برادرش
بارونی شده چشاش
جگرش خونه/ روضه میخونه/ توی دستش یه لباس
زخمی کینه/ زمزمش اینه/ داداشم حسین کجاس
بعد کربلا - پر شد از بلا
چی اومد سرش فقط خدا میدونه
دل بشکسته شد - پیر و خسته شد
داداشش فقط رو نیزه ها میدونه
(مظلوم ای حسین۲ حسین غریب مادر)۲
*************
به لبش ناله و آه، داره از تو قتلگاه
کسی غمخوارش نشد
دید گرفتن دورش و، میزنن پیکرش و
یه نفر یارش نشد
غارت پیکر/ دزدی معجر/ آتیش و تو خیمه دید
پریشون احوال/ تا خود گودال/ از حرم خیلی دوید
مرهم که نبود - از غم شد هلاک
والشمر جالس علی صدرالحسین
عریان شد تن - داداشش رو خاک

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعر در ذکر مصائب حضرت زینب (س) -(گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد) * وحید محمدی

652

شعر در ذکر مصائب حضرت زینب (س) -(گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد) گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد

دختر فاطمه و حیدر کرار است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد

زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد

گریه گریه همه ی بستر او تر شده است
مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد

لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش
یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد

گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد

همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد

ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد

بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد

به روی سینه ی

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

وفات حضرت زینب(س -(کربلا بینی که نامش چِل چراغِ مکتب است) * هستی محرابی

519

وفات حضرت زینب(س -(کربلا بینی که نامش چِل چراغِ مکتب است) ‍ #السلام_علیک_یا_زینب_کبری_س

کربلا بینی که نامش چِل چراغِ مکتب است
هر چه دارد تا ابد در زیرِ دینِ زینب است

زینبی چون کربلای مرده را احیا کند
نامِ او چون آفتابی روشنیِ مکتب است

اصلاً عشق و عاشقی در کربلا معنا شده
عاشقی رسم و مرامِ سالکانِ مذهب است

گر حسین نامش فروزان مشعلِ فرزانگیست
نامِ زینب هم ردیفِ این مقام و منصب است

او که روی نیزه ها رأسِ برادر دیده بود
سر جدا از تن ولی آوای قرآن بر لب است

سر جدا از تن ولی نورش شعاعِ آسمان
آن فروغِ پرتوش رخشنده تر از کوکب است

آری آن سر جلوه ی نورِ خدا دارد همی
خون ز لبها می چکد امٌا نوای یارب است

آنکه پای معرفت خوانَد حدیثِ عاشقی
دائمٱ جانش برای ق

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محمدرضا نادعلیان

غزل شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(چقدر صبر عجیبی نگاه زینب داشت) * محمدرضا نادعلیان

738

غزل شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(چقدر صبر عجیبی نگاه زینب داشت) #السلام_علیک_یا_جبل_الصبر_سلام_الله_علیها

زبان اهل عبادت و اهل تقوا صبر
زبان عاشق و معشوق شد خدایا صبر

گذشت نه، نخواهم گذشت از آن که
زمان یاری مسلم نوشت فتوا صبر

چقدر صبر عجیبی نگاه زینب داشت
که در مقابل صبرش فِتاد از پا صبر

عقیله داغ دلش را چه خوب تسکین داد
نکرد ناله و شیون، نکرد الا صبر

خمید سرو بلندش، خمید قامت زینب
ولی نرفت ز حال و نمود تنها صبر

چگونه دید که قاتل به روی سینه نشست؟
چگونه دید؟ چگونه نمود آنجا صبر؟

نبود قابل رأس حسین آن همه مسجد
نبود و کرد در این واقعه کلیسا صبر

غزل تمام شد و شاعرت نفهمیده
"چگونه دید؟چگونه نمود آنجا صبر؟"

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا نادعلیان
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

ایام وفات حضرت عقیله‌ی بنی هاشم(س) -(دختر زهرا و علی السلام) * مرتضی محمودپور

547

ایام وفات حضرت عقیله‌ی بنی هاشم(س) -(دختر زهرا و علی السلام) وفات حضرت زینب(س)
(بخشی از مثنوی)
دختر زهرا و علی السلام
نور خداوند جلی السلام
زین اب حضرت حیدر تویی
نتیجه‌ی عفاف کوثر تویی
مفخر آیات کتاب مبین
مظهر انوار خدا در زمین
تا که وجود تو هویدا شده
مربّی‌یت حضرت زهرا شده
آمدی و نور به عالم رسید
لطف خداوند به آدم رسید
............
روح عبادات و دعایم تویی
گریه‌ی در کرببلایم تویی
نایبه فاطمه در کربلا
گفته به غمها و بلایا بلی
تیغ زبان تو شرار بار شد
زخطبه‌‌ات گرمی بازار شد
اگر به نیزه‌ها سری جا شده
زخطبه‌ات یزید رسوا شده
سالک سیار عوالم تویی
عالمه غیر معلم تویی
..........
تودیده‌ای مادر خونین جگر
تو دیده‌ای آتش و مسمار در
تو دیده‌ای میان کوفه بخون
فرق پد

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زینب از حسن لطفی -(لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود) * حسن لطفی

1745
3

شعر شهادت حضرت زینب از حسن لطفی -(لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود) لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود
آخرین ناله‌های خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده‌ای تَر بود
چقدر سینه‌اش مکدر بود

چشم خود را چه سخت وا کرده
روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را بِپا کرده
باز هم یادِ بوریا کرده
یادِ باغِ گلی که پرپر بود

پلکهایش کمی تکان دارد
رعشه‌ای بین بازوان دارد
پوستی رویِ استخوان دارد
یادگاری زِ خیزران دارد
چشم از صبح خیره بر در بود

تا علی اکبرش اذان ندهد
تا که قاسم رُخی نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود

زیرِ این آفتاب میسوزد
تنش از التهاب میسوزد
یاد عباس و آب میسوزد
مثلِ رویِ رباب میسوزد
یادِ لبهای خشک اصغر بود

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد