اشعار محرم

مرتب سازی براساس

قصیده زیبا از علیرضا قزوه در استقبال از محرم - (هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های) * علیرضا قزوه

9518
4

قصیده زیبا از علیرضا قزوه در استقبال از محرم - (هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های) هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های
برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های
پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان
درهای حسینیه ی دل را بگشا، های
طبّال بزن طبل که با گریه درآیند
طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های
زنجیر زنان حرم نور بیایید

ای سلسله‌ها ، سلسله‌ها، سلسله‌ها، های
ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید
ای قوم کفن پوش، کجایید؟ کجا؟ های
شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب
خونخواه حسین آید، درآیید هلا، های
کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من
کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های
این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم
آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های

***
از کوفه خبر می‌رسد از غربت مسلم
از کوفه و کوفی ببرم شکوه کجا

  • دوشنبه
  • 15
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

آغاز ماه محرم -(بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن) *

7004
1

آغاز ماه محرم -(بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن) آغاز ماه محرم
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشم‌های بسته ما کن
تمام آفرینش بی‌تو باشد، جسم بی‌جانی
بیا با یک نگه، بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را، از سرشک سرخ، دریا کن
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن
کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بیا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
بیا! با اشک کن، همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا بیرون بکش از حنجر شش‌ماهه، پیکان را
پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر ب

  • دوشنبه
  • 15
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر آغاز ماه محرم -(صدات، بُرد دلم را به آسمان مهدی) *

11881
6

شعر آغاز ماه محرم -(صدات، بُرد دلم را به آسمان مهدی) شعر آغاز ماه محرم
یا صاحب الزمان
صدات، بُرد دلم را به آسمان مهدی
خوش است از تو شنیدن دعا بخوان مهدی
فدای حنجرۀ خسته‌ات شوم مولا
بخوان که با تو بخوانند، حاجیان مهدی
کدام خیمه، به دور تو، حاجیان جمع‌اند؟
کجا، دو دست گشودی بر آسمان مهدی
خوشا به حال دل اهل خیمه‌ای که تو را
چو جان خویش گرفتند، در میان مهدی
رسد ز حنجرۀ سنگ‌های مکه به عرش
صدای نالۀ «یا صاحب‌الزمان» مهدی
بیا که اشک بریزیم با تو در عرفات
به یاد جدّ غریبت، ز دیدگان مهدی
تو ساکن عرفاتی و جدّ مظلومت
ز مکه سوی بیابان بوَد روان مهدی
نگاه ما همه مانده، به اشک دیدۀ تو
نگاه توست به دنبال کاروان مهدی
هنوز، پرچم سرخ حسین می‌خواند
سرود «سیدی الغو

  • دوشنبه
  • 15
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

محرّم است بیا -(عزای اشرف اولاد آدم است، بیا!) *

7366
3

محرّم است بیا -(عزای اشرف اولاد آدم است، بیا!) محرّم است بیا
عزای اشرف اولاد آدم است، بیا!
عزیز فاطمه! ماه محرّم است بیا
هلال ماه عزا می‌دهد ندا به فلک
که ماه گریه و اندوه و ماتم است بیا
پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا
قد رسول خدا در جنان، خم است بیا
لوای سرخ حسینی ندا دهد همه دم
که غیر تو چه کسی، صاحب دم است بیا
اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشک
به یاد قطرۀ خون خدا کم است بیا
به زخم‌های تن پاره پارۀ شهدا
خدا گواست، که تیغ تو مرهم است بیا
هنوز غرقه به خون، ماه روی عباس است
هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا
بیا که پر شده از ذکر «یا حسین» جهان
بیا که ولوله در خلق عالم است بیا
هر آن دلی که به یاد حسین می‌سوزد
در آن شراره‌ای از شعر «میثم» است بیا
غل

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

هلال محرم -(ای جگر سوخته! آتش بگیر) *

6131
0

هلال محرم -(ای جگر سوخته! آتش بگیر) هلال محرم

ای جگر سوخته! آتش بگیر
سینۀ افروخته! آتش بگیر
ناله! چرا حبس شدی در درون؟
بغض، شو و بشکن و باز آ برون

اشک! به چشم همگان خون شوی
روح! ز جسم همه بیرون شوی
باز شده قلب افق، چاکْ چاک
کاش شود عرش خدا، نقش خاک
مهر! میفروز که روز جزاست
ماه! سیه پوش که ماه عزاست
اهل عزا! ماه عزاداری است
خون شهیدان ز افق جاری است
ماه حرام است، چرا ای هلال
خون حسین ابن علی شد حلال؟
ناله و فریاد همه بر ملاست
ملک خدا، آینۀ کربلاست
آینه‌ای شُسته به دریای خون
مثل جمال شهدا لاله‌گون
آینۀ حنجره‌ای، چاک‌چاک
از دم او رفع عطش کرده خاک
آینۀ یک بدن ریز ریز
از اثر نیزه و شمشیر تیز
گریۀ دریاست، در این آینه
صورت سقّاست، در

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

هلال محرم ( نوحه سوم ) به همراه فایل صوتی سبک -(هلال ماه خون، دمیده) *

6916
3

هلال محرم ( نوحه سوم )  به همراه فایل صوتی سبک -(هلال ماه خون، دمیده) هلال محرم ( نوحه سوم )

هلال ماه خون، دمیده
قیامت کبری، رسیده
رنگ از رخ زهرا پریده

یا زهرا سرت سلامت
یا زهرا سرت سلامت

ماه شهادت حسین است
فاطمه را، خون، در دوعین است
عباس، مقطوع الیدین است

یا زهرا سرت سلامت
یا زهرا سرت سلامت

ای ساربان‌ها تا توانید
آهسته‌تر محمل برانید
جای «هدی» نوحه بخوانید

یا زهرا سرت سلامت
یا زهرا سرت سلامت

ای ماه خون، چه بی‌وفایی
از تو رسد بوی جدایی
قتلگه خون خدایی

یا زهرا سرت سلامت
یا زهرا سرت سلامت

از ماه خون، ریزد ستاره
چگونه می‌کند نظاره
بر آن گلوی پاره‌پاره

یا زهرا سرت سلامت
یا زهرا سرت سلامت

قامت گردون، شد، هلالی
چون قامت مولی‌الموالی
فاطمه را بُوَد چه حالی

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حضرت عباس (ع) -( cعمو سوخت (حضرت عباس چو هوا گشت پريشان و ) *

6

حضرت عباس (ع) -( cعمو سوخت (حضرت عباس  چو هوا گشت پريشان و   ) cعمو سوخت (حضرت عباس
چو هوا گشت پريشان و
عطش از همه سو ريخت
به جان همه طفلان
مه تابان همه هاشميان
رفت به پيش شه خوبان
که مرا فرصت ميدان بده اقا
که رسيده است به لبهاي
همه اهل حرم جان
همه طفلان شده گريان
شده نالان شده بي تاب وپريشان
شکم خويش گذارند به نم هاي بيابان
همه گويند عمو اب ندارد
جگرم تاب ندارد
که علي اصغر شش ماهه ي تو خواب ندارد
چو شه کون ومکان ديد
که چشمان برادر
شده لبريز غم واشک
يکي مشک به او داد و
به لبهاش دعايي
که خدا پشت و پناهت
که دلم چشم به راهت
به فداي رخ ماهت
روي اسب شد و
هي زد طرف علقمه
در لشکريان همهمه افتاد و
جهان زمزمه مي کرد
اميد همه برگرد
مرو علقمه برگرد
به کف باد رها
طره

  • یکشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

به خیمه نام بلندت شگوم می آرد * روح الله اسماعیلی

4815
1

به خیمه نام بلندت شگوم می آرد به خیمه نام بلندت شگوم می آرد

به خیمه نام بلندت شگوم می آرد

علم به دست، مرامت رسوم می آرد

فراز دوش تو هفت آسمان اهل خیام

قمر برای عشیره نجوم می آرد

تو باب حاجنی و مرده می کنی زنده

قضای تو به قدر هم لزوم می آرد

برای برگ شفاعات حشر، مادرمان

"کف" تو را جهت مُهر و موم می آرد

نرو که عمر علی اصغرم به مشک توست

نرو که رفتنت اوقات شوم می آرد

نرو سکینه بفهمد ز پای می افتد

نرو که بعد تو دشمن هجوم می آرد

نرو که قافیه را باختم، بدون تو

عمود خیمه ات انداختم بدون تو...

***********

پس از تو کاسه ی صبر برادرت سر رفت

گرفت وعده ی قنداقه و به لشکر رفت

از آن سه شعبه که چشم تو را زهم پاشید

یکی به

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:27
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ای بهترین بهانه برای گریستن *

8954
12

ای بهترین بهانه برای گریستن ای بهترین بهانه برای گریستن
ای بهترین بهانه برای گریستن
ای داغ جاودانه برای گریستن
در راه بازگشت به خود عشق کاشته شد
داغ تو را نشانه برای گریستن
شش سوی لاله می دمد-ای عشق-بازکن
راهی از این میانه برای گریستن
در راه کربلای تو هر لاله می دهد
ما را به کف بهانه برای گریستن
آماده شو فرید به فتوای بازگشت
در خلوت شبانه برای گریستن
شاعر: قادر طهماسبی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:38
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟ *

8355
10

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟ یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:41
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد -(مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد) *

7110
12

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد -(مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد) مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد
مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد
وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید
مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟
«باز این چه شورش است که...عالم» بیاورید
خواهید از خدا که در این شصت روز عمر
در بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـد
این اشک ها برای حسینی شدن کم است
صـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـد
هنگام روضه خواندن ذاکر درون ذهن
تصـویــر قـتلــگـاه مــجـسّـم بیــاوریـد
هر سینه نیست قبر حسین و مطاف او
در هـیـئـت غـمـش دل مَـحـرم بـیــاوریـد
«فَلتُلطَمُ الخُدود و تُشَقُّ الجُیوب» را
بـر گـونه ها و سـینه فـراهـم بـیـاوریـد
رخت سپید کنده و در گنجه اف

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است -(شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است) *

7101
13

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است -(شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است) دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزيده در همه جا عطر سيب حضرت عشق
قسم به ساحت گريه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسيده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سيدالشهدا
صدا صداي قديمي طبل و زنجير است
فضا فضاي صميمي ولي چه دلگير است
خروش ناله‌ي حيّ علي العزا در راه
دوباره قافله‌ي روضه هاي ثارالله
برات گريه دوباره به چشممان دادند
به ما حسينيه‌ي‌ گريه را نشان دادند
حسينيه است؟ نه، خيمه؟ نه، کربلا اينجاست
مزار خون خدا في قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدايمان کردي
براي عرض ارادت

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:45
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست - چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی- *

5601
5

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست  - چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی- شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

- چند بند از یک مربع ترکیب عاشورایی-

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذ

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر استقبال از محرم -( آماده ام برای دلم غم بیاورید ) * رضا باقریان

1692
1

شعر استقبال از محرم -( آماده ام برای دلم غم بیاورید ) آماده ام برای دلم غم بیاورید
داغی به وسعت همه عالم بیاورید
با روضه های باز، مرا خون جگر کنید
چند صفحه از کتاب مُقرّم بیاورید
شکر خدا دوباره سیه پوش ماتمم
اشک مرا دوباره فراهم بیاورید
در سینه ام حسینیه ای دست و پا کنید
تا فرصت است بیرق و پرچم بیاورید
(( باز این چه شورش است که در خلق عالم است))
کم کم خبر ز ماه محرم بیاورید
چادر نماز فاطمه تا خیمه گاه شد
زحمت اگر نبود، مرا هم بیاورید

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل مرثیه برای گریه در مجالس عزای حسینی -( در پای روضه های شما گریه می کنم ) * عباس شاکری

2961
3

غزل مرثیه برای گریه در مجالس عزای حسینی -( در پای روضه های شما گریه می کنم ) در پای روضه های شما گریه می کنم
مثل گدای بی سر و پا گریه می کنم
چونکه رضای آل عبا در رضای توست
بهر رضای آل عبا گریه می کنم
کوری چشم آل امیه و دشمنان
اصلا بگو برای ریا گریه می کنم
حس می کنم وقت خوش گریه کردنم
من با فرشته های خدا گریه می کنم
وقتی شفای دل من گریه کردن است
در روضه ات برای شفا گریه می کنم
هر جا که نام نامیتان می رسد به گوش
یا می زنم به سینه و یا گریه می کنم
در بین راه کوچه زمانی که مادری
میگوید التماس دعا گریه می کنم
آقا بخر مرا که تو سلطان عالمی
وقتی نمی خری تو مرا گریه می کنم
گاهی برای زینب و گاهی برای آن
رأست که شد جدا زفقا گریه می کنم
گاهی به یاد علقمه و ساقی حرم
گاهی به یاد اد

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

... دگر نمانده -(تا وعده گاه یاران راهی دگر نمانده) *

5361
7

... دگر نمانده -(تا وعده گاه یاران راهی دگر نمانده) تا وعده گاه یاران راهی دگر نمانده

تا روز مرگ باران , آهی دگر نمانده

ای ساقی دلاور مشکت زآب پرکن

گویی برای کنعان , چاهی دگر نمانده

نفس

  • جمعه
  • 25
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد -(الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد) * جعفر ابوالفتحی

5728
3

الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد -(الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد) ورود به محرم

الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد

دگر غمها ز داغ او، برایم سهل و آسان شد

ز چشمم اشک می ریزد، ز قلبم خون عاشورا

سبوی عین و شین و قاف، به روی دست مستان شد

بگو حاء و بگو سین و، بگو یاء و بگو نون و

و گو تیغ جفا هردم ز داغ عشق بر جان شد

ز داغش جامه کن پاره، و سر را بشکن و بنگر

که از داغ همین ایام، خدا هم زار و حیران شد

و زینب را سوی کوفه، برند و زار می گرید

به پیش گریه ی زینب ،ببین دشمن چه خندان شد

گهی رأس پر از خونش، به روی نی شود گاهی

بمیرم رأس پر خونش، به سوی صحن و ایوان شد

سروده: جعفر ابوالفتحی

در شبهای گریه محرم الحرام به سوگ سرور شهیدان می نشینیم و در لب ذکر یا

  • شنبه
  • 2
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار استقبال از محرم از روح الله گائینی -( شال عزایت آبرویم داده آقا ) * روح اله گائینی

56

اشعار استقبال از محرم از روح الله گائینی -( شال عزایت آبرویم داده آقا ) شال عزایت آبرویم داده آقا
در بین مردم رنگ و بویم داده آقا
یک چایی تازه دم روضه به قرآن
از هر گناهی شستشویم داده آقا
خاک کف پای تمام سینه زنهات
شد سرمه ی چشمان و سویم داده آقا
هر لحظه که در مجلس روضه نشستم
مستی صد جام و سبویم داده آقا
وقتی که عاشورا عَلم بر دوش من بود
گویی تمام آرزویم داده آقا...

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

اشعار لستقبال از محرم از روح الله گائینی -( آقا اجازه هست بمیرم برایتان ) * روح اله گائینی

20

اشعار لستقبال از محرم از روح الله گائینی -( آقا اجازه هست بمیرم برایتان ) آقا اجازه هست بمیرم برایتان
از هجر و دوری حرم با صفایتان
آقا اجازه هست که من محتشم شوم
آن شاعر همیشه ی صحن و سرایتان
آقا اجازه هست شبیه حبیب و حُر
ریزم تمام هستی خود را به پایتان
آقا اجازه هست شبیه غلامتان
من رو سفید تحفه ی سبز دعایتان
آقا اجازه هست زهیر شما شوم
باشی امیر قلب من و من گدایتان
آقا اجازه هست شبیه وهب شوم
تا آخرین نفس نکنم من رهایتان
آقا اجازه هست روضه خوان شوم
باشم بشیر جذلم این روضه هایتان
آقا اجازه هست هر شب جمعه سحر شود
با روضه خوان فاطمه در کربلایتان...

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

اشعار استقبال از محرم از مهدی نظری -( روز نخست نام تورا تاگذاشتند ) * مهدی نظری

63

اشعار استقبال از محرم از مهدی نظری -( روز نخست نام تورا تاگذاشتند ) روز نخست نام تورا تاگذاشتند
عشق تورابه سینه ماها گذاشتند
نام توکه بروی لب عرشیان نشست
آنجا بنای دیده دریا گذاشتند
نام تو حزن داشت که زهرا به سینه زد
با این وجود نام شما را گذاشتند
دنیا تو را که دید دگر عاشق توشد
مجنون شدیم و نام تو لیلا گذاشتند
نام حسین فاطمه رابااجازه ات
راز ونیاز روز و شب ماگذاشتند
از دست با کرامت توحرف زدخدا
وقتی تو را به سفره مولا گذاشتند
روزی ورزق مردم کوفه حرام بود
چونکه تو را به معرکه تنها گذاشتند
بعدازشهادتت همه شان بی حیا شدند
قد تمام قافله را تا گذاشتند
آن نعلها که سینه تان رانشانه کرد
پارا بروی سفره زهرا گذاشتد
می خواستند دختر تو خونجگر شود
برنی تو را برای تماشا گذا

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

متن اشعار استقبال از محرم از روح الله گائینی -( من مریض توأم و از تو دوا می خواهم ) * روح اله گائینی

26

متن اشعار استقبال از محرم از روح الله گائینی -( من مریض توأم و از تو دوا می خواهم ) من مریض توأم و از تو دوا می خواهم
ای مسیح دل من از تو شفا می خواهم
از ازل مُحرم کوی تو شدم یا مولا
در طواف حرمت سعی و صفا می خواهم
حجّ من! دور سرت چرخم و حاجی گردم
تا فدای تو شوم اذن خدا می خواهم
در سرازیری قبرم که مرا خاک کنند
من به جای کفنم، شال عزا می خواهم
روز محشر که کسی جور کسی را نکشد
از خداوند شفاعت تو را می خواهم
تا که ناکام نمی رم به جهان تا هستم
از تو یک تذکره ی کرببلا می خواهم

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعری متفاوت از علی زمانیان در مدح امام حسین (ع) -(اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند) *

16709
84

شعری متفاوت از علی زمانیان در مدح امام حسین (ع) -(اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند) علی زمانیان در ستایش ارباب بی کفن

اصلاًحسین جنس غمش فرق می کند

این راه عشق پیچ وخمش فرق می کند

اینجاگدا همیشه طلبکار می شود

اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان

این خانواده، محتشمش فرق می کند

"صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین"

عیسای خانواده دمش فرق می کند

از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش

معلوم می شود حرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش

حتی سیاهی علمش فرق می کند

با پای نیزه روی زمین راه میرود

خورشید کاروان قدمش فرق می کند

من از حسینُ منی پیغمبر خدا

فهمیده ام حسین "همش" فرق می کند

منبع:www.boyepirahanehoseyn.blogfa.com

  • سه شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

در فراق یار و گریز به محرم و کربلا (مرا زیبا رخی باشد) -(مرا زیبارخی باشد، که صد یوسف غلام اوست) * جعفر ابوالفتحی

9638
8

در فراق یار  و گریز به محرم و کربلا  (مرا زیبا رخی باشد) -(مرا زیبارخی باشد، که صد یوسف غلام اوست) ورود به محرم و کربلا

مرا زیبارخی باشد، که صد یوسف غلام اوست

تمام روح و جان من، سند گشته به نام اوست

تو گر زانو زدی پیش، دو صد استاد این را دان

تمام عالمان دین، خمار و مست جام اوست

از این غمخانه ی دنیا، بزن پر روی بام او

که پرواز طیور قدس ، همه بر روی بام اوست

مرا هم کن اسیر آن، سیاه موی ابرویش

تمام عشق این طایر، برای دانه ، دام اوست

بخوان قرآن تو ای سالک، اگر مجذوب مولایی

همه آیات قرآنی، تفاسیر کلام اوست

بزن خیمه در این ماه، عزا از عشق ثارالله

که مهدی هر شب و هر روز، فقط محو خیام اوست

در و دیوار این کشور، سیه پوش از غم عشقند

تمام این سیاهی ها ، همه از لطف عام اوست

بزن بوسه به لع

  • چهارشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

پیشواز محرم -(ارباب صدای قدمت می آید) *

18079
57

پیشواز محرم -(ارباب صدای قدمت می آید) پیشواز محرم

ارباب صدای قدمت می آید

هنگامه اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ و غم تو می سوزیم

هفت روز دگر محرمت می آید

  • شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعری زیبا در حلول ماه محرم الحرام (ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید) * جعفر ابوالفتحی

12980
24

شعری زیبا در حلول ماه محرم الحرام (ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید) شعری زیبا در حلول ماه محرم الحرام

خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید

ماه داغ دل ما غرق نوا می آید

دل ببازید عزیزان که زمان الم است

ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید

همه ی ارض و سما ناله زن و بین اینک

مرغ بام ملکوتی ز هوا می آید

عاشقان اشک بریزید ز داغ دل یار

بهر درد دل غمدار دوا می آید

سالها پیش رسولی به منا آمد لیک

این حسین است که اینک به منا می آید

کن فنا خویش به روح علوی ای دلباز

ذکر عاشوری حلت به فنا می آید

این همه شعر چرا ای دل پر شور و نوا

نروم تفره که چون ماه عزا می آید

این همه لشکریان از طرف کوفه و شام

بهر غارتکده ی رأس و عبا می آید

دوست دارم که ببینم ز غم رأس حسین

خون دل از

  • شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعری زیبا به مناسبت سیاه پوشان ماه محرم(سر روی تربت می زاری) * جعفر ابوالفتحی

25071
28

شعری زیبا به مناسبت سیاه پوشان ماه محرم(سر روی تربت می زاری) شعری زیبا به مناسبت سیاه پوشان ماه محرم

زمزمه با امام زمان (عج)

بیا امشب به چشامون

بده اشک از چش دریا

تو کدوم ماه و ستاره

کجایی نور ثریا

دلامون غرق به خونه

ز غم ماه محرم

می ریزه از دو تا دیده

چیکه چیکه اشک نم نم

بیا مهدی یه شبم با

دل ما غرق الم شو

ز عنایت آقاجونم

کفیل چشم ترم شو

شبای سیاه پوشونه

دل زینب غرق خونه

خیمه ها آتیش می گیره

امون از رسم زمونه

اگه می ری به مدینه

یادی از ما کن آقاجون

اگرم کربلا رفتی

یادی کن از من دلخون

می خواهیم لباس سیا رو

تنمون کنیم آقاجون

تا ته صفر ایشا الله

واسه لیلا بشیم مجنون

آقاجون حسین زهرا (س)

با دلای مست و شیدا

داره می رسه به خاک

کر

  • یکشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

استقبال از محرم -(سلام ای طلوع هلال شکسته، تو ای فجرِ قرآن در خون نشسته) * هستی محرابی

1048
1

استقبال از محرم -(سلام ای طلوع هلال شکسته، تو ای فجرِ قرآن در خون نشسته) #هلال_محرم

سلام ای طلوعِ هلالِ شکسته

تو ای فجرِ قرآنِ در خون نشسته

چنان در پسِ غم پُر از بُغض و آهی

نشد باورم که تو آن روی ماهی

الا ای هلالی که هم رنگِ خونی

ز داغِ شقایق چِه مستِ جنونی

شد از داغِ کرببلا قامتت خم

چو دریا شدی موجی از هاله ی غم

سلام ای قدم های خورشید عالم

حسین ای همه شور و حالِ محرم

گِلِ جانِ ما را ز خونت سرشتند

به بزمِ ولایت محبت نوشتند!

#لبیک_یا_حسین

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

به مناسبت حلول ماه محرم الحرام(گریه در ماه محرم ، ماه من) * جعفر ابوالفتحی

5977
2

به مناسبت حلول ماه محرم الحرام(گریه در ماه محرم ، ماه من) به مناسبت حلول ماه محرم الحرام

زمزمه با امام زمان (عج)

یا ولی االله اعظم ، ماه من

آیت الله معظم ، ماه من

همچو چشم خیس خود کن قسمتم

گریه در ماه محرم ، ماه من

ماه عشق و عاشقی آمد ز راه

صاحب دلهای پر غم ، ماه من

در تمام سال، از داغ حسین

روی چشمت هست شبنم ، ماه من

در مه عشاق تنها می خورد

اشک اربابم به دردم، ماه من

از من ای دلخواه من دل خواستی

خویش آماده نکردم ، ماه من

دلبرم دل را ببر نا خواستم

دل به مهر تو سپردم، ماه من

در تمام سالهای عشق بود

العجل ذکرم به هر دم ، ماه من

سروده جعفر ابوالفتحی

بزرگترین و به روزترین وبلاگ اشعار مذهبی

www.harame-shah.rozblog.com

  • دوشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

دانلود شعر زمینه محرم به همراه فایل صوتی -(از راه رسیده بوی محرم) *

15218
64

دانلود شعر زمینه محرم به همراه فایل صوتی -(از راه رسیده بوی محرم) از راه رسیده بوی محرم
ای دل تن کن پیراهن غم
صدای چاووشی ماه ماتم رسیده
خبر داده اشک من که محرم رسیده

بیارید بیارید شال مشکی و بیرق پرچم
بخونید بخونید که سلام علی محرم
مشکی پوشیده عرش معظم
ای دل تن کن پیراهن غم
دوباره علم شده علم و تکیه هامون
طنین حسین حسین پر شده تو هوامون
شکسته دل ابر زیر گریه زده غریبونه
تو بارون چشماش داره نوحه بادو می خونه
از دیده گل می باره شبنم
ای دل تن کن پیراهن غم
کسی که سیاهی ماتمش رو کوبیده
گمونم که ناله مادرش رو شنیده
خدایا خدایا کشته شد پسرم تک تنها
که دیده شهید شه لب تشنه کسی لب دریا
گشته پریشان جسمی منظم
ای دل تن کن پیراهن غم

شاعر:محسن عرب خالقی

منبع:

  • چهارشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

در این آستان -(سر خم کنید فقط به در این آسِتان) *

4207
3

در این آستان -(سر خم کنید فقط به در این آسِتان) سر خم کنید فقط به در این آسِتان

دائم زحق باشد از این لطف سپاستان

هر کس ، اجازه ندارد که می خورد

در این دیار خود مِی میدهند به دستتان

کم کم دلت که اخت شود با یار خویش

دائم گره خورد نگاهش بر نگاهتان

دیگر نیاز نیست که تو منتظر شوی

او در پی تو است به روز حسابتان

توسر به را ه شو مابقی دست اوست

نا گفته سلامی او دهد جوابتان

ای مفتح ابواب یا صاحب الزمان

آیا شود که مرا راه دهی به قلبتان؟

اینک که شب اول ماتم شماست

خواهم که استلام کنم آن شال عزایتان

در این شبانه روز به کجاها که نمیروی

گودی قتلگاه در کنار مادر قد کمانتان

وقتش شده ، بوی سیب میرسد بر مشام

دلتنگم برای روضه های کربلایتان

  • چهارشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن هاشمی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد