بزم طفلان زینبه سینه، سوزان زینبه
کربلا گرم روضه ی چشم گریان زینبه
بعد عاشورا نوای بر لب خواهر حسین
الله الله حسین وِین بسیوفٍ قَطَّعِین
وای قُتِل الحسینُ بِکربلا
وای ذُبِح العَطشانُ بِنینوا
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
دیگر مکن تو استخاره جان زینب
نذر علی اصغرت طفلان زینب
حالا که دل از دنیا بریدم
من مثل زهرا أم الشّهیدم
مظلوم حسین جان 4
تا که بگیری یا أخا بالا سرت را
در خیمه می مانم عزیز جان زهرا
آقا فدایت طفلان مستم
اما هنوزم شرمنده هستم
مظلوم حسین جان 4
من دختر والای أم المومنینم
خواهم که سرهاشان به روی نی ببینم
خواهم که صبر عظمی نمایم
در کوفه و شام غوغا نمایم
مظلوم حسین جان 4
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
دایی حسین جان نذر یک لبخند تو
ما می شویم قربانی فرزند تو
مست می ولایتیم دایی حسین
غرق یم شهامتیم دایی حسین
مردشهادتیم
حسین وای حسین 3
دایی حسین سر می دهیم با صد امید
تا که شود همشیره ات ام الشهید
بین سپاه دشمنیم دایی حسین
وقتی که نعره میزنیم دایی حسین
چون تو بی کفنیم
حسین وای حسین 3
با جلوه ی ساقی تو آقا شدیم
ما لایق یک خنده ی زهرا شدیم
ما که نوه ی حیدریم دایی حسین
دل از دل تو می بریم دایی حسین
شیر دلاوریم
حسین وای حسین 3
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
آه اي برادر سرور و سالار زينب
آه كن نظر بر ديدگان تار زينب
هستم خجل صبر و قرارم در راه تو مير و نگارم
غير اين گلها ندارم
يا اخاالمظلوم حسين جان
يابن زهرا يابن زهرا
آه شد بردار وقت ميدان داري من
آه هستيم را مي فرستم سوي دشمن
اي جان من طفلان خواهر نذر پرِ قنداق اصغر
نذر يك گيسوي اكبر
آه در كنار پيكر طفلان خسته
آه چشم براهت خواهرم! ، یارت نشسته
اي با وفا اي يار محزون
اي كوه صبر با قلب پر خون
كي شدي از خيمه بيرون؟
شاعر : احسان جاودان
دانلود سبک
بيا مادر بيا مادر دل و ز غم رها كن
بيا بايك خدا حافظ دعا به حال ما كن
پر از شرر دلامون داريم مي ريم به ميدون
پيش چشاي دايي چشات نباشه گريون
عزيزانم ندارم من به جز شما اميدي
تو اين صحرا نشد پيدا كبوتر سپيدي
بپر ز روي دستام به پيش چشم دريام
ز غربت حسينم داره مي لرزه پاهام
حسين جانم گل آوردم براي چشم خونت
آخه مي خوام نمونه غم رو قلب مهربونت
دلم نداره طاقت شدم اسير محنت
ديدم به پاي اكبر نشستي غرق غربت
شاعر : احسان جاودان
دانلود سبک
دايي حسين آماده ايم دو سرباز دلداده ايم
به پاي عشق پاکت استاده ايم، آماده ایم
لحظه هاي رزم و جان نثاري شد
لشگر از هيبت ما فراري شد
رد شمشير ما زخم کاري شد
بهر مادر افتخاري شد
هر دو هستيم چکيده اي ز کوثر
در سر داريم حماسه هاي حيدر
جانم حسين(ع)
نعم المولا نعم النصير عشق تو شد خيرالکثير
ترانه ي لب ما نعم الامير2
در قاب چشم تو همچو الماسيم
جنگاوران صحراي احساسيم
تربيت آموز دست عباسيم
ما اميري جز تو نشناسيم
عشق زهرا ميان سينه داريم
هر دومان از تبار ذوالفقاريم
جانم حسين(ع)
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
قربوني آوردم تو صف شهدا بر هديه هاي من نظري بنما
دارم من ميگيرم از مادر يه نويد
که ميشم شبيهش من هم ام الشهيد
همرازم به تو مي نازم به فداي تو اين دو سربازم
واويلا
مي مونه تو خيمه به خدا خواهرت تا نيفته زمين تاج روي سرت
من هم دين خودم کردم به تو ادا
تا سهمي برسه به من کرببلا
دلدارم غم نو دارم با دو يوسف من سر بازارم
واويلا
اگه بي سهم بودم پيشت آب مي شدم من شرمنده از روي رباب مي شدم
باشد در دو جهان قبله ام رخ تو
هل من ناصر اخا ؟ اين هم پاسخ تو
حيرونم به تو مجنونم کاش مي شد من هم بريزم خونم
واويلا
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
مادر رنج و دردم دو سـتـاره آوردم
مـاه من آمده ام تا به دورت بگردم
جـان خواهـر يـا حبيبي
تو مزن حرف از غريبي
يا اخا يا اخا يا ابن الزهرا (2)
چـاره اي کن غمم را گـريـه نـم نـمم را
کن قبول اي سليمان ايـن سـپاه کـمم را
مويشان شـانه کشيدم
من ز هستم دل بريدم
يا اخا يا اخا يا ابن الزهرا (2)
اشک حسرت ببارم نـالـه از دل برآرم
باغبـانـا هديـه اي بهتـر از ايـن ندارم
آمد اي جـان برادر
نوبت اين دو کبوتر
يا اخا يا اخا يا ابن الزهرا (2)
شاعر : میثم مومنی نژاد
دانلود سبک
يا اميري حسين ثارالله
يا حسين يا ابا عبدالله
دسته گلهاي زينب فدايت
من بميرم حسين جان برايت
واويلا حسين واويلا
----------------------------
چشم دشمن در آورده ام من
خم به ابرو نياورده ام من
من نمي آيم ازخيمه بيرون
تا زرويم نگردي تو محزون
واويلا حسين واويلا
__________________________________
@amirhoseinolfat
شاعر : امیر حسین الفت
دانلود سبک
یاران تنهایی تو هستیم از نسل مولای خیبرستیم
در دشت کربلا سیراب کوثریم
قربانیان یک گیسوی اصغریم
آه، جانفداییم، لاله های کربلاییم
وای ثارالله
پای تو ای آفتاب ایمان می مانیم تا روی نیزه هاشان
ما با تو می خریم دشنام شامیان
ما بوسه می زنیم بر ضرب سنگشان
آه، حق پرستیم، سایبان محمل هستیم
وای ثارالله
یا الله سوگند به اشک امشب به حق دو جان نثارزینب
بی تاب و خسته ایم از ظلم این جهان
تا کی صدا زنیم یا صاحب الزمان
آه، از جدایی، یابن الزهرا کی میایی
وای ثارالله
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
اگه خدا قبول کنه، برات یه هدیه میارم
گلای سرخم و ببین، به روی پاهات می ذارم
ببخش اگه کمه داداش، بیشتر از اینها ندارم
---------------------------------------------------
مثل خریدارا بخر، گلای خواهر
ایشاالله خیرش و ببینی ای برادر
روم و زمین نزن داداش، به پیش مادر
------------------------------------------
طاقت ندارن ببینن، اشک چشای دخترت
طاقت ندارن ببینن، لب تشنگی اصغرت
طاقت ندارن ببینن، خون رگای حنجرت
---------------------------------------------------
طاقت ندارن ببینن، که من اسیرم
به زیر تازیانه ها ف دارم می میرم
با دست برای بچه ها، سپر می گیرم
------------------------------------------------
درون حرم خون دیده فشان - خود کفن پوشاندم به قامتشان
جوانی آنها فدای سرت – قدر یک تار موی علی اکبرت
میوه های دلم را دو دسته گلم را نثارت کنم ای سلاله ی زهرا(س)
این دو تا رزمنده ام را می فرستم سوی صحرا تا شود مقبول زهرا(س)
*****
ازآنکه سر افکنده ام نشوی – ای برادر تو شرمنده ام نشوی
برون نمی آیم ز خیمه گهم – تا نیفتد نگاه تو بر نگهم
گرچه زار و حزینم به خیمه نشینم که شرمندگی، در رخ تو نبینم
تحفه ام را می پذیری یا حسین نعم الامیری کاش دستم را بگیری
*****
خدا کند ای نور چشم ترم – سایه ی تو بماند به روی سرم
به شعله ی غم سوزد این جگرم – تا تو میروی یک لحظه از نظرم
سایه ی سر زینب برادر زینب مرو لحظه ای
منم کبوتر تو اسير و مضطر تو
به ناله ام دو لاله ام فداي اصغر تو
مرجع من گشته مادرم مطيع فرمان رهبرم
غريب کرببلا 2
غريب حسين
دو جانفدا باشند پر از وفا باشند
اجازه ده که همرهت به نيزه ها باشند
نمي توانم به کربلا به خون نظاره کنم ترا
اسير آه تو به قتلگاه تو
غريب حسين
ميان ماه حرام به اشک و آه مدام
ذکرم شده در اين بلا يا صاحب الصمصام
گرفته ام يا اخا زجان نواي يا صاحب الزمان
مدد ابا صالح 2
بيا بيا يا ان الحسن
شاعر : رضا تاجیک
دانلود سبک
قبول کن از من این هدیه‌ها رو
نشکن دل غرق خون ما رو
از نگاهاشون پیداست ، شور شهادت دارن
بذار فدائیت باشن ، اگه لیاقت دارن
******
از تو داره خواهرت یه حاجت
بذار بشه باز دعام اجابت
از همه سخت‌تر واسه‌م ، تو این غروب غم‌ها
اینه ببینم آخر ، تو رو غریب و تنها
******
گل‌های زینب بی‌تو غمینند
نذار که من رو اسیر ببینند
نذار مدینه تکرار ، بشه براشون اینجا
سیلی بشه سهم من ، پیش چشاشون اینجا
شاعر : یونس سبزی
دانلود سبک
بند اول
داداش ببین که بچه هام
غصه دارن برای تو
این دو گل ناقابلم
میخوان بشن فدای تو
برای اذن و رخصتت
همش بهونه می گیرن
نشکن دلاشونو داداش
زین غصه و غم میمیرن
داداش سپاه زینب،آماده ی نبرده
ببین محمد من،واسه خودش ی مرده
واویلتا واویلا......واویلتا واویلا
بنددوم
شوق شهادت رو ببین
تو چشم بچه های من
اینقده بی تابی نکن
غصه نخور برای من
نذر تو کردم یا اخا
طفلان خود با جان و دل
شرم و خجالت تو نگات
نبینمت باشی خجل
منی که پای عشقت،هیچ چیزی کم نزاشتم
غیر تو ای برادر ، آرزویی نداشتم
واویلتا واویلا.......واویلتا واویلا
شاعر : علی بهرامی نیا
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
دانلود سبک
بند اول
ذُخرالحسین زینبیم
آره حیدری مذهبیم
فدایی های مکتبیم
یا زینب
شیران بیشه ی علی
ما عاشق پیشه ی علی
از نسل و ریشه علی
یا زینب
یازنیب نقش پیشانی ما
یازینب شور طوفانی ما
یازینب ذکر قرآنی ما
یازینبب
ثارالله یابن فاطمه ۳ثارالله
بند دوم
رهروان ولایتیم
عاشقان شهادتیم
ولله کوه غیرتیم
یازینب
دشمن خونی کفار
شاگرد رزم علمدار
از نسل جعفر طیار
یازینب
یازینب گوییم و در خروشیم
قتال این قوم دین فروشیم
در راه امر رهبر بکوشیم
یازینب
ثارالله یابن فاطمه ۳ثارالله
بند سوم
شور قلب شیدا حسین
میگیریم ذکر یا حسین
شاهد جنگ ما حسین
یا حسین
موجیم از دریای حسین
جلوی چشمای حسین
میمیریم برای حسین
یا حسین
یاحسین ذکر لالا
دسته گلای من
فدای تو حسین
بذار که جون بدن
برای تو حسین
قسم به خونِ روی میخ در
اگه می ارزه اشکای خواهر
بزار بشن برای تو بی سر
حسین جان
تو رو قسم میدم
به غربت بابام
آبرومو بخر
جلوی بچه هام
قسم به روی نیلی زهرا
بزار برن یه وقت نبینن تا
کبوده روی)سیلی میخوره(خواهرت اینجا
حسین جان
با گریه هات داداش
خجالتم نده
جلوی بچه هات
گریه نکن بده
فدا سرت اگه شدن پرپر
فدا سر تو و علی اصغر
فدا سرت اگه شدن بی سر
حسین جان...
شاعر : حامد شریف و سجاد شرفخانی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
دانلود سبک
دانلود سبک
دانلود سبک
به میدان میروند این دو برایت
به یا قدوس به یارب به زینب
عبادت میکند هرلب به زینب
خدارا دیده ام امشب به زینب
بدهکار است این مذهب به زینب
دوعالم تکیه دارد بر عصایش
میوفتم شصت و نه دفعه به پایش
وقار آمد به پابوس وقارش
علی حظ میکند از اقتدارش
خدا بوده فقط آموزگارش
برون زد از دهانش ذولفقارش
نگو یک زن بگو یک مرد آموز
شده زینب ولی زهراست امروز
نخی از چادرش نور است زینب
ولی الله مستور است زینب
ز فهم این و آن دور است زینب
میان خیمه در طور است زینب
چه بهتر از حرم لشگر بسازند
برادرها به این خواهر بنازند
همه رفتند تنها مانده حالا
و دردش بی مداوا مانده حالا
ز زنهای حرم جا مانده حالا
به
یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم
زینب کبری منم
برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم
زینب کبری منم
شاعر : قاسم نعمتی
این دو در روزِ مبادا همه‌ی جانِ منند
دو حسین و حَسنند
این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند
دو حسین و حسنند
شاعر : حسن لطفی
وقتی که در دور و برت لشگر نباشد
وقتی برایت یک نفر یاور نباشد
وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است
وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد
خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت
دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد
باید که قربانی شوند این دو جوانم
باور بکن راهی از این بهتر نباشد
وقتی که عبدالله هم داده رضایت
عذری نمانده صحبتی آخر نباشد
وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده
از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد
بگذار تا کامل شود عشق من و تو
بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد
کاری بکن ای عشق من در روز محشر
تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد
من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت
جبران یک موی علی اصغر نباشد
هستند اولاد من ، اما خون اینها
رنگین تر از خ
دلي لبريز اشک و آه دارد
نگاهي سوی قربانگاه دارد
شده آمادهٔ حج حسينی
که با خود دو ذبيح الله دارد
شاعر : یوسف رحیمی
بریز در دل من هر چه داری از غربت
کجاست مأمن غم های کاری ات؟… این جا !
تمام عمر غمت را کشیده‌ام بر دوش
چرا کنون نکنم غم گساری ات این جا
خدا کند که بمیرم، امامِ بی‌یارم
اگر دمی نگرم بیقراری ات این جا
ز پیش نعش علی سر بلند برگشتی
چقدر دیدنی است پایداری ات این جا
چه زود پیر شدی بعد اکبر لیلا
فدای هیمنه ی بردباری ات این جا
مگیر ای پسر فاطمه امید مرا
دلم خوش است برادر به یاری ات این جا
دو نوجوان مرا هم قبول کن جانا
شوند کشته ی چشم بهاری ات این جا
بزرگ کردمشان پای سفره ی عشقت
فقط به خاطر خدمتگزاری ات این جا
اجازه ده که شوم همره نهالانم
شریک معرکه ی لاله کاری ات این جا
نمی‌شود مگو از آن لب پ
غم جدایی تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
چه روزگار غریبی که باز در صدد است
بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازه ای بده نذری سفره ات باشند
کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا
بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار
به خونشان بدرخشان ستارگان مرا
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا
قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم
خمیده تر نکند قامت کمان مرا
به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون
مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خد
خواهر ،برادر جای خود، زینب دلی دارد
چشم از تماشای امامش برنمیدارد
تا دید دارد لشگرش کم میشود،کم کم
طفلان خود را زد صدا با گریۀ نم نم
انگار یک لشگر مهیا میکند زینب
گویی سپاهی نذر زهرا میکند زینب
وقتی حمایل را برای نوجوانان بست
سربندِ یاحیدر به پیشانیِ طفلان بست
گاهی به لبخندی ز طفلان دلبری میکرد
گاهی شِگِرد رزم را یادآوری میکرد
عباس را بر دیدنِ آنان صدا میزد
او را به طرزِ زایدالوَصفی صَلا میزد
چون چلچراقی،آن دو را راهیِ میدان کرد
چشم حسینش را در آن غربت،چراغان کرد
چون یادِ آنان داده بود از قبل ،معنا را
بی وقفه میبردند بر لب نام زهرا را
با نام زهرا اشکِ دایی را در آوردند
پس در کفِ اخلاص
شكوهِ عاطفه را بینِ معجرش می‌برد
دعایِ قافله‌ای در پیِ سرش می‌برد
به سمتِ قبله گرفته قنوتی از حاجت
در آرزویِ اجابت به مَحضَرش می‌برد
غزل غزل و تَصَدَّق عَلَیَّ می‌خواند و
به شوقِ آتش و پروانگی پرش می‌برد
در اوجِ مادری‌اش هاجری دو اسماعیل
برایِ فِدیه‌شدن پایِ دلبرش می‌برد
دو ماه‌پاره‌ی خیمه، دو تا جگرگوشه
به پای‌بوسیِ آقا و سرورش می‌برد
اگر خدای‌نكرده گره به كار افتاد
گره به روسری‌اش حرزِ مادرش می‌برد
كمی تسلی خاطر به رسمِ همدردی
برایِ داغِ جگرسوزِ اكبرش می‌برد
صدایِ مُلتَمِسَش بس‌كه بُغض و لرزش داشت
توانِ گفتنِ نه، از برادرش می‌برد
نخواست شاهدِ شرمِ برادرش باشد
میانِ خیمه به زانویِ غم
بالهای جعفر طیار هستند
بچه های زینبند،سردار هستند این دو گل
گر چه طفل آماده ی پیکار هستند این دو گل
از رد پاهایشان هی بوسه می گیرد ملک
بالهای جعفر طیار هستند این دو گل
میمنه تا میسره مبهوت غرش هایشان
جلوه های حیدر کرار هستند این دو گل
هر چه دشمن میرسد خانه خرابش میکنند
بر سر هتاکیان آوار هستند این دو گل
غصه ی لرزیدن دلهای مضطر میخورند
از نگاه حرمله بیزار هستند این دو گل
مادر از خیمه دعا کرده علی اکبر شوند
عصر عاشورا به روی دار هستند این دو گل
زیر پا افتاده اند و رویشان نیلی شده
روضه خوان کوچه و مسمار هستند این دو گل
دایی گریانشان یک یک به خیمه می برد
در زمین کربلا بسیار هستند ا
نعرۀ حیدری ام تیزتر از شمشیر است
من خودم یار توام
دختر شیر به میدان بزند چون شیر است
من خودم یار توام
شاعر : قاسم نعمتی
بودند چه مردانه ولایت-باور
لبریزِ شجاعت و به امر مادر-
رفتند به میدان! چه تماشا دارد
رزم ِ نوه های دختریِ حیدر!
شاعر : مرضیه عاطفی
گرفت شانه به دست و کشید بر سرشان
گلاب زد به سرِ گیسوی معطرشان
لباس رزم ولی نه کفن به تن پوشاند
حنا کشید به دستانِ شیرپرورشان
چقدر خوش قد و بالا چقدر حیدری‌اند
قسم به شیرِ حلالی که داد مادرشان
گرفته‌اند زِ عباس درسِ مَردی را
نداشت تاب تحمل کسی برابرشان
تمام دار و نداری که دارد اینانند
رسید لحظه‌ی تلخِ وداعِ آخرشان
نبود آب که ریزد به پُشتشان اما
دو بوسه‌ای زد و قرآن گرفت بر سرشان
حضور پیرِ خرابات یادتان نرود
قسم به مادر سادات یادتان نرود
نشسته‌ام که بگریم دو یاس پرپر را
چنان چگونه چه گویم جواب خواهر را
چگونه این دو بدن را به شانه‌ام گیرم
دو پَر شکسته دو زخمی‌ترین دو بی سر را
به شانه‌های
