مدايح حضرت زینب سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

شعر مدح حضرت زينب( س) ( بر آل عبا تو نور عینی زینب) *

3689
6

شعر مدح حضرت زينب( س) ( بر آل عبا تو نور عینی زینب) بر آل عبا تو نور عینی زینب
تو پشت و پناه عالمینی زینب
در فضل و شرافتت همین بس باشد
اینکه تو شریکة الحسینی زینب
***
خورشید نجابت و ادب یا زینب
با فضل و وقار، منتجب یا زینب
در اوج شکوه مثل کوهی بانو
هستی تو عقیلة العرب! یا زینب
***
ای آینه عصمت زهرا! زینب
در صبر و وفا بدون همتا! زینب
تو محرم رازهای مولا بودی
چون فاطمه ای ام ابیها! زینب
***
تو مهر قبول کربلایی زینب
زهرای بتول کربلایی زینب
ای وارث نهضت حسین بن علی!
در شام، رسول کربلایی زینب
شاعر : یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح حضرن زینب (س) ( تندیس وقار و آیت حلم) *

9344
11

شعر مدح حضرن زینب (س)  ( تندیس وقار و آیت حلم) تندیس وقار و آیت حلم
تدریس وفا حکایت علم
مستوره ی بزم گاه عرفان
منظومه کهکشان ایمان
اثبات حیا ثبوت عصمت
بینایی چشم قدس و عفت

ماه فلک آفرین تقوا
همزاد حیا قرین تقوا
اسطوره همت و شهامت
اعجوبه کارگاه خلقت
ترکیب حیا و جوش مذهب
آورده زنی به نام زینب
شاعر : محمد عابد تبریزی

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ترکیب بند مدح و مرثیه حضرت زینب(س)(نماز عشق به پا می کنم به نام حسین) * قاسم نعمتی

2629

ترکیب بند مدح و مرثیه حضرت زینب(س)(نماز عشق به پا می کنم به نام حسین) نماز عشق به پا می کنم به نام حسین
به نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین
به نام نامی معشوق شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است
نماز سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که گویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کربلا هردو تربت عشق است
شب ولادت وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر آزاده
اگر پیاله ی ما بوی چشم تو

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر نوحه حضرت زينب(س) (عالم شده، کربلای زینب ) *

2643
2

شعر نوحه حضرت زينب(س) (عالم شده، کربلای زینب ) عالم شده، کربلای زینب
گرید جهان، در عزای زینب

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله

در سینه‌ها، شد نفس شراره
داغ زهرا، تازه شد دوباره

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله

یابن‌الزهرا، خواهر آمد از راه
قرآن بخوان، یا اباعبدالله

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله

ون بر دل، لاله‌های دین است
صاحب‌عزا، زین‌العابدین است

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله

ای دل بسوز، بهر زینب ایدل
دارد به سر، جای چوب محمل

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله

یک لاله و، این همه نشانه
کعب نی و، ضرب تازیانه

واویلتا یا بقیة‌الله
واویلتا یا بقیة‌الله
ای نازنین، بلبل مدینه
بر عمه‌ات،

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) ( ای وجودت تمامِ ثارالله ) *

1735

شعر مدح حضرت زينب (س) ( ای وجودت تمامِ ثارالله ) بند اول

ای وجودت تمامِ ثارالله
وی علمـدار بـام ثارالله
پایــدار همیشۀ توحید
پاسـدار قیــام ثــارالله
به تو دین متکی است تا محشر
از تـو پاینـده نام ثارالله
به قیام حسین‌گونۀ تو
تـا قیـامت سلام ثارالله
هر کلام تو یک حماسۀ خون
هـر نفس یـک پیــام ثارالله
همره و هم‌مـرام و همسنگر
همـدم و هـم‌کـلام ثارالله

ذوالفقـارِ زبـان تـو در کام
تیـغ حـق در نیــام ثارالله
نام تو، وصف تو، فضیلت تو
سخنِ صبح و شـام ثارالله
دل نــورانی تــو از آغـاز
بــود بیــت‌الحرام ثـارالله
چون تو خواندی خطابه، خونِ گلو
گشت شیرین به کام ثارالله
صحبتت: چشمه‌های علم علی
حــرمتت: احتــرام ثـارالله

بی تو دین را بقا نبود، نبود
کرب

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) (صبـر یـک قطره و تـو دریایی ) *

4280
6

شعر مدح حضرت زينب (س) (صبـر یـک قطره و تـو دریایی ) بند دوم

صبـر یـک قطره و تـو دریایی
حلـم یک لالـه و تـو صحرایی
بعد حیدر تو حیدری به سخن
بعـد زهــرا فقـط تــو زهرایی
هاجـر دو ذبیحِ خفته به خون
مریــم هیجــده مسیحـــایی
قیمت اشک توست خون حسین
بلکه خود یک حسینِ تنهایی
قهرمان، شیرزن تو را خوانم؟
بـه خــدا فـوق فوق اینهایی
علم یـک آیـه و تویـی قرآن
علم یک صورت و تو معنایی

پـدرت زینـتِ تمـام وجـود
تـو کـه هستــیِّ زیب بابایی
برده دل از حسین، یک نگهت
بس‌که در چشـم او دل‌آرایی
مادر زهد و عصمت و تقـوا
دختر قدر و نور و طاهـایی
فاتـح کـربلا و کـوفه و شام
صـاحب خطبه‌هـای غرایـی
هر بلایی به چشم تو زیباست
خود به چشم خدا چه زیبایی

شهدا از تو زنـدگی دار

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) (تو ز تجلیل برتری زینب) *

1817
-2

شعر مدح حضرت زينب (س) (تو ز تجلیل برتری زینب) بند سوم

تو ز تجلیل برتری زینب
تو هماننـد مادری زینب
تا صدایت به کوفه گشت بلند
همه گفتند حیدری زینب
بــاعث سرفـــرازی اســلام
با سرِ شش برادری زینب
جز امامت که هست خاص حسین
بـا امـامت برابری زینب
منجـی چارمیـن ولـیّ خـدا
در کنـار بـرادری زینب
به خدا غیـر چــارده معصوم
از همه مردها سری زینب

همچنان از خطابه‌ات پیداست
که تو زهرای دیگری زینب
دخت زهرا، ولی کدامین دخت
دختِ اسلامْ‌پروری زینب
بلکه همـراه مـادرت زهـرا
مــادرِ اهل محشری زینب
تــو بــه نخــل امیــدِ ثــارالله
ریشه و شاخه و بری زینب

خلق را سر به سر در آن صحرا
ذکر یا زینب است و یا زهرا
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) (لب خود تا به خطبه وا کردی ) *

1712
1

شعر مدح حضرت زينب (س) (لب خود تا به خطبه وا کردی ) بند چهارم

لب خود تا به خطبه وا کردی
بـاالله اعجـازِ مرتضـی کردی
کوفـه شـد کـربلای دیگر تو
شـام را هـم تـو کـربلا کردی
تو به یک خطبه، حقّ و باطل را
تـا قیـامت ز هـم جـدا کردی
مثـل مـادر بـرای یــاری دین
بارهـا خـویش را فــدا کردی
جان به کف داشته چهل‌منزل
بـه امــام خــود اقتـدا کردی
در قنوت نماز شب به حسین
اشک افشانـدی و دعـا کردی

دست‌هــای یزیـد را بستــی
نهضت شـام را بـپـا کـردی
بـا نگـاه حسیـن از دل طشت
چشم خود بستی و حیا کردی
تو بـه گـودال شکرهـا گفتی
تو کـه تقـدیر از خـدا کردی
چه کشیـدی مگر به بزم یزید
کـه گریبـان خـود قبا کردی

لب و دندان و چوب و طشت و شراب؟
از چـه رو آسمـان نـگشت خـراب

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) ( نفست جـانِ سیدالشهداست) *

1639

شعر مدح حضرت زينب (س) ( نفست جـانِ سیدالشهداست) بند پنجم

نفست جـانِ سیدالشهداست
روح و ریحان سیدالشهداست
قامتت در ریـاض رضوان هم
سرو بستـان سیدالشهداست
خطبه‌های همیشـه زندۀ تو
متن قـرآن سیـدالشهداست
از سر نیـزه‌ها به زخم سرت
چشم گریان سیدالشهداست
عضو عضو تو ای همه توحید
پر ز ایمـان سیـدالشهداست
می‌توان در مقام و وصف تو گفت
آنچه در شان سیدالشهداست

در ثنـایت به نیزه در حرکت
لب عطشـان سیدالشهداست
نامۀ عاشقانــه‌ات بــه خـدا
جسم عریان سیدالشهداست
تا زمین و زمان به امر خدا
تحت فرمان سیدالشهداست
نـام تـو، مدح تو، فضائل تو
ذکـر یاران سیدالشهداست

از خـداوندگار و خلق مدام
به تو و صبر تو، سلام سلام
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) ( سرفرازی که شد خمیده، تویی) *

1631
1

شعر مدح حضرت زينب (س) ( سرفرازی که شد خمیده، تویی) بند ششم

سرفرازی که شد خمیده، تویی
وارث مـــادر شهیــده تــویی
آنکه خورشیدِ خفته در خون را
شسته با اشک هر دو دیده تویی
آنکـه بــا تیـغ نطق حیدری‌اش
پــردۀ خصــم را دریـده تویی
آنکــه هــر تلخـیِ مصیبت را
شهد جان کرده و چشیده تویی
آنکــه بهــر بقــای عـاشورا
یک جهان شورآفریـده تویـی
آنکه زخم درون و زخم سـرش
آسمان را به خون کشیده تویی

باغبانــی کــه لاله‌هــایش را
دست گلچین به تیغ چیده تویی
زائـری کز هـزار و نهصـد زخم
پاسخ خـویش را شنیـده تویی
آسمانـی کــه بـی‌ستاره شــده
مهر و ماهش به خون طپیده تویی
آفتابی که گشته چل منزل
دور هجده سرِ بریده تویـی

ذکر سرها هماره بود به لب
السلام علیک یا زینب
*

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) (سال‌هــا تـا ابــد هـزارۀ توست ) *

1790

شعر مدح حضرت زينب (س) (سال‌هــا تـا ابــد هـزارۀ توست ) بند هفتم

سال‌هــا تـا ابــد هـزارۀ توست
روزهــا روز یـــادوارۀ تــوست
کوفــه و شـام بعــد عــاشورا
شاهـد نهضـت دوبــارۀ تــوست
همچنان بغـض در گلــو مانــده
نفس کوفـه بــا اشــارۀ تـوست
این تـن گوشـوار عرش خداست
یا تو عرشی و گوشـوارۀ تـوست؟
سنـگ قعـر جهنّمـش خــوانند
دل هر کس که بـی‌شرارۀ توست
این بوَد حلق چاک چاک حسین
یا همان قلب پاره‌پـارۀ تـوست؟

اشــک شب‌هــای آسمانـی‌ها
خون هفتاد و دو ستارۀ توست
نظـر لطف تو، بـه گریۀ ماست
اشک شرمنـده از نظارۀ توست
همــه بیچــاره‌ایم و چــارۀ مـا
نظــر رحمــت همــارۀ تـوست

چشم مـا در مصیبت تـو گریست
گر پسندی تو، بهتر از این چیست؟
********
شاعر : حاج غلامر

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زينب (س) ( به خداونــدی خـدا سوگند) *

2931
2

شعر مدح حضرت زينب (س) ( به خداونــدی خـدا سوگند) بند هشتم

به خداونــدی خـدا سوگند
به امامـان جدا جـدا سوگند
به محمّد، به فاطمه، بـه علی
به تمامــیّ انبیــا ســوگند
به حسینی که تشنه لب، او را
سـر بریدنـد از قفـا سـوگند
بـه دو دست بریدۀ عباس
که جدا شد به کربلا سوگند
به همان سینۀ شکسته که گشت
از سـم اسب، توتیـا سـوگند
به همان طایری که با دمِ تیر
ذبـح گردیـد در هـوا سوگند

به یتیمی که چون خیام حسین
سـوخت دامانش از جفـا سـوگند
به خروش تو و به خون حسین
بـه دو دریـای اشـک مـا سوگند
بـه حسین و بـه ظهـر عــاشورا
بــه نواهــای نــینوا ســوگند

به خدایی که بود و باشد و هست
بـی تو اسـلام رفته بود از دست
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینب(س)(زینب زنی شگفت، به نام محرم است) *

1866

شعر مدح حضرت زینب(س)(زینب زنی شگفت، به نام محرم است) زینب زنی شگفت، به نام محرم است
این زن چقدر شکل قیام محرم است
نامش همیشه حس عطش می دهد به شعر
یادش درست، مثل سلام محرم است
در این همه شرنگ یزیدی که می وزد
شهد بهشتی است و به کام محرم است
او مرجع تمام سوالات عاشقی است
او امتداد راه امام محرم است
در مشک تشنه، عکس رخ یار دیده است
عمری است غرق شرب مدام محرم است
اصلا همیشه قصه به او ختم می شود
یک تن که نیست، بلکه تمام محرم است
یاللعجب چه حال غریبی نشسته است
در " ما رأیتُ..."ی که پیام محرم است
#
زینب هنوز مانده و فریاد می کشد
در کار ِ نشر ِ نور ِ مرام ِ محرم است
" هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
او راز ِ سبز ِ ثبت ِدوام ِمحرم است ! "

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینب(س)(امشب خدا به کوثر خودداد کوثری) *

1866

شعر مدح حضرت زینب(س)(امشب خدا به کوثر خودداد کوثری) امشب خدا به کوثر خودداد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا این که در لباس زن آمد پیمبری
یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری
این شیردختری است که شمشیر حیدر است
سر تا قدم امام حسین مکرراست
این پاک تر زحاجرو حواو مریم است
سر تاقدم صحیفۀ آیات محکم است
در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است
ام المصائب است نه ام المحرم است
این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است
طاها و قدرو کوثرو فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمۀ بی معلمه
بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آر

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصائب حضرت زینب(س)(آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند) *

2678

شعر مصائب حضرت زینب(س)(آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند) آنان که مشق اشک مرتب نوشته اند
با خط عشق این همه مطلب نوشته اند
آنان که بال گریه در آورده اند را
هم دوش انبیاءِ مقرب نوشته اند
این چند خط مختصر اما مفید را
هر روز خوانده اند که هر شب نوشته اند
تقدیر دو پیالۀ ما را هزار سال
پیش از شروع گریه لبالب نوشته اند
تکلیف چشم های مرا از همان نخست
از روی اشک حضرت زینب نوشته اند
یعنی که تشنگی ام از این مشرب است و بس
یعنی امام گریۀ ما زینب است و بس
ای دختر تجلی توحید آمدی
ای ماه! روی دامن خورشید آمدی
ای لاله ای که قبل شکوفایی ات حسین
هرگز چنین شکفته نخندید آمدی
هر چند در حجاب ولایت نهفته ای
روشن تر از تمام موالید آمدی
در خانۀ زمینی زهره از آسمان
ای ماه، ای

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(رسید مژده که ماه جمادی الاولی ٰست ) *

1960

مدح حضرت زینب(س)(رسید مژده که ماه جمادی الاولی ٰست ) رسید مژده که ماه جمادی الاولی ٰست
مه مبارک میلاد زینب کبراست
دهید مژده به ختم رسل که این مولود
ولادت دگر پارة تنت زهراست
خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر
که خیر، قطره و، خیر کثیر او دریاست
سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم
که او به فاطمه آیینة تمام نماست
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
جمال انورشان در جمال او پیداست
هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده
به سینه اش طپش قلب سیدالشهداست
مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی
خدا گواست که اوصاف او کلام خداست
مقام یذهب عنکم گرفت این دختر
یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست
نماز شب به نماز شبش نماید فخر
دعا به هر نفس او نیازمند دعاست
خجسته چهرة او مصحفی به چشم حسین
چه مصحف

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(تو کیستی نایبة الحیدری) *

2075
1

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(تو کیستی نایبة الحیدری) تو کیستی نایبة الحیدری
فاطمه را فاطمه ی دیگری
دوازده امام معصوم را
عمّه ای و دختری و خواهری
تو در مقام صبر و حلم و رضا
خدا گواه است که پیغمبری
تو زینبی زینت اُمّ و ابی
تو افتخار پدر و مادری
تو در چهل صحنه ی ایثار و صبر
با پسر فاطمه همسنگری
تو میوه ی درخت شرم و حیا
تو صدف عفاف را گوهری
تو پا به پای مادرت فاطمه
روز جزا شفیعه ی محشری
تو در شجاعت و شهامت، حسین
تو آسمان صبر را محوری
تو باب زهرایی و باب الحسین
تو بر حوائج خلایق دری
تو روز تنهایی خون خدا
نه یک نفر یار که یک لشکری
تو از منای سرخ کرب و بلا
حسین را بهین پیام آوری
تو دختر فاطمه یا فاطمه
تو کوثرِ کوثر، یا کوثری
تو یک زنی یک زن مرد آفرین
ت

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(خوبان روزگار مسلمان زینبند) * محمد حسین رحیمیان

7839
29

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(خوبان روزگار مسلمان زینبند) خوبان روزگار مسلمان زینبند
دیوانۀ حسین و پریشان زینبند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حتما کنیز و پیر غلامان زینبند
در جنت الحسین تمام حسینیان
هستند غرق ناز که مهمان زینبند
مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان
بیچارۀ طنین حسین جان زینبند
هفتاد و چند کشتۀ آقای کربلا
مردان آسمانی گردان زینبند
عباس با تمام جلال و ابهتش
بوده غلام حلقه به گوش و رعیتش
مدیون او کرامت صاحب کمال ها
شد نام او اجازۀ پرواز بال ها
یک شب بدون نافله از عمر او گذشت
این جمله را نوشته خدا در محال ها
کوری چشم خیرۀ ابن زیاد ها
زیباست در نگاه ظریفش محال ها
او مثل مادر و پدرش بی قرینه است
شرمنده می شوند ز وصفش مثال ها
شعرم به درد مدح و م

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(گوهر بحر ولایت پاسدار دین، توئی) *

1847
1

مدح حضرت زینب(س)(گوهر بحر ولایت پاسدار دین، توئی) گوهر بحر ولایت پاسدار دین، توئی
در سپهر روشن روحانیان پروین، تویی
دختر شیر خدایی نور چشم فاطمه
پیکر مهر و وفا را زیور و آذین، تویی
چشمۀ علم و فضیلت اسوۀ حلم و حیا
مذهب عشق و صفا را مکتب و آئین، توئی
سینه ات گنجینۀ اسرار قرآن مبین
ای کلام الله ناطق، دختر یاسین، تویی
پشتبان سنگر تقوائی و روح حجاب
عطر جانبخش حیاء را نافۀ مشکین، توئی
در بلاغت یادگار مرتضائی زینبا
آتشین نطق علی را شیوۀ شیرین، تویی
یکه تاز عرصۀ ملک صفات و عصمتی
بانوان را رهبر و سر حلقۀ تمکین، تویی
بهر احقاق حقوق سرور آزادگان
در میان قوم باطل دیدۀ حق بین، تویی
چوبۀ محمل شد از خون سرت رنگین ز عشق
شادی "عنقا" را نشاید تا دل غمگین، تویی

  • دوشنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(مادرت آسمان خوبی ها) *

2021

مدح و مصائب حضرت زینب(س)(مادرت آسمان خوبی ها) مادرت آسمان خوبی ها
پدرت از اهالی بالا
ای که شاگرد اشک تو آدم
ای هوادار عشق تو حوّا
گوشه ای از نجابتت مریم
شمّه ای از عروج تو عیسی
متحیّر ز صبر تو ایوب
متوسل به طور تو موسی
همه شاگرد مکتبت هستند
از مسیحی گرفته تا بودا
پرچم کربلا به شانه ی توست
ای علمدار عصر عاشورا
فتنه ها را تو بر ملا کردی
کربلا را تو کربلا کردی
روح مضمون ناب یعنی تو
رمز پاکی آب یعنی تو
وامدار تلألؤ ات خورشید
حضرت آفتاب یعنی تو
ملأت کلّ شی یا زینب
همه با این حساب یعنی تو
صاحب رأیت القیام حسین
واژه ی انقلاب یعنی تو
منجی تنگنای آخرتی
پس حساب و کتاب یعنی تو
غیر محرم کسی ندیده تو را
جلوه ی در حجاب یعنی تو
جنس نوری عقیله ی عشقی
تو

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(استقامت در لغت صبر است و معنا زینب است) *

4686
2

مدح حضرت زینب(س)(استقامت در لغت صبر است و معنا زینب است) استقامت در لغت صبر است و معنا زینب است
صبر باشد قطره ای ناچیز و دریا زینب است
در جهان آفرینش بهترین زن فاطمه است
بین زن ها بهترین زن بعد زهرا زینب است
زینت دوش نبی باشد حسین بن علی
آنکه باشد زینت دامان بابا زینب است
آنکه نطق آتشینش کوفه را زیر و زبر
کرد و شد آینده ساز خلق دنیا زینب است
آنکه در تاریخ نامش می درخشد تا ابد
فارغ التحصیل دانشگاه مولا زینب است
آنکه سر خط جهاد فی سبیل الله را
با اسارت رفتن خود کرد امضا زینب است
ژولیده نیشابوری

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(ع)(زينب آمد شام را تسخير كرد) *

1640
4

مدح حضرت زینب(ع)(زينب آمد شام را تسخير كرد) زينب آمد شام را تسخير كرد
با زبانش كار صد شمشير كرد
زينب آن علامه والا مقام
كربلا را مو بمو تفسير كرد
تا طلسم سا يه ها را بشكند
آيه هاي نور را تقرير كرد
پادشا ه بي سپا ه شا م شد
عالمي را ما ت از اين تدبير كرد
زينب آن ميرا ث دار كربلا
صحنه ها را یک به یک تصو ير كرد
روز ها را روز عا شو را نمود
كربلا را نيز عا لمگير كرد

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

مدح حضرت زینب(س)(عاشق شدیم و عاشق حیران ماشدند) * علی اکبر لطیفیان

1924

مدح حضرت زینب(س)(عاشق شدیم و عاشق حیران ماشدند) عاشق شدیم و عاشق حیران ماشدند
قومی اسیر زلف پریشان ما شدند
آنقدر عاشقیم که عشاق روزگار
مبهوت اشتیاق گریبان ما شدند
روح القدس شدیم وتمامی شاعران
گرم غزل سرایی دیوان ما شدند
یوسف شدیم وبهر تماشای حال ما
صدها عزیز راهی زندان ما شدند
آنقدر آمدیم ومسلمان او شدیم
آنقدر آمدند ومسلمان ما شدند
ما عاشقیم عاشق حیران زینبیم
تکفیرمان کنید مسلمان زینبیم
مارا نوشته اند برای گدا شدن
سائل شدن ، اسیر شدن ، مبتلا شدن
از آنطرف خلاصه دری باز میشود
می ارزد انتظار به این آشنا شدن
عشاق سنگ خورده ی دیوار زینبیم
پس واجب است غرق تماشای ما شدن
وقتی مسیر جای قدمهای زینب است
میلی نمیکنیم به جز خاک پا شدن
اول طواف بعد منا پ

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(بالش شکسته بود ، پریدن نداشت که) *

1550

مدح حضرت زینب(س)(بالش شکسته بود ، پریدن نداشت که) بالش شکسته بود ، پریدن نداشت که
آن زن که نای و پای دویدن نداشت که
با کاروان خسته به سمت چه می دوید؟
هر قدر می دوید رسیدن نداشت که!
هر روز پر فراق ، پر از درد ، مثل شمع
می سوخت لحظه لحظه و دیدن نداشت که
آن چادری که کرد تیمم به خاک راه
کی از سرش کشید؟ کشیدن نداشت که!
هی ناله ، ناله ، ناله و فریاد و اشک و آه
هی مویه ، مویه ، مویه ، شنیدن نداشت که!
وقتی سر عزیز دلش روی نیزه رفت
حتی توان جامه دریدن نداشت که.
**
آن زن نگفته های دلش را به شام گفت
«آنجا که شهر ، گوش شنیدن نداشت که...»
***نیره قاسمی***
(گرمه)

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زینب(س)(اربعین)(عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) *

1809

شعر حضرت زینب(س)(اربعین)(عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم) عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم
گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم
ز جا برخیز ای صد پاره تر از گل! تماشا کن
که از جسم شهیدانت، دلی زخمی تر آوردم
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم
چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما
من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن
که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم
تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل!
که من بر تو خبرهای فراوان از سر آوردم
چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم
خبر از چوب و از لعل لب و طشت زر آوردم
ز اشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل
همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم
قد خم، مو

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(دل بـــاده بـنوش است سر خان عقیله) *

2074

مدح حضرت زینب(س)(دل بـــاده بـنوش است  سر خان عقیله) دل بـــاده بـنوش است سر خان عقیله
خـورده شب و روز از نمک و نان عقیله
هر قـلب حسینی که شده واله و شیـدا
در بزم حـسینی شـده مـــهمان عقیله
ما عبد و غلامیم به احـسان ابـــاالفضل
مجنون حـسینیم بـه احـســــان عقیله
خود یک تنه زهرا شد و حیدر شد و حالا
ارباب بود گـــوش بــه فــــرمان عقیله
در حوزه علمیّـه زهـــراییــه ، عبـــاس
زانو زده بــر مــنبر عـــرفـــــان عقیله
آنجا که شد آقای دو عالم تــک و تنهـــا
ســـرباز طـــراویـــده ز دامــــان عقیله
تفسیر شد از آه حـزینی که رهـــا کـرد
در کــــرببـــلا مــــریم قــــرآن عقیله
از غصّه معجر نه فقط قــلب حـــسینـش
در عرش، خـدا گـــشته پـــریشان عقیله
ای جن

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(تازه فهمیدم دلم از خاک پای زینب است) *

2981
1

مدح حضرت زینب(س)(تازه فهمیدم دلم از خاک پای زینب است) تازه فهمیدم دلم از خاک پای زینب است
اشکهای دیده ام از اشکهای زینب است
تازه فهمیدم دلم عصیان نمی گیرد چرا
این دل شوریده ام مست ولای زینب است
تازه فهمیدم که چشمانم چرا بی اشک نیست
از ازل آب و گلم غرق نوای زینب است
تازه فهمیدم که فریادم ز امداد کجاست
نعره های جانم از جنس صدای زینب است
«انتمُ المنصور» می دانید ای عشّاق کیست؟
این شما هستید، یاریتان برای زینب است
نسل عاشورا به صُلب کیست؟ در صلب شماست
ضامن نسل شما سوز دعای زینب است
ای برادرهای پیغمبر به دلهاتان سلام
سینه ی گرم شما مهد عزای زینب است
صورت زخم شما همچون اسیران بلاست
تا ابد عالم پر از درد و بلای زینب است
خیمه ی پر شورتان از خیمه های کربل

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح حضرت زینب(س)(گر چو ماهى به شب تار بر آيى زينب) *

1545

مدح حضرت زینب(س)(گر چو ماهى به شب تار بر آيى زينب) گر چو ماهى به شب تار بر آيى زينب
عاشق خسته كند عقده گشايى زينب
پادشاهى دو عالم به جُويى بفروشد
آنكه در كوى تو آمد به گدايى زينب
غصه جز سينه تو خانه ندارد بى‏بى
عشق را جز دل تو نيست سرايى زينب
خستگان را به قدمگاه شهادت برسان
اى كه ممتازترين راهنمايى زينب
لحظه مرگ ندا از دل زارم خيزد
اى گل عاطفه و عشق، كجايى زينب
منسب نوكرى ام مورد تأييد شود
گر به بالين من خسته بيايى زينب
در نماز غمِ عشاق كه بر سينه زند
كربلا كعبه و تو قبله نمايى زينب
نه فقط بانوى دلهاى حسينى هستى
عصمت اللَّهى و محبوب خدايى زينب
سرخى خون شهيدان ز تو پاينده بُود
كه گل نيلى صحراى بلايى زينب
اُختِ ثاراللهى و بنت ولى اللّهى
عمه منتق

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب(س)(چشمش گریست دشت به آتش کشیده را) *

1587

مصائب حضرت زینب(س)(چشمش گریست دشت به آتش کشیده را) چشمش گریست دشت به آتش کشیده را
بی تـاب گشت ســـــرخی حلـــق بریده را
آرام بر لبــــان عطشـــناک بوســـــــه زد
در بر گرفـت قامـــــــت در خون تپیــــده را
زینب! عمود خیـــمه عالم شکسته شد
وقتی که کوفه بر تو فرو بســـت دیده را
زینب! به گوشه گوشه صحرا صبور باش
گل های نوشکفتـــــه از شاخه چیـــده را
پیراهنــــی که بوی حسین تو می دهد
زینب! صبـــــور باش دو دست بریـده را
آنک بگو به پســـــتی و نامردمـــی بگو
آن سینه سرخ های به مقصد رسیده را
زینب بگو به پستــــی و نامردمـی بگو
این گرگــــهای وحشی یوسف دریده را
زینب بگو که از پس این شام می رسد
یک دست مهـــربان که بر آرد سپیده را

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

خطبه حضرت زینب(س)(در شام(می گوید از شکستن سرو تناورش) *

1730

خطبه حضرت زینب(س)(در شام(می گوید از شکستن سرو تناورش) می گوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش.
این زن درست مثل پدر حرف می زند
میراث مادر است دلِ داغ پرورش!
می گوید از سپید و سیاهی که دیده است
از قتل عام چلچله ها در برابرش
می گوید از زمانه، زمین آه می کشد!
خورشید ابر تیره کشیده ست بر سرش
از پاره پاره های جگر حرف می زند
از کاروان خسته ی بی یار و یاورش
این خطبه نیست! تیغه ی شمشیر این زن است
وقتی خرابه های دمشق است سنگرش
شمشیر از نیام دهان می کشد، ببین
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش

  • سه شنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد