و خدا خواست گل باغ پیمبر باشی
پرورش یافته مکتب حیدر باشی
سعی کردی که دل از آیه عصمت ببری
از شمیم سخن وحی معطر باشی
درس ایثار گرفتی ز مسیحا نفسان
تا که با مریم قدّیس برابر باشی
زینب ای شیر زن کوه رسالَت بر دوش!
که قرار است در آینده تو رهبر باشی
حق همین است که تفسیر کنی قرآن را
ترجمان همه ی سوره کوثر باشی
کی گمان داشتی ای جلوه باغ ملکوت
چون شقایق هدف داغ مکرر باشی؟
باورت بود که یک روز به چشم نگران
شاهد واقعه ی سوختنِ در باشی؟
شرط عاشق شدن این است در آیین وفا
که ز سر تا قدم آیینه مادر باشی
عهد کردی که چو خورشید کند عزم سفر
سایه در سایه و همراه برادر باشی
آنچه زیبایی عشق است ببینی امّا
باز در
- چهارشنبه
- ۱۹
- مهر
- ۱۳۹۶
- ساعت
- ۱۹:۴۷
- نوشته شده توسط
- ح.فیض