غرق گل شد کربلا، چون رهگذار زينب است
يا که خونين مقتل يار و تبار زينب است
قامت موزون اکبر، سرو ناز کربلاست
چشمة اين باغ، چشم اشکبار زينب است
گلبن قاسم دهد بر اين گلستان خرمي
يادگار مجتبي، در روزگار زينب است
لالة عطشان اين گلشن، علي اصغر بود
شاهد اين گفته، قلب داغدار زينب است
در کنار علقمه، سروي مگر آتش گرفت
يا سراپا غرقه در خون، جان نثار زينب است؟
اين گلستاني که پامال سم اسبان شده
جسم و جان احمد و، دار و ندار زينب است
با چنين طوفان گلريزي، چه گلهايي شکفت
کس نميداند، خزان يا نوبهار زينب است
تا بياموزد رقيه، راه و رسم زينبي
در تمام صحنه ها، او هم کنار زينب است
گلشن آل خليل از آتش بيداد سوخت
عقل
- سه شنبه
- 24
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 15:05
- نوشته شده توسط
- یحیی