قاف او قبله نما ، الفش اهل دعا
سین او سر به فدا، میم آن مرد خدا
اوج اخلاص و صفا ،از تن دنیا رها
ذوب در راه ولی ، او کجا و ما کجا؟
- شنبه
- 11
- دی
- 1400
- ساعت
- 10:07
- نوشته شده توسط
- علی صمدی
قاف او قبله نما ، الفش اهل دعا
سین او سر به فدا، میم آن مرد خدا
اوج اخلاص و صفا ،از تن دنیا رها
ذوب در راه ولی ، او کجا و ما کجا؟
#محکومیت_تعرض_به_ساحت_مقدس
#امام_رضا_علیه_السلام_و_شهادت
#دو_تن_از_روحانی_جهادگر
هر چند که این ظلم و ستم تکراری ست
امّا به دلِ شیعه چه زخمِ کاری ست
گر خونِ تو بی گناه را ریخته اند
در رهگذرِ زمان ولیکن جاری ست!
......................................
هر چند به کنجِ سینه داغی هستی
امّا به شبِ سیه چراغی هستی
تا محو شود ریشه ی وهابِ یهود
در رهگذر زمان تو باقی هستی!
#جنایت_اخیر_در_صحن_مطهر_پیامبر
#اعظم_ص_در_حرم_امام_رضا_علیه_السلام
#نقشه_شوم_وهابیت_و_یهود
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi
شهدای شاهچراغ
در کنار مرقد شاه چراغ
چلچراغ عمرشان خاموش شد
ریختند چون برگ با تیر ستم
صحنها با خونشان مفروش شد
مدرک رسوایی تکفیریان
بر در و دیوارها منقوش شد
بازهم بگشود حق میخانه را
شربت پاک شهادت نوش شد
در عزای این شهیدان وطن
ملتی با غصه هم آغوش شد
در غم این زائرین بی گناه
حضرت فرمانده مشکی پوش شد
منجی عالم بیاید کاش، کاش
جهل با ظلم وستم همدوش شد
شعر :اسماعیل تقوایی
سحر جمعه
سحر جمعه وساعت، یک وبیست
اتفاقی که نباید، افتاد
حاج قاسم به مرادش برسید
روحش از بند تنش شد آزاد
غبطه میخورد به حال شهدا
عاقبت قرعه به نامش افتاد
فزت رب گفت وبه آنها پیوست
معبری سوی شهیدان بگشاد
مرگ بر دشمن ما آمربکا
که چنین داغ به دلها بنهاد
تا ابد این عمل شیطانی
نبرد ملت ایران از یاد
با ترور کردن سردار دلیر
گوییا ملت ایران جان داد
مرگ بر عامل آن، آمریکا
تا ابد هست به دنیا فریاد
لیک همواره ز سردار شهید
نیکمردیش بماند در یاد
شعر:اسماعیل تقوایی
بنویسید که من عاشق ایران بودم
عاشق مردم دلسوخته از جان بودم
بنویسید که سرباز وطن در ره حق
خادم بارگه حضرت سلطان بودم
بنویسید که در معرکه و موقع جنگ
جان فدای دگران در دل میدان بودم
عمر خود وقف نمودم برای ایران
سوریه تا به فلسطین و لبنان بودم
خانه ام سنگرومیدان جهادم دنیاست
مست الطاف کریمانه ی یزدان بودم
بنویسید که من دشمن شیطان بزرگ
دشمن ظالم و مستکبرو شیطان بودم
بنویسید که من گوش به فرمان ولی
همچو عمار بصیر، مالک دوران بودم
بنویسید وَ بر سنگ مزارم این را
که سلیمانی و قاسم ،دلِ ایران بودم
ظهور عشق را دیدم ز چشمت
حضور عشق را دیدم ز چشمت
وجودت محوْ در عشقِ ولایت
که شور عشق را دیدم ز چشمت
اشدّا و علی الکفار گفتی
که نور عشق را دیدم ز چشمت
بصیرت در وجودت موج می زد
شعور عشق را دیدم ز چشمت
پر پرواز خود را وا نمودی
سرور عشق را دیدم ز چشمت
به خون خویش غلطیده ولی من
عبور عشق را دیدم ز چشمت
نجف تا کربلا و شهر مشهد
صدور عشق را دیدم ز چشمت
چه تشییع عظیمی گشت بر پا
غرور عشق را دیدم ز چشمت
بدیدم دستِ از بازو قلم را
مرور عشق را دیدم ز چشمت
به روی خاک جسمت اربأ اربا
ظهور عشق را دیدم ز چشمت
سبک:کربلا منتظر ماست
----------------------------------------
حاج قاسم به شهیدان پیوست(2)
-----------------------------------------
میسرایم زغمت شعر و غزل های ناب
ماتمت کرده دل مردم عالم بی تاب
سوگواریم زداغی که تو گشتی پرپر
دیدگان از غم تو زار و دل ما مضطر
موسم کوچ شقایق شد ای ایرانی
روضه خوان تو شدیم ،قاسم سلیمانی
-------------------------------------
همت و باکری و صیاد شیرازی
باقری شوشتری کرده عجب اعجازی
کاظمی آمده است بدرقه ات ای سردار
بدرقه می کند از شیر نر هر پیکار
دوستان آمده اند تا به تو تبریک گویند
دیدگان از غم دوری تو سردار شویند
-------------- -------------------
در ره دین خدا شهد شهادت بچشید
طعنه زد نوررخت طعنه به نورخورشید
تن صد چاک تو بر روی زمین افتاده
چشم ما مانده به دیدار رخت بر جاده
ذوالفقار ولی و فاتح کرّار تویی
شیر این بیشه به آقا علمدار تویی
-----------------------------
کربلا منتظرت بود برای پرواز
پر زدی تا به خدا شد سفر تو آغاز
ای علمدار حرم دست خدا یار تو باد
تو حسینی شدی و خانۂ تو شد آباد
خون تو گشته روان شام و عراق و لبنان
یمن و هند عزادار توأند چون ایران
----------------------------
از غم دوری تو خاک دو عالم به سر است
از غمت رهبر ما زار و حزین نوحه گر است
جای جای وطنم روضه گر ماتم توست
دیدگان ابر بهاری گریه ی نم نم توست
ما رأیت الا جمیلا دیده ام از داغ تو
ای برای کشورم بودی و هستی آبرو
-------------------------------------
رستگاری و سعادت ز شهادت برسد
روز تشییع تو گویی به قیامت برسد
کربلای دگری گشته به پا در ایران
مرکز غصه و اندوه بود در کرمان
آنکه عمری به در خانۂ حق کرد سجود
شهد شیرین شهادت گوارای وجود
--------------------------------
حاج قاسم به شهیدان پیوست(2)
ای مالک اشتر زمان باد مبارک
ای نو گل پر پر جهان باد مبارک
رخت نو به تن کردی و رفتی
پرواز تو سوی آسمان باد مبارک
علم افتاد و علمدار ولی رهبر هست
مالک اشتر مارفت ولی حیدر هست
کوری چشم حسودان تا وقت ظهور
خیمه گاه حرم حضرت مادر هست
حالا که به حاجتت رسیدی سردار
دل از همه غیر عشق بریدی سردار
در راه دفاع تا به جان از وطنت
در پیش خدایت رو سفیدی سردار
دعای پیر خراسان باز اجابت شد
نصیب بیشه ایران باز شهادت شد
نشست ماتم و غصه بردل و جانم
شهادت تو مبارک به کام امت شد
سبز قامت،سرخ پوش زیبا سرشت
آ نکه حق رزقش نمود باغ بهشت
جان فدا بهر خدا بی بیش و پس
نام او را یک شهید هر جا نوشت
ردای سرخ شهادت به تن مبارک باد
شهادت تو به وجه الحسن مبارک باد
تویی شهید کرامت تویی ستون رشادت
وصال روی حسین دورازوطن مبارک باد
عباس های خیمه ی زینب کجائید
مردان راه حق در این وادی بیائید
جان بر کف و مستید ای شیر مردان
بانگ شهادت را به هر آ وا سرائید
علم افتاده ولی هست علمدارانی
از غم اوست چرا دیده ما بارانی
تسلیت قائدنا الخامنه ای رهبر ما
سوگواریم ز غم قاسم سلیمانی
داغی میان سینه ی بی تاب او بود
آرامشی در دیده ی بی خواب او بود
قطعا نگاه حضرت زهرا به او بود
صدها غزل در چشمهای ناب او بود
از چشمهای او غزل ، آرایه دارد
لطف نگاهش بر سر ما سایه دارد
عشقش که می شد منجلی آرام آرام
می سوخت او پای ولی آرام آرام
دعوت شد و بی معطلی آرام آرام
رفته در آغوش علی آرام آرام
این حال و این فال تماشایی او بود
پاداش عمری عشق و شیدایی او بود
دشمن که شعله بر تن پروانه ها زد
هم بزدلانه ، وحشیانه ، بی هوا زد
در سینه ی ما خیمه داغ کربلا زد
باید گریز روضه بر دست جدا زد
اصلا تمام روضه هایش آشنا بود
بغداد آن شب شاهد این ماجرا بود
او رفت و داغش بر همه دلها نشست و
هم رشته های صبر ما از هم گسست و
بغض عجیبی راه را بر گریه بست و
از گریه ی آقا دل ملت شکست و
با اشک آقا بی اراده گریه کردیم
مثل پدر از دست داده گریه کردیم
یکسال او رفته ... ولی باور نکردیم
جز خون دل چیزی در این ساغر نکردیم
آسوده خاطر لحظه ای را سر نکردیم
جز اشک با خنده لبی را تر نکردیم
ما مردهای غصه های نا تمامیم
در انتظار رخصتی بر انتقامیم
دیدیم عمری غیرت آزاده ها را
واداده ها و لشگر سر داده ها را
خون نشسته بر تن این جاده ها را
داغ سلیمانی و فخری زاده ها را
با قاتل سردار ما سازش؟! نه هرگز
دشمن ببیند روی آرامش؟! نه هرگز
مردم وصیت نامه ی او را بخوانید
دیروز رفته خاطر فردا بخوانید
این قصه را تا آخر دنیا بخوانید
بالای قبرش روضه ی زهرا بخوانید
او بیقرار فاطمیه بود و... ما را
گفته نماند بر زمین یک حرف ( آقا)
حالا که وقت روضه های فاطمیه ست
چشمان خیسم آشنای فاطمیه ست
سردار ما هم مبتلای فاطمیه ست
حاجی کجایی که عزای فاطمیه ست
حالا که پیش حضرت صاحب زمانی
ما را دعا کن در میان روضه خوانی
یک جمله روضه: مادری در شعله ها سوخت
جان نبی اکرم و عرش خدا سوخت
دستی رسید و گونه ی خیر النسا سوخت
پس بیشتر از مادر ما مرتضا سوخت
من معذرت میخواهم از مهدی زهرا
مادر زمین خورد و علی افتاده از پا
چهل سالِ در تب و تابیم آماده و پا در رکابیم
ما همه سربازِ سپاهِ مالکِ اشترِ انقلابیم
....................
با نعرههای سلمانی میلرزه کاخِ سفیانی
ما منتقمِ خونِ توایم حاج قاسمِ سلیمانی
...........................
ما بچه های فاطمهایم و ولاغیر
سینه زنانِ علقمهایم و ولاغیر
بند دوم
همه تحت امرِ امامیم همه در پیِ التیامیم
توسردار دلها شدی،ما هنوز تشنهی انتقامیم
...............
ایران مهدِ مسلمانیست دریایِ عشقِ طوفانیست
حقا که خون نمیخوابد ایران پر از سلیمانیست
........................
تا صبح فرج منتظریم و صبوریم
لبریزِ از حماسهی صبحِ ظهوریم
بند سوم
حریمِ حرم در پناهاست که امنیتش با سپاه است
هدف سینهی کفرِ محضو هدف قلبِ کاخِ سیاهاست
........................
ما فاتحیم و بی حریف دشمن شده بلاتکلیف
دو قدم مانده به فتح بقیع یک قدم مانده به قدس شریف
.........................
وقتِ هنرنمائی حیدر رسیده
لشکر به پشت قلعهی خیبر رسیده
پای مکتب سلیمانی ام
سرباز یار خراسانی ام
هرشب در هیئت عاشقان
مشغول ذکر و رجز خوانی ام
خاک پای ، ابوترابیم
تو لشگر عشق ، پا به رکابیم
سینه زنانِ فاطمیه ایم
پای ولی و این انقلابیم
(ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم)
هر گز به غیر آل علی دل نبسته ایم
سرها به کف گرفته فدای ولایتیم
چون پای درس حضرت مادر نشسته ایم
یا حیدر یا حیدر
بر سینه داغ علمدار ماست
وقت انتقام سردار ماست
یازهرا همیشه داریم به لب
رمز لحظه های پیکار ماست
اهل عشقیم ، از آسمانیم
در انتظار ، صاحب زمانیم
کفن بپوشیم به راه مولا
که از تبار ، مدافعانیم
ما تشنه ی عنایت ساقی کوثریم
ما ملت شهادت و سرباز رهبریم
گویید به صهیونیست و به آل سعود پست
ما وارثان قدرت فتاح خیبریم
یا حیدر یا حیدر
ای نسیم مهر ، طوفانی شدی
علت جمع پریشانی شدی
قبله ی چشمان بارانی شدی
ناگهان دعوت به مهمانی شدی
جان خود نذر ولایت کرده ای
گفت آقا : تو قیامت کرده ایی
خون تو مثل خودت رزمنده است
بسکه از بوی حسین آکنده است
بر ملا شد عاشقی پاینده است
انقلاب ما کما کان زنده است
بعد تو وقت رجز خوانی شده
کل ایران هم (سلیمانی ) شده
چشمهای تو شبیه آسمان
خشم دارد ، مهر دارد ، توامان
مالک اشتر ، امیر مهربان
مانده از داغت به قلب ما نشان
غرق خون دیدیم گلبرگ تو را
یا که عین زندگی مرگ تو را
آسمان رفتی که دلداری کنی
گرچه بی دستی علمداری کنی
بیشتر از قبل سرداری کنی
رهبر آزاده را یاری کنی
گرچه داغت بر دل عالم رسید
نام تو کامل شده با یک « شهید »
خون تو وصل به عاشورا شده
دشمنت با کشتنت رسوا شده
مشت او پیش خلایق وا شده
وقت نابودی آمریکا شده
ننگ بر ما گر به ذلت تن دهیم
یا که دل بر وعده ی دشمن دهیم
این شروعت بوده و پایان نشد
رفتن تو باور یاران نشد
مرهم این داغ هم باران نشد
داغ سردار حرم آسان نشد
مرحبا ای یار و سرباز حسین
ای تن تو روضه ی باز حسین
راه ما را خون تو داده نشان
مقصد ما قدس باشد بی گمان
میرسد بوی ظهور از آسمان
العجل یا مهدی صاحب زمان
از تو میخواهیم ما حالا دعا
حاج قاسم گوشه چشمی کن به ما.
به سبک آرزوم اینه یا دمشق یا کربلا باشم نریمانی...
بند اول
خیالت راحت از حرم داریم ما تصمیمی
روی زخمات ما (جایگزین: روی زخم دل) همگی میشیم یه ترمیمی
جونمون آقا واسه خواهره تو تقدیمی
پای زینب ما... هممون یدالله ترمیمی۲
آخرش مثل یدالله هممون شهید میشیم
پیش مادرت ایشالا همه روسفید میشیم
توکه حر و هم خریدی و شهید تو شده
ما کی از بذل و کرامته تو نا امید میشیم ۲
شهادت آرزومه۸
بند دوم
اگه که آقا(رهبر) واسه ی جهاد بده فرمان
نداره فرقی شام و سوریه یمن لبنان
حاضریم جونو به پای ولی کنیم قربان
تا که راضی شه از ما ارباب مثه سِیْداحسان
به پای ولایت علی همه پر شوریم
هممون ذورقی،تیموری و زاهد پوریم
واسمون راهه شهیدا چون چراغه راهه
بی ولایت و شهیدان همگی دل کوریم۲
ولایت آبرومه
شهادت آرزومه۸
آرزوم اینه یا دمشق یا کربلا باشم
مثل اربابم؛ یه شهید سَرجدا باشم
آرزوم اینه که مدافع حرم باشم
روسپید پیشِ خواهرِ شاهِ کَرَم باشم
سَهم من از این همه برو بیا صبوریه
آخه کی نوبت من میشه برم به سوریه
سینه ام تنگو دلم تنگو پریشان حالم
هر چه می کِشَم همش از این فراق و دوریه
«شهادت؛ آرزومه، شهادت آبرومه»
بند دوم (سراوانی)
خیالت راحت از حرم داریم ما تصمیمی
روی زخمات ما (جایگزین: روی زخم دل) همگی میشیم یه ترمیمی
جونمون آقا واسه خواهره تو تقدیمی
پای زینب ما... هممون یدالله ترمیمی۲
آخرش مثل یدالله هممون شهید میشیم
پیش مادرت ایشالا همه روسفید میشیم
توکه حر و هم خریدی و شهید تو شده
ما کی از بذل و کرامته تو نا امید میشیم ۲
شهادت آرزومه۸
بند سوم(سراوانی)
اگه که آقا(رهبر) واسه ی جهاد بده فرمان
نداره فرقی شام و سوریه یمن لبنان
حاضریم جونو به پای ولی کنیم قربان
تا که راضی شه از ما ارباب مثه سِیْداحسان
به پای ولایت علی همه پر شوریم
هممون ذورقی،تیموری و زاهد پوریم
واسمون راهه شهیدا چون چراغه راهه
بی ولایت و شهیدان همگی دل کوریم۲
ولایت آبرومه
شهادت آرزومه۸
بند چهارم(سراوانی)
به یاد شهید ذورقی
میخونم امشب ازشهیدی که خدایی شد
واسه زینب جونشو داد و فدایی شد
شبه سالگردش دلامون بازم هوایی شد
شب جمعست باز دلامون کرببلایی شد۲
باز به یاده شهدا به پا شده چه بیرقی
داده یاد شهدا به زندگی ها رونقی
شبه جمعه شهدا مهمون اربابن ؛کاش
(یاد ما هم بکنه حاج افشینه ذورقی)۲
شهادت آرزومه۸
بمناسبت سالگرد شهید ذورقی
مثل ابر بهاری
اشک از چشمم میباره
جاتون خالیه خیلی
توی هیئت دوباره
شما که تحت نگاه زینبین
به من غمزده هم نگا کنین
حرفتونو آخه ارباب میخره
من جامونده رو هم دعا کنین
نذارین که منه جامونده بازم
زیر آواره گناها خم بشم
ببینین دارم خجالت میکشم
که نمیشه مدافع حرم بشم
یا لیتنا کنا معک
تا خون توی رگ ماست
همّیشه زیرِ دینیم
پیروِ هر شهید و
سربازان حسینیم
شهدا رفتن و یادمون دادن
راه و رسم عاشقی و بندگی
یاد هر شهید و زنده میکنیم
توی بزم روضه های هفتگی
خوشبحالش_هرکی جون داده برات
خوشبحالش_مزه ی عشق و چشید
خوشبحالش_سر میزاره روی پات
خوشبحالِ_اونیکه میشه شهید
هاشم محمدی آرا
وصیت نامه هاتون
چلچراغه هدایت
چکیدش این یه جملست
(ولایت تا شهادت)
مقتداتون بوده بی بی فاطمه
آرزوتون انتقام کوچه ها
مطمئنم دم آخر سرتون
بوده رو دا منه شاهه سرجدا
اگه زندست/ خطه سرخ کربلا
اگه برپاست/ روضه ی خونه خدا
اگه ایرانـه ما شد حسینیه
همه هستیم مدیونه شهدا
بغض جهان از ظلم استکبار، سنگین است
انسان به ذلت تن دهد؟ هیهات! ننگین است
از حیلهی امثالِ عمروعاص غافل شد
آنکس که به لبخندِ اسرائیل خوشبین است
هرکس که مظلوم است باید یاورش باشیم
زیرا اساسِ منطقِ دین نبی، این است
ایران، فلسطین، سوریه! فرقی نخواهد داشت
حفظ نوامیسِ مسلمان، جزئی از دین است
یکروز اسرائیل هم نابود خواهد شد
این «مرگ بر ظالم» که میگوییم، تمرین است
آری، کلام رهبری فصلالخطاب ماست
اصلیترین موضوع، موضوعِ فلسطین است
?مقام معظم رهبری:
?فلسطین، مسئلهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است.
برای کودکانِ شهید بیمارستان المعمدانی غزه
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران ...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هر طرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست؛ ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالایی اش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفته ست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکه ای غریب ... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان #طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند حرملهها
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
ببند چشم و رها کن زمین رسوا را
در آسمان بطلب چشمه های دریا را
بدوز چشم به آیات انقلابی نور
که پایشان زده سلطان عرش امضا را
همیشه آخر فرعون و ظلم او سیل است
نجات، سهم حلالیست صبر موسی را
ببین به حکم «نُریدُ نَمُنَّ» سبز و رها
دمشق و غزه و پاراچنار و صنعا را
به رسم وعده ی «إن تَنصُروه، یَنصُرکُم»
بخوان شمارش معکوس شام یلدا را
شهادتی که «وَ لاتَحسَبَنَّ أمواتا»
ضمانتی است سزاوار، مزد احیا را
یقین که داشته باشی به حق، چه فتح و چه خون!
چه فرق بین سلیمانی و جهان آرا؟
دل استوار به ایمان کن و تماشا کن
«لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» را
ای الگوی ایثار و شهادت / با تو معنی می گیره رشادت
اینگونه خالص دنیا نمیاد / مثل تو سرداری تا قیامت
با خون خود غوغا کردی * راه عشق و پیدا کردی
بین آتیش و خاکستر * دشمن هاتو رسوا کردی ۲
علت این که جاودانی
بی ریایی توو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات توو زندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة» ...
چشمامون از داغ تو می باره / تنگه دل ها واست بی قراره
رو پیشونیت تا صبح قیامت / سربند یا حیدر کراره
مثل ما نیست دنیای تو * عالم گیره غوغای تو
تو شاگرد عباسی و * قصه داره دستای تو ۲
علت این که جاودانی
بی ریایی توو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات توو زندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة» ...
مثل کوهی یک تنه ایستادی / پای مکتب زینب جون دادی
وقتی که آتیش بالت رو سوزوند / یاد روضه ی مادر افتادی
توی آتیش رفتی اما * شیدایی رو کردی معنا
انگشترت، وقتی می سوخت * زنده شد یاد عاشورا
علت این که جاودانی
بی ریایی توو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات توو زندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة» ...
.
امام حسین(ع) روز عاشورا خطاب به سپاه دشمن، فرمودند: «فَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛ بهراستی که من مرگ آزادمنشانه را جز سعادت و نيكبختى، و زيستن با بيدادگران را جز تحمل حقارت و نگونسارى نمى نگرم» (بحارالأنوار، ج44، ص381).
برای حفظ حریم یگانه دختر حیدر
سپرد حنجر خود را خلیل وار به خنجر!
صلابتش به علی رفته بود این یل بی باک
که هیچ گاه نترسید از سیاهی لشکر
نوشته اند در اوصاف او که مرد خطر بود
نوشته اند یلی بود عین مالک اشتر
قرار داشت به دیدار خالقش بشتابد
شبیه شاه شهیدان، غریب و تشنه و بی سر
خداست آن که خریدار خون پاک شهید است
که دیده است به عالم از این معامله بهتر
به فرض لاله ای از ما اسیر باد خزان شد
چه غم؟ که می شکفد صد هزار لاله ی دیگر
غرض: نقض عدالت باز در بار صدم حتی!
وسیله: بمب های فسفر مثل اتم حتی!
هدف: بیمارهای خسته و مجروح، مادرها
تمام کودکان زخمی زیر سِرُم حتی ... !!!
چه خواهد کرد فرزندی که شد در کمتر از آنی
پدر مفقود، مادر مرده و آینده گم حتی
شما بستید دست هر چه ظلم از پشت، جوری که
در آمد اعتراض خویشتان از زنگ و رُم حتی
چه کردید ای به ظاهر آدمی، ابلیسیان در اصل
که حیوان می زند هی بر زمین از درد سُم حتی
همیشه خون مظلوم است بی شک فاتح تاریخ
به پایان می رسد این وحشی بی شاخ و دُم حتی!
#شهید_جمهور
در میان ابرها راه وصالش را که دید
مثل پروانه رها تا اوج ناپیدا پرید
شب رسید و سینه ها در اضطراب یک خبر
عاقبت هم خبر آمد که سید شد شهید
مزد اخلاص و جهاد آخر شهادت می شود
بی گمان عاش سعیداً، شک نکن مات سعید
در فراز و در نشیب روزگار پر بلا
باز تنها مانده ایم و باز اما پر امید
دست یاران خدا بعد از شهادت باز هست
داده آیات خدا در آل عمران این نوید
-
داغ او اما دل ما را به درد آورده است
گریه کرده هر کسی که ماجرایش را شنید
خادم شاه خراسان روز میلاد امام
پر کشید از بین ما و محضر سلطان رسید
نام سلطان که بیاید اشک ها بی اختیار
میچکد بر گونه از روضه ی شاه شهید
گفت گریه کن فقط بر کربلا ابن الشبیب
از حرم تا قتلگاه شاه خواهر می دوید
التماس دعا
#سید_شهیدان_اهل_خدمت
#سَلامٌ_عَلی_إِبْراهِیم
ای خادمِ حضرتِ رضا (ع) جاویدی
خورشید شدی بر دلِ ما تابیدی
می سوخت تنت، دلت به پرواز آمد
در شعله چه اسرارِ مَگویی دیدی؟
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#روحتان_شاد
#ایرانم_تسلیت?
#هستی_محرابی
#سید_شهیدان_اهل_خدمت
#سَلامٌ_عَلی_إِبْراهِیم
آن جا که نگاهِ بیقرارت می سوخت
تصویرِ وطن نیز کنارت می سوخت
آن لحظه هزار بار جان و دلِ ما
چون لاله ی سرخ بر مزارت می سوخت
#شهید_جمهور
#خادم_الرضا
#شهدای_خدمت
#روحتان_شاد
#ایرانم_تسلیت?
#هستی_محرابی
ایام میلاد امامت پر کشیدی
تو ساغر قالو بلی را سر کشیدی
آماده ی نوشیدن شهد شهادت
همچون رضا آنشب عبا بر سر کشیدی
آمد به دیدارت، امامت، طبق وعده
بر خاستی مولای خود در بر کشیدی
?تقدیم به روح پاک رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی عزیز?
ای سید محبوب رفتی خداحافظ
شد قلب ما آشوب رفتی خداحافظ
سرباز آقا و یار ولی بودی
تو از عزیزان سید علی بودی*
شد خستگی خسته از کار مادامت
حالا شده شیرین از شهد عشق کامت
عمرت شده صرف خدمت به محرومان
نه پشت میز بلکه در وسط میدان
از طعن نامردان دلسرد نگردیدی
به واژه ی جمهور عزت تو بخشیدی
از موضع عزت گفتی سخن بسیار
دنبال عدل و داد شب تا سحر بیدار
راحت نخوابیدی حتی تو جمعهها
حالا بخواب راحت خوابی خوش و زیبا
فصل جدیدی از خدمت نمودی باز
آن را نشان دادی در آخرین پرواز
از بعد از این هر کس سودای قدرت داشت
باید رسد بر آن بذری که سید کاشت
پاکی دستانت مثل بهشتی بود
آری بهشتی که عاری ز زشتی بود
در سادگی زهدت مثل رجایی بود
سید محرومان وصف به جایی بود
نام تو حک گردید در قله خدمت
با رفتنت خون شد قلب همه ملت
در آتش عشقت سوزی چو پروانه
در جنگل و درمه وصلی چه جانانه
دامان پرمهر شمس الشموس جایت
شد عاقبت نزد سلطان طوس جایت
در وعده و قولت صادقترین بودی
بهر شهادت تو لایقترین بودی
اجر جهاد خلق بر خالق است لازم
اجری چه بهتر از دیدار حاج قاسم
در داغ تو روضه در روضه پنهان است
این گونه جان دادن سهم غریبان است
در شعلهها گفتی با مادرت زهرا
مادر نیا سوزد بال و پرت اینجا
این رسم دیرین اولاد زهرا هست
باید غریبانه بار سفر را بست
مکتب ما شهادت پیروی از ولایت
خامنهای امام سر شما سلامت
*رهبر معظم انقلاب:رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت.
ای به خدمت خستگی را ناپذیز
درحیاتت مردمان را دستگیر
ای شهید ونوکر خاص رضا(ع)
روز محشر دست ما را هم بگیر
ای سید ابراهیم، ای فرزند حیدر
ای روضه خوان روضه ی شهر پیمبر
بر روی دوش کوهها روضه گرفتی
هم سوختی، هم روی خاک افتادی آخر
تو یار خراسانی رهبر بودی
دل را زمراد همگان بربودی
معشوق تو خادمی مردم بوده
در خدمت خود راه نویی بگشودی
برسینه مدال نوکری داشته ای
تو خدمت زوار رضا(ع) بنمودی
با اینکه به تو طعنه بیجا بزدند
دانم که همه طعنه زنان بخشودی
هنگام شهادتت چو مولات علی
یک فزت و رب گفته، سپس آسودی
یاد همه آمده بهشتی زیرا
تو صاحب مظلومیتی مشهودی
ذریه ی زهرایی وهمچون مادر
هنگام عروج،غرق آتش بودی
هرگز نرود ز خاطر ما یادت
ای آنکه برای دیگران محمودی
شعر:اسماعیل تقوایی
جمهوری ما گوهری از دست داده
دردانه وتاج سری از دست داده
سید علی در این مصیبت داغدار است
گوید که نیکو یاوری از دست داده
بوده رئیسی اسوه ی خدمتگزاری
دنیای خدمت زیوری از دست داده
در درگه مولا رضا(ع) خدمت نموده
شاه خراسان نوکری از دست داده
درد آشنا بوده، مطیع رهبر خود
گویی که حیدر قنبری از دست داده
ایران بود غرق عزاداری که بیند
مرد عدالت گستری از دست داده
شعر:اسماعیل تقوایی