وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(تو گل باغ ولایی مدد یا زینب) * رضا یعقوبیان

650

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(تو گل باغ ولایی      مدد یا زینب) تو گل باغ ولایی مدد یا زینب
دختر خیرالنسایی مدد یا زینب

تو امید همه ی آل عبایی زینب
معنی نوری و فجر و هل اتایی زینب
دخت حیدر، از تبار مصطفایی زینب
خواهر خون خدایی مدد یا زینب
دختر خیرالنسایی مدد یا زینب

افتخار همه ی شیعه ی مولا زینب
همچو زهرای بتول،مظهر تقوا زینب
در صبوری و شهامت تویی یکتا زینب
زینت آل عبایی مدد یا زینب
دختر خیرالنسایی مدد یا زینب

شمع جمع عالمینی مدد یا زینب
بر علی نور دوعینی مدد یا زینب
نور چشمان حسینی مدد یا زینب
معنی صبر و رضایی مدد یا زینب
دختر خیرالنسایی مدد یا زینب

با حسین بن علی بوده ای در کرببلا
بروی دوش کشیدی تو بسی رنج و بلا
دین حق باتوشده زینب کبرا احیا
داشتی حا

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا یعقوبیان

دوبیتی های رحلت حضرت زینب سلام الله علیها_ -(ای نور خداوند مبین یازینب ) * رضا یعقوبیان

598

دوبیتی های رحلت حضرت زینب سلام الله علیها_ -(ای نور خداوند مبین یازینب ) ای نور خداوند مبین یازینب
ای جان امیرمومنین یا زینب
همچون حسن و حسین ومامت زهرا
بر شیعه تویی حبل متین یا زینب

الا ای روح صبر و استقامت
که داری همچو زهرا تو شهامت
علی گفته به تو روحی فدا ها
فدای عزت و جاه و مقامت

تو بر زهرا و حیدر نور عینی
دم آخر تو داری شور و شینی
بود پیراهنش در دست هایت
به یاد پیکر چاک حسینی

همه دلها ز داغ تو غمین است
به جنت مادرت اندوهگین است
الا ای نور چشم آل طاها
کنار قبر تومهدی حزین است

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)بدن له شده/از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم * محمود اسدی

649

(غزل)بدن له شده/از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم
چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم

طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید
بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم

می کشیدند علی را وسط کوچه به زور
ریسمان سیهی بر سر بابا دیدم

مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد
به روی خاک تن محسن زهرا دیدم

سخت تر بوداز این کوچه،خدایا گودال
بدنی را به سر نیزه ی اعدا دیدم

وای از نحر گلویش چقدر طول کشید
نرود از نظرم آنچه در آنجا دیدم

من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا
مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم

کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود
من خودم گم شدن لالهٔ طاها دیدم

در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت
زیر مرکب بخدا له شدنش را دیدم

نفس آخر زینب

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 02:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

متن شعر روضه شهادت حضرت زینب س -(داغ زینب به سینه ها مانده) * محمود ژولیده

1286

متن شعر روضه شهادت حضرت زینب س -(داغ زینب به سینه ها مانده) داغ زینب به سینه ها مانده
خصم او رفت و کینه ها مانده

داغ زینب یکی دوتا هم نیست
داغ هفتادو دو بلا ، کم نیست

نیست روزی که از سرِ نِفرت
نفرستی به دشمنش لعنت

دشمنی که بر او هجوم نمود
تا به دندان همه مسلّح بود

در کدامین دیار باشد رسم
یک زن و اینهمه سپاهِ خصم

همه جا روبروی قاتل بود
دور تا دورِ او اَراذل بود

چشم ها چشم های شیطانی
چهره ها چهره های ظلمانی

دست ها دست های پُر سیلی
یاس ها زیر دست و پا نیلی

نه به کودک تبسمی کردند
نه به معجر ترحمی کردند

چادری بینِ شعله ها میسوخت
حجت حق به خیمه ها میسوخت

همه جا بود چون سپر زینب
همه را دید خون جگر زینب

نعش ها دید بر زمین بی سر
راس ها دید روی نِی مض

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

نوحه زمینه وفات شهادت گونه ی حضرت زینب سلام الله علیها -(ای یار بی سرم ای گلگون پیکرم) * امیرحسین سلطانی

573

نوحه زمینه وفات شهادت گونه ی حضرت زینب سلام الله علیها -(ای یار بی سرم ای گلگون پیکرم) بند اول

ای یار بی سرم
ای گلگون پیکرم
خونین پیراهنت
میگیرم در برم

حسین
جانم به لب رسید
در نیمهٔ رجب
حسین
مرگش را از خدا
دارد زینب طلب

(حسین حسین حسین مظلوم)۲

بند دوم

می آیم سوی تو
دل تنگه روی تو
می آید بر مشام
عطر خوشبوی تو

حسین
یک سال و نیمه که
دور از تو مانده ام
حسین
با خاطراته تو
دل را کشانده ام

(حسین حسین حسین مظلوم)۲

بند سوم

دیدم سویت دوید
ناگه خنجر کشید
بر سینه ات نشست
رأس تو را برید

حسین
پیش چشمان من
تو دست و پا زدی
حسین
مُردم آن لحظه که
من را صدا زدی

(حسین حسین حسین مظلوم)۲

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

متن شعر حضرت زینب(س) -(آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند) * محمد حسین رحیمیان

1005
0

متن شعر حضرت زینب(س) -(آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند) آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حتما کنیز و پیرغلامان زینب اند...

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

متن شعر وفات حضرت زینب سلام الله -(نگاهم ماند و از درها نیامد) * حسن لطفی

1580
4

متن شعر وفات حضرت زینب سلام الله -(نگاهم ماند و از درها نیامد) یازینب سلام الله علیهم

نگاهم ماند و از درها نیامد
نشانی از کبوترها نیامد
زمانی گردِ من پُر بود حالا..‌.
یکی از آن برادرها نیامد

دلم از تارِ غم شیرازه دارد
وجودم دردِ بی اندازه دارد
لباسِ کهنه‌ات را می‌فشارم
لباست بویِ خونِ تازه دارد

لبم خشک است آب‌آور کجایی
رُبابم مُرد علی‌اصغر کجایی
سرم برخاک اُفتاده‌است عمه
عصایِ پیری‌ام اکبر کجایی

مگر در شامِ غم خواهر ندارید
مگر این گوشه یک دختر ندارید
بیایید و ببینم رویتان را...
ولی افسوس بر تَن سر ندارید

مرا در لحظه‌ی خوشحالی‌اش زد
مرا در موقعِ بی‌حالی‌اش زد
کسی که تیغِ خود را بر تنت کرد
مرا هم با غلافِ خالی‌اش زد

امیدم رفت تا بازوی تو رفت
اباالفضلم

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

متن شعر حضرت زینب سلام الله علیها -(به شانه ميكشد بار محرم را به تنهائي) * محسن صرامی

1050

متن شعر حضرت زینب سلام الله علیها -(به شانه ميكشد بار محرم را به تنهائي) به شانه ميكشد بار محرم را به تنهائي
تحمل ميكند با خستگي غم را به تنهائي

ودايع را سپرده لحظه ي آخر به دست او
اداره ميكند امر دو عالم را به تنهائي

اشاره كرد يا جدا بيا تا كربلا يك دم
كشيد ام المصائب دست خاتم را به تنهائي

گرفته روي دستان خودش جسم برادر را
چنين تقديم حق ميكرد آن كم را به تنهائي

امام اش سخت تب دار است و بيمار است،پس زينب
به تصوير آورد آيات مريم را به تنهائي

اگر چه خون دل ها خورده از كرب و بلا تا شام
در آورده به زانو درد و ماتم را به تنهائي

علم هرگز نيفتاده پس از عباس از دست اش
گرفته با دو دست بسته پرچم را به تنهائي

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

متن شعر وفات حضرت زینب(س) -(غمِ دوری چه بی رحمِ برادر) * حسن لطفی

697
3

متن شعر وفات حضرت زینب(س) -(غمِ دوری چه بی رحمِ برادر) غمِ دوری چه بی رحمِ برادر
غمِ ما رو کی میفهمه برادر
زِ بسکه تیغ از جسمت کشیدم
ببین دستم پُر از زخمِ برادر

(حسن لطفی ۹۸/۱۲/۲۰)

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)محمل بی پرده/پس از تو خون،به دل بچّه ها شد و دیدم * محمود اسدی

470

(غزل)محمل بی پرده/پس از تو خون،به دل بچّه ها شد و دیدم پس از تو خون،به دل بچّه ها شد و دیدم
پس از تو جان عزیزت فدا شد و دیدم

در این دقایق آخر به یاد گودالم
که سینه ی تو پر از ردّ پا شد و دیدم

کنار پیکر تو فاطمه زمین افتاد
کنار جسم تو گرم دعا شد و دیدم

دلم به یاد مدینه شکست آندم که
برای کشتن تو کوچه وا شد و دیدم

تو نیزه خوردی و من بند آمده نفسم
سنان به پهلوی تو جابجا شد و دیدم

دم غروب سرت را ز سینه ات کندند
ز گردن تو سر تو جدا شدو دیدم

پس از تو کوچه به کوچه همه مرا دیدند
پس از تو قاتل تو بی حیا شد و دیدم

پس از تو محمل بی پرده ای مرا دادند
پس از تو محرم زینب،چها شد و دیدم

سرم شکست به سنگ حرامیان؛دیدی
لبت به چوب عدو آشنا شد و دیدم

به شهر کوف

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه و شور/می میرم و بخدا که ازغم تو پیرم و * محمود اسدی

518
1

زمزمه و شور/می میرم و  بخدا که ازغم تو پیرم و می میرم و بخدا که ازغم تو پیرم و
می میرم و پیرهنت رو در بغل می گیرم و
می میرم و من به تار موی تو اسیرم و

بیا ببین مثل تو دارم تو گرما جون میدم
بیا ببین ولی کٍی دیگه تو صحرا جون میدم
بیا ببین کٍی دیگه شبیه زهرا جون میدم

دیده تر و دیدم از کوچیکی داغ مادرو
دیده تر و دوخته با سینه دیدم میخ درو
دیده تر و روی در دیدم داداش چل نفرو

فدا سرت بیا یک لحظه کنار خواهرت
فدا سرت ای داداش دیدم چی اومد به سرت
فدا سرت بالا پایین شد رو نیزه پیکرت

خودم دیدم خنجرو کشید و فریاد کشیدم
خودم دیدم سرتو بد می برید و بریدم
خودم دیدم دست به دست بازیچه شد تا خمیدم

چرا می زد شمر دون آتیش به ماسوا می زد
چرا می زد بی حیا

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب(س) -( تنها میان آن همه داغ و خطر زینب) * کمیل کاشانی

397

شهادت حضرت زینب(س) -( تنها میان آن همه داغ و خطر زینب) تنها میان آن همه داغ و خطر زینب
در خیمه های سوخته آسیمه سر زینب

شب را به صبح آورد با اندوه طاقت سوز
تنها خدا داند که چه بگذشت بر زینب

تا بشکند پشت شب سرد تباهی را
شد با سر خورشید و ماهش همسفر زینب

در انتخابی سخت بی تردید شد پیروز
بگذشت در پای برادر از پسر زینب

ظهر عطش افتاد روی خاک و پرپر شد
پرورد گلهایی که با خون جگر زینب

از «ما رأیت الا جمیلایش» توان فهمید
هر قدر مشکل بیشتر نستوه تر زینب

در کوفه ی تزویر و شام شوم استبداد
طوفانی از فریاد شد مثل پدر زینب

او دختر زهراست این را خوب می دانند
چون شیر می غرد نمی ترسد اگر زینب

محمل نشین عشق و صبر و بردباری ها
از عشق شد آتشفشانی شعله ور زینب

بی بی تمام عمر از تو گفتم و خواندم
روز قیامت آبرویم را بخر زینب ...

  • چهارشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب(س) -( دریای دردهای دلش بی کرانه بود) * کمیل کاشانی

475

شهادت حضرت زینب(س) -( دریای دردهای دلش بی کرانه بود) دریای دردهای دلش بی کرانه بود
از کودکی به تیر مصیبت نشانه بود

از لحظه ای که چشم به چشم حسین دوخت
زینب حدیث زندگی اش عاشقانه بود

هر جا حسین رفت چنان سایه بی قرار
منزل به منزل از پی مولا روانه بود

انسان ولی فرشته تر از هر فرشته ای
دلخسته از جفای زمین و زمانه بود

آوار شد حماسه ی او بر سر یزید
هر چند کوه غصه و داغش به شانه بود

در خطبه اش حقیقت اسلام جلوه کرد
ویران گر بنای فریب و فسانه بود

آن روز در هیاهوی بازار شام شوم
در ازدحام مطرب و چنگ و چغانه بود

از مادر شهیده ی خود ارث برده بود
جسمش کبود از اثر تازیانه بود

شعر " کمیل" قابل خاتون صبر نیست
تنها برای عرض ارادت بهانه بود

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:40
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب(س) -( هر دل که شد به روز بلا آشنای صبر ) * کمیل کاشانی

443

شهادت حضرت زینب(س) -( هر دل که شد به روز بلا آشنای صبر ) هر دل که شد به روز بلا آشنای صبر
حق می دهد نوید بهشتش جزای صبر

جز صبر چاره نیست دل داغدیده را
مرهم نهد به زخم مصیبت دوای صبر

خیاط دهر ، جامه بسی دوخته ولی
زیبنده است قامت دل را ردای صبر

تقدیر هرچه بود رضا باش تا شود
یاد خدا به خانه ی دل پاگشای صبر

بانوی مهر و عاطفه ، زینب صبور عشق
محمل نشین رنج و اسارت ، خدای صبر

هجده بهار پرپر در پیش چشم او
میسوخت مثل شمع ولی با نوای صبر

خورشید محملش سر فرزند فاطمه
از کوفه تا به شام بلا پا به پای صبر

می خورد تازیانه و میگفت یا حسین
می داد کاروان عزا را صلای صبر

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:49
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب -(دل من اسیره حسین) * جعفر خدری

626

شهادت حضرت زینب  -(دل من اسیره حسین) دل من اسیره حسین
توهوای ماتم تو
مرگو دارم حس میکنم
توزندگی باغم تو

کاش فاصله ها کم بشه
کاشکی بشه پیشت بیام
من زندگیه بی تورو
یه ثانیشم نمیخوام

محبوبم حسین . ای خوبم حسین
دل کوبم حسین
ای یارم حسین . سالارم حسین
دلدارم حسین
حسین سالار زینب

یه سالو نیمه کربلات
نمیره ازخیال من
من گریه میکنم برات
توگریه کن به حال من

ازروی نی طلوع کن ای
خورشیدمن هلال من
ازهمه یادگاریات
پیرهن خونی مال من

غمگینم حسین.تسکینم حسین
تلقینم حسین
هرآنم حسین.جانانم حسین
ای جانم حسین

فقط میخوام ازت بی بی
گدای هرشبیه شم
سرموتقدیمت کنم
گدای زینبیه شم

ردم نکن منی روکه
یه عمره زیردینتم
ردم نکن آخه منم
سینه زن حسینتم

مهتابم حسین.اربابم حسین
دریابم حسین
دنیامی حسین.عقبامی حسین
رویامی حسین

  • پنج شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

وفات حضرت زینب(س) -(مادر رنج و غم و آلام می میرد بیا) * ابوالفضل عباسی معروفان

371

وفات حضرت زینب(س) -(مادر رنج و غم و آلام می میرد بیا) مادر رنج و غم و آلام می میرد بیا
یادگار کربلا در شام می میرد بیا

پاسدار نهضت خونین عاشورای عشق
پاسبان پرچم اسلام می میرد بیا

خواهر زار و سیه پوشت غریب و بی وطن
بسته در وصل خدا احرام می میرد بیا

کام نگرفتم برادر از زمین کربلا
عاشق کرب و بلا ناکام می میرد بیا

فاصله بین حیات و مرگ دارم یک قدم
پیش نِه بر آشنا یک گام می میرد بیا

کوفه ی بد نام سوزاندم به نطق آتشین
شیر دخت فاطمه خوشنام می میرد بیا

از دیار کربلا تا شام ویران یک تنه
سرپرست بی کس ایتام می میرد بیا

پایگاه حفظ و نشر آثار عباسی معروفان اهری

  • چهارشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی در عزای حضرت زینب(س )سبک سنتی * مرتضی محمودپور

3912
7

نوحه ی سینه زنی در عزای حضرت زینب(س )سبک سنتی ◾نوحه سینه زنی (سبک سنتی)
◾در عزای حضرت زینب (س)

◾بنداول
دختر کبرای علی زینبم
ذکر حسینم واحسین بر لبم
ثانی مادرم
حسین دیگرم
با لب عطشان عمرم سرآمد
حسین من با چشم تر آمد
آه و واویلا آه واویلا (۲)

◾بنددوم
من قهرمان دشت کربلایم
من خواهر امام مجتبایم
به ساقی ساغرم
دختر کوثری
فاطمه را من نور دوعینم
به امر مادر یار حسینم
آه و واویلا آه و واویلا(۲)

◾بندسوم
هم دختر و هم مادر شهیدم
در کربلا به مقصدم رسیدم
هستیم فدا شد
حاجتم روا شد
بعد علمدار علم بدوشم
بهر شهیدان سیه بپوشم
آه و واویلا آه و واویلا(۲)

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 01:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه و زمینه ی سینه زنی شهادت حضرت زینب(س ) * مرتضی محمودپور

1084
1

زمزمه و زمینه ی سینه زنی شهادت حضرت زینب(س ) ◾زمینه زمزمه ی
◾شهادت حضرت زینب (س)

◾بنداول
در وادی محبت یگانه خواهرم من
بهرحمایت از دین شبیه مادرم من
من مظهر قیامم
من یاور امامم
من قهرمان صبرم
گرچه اسیرشامم
واویلتا واویلا واویلتا
واویلا واویلتا واویلا (۲)

◾بنددوم
بس طعنه ها میان شام بلا شنیدم
چون مادر شهیده بابا ببین خمیدم
بر روی نیزه ها تا راس حسین دیدم
بادست بسته آهی من از جگر کشیدم
گفتم که ای علمدار
بنگر شدم گرفتار
بار غم حسینم
از دوش من تو بردار
واویلتا واویلا واویلتا
واویلا واویلتا واویلا (۲)

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا زینب کبری(س) _آنقدر از بهر مرگ خویشتن کردی دعا * اسماعیل تقوایی

390

یا زینب کبری(س) _آنقدر از بهر مرگ خویشتن کردی دعا یا زینب کبری

آنقدر از بهر مرگ خویشتن کرده دعا
تا اجابت شد دعایش از حریم کبریا

بارها عجل وفاتی برزبان آورده بود
بود این در خاطرش از یادگار مصطفی

زینب و بعد حسینش زندگانی العجب
هر نفس بودش به یاد خاطرات کربلا

تا که یاد او می آمد قتلگه خون می گریست
در جفای شمر ملعون برحسین سرجدا

مو سفیدی، قد کمانی، پیکری زار ونحیف
یادگارش بود از هنگامه ی خون وبلا

شام را هرگه بیاد آورد او از حال رفت
کوی و برزن، مجلس می، دختر ویرانسرا

آخرش کوتاهی اش را خوب جبران کرد او
رفت از دنیا کنار دختر خون خدا

نیست بانوی سه ساله بعد از این تنها دگر
عمه اش آمد دهد دلداری آن مه لقا

لحظه آخر چو بابا فزت رب گو بود او
دوره هجران سر آمد با شهید نینوا

زائری در این حرم‌ها آرزوی شیعه است
کاش گردد قسمت و روزی این مشتاقها

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 01:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

وفات حضرت زینب(س) -(هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد...) * وحید محمدی

666

وفات حضرت زینب(س) -(هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد...) هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد
هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد

هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم
هزار خاطره از مادر و حسن دارد

شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی
دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد

هزار حرف نگفته است در دلش از شام
هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد

هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است
هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد

هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است
و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد

هنوز هم که هنوز است روضه می خواند
چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد

همان بدن که میان حصیر پیچیدند
هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت زینب(س)، مدح ومصائب -(بخشیده بر خورشید نور مأمنش را...) * محسن حنیفی

398

حضرت زینب(س)، مدح ومصائب -(بخشیده بر خورشید نور مأمنش را...) بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را

با کاف و ها و یا و عین و صاد، مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را

ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را

آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را

این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را

از آستینش احتضارش را بپرسید
"شرمش" بخواند روضه جان دادنش را

با خط نامحرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را

با حرمتِ آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را

او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را

از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را

با خنجر کندی کسی از بین می برد
گل بوسه های "ان یکاد" گردنش را

کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را

او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را

بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت زینب(س)، وفات -(امان ازهجر، امان از نبودن تو حسین!..) * سید پوریا هاشمی

398

حضرت زینب(س)، وفات -(امان ازهجر، امان از نبودن تو حسین!..) امان ز هجر امان از نبودن تو حسین
گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین

ز سینه ام نفس بی قرار افتاده
حسین عشق تو در احتضار افتاده

چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم
دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم

دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم
هنوز بعد عزایت سیاه میپوشم

برای تو همه زندگیم سینه زدم
کنار دخترکان یتیم سینه زدم

نگاه کن چقدر چین به صورتم‌ دارم
نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم

برات روضه ی هرروزه میگرفتم من
به یاد تشنگی ات روزه میگرفتم من

کسی مقابل من آب خورد غش کردم
و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم

اگرچه از همه کس احترام میبینم
به خواب اگر بروم خواب شام میبینم

به احترام سرت چشم من نشد روشن
تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن

پس از تو داغ کفن میکشد مرا آخر
شتر سوار شدن میکشد مرا آخر

زمان خواندن قرآن زدم بروی لبم
به یاد آن لب و دندان زدم بروی لبم

میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم
به سایبان بروم من رباب را چه کنم

چقدر شام، سرت را عذاب میدادند
به قاتلت جلوی من شراب میدادند

لباس مادری ت را گرفتم‌ از دستش
مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش

در آفتاب نشانی غربتم برگشت
شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت

نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام
پی زیارت قبر رقیه آمده ام

همینکه نیست سرم سایه ی سری سخت است
بدان برادر من بی برادری سخت است

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور حضرت زینب(س)، حاج محمود کریمی -(دست منو بستن، نبودی ببینی حسین...) *

692

شور حضرت زینب(س)، حاج محمود کریمی -(دست منو بستن، نبودی ببینی حسین...) دست منو بستن، نبودی ببینی یا حسین
فرقمو شکستن، نبودی ببینی یا حسین
تا که تو رفتی از بر من،ای عزیز مادر من،گُل یاس پر پر من
سر تو بر نیزه و من از پی تو،خاک عالم بر سر من
بی یاوری،در به دری،بی برادری،بی هم سفری
کاشکی می شد باد صبا، یک خبری،برای مادر ببری
از من و از دلبر من
بر تنم نشونه،نبودی ببینی یا حسین
جای تازیونه،نبودی ببینی یا حسین
دست من رو بستن، نبودی ببینی یا حسین
فرقمو شکستن، نبودی ببینی یا حسین
مهمونت از راه رسیده،قد خمیده،با صورت رنگ پریده
دور فلک ،غریبی این جور ندیده
یک زن تنها که به دوشش،غم غربت کشیده
دور و برش،بچه یتیما همگی،صف کشیده
همگی گریبان دریده،همگی نفس ها بریده
زینب و خرابه،نبودی ببینی یا حسین
یادشم عذابه،نبودی ببینی یا حسین
خنده های دشمن،نبودی ببینی یا حسین
جای نیزه بر تن،نبودی ببینی یا حسین
چشمای زیبای تو خوابه عزیزم،حال من خرابه عزیزم
چشمام پر آبه عزیزم،دیدنت سرابه عزیزم
پاشو از جات تا ببینی،روضه خونه اهل حرم، چشمای ربابه عزیزم
زیر آفتابه عزیزم
کربلا آباد شده امروز،پاشو ای تشنه لبم
آب دیگه آزاد شده امروز، پاشو ای تشنه لبم
قربون تو ،خواهر تو
کاشکی می شد من بمونم،تا بمیرم بر سر تو
با چه رویی ببرم،این خبرُ،برای مادر تو
جامه های پاره،نبودی ببینی یا حسین
گوش و گشواره،نبودی ببینی یا حسین
دست من رو بستن، نبودی ببینی یا حسین
فرقمو شکستن، نبودی ببینی یا حسین
آی اهل عالم بدونید،عمویی دارم نمی دونید که چقدر مهربونه
قامتش تا کهکشونه،نگاهش رنگین کمونه
توی چشمای قشنگش،هزار هزار آسمونه
وقتی شبا خواب ندارم،روی شونش سر می زارم
در گوشم آروم آروم،شعر محبت می خونه
وای که چقدر، عمو جونم مهربونه
شونه هاش بالاتر از،هرچی بلندی رو زمین
عمو جونم میگه ای ،فرشته ی روی زمین
راه نرو خسته می شی،روی شونه هام بشین
روی دوش عمو جونت،همه عالم رو ببین
از تو چشمام می خونه،که چقدر دوسش دارم
از تو چشماش می خونم،که چقدر دوسم داره
فکر می کنم عمو جونم اگرکه با ما نباشه،خدا اون روز رو نیاره
اگه من تب بکنم،تاب نداره
اگه خار تو پام بره،خاب نداره
هرچی ازش می ترسیدم،خدایا اومد به سرم
عمو جون رفت آب بیاره،خبرش اومد به حرم
عمو جونم تا تو بودی سرو سامونی داشتیم
تا تو رفتی دل پر خونی داشتیم
عمو جونم تا تو بودی، چاره داشتیم
کی لباس، پاره داشتیم
تو که رفتی ،ما همه بیچاره شدیم
از پی زینب همه آواره شدیم
بی گوش و گوشواره شدیم
عمو جونم دیگه دل سامون نداره
عمو جون پای زینب جون نداره
کار چشماش دلبریه،دلبریه
قد و بالای قشنگش عجب، محشریه،محشریه
تیغ دو دمش صفدریه،صفدریه
غضب نگاش حیدریه،حیدریه
سر زلفش دل فریبه،دل فریبه
رگ پیشونیش،نصر من الله و فتحٌ قریب
همه عاشقن، اون حبیبه
قوت بازوی شه،کربُبلا
عباس، علمدار حسین
کیست خدای برتری؟ ابالفضل
کیست خدای سروری؟ ابالفضل
کیست خدای دلبری ابالفضل
ابالفضل.....

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زبانحال حضرت صاحب الزمان(عج) ؛ شد غرق در غم روزگارت عمه جانم * مرضیه عاطفی

737

زبانحال حضرت صاحب الزمان(عج) ؛ شد غرق در غم روزگارت عمه جانم زبانحال حضرت صاحب الزمان(عج)

شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم

در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم

بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم

تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم

جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم

مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم

چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم

لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم

بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!

#ألسلام_علیک_یا_جبل_الصبر
#یا_زینب_کبری_سلام_الله
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

زمزمه وتوسل ویژه شهادت حضرت زینب(س) به نفس حاج مجتبی رمضانی -(پریشون زینب!...) *

586

زمزمه وتوسل ویژه شهادت حضرت زینب(س) به نفس حاج مجتبی رمضانی -(پریشون زینب!...) پریشونِ زینب
بی سامونِ زینب
شلوغه تو گودال
نرو جونِ زینب

پاشو ای برادر
جلو چشم مادر
تو خوردی زمین و
اومد شمر با خنجر

من و می دید
خنجر رو حنجر می کشید
وحشیونه شمر پلید
سر از تنِ تو می برید

خدایا پرم سوخت
خدا معجرم سوخت
زآتیش خیمه
تمام سرم سوخت

سنان نیزه داره
تنم لرزه داره
میترسم برادر
چشم هرزه داره

کو قمرم
دارن میان سمت حرم
با چی بپوشونم سرم
حالا که سوخته معجرم

حزینه ام
یه دنیا غم تو سینه ام
میترسم از این کوفیا
دلواپس سکینه ام

غوغاشده
برا سرت دعوا شده
خودم دیدم برادرم
سرت رونیزه جا شده

دلم شکست
وای از چشم خولی مست
بابام کجاست تا ببینه
دشمن تو دستم و بست

مادرم و نزن،نزن نزن
از کوچه خوندن دردسر داره

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)، مرثیه -(مرا ببر به خرابات شام عبدالله..) * سیده فرشته حسینی

375

حضرت زینب(س)، مرثیه -(مرا ببر به خرابات شام عبدالله..) مرا ببر به خرابات شام ، عبدالله
که خواب شد به دوچشمم حرام عبدالله

نپرس اینکه دوباره چه یادم افتاده
نپرس اینکه کجا و کدام ، عبدالله

که من به گوش خودم می شنیدم از زن ها
صدای هلهله از پشت بام ، عبدالله

من از کدام بگویم که داغ بسیار است
نگاه حرمله یا ازدحام عبدالله

نه اینکه مرگ من امروز بوده باشد ، نه
همان زمان شده عمرم تمام عبدالله
همان زمان که به همراه دخترش دیدم
بروی نیزه جمال امام عبدالله

اسارت از همه ی دردها گران تر بود
و بدتر از همه ، الشام ..شام ، عبدالله

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

یا ام المصائب.. -(از جان شیرین هست مارا روح و جان تر...) * سیده فرشته حسینی

394

یا ام المصائب.. -(از جان شیرین هست مارا روح و جان تر...) از جان شیرین هست ما را روح و جان تر
یک زن که هست از قهرمان ها قهرمان تر

بانوی من الگوی مردان جهان است
کوه.اهنی از آب دریا هم روان تر

از هر چه عالم- بوده بی استاد برتر
از هر چه عاقل- بوده زینب نکته دان تر

دسته گل زیبای زهرا و علی اوست
هم لاله تر هم یاس تر هم ارغوان تر

تقوا خلاصه می شود آنجا که بوده
از هر زمانی بر خدایش خوش گمان تر

او در مصیبت غیر زیبایی ندیده
در اوج غم ها می شود ایمان عیان تر

با خطبه ی طوفانی ش در شام ظلمت
شد نهضت سرخ حسینی جاودان تر
...
ای آنکه هستی وارث رنج و مصیبت
ای از تمام قهرمان ها قهرمان تر

چشم من از داغ مصیبت هايتان هست
مانند چشم مهدی صاحب زمان تر

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زینب (س) -(ای خواهره خونه خدا یازینب) * الیاس محمدشاهی

351

شور حضرت زینب (س) -(ای خواهره خونه خدا یازینب) بنداول

ای خواهره خونه خدا یازینب،معلم حجب و حیا یازینب
شاگرده درسه صبره تو نوح و ایوب،پیام رسانه کربلا یازینب

عقیله ی آله مصطفایی،محبوبه ی قلبه ماسوایی
وارثه صفات بی بی زهرا،ام ابیهای مرتضایی

دختره کراری،عروس طیاری،ازبعده عاشورا،غافله سالاری
تو مطلع نوری،بانی این شوری،مثاله مادره خود،انسیه الحوری

(عمتی2)یازینب

بنددوم

عالمه ی کون و مکان یازینب،عمه ی صاحب الزمان یازینب
تیغه کلامه تو بی بی ذوالفقاره،بانوی حیدری نشان یازینب

رسوا گره دشمن توی شامی،برای رقیه هستی حامی
وقتی میشینی بر روی منبر،خطیب بلافصل کلامی

نماده ایمانی،نطق تو طوفانی،مفسره دین و مذهب و قرآنی
اسوه ی زنهایی،آیت عظمایی،اسطوره ی عفت،زینت بابایی

(عمتی2)یازینب

بندسوم

دختره اربابم حسین رقیه،دلیله عشق وشور وشین رقیه
گرچه سه ساله هستی اما بی بی،مشگل گشای عالمین رقیه

منکره وجودت پست و رذله،بی نصیبه از الطاف و بذله
هرکی میگه رقیه نبوده،حوالش باآقام ابالفضله

عزت دنیامی،شافع عقبامی،نوکرتونم چون،دلبره آقامی
قبله ی حاجاتی،اصل برکاتی،عزیزه جانه همه،عمه ی ساداتی

(عمتی2)رقیه

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زینب (س) -(عمریه عضوه سپاهه زینبیونم) * الیاس محمدشاهی

781

شور حضرت زینب (س) -(عمریه عضوه سپاهه زینبیونم) بنداول

عمریه عضوه سپاهه زینبیونم
فخره من اینه سگ رقیه خاتونم

کوریه منکره تو،میمونم نوکره تو

ذکره اعجازم،باله پروازم،بهت مینازم،رقیه
اوجه نیازم،قبله ی رازم،سوز و گدازم،رقیه

(بی بی جان رقیه۳)رقیه

بنددوم

من هلاکه غصه ی عمه ی ساداتم
مردن تو روضه هاش افضله حاجاتم

وقفه سوز و محنم،براتون سینه زنم

ذکره جنونم،گروهه خونم،آرومه جونم،یازینب
بازم مجنونم،برات میخونم،کلبت میمونم،یازینب

یازینب

بندسوم

من خرابه باده ی ساقی و دلدارم
عمریه مسته صحبای علمدارم

ای یل بی واهمه،پادشاهه علقمه

چون شیره غران،هستی رجزخوان،خصمت گریزان،ابالفضل
میانه میدان،رزمه تو طوفان،دشمنت حیران،ابالفضل

(یاابوفاضل۳) ابالفضل

بندچهارم

همسره غیرتیه امام عاشورا
به اسارت رفته ای با زینب کبری

بانوی حجب و حجاب،لقبت رب آب

عروس حیدر،زهرای دیگر،مادره اصغر،یارباب
شافع محشر،سایته بر سر،ذکره مکرر،یارباب

(ٱمنارباب۳)یارباب

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زینب(س) -(یاوره شاه ، بانوی جلیله) * الیاس محمدشاهی

283

شور حضرت زینب(س) -(یاوره  شاه ، بانوی  جلیله) بند اول

یاوره شاه ، بانوی جلیله
عصمت الله،زن بی بدیله
بنی هاشم،راهستی عقیله

شیره بیشه ی حجابی،خواهره سیدالشبابی
شرافتت را همین بس ، دختره ابوترابی

زینت حیدر ، ای خطیبه ی برتر
آیت الله العظمایی روی منبر
اسوه ی وقار ، وارث یل کرار
تیزیه نطقت،همچو تیغ ذوالفقار

یازینب یازینب

بند دوم

حماسه ساز،بعده عاشورایی
پر صلابت ، ماننده زهرایی
با کرامت ، مثله مجتبایی

زاده ی بیته عترتی،ماده شیره باهیبتی
ذلیله تو کوفه وشام،پیام رسانه نهضتی

غیرتت محشر،اسطوره ی نام آور
عا لمه ی بی معلمه ی داور
نوه ی خاتم،گدای درت حاتم
سر شکستی از ماتم شه عالم

یازینب یازینب

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد