اشعار مخصوص شهدا

مرتب سازی براساس
 محمود ژولیده

درسوگ شهید هسته ای -(ای که جز فخر و شرف از تو خداوند ندید) * محمود ژولیده

440

درسوگ شهید هسته ای  -(ای که جز فخر و شرف از تو خداوند ندید) ای که جز فخر و شرف از تو خداوند ندید
عبدِ صالح شدی و حضرت مولات خرید

راهکارِ نظرِ لطفِ خدا را دیدی؟
دیدی از اشکِ سحر نوبت دیدار رسید؟

کردی از خویش عبور و به خدا وصل شدی
برترین منزلتِ قرب، نصیبت گردید

ای خوش آن لحظه که روحت ز قفس بال گشود
جانِ شیرینِ تو تا مقصدِ مقصود پرید

حسرتِ کرب و بلا بر دل و جان تو نماند
این حسین است که بالا سرت از لطف رسید

پرِ پروازِ تو ، چون شهپرِ حاج قاسم شد
که طوافت به حرم هاست ترا فیضِ مزید

بسکه در علم و عمل، مکتشفِ ناب شدی
آخرین کشفِ تو شد کشفِ کرامات، شهید!

روزِ خونینِ تو ویروسِ بلا را ببرد
سرخیِ شهر ، شد از ن ...

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهید فخری زاده -(جام شهادت سر کشیدی نوش جانت) * محمد حبیب زاده

385

شهید فخری زاده  -(جام شهادت سر کشیدی نوش جانت) جام شهادت سر کشیدی نوش جانت
از شانه ی دنیا رهیدی نوش جانت

در وقت جان دادن امیرالمومنین را
با خنده ای مستانه دیدی نوش جانت

با پیکری غرق به خون پرواز کردی
تا محضر دلبر رسیدی نوش جانت

خورشیدی و در آسمان ها بوده جایت
بر آسمانی ها دمیدی نوش جانت

وقتی شهادت را گرفتی بین آغوش
جز عشق و زیبایی ندیدی نوش جانت

باید اصولت دم به دم گردد اقامه
الحق که راهت تا ابد دارد ادامه...

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده -(کشورم سرزمین محنت و رنج) * اسماعیل شبرنگ

543

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده  -(کشورم سرزمین محنت و رنج) کشورم سرزمین محنت و رنج
در عوض قهرمان سرسخت است
چقدَر ضربه از خودی ها خورد
تا ابد هضم این خبر سخت است

کشورم یک تنه میان نبرد
گرچه با دست های پُر ، زخمی است
بر تن شیر جای پنجه ی گرگ
کهنه‌شیری که از ترور زخمی است

کشورم سرزمین رویش علم
از نگاهش امید می روید
سرزمینی که روی هر وجبش
لاله لاله شهید می روید

برف پیری به روی سر ، امّا
چشم خیسش به راه فرزند است
بغضی از آه آتشین دارد
شاهد ماجرا دماوند است

گر چه از پشت خنجرش زده اند
روزگار اینچنین نخواهد ماند
به علمدار کربلا سوگند
علَمش بر زمین نخواهد ماند

علَم عِلم می رود بالا
با جهادی به رنگ خون شهید
ره به سوی خدا نخواهد برد
هر مسیری که شد بدون شهید

شهدا شاهدان عالَم غیب
راهشان هم به جز سعادت نیست
هر که در زندگی شهید نشد
لایق شربت شهادت نیست

ما و از یاد بردن این غم
ما و تدفین خاطره ، هیهات
دل سپردن به وعده ی دشمن
ما و میز مذاکره ، هیهات

با خروش قیام حزب الله
می رویم از فرات ِ جان تا نیل
اندکی صبر ، اَیُّهاالاحرار
می رسد روز محو اسرائیل

کشورم کشور امام رضا ع
ملّتم ملّت امام حسین ع
مکتبم مکتب سلیمانی
هستم از پیروان پیر خمین

می رسد جمعه ی شریف ظهور
به یقین وعده ی خدا حتمی است
در پی فتح قدس ، با شهدا
گذر از مرز کربلا حتمی است

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

در وصف قهرمان ملی شهیدفخری زاده -(هم به در هشدار باید داد هم دیوارها) * سید محمدرضا یعقوبی آل

403
2

در وصف قهرمان ملی شهیدفخری زاده -(هم به در هشدار باید داد هم دیوارها) هم به در هشدار باید داد هم دیوارها
صاعقه این بار باشد پاسخ رگبارها

این تل آویو عاقبت تلی از آتش می شود
حیف حیفا گر نگردد شهرک آوارها

باید آخر انتقام خون یاران را گرفت
از خیانتکارها و از جنایتکارها

دستشان بر خون شیران وطن آلوده است
داخلی روباه ها و خارجی کفتارها

تو شهیدی زنده بودی لحظه هایت شاهدند
بارها، دیدی شهادت را به چشمت، بارها

با شهادت دورهء گمنامی ات پایان گرفت
جلوه گر شد از دل آثار تو ایثارها

روز تشییعت چه عالی جلوه کرد "العلم نور"
چون ستاره روی دوش لشکر سردارها

"یرفع الله الذین آمنوا منکم" گواه
رتبه ی علمت فراتر بود از پندارها

کار تو عمری "جهاد فی سبیل الله" بود
اجر تو "جنات تجری تحتها الانهار"ها

روضه ها را پهلوی مجروح تو مکشوف کرد
آه محسن! سوختی از آتش مسمارها

عصر جمعه رفتی اما باز صبح جمعه ای
باز می گردی میان جمع پرچمدارها

یادگار حیدر کرار، یار ذوالفقار
می رسد با لشکری از مالک و عمارها

علم را از عالم آل محمد داشتی
در شهادتنامه ات امضای مشهد داشتی

  • پنج شنبه
  • 13
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

پرِ پرواز میگیرم به إذن حضرت دلبر * مرضیه عاطفی

398

پرِ پرواز میگیرم به إذن حضرت دلبر پرِ پرواز میگیرم به إذن حضرت دلبر
حسینی میشوم یکروز وقتی میزنم پرپر

همه زخم زبان ها را به مرهم می سپارد عشق
من و معشوق هستیم و ندارم حاجتی دیگر

به عشقش در دلِ خون دست و پا خواهم زد ای جانم-
که با جان می پذیرد این تنِ صد پاره را آخر

شود ذکر لبم «یا لیتنا کنّا معک» وقتی...
نگاهم میکند انگار بر پا میشود محشر

تمام آرزویم میشود یکجا برآورده
قبولم میکند روزی که اربابم مرا بی سر

به من هم میرساند عاقبت رزق شهادت را
مرا می بوسد آخر مادرم با چشم های تر

مرا می بوسد و فوراً برایم روضه میخواند
چه بیتابانه میگوید «بُنیَّ»...میشود مضطر

میانِ بستر تابوت اشکم میشود جاری
به یاد کربلا و قتلگاه و خشکیِ حنجر!

#صلی_ألله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#أللهم_ارزقنا_شهادت_بحق_الحسین_ع
#شهدا_را_یاد_کنیم_به_ذکر_صلوات

  • پنج شنبه
  • 13
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

تقدیم به روح دکترحاج محسن فخری زاده شهید هسته‌ای * مرتضی محمودپور

556

تقدیم به روح دکترحاج محسن فخری زاده شهید هسته‌ای ◾تقدیم به شهید
◾عرصه علم و فناوری
◾شهیدمحسن فخری‌زاده

عصرجمعه صدای تیروتفنگ
مردم شهر را خبر میکرد
آی مردم به هوش،گویا که
عاشق دیگری سفر میکرد

سنگر علم و دانش ایران
خالی از نخبگان نخواهد ماند
نجم‌ ثاقب همیشه نورانیست
بی ستاره جهان نخواهد ماند

فخر ایران زمین ز پا افتاد
هیبت کوه زان میان گم شد
با دماوند شانه در شانه
لیک این آبروی مردم شد

لرزه بر قامت دماوند است
ناله‌ی ارجعی بگوش آید
جام در دست ساقی مستان
از جنان پیر می فروش آید

پیر میدان جبهه‌ها جان داد
گرم شد آبسرد از خونش
در خزان لاله‌ گر خزانی شد
نوبهار است روی گلگونش

فاطمیه شهید میخواهد
خوش به حال شهید این دوران
فاطمیه بخوان دو خط روضه
مهدی فاطمه شود گریان

یادم آمد ز نوبهار علی
کوچه‌ی شهر لاله‌زاری شد
قاتل فاطمه در آن میدان
همه گفتند زخم کاری شد

#شهیدفخری_زاده

  • جمعه
  • 14
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهید محسن فخری -(ای مام وطن این چه بها، این چه بهانه ست؟) * فائزه زرافشان

1449

شهید محسن فخری -(ای مام وطن این چه بها، این چه بهانه ست؟) ای مام وطن، این چه بها، این چه بهانه‌ست؟
هر روز تو را نعش گلی بر سر شانه‌ست

بر پشت تو تیغ و تبر و تیر نشسته
این داغ کجا قصّه و افسون و فسانه‌ست؟

از کوه سرازیر شده خون گلی سرخ
پاییز کجا فصل شکوفه‌ست و جوانه‌ست؟

ای کوه دماوند تو واگو که چه دیدی
چون سنگ به سنگ تو گدازه‌ست و زبانه‌ست

آتش به جگر می‌زند و شعله‌ی روح است
این بیرق خون‌رنگ که بر سردرِ خانه‌ست

شعر تَرِ ما، اشکِ چِکان از سر چانه
لالایی ما، مویه‌رجزهای شبانه‌ست

از آه گدازنده‌ی ما سخت بترسید
وقتی نفس شهر پر از نوحه ترانه‌ست

ما تاج شهادت به سر و روی‌سفیدیم
چون《تیر غمش را دل عشاق نشانه‌ست》

《از خون عزیزان وطن لاله دمیده》
افسوس که دست تو به دامانِ خزان است

  • شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهید فخری زاده -(غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ) * محمد مهدی سیار

363

شهید فخری زاده -(غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ) غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ
در این زمانۀ مرگ سفید، مرگی سرخ!

در این زمان، منع عبور و منع مرور
خوشا گشایش راهی چنین به قلعۀ نور

شکست صولت سرما... مگر بهار شده‌ست؟
که باز دامن البرز لاله‌زار شده‌ست

چه شعله‌ای‌ست چنین پرشرر دماوندا!
چه آتشی‌ست تو را در جگر دماوندا!

چقدر لاله دمیده‌ست... داغ تازۀ کیست؟
گدازه‌های پراکندۀ جنازۀ کیست؟!

چه سرخ می‌شکفد آتش سرازیرت
گدازه‌های تن آرش کمانگیرت

تو کوه نور شدی... تو حَرا شدی کم‌کم
دهان گشوده به «إقرأ وَ ربک الأکرم»

«اُحد» شدی تو و رقصید «هند» و عصیانش
که بر کشد جگر حمزه را به دندانش...

به قاتل تو چه پیغامی و چه پسغامی؟!
سخن مباد مگر دشنه‌ای و دشنامی

  • شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهید محسن فخری زاده* -(سواری بر زمین افتاد و ابری در غبار امد) * علی محمد مودب

377

شهید محسن فخری زاده* -(سواری بر زمین افتاد و ابری در غبار امد) سواری بر زمین افتاد و اسبی در غبار آمد
بیا ای دل که وقت گریه بی اختیار آمد

به جز جان دادن و دل باختن راهی نمی‌ماند
سواران را بگو جز تاختن راهی نمی‌ماند

جراحت‌ها به تن‌ها جامه دیدار می‌دوزد
بکش ما را ز خون‌ ما چراغ لاله می‌سوزد

بکش ما را که با خون زنده است این باغ بارآور
خوشا در خون طپیدن، الأمان از مرگ در بستر

خضابی خوشتر از خون نیست مردان خدایی را
ببین در قتلگه سیمای عقل کربلایی را

کفن خون باد مردان را و تقدیر معین باد
چراغ عقل ابراهیم‌ها در شعله روشن باد

خوشا عقلی که در صفین با کرّار همراه است
خوشا عقلی که می‌ماند خوشا عقلی که جانکاه است

ز جان تن می زند تا خون دهد بستان ایمان را
که تا روشن نگه دارد چراغ عقل انسان را

خدایا یال اسبان مدتی شد خون نمی‌بیند
بیابانها خیابان‌های ما مجنون نمی‌بیند

خوشا با سر اشارات شهیدان بر سر نیزه
کلام این است و فقه این است خون بر منبر نیزه

ببین در کربلا در جوش، بحر خون خوبان را
چه فخری برتر از خون، چهرةگلگون خوبان را

چرا تن می‌زنی از عقل ای جان تشنه خون باش
اگر لیلی شناسی رو به صحرا آر ، مجنون باش

به شور این رودها تا ساحل موعود خواهد رفت
نترس از سد و صخره عاقبت این رود خواهد رفت

یکی بر ره نشسته صخره‌واری تا که ره بندد
شهیدی غرقه در خون بر خیال صخره می‌خندد

اگر کشتی ست عاشورا، در این خون غرقه باید زیست
ببین چشم شهیدان را، به جز خون هیچ راهی نیست

حسین ای نوح! ای کشتی! مرا هم غرقه در خون کن
به خون قربانیان را از غل و زنجیر بیرون کن

بخوان تا عزم سر از گریه شبگیر بردارد
پدر بر خاک افتاده پسر شمشیر بردارد

هلا زین دم به جز خون، هیچ حرفی با منافق نیست
گلوی زخم ما را دیگر آن گفتار سابق نیست

دگر حرفی نمانده گفتگوی آخرین خون است
بمان تا حرف آخر، خون جواب داغ این خون است

  • شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده -(احساسِ ما را، خونِ تو، دارد نوازش می‌کند) * عادل حسین قربان

379

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده  -(احساسِ ما را، خونِ تو، دارد نوازش می‌کند) احساسِ ما را، خونِ تو، دارد نوازش می‌کند
آن انتقامِ سخت را، از خَلق، خواهش می‌کند

نفرین بر آن که پای خود را می‌گذارد روی خون
نفرین بر آن که بعدِ تو، صحبت زِ سازش می‌کند

ننگا بر این بی‌غیرتی! بر آن که بعد از تو فقط،
تکیه به میزش داده و خون را، گزارش می‌کند

این خون چه دارد در میان؟، هرگز ندیده، هیچ‌کس
خونی که از روی زمین، بر خاک تابش می‌کند

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده -(با ولايت تا شهادت مى توان پرواز كرد) *

260

تقدیم به قهرمان ملی شهید محسن فخری زاده  -(با ولايت تا شهادت مى توان پرواز كرد) با ولايت تا شهادت مى توان پرواز كرد
عاشقى را در مسير سرخ خون آغاز كرد

شهريارى، احمدى روشن، سليمانى و يا...
مثل فخرى زاده هنگام عمل، اعجاز كرد

با لك لبيك يا سيّد على در اين زمان
مى شود بغض تمام جمعه ها را ساز كرد

اهل سازش را بگو: اى بى بصيرت مسلكان
بعد منزل مى توان در موج خون ايجاز كرد

انتقام سخت از صهيون به زودى ممكن است
آى!!! تهرانى مقدم، راه آن را باز كرد

منتظر باشيد تا صدر خبرهاتان شود
موشكى از بام تهران سويتان پرواز كرد

شاعر:محمدمهدی عبد اللهی

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به یاد دانشمند شهید محسن فخری زاده -(رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست) *

262
1

به یاد دانشمند شهید محسن فخری زاده  -(رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست) رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

درود خــدا به مجـاهادان راهش
و کســـانی که در راه خدمـت به
اسلام و مسلمین محاسن سپیـد
کردند و به مزد عمری مجاهـدت
مستانه در خون خود غوطه ور شدند.

شاعر:وحید محمدی

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:24
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

تقدیم به شهید دکتر محسن فخری زاده -(شهد شهادت بود در جام وجودش) *

535

تقدیم به شهید دکتر محسن فخری زاده  -(شهد شهادت بود در جام وجودش) شهد شهادت بود در جام وجودش
تصویری از گل بود در چشم کبودش

افتاد در محراب خون سجاده ی او
گلگون شد از خون جبین مُهر سجودش

فخر است فخری زاده را اینگونه رفتن
رنگ خدایی داشت وقتی هست و بودش

با نور بل احیا شهادت را پذیرفت
یعنی خدا گلگون گلگون می ستودش

در یک غروب سبز از باران رحمت
پیچید تا عرش خدا عطر شهودش

جز کينه و نفرت نمی روید در اینجا
از زوزه های‌ هرزه ی خصم عنودش

شد ترجمان شعر «یاسر» عشق ، زیرا
تعبیر یک رؤیای گلگون شد سرودش

شاعر:محمود تاری

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:26
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به یاد شهید محسن فخری زاده -(شهابی رد شد و از دست تو افتاد جامی سرخ) *

269

به یاد شهید محسن فخری زاده  -(شهابی رد شد و از دست تو افتاد جامی سرخ) شهابی رد شد و از دست تو افتاد جامی سرخ
میان گَردِ خون در آسمان حک شد پیامی سرخ:

"تماشا کن! چگونه در خسوف ظلمت تاریخ...
هلال فجر یک شب می شود ماه تمامی سرخ"

مگر از یاد خواهد رفت با موشک پی موشک‌...
کبوتر ریخت بر روی کبوتر روی بامی سرخ

ببین چون تیغ شمشیری نهان در سینه ی او، کِی...
درآرد آهِ مظلوم عاقبت سر از نیامی سرخ

شهادت بوولواری تا قیامت است که در آن...
مزین می شود هر روز یک کوچه به نامی سرخ

از این تابوت های روی هم در قلب من روزی
کنار قدس بر پا می شود بیت الحرامی سرخ

همین از دست شعری دست شعر دیگری دادن...
علم را می رساند عاقبت دست قیامی سرخ
*
نباید راه دوری رفت...همین امروز یا فرداست...
ببین از قاتل تو کِی بگیریم "انتقامی سرخ"...

شاعر:لعیا محمدی

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهید محسن فخری زاده -(سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت) *

987

شهید محسن فخری زاده  -(سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت) سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعه‌ای در ازدحام آه خواهد رفت

خبر، بغض دماوند و خبر، سنگین‌تر از الوند
خبر بر گُرده‌ام چون دشنه‌ای جانکاه خواهد رفت..

نخواهد کُشت یوسف را کمین گرگ‌ها اما
به تلبیس برادرها به قعر چاه خواهد رفت

اگر تدبیر شاه ما گرو در زلف سودابه‌ست
سیاوش‌های بسیاری به قربانگاه خواهد رفت

شغالان را بگو در بیشۀ شیران چه می‌خواهند
که فردا نعششان با گلۀ روباه خواهد رفت

پس از تو می‌برد بی شک به بام آسمان پرچم
سپاه فخرزاد ما که از این راه خواهد رفت

  • دوشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:50
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهیدمحسن فخری زاده -(گفتند با حکم تقدیر، یک روز رستم بیفتد) * محمد حسین انصاری نژاد

641

شهیدمحسن فخری زاده  -(گفتند با حکم تقدیر، یک روز رستم بیفتد) گفتند با حکم تقدیر، یک روز رستم بیفتد
در شامگاهی مقدر، قدر مسلم بیفتد

دیگر به صبح دماوند، سیمرغ ما پر نریزد
بر این سفرنامه از خون، یک طرح مبهم بیفتد

یک دم مجسم نکردیم، روزی که در شاهنامه
ناگاه از دست رستم، با گریه مرهم بیفتد

بر سنگفرش دماوند، رد کدامین عقاب است؟
بگذار با آخرین چرخ، از ابر نم‌نم بیفتد

هرگز نمی خوابد این خون، بر کوچه تان تا قیامت
گیرم گلیم شمایان، در آب زمزم بیفتد

بر یوسف ما شهادت، صبح نخست عزیزی ست
در چاه می بینم اما، گرگ شما هم بیفتد

گفتند رسم شکفتن، باید بکوچد از این شهر
از چشم ها شعر لبخند با" دوست دارم" بیفتد

گفتند اما نگفتند، این قوم اگر باغبانند
هر روز نعش مسیحی، در باغ مریم بیفتد

گفتند اما نگفتند، ناممکن است این قدر خواب
از دیده بان کور باید، چشمی که بر هم بیفتد

برخیز ای شیر شبگرد، چشمت به یک کوفه نامرد
یک یا علی تیغ برکش، تا ابن ملجم بیفتد

از این قبیله سواران، جز راست قامت نمیرند
حکم است هرگز بر این خاک، جز سرو محکم نیفتد

  • دوشنبه
  • 24
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

غزل انتقام سخت -(مرحبا بر شرف و غیرت ایرانی ها) * ابراهیم قبله آرباطان

432

غزل انتقام سخت -(مرحبا بر شرف و غیرت ایرانی ها) مرحبا بر «شرف» و «غیرت» ایرانی ها
«همدانی» و «سلیمانی» و «تهرانی ها»

برسانید به «حیفا»، « تلاویو»، « عین الاسد»
بعد از اینهاست از این دست «پریشانی ها»

ضرب و شصت علوی را نچشیدند هنوز
کِی «علی» آمده به «جنگ خیابانی» ها

سیلی محکم «سجّیلی» ما در راه است
دیگر آماده ی جنگ اند «سلیمانی ها»

تیشه بر ریشه ی تکفیر رسیده ست؛ بلی
که بیایند به خود، تا عربستانی ها

ذوالفقار علوی سلسله جنبان شده است
ولی اینبار به دست عجمستانی ها

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد حیدری امندی

شعر حماسی سردار سلیمانی -(ای سلیمانی ای عشقین شرفین معناسی) * محمد حیدری امندی

437
1

شعر حماسی سردار سلیمانی -(ای سلیمانی ای عشقین شرفین معناسی) ای سلیمانی،ای عشقین شرفین معناسی
ای اولان دهریده قاف ادبین عنقاسی
آپاریب بیزدن آلیبدیر سنی حق دنیاسی
گئتمگون ملت ایران ئورگین قان ائلدی
توکولن قان نئجه قاندی بئله طوفان ائلدی

شهدا قانلاری وئردی بیزه عزت لباسی
بیچدیلر جبهه ده دشمنلره ذلت لباسی
یاراشیبدور سنه الحق بو شهادت لباسی
ای سلیمانی،گئدوب ،قلبیلری داغلاتدون
سن کیمیدون بیزیده،رهبریده آغلاتدون

ای سلیمانی،ای الگوی وفا،پاک مرام
مکتبون مکتب ایثار،یولون راه امام
گورسن ارباب شهیدانی اونا ایله سلام
منده سن تک دئنن اسلامه وئریب باش گلدیم
قوللاریم دوشدی علمداریوه یولداش گلدیم

ای سلیمانی،بیزه حق یولون اثبات ائلدون
داعشی محو ائلینده هامینی مات ائلدون
یارالی جسمیله اللهی ملاقات ائلدون
بوتون ایرانلیلارون قلبینی غم تیری بولوب
ائله آغلوللار ابالفضل ائله بیر ایندی اولوب

سنده ارباب کیمی حیف غریب جان وئردین
نخل اسلامه ابالفضل کیمی قان وئردین
باشیوی قوللاروی قرآنا قربان وئردین
کیم باشیننان یارالانسا اونا مولا یئتیشر
قوللاری اولسا قلم دردینه زهرا یئتیشر

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد حیدری امندی

سرودۀ ترکی تقدیم به سردار سلیمانی -(ای قلبیمیزه چکن جراحت) * محمد حیدری امندی

5064
17

سرودۀ ترکی تقدیم به سردار سلیمانی -(ای قلبیمیزه چکن جراحت) ای قلبیمیزه چکن جراحت
چوخ خسته ییدین بو گؤنلر البت
دینجل داها، ائیله استراحت
عباس آقام ائیلییَر شفاعت
سردار، شهادتین مبارک

هر کیم گؤرؤرم گؤزونده یاش وار
جسمین داغیلیب نه قول، نه باش وار
قلبیمده عجیبه ارتعاش وار
قان آغلاماسا مگر علاش(علاج) وار
سردار، شهادتین مبارک

خوش منصبه، خوش مرامه چاتدین
باش فکرینی سن کی باشدان آتدین
عشقیله قیزیل قان ایچره یاتدین
زینب آدین عرشه جک، اوجاتدین
سردار، شهادتین موبارک

ایراندا سنه هامی عزادار
قوربانین اولوم وفالی سردار
سردار سپهبد وفادار
بو هجرانا گؤزلریم قان آغلار
سردار، شهادتین مبارک

تکرار اولاجاقدی چرخ دوران
ناحق یئره گر توکولسه بیر قان
باتماز، قوروماز، جوشار کماکان
قوانین ائدجک جهاندا طوفان

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

به مناسبت اولین سالگرد سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی -(نامِ تو نُقلِ هر دهان شده است) *

229

به مناسبت اولین سالگرد سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی -(نامِ تو نُقلِ هر دهان شده است) نامِ تو نُقلِ هر دهان شده است
چون ، تو بسیار مهربان بودی
تو برای کسی که مشکل داشت
همچو یک ابر ، سایبان بودی

خُلق و خوی تورا که هرکس دید
عاشقِ تو شده ست بی کم و کاست
جسمِ تو با زمینیان بوده
روحِ گسترده‌ تو پیشِ خداست

مثل شب های دیگرِ هرماه
خواب بودیم و تو ولی بیدار
روحَت انگار باخبر بوده
تشنه بودی برای این دیدار...

ساعت یک ، در آن شبِ جمعه
روحِ سردار جاودانی شد
صبح جمعه اواسط دی ماه
خبر آمد که آسمانی شد

بعد از او خیره ام به تصویرش
دلِ من شد اسیرِ لبخندش
رهبرم گفت آن شبِ جمعه
شهدا در بغل گرفتَندش

دستِ روی چمن گواهی داد
جسمِ سردار اربا اربا شد
تا تنش را میانِ خون دیدم
سفره‌ی روضه دلم وا شد

دست هایش شبیه سقا بود
کُل جسمش مشابهِ اکبر
سرِ او غرقِ خون شبیهِ حسین
دفنِ او هم شبانه چون مادر

خونِ سردار اولِ راه است
بینِ دستانمان بود سجّیل
قدس آزاد میشود قطعا
البته بعدِ حذفِ اسرائیل

شیعه خسته نمیشود هرگز
بهرِ امرِ ولی چو سربازیم
در مدینه برای شاهِ جمل
گنبد و بارگاه میسازیم

حاج قاسم دعایمان کن تا
ما شبیه تو روسفید شویم
کربلا زیر قبّه‌ی ارباب
تو طلب کن که ما شهید شویم

شاعر:محمدحسین چاوشی

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به مناسبت اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(زخم دوری تو را مرهم و درمانی نیست) * محسن زعفرانیه

845

به مناسبت اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(زخم دوری تو را مرهم و درمانی نیست) زخم دوری تو را مرهم و درمانی نیست
بی سبب ساحل دل این همه طوفانی نیست

هرچه گشتیم در این خاک ندیدیم چرا؟!
چشم هایی که ز هجران تو بارانی نیست!

بین دلهای همه تا به ابد خانه ی توست
چون فراموشی این داغ به آسانی نیست

خوب گفتند که حتی سر منحوس ترامپ
ارزشش بیشتر از کفش سلیمانی نیست

شور خونخواهی ما تلخ کند کام شما
انتقامی که در آن نقطه پایانی نیست...

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

به مناسبت اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(خاکی نشین آسمانی حاج قاسم) * اسماعیل شبرنگ

761

به مناسبت اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(خاکی نشین آسمانی حاج قاسم) خاکی نشین آسمانی حاج قاسم
الگوی هر مرد و جوانی حاج قاسم
این روزها ورد زبانی حاج قاسم
در قلب مردم جاودانی حاج قاسم

فرمانده صلح جهانی حاج قاسم

ساقی شدی بر دوش خود ساغر کشیدی
آتش به جان هر چه اهل شرّ کشیدی
جام جنون را عاشقانه سر کشیدی
یا فاطمه گفتی و راحت پر کشیدی

تو بنده ای زهرا نشانی حاج قاسم

نام تو لرزه بر تن هر چه سعودی ست
صهیون بداند در کمال بی وجودی ست
تیتر خبرهایی که با لفظ "به زودی..." ست
فتح فلسطین و دم "قاسم نبودی" ست

تا به همیشه قهرمانی حاج قاسم

در قلّه ای و ما کماکان از تو دوریم
از حاضران جلوه ی سرخ حضوریم
من مطمئنّم لحظه ای که غرق شوریم
آن جمعه ای که شاهد صبح ظهوریم

در لشکر صاحب زمانی حاج قاسم

ای همنشین سفره ی شاه شهیدان
ای همنفس با آتش آه شهیدان
وقت سحر رفتی تو همراه شهیدان
ای رفته در آغوش ارواح شهیدان

تو قوّت هر خسته جانی حاج قاسم

چشمان ما پیمانه ی عشق است با تو
دل های ما دیوانه ی عشق است با تو
لبریز آب و دانه ی عشق است با تو
ایران سراسر خانه ی عشق است با تو

من هر چه گفتم بیش از آنی حاج قاسم

یاد تو افتادیم و از سجّیل گفتیم
از فتح دجله تا کنار نیل گفتیم
از قطره قطره خون اسماعیل گفتیم
از مرگ آمریکا و اسرائیل گفتیم

کابوس تلخ دشمنانی حاج قاسم

ساقه بخشکد یا که ریشه فرق دارد
این بار نقل نخل و تیشه فرق دارد
این بغض زخمی مثل شیشه فرق دارد
این فاطمیه با همیشه فرق دارد

وقتش شده روضه بخوانی حاج قاسم

پرواز کردی با پری آتش گرفته
با سرخی چشم تری آتش گرفته
فریاد کن با حنجری آتش گرفته
آری بگو از مادری آتش گرفته

در خاک و خون آتشفشانی حاج قاسم

زخم تن تو روضه خوان را یادم آورد
مرثیه های بی امان را یادم آورد
یک کربلا داغ عیان را یادم آورد
انگشتر تو ساربان را یادم آورد

تو کربلای بی کرانی حاج قاسم

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(امیدِ نوره توو دریای ظلمت) *

368

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(امیدِ نوره توو دریای ظلمت) امیدِ نوره توو دریای ظلمت
دلا میپیچه تو موج نگاهش
اگه قلبی خریدار خدا شد
به هم میریزه دنیا رو یه آهش

سفیر خشم و بغضم میشه اشکام
دل آتشفشون آروم نداره
برای ما که پابند حسینیم
شهادت اوج عشق و افتخاره

یه عمری روضه ی قاسم شنیدیم
که قاسم های این ملت زیادن
قسم به مادرای داغ دیده
تو راه حق دلامون پراراده ن

پر ققنوس آغاز یه راهه
سلیمانی تو ما تکثیر میشه
اگه رویای فتح قدس داری
بدون با دست ما تعبیر میشه

دلم از انتقام سخت میگه
توان موشکا عزم دل ماست
دیگه فرصت واسه دشمن تمومه
سکوت شب نشون صبح فرداست...

شاعر:زهرا اراسته نیا

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(این روزها دل غرق حیرانی است) * اسماعیل شبرنگ

467

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(این روزها دل غرق حیرانی است) این روزها دل غرق حیرانی است
چشمانمان گرم پریشانی است

فصل بهار عاشقی زیباست
حتی اگر دل ها زمستانی است

هفت آسمانِ امّت زهرا س
با ذکر یا حیدر چراغانی است

لبنان و سوریه چه فرقی داشت؟!
مرز شهادت مرز ایمانی است

شان و مقامش را نمی فهمیم
پرواز او از جنس دنیا نیست

او عارفی در کسوت سرباز
او واقعاً انسان ربّانی است

از خود گذشت و با خدا پیوست
رفتار او رفتار قرآنی است

در این جهان خالی از باور
الگوی من یک مرد کرمانی است

آری به سرخی وطن سوگند
ایران همان مُلک سلیمانی است

ماییم و آغاز قیامی سخت
ماییم و فکر انتقامی سخت

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(ای فاتح بزرگ تمام نبرد ها ) *

447

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(ای فاتح بزرگ تمام نبرد ها ) ای فاتح بزرگ تمام نبرد ها
سردار با صلابت میدان مردها
اسطوره ی مقاوم طو فان نورد ها
ای التیام بخش غم و رنج و درد ها
در جنگ اهرمن تو نماد شجاعتی
مرد عبادتی و حیا و نجابتی

دارد سپاه قدس ز تو افتخارها
فتح الفتوح کرده به امر تو بارها
دارد قرارگاه تو بس بی قرار ها
تا سر دهند بهر تو این سربدار ها
از تو به یک اشارت و آنها به سر دوند
سردار عشق تا که لبش تر کند روند

ای مالک زمانه علی را تو یاوری
حتی عراق و سوریه را چون برادری
خاورمیانه چون تو ندیده دلاوری
یک دست تو کند به سپاهی،برابری
دستت فتاد لشکر دشمن نفس کشید
روزی همان ز هیبت تو پای پس کشید

داعش ز هیبت تو اگر زهره آب کرد
صهیون ز اقتدار تو خود را خراب کرد
مولا تو را چو مالک خود انتخاب کرد
جور دگر زمانه به رویت حساب کرد
سردار عالمی تو نه تنها سپاه عشق
ای جان فدای بارگه بانوی دمشق

شاعر:جواد کریم زاده

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(هربار که حرف و سخنی از تو شنیدم) *

366

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(هربار که حرف و سخنی از تو شنیدم) هربار که حرف و سخنی از تو شنیدم
باران شدم و گریه شدم،رنج کشیدم

هر دفعه که تصویر ِ جدیدی ز تو دیدم
یک قطره شدم،اشک شدم،زود چکیدم

در سینه ی خود مهر تو پرورده ام ای ماه
از غیر تو والله بریدم که بریدم

هر چند که دیدم به زمان، داغْ فراوان
والله به سنگینیِ این داغ ندیدم

با هر نفسم لعن کنم آن که تو را کشت
تاریک شده بعد ِتو ،دنیــای سپیــدم

شاعر:بانونقیبی

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:04
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی -(فانی نمی‌شود عشق، اکنون ادامه دارد...) * عادل حسین قربان

600
2

به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی  -(فانی نمی‌شود عشق، اکنون ادامه دارد...) فانی نمی‌شود عشق، اکنون ادامه دارد...
لیلا ادامه دارد، مجنون ادامه دارد...

با یک نگاهِ دلبر، دل را زِ دست دادن،
در عشق، تا ابد این، قانون ادامه دارد...

عاشق اگر بمیری، فریادِ روشنِ عشق
حتی زِ خاکِ جسمِ، مدفون ادامه دارد...

...کشتارِ آدمیّت، سلّاخیِ حقیقت
در سِیرِ صبح و شامِ، گردون ادامه دارد...

با چشمِ دل نظر کن، از خونِ سرخِ یاران
بعد از چهارده قرن، جیحون ادامه دارد...

پاشید بر جهان تا، ثابت کند به دنیا
کشتید اگرچه ما را، این خون ادامه دارد...

  • شنبه
  • 13
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:06
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

عین شهیدان -(گلشن آبادیده بیر گل دئدی پروانیه) * حاج اصغر فرشچی

372

عین شهیدان -(گلشن آبادیده بیر گل دئدی پروانیه) گلشن آبادیده بیر گل دئدی پروانیه
ایستمور گویلوم گورم گلمه داخی گلخانیه

دویموشام بو گلستان گر چه منه کاشانه دی
خوش نوا بلبل منیم عشقیمده چون دیوانه دی

من گل زیبا محیطیم بلبل و پروانه دی
لیک مرغ عشقم وتن دور قفس غم دانه دی

من گولون احوالینی سن آلمادون بیر گون خبر
برگیم اوسته یوخدی شبنم گوزلریمده اشک تر

گر چه من زیبا گولم لیکن دلیمده آه اولار
بولمورم من تک گولون عمری ندن کوتاه اولار

گلشنه باخما طراوت وار گلر فصل خزان
گول لری بلبولدن ایلر باغبانی با غریقان

تا ایشدّی بو سوزی پروانه یاندی آغلادی
بیر دولاندی باشینه آهسته سینه داغلادی

گلدی اگلشدی گول اوسته گوردی اولموش بیقرار
یوزقویوب رخسارینه بیرمطلب ایتدی آشکار

عرض ایدوب سر بسته بو زیبا کلامی با ادب
ای گل خوشبو و زیبا وار دور عالمده سبب

عمروون کوته لیقی عین شهیدان دور سنون
زندگی وارساق وبرگونده که پنهان دور سنون

عمرون آز پر باریدی ایتمه بیله آه و نوا
سن شهید لرتک ویرر روحون بو دنیایه صفا

گلستانون گوللرین بو سوزده (عدلی ) شاد ایدوب
لیک بلبل غملنوب داده گلوب فریاد ایدوب

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

سردار سلیمانی -(ویردی عمرون جبهه لرده صدقیلن پایانه قاسم) * حاج اصغر فرشچی

773

سردار سلیمانی -(ویردی عمرون جبهه لرده صدقیلن پایانه قاسم) ویردی عمرون جبهه لرده صدقیلن پایانه قاسم
جانویروب تاجان یاراتسون کشورایرانه قاسم

میل ایدوب جام شهادت یول تاپوبدور بزم یاره
حیف اولاغربت یرینده جسمی اولدی پاره پاره

الله اولسون داد خواهی * حشریده پشت و پناهی

بو مرام اوستونده سویدی جسمیدن رخت علایق
ایستدی تا راحت اولسون یریوزونده چون خلایق
دست طاغوت سینه سینده آچدوروب قانلی شقایق
ویردی تسکین آرزوسی سینۀ سوزانه قاسم

داعشی جانه گتوردی گوندوزون گوزده قاراتدی
جبهه لرده نچه ایلردشمنه وحشت یاراتدی
هرمقام وهرسریری سیریده بوگوزدن آتدی
ایستدی تا شاهد اولسون مکتب قرآنه قاسم

باغلاموشدی خالقیله چون ازلدن عهد و پیمان
دینینه بذل ایتدی جانین افتخار سربداران
بو همان سربازاسلام رهبری پیر جماران
ایلدی تنها توکل خالق منّانه قاسم

ایرانین باشین اوچاتدی باشه قویدی تاج عزت
روزوشب هرسنگر ایچره ایتدی سربازه عطوفت
روحی شاد اولسون ولیکن هجرینه آغلاربوملّت
ثبت اولار تاریخه احسن بیر بیله انسانه قاسم

(عدلیا ) واردورسلیمانی کیمی مین لرعلمدار
هم سپاه وهم بسیجی ارتش و بی حد فداکار
قویمیوب قویمازبو(رهبر) اهل ایرانی اولا خوار
متّحد اول اهل ایران تا چاتا سامانه قاسم

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

در شهادت سردار سلیمانی -(ای سلیمانی چه گویم هرچه حق فرموده کردی) * حاج اصغر فرشچی

425

در شهادت سردار سلیمانی -(ای سلیمانی چه گویم هرچه حق فرموده کردی) ای سلیمانی چه گویم هرچه حق فرموده کردی
اهل ایران را زمنّت خدمتی افزوده کردی

راست رفتی راست گفتی صلح جو بودی به دنیا
بهر آسایش به ملّت هر دری بگشوده کردی

آیۀ لا تقنطو خواندی که روکردی به سویش
سجده های بس طویلی بردل و جان سوده کردی

شهد شیرین شهادت تا بنوشی سالها
طاعت حق با خیال وخاطرآسوده کردی

رهبرت شد از تبار مصطفی (سید علی)
طاعت از رهبر نمودی نیّتت پالوده کردی

هرکه هست وهرکه آید (عدلیا ) باید بگوید
ای سلیمانی توئی نابوده ها را بوده کردی

  • پنج شنبه
  • 18
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد