اشعار و سبک های فرزندان حضرت زینب

این دو کبوتر به بام تو هستند

این عاشقان مست جام تو هستند

اذنی حسین جان که جان هدیه دارند ، منصور عشق و خریدار دار اند

آه ، برادر تو را جان زهرا

آه ، بده اذن قربان شدن را

ای حسین جان

******

جسمم به خیمه دل من به میدان

دل می زند پر رسد نزد طفلان

خونین عُذارند چه خوش آرمیدند ، در بین قربانیان قد کشیدند

آه ، که نوشیده اند جام کوثر

آه ، شدم رو سفید نزد مادر

ای حسین جان

دانلود سبک

• یکشنبه
• 12
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:01
• نوشته شده توسط
• حمید

مادرا آمدیم رو سفیدت کنیم
ما تو را مادر دو شهیدت کنیم
غم مخور ای مادر ما
برگ سبز تو سر ما
مادر ما
هر دو آماده ایم ، هر دو دلداده ایم، بر حسینت

ما دو پرورده ی درس مهر توئیم
هر دو تا اختری در سپهر توئیم
ما تو را یاری نمائیم
آبرو داری نمائیم
مادر ما
هر دو آماده ایم ، هر دو دلداده ایم، بر حسینت

تو بگیر از حسین اذن میدان ما
تا فدایی شود در رهش جان ما
گر چه بر تو نور عینیم
عاشق مولا حسینیم
مادر ما
هر دو آماده ایم ، هر دو دلداده ایم، بر حسینت

شاعر : حیدر توکل

• یکشنبه
• 12
• مهر
• 1394
• ساعت
• 15:00
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

امّ المصائب ، مادر دردم

ای ماهم دو ستاره هدیه آوردم

سالار زینب

******

تنها شدی ای ، تنها پناهم

دو کودک من ، باشد سپاهم

جز این ندارم ، سر و سامانی

دو اسماعیل آوردم بهر قربانی

سالار زینب

******

حال دلم را ، بسمل ندارد

این هدیه‌ی من ، قابل ندارد

دیگر نمانده ، صبر و شکیبی

غریب مادر مزن حرف از غریبی

سالار زینب

******

با اشک دیده ، شستم رویشان

شانه کشیدم ، بر گیسویشان

این دو کفن پوش ، مرد نبردند

آرزو دارم که دیگر بر نگردند

سالار زینب

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

• سه شنبه
• 14
• مهر
• 1394
• ساعت
• 06:37
• نوشته شده توسط
• حمید

نذر روی ماهت میکنم نوگلامُ همیشه
جون مادرت رومُ زمین نذار نگو نمیشه
هدیه کم زینبتُ قبول نداری اما
بچه هام نمی خواند ببینند سر تو روی نی ها
مگه من کمتر از ربابم ، من که عشق ابوترابم
تو که می شناسی خواهرت رو ، بیشتر از این نکن عذابم
بیا داداش تو رو به جون مادر ، بذار برات شهید بشن مثل علی اکبر
حسین حسین همه زندگیم فدات
حسین حسین فدایی یه نیم نگات
******
پای خسته زینب خودشُ به محضرت آورده
با هزار امید و آرزو هدیه برات آورده
اشک بچه هام کشته منُ نذار که نا امید شن
اینه خواهش زینب تو بذار برات شهید شن
بچه های منم غریبند ، بپای عشق تو اسیرند
اگه رخصت ندیدی عزیزم ، کنج این خیمه ها می میرند
بذار داداش

• سه شنبه
• 14
• مهر
• 1394
• ساعت
• 07:50
• نوشته شده توسط
• حمید

الهی زینبت ، بمیره که تنها شدی

همدم با غمها شدی ، وای وای وای

گلای من فدات ، اجازه بده دلبرم

می دونی که من خواهرم ، وای وای وای

وای ، نخوا تا که راحت بشینم

وای ، تو تنهایی و من می‌بینم

وای ، برادر حسین جان

******

خدا رو شکر داداش ، شدم منم مادر شهید

پیش مادرم رو سفید ، وای وای وای

من از تو خیمه ای ، دارم می‌بینم حال تو

تو رو خدا حیرون نشو ، وای وای وای

وای ، به خون شد خضاب پیکراشون

وای ، فدای سرت هر دوتاشون

وای ، برادر حسین جان

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 15
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:50
• نوشته شده توسط
• حمید

الهی زینبت بمیره که تنها شدی
همدم با غمها شدی (وای)3
گلای من فدات اجازه بده دلبرم
آخه منم یک خواهرم (وای)3
وای نخواه تا که راحت بشینم
وای تو تنهایی و من میبینم 2
وای برادر حسین جان حسین جان 3

خدا رو شکر داداش شدم منم مادر شهید
پیش مادرم رو سفید (وای)3
من از تو خیمه ای دارم میبینم حال تو
به جون من حیرون نشو (وای)3
وای به خون شد خضاب پیکراشون
وای فدای سرت هر دو تاشون 2
وای برادر حسین جان حسین جان 3

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 15
• مهر
• 1394
• ساعت
• 07:25
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

دايی ببين حال ما رو جون ما روی لب رسيده
نوبتی هم باشه ديگه نوبت به زينب رسيده
ای بهترين سرپناه و سالار بايد فداشيم پای دلدار
يک بوسه از تو طلب داريم ما هستیم يه سر ما به تو بدهكار
از نعره های/ حيدری ما/ پر شده صحرا/ ای عشق زهرا
ما جلوه هايی/ از ذوالفقاريم/ ترسی نداريم/ چون سر به داريم
سالار زينب 4
⁠⁠⁠⁠

آرزومونه سر ما زير دست و پاها بيوفته
از سم مركب دايی جون روی جسم ما جا بيوفته
قلب ما بی منتها می سوزه از داغ كرببلا می سوزه
ميريم تا با چشمامون نبينيم دامنای بچه ها می سوزه
میريم نبينيم/ تا التهابو/ غرش آب و/ اشک رباب و
ميريم نبينيم/ تا قتلگاهو/ ناله و آه و/ غارت شاه و
سالار زينب 4

شاعر : رضا

• چهارشنبه
• 15
• مهر
• 1394
• ساعت
• 07:28
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

حقّ دل خسته و اشك روانم حسین

رخصت میدان بده بر پسرانم حسین

حسین من حسین من

******

با دم یا فاطمه هوایی ات می شویم

هم دو گلم هم خودم فدایی ات می شویم

حسین من حسین من

******

بده اجازه حسین تو را به حقّ خدا

تا دو عزیزم شوند در ره تو سر جدا

حسین من حسین من

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:56
• نوشته شده توسط
• حمید

فرمانروای عالمین ، نِعم الاَمیری یا حسین

مولا یا ثار الله ، یا أباعبدالله

******

دلها همه بی تاب تو ، فدای تو اصحاب تو

گویم به سوز و آه ، یا أباعبدالله

******

حقّ دو طفل خواهرت ، ما را نما خاك درت

تا نشویم گمراه ، یا أباعبدالله

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 08:12
• نوشته شده توسط
• حمید

برادرم چرا نمی‌زاری

دسته گلام برن برا یاری

نذار بگن که بی کس و کاری

برادر من ، برادر من

******

شاید من و قابل نمیدونی

چرا داداش منو می‌رنجونی

نذار بشم تو غصه زندون

برادر من ، برادر من

******

داداش با خواهرت مدارا کن

دردای زینب و مداوا کن

شهادت گلام و امضا کن

حسین مظلوم ، حسین مظلوم

******

چرا ازم رو بر می‌گردونی

چرا من و غریبه میدونی

بمیره خواهرت پریشونی

عزیز مادر ، عزیز مادر

******

تو رو قسم به مادرم زهرا

بذار گلام فدات بشن آقا

رومو زمین نزن دیگه حالا

عزیز مادر ، عزیز مادر

******

دل تو رو تا کوچه ها بردم

تا اسم مادرم رو آوردم

گریه نکن برادرم مُردم

عزیز زهرا ، عزیز

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 08:52
• نوشته شده توسط
• حمید

با قامتی خمیده ، نوبت به من رسیده

هر زنی که تو خیمه اس ، یه مادر شهیده

می دونم این گل های من ، قابلتو ندارن

راضی نشو تو خیمه ها ، از غصه جون سپارن

داداش بدون هر چی دارن ، به پای تو میذارن

اینا دیگه جون بر لبن

اینا گلای زینبن

******

بغض تو گلوم نشسته ، راه نفس رو بسته

بذار برن فدات شن ، به پهلوی شکسته

نشکن دل شکسته رو ، بیا بازم ثواب کن

این هدیه ی ناقابلو ، خودت زیاد حساب کن

فکر کن علی اکبرن ، از خونشون خضاب کن

این ناله رو ممتد مکن

دست من و تو رد مکن

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 09:46
• نوشته شده توسط
• حمید

شاه بی لشکرم کن نظاره

خواهرت مانده و دو ستاره

یا بده اذن میدان به خواهر

یا بگیر از من این دو کبوتر

سیدی سیدی ای حسین جان

******

نزد لیلا که داد اکبر از دست

نام مادر برایم چه سخت است

ای امیر من این دو برادر

هر دو قربان یک موی اکبر

سیدی سیدی ای حسین جان

******

گرچه هجران نباشد خوشایند

گر چه مشکل بود داغ فرزند

من به جان میخرم ماتم تو

هر غمی را به غیر از غم تو

سیدی سیدی ای حسین جان

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

• شنبه
• 18
• مهر
• 1394
• ساعت
• 12:21
• نوشته شده توسط
• حمید

فتاده داس فتنه در میان باغ و گلشن

گلان زینبی پرپر شوند از ظلم دشمن

دو نور هل اتایی ، دو یاس مصطفایی ، دو یار كربلایی

حسین جانم حسین جان

******

یَلان زینبی كشته شدند از جور و كینه

زند ناله بر آنها دخت طاها در مدینه

شده محشر به صحرا ، ز سوز آلِ طاها ، امان از اشك زهرا

حسین جانم حسین جان

******

بگوید خواهر مظلومه ای با دیده ی تر

حسین جان بچه های من فدای راه رهبر

تو بر ما مقتدایی ، گل خیر النسائی ، بر آنها كن دعایی

حسین جانم حسین جان

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• سه شنبه
• 21
• مهر
• 1394
• ساعت
• 13:02
• نوشته شده توسط
• حمید

منو میزد تو رو میزد

منو با مشت تو رو از پشت با یه خنجر

منو میزد تو رو میزد

منو تنها تو رو اما با یه لشکر

ریختند به روی سرت بابا

جلو چشم خواهرت بابا

آخ چی کشید مادرت بابا

نیزه کجا حنجرت بابا

نعلا کجا پیکرت بابا

آخ بمیره دخترت بابا

بابایی چرا ازم جدایی

من روی ریگ صحرا تو روی نیزه هایی

امون از این جدایی

-------

نمی دونم عموجونم منو دیده

یا فهمیده کتک خوردم

نمی دونم عموجونم خبر داره

که گوشواره درآوردم

در نیاوردم درآوردن

هدیه برا بچه شون بردن

منو با بی رحمی آزردن

دو سه تا از دخترا مردن

دیشبو از بس کتک خوردن

زیر لگد تاب نیاوردن

نگاهی چشام میره سیاهی

همین طوری بگردم دور سرت ا

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:10
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

اینجا شروع و خاتمه در موج گریه هاست

شک و یقین ما همه در موج گریه هاست

شور و نوا و زمزمه در موج گریه هاست

حتی نگاه فاطمه در موج گریه هاست

تا روضه خوان حضرت سلطان رقیه است

از نسل فاطمیه و صاحب مدارج است

بر آسمان چو سکه ی خورشید رایج است

چون دستگیر عالم و باب الحوائج است

از مرزهای سیر خیالات خارج است

پس سایه ای ز خالق رحمان رقیه است

تا اشک های آینه می شد گلاب ساز

شد اشک های روشن او انقلاب ساز

یک یاحسین او شده روز حساب ساز

شد دست های کوچکش عالی جناب ساز

میزان ضعف و قوت ایمان رقیه است

هر قدر او صورت ماهش غباردار

او آنقدر به پیش خدا اعتبار دار

شد در سپاه حرم شاه کاردار

فرزند حیدر ا

• جمعه
• 24
• مهر
• 1394
• ساعت
• 14:32
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

قسم، به حبيب و به عابس يا رب، به حرّ و به طفلان زينب

يا رحمان و الرّحيم معبود عالمين

مدد كن باشم از صحابۀ حسين

الهي بالحسين

خدا، به حق گلهاي حسيني، سربازان عشق خميني

مدد كن كه همه با شوري منجلي

باشيم با يا حسين يار سيد علي

الهي بالحسين

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 29
• مهر
• 1394
• ساعت
• 05:51
• نوشته شده توسط
• حمید

قربان دین و مذهب هستیم آلاله های زینب هستیم

از غربتت جان بر لب هستیم آلاله های زینب هستیم

ای بر نبی نور دو عین بده اجازه یا حسین

تا در رهت ای کربلایی جان را کنیم از غم فدایی

ما هم شویم آخر چو اکبر آلاله ای خیر النسایی

******

ماه منیر ما حسین جان نعم الامیر ما حسین جان

ای بی نظیر ما حسین جان نعم الامیر ما حسین جان

هستیِ ما قربان تو قربانی طفلان تو

به جنگِ با این قوم اعدا رخصت بده بر ما تو مولا

از بهر این خواهش دهیمت تو را قسم به حق زهرا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 29
• مهر
• 1394
• ساعت
• 07:30
• نوشته شده توسط
• مجید قنبری

حقّ دل خسته و اشك روانم حسين

رخصت ميدان بده بر پسرانم حسين

حسین من حسین من...

با دم يا فاطمه هوايي ات مي شويم

هم دو گلم هم خودم فدايي ات مي شويم

بده اجازه حسين تو را به حقّ خدا

تا دو عزيزم شوند در ره تو سر جدا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• چهارشنبه
• 29
• مهر
• 1394
• ساعت
• 12:40
• نوشته شده توسط
• حمید

بمیره خواهر برای تو داداش/ برای درد و غمای تو داداش

بچه آوردم برا همین روزا / تا این که باشن فدای تو داداش

این هدیه ها رو از دست خواهر

قبولشون کن قسم به مادر

میخوان که پر پر بشن براتو

شبیه عون و عباس و اکبر

بچه ها سر بلندیِ مادر به دستای شماست

آخه دایی تنها میون لشگر حرومیاست

برید به میدون بچه ها دعامه پشت راهتون

ایشالا که خون شما محافظ خون خداست

واویلتا واویلتا واویلتا

به روی خاکه داغ کربلا / میون مقتل نعش بچه ها

دل حسین خونه از قدشون / زینب نیومد بیرون از خیمه ها

میترسم اقا وقتی نبینه

نعش پسر هاش روی زمینه

شرمنده شه از چشمای زینب

غصه ی زینب تنها همینه

تا که حسین فاطمه این تن

• یکشنبه
• 3
• آبان
• 1394
• ساعت
• 13:59
• نوشته شده توسط
• حمید

گر چه قابل ، ندانی گل من

این دو طفل است ، همه حاصل من

مهربانا ، مسوزان دلِ من

سالارم ، عزیزم برادر

سالارم ، ببینی شرم خواهر

غریبم (۳)

آه از این غریب و ، آه از این کربلا

مرد جنگی نمانده ، در این خیمه­ها

واویلا (۲)

گر نخواهی ، شوم سر شکسته

کنج خیمه ، من و قلب خسته

آسمانِ غم و دستِ بسته

حسینم ، ببینی نو گلانم

حسینم ، دو سرو جوانم

حسینم (۳)

جلوه­ی هاشمی ، شیوه­ی رزمشان

بهر یاری تو ، همت و عزمشان

ثارالله (۲)

شاعر : احسان پیریابی

دانلود سبک

• دوشنبه
• 4
• آبان
• 1394
• ساعت
• 06:42
• نوشته شده توسط
• حمید

امیری حسین و نعم الامیره
که قلب عدو رو نشونه می گیره
نخور غصه داداش ، هنوز من نمردم
دو تا غنچه هامو به دستت سپردم
حسین یابن الزهرا حسین یابن الزهرا
بده اذن میدان به این شیر نرها
برادر نگاهی تو را جان زهرا
توی صورتاشون یه نور امیده
حالا اسم مادر به دادم رسیده
حسین یبن الزهرا حسین یبن الزهرا

شاعر : حمید جواد زاده

دانلود سبک

• دوشنبه
• 4
• آبان
• 1394
• ساعت
• 16:05
• نوشته شده توسط
• حمید

تنهات نبینم ای غریب فدای اون اشک چشات
ببینی که اومد داداش فدایی های بچه هات
سپاه خواهراومده با اسبهای زین شده
تا که بگیره داد تو از مردم نفرین شده
هدیه هامو قبول کنو ، رؤیاهامو نکن سراب
به روزگار سرد من ، خورشید زندگی بتاب
بزار که حرفای دلم ، نگفته باقی بمونه
دردای چندین ساله مو ، جز تو کسی نمی دونه
*****
از داغ این نوجوونا فکر نکنی که می شکنم
تمام عالم می دونن یار همیشگی ت منم
تنها توی این داغه که نمی بینی گریه هامو
تمام زندگی م حسین فدای تار موی تو
بزار سرم بلند باشه ، مثل سرت رو نیزه ها
بزار که همراهت باشن ، عاشقتن این بچه ها
بزار که یاس پرپر ، میون گودالت باشن
بزار که نذر چشمای ، ناز علمدا

• پنج شنبه
• 14
• آبان
• 1394
• ساعت
• 14:44
• نوشته شده توسط
• حمید

زینب تو شده از داغت پره ناله

زینب تو با خودش آورده دو لاله

زینب تو از تو دل کندنش محاله

با این دو چشم گریون با آه قلب سوزان

از زینبت قبول کن این منمو دو طفلان

دلم رو بر تو بستم از تو خجل من هستم

فدای تو الهی بشه تموم هستم

واای هر ئو طفلم به شور وشینن

واای هردوشون سرباز حسینن

رجز خونای کربلا دلاورای زینبن

این دوتا ذوالفقار برا دختر شیر عربن

حسین من حسین

سخته برام نبینم دلخونی برادر

سخته برام بی یار ومحزونی برادر

سخته برام چقده پریشونی برادر

بزار برن دو طفلم بشن برا تو پرپر

بزار که آبروشن برای قلب مادر

بزار به پات بمونن آقا تا روز آخر

شهید بشن کنارت مثل علی اکبر

واای ای عزیزم

• دوشنبه
• 18
• آبان
• 1394
• ساعت
• 15:17
• نوشته شده توسط
• حمید

لشکر کوفه به میدان دو برادر می دید

کربلا بار دگر عرصه ی محشر می دید

وقت تکبیر شد و گفت که ما شاالله

پسر فاطمه رزم دو دلاور می دید

بین میدان بلا رزم نمایان کردند

رزمشان کاش که می شد خود مادر می دید

عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند

بدنی داشت به خود زخم مکرر می دید

بی هوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت

حنجری داشت به خود تیغه ی خنجر می دید

کاکل هر دو به دستان حرامی ها بود

دو بدن داشت به خود زخم برابر می دید

چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین

بار دیگر دو بدن پاره و بی سر می دید

خونجگر بین حرم مادرشان بی تاب است

شد دلش قرص که هم پای غم ارباب است

شاعر : مسعود اصلاني

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 04:07
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

هر چه از روز واقعه می رفت

دل عاشق به شور می افتاد

داشت کم کم غروب می آمد

داشت از عشق دور می افتاد

یک به یک جمع عاشقان را دید

که چـگونه پی لقــا رفتنـد

مثـل پروانـه ها، پرسـتوها

بهر دیــدار با خـــدا رفتند

با خودش زیر لب سخن می گفت:

خیمه ها خالی از دلاورهاست

نوبتـی هـم اگر حســـاب کند

نوبت انقــلاب خواهــرهـاست

در یـم عاشــقی شنــاور شد

دل خــود را به مـوج دریــــا زد

هر چه از عشق می رسد نیکوست

رفت مجنــون و رو به لیـلا زد

به کمر بست جوشـن خود را

مثل مـادر حماسـه بر پا کرد

رفت و استـاد در برابر شاه

با فغـان اســتغاثه بر پـا کرد؛

ای سلیمان به درگه کرمت

ســینـه ای پــر ز آه آ

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 04:13
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

هرچه مستی ها فزونتر ، هست ساغر بیشتر

چون پیام عاشقی دارد پیمبر بیشتر

عشقِ خواهر باشد و مِهرِ برادر بیشتر

دارد اصلاً کربلا از کوفه لشگر بیشتر

گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم

دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم

من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین

با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین

بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین

هستی خود را به لشگرگاه آوردم حسین

میوۀ دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت

پارۀ جان پروراندم تا شود قربانی اَت

نو غلامانم اگر شمشیر گردانی کنند

راهی کویِ دَرَک یَلهای میدانی کنند

یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند

قلب لشگر را شکافند و مسلمانی کنند

من به دست خویش دادم درس عز

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 04:15
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

گفتن از زینب و عشقش به تو کار زهراست

زینبی که همه‌ی دار و ندار زهراست

پرورش یافته‌ی باغ و بهار زهراست

باعث فخر همه ایل و تبار زهراست

عمه نه؛ مادر سادات پس از زهرا اوست

هیچ کس ثانی زهرا نشود، تنها اوست

خواهرت هست و بر این فیض مباهات کند

همه را مست خودش وقت مناجات کند

قبل تکبیر اذان با تو ملاقات کند

بهتر از حضرت عباس مواسات کند

شیرزن نه به خدا خالق غیرت زینب

حافظ خانه‌ی توحید و امامت زینب

نشر این عشق فقط از کرم زینب توست

عاشقی مشق شده با قلم زینب توست

هرچه غم در دل ما هست غم زینب توست

سرّ تربت که شفا از قدم زینب توست

کربلا جلوه‌گهِ محترم زینب شد

پیش‌تر از حرم تو حرم زینب شد

آمد

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 04:17
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

خالق آزادگی اسیر نگردد

آینۀ فاطمی حقیر نگردد

همچو حسینم کسی امیر نگردد

کس چو پسرهای من دلیر نگردد

یاد شما باشد ای تو آیۀ توحید

که نوه های امیر خیبر و بدرید

من به شما درسهای میمنه دادم

شیوۀ جنگی فنون میسره دادم

درس دفاع از حریم فاطمه دادم

دست شما از شجاعت آینه دادم

هرچه که دارید خرج یار نمائید

که نوه های امیر خیبر و بدرید

حال مهیّا شود حمایل و سربند

محضر مولا روید با دل خرسند

گاه به گریه روید گاه به لبخند

سرورتان را دهم به فاطمه سوگند

تا برسید از سوی امام به تایید

که نوه های امیر خیبر و بدرید

دایی محبوبتان امیر جهان است

همچو حسن نام او کلید جنان است

لنگر عرش و ستون کون و مکا

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 04:21
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

ما غنچه های نورس گلزار زینبیم

ما تحفه های او به تو دلدار زینبیم

گل هدیه می کنند به هم ، عاشقان پاک

ما هم دو گل ز پهنه ی گلزار زینبیم

ما حاصل نماز شب آن مطهره

ما هر دو نور دیده ی بیدار زینبیم

ما پای روضه های پر اشکش نشسته ایم

دل سوخته ز آه شرربار زینبیم

شیر محبت تو از او نوش کرده ایم

پرورده با ولایت تو یار زینبیم

ابناء زینبیم و ز سینه زنان تو

ما بانیان هیئت انصار زینبیم

تیغ برنده ایم و به قلب عدو زنیم

سرباز کوچکیم و دو سردار زینبیم

شمس الضحای مصحف ام المصائبیم

مهتاب عشق ، شمع شب تار زینبیم

دشمن چه باک ، نیزه و شمشیرمان زند

ما شاهدان جلوه ی ایثار زینبیم

امروز اگر به لجه ی خون د

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 10:40
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

یحییِ بـاز مانـده ز ایـل و تبـارِ من

ای جان كه جانِ بی تو نیاید به كارِ من

معراجِ خواهرانه­ی من در مدارِ توست

سیبِ بهشتی، ای خـوشیِ روزگارِ من

ای موجِ مویه های مـرا ساحلی صبور

آغوشِ گـرمِ گریـه­ی بی اختیارِ من

از طالعی كه دستِ مرا بسته دلخورم

انصاف نیست از چه نشد بخت یارِ من!

پس داده اید تحفه­ی نا چیزم ای كریم؟

هرگز نـبود از تـو چنین انتظارِ من

خیلی نبود خواهشِ زینب كه رد كنی

اینـقدر بود پیـشِ شـما اعتـبارِ من؟

راضی به كمتر از علی اكبر نمی­شوی

وقتی­است خون بهایِ تو پروردگارِ من

سرمه كشیده اند و كفن پوش گشته اند

این دو ز جان گذشته­ی طوفان سوارِ من

هم می دوند با سر و هم می دهند س

• دوشنبه
• 5
• مهر
• 1395
• ساعت
• 10:42
• نوشته شده توسط
• ح.فیض