متن روضه های امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

مقتل امام حسین دفن شهدا -(وقتی امام سجاد وارد کربلا شد دید مردم و طایفه بنی اسد آمده اند کنار) *

369

مقتل امام حسین  دفن شهدا -(وقتی امام سجاد وارد کربلا شد دید مردم و طایفه بنی اسد آمده اند کنار) وقتی امام سجاد وارد کربلا شد دید مردم و طایفه بنی اسد آمده اند کنار کشته ها و متحیر مانده اند و نمی دانند چه کنند!چون آنها نمی توانستند شهدا را بشناسند،چرا که شهدا سر در بدن نداشتند،گاهی نیز از یکدیگر می پرسیدند که آیا کدام یک از شهدا را توانسته اند شناسایی کنند اما هیچ کس نبود که پاسخ مثبت بدهد.

حضرت جلو رفت،خود را معرفی کرد و به آنها فرمود برای چه کاری به آن جا آمده است!

هر یک از شهدا را که دفن می کردند، حضرت او را معرفی می کرد و نام دیگر مشخصاتش را بیان می کرد،آن جا تنها صدایی که به گوش می رسید صدای گریه و ناله بود.

بنی اسد همچون سیل،اشک می ریختند و زن ها موهای خویش را پریشان کرده و به ص

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

روضه های شب جمعه -(کفنی بر آن حضرت یعنی سید الشهدا(ع) پوشیده شد و) *

603

روضه های شب جمعه -(کفنی بر آن حضرت یعنی سید الشهدا(ع) پوشیده شد و) پیراهن کهنه

کفنی بر آن حضرت یعنی سید الشهدا(ع) پوشیده شد و آن پیراهن کهنه بود. به علاوه کهنگی، خودش به دست خودش پاره پاره کرد.
بعد از آن جای چهار هزار تیر* و چقدر شمشیر شد! با وجود این چقدر تمنا داشت که این کفن در بدن اطهرش بماند! با وجود پاره پاره بودن و این تمنا داشتن آن ملعون آمد از بدن مبارکش بیرون کرد و او را عریان گذاشتند.
آخر کارش طوری شد وقتی که خواهر محترمه اش در قتلگاه نظرش به بدن پاره پاره افتاد همه مصایبش را فراموش کرد. عرض کرد: ای پاره پاره تن برهنه ات کردند؟ پیراهن کهنه را هم در بدن مبارک نگذاشتند؟!
فرمود: جامه بیاورید از محبره. آوردند خدمتش. پس به دست مبارک خود آن جامه را قطعه

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

کرامات سید الشهدا علیه السلام -(یک دانه تسبیح او را خوب کرد) *

360

کرامات سید الشهدا علیه السلام -(یک دانه تسبیح او را خوب کرد) شیخ طوسی قدس الله سره نقل فرموده که حسین بن محمد عبدالله از پدرش نقل نموده:
گفت در مسجد جامع مدینه نماز می‌خواندم مردان غریبی را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت می کردند.
یکی به دیگری می گفت هیچ می دانی که بر من چه واقع شده؟
گفت: نه
گفت: مرا مرض داخلی بود که هیچ دکتری تشخیص آن مرض را نتوانست بدهد تا دیگر نا امید شدم.
روزی پیرزنی به نام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت: اگر من تو را مداوا کنم چه می گویی؟
گفتم: به غیر از این آرزویی ندارم.
به خانه خود رفت پیاله ای از آب پر کرد و آورد و گفت این را بخور تا شفا یابی من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سا

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین سخن گفتن سر مقدس امام حسین(ع) -(هلال بن معاویه می گوید دیدم مردی سرِ امام حسین) *

361

مقتل امام حسین سخن گفتن سر مقدس امام حسین(ع)  -(هلال بن معاویه می گوید دیدم مردی سرِ امام حسین) هلال بن معاویه می گوید دیدم مردی سرِ امام حسین را حمل می کند و در همان حال سر مقدس می فرمود:
"بینِ سر و بدن من جدایی انداختی،خدا بین گوشت و استخوان تو جدایی افکند تا ضرب المثل و درس عبرتی برای همه مردم دنیا شوی".
آن مرد با شنیدن این سخن با تازیانه آن قدر بر آن سر مبارک زد تا سکوت کرد.

سلمةبن کهیل نیز شنیده بود که سر مقدس وقتی بالای نِی بود می گفت:
"[فَسَیَکْفیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ]".

ابن وکیده هم می گوید شنیدم که آن سر مقدس سوره کهف را قرائت می کند.شک کردم که آیا این،واقعاً صدای سرِ مطهر است یا صدای کسِ دیگری است؟!سر مقدس حضرت،دیگر قرآن نخواند و رو به من فرمود:
"ای ابن وک

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین پ حوادث مسیر شام دیر راهب -(اصحاب ابن زیاد،شبی نیز در کنار صومعه ای به استراحت پرداختند.سر مطهر امام حسین(ع)نیز همچنان روی نیزه بود.) *

538
2

مقتل امام حسین پ حوادث مسیر شام  دیر راهب -(اصحاب ابن زیاد،شبی نیز در کنار صومعه ای به استراحت پرداختند.سر مطهر امام حسین(ع)نیز همچنان روی نیزه بود.) اصحاب ابن زیاد،شبی نیز در کنار صومعه ای به استراحت پرداختند.سر مطهر امام حسین(ع)نیز همچنان روی نیزه بود.

راهبِ آن صومعه،نیمه شب از صومعه خارج می شود و صدای ذکر و تسبیح می شنود و می بیند نوری از سر مطهر ساطع می شود.صدای کسی که دیده نمی شد به گوش او رسید،صاحب آن صدا می گفت:،((السلام علیک یا اباعبداللّه)).

راهب شگفت زده می شود و صبح از حاملان رأس می پرسد:این سر متعلق به کیست؟
آنها می گویند:سرِ حسین بن علی بن ابیطالب،فرزند فاطمه_دختر پیامبر اسلام_ است.راهب آنها را نکوهش می کند و می گوید:وای بر شما،پس روایاتی که من خوانده ام صحیح است،در آن روایات آمده است:وقتی این شخص کشته شود آسمان خون می بارد.

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن مقتل امام حسین حوادث شام سر مطهر امام حسین(ع) -(یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند.) *

400

متن مقتل امام حسین  حوادث شام  سر مطهر امام حسین(ع) -(یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند.) یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند.

سپس سکینه و فاطمه وارد شدند،آن دو دائم نگاه می کردند تا سرِ مطهر را ببینند. اما یزید آن را می پوشاند تا فاطمه و سکینه نتوانند ببینند،وقتی چشم آن دو به سرِ مطهر افتاد به گریه افتادند و ضجه زدند.

یزید دستور داد تا مردم وارد شوند،او شاخه ای از نِی در دست داشت و با آن به لب و دهان مبارک سیدالشهدا می زد و می گفت:((یوم بیوم بدر_امروز تلافی جنگ بدر است)).

ابو برزه اسلمی،به یزید گفت:خودم دیدم که روزی پیامبر این لب ها و لب های برادرش حسن را می بوسید و می فرمود: "شما سرور جوانان بهشت هستید،خدا

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

کرامات سید الشهدا علیه السلام -(سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندان ساز ) عجایبی از ایام مجاورت) *

437

کرامات سید الشهدا علیه السلام -(سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندان ساز ) عجایبی از ایام مجاورت) سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندان ساز ) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل می کرد از آن جمله می گفت: عده ای از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سید الشهدا علیه السلام معتقد و علاقه مندند و برای برکت مالشان با آن حضرت شرکت می کنند.
بعضی از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان شربت و فالوده و بستنی درست می کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران می دهند و بعضی از آنها مبلغی که راجع به آن حضرت است به شیعیان می دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند.
یکی از آنها عادتش این بود که همراه سینه زنها حرکت می کرد و با آنها سینه می زد.
چون مٌرد بنا به مرسوم مذهبی خودشان بدنش را با

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

جای پای زائر برایش دعا می کند -(امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی زائر امام حسین علیه السلام از) *

558

جای پای زائر برایش دعا می کند -(امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی زائر امام حسین علیه السلام از) قال ابی عبدالله علیه السلام: أَنَّ زَائِرَهُ لَيَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا يَقَعُ فَيْئُهُ عَلَى شَيْ‏ءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی زائر امام حسین علیه السلام از منزل خود حرکت می کند، قدم او بر روی چیزی قرار نمی گیرد مگر آن که برایش دعا می کند.

كامل الزيارات، ص ۲۹۷

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه های شب جمعه -(اما حضرت سیدالشهدا هر وقت که می خواست به آن حالی که در آن نفس) *

424

روضه های شب جمعه -(اما حضرت سیدالشهدا هر وقت که می خواست به آن حالی که در آن نفس) شمر لعنه الله علیه قاتل حضرت

اما حضرت سیدالشهدا هر وقت که می خواست به آن حالی که در آن نفس های آخر داشت برخیزد و بنشیند، منعش می کردند از نشستن تا آنکه آخر، ظالمی کاری کرد که دیگر حضرت اصلا نتواند برخیزد، یعنی طعن نیزه ای بر آن حضرت زد.
این نیزه می دانید چه کرد؟ قطع زندگانی حضرت کرد.
لهذا صدوق - علیه الرحمه - می فرماید: " اعتقاد ما این است که حضرت حسین بن علی در کربلا کشته شد و قاتل او سَنان بن اَنس نَخَعی - لعنهما الله - است"
والّا به حسب معلوم و معروف شمر قاتل آن حضرت است. پس آن نیز قطع حیات آن حضرت (ع) نموده.

۲۳مجلس سخنرانی های اخلاقی؛ آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۲۲۵

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن روضه‌های شب جمعه -(افطار حضرت سیدالشهدا(ع)) *

743

متن روضه‌های شب جمعه -(افطار حضرت سیدالشهدا(ع)) افطار حضرت سیدالشهدا(ع)

ببینیم که این عطشان سیّدالشهدا(ع) چه وقت افطار کرد.
افطار آن حضرت پیش از آنکه به میدان برود حاضر بود در خدمت پیغمبر(ص). وقتی که حضرت علی اکبر(ع) می خواست به درجه رفیع شهادت فائز شود، پدر بزرگوار خود را خبر داد و عرض کرد: "یا أبَة! إنَّ هذا جَدّی"
ای پدر! این جدّ بزرگوارم است که کاسه ای از آب برای تو نگاه داشته است و منتظر تو می باشد.
پس افطار آن حضرت حاضر بود، امّا نمی دانم که آن حضرت -روحی له الفداء- به آن آب افطار کرد یا آنکه "لاقی رَبَّهُ عَطْشانا"؛ پروردگار خود را با لب تشنه ملاقات نمود!

۲۳مجلس سخنرانی های اخلاقی؛ آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۱۶۹

  • پنج شنبه
  • 14
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه‌های شب جمعه -(ثواب گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام) *

861

روضه‌های شب جمعه -(ثواب گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام) ثواب گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام

در کتاب کامل الزیارات به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده که فرموده:

چون پیغمبر علیه السلام به معراج سیر داده شد، به او گفته شد که خدای تعالی امتحان کننده است تو را، تا ببیند که صبر و شکیبایی تو چگونه خواهد بود-تا آنجا که گفت:- امّا پسر دیگر فاطمه یعنی حسین را امّت تو دعوت می کنند او را به جهاد. پس می کشند او را به قتل صبر و می کشند پسران او را و کسانی که با او هستند از اهل بیت او.
پس از من کمک می خواهد و قضا جاری شده و به شهادت او از من شهادت کسانی که با او هستند و کشته شدن او حجّتی است ما بین دو قطر زمین.
پس می گرید بر او آسمان ها و زمین از روی جزع و

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین(ع) -(دفن شهدا) -(قبر حسین بن علی) *

1070

مقتل امام حسین(ع)  -(دفن شهدا) -(قبر حسین بن علی) امام سجاد پس از دفن شهدا،برخاست و به سوی جسد مطهر پدر رفت.او را در آغوش کشید،مقداری از خاک را کنار زد.قبری که از پیش حَفر شده بود و یک صندوق[ضریح کوچک]نمایان شد.دست هایش را گشود و به زیر کمر پدر برد و گفت:
"[بسم اللّه و باللّه و فی سبیل اللّه و علی ملّة رسول اللّه،صدق اللّه و رسوله، ماشاءاللّه لا حول و لا قوة إلّا باللّه العظیم]".
سپس جنازه پدر را به تنهایی بلند کرد و به درون قبر گذاشت و نگذاشت کسی کمکش کند.حضرت به بنی اسد فرمود:
"همراه من کسی هست که به من کمک می کند[و شما او را نمی بینید]".
وقتی جنازه در قبر آرمید،امام سجاد صورتش را به صورت او گذاشت و گفت:
"خوشا به حال زمینی که بدن مطهر تو در

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین(ع) -(دفن شهدا) -(طایفه بنی اسد) *

1018
2

مقتل امام حسین(ع)  -(دفن شهدا) -(طایفه بنی اسد) وقتی امام سجاد وارد کربلا شد دید مردم و طایفه بنی اسد آمده اند کنار کشته ها و متحیر مانده اند و نمی دانند چه کنند!چون آنها نمی توانستند شهدا را بشناسند،چرا که شهدا سر در بدن نداشتند،گاهی نیز از یکدیگر می پرسیدند که آیا کدام یک از شهدا را توانسته اند شناسایی کنند اما هیچ کس نبود که پاسخ مثبت بدهد.
حضرت جلو رفت،خود را معرفی کرد و به آنها فرمود برای چه کاری به آن جا آمده است!
هر یک از شهدا را که دفن می کردند، حضرت او را معرفی می کرد و نام دیگر مشخصاتش را بیان می کرد،آن جا تنها صدایی که به گوش می رسید صدای گریه و ناله بود.
بنی اسد همچون سیل،اشک می ریختند و زن ها موهای خویش را پریشان کرده و به صورت

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین(ع) -(پس از عاشورا) -(نعل اسب) *

608

مقتل امام حسین(ع) -(پس از عاشورا) -(نعل اسب) آن ۱۰ سوار((که با اسب هایشان بر بدن امام حسین تاختند))،وقتی به شهر خود رسیدند،مردمِ ناآگاه نعلِ اسب آنها را برای تبرّک می کَندند و به درِ خانه هایشان می آویختند.
با گذشت زمان،این کار یک سنّت شد و بیشتر مردم نعل می ساختند و آن را به درِ منزلشان می زدند.
?مقتل مقرم،ص۳۶۸
?التعجب کراجکی،ص۴۶

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین_(ع) -(پس از عاشورا) -(خبر شهادت امام حسین به فاطمه بنت حسین) *

587

مقتل امام حسین_(ع) -(پس از عاشورا) -(خبر شهادت امام حسین به فاطمه بنت حسین) می گویند:بعد از شهادت امام حسین (ع)،کلاغی پرهای خود را به خون سیدالشهداء آغشت و به مدینه آمد و روی دیوار خانه فاطمه_دختر کوچک امام حسین_نشست.
فاطمه با دیدن سر و وضع خونین کلاغ،پی برد که پدرش به شهادت رسیده است.او خبر شهادت پدر را برای مردم مدینه بازگو کرد،مردم ابتدا باور نکردند و گفتند او هم جادو می کند.اما طولی نکشید که دیگران نیز خبر شهادت را به مدینه رساندند.
می توان گفت امام حسین(ع)دارای فرزند دیگری به نام فاطمه بود که در مدینه ماند و با حضرت به کربلا نرفت.
?مقتل مقرم،ص۳۵۸

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین(ع) -(نقل شده است هنگامی که آن ملعون سر مطهر حضرت را از بدن جدا نمود) *

425

مقتل امام حسین(ع) -(نقل شده است هنگامی که آن ملعون سر مطهر حضرت را از بدن جدا نمود) نقل شده است هنگامی که آن ملعون سر مطهر حضرت را از بدن جدا نمود
می گوید دیدم لبهای حضرت به حرکت درآمد
گوش های خود را نزدیک بردم
شنیدم می گوید:
"پروردگارا ! پیروان و دوستداران مرا بیامرز"
?معالی السبطین،ص۴۶۵
?لسان الذاکرین الدمعه الساکبه، ج۴، ص۳۵۸

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین(ع) -(عاشورا) -(در دنیایتان آزاده مرد و با مرام باشید) *

506

مقتل امام حسین(ع) -(عاشورا) -(در دنیایتان آزاده مرد و با مرام باشید) عمربن سعد که این صحنه را مشاهده کرد، بر سرِ یارانش فریاد برآورد و گفت:این پسر علی بن ابیطالب است،این پسر قاتلِ بزرگان و مردان عرب است!از همه طرف به او حمله کنید.ناگهان ۴هزار تیر انداز در میانِ امام و خیمه گاه قرار گرفتند.
حضرت فریاد زد:
[یا شیعة آل أبی سفیان!إن لم یکن لکم دین و کُنتُم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم و ارجعوا إلی أحسابکم إن کنتم عرباً کما تزعمون_ای پیروان آل ابوسفیان!اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید(لا اقل)در دنیایتان آزاد مرد و با مرام باشید. به وجدان خویش مراجعه کنید،اگر واقعاً ادعا می کنید که عرب هستید].
شِمر به حضرت گفت:پسر فاطمه چه می گویی؟
حضرت فرمود:
"ای

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین حوادث شام -(یزید رو کرد به حضرت سجاد و گفت:می بینی که خدا با پدرت چه کرد؟) *

571

مقتل امام حسین حوادث شام -(یزید رو کرد به حضرت سجاد و گفت:می بینی که خدا با پدرت چه کرد؟) یزید رو کرد به حضرت سجاد و گفت:می بینی که خدا با پدرت چه کرد؟آیا سخنی برای گفتن داری؟.
حضرت فرمود:
"خدا این حادثه را پیش از خلق کردن آسمان ها و زمین مقدّر کرده بود".
یزید از حاضران خواست تا درباره حضرت سجاد نظر خویش را بدهند.همه گفتند!:او را بکش!.
حضرت فرمود:
"ای یزید!این ها برخلاف مردمی که در مجلس فرعون بودند و درباره موسی و هارون نظر دادند،تصمیم گرفتند.آنها به فرعون گفتند:او و برادرش را نگه دار.تو نیز این را بدان که تنها،زنازادگان،فرزندان انبیا و نوادگان آنها را به قتل می رسانند".
یزید با شنیدن این سخن سر به زیر افکند و چیزی نگفت.یزید در میان سخنانش خطاب به امام سجاد((آیه ۳۰_سوره شوری)) را خ

  • جمعه
  • 13
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین حوادث شام -(امام سجاد به یزید فرمود: "به من اجازه می دهی...) *

502

مقتل امام حسین حوادث شام -(امام سجاد به یزید فرمود: "به من اجازه می دهی...) امام سجاد به یزید فرمود:
"به من اجازه می دهی بالای این چوب ها(منبر)بروم تا سخنی بگویم که مورد رضایت خدا باشد و برای این مردم اجر و پاداشی داشته باشد؟".
یزید نپذیرفت،مردم اصرار کردند تا حضرت سخن بگویند،اما باز قبول نکرد،پسر یزید_معاویه_از پدرش خواست که به او اجازه بدهد و گفت:به او اجازه بده،مگر چه چیزی دارد که بگوید؟،یزید گفت:این ها وارثان علم و فصاحت هستند.
بعد از چند لحظه یزید منصرف شد و اجازه صحبت کردن داد.حضرت سخنرانی کردند و چون سخن امام به این جا رسید:"((من فرزند کسی هستم که در خون خویش غلتید،من فرزند ذبیح کربلا هستم،من فرزند کسی هستم که طایفه جن بر او گریه کردند و پرندگان آسمان برایش نوح

  • جمعه
  • 13
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت مسلم -(مسلم را به بام قصر ببرد و گردنش را بزند و سر مبارک و) *

350

مقتل حضرت مسلم -(مسلم را به بام قصر ببرد و گردنش را بزند و سر مبارک و) ابن زیاد به مردی که از اهالی شام بود دستور داد مسلم را به بام قصر ببرد و گردنش را بزند و سر مبارک و بدن مطهرش را به زمین بیندازد. مرد شامی مسلم را در حالی که مشغول تسبیح و ذکر گفتن بود بالای قصر برد،مسلم دعا کرد:"خدایا تو میان ما و این قوم که ما را فریب داده و تنها گذاشتند و به ما دروغ گفتند قضاوت کن" آن گاه رو کرد به طرف مدینه و بر امام حسین(ع) سلام داد. مرد شامی سر مسلم را بر زمین گذاشت و از تنش جدا کرد و سر و بدن مطهرش را به پایین قصر انداخت و در حالی که رعب و وحشت وجودش را گرفته بود پایین آمد. ابن زیاد به او گفت:چه شده است؟!،گفت:در لحظه کشتن مسلم،مرد سیاه و زشتی را دیدم که در برابرم ایستاد

  • یکشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین خطبه حضرت زینب در شام3 -(و چگونه می توان از کسی که با دشمنی و کینه ) *

432

مقتل امام حسین خطبه حضرت زینب در شام3 -(و چگونه می توان از کسی که با دشمنی و کینه ) و چگونه می توان از کسی که با دشمنی و کینه به ما می نگرد انتظار دشمنی با ما اهل بیت را نداشت.کسی که آلوده ی گناه است و با تکبر می گوید:((لاهلوا و استهلوا فرحا.ثم قالو یا یزید لا تشل)).
و در همین حال بر دندان های ابی عبدالله سرور جوانان اهل بهشت با چوب خیزران تازیانه می زنی و آن را می شکنی.[آری]چرا این سخن را نگویی،چرا که قلب ما را جریحه دار و زخمی کردی و با ریختن خون فرزندان محمد(ص)و آل عبدالمطلب(ستارگان زمین)داغ دلمان را تازه کردی و به گمان این که اجدادت پاسخ تو را خواهند داد آنها را مورد خطاب قرار دادی[و مژده ی پیروزی ات را به آنها دادی].
اما تو به زودی زود به آنها خواهی پیوست و در آن جا آرزو

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین پاسخ امام به نامه های کوفیان -(فرستادگان همه نزد حضرت جمع شدند) *

359

مقتل امام حسین پاسخ امام به نامه های کوفیان -(فرستادگان همه نزد حضرت جمع شدند) فرستادگان همه نزد حضرت جمع شدند و حضرت نامه‌ها را خواند و احوال مردم را از فرستادگان جویا شد.آنگاه نامه‌ای نوشت و به همراه هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی که آخرین فرستادگان بودند، فرستاد.
متن نامه از این قرار بود:
"بسم اللّه الرحمن الرحیم
از حسین بن علی به جمعیت مسلمانان و مؤمنان.
امّا بعد،هانی و سعید همراه با نامه‌های شما نزد من آمدند و آنان آخرین فرستادگان شما بودند که نزد من آمدند و من دریافتم آنچه را بازگو کردید و یادآور شدید و سخن اکثر شما که ((ما امامی نداریم پس به سوی ما بیا تا شاید خداوند به وسیله تو ما را بر حق و هدایت گرد آورد)).
اکنون من برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اعتم

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین خطبه حضرت زینب در شام 6 -(هر حیله ای داری به کار بند،) *

434

مقتل امام حسین خطبه حضرت زینب در شام 6 -(هر حیله ای داری به کار بند،) هر حیله ای داری به کار بند،هر چه می توانی تلاش کن[اما این را بدان که]به خدا سوگند!یاد ما از اذهان،پاک و محو نخواهد شد.نبوت وحی ای که خاندان ما عهده دار رسالت آن است نخواهد مرد و تو هرگز ننگ چنین ظلمی را از خود نخواهی توانست از بین ببری.
تصمیمت اشتباه است،چیزی از عمرت باقی نمانده است.اندوخته ی ناچیزت در روز قیامت که منادی فریاد خواهد زد:{الا لعنة الله علي الظالمين}سودی به حالت نخواهد داشت.
حمد مخصوص خدایی است که پروردگار جهانیان است.همو که امور را برای اولین خاندان ما با سعادت و مغفرت به پایان برد و برای آخرین ما با شهادت و رحمت.
از خدا می خواهم که این تلاش ما را برای آنها ثواب و اجر قرار دهد و

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روایت -(ابومحمد سفیان روایت کرده است حسین بن علی(ع) را سه روز پیش از) *

485
-1

روایت -(ابومحمد سفیان روایت کرده است حسین بن علی(ع) را سه روز  پیش از) ابومحمد سفیان بن وکیع از پدرش وکیع و او از اعمش روایت کرده است که گفت ابو محمد واقدی و زرارة بن خلج به من گفتند:
حسین بن علی(ع) را سه روز پیش از خروجش از مکه ملاقات کردیم و به آن حضرت عرض کردیم که کوفیان سست پیمانند،دلهایشان با آن حضرت است و شمشیرهایشان بر ضد او.
حضرت با دست اشاره ای به آسمان کردند،درهای آسمان گشوده
شد و آن قدر فرشته فرود آمد که
تعداد آنها را کسی جز خدای عزوجل نمی دانست.
آنگاه حضرت فرمود:
"اگر نه این بود که عواملی دست به دست هم واجل فرا رسیده است،بوسیله این فرشتگان با این مردم می جنگیدم ولی به یقین می دانم که قتلگاه من و یارانم آنجاست و از آنان کسی جزفرزندم علی(امام سجاد)نجات

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین اربعین(جابر) -(به نقل از عطیّه عوفى،همراه جابر بن عبد اللّه انصارى براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم.) *

635

مقتل امام حسین اربعین(جابر) -(به نقل از عطیّه عوفى،همراه جابر بن عبد اللّه انصارى براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم.) به نقل از عطیّه عوفى،همراه جابر بن عبد اللّه انصارى براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم. هنگامى که به کربلا رسیدیم جابر به کرانه فرات نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت جز آن که ذکر خداى متعال گفت تا این که به قبر نزدیک شد و[به من ]گفت:
"دست مرا بر قبر بگذار"،چون دست او را بر قبر گذاشتم بیهوش بر روى قبر افتاد.کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد سه بار گفت:"اى حسین!".
آنگاه گفت:"دوست پاسخ دوست را نمى‌دهد؟!"
سپس گفت:"چگونه پاسخ دهى در حالى که خون رگهایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین اربعین -(در مورد زمان بازگشت اسرای اهل بیت به کربلا و زیارت قبور شهدا برخی معتقدند این اتفاق در سال نخست روی نداده و ) *

865
0

مقتل امام حسین اربعین -(در مورد زمان بازگشت اسرای اهل بیت به کربلا و زیارت قبور شهدا برخی معتقدند این اتفاق در سال نخست روی نداده و ) در مورد زمان بازگشت اسرای اهل بیت به کربلا و زیارت قبور شهدا برخی معتقدند این اتفاق در سال نخست روی نداده و پیمودن مسیر کوفه تا شام و سپس بازگشت به کربلا در مدت ۴۰ روز برای کاروان اسرای کربلا ممکن نبوده است.محدث نوری و شیخ عباس قمی طرفدار این نظریه هستند.
به باور برخی،گزارش معتبری نیز بر اثبات این رویداد در دست نیست.
برخی مانند سید ابن طاووس در لهوف معتقدند اسرای کربلا از شام به عراق رفته و در روز اربعین یعنی ۴۰ روز بعد از واقعه عاشورا به کربلا رسیدند و در آنجا جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنی هاشم را دیده‌اند و پس از زیارت امام حسین(ع) به مدینه رفته‌اند.اینان معتقدند این بازگشت ممکن بوده

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه های شب جمعه -(آنان كار را بر حسين عليه السّلام تنگ گرفتند تا آنجا كه...) *

491

روضه های شب جمعه -(آنان كار را بر حسين عليه السّلام تنگ گرفتند تا آنجا كه...) آنان كار را بر حسين عليه السّلام تنگ گرفتند تا آنجا كه بر حسين و یارانش تشنگى فشار آورد حسين عليه السّلام به پاى خواست و بر دسته شمشير خود تكيه داد و با صداى بلند فرياد زد و گفت: شما را به خدا مرا مي شناسيد؟
گفتند: آرى تو فرزند پيغمبرى و نواده او هستى.
گفت: شما را به خدا مي دانيد كه جدّ من پيغمبر است؟
گفتند: آرى بخدا!
گفت: شما را بخدا مي دانيد كه پدر من علىّ بن ابى طالب است؟
گفتند: آرى بخدا!
گفت: شما را به خدا مي دانيد كه مادر من فاطمه زهرا دختر محمّد مصطفى است؟!
گفتند: آرى بخدا!
گفت: شما را به خدا مي دانيد كه حمزه سيّد الشّهدا عموى پدر من است؟!
گفتند: آرى بخدا!
گفت: شما را بخدا مي دانيد جعفر

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه های شب جمعه -(چون جراحات زياد بر حسين عليه السّلام وارد گرديد و...) *

501

روضه های شب جمعه -(چون جراحات زياد بر حسين عليه السّلام وارد گرديد و...) چون جراحات زياد بر حسين عليه السّلام وارد گرديد و چون خارپشت باقى ماند، ملعونى خبيث به نام صالح بن وهب المزنى لعنة اللّٰه عليه، ضربتى سخت با نيزه بر تهيگاه امام زد كه حسين عليه السّلام از آن ضربت از روى اسب بر گونۀ راست بر زمين فرود آمد.
بعد برخاست، صلوات اللّٰه عليه.
راوى گويد: زينب عليها السّلام از در خيمه بدر آمد و ندا مى‌كرد: واى برادرم، واى سيّدم و اى اهل بيتم، كاشكى آسمان بر زمين فرود می آمد و اى كاش كوهها در بستر هامون فرو می پاشید.
شمر به لشكر بانگ زد: در بارۀ اين مرد به انتظار چه هستيد؟ بعد از هر سوى به امام حمله كردند.
زرعة بن شريك -لعنة اللّٰه عليه- ضربه‌اى بر كتف چپ امام زد، امام ن

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه های شب جمعه -(راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللّٰه عليه غبارى شديد و ...) *

583
1

روضه های شب جمعه -(راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللّٰه عليه غبارى شديد و ...) راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللّٰه عليه غبارى شديد و سياه و تار با بادى سرخ در آسمان برخاست كه هيچ چيز قابل ديد و رؤيت نبود تا آن جا كه مردم خيال كردند عذاب بر آنان فرود آمده است.
ساعتى درنگ كردند آن گاه برطرف شد. هلال بن نافع گويد: با لشكر عمر بن سعد بودم كه كسى فرياد زد: مژده اى امير، اين شمر است كه حسين را كشت. مى‌گويد: من از دو صف جدا شده كنار حسين عليه السّلام ايستادم. آن حضرت در حال تسليم جان بود. به خدا سوگند كه من كشتۀ خون آلودى را نديدم كه زيباتر از وى يا چهره‌اى نورانى‌تر از او داشته باشد كه نور رويش و جمال و زيبايى وى مرا از انديشۀ در امر قتلش باز داشته بود.
در همان حال آب مى

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه های شب جمعه -(بعد از شهادتش بحر بن كعب آن را ربود و حسين عليه السّلام را برهنه گذارد. بعد از) *

500

روضه های شب جمعه -(بعد از شهادتش بحر بن كعب آن را ربود و حسين عليه السّلام را برهنه گذارد. بعد از) بعد از شهادتش بحر بن كعب آن را ربود و حسين عليه السّلام را برهنه گذارد. بعد از عاشورا، دو دست بحر بن كعب در تابستانها چون دو تكّه چوب خشك، خشك شده و در زمستانها در حالى كه دو دست او مرطوب بود از آن چرك و خون جارى مى‌گرديد تا آن كه خدا هلاكش فرمود. چون جراحات زياد بر حسين عليه السّلام وارد گرديده و چون خارپشت باقى ماند، ملعونى خبيث به نام صالح بن وهب المزنى لعنة اللّٰه عليه، ضربتى سخت با نيزه بر تهيگاه امام زد كه حسين عليه السّلام از آن ضربت از روى اسب بر گونۀ راست بر زمين فرود آمد.
بعد برخاست(صلوات اللّٰه عليه). راوى گويد: زينب عليها السّلام از در خيمه بدر آمد و ندا مى‌كرد: واى برادرم، واى سيّ

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد